از وابستگی تا استقلال در سیاست خارجی


گروه سیاسی دفاع‌پرس: یکی از مسائل کلیدی ایران پیش از انقلاب اسلامی که در سخنرانی اخیر رهبر معظم انقلاب در دیدار با مردم قم برجسته شد، وضعیت سیاست خارجی ایران پیش از انقلاب و مقایسه آن با شرایط کنونی بود. معظم‌له تأکید کردند که ایران در دوران پهلوی مطیع محض آمریکا بود و هیچ اراده مستقلی در عرصه سیاست خارجی نداشت. این سخنان بیانگر تاریخ سیاست خارجی ایران و تحولات عمیق آن پس از انقلاب اسلامی هست.

سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی دوم، به‌ویژه پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، به شدت به ایالات متحده آمریکا وابسته شد. این کودتا که با همکاری سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (CIA) و سرویس اطلاعاتی بریتانیا (MI6) به اجرا درآمد، نقطه عطفی در تاریخ معاصر ایران به شمار می‌رود. با سرنگونی دولت ملی مصدق و بازگشت شاه به قدرت، مسیر سیاست خارجی ایران به‌طور کامل در راستای منافع آمریکا تنظیم شده و سیاست خارجی کشور کاملا به آمریکا وابسته شد.

کودتای ۲۸ مرداد به عنوان یکی از مهم‌ترین وقایع تاریخ معاصر ایران، نه تنها نظام سیاسی کشور را به دیکتاتوری شاهنشاهی بازگرداند، بلکه پایه‌های وابستگی ایران به آمریکا را مستحکم کرد. پس از این کودتا، محمدرضا شاه برای حفظ قدرت خود، به حمایت سیاسی، اقتصادی و نظامی آمریکا متکی شد. این وابستگی در سیاست خارجی ایران به‌وضوح نمایان بود و تصمیم‌گیری‌های کلیدی کشور، از جمله روابط با کشور‌های منطقه و قدرت‌های جهانی، تحت تأثیر خواسته‌های ایالات متحده قرار گرفت.

یکی از نتایج مستقیم کودتا، انعقاد قرارداد کنسرسیوم نفتی در سال ۱۹۵۴ بود. بر اساس این قرارداد، شرکت‌های نفتی غربی، به‌ویژه آمریکایی و بریتانیایی، کنترل کامل بر منابع نفتی ایران به دست آوردند. این قرارداد سهم بسیار ناچیزی از درآمد‌های نفتی را به ایران اختصاص می‌داد و کشور را از استفاده از منابع استراتژیک خود برای توسعه اقتصادی محروم می‌کرد. این قرارداد به نمادی از سلطه اقتصادی غرب بر ایران تبدیل شد و نشان داد که سیاست خارجی پهلوی دوم، نه در راستای منافع ملی، بلکه در جهت تأمین منافع قدرت‌های غربی تنظیم شده بود.

در دوران پهلوی دوم، ایران به بخشی از استراتژی جهانی آمریکا برای مقابله با نفوذ شوروی تبدیل شد. در همین راستا، شاه به پیمان‌های نظامی نظیر پیمان بغداد (بعد‌ها سنتو) پیوست که هدف اصلی آن جلوگیری از گسترش کمونیسم در خاورمیانه بود. این پیمان، که تحت حمایت مستقیم آمریکا شکل گرفت، ایران را به یک متحد منطقه‌ای آمریکا در جنگ سرد تبدیل کرد. حضور ایران در سنتو نه تنها استقلال سیاسی کشور را به چالش کشید، بلکه این پیام را به ملت‌های منطقه منتقل کرد که ایران در راستای اهداف قدرت‌های بزرگ عمل می‌کند.

حضور مستشاران نظامی و امنیتی آمریکایی در ایران، یکی دیگر از جلوه‌های وابستگی بود. تا پیش از انقلاب اسلامی، هزاران مستشار نظامی آمریکایی در ایران حضور داشتند و نه تنها در آموزش و تجهیز نیرو‌های مسلح ایران نقش داشتند، بلکه در فرآیند تصمیم‌گیری‌های کلیدی نیز دخالت می‌کردند. این نفوذ به حدی بود که برخی از تصمیمات مهم نظامی و امنیتی کشور، بدون تأیید مستشاران آمریکایی اجرایی نمی‌شد. علاوه بر این، مستشاران در سازمان‌هایی مانند ساواک (سازمان اطلاعات و امنیت کشور) نقش کلیدی داشتند و برنامه‌های سرکوب مخالفان شاه را هدایت می‌کردند.

یکی از جنبه‌های بحث‌برانگیز سیاست خارجی پهلوی دوم، روابط نزدیک با رژیم صهیونیستی بود. ایران در این دوران به یکی از متحدان اصلی اسرائیل در منطقه تبدیل شد و همکاری‌های گسترده‌ای در حوزه‌های نظامی، اطلاعاتی و اقتصادی با این رژیم داشت. این روابط، که در چارچوب سیاست‌های آمریکا تعریف می‌شد، نه تنها با منافع ملت ایران سازگار نبود، بلکه ایران را در میان ملت‌های مسلمان منطقه منزوی کرد.

مجموعه این عوامل نشان می‌دهد که سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی دوم، به‌ویژه پس از کودتای ۲۸ مرداد، به شدت به منافع آمریکا و قدرت‌های غربی وابسته بود. این وابستگی، استقلال سیاسی ایران را از بین برده و تصمیم‌گیری‌های کلیدی کشور را به قدرت‌های خارجی سپرده بود. در این دوران، ایران نه تنها در عرصه سیاست خارجی بلکه در حوزه‌های اقتصادی و امنیتی نیز نقش یک کشور تابع را ایفا می‌کرد.

رهبر معظم انقلاب همواره به وابستگی ایران در دوران پهلوی انتقاد کرده‌اند. ایشان در سخنرانی اخیر خود فرمودند: «ایران در آن دوران نه‌تنها در سیاست خارجی مطیع محض آمریکا بود، بلکه منافع ملی خود را نیز فدای خواسته‌های آنان می‌کرد.» ایشان بار‌ها از این دوران به عنوان «دوران تحقیر ملی» یاد کرده و تأکید کرده‌اند که انقلاب اسلامی این تحقیر را به عزت تبدیل کرده هست.

با بررسی این پیشینه تاریخی، می‌توان اهمیت تحولات بنیادینی را که پس از انقلاب اسلامی در سیاست خارجی ایران رخ داد، بهتر درک کرد. انقلاب اسلامی ایران، با شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی، تلاش کرد تا این وابستگی را از میان بردارد و سیاست خارجی کشور را بر اساس منافع ملی و اصول اسلامی بازتعریف کند.

با پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، سیاست خارجی ایران دچار تحولی بنیادین شد. انقلاب اسلامی با شعار «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» تلاش کرد تا ایران را از وابستگی به هر قدرت خارجی آزاد کند. این تحول را می‌توان در اقداماتی نظیر قطع روابط با رژیم صهیونیستی، خروج از پیمان‌های نظامی وابسته به بلوک غرب، و تصرف سفارت آمریکا مشاهده کرد.

رهبر معظم انقلاب در بیانات خود بار‌ها به این تغییر بنیادین اشاره کرده‌اند. ایشان در سخنرانی‌های مختلف تأکید کرده‌اند که ایران پس از انقلاب اسلامی توانسته هست سیاست خارجی مستقلی را پایه‌گذاری کند و الگویی برای ملت‌های تحت سلطه ارائه دهد. به عنوان نمونه، در یکی از سخنرانی‌های خود فرمودند: «ایران نشان داد که می‌توان در دنیای امروز مستقل بود و در برابر قدرت‌های جهانی ایستادگی کرد.»

این استقلال نه تنها در حوزه سیاسی بلکه در عرصه‌های اقتصادی، فرهنگی و نظامی نیز دنبال شد. ایران با تأکید بر خودکفایی و مقاومت، توانست در برابر فشار‌های بین‌المللی، از جمله تحریم‌های گسترده، سیاست خارجی خود را بر اساس منافع ملی تعریف کند.

تحولات سیاست خارجی ایران از وابستگی محض در دوران پهلوی به استقلال کامل در جمهوری اسلامی، یکی از مهم‌ترین دستاورد‌های انقلاب اسلامی هست. امروز، ایران به کشوری تبدیل شده هست که با حفظ استقلال سیاسی، در برابر فشار‌های قدرت‌های جهانی ایستادگی می‌کند و نقشی تأثیرگذار در منطقه و جهان ایفا می‌کند. این استقلال، همان‌گونه که رهبر معظم انقلاب بیان کرده‌اند، نه تنها باعث عزت ملی شده، بلکه ایران را به الگویی برای ملت‌های آزاده تبدیل کرده هست.

انتهای پیام/381

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

این مطلب مفید بود؟
>

آخرین اخبار

تبلیغات
تبلیغات
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید