مجاهدت

اولین «سیلی سخت» بر صورت قاتلان سردار دل‌ها/ عزتی که ژنرال‌های جنگ نرم استکبار را متحیر کرد


گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس: بامداد جمعه بود؛ وقتی همه خواب بودند، تروریست‌های تروریست‌پرور آمریکایی انتظار می‌کشیدند تا پس از ضربه‌های متعددی که از «جبهه مقاومت» خورده بوده و هفت تریلیون دلار سرمایه‌شان در منطقه «غرب آسیا» به باد فنا رفته بود، به مردی ناجوانمردانه از پشت خنجر بزنند که همیشه «مرد میدان» بود؛ مرد میدان جنگ، مرد میدان سیاست و مذاکره، مرد میدان بصیرت، مرد میدان وحدت همه آزادگان جهان در مقابل ظالمان؛ غافل از این‌که این مرد، نه‌تنها از «شهادت در راه خدا» نمی‌هراسد؛ بلکه سال‌هاست که انتظار وصل به معبود خویش و همرزمان شهید خود را می‌کشد؛ همان‌گونه که قرآن کریم فرموده‌اند «مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيهِ، فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن يَنتَظِرُ، وَما بَدَّلوا تَبديلًا»، برای همین بود که حدود ساعت شش صبح، بعد از اعلام خبر شهادتش از رسانه ملی، همین آیه قرآن پخش شد و آن‌گاه بود که اشک‌های یک ملت جاری و قلب‌ها خون شد.

تروریست‌های آمریکایی پیش از به شهادت رساندن سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی، شاید پیش خودشان فکر کرده بودند که وقتی عده‌ای از مسئولان بی‌بصیرت و رسانه‌های آن‌ها در ایران، سال‌هاست که «جبهه مقاومت» و «مدافعان حرم» را تخریب می‌کنند؛ پس سردار حاج قاسم سلیمانی محبوبتی در میان ملت خود ندارد و با به شهادت رساندن وی، یک موجی گذرا در ایران به‌وجود آمده و پس از مدتی فروکش کرده و به‌فراموشی سپرده می‌شود و از طرفی دیگر هم «جبهه مقاومت» رو به افول می‌رود؛ غافل از این‌که خداوند متعال در دو جا به بندگان خود می‌خندد؛ یکی زمانی‌که همه دست به دست هم می‌دهند تا یکی را ذلیل کنند و خدا نمی‌خواهد و یکی هم زمانی‌که همه دست به دست هم می‌دهند تا کسی را عزیز کنند و خداوند نمی‌خواهد؛ و چه زیبا خداوند متعال در ماجرای شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی، به دو گروه خندید؛ اول تروریست‌های آمریکایی که فکر کرده بودند با حذف فیزیکی سردار دل‌ها، او در قلب‌ها نیز به فراموشی سپرده شده و آن‌ها به اهداف شوم خود در منطقه دست می‌یابند، دوم فتنه‌گران داخلی که سال‌ها داشتند حاج‌قاسم و مدافعان حرم را تخریب می‌کردند.

بازخوانی تشییع باشکوه سردار شهید قاسم سلیمانی

ساعتی از شنیده شدن خبر شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی نگذشته بود که یک‌دنیا عزت خدادادی را در ماجرای شهادت سردار دل‌ها دید؛ آن‌گاه بود که نه‌تنها ملت ایران، بلکه ملت‌های عراق، سوریه و دیگر کشورهای جهان اسلام که سیدالشهدای مقاومت با مجاهدت‌های خود، طعم شیرین امنیت و اقتدار را برای آن‌ها به ارمغان آورده بود، به‌پا خاستند و این‌گونه شد که آن مراسم تشییع عظیم و میلیونی در ایران و عراق صورت گرفت، که به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی «ژنرال‌های جنگ نرم استکبار را متحیر کرد» و «اولین سیلی سختی بود که به آمریکا زده شد».

تشییع پیکرهای مطهر شهدای مقاومت در عراق بی‌نظیر و غیرقابل پیش‌بینی بود؛ میلیون‌ها نفر با در دست داشتن تصاویر شهیدان حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی‌المهندس، به خیابان‌های «نجف»، «کربلا» و «بغداد» آمدند. صحنه‌های تشییع پیکرهای مطهر سرداران مقاومت در کربلا و جمعیتی که به‌سوی بین‌الحرمین روانه بود، خاطره‌ای از پیاده‌روی عظیم اربعین را در دل‌ها زنده کرده بود.

اما در ایران؛ به‌جرأت می‌توان گفت که بعد از مراسم تشییع امام خمینی (ره)، این بزرگ‌ترین مراسم تشییع در تاریخ ایران بود. در این راستا، اقیانوس بی‌کران ملت، ابتدا از خوزستان، همان‌جایی که خاک پاکش با مجاهدت‌های سیدالشهدای مقاومت در دوران دفاع مقدس آشنا و به خون هزاران نفر از جوانان این مرز و بوم متبرک شده است، شکل گرفت و این موج خروشان سپس به مشهد مقدس و حرم امام مهربانی‌ها (ع) رسید و بعد از آن نیز خیابان‌های تهران را درنوردید.

با توجه به موج خروشان ملت در خوزستان و مشهد، پیش‌بینی‌ها این بود که قطعاً استقبال گسترده‌ای نیز در خیابان‌های تهران صورت می‌گیرد؛ اما نه در این حد که مردم آمدند! چراکه مسیر تشییع از میدان فردوسی تا دانشگاه تهران اعلام شده بود؛ اما جمعیت آن‌قدر زیادی بود که ایستگاه‌های مترو نیز از حضور مردم تکمیل شده بود و بنابراین خیلی‌ها ترجیح داده بودند تا کیلومترها پیاده بروند تا به مراسم تشییع برسند. حضور جمعیت آن‌قدر زیاد بود که در برخی نقاط نرده‌های خیابان طاقت نیاورده و شکسته بودند.

جمعیت مملو از جمعیت مردمی بود که در میان آن‌ها همه‌جور افراد دیده می‌شدند؛ از چادری گرفته، تا مانتویی و مرد‌هایی که برخی ریش دارند و برخی هم ریش ندارند؛ البته که این مقایسه‌ها، طراز خوبی برای سنجیدن ایمان افراد نیست و یکی از رموز محبوبیت «حاج‌قاسم» هم همین است؛ چراکه درباره افراد، زود قضاوت نمی‌کرد.

در میان خیل عظیم تشییع‌کنندگان، پرچم‌های افغانستان، عراق و ایران در کنار هم زیاد دیده می‌شدند و برخی هم پرچم‌های کشورهای محور مقاومت را به‌صورت تکی در دست گرفته بودند و در خیابان انقلاب تهران فریاد «انتقام، انتقام، سر می‌دادند»؛ البته در این میان پرچم‌های زرد، غوغای دیگری داشت، پرچم‌هایی که یا روی آن نام و آرم حماسی حزب‌الله لبنان و یا لشکر فاطمیون بود.

وداع حضرت امام خامنه‌ای با مالک‌اشتر خود، صحنه‌ای سوزناک، اما تاریخی را رقم زد؛ خیلی‌ها دوست داشتند که به مراسم اقامه نماز بر پیکرهای مطهر شهیدان حاج قاسم سلیمانی، ابومهدی المهندس و همرزمان آن‌ها به امامت رهبر معظم انقلاب اسلامی برسند؛ اما ظرفیت دانشگاه تهران از همان ساعات اولیه صبح پر شده بود و خیلی‌ها با وجود خیل عظیم جمعیت در خیابان انقلاب، اصلاً نتوانستند خود را به دانشگاه تهران برسانند.

پیکرهای مطهر شهیدان حاج قاسم سلیمانی، ابومهدی المهندس و همرزمان آن‌ها، پس از تشییع در تهران، به مهد نهضت انقلاب اسلامی یعنی «قم» رسید؛ همان‌جایی که «حاج‌قاسم» چند روز قبل از شهادتش رفته بود تا از کریمه اهل بیت، حضرت معصومه (س) مدد بگیرد و کسی چه می‌داند، شاید شهادتش در این زیارت امضاء و عاقبت به‌خیر شد.

«کرمان» آخرین مقصد پیکرهای مطهر فرماندهان شهید مقاومت بود؛ حاج‌قاسم وصیت کرده بود تا پیکرش در گلزار شهدای کرمان، همان‌جایی که همرزمانش در آن آرامیده‌اند، در کنار همرزمش شهید «محمدحسین یوسف‌اللهی» خاکسپاری شود؛ البته دقایقی قبل از خاکسپاری پیکر ارباًاربای سیدالشهدای مقاومت و پس از آن سیلی سختی که جنایت‌کاران از ملت‌های ایران و عراق در تشییع پیکرهای مطهر فرماندهان شهید مقاومت خوردند، دلاورمردان نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در عملیاتی موشکی با عنوان «شهید سلیمانی» پایگاه‌های آمریکایی «عین‌الأسد» و «التاجی» را در عراق موشک‌باران کرده و سیلی دیگری را بر صورت جنایت‌کارانی نواختند که دست خود را به خون شهیدان حاج «قاسم سلیمانی»، «ابومهدی‌المهندس» و همراهان آن‌ها آلودند.

انتهای پیام/ 113



منبع خبر
خروج از نسخه موبایل