به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از فارس پلاس، سومین بسته انتخابات پلاس را تحت تاثیر انتشار فایل صوتی محمدجواد ظریف ارائه میکنیم. در این گزارش آثار انتشار این فایل صوتی را بر فضای گفتمانی انتخابات بررسی میکنیم.
محرمانه بود اما اگر بگذارند ۷ ساعت را پخش میکنیم
سخنگوی وزارت خارجه اولین موضع را در این خصوص گرفت و گفت: فایل صوتی منتشر شده از دکتر ظریف یک فایل تقطیع شده و گزینشی از یک گفتوگوی داخلی ۷ ساعته است که به هیچ وجه منعکس کننده میزان احترام، تعاریف مفصل و تقدیرهایی که ایشان در ادامه گفتوگو به تفصیل از تدبیر، خرد، رشادت و نقش منحصر به فرد سردار سلیمانی در توفیقات منطقه ای جمهوری اسلامی ایران دارند، نیست. این گفتوگو صرفا برای ثبت در حافظه سازمانی دولت تدبیر و امید ضبط شده بوده و قرار به انتشار آن نبوده است و معلوم نیست توسط چه افرادی و با چه اهداف و نیاتی به صورت گزینشی در فضای مجازی منتشر شده است. در صورت موافقت نهادهای ذیربط کل گفتوگوی ۷ ساعته منتشر خواهد شد.
البته این موضع پیش از انتشار فایل ۳ ساعته سخنان وزیر امورخارجه بود. همزمان حسام الدین آشنا نیز در توییتی نوشت: انشالله این سو نیت و کید احتمالی، به خودشان برگردد.
خطیبزاده در اظهارات امروز خود نیز گفت: این سه ساعت و خردهای که منتشر شده از دو شب قبل کم کم متوجه شدیم که منتشر میشود و دیروز به اوج خود رسید. آنچه ظریف گفته باید به صورت کلی دیده شود و گزینشی نباشد. ظریف همواره گفته نظراتش را اعلام میکند در پشت درهای بسته و شفاف و صریح. در این فایل درباره سردار سلیمانی مفصل با تکریم و احترام و همه میدانند سوابق این بزرگوار و درباره نقش ایشان در صلح سازی و … صحبت میکنند.
مواجهه ظریف با سردار سلیمانی چه نتیجهای دارد؟
شاید شاه بیت این فایل صوتی یک فاصله گذاری است. فاصله گذاری ظریف با میدان! ظریف مدام تلاش دارد بگوید او و دیپلماسی هزینه میدان شده است و نه برعکس. حتی سعی میکند بگوید سردار سلیمانی بارها به عمد یا غیر عمد خلاف مصالح دیپلماسی و سیاست خارجی عمل کرده است.
اساسا این یک اصل رسانه ای وجود داردکه هزینه حمله مستقیم به یک چهره محبوب بسیار سنگین است. شکی نیست که سردار سلیمانی یکی از محبوب ترین چهره های کشور است و هرگونه مواجهه اینچنین با چنین چهرهی محبوبی چندان به نفع تهاجم کننده نیست. علت هم آن است که کمترین اثر این مواجهه تبدیل حامیان آن چهره محبوب به دشمنان تهاجم کننده است. لذا این اتفاق از این جهت قابل تامل است. جریانی که تا دیروز تصویر آیت الله هاشمی و سردار سلیمانی را همزمان روی جلد نشریه خودشان چاپ میکردند و تیتر میزدند: سرداران کرمان، چطور میخواهد این تقابل را هضم کند؟
سه تحلیل میتواند راهگشا باشد: اول آنکه تهاجم کننده قربانی است. دوم ناامیدی از امکان انتقال محبوبیت تجمیع شده در سردار سلیمانی به حساب جریان اصلاحات و سوم: شروع روند تخریب سردار سلیمانی با هدف ایجاد یک گفتمان غیریت ساز با گفتمان سردار سلیمانی.
چگونه گفتمان ها را تحلیل کنیم؟
برای توضیح آن سه تحلیل لازم است که یک معنا از گفتمان را مطرح بکنیم. گفتمان را اگر در همان چارچوب اندیشه غربی خود بررسی کنیم و ریشه های این چارچوب را در اندیشه های فوکو، لاکلاو، موفه و … بجوییم به مفهوم یک بسته معنایی خواهیم رسید. به تعبیر فوکو گفتمان همان بسته معنایی شامل گزارههایی است که اطراف یک سوژه شکل گرفته است. هرچند خود فوکو در تبیین صورت بندی این گزارهها چندان موفق عمل نکرد اما به نظر میرسد راحتترین راه شناخت گفتمان مراجعه به برداشت یک مجموعهی معنایی حول یک سوژه است.
یکی دیگر از تلاشها برای تبیین گفتمان آنجاست که این بسته معنایی را وارد مفهومی چون ساختار و پساساختار میکنند. اگر سادهتر حرف بزنیم صفحه ای را تصور کنید که در آن برادههای آهن بصورت پراکنده پخش شدهاند. اما اگر چند تکه آهنربا روی این صفحه بگذاریم تمام این برادههای آهن منظم میشوند. طبیعی است بزرگترین آهن ربا نظم بیشتری به این برادههای آهن خواهد داد. این بزرگترین آهنربا همان دال مرکزی گفتمان است. این دال مرکزی به تمام معانی موجود بر روی صفحه(گفتمان) نظم میدهد.
اگر یک شخص را بخواهیم تحلیل گفتمانی بکنیم باید بپرسیم محوریترین مسئلهای که به همه مسائل اطراف آن شخص جهت می دهد چیست؟ اساسا دال مرکزی گفتمان آن شخص چیست؟ شاید یکی از راحتترین راههای بررسی همان است که از افکار عمومی بپرسیم با شنیدن نام این شخص، مهمترین و پررنگترین معنایی که به ذهن شما متبادر میشود چیست؟
خب با همین مقدمه برویم سراغ تحلیل گفتمان ظریف و بقیه نامزدهای احتمالی و یک برآوردی از انتشار فایل صوتی افشا شده به دست آوریم.
بحثی در مورد گفتمان نامزدهای احتمالی
ظریف: اولین معنایی که در ذهنها متبادر میشود مسئله سیاست خارجی، مذاکره و برجام است. ظریف را می توان نماد وضع موجود هم تلقی کرد. بالاخره برجام جدای از مفید بودن یا نبودن تنها دست آورد این دولت بوده است. برجام را علاوه بر دولت میتوان در نسبت با ظریف هم معنی کرد.
جهانگیری: دلار جهانگیری، مدیریت داخلی دولت، نماینده تام و تمام دولت فعلی و کسی که خود را در سال ۹۶ هزینه روحانی کرد. میتوان در یک کلمه گفت جهانگیری نماد کامل ناکارآمدی دولت فعلی است.
پزشکیان: از آخرین در چارچوب ماندههای اصلاحات خاتمی! پزشکیان هم مردمی است و هم سالها نماینده تبریز در مجلس بوده. میتوان گفتمان او را تا حدودی جمعی از گفتمان های اصلاحات اعتراضی اما در درون نظام معرفی کرد.
لاریجانی: لابی من! لاریجانی اهل پشت پرده است. البته با توافق ایران و چین برگ بازی سیاست خارجی هم در دستش است. لاریجانی را محتاط میشناسیم. او به ندرت ریسک میکند و بیشتر با نخبگان سیاسی ارتباط میگیرد. بدنه اجتماعی خاصی ندارد اما میان نخبگان سیاسی محبوب است.
ضرغامی: بزن زیر میز وجهه صداوسیمایی ضرغامی را تغییر داده است. ضرغامی موضعگیریهای صریح دارد. او میگوید: هرچه روحانی کرد دقیقا عکس آن را عمل خواهم کرد. ضرغامی در حال ساخت گفتمان اعتراض است. ضرغامی هیچ کس را قبول ندارد. شاید از الزمات یک گفتمان اعتراضی چنین روندی باشد.
رئیسی: چهره محبوب عدالتخواهی کشور است. رئیسی در دوره کوتاه مدیریت بر قوه قضائیه بسیاری از دانه درشتها را روانه زندان کرد و اغماضی از خود نشان نداد. رئیسی علاوه بر آن در حوزه احیا کارخانهها و مسئله تولید ورود داشته و به طور جدی از کارخانهها در برابر بانکها حمایت میکند. مسئله ترک فعل را مطرح میکند و علیه ناکارآمدی هم موضع میگیرد. رئیسی را میتوان به تمام معنا نماینده گفتمان عدالتخواهی معرفی کرد.
قالیباف: مدیر اجرایی و جهادی. مردم از او چهرهای وسط میدان میشناسند. شبانه روز تلاش میکند و میتواند سر قول و وعده خود باقی بماند. مردم تهران تابلوهای روزشمار خاتمه پروژهها را هنوز در خاطر دارند و میدانند او قبل از تاریخی که در تابلو اعلام کرده کار را تحویل میدهد. میتوان قالیباف را با گفتمان کارآمدی معرفی کرد.
سعید جلیلی: مذاکرات هستهای مهمترین چیزی است که در ذهنها از جلیلی باقی مانده است. جلیلی را در سال ۹۲ مردم با کلمه ظرفیت شناختند و دیشب با کلمه پاسخ معتبر. جلیلی همچون ظریف نماد سیاست خارجی است اما بدون برجام!
زمین بازی ظریف کدام است؟
بازگردیم به همان تیتر اول خودمان. آنچه ظریف در فایل افشا شده گفته است چه تاثیری بر انتخابات میتواند داشته باشد؟ گفتیم سه تحلیل در این ماجرا می تواند روشنگر باشد:
الف: قربانی شدن ظریف ب: پایان امید برای انتقال محبوبیت از سردار سلیمانی به اصلاحات و ظریف ج: ایجاد گفتمان جدید با فاصلهگذاری نسبت به سردار سلیمانی
بعید است جریان دولتی و اصلاحات رضایت به قربانی شدن محبوبترین چهره خود بدهند. در هر حال در میان گزینههای موجود این جریان این ظرفیت تنها ظرفیتی است که میتوانند روی آن حساب باز کنند و با این گزینه بتوانند عملیات کنند.
اما انتقال معنا از سردار سلیمانی به ظریف مسئلهای است که جریان اصلاحات میتواند با آن وارد یک بازی بشود.
توضیح آنکه یکی از روشهای ایجاد یک گفتمان جدید خط مرز گذاری با یک گفتمان قدرتمند است. فاصلهگذاری با یک منبع پر قدرت می تواند به شما هویت جدیدی بدهد. ظریف یک برگ بازی در اختیار دارد و آن برگ سیاست خارجی است. اکنون فاصله گذاری با سردار سلیمانی میتواند این برگ بازی را پررنگتر کند و همزمان گفتمان مخالفت با اقدامات نظامی منطقهای را در اختیار او قرار دهد. هرچند کلان گفتمان او برجام و سیاست خارجی است اما مسئله منطقه هم مهم است.
این گفتمان سازی جدید برای ظریف و جریان اصلاحات میتواند هزینه سنگینی را ایجاد کند. لذا سرمایه گذاری سنگینی هم لازم است تا این کار از آب دربیاید. اما یادمان باشد این سرمایهگذاری هم اکنون در حال انجام است. اگر وین به موفقیت نسبی هم برسد جریان اصلاحات و دولت با تمام قوا سوار بر موج این ادعای موفقیت خواهند شد. خلل و فرج ماجرا میتواند پر شود و سیاست خارجی به طور کامل در اختیار ظریف قرار میگیرد، هم آمریکا و اروپا و هم منطقه!
ظریف چگونه حذف میشود؟
بازی انتخاباتی ۱۴۰۰ تنها در صورتی برای ظریف می تواند یک مسلخ باشد که مسئله محوری انتخابات حول سیاست خارجی که گفتمان اصلی ظریف است شکل نگیرد. ظریف شخصیتی است که فقط و فقط میتواند در زمین بازی سیاست خارجی خودنمایی کند. به هر دلیلی اگر زمین بازی انتخابات به سمت کارآمدی یا عدالتخواهی و یا حتی اعتراض به وضع موجود برود ظریف از ابتدا امکان عرض اندام پیدا نخواهد کرد. از طرفی هر نامزدی که بتواند دوقطبی سیاست خارجی ظریف را در بازی انتخابات پررنگتر کند و مثلا دوقطبی مذاکره-مقاومت را محور مناظرات کند به ظریف کمک خواهد کرد تا بتواند به بازیگر اصلی انتخابات تبدیل شود.
انتهای پیام/م
منبع خبر