سرویس جهان مشرق – نشریه آمریکایی آتلانتیک در گزارشی ویژه به قلم اد یوآنگ به واکاوی چرایی شکست آمریکا در مقابله با ویروس کرونا و مدیریت بحران به وجود آمده در این کشور پرداخت و نوشت: چه شد که اینگونه شد؟ ویروسی هزاران بار کوچکتر از یک ذره غبار قدرتمندترین کشور دنیا را تحقیر کرده است. آمریکا نتوانسته از مردم خود محافظت کند و آنها را با بیماری و ویرانی اقتصادی تنها گذاشته است. این کشور جایگاه خود را به عنوان یک رهبر جهانی از دست داده است. آمریکا میان کاهلی و بیکفایتی گرفتار شده است. در حال حاضر، درک گستره و بزرگی اشتباهات کار واقعاً سخت و دشواری است.
مخاطبان گرامی، محتوا و ادعاهای مطرحشده در این گزارش، صرفاً جهت تحلیل و بررسی رویکردها و دیدگاههای اندیشکدههای غربی منتشر شده است و ادعاها و القائات احتمالی این مطالب هرگز مورد تأیید مشرق نیست.
آنچه در ادامه میخوانید بخش سوم از این گزارش چهار قسمتی است که قسمت پایانی آن طی روزهای آینده در مشرق منتشر خواهد شد.
قسمتهای اول و دوم این گزارش:
نشریه آتلانتیک بررسی کرد/ قسمت اول
چگونه یک ویروس کوچک قدرتمندترین کشور دنیا را تحقیر و مغلوب کرد؟
ویروس کرونا از همه نابرابریهای موجود در آمریکا بهرهبرداری کرد و این نابرابریها را بسط و گسترش داد. سالمندان که از قبل به حاشیه رانده شده بودند به چشم تلفات قابل قبول نگریسته شدند. زنان در مقایسه با مردان احتمال بیشتری داشت که شغل خود را از دست بدهند. آنها زحمت مراقبت از کودکان و انجام امور منزل را نیز بر دوش میکشیدند و در عین حال با نرخ فزاینده خشونت خانگی مواجه بودند. در نیمی از ایالتها، افراد مبتلا به آلزایمر و معلولیتهای ذهنی با سیاستهایی مواجه شدند که خطر محرومیت از دستگاههای نجاتبخش کمک تنفسی را متوجه آنها میکرد. هزاران نفر از مردم ماهها علائم کووید ـ ۱۹ که شبیه علائم بیماریهای عفونی مزمن بودند را تجربه کردند و صرفاً به آنها گفته شد که دچار خیالات شدهاند. لاتینتبارها سه برابر بیشتر از سفیدپوستها احتمال داشت به بیماری مبتلا شوند. آمریکاییهای آسیاییتبار با بدرفتاری مواجه بودند. همهگیری بیماری نه تنها همه را بطور برابر تحت تأثیر قرار نداد، بلکه به دلیل بیعدالتیهایی که در طول تاریخ در آمریکا به وجود آمده بودند، تأثیر متفاوتی بر گروههای مختلف از مردم داشت.
از میان ۱/۳ میلیون نفری که در ایالتهای فاقد برنامه مدیکید قادر به تهیه بیمه سلامت نیستند، بیش از نیمی از آنها رنگینپوست و ۳۰ درصدشان سیاهپوست هستند. این بههیچوجه اتفاقی نیست. طی دهههای پس از جنگ داخلی، رهبران سفیدپوست ایالتهای سابقاً طرفدار بردهداری عامدانه از ارائه خدمات بهداشتی به آمریکاییهای سیاهپوست خودداری کردند و اینگونه خدمات را نه به تبعیت از بقراط بلکه به تبعیت از منطق جیم کرو تخصیص دادند. آنها بیمارستانها را به دور از جوامع سیاهپوست احداث کردند، بخشهای جداگانهای به بیماران سیاهپوست اختصاص دادند، و مانع ورود دانشجویان سیاهپوست به دانشکده پزشکی شدند. در طول قرن بیستم، آنها به ایجاد سیستم بیمه خصوصی و کارفرمامحور آمریکا کمک کردند که این امر موجب شد بسیاری از سیاهپوستان از درمان پزشکی مناسب محروم شوند. آنها در برابر هرگونه تلاش جهت افزایش دسترسی سیاهپوستان به خدمات بهداشتی ایستادند. از جمله این تلاشها میتوان به تدوین برنامههای مدیکر و مدیکید در دهه ۶۰ گرفته تا تصویب قانون مراقبت مقرونبهصرفه در سال ۲۰۱۰ اشاره کرد.
عکس سمت چپ: کارکنان خدمات بهداشتی در اطراف یک بیمار مبتلا به کووید ـ ۱۹ در بیمارستان لنوکس هیل واقع در منهتن. تصویر سمت راست: زنی در لوسآنجلس که ماسک به صورت دارد. (سارا بلزنر؛ الکسیس هانلی)
تعدادی از ایالتهای سابقاً طرفدار بردهداری، کمترین سرمایهگذاری را در حوزه سلامت همگانی صورت دادهاند، دارای پایینترین کیفیت در حوزه خدمات پزشکی هستند، بالاترین درصد جمعیت سیاهپوست را دارند، و شاهد بیشترین شکاف نژادی در خصوص پیامدهای بهداشتی هستند. با تداوم همهگیری کووید ـ ۱۹، این ایالتها سریعتر از بقیه محدودیتهای مرتبط با فاصلهگذاری اجتماعی را برداشتند و شهروندان خود را بار دیگر در معرض ویروس کرونا قرار دادند. ضرر و زیان ناشی از این اقدامات بیشتر متوجه فقرا و سیاهپوستان بود.
تا اوایل ماه جولای، از هر ۱۴۵۰ آمریکایی سیاهپوست یک نفر جان خود را در اثر ابتلا به بیماری کووید ـ ۱۹ از دست داده بود ــ رقمی که بیش از دو برابر میزان مرگومیر در میان آمریکاییهای سفیدپوست بود. این رقم در عین حال که فاجعهبار است، اما به دلیل نابرابریهای گسترده در خصوص دسترسی سیاهپوستان به خدمات پزشکی دور از انتظار نیست. سیاهپوستان در مقایسه با سفیدپوستان سه سال زودتر میمیرند. میزان مرگومیر در میان مادران سیاهپوست باردار سه برابر سفیدپوستان است. سیاهپوستان از نرخ بالاتر ابتلا به بیماریهای مزمن برخوردارند و به همین خاطر مستعد ابتلای مرگبار به کووید ـ ۱۹ هستند. آنها هنگامی که به بیمارستان مراجعه میکنند احتمال کمتری وجود دارد که درمان شوند. خدمات مراقبتی ارائهشده به آنها معمولاً ضعیفتر است. سیاهپوستان با علم به این تبعیضها نسبت به درخواست کمک در رابطه با علائم کووید ـ ۱۹ مردد هستند و صرفاً زمانی به بیمارستان مراجعه میکنند که حالشان بد شده است. اوچه بلااستوک پزشک اورژانس و بنیانگذار مؤسسه غیرانتفاعی پیشبرد برابری بهداشتی که با تبعیض و نژادپرستی در بخش خدمات سلامت مقابله میکند، در این رابطه میگوید: «یکی از بیمارانم به من گفت ‘نمیخواهم به بیمارستان بروم، زیرا با من خوب رفتار نمیشود. ’ یکی دیگر از آنها زیر لب به من گفت ‘خیالم راحت شد از اینکه دیدم شما سیاهپوست هستید. فقط میخواهم مطمئن شوم که کسی به حرفم گوش میدهد. ’»
سیاهپوستان بیشتر نگران همهگیری بیماری بودند و احتمال بیشتری نیز وجود داشت که به آن مبتلا شوند. انحلال شبکه تأمین اجتماعی آمریکا موجب شد تا سیاهپوستان با کاهش درآمد و افزایش بیکاری مواجه شوند. سیاهپوستان درصد بالایی از «کارگران ضروری» کمدرآمد را تشکیل میدهند که انتظار میرفت در بحبوحه همهگیری ویروس کرونا فروشگاههای مواد غذایی و انبارها را اداره کنند، ساختمانها را تمیز کنند، و نامهها را به مقصد برسانند. آنها ساعتی حقوق میگیرند و از مرخصی استعلاجی با حقوق محرومند و به همین خاطر حتی هنگام برخورداری از علائم بیماری قادر نبودند شیفت کاری خود را رها کنند. آنها به دلیل استفاده از سیستم حملونقل عمومی شلوغ در معرض خطر ابتلا به بیماری قرار داشتند، در حالی که افراد برخوردار از مواهب بیشتر به دور از هرگونه خطری از خانه دورکاری میکردند. نیکولت لویسینت مدیر اجرایی مؤسسه غیرانتفاعی هلتکر ردی که به دنبال تقویت زنجیرههای تأمین پزشکی است، در این باره میگوید: «سیاهپوست بودن هیچ ویژگی خاصی ندارد که به دلیل آن افراد به میزان بیشتری مستعد ابتلا به بیماری کووید شوند.» در واقع وجود نابرابریهاست که افراد را در برابر ویروس آسیبپذیرتر میکند.
آمریکاییهای بومی نیز به همین نحو در برابر ویروس آسیبپذیر بودند. یک سوم مردم در منطقه ناواهو قادر به شستشوی دستهای خود نیستند، زیرا درگیر مذاکرات طولانی مدت بر سر حق استفاده از آب موجود در قلمرو خود هستند. کسانی که به آب دسترسی دارند نیز با مشکل روانآب ناشی از معدن اورانیوم مواجه هستند. اکثر مردم در خانههای قدیمی و شلوغ زندگی میکنند و با چند بیمارستان معدودی که به یک منطقه ۱۷ میلیون جریبی خدمات ارائه میدهند، بسیار فاصله دارند. تا اواسط ماه مه، نرخ ابتلا به کووید ـ ۱۹ در منطقه ناواهو بیش از هر یک از ایالات آمریکا بود.
آمریکاییها اغلب نابرابریهای تاریخی را به اشتباه ناشی از قصور شخصی میدانند. استیون هافمن سناتور جمهوریخواه مجلس سنای ایالتی و پزشک ساکن ایالت اوهایو گفته بود که آمریکاییهای سیاهپوست به خاطر آنکه دستهای خود را به اندازه کافی نمیشویند شاید بیشتر مستعد ابتلا به کووید ـ ۱۹ هستند. وی بعداً به خاطر این اظهارنظر عذرخواهی کرد. بیل کسیدی سناتور ایالت لوئیزیانا که او نیز پزشک است، گفته بود که سیاهپوستان از نرخ بالاتر ابتلا به بیماریهای مزمن برخوردارند، گویی که این یک اصل بدیهی است و نیازمند توضیح بیشتری نیست.
انتشار شفاف اطلاعات دقیق از جمله مهمترین تدابیر دفاعی در برابر گسترش هرگونه همهگیری است. با وجود این، زیرساختهای ارتباطیِ عمدتاً غیرقانونمند و مبتنی بر رسانههای اجتماعی در قرن بیست و یکم موجب شدهاند تا اطلاعات کذب به سرعت انتشار یابند. رنه دیرستا از رصدخانه اینترنتی استنفورد که در خصوص جریان اطلاعات آنلاین مطالعه میکند، در این باره میگوید: «در همه موارد شیوع بیماری از زیکا گرفته تا ابولا، طرفداران تئوریهای توطئه به لطف وجود رسانههای اجتماعی محتوای خود را به سرعت انتشار میدهند و مدعی میشوند که عامل شیوع بیماری یک دولت یا شرکت دارویی یا بیل گیتس بوده است. این بار نیز شکی نداشتم که اطلاعات کذب در راهند.»
تئوریهای توطئه موجود ــ جورج سوروس! اینترنت نسل پنجم 5G! سلاحهای بیولوژیکی! ــ در خصوص همهگیری ویروس کرونا نیز مطرح شدند. همهگیری اطلاعات کذب نیز در کنار همهگیری ویروس اتفاق افتاد. شایعات از طریق بسترهای آنلاینی انتشار یافتند که با هدف حفظ تعامل کاربران طراحی شدهاند، حتی اگر حفظ تعامل کاربران به قیمت ارائه محتوای تفرقهبرانگیز یا غیرواقعی تمام شود. در جریان وقوع یک بحران ملی که مردم باید هماهنگ با هم عمل کنند، چنین چیزی تأسفبار است. دیرستا در این خصوص به من گفت: «اینترنت اجتماعی به مثابه یک سیستم کارایی خود را از دست داده است» و از نقایص آن سوءاستفاده میشود.
عکس سمت چپ: یک معترض طرفدار ترامپ در هریسبرگ ایالت پنسیلوانیا در ماه آوریل. عکس سمت راست: اعتراضات در مخالفت با قرنطینه عمومی در مونت ولف ایالت پنسیلوانیا در ماه مه. (مارک پترسون/ردوکس؛ آمی لامبارد)
تیم دیرستا از روز ۱۶ آوریل متوجه افزایش هیاهوی آنلاین درباره جودی میکوویتس شدند. وی یک پژوهشگر است که به پویش ضد واکسیناسیون پیوسته است. میکوویتس در قالب محتوا و ویدئوهای منتشره به عنوان یک افشاگر معرفی میشد که مدعی بود ویروس کرونای جدید در آزمایشگاه ساخته شده و آنتونی فاوچی رئیس کارگروه مقابله با ویروس در کاخ سفید را دشمن خود توصیف میکرد. نکته طنزآمیز اینکه، این تئوری توطئه خود بخشی از یک توطئه بزرگتر بود ــ این در واقع بخشی از یک پویش هماهنگ در حوزه روابط عمومی از طرف مخالفان واکسیناسیون و طرفداران تئوری توطئه کیوانان (Qanon) با هدف «پایین کشیدن آنتونی فاوچی» بود. در اوج این پویش، یک ویدئوی پرزرقوبرق با عنوان «همهگیری» تهیه و روز ۴ مه منتشر شد. ظرف یک هفته بیش از ۸ میلیون نفر این ویدئو را تماشا کردند.
پزشکان و روزنامهنگاران تلاش کردند از بسیاری از ادعاهای دروغین مطرح شده در ویدئوی «همهگیری» پرده بردارند، اما این تلاشها در مقایسه با ویدئوی مذکور کمتر موفق بودند. همهگیری اطلاعات کذب همانند همهگیری بیماری به سرعت غیرقابل کنترل میشود، مگر آنکه اقدام زودهنگام در رابطه با آن صورت پذیرد. اما با اینکه سازمانهای بهداشتی بر لزوم پایش جهت کشف بیماریهای نوظهور واقفند، در خصوص کشف توطئههای نوظهور بههیچوجه آمادگی ندارند. در سال ۲۰۱۶، دیرستا درباره تهدید ناشی از انتشار اطلاعات کذب با تیم مرکز کنترل و پیشگیری بیماری به گفتگو نشست، اما این پاسخ را شنید: «جالب است. اما اینها صرفاً یک مشت محتواست که در اینترنت منتشر میشود.»
منابع مؤثق به جای آنکه در مراحل اولیه بیماری با دروغپراکنی مقابله کنند، آن را بدتر میکنند. بسیاری از کارشناسان بهداشت و مسئولان دولتی طی ماههای ژانویه و فوریه تهدید ناشی از ویروس را کماهمیت شمردند و به عموم مردم اطمینان دادند که ویروس خطر چندانی متوجه آمریکا نمیکند. آنها ویروس کرونا را با آنفلوانزا مقایسه کردند. سازمان جهانی بهداشت، مرکز کنترل و پیشگیری بیماری، و بهداری ارتش آمریکا مصرانه از مردم میخواستند تا از زدن ماسک خودداری کنند، به این امید که ذخایر محدود ماسک برای کارکنان بخش بهداشت باقی بماند. این پیامها بدون هرگونه جزئیات یا طرح شک و تردید درباره آنها به مردم ارائه شدند و به همین خاطر هنگامی که پیامهای مذکور برعکس شدند ــ ویروس خطرناکتر از آنفلوانزا است؛ ماسک بزنید ــ این پیامها شکل و شمایل اطلاعات ضدونقیض را به خود گرفتند.
رسانهها بر میزان سردرگمیها افزودند. روزنامهنگاران اعتراضات ضد قرنطینه عمومی را پوشش میدادند، در حالی که اکثر آمریکاییها ساکت و بیسروصدا در خانه مانده بودند. آنها هرگونه ادعای علمی را پوشش میدادند، حتی ادعاهایی که تائید نشده بودند یا توسط پژوهشگر همنوع بازبینی نشده بودند.
ادعاهای بسیاری در رابطه با بیماری مطرح شده بودند. جامعه آکادمیک پیشرفت شغلی را به انتشار مقالات گره زده و به دلیل این امر، دانشمندان انگیزه یافتهاند تا پژوهشهای تکرارناپذیری صرفاً در راستای جلب توجه عموم انجام دهند. همهگیری بیماری به این انگیزهها دامن زد و به انجام پژوهشهای شتابزده توسط دانشمندان بلندپرواز به امید جلب توجه جهانی انجامید.
نمایی از یکی از بیمارستانهای بحرانزده نیویورک
در ماه مارس، در قالب یک مطالعه کوچک و پر از ایراد در فرانسه ادعا شد که داروی ضد مالاریای هیدروکسی کلروکین قادر به درمان بیماری کووید ـ ۱۹ است. این پژوهش که در یک نشریه کماهمیت منتشر شد، اگر ده سال پیش بود احتمالاً نادیده گرفته میشد. اما در سال ۲۰۲۰، به دلیل زودباوری فاکسنیوز، آلون ماسک، و دکتر اوز به گوش دونالد ترامپ رسید. ترامپ ماهها از این دارو به عنوان یک درمان معجزهآسا تعریف و تمجید کرد، علیرغم آنکه شواهد و قرائن فزاینده خلاف آن را نشان میدادند. این امر موجب کمبود دارو برای کسانی شد که جهت درمان لوپوس و آرتریت روماتوئید واقعاً به آن نیاز داشتند. ماجرای هیدروکسی کلروکین زمانی مبهمتر شد که در قالب یک مطالعه منتشره در نشریه معتبر پزشکی لنست ادعا شد که دارو نه تنها مؤثر نیست بلکه زیانبخش نیز است. مطالعه مذکور بر اساس دادههای مشکوک یک شرکت تحلیلی کوچک به نام سرجیفر انجام شده بود و در ماه ژوئیه کنار گذاشته شد.
معروف است که علم خودش را اصلاح میکند. اما در جریان همهگیری بیماری، با همان شتاب بیسابقهای که دانش دارای ارزش تولید میشود، ادعاهای واهی و درهم و برهم نیز در سرتاسر دنیا منتشر میشوند، قبل از آنکه کسی بتواند درباره آنها شک و تردیدهایی مطرح کند. سردرگمی متعاقب و ناشناختههای فراوان درباره ویروس به موجی از نگرانی و بلاتکلیفی دامن زده و افراد شیاد تلاش کردهاند از این مسئله سوءاستفاده کنند. این افراد گنجشک را رنگ میکنند و جای قناری به مردم میفروشند. کسانی که فاقد هرگونه تخصص و دانش هستند بطور مرتب در قامت کارشناس در اخبار شبانه حضور مییابند. در کانون همه این نابسامانیها دونالد ترامپ قرار دارد.
رهبران باید در جریان همهگیری بیماری مردم را پشت سر خود متحد کنند، حقیقت را بیان کنند، و محکم و شفاف سخن بگویند. در عوض، ترامپ مرتباً برخلاف کارشناسان بهداشت عمومی، مشاوران علمیاش و حتی خودش سخن گفت. او گفت «هیچکس فکرش را هم نمیکرد که چیزی شبیه این [همهگیری بیماری] اتفاق افتد» و اینکه «قبل از آنکه همهگیری اعلام شود»، احساس کرده که همهگیری بیماری اتفاق افتاده است. هر دوی اینها نمیتوانند همزمان حقیقت داشته باشند و در حقیقت هیچکدام صحت ندارند.
یک ماه قبل از مراسم تحلیف ترامپ نوشتم «مسئله این نیست که آیا [ترامپ] در جریان دوره ریاستجمهوریاش با یک همهگیری مرگبار مواجه خواهد شد یا نه، بلکه مسئله زمان وقوع آن است.» من با توجه به اقدامات ترامپ به عنوان یک شخصیت رسانهای در جریان همهگیری ابولا در سال ۲۰۱۴ و به عنوان نامزد انتخابات سال ۲۰۱۶ بر این باور بودم که وی در زمینه دیپلماسی ناموفق خواهد بود، مرزها را خواهد بست، عجولانه توئیت خواهد کرد، تئوریهای توطئه را انتشار خواهد داد، کارشناسان را نادیده خواهد گرفت، و اعتمادبهنفس کاذب از خود نشان خواهد داد. همینگونه هم شد.
هیچکس نباید از این تعجب کند که فرد دروغگویی که در طول دوره ریاستجمهوریاش حدود ۲۰۰۰ ادعای دروغین یا گمراهکننده را مطرح کرده است، درباره مهار بیماری در آمریکا دروغ بگوید؛ نژادپرستی که آغازگر طرح شک و تردیدها در خصوص ملیت اوباما بود، جهت مهار ویروسی که سیاهپوستان را بیش از سفیدپوستها میکشد کاری صورت دهد؛ بیگانههراسی که بر احداث زندانهای جدید ویژه مهاجران نظارت کرده است، دستور باز ماندن کارخانههای بستهبندی گوشت را دهد که بخش اعظم نیروی کار آنها را مهاجران تشکیل میدهند؛ یک آدم قسیالقلب و سنگدل هیچ اقدامی در راستای آرام کردن شهروندان نگران صورت ندهد؛ خودشیفتهای که دوست دارد در کانون توجهات باشد، از بهره گرفتن از دانش کارشناسانی که در دسترسش هستند خودداری ورزد؛ یک چهره قوموخویشگرا داماد فاقد صلاحیت خود را در رأس یک کارگروه پنهان مقابله با ویروس کرونا قرار دهد؛ یک آدم همهچیزدان پشتمیزنشین ادعا کند که از «توانایی ذاتی» در زمینه پزشکی برخوردار است و در راستای نشان دادن آن با شگفتی درباره خلاقیت بالقوه تزریق مواد ضدعفونی به درون بدن سخن بگوید؛ یک آدم خودخواه که قادر به پذیرش شکست نیست، تلاش کند در راستای سرپوشگذاشتن درباره بزرگترین ناکامی خود تقصیر را به گردن چین بیندازد، بودجه سازمان جهانی بهداشت را قطع کند، و داروهای معجزهآسا را تبلیغ کند؛ یا رئیسجمهوری که حزبش او را از هرگونه پاسخگویی مصون نگاه داشته است، در پاسخ به سؤالی درباره کمبود آزمایشات تشخیصی بگوید «من هیچ مسئولیتی بر عهده نمیگیرم.»
پایان بخش سوم
ادامه دارد…