در ابتدای این جلسه سردار نائینی ضمن عرض تسلیت ایام شهادت حضرت زهرا (س) و گرامیداشت ایام شهادت سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی با تشریح دیدگاهها و نظرات مطرحشده در جلسات قبل پیرامون موضوع کلی چرایی و چگونگی سقوط فاو در اواخر جنگ و نظرات مطرح شده در خصوص تأثیر تغییر استراتژی عملیاتی ایران بر موضوع سقوط فاو، اظهار داشت: از آنجایی که یکی از قرارگاههای تأثیرگذار در منطقه عملیاتی غرب و شمالغرب قرارگاه جنگهای نامنظم رمضان است، در این جلسه از سردار «محمد جعفری» از فرماندهان قرارگاه رمضان در دوران دفاع مقدس دعوت کردیم تا در خصوص نگاه و نقش و عملکرد این قرارگاه در سالهای پایانی جنگ در خصوص تغییر استراتژی عملیاتی از جنوب به غرب، توضیحات لازم را ارائه دهند.
در ادامه جلسه سردار جعفری اظهار داشت: خرداد سال ۱۳۶۳ سردار محسن رضایی فرماندهان و مسئولین اطلاعات مناطق ۱۱ گانه عملیاتی را به اهواز دعوت کرد که در آن زمان من مسئول اطلاعات منطقه ۷ کرمانشاه بودم. محور بیانات وی این بود که ما هر سال یک عملیات بزرگ را انجام میدهیم، رژیم بعثی تمام توانش را روی عملیات بزرگ ما متمرکز میکند و عملاً نمیگذارد ما به نتیجه مهمی برسیم. (اشاره به عملیات خیبر)، از طرف دیگر کشور توان اینکه در سال دو عملیات بزرگ همزمان را انجام دهد هم ندارد.
فرمانده قرارگاه فرعی فتح قرارگاه رمضان در دوران دفاع مقدس ادامه داد: سردار رضایی معتقد بود ما باید یک عملیات بزرگ منظم و یک عملیات بزرگ نامنظم را انجام دهیم تا ساختار و سازمان نظامی رژیم بعثی به هم بریزد. چون عملیات نامنظم مثل عملیات منظم نیست که نیاز فراوان به هزینه مادی و انسانی داشته باشد؛ لذا تصمیم بر این گرفته شد که قرارگاه عملیاتهای نامنظم شکل بگیرد و مأموریتهای خود را پی گیری کند تا اینکه به زمان انجام یک عملیات بزرگ منظم برسیم. چون این جلسه در ماه رمضان بود. به همین خاطر نام قرارگاه «رمضان» گذاشته شد.
وی با اشاره به عملیات حمله به کرکوک (فتح ۱) در مهر سال ۱۳۶۵ بیان کرد: عملیات کرکوک در واقع دو جنبه بسیار مهم داشت؛ اول اینکه عملیات بزرگی در قالب عملیاتهای نامنظم بود و دوم اینکه تست و آزمایشی بود از توانمندیهایی که در نزد سپاه و معارضین عراقی وجود دارد و اینکه امکان عبور و نفوذ به خاک عراق در منطقه غرب و شمال غرب وجود دارد یا خیر. در واقع ما دو مشکل اساسی داشتیم، یکی اینکه تصور روشنی از وضعیت داخل عراق در مناطق غرب در نزد فرماندهان سپاه وجود نداشت. دوم اینکه چندان اعتمادی به معارضین عراقی با توجه به ادعاهایی که داشتند، نبود.
سردار جعفری ادامه داد: در آخرین جلسهای که قرار بود در سردشت در خصوص طرحریزی عملیات کرکوک انجام شود، شمخانی (فرمانده نیروی زمینی وقت سپاه) آمد. دیدگاههای مختلفی مطرح شد که عمدتاً ناظر بر عدم موفقیت در این عملیات بود اما نظر شمخانی و در کل فرماندهی سپاه بر انجام عملیات بود. ما به داخل خاک عراق رفتیم و بحمدالله این عملیات بهخوبی انجام شد و به اهداف رسید و مایه امیدواری فرماندهان جنگ شد و این تصور را ایجاد کرد که حقیقتی در آن طرف مرز وجود دارد که این خود منجر به سفر اطلاعاتی ما به آنسوی مرز با حضور افرادی همچون محمدباقری و تعدادی از فرماندهان یگانها در شهریور سال ۱۳۶۶ شد.
فرمانده قرارگاه فرعی فتح قرارگاه رمضان در دوران دفاع مقدس به نتایج مأموریت فرامرزی در خاک عراق پرداخت و عنوان کرد: بعد از بازگشت از این سفر اطلاعاتی بدین نتیجه رسیدیم که رژیم عراق حاکمیت مطلقی بر این مناطق نداشته و این خود در مصمم شدن ما برای انجام عملیات بزرگ نامنظم در این مناطق عراق تأثیرگذار بود. ما بعد از عملیات کرکوک بر اساس استراتژی از قبل تعریفشده توسط آقای رضایی مبنی بر انجام یک عملیات بزرگ نامنظم همزمان با انجام یک عملیات بزرگ منظم، طرحی نوشتیم و خدمت آقای رضایی، شمخانی و آقای هاشمی مطرح کردیم.
وی در خصوص این طرح عملیاتی در جبهه غرب توضیح داد: سال ۱۳۶۶ نیروی منظم در جنوب با ارتش عراق درگیر میشود که در این منطقه سپاه سوم و چهارم عراق حضور دارند. قرار بود در قرارگاه جنگهای نامنظم در غرب، با سپاه یکم و پنجم عراق درگیر شویم که البته تکیه زیادی بر روی قدرت مبارزه معارضین کرد عراقی همچون اتحادیه میهنی داشتیم و با هماهنگیهایی که از قبل با رزمندگان سپاه بدر انجام داده بودیم و شناساییهایی که انجام میشد، قرار بود خود را به نزدیکی بغداد برسانیم. زمانبندی انجام این اقدامات حدود ۴۸ ساعت بعد از انجام عملیات منظم جنوب بود تا اینکه آنها بتوانند راحتتر در جنوب به اهداف عملیاتی خود برسند.
فرمانده قرارگاه فرعی فتح قرارگاه رمضان در دوران دفاع مقدس از بازگشت خود به ایران به دستور ذوالقدر، فرمانده قرارگاه رمضان، در آذر یا دیماه سال ۱۳۶۶ گفت و بیان کرد: در قرارگاه آقای رضایی نیز حضور داشتند و بر اساس نقشهای که توضیح میدادند؛ عنوان کردند با همه بررسیهایی که ما انجام دادیم، هیچ راهکاری برای انجام عملیات بزرگ در جنوب وجود ندارد و عملیات بزرگ منظم ما در منطقه غرب و حلبچه انجام خواهد شد. اما ما در مجموعه قرارگاه رمضان، با توجه به اشراف اطلاعاتی که بر غرب و شمال غرب عراق داشتیم، با این تصمیم صدر در صد مخالف بودیم.
وی به دلایل خود مبنی بر این مخالف اشاره و عنوان کرد: دلایل من این بود که یک، ما طراحی یک عملیات بزرگ نامنظم را کرده بودیم و آمادگی عملیات بزرگ منظم را که شرایط و امکانات خاص خود را میطلبد در این منطقه نداریم. نکته دوم اینکه اگر قرار باشد در منطقه سلیمانیه که بهترین منطقه برای انجام عملیات نامنظم است، عملیات منظم انجام دهیم، ارتش عراق میآید و این مناطق را از بین میبرد و عملاً امکان رسیدن ما به کرکوک و بغداد از بین میرود. بهعبارتدیگر این اقدام به معنای مرگ عملیات نامنظم در این منطقه بود.
سردار جعفری افزود: نکته سوم اینکه اساساً منطقه حلبچه ارزش نظامی و سیاسی نه برای بغداد، حتی برای خود سلیمانیه نیز نداشت. من گفتم حتی تا ۹۰ کیلومتر بعد از دریاچه حلبچه و نزدیکی جاده کرکوک بغداد نیز رفتهام که غیر از کوه چیز دیگری وجود ندارد و ارزش خاصی این منطقه ندارد، ضمن اینکه راهبری عملیات در این مناطق کوهستانی و صعبالعبور نیز سخت و طاقت فرساست.
فرمانده قرارگاه فرعی فتح قرارگاه رمضان در دوران دفاع مقدس با اظهار به اینکه اصرار فرماندهان جنگ بر انجام عملیات بزرگ منظم در این منطقه بود، گفت: درهرصورت به ما دستور داده شد تا همزمان با آغاز حمله ایران به حلبچه، شما به سلیمانیه حمله کنید. من رفتم با آقای طالبانی (رهبر اتحادیه میهنی کردستان) صحبت کردم، وی نیز بهشدت با تغییر استراتژی عملیاتی ما مخالف بود و موافق همان انجام عملیات نامنظم بود، اما درهرصورت تصمیم ما را پذیرفت و حتی نیروهای خود را در اختیار ما قرارداد.
وی ادامه داد: عملیات ما در سلیمانیه آغاز شد (اواخر سال ۱۳۶۶)، ارتش عراق آمد و با هشت تیپ ما را محاصره کرد و همه راههای مواصلاتی ما اعم از دره و شیار به سمت سلیمانیه را بست و درواقع سلیمانیه را تأمین کرد و شروع به پیشروی کرد. قرار بر این شد که ما درگیری را ادامه دهیم. درگیریها ادامه داشت، حدود ۲۵-۲۰ روز پیشروی آنها به دلیل شرایط سخت جغرافیایی و کوهستانی طول کشید و در این مدت ارتش عراق نسبت به گلولهباران منطقه، بهویژه گلولهباران شیمیایی منطقه اقدام کرد و این باعث تخلیه منطقه توسط مردم و حتی نیروهای پیشمرگ شد بهگونهای که در روزهای آخر بهغیراز من و آقای دانایی و ۶۰ پاسدار مازندرانی، کسی دیگر در منطقه عملیاتی نبود.
سردار جعفری از شرایط سخت درگیری در این عملیات گفت و اظهار کرد: حلقه محاصره هرروز تنگتر میشد، بهگونهای که در روز آخر عراقیها در بالای تپه و ما در پایین تپه قرار داشتیم. در روز آخر هلیکوپتری آمد، در ارتفاعات گوجار که من و دانایی را برگرداند. ما چند مجروح داشتیم که تصمیم گرفتیم اینها به عقب بروند و ما همچنان در منطقه در کنار بچهها باشیم تا اینکه نزدیکیهای صبح تصمیم گرفتیم به عقب برگردیم که با توجه به اینکه توان بدنیمان تحلیل رفته بود بازگشت ما به عقب حدود هفت تا هشت ساعت به طول انجامید. تا نزدیکیهای محور بانه آمدیم و از آنجا با هلیکوپتر به حلبچه رفتیم که حدود ۲۴ یا ۴۸ ساعت بعدازآن نیز بمباران شیمیایی حلبچه توسط عراقیها آغاز شد.
فرمانده قرارگاه فرعی فتح قرارگاه رمضان در دوران دفاع مقدس با بیان اینکه رژیم عراق در ادامه این عملیات چهار عملیات انفال انجام داد، یادآور شد: تقریباً ده روز قبل از عملیات والفجر ۱۰ در ۱۳۶۶/۱۲/۲۵ در عملیات انفال ۱، استان سلیمانیه هدف قرار گرفت و رژیم بعثی اعلام کرد: «هیچ کسی نباید در روستاهای استان سلیمانیه بماند و همه باید شرق جاده بیایند؛ یعنی جاده دربندی خان تا سلیمانیه را مشخص کرد، برای شهروندان خودی اردوگاه زد و بعد ارتش آمد و همه چشمههای موجود را کور کرد.»
وی با اشاره به اینکه ارتش بعث عراق عملیات انفال ۲ را در منطقه اربیل انجام داد، گفت: رژیم بعث عراق در این عملیات عمدتاً شیمیایی زد. عملیات سوم را در دهوک و در فروردین و اردیبهشت سال ۱۳۶۷ انجام داد. یک روستا در شمال عراق دیگر وجود نداشت وکلا منطقهای که تکیهگاه عملیات نامنظم ما در غرب بود بهطور کامل تخلیه شد و هزاران تن از مردم کرد و پیشمرگان نیز به داخل خاک ایران آمدند و ایران برای آنها اردوگاه زد و بدین ترتیب عملاً طرح عملیات بزرگ نامنظم در غرب به پایان راه خود رسید.
فرمانده قرارگاه فرعی فتح قرارگاه رمضان در دوران دفاع مقدس افزود: ارتش بعث عراق ۲۲ فروردین ۱۳۶۷ به فاو حمله کرد و آن را پس گرفت، در سوم خرداد ۱۳۶۷ هم به شلمچه حمله کرد و در تیرماه جنگ پایان یافت.
وی با اذعان به اینکه یا این اشتباه ما بود و یا طرح دشمن بود که باعث شد جنگ بدین گونه به پایان برسد، تصریح کرد: در واقع تصمیمگیری در سطح عالی فرماندهان جنگ بود که به دلیل عدم امکان انجام عملیات بزرگ و سرنوشتساز در جنوب، این عملیات در شمال غرب انجام شود و کسی را نمیتوان در این زمینه متهم کرد و البته فرماندهان قرارگاه رمضان در این تصمیمگیری دخیل نبودند.
سردار جعفری در پایان این جلسه گفت: تا قبل از فتح خرمشهر تصور جهانی بر این بود که ایران قادر به بازپسگیری مناطق ازدسترفته نیست، لیکن از بعد از فتح خرمشهر نگاه قدرتهای جهانی به ما عوض شد و موضعگیری آنها در برابر ما جدیتر و حمایتهای آنان از صدام بیشتر شد. از سال ۱۳۶۴ و بعد از فتح فاو، دست ما برای آنان رو شد و در واقع فاز جنگ عوض شد و سرانجام آنها بودند که در سال ۱۳۶۷ به ما بدل زدند و بدین ترتیب با بازپسگیری مناطق متصرفاتی در فاو و شلمچه توسط عراق، جنگ به پایان رسید.
انتهای پیام/ 118
منبع