زیرا ارتش عراق در حالی شکست را پذیرفت که بر پایه تجربیات قبلی و شناخت از تاکتیکها و روشهای رزمندگان اسلام، پر مانعترین خطوط دفاعی را در شرق بصره به وجود آورده بود.
به این دلیل میتوان گفت تبلور و ظهور توانایی عراق در مسلح کردن زمین، در زمین شلمچه عینیت یافته بود؛ لذا شکست عراق در شرق بصره، بیش از آنکه یک شکست به شمار آید، قابلیت نظامی این کشور را در پرده ابهام قرار داد.
روزنامه آبزرور، چاپ پاریس به نقل از کارشناسان غربی نوشت: برای اولین بار از آغاز جنگ تاکنون، ناظران و کارشناسان غربی در مورد امکانات دفاعی عراق دچار تردید شدهاند.
ارتش عراق در عملیات والفجر ۸ در عین ناباوری، فاو را از دست داد؛ اما شکست نظامی در شلمچه با هیچیک از شکستهای عراق قابلمقایسه نیست؛ زیرا این شکست، آنهم در سال هفتم جنگ و در حساسترین منطقه نبرد، آینده حکومت عراق را در تاریکی فرو برد. به همین دلیل پس از عملیات کربلای ۵، آمریکا منافع حیاتی خود را در خلیجفارس با خطر جدی مواجه دید و از طریق شورای امنیت سازمان ملل و هماهنگی با شوروی درصدد برآمدکه به جنگ ایران و عراق پایان دهد.
ازاینرو در سال ۱۳۶۶، شاهد ورود رسمی نظام بینالملل در جنگ هستیم که در آن نقش محوری و فعال داشت و هدف اصلی این اقدام، ممانعت از پیروزی جمهوری اسلامی بود.
مقامات آمریکایی برای جلوگیری از شکست عراق و پایان دادن به جنگ با در دستور کار قرار دادن یک دیپلماسی فعال منطقهای و بینالمللی، هدفهای خود را در اظهاراتشان عنوان کردند.
واینبرگر، وزیر دفاع آمریکا که از جناح جمهوریخواه و عنصری تندرو و افراطی در موضعگیری علیه ایران است، در دوم اردیبهشت ۱۳۶۶ در مورد مخالفت آمریکا با پیروزی ایران در جنگ و لزوم آمادگی برای تضمین آزادی کشتیرانی در خلیجفارس گفت: آمریکا نمیخواهد که ایران در جنگ با عراق برنده شود. کوشش در راه برقراری پیوند با عوامل میانهرو در ایران توهم آمیز است. ما کاملاً آمادهایم برای رفتوآمد دریایی و تضمین آزادی کشتیرانی در تنگه هرمز، آنچه را که لازم است انجام دهیم.
آمریکا برای دست یافتن به هدف خود، دیپلماسی فعالی را در پیش گرفت و مقامهای این کشور، سفرهای متعددی به عراق و کشورهای منطقه انجام دادند. علاوه بر این، در سطح کلی، هماهنگیهای لازم با شوروی نیز صورت گرفت.
در ۱۷ اردیبهشت و اول خرداد ۱۳۶۶، ریچارد مورفی به کشورهای خلیجفارس سفر کرد. در ششم خرداد ۱۳۶۶ نیز یک هیئت نظامی ۹ نفره آمریکایی وارد بغداد شد تا اوضاع نظامی عراق و راههای موردنظر را بررسی کنند. در ۱۲ خرداد ۱۳۶۶ بار دیگر ریچارد مورفی به خلیجفارس آمد. این سفر پس از دیدار وی با مدیرکل بخش خاورمیانهای وزارت امور خارجه شوروی در هلسینکی انجام شد.
این تلاشها که در شورای امنیت و مجمع عمومی سازمان ملل نیز جریان داشت، سرانجام منجر به تصویب قطعنامه ۵۹۸ در ۲۰ ژوئیه ۱۹۸۷ میلادی (۲۹ تیر ۱۳۶۶) در شورای امنیت شد. در پی آن، ایالاتمتحده به دیپلماسی خود ادامه داد و در ششم مرداد ۱۳۶۶، جرج شولتز، وزیر خارجه آمریکا با وزیر خارجه عراق ملاقات کرد.
وی همچنین در سوم آبان ۱۳۶۶، به منطقه خلیجفارس سفر کرد. شولتز بار دیگر در ۱۸ آذر ۱۳۶۶، با طارق عزیز دیدار و گفتگو کرد. همچنین در ۲۳ آذر ۱۳۶۶، ریچارد مورفی با وزیر خارجه عراق دیدار و مذاکره کرد.
واینبرگر نیز در اول مهر ۱۳۶۶ به خلیجفارس آمد. وی یک ماه و نیم بعد، در پی شکست سیاست آمریکا (در مرحله اول) در خلیجفارس، مجبور به استعفا شد و جای خود را به فرانک کار لوچی داد. وزیر دفاع جدید نیز در ۱۲ دی ۱۳۶۶ به منطقه سفر کرد.
آمریکاییها همچنین برای تسریع در پیشبرد طرحهای خود، طی نشستهای گوناگون با شوروی تلاش کردند نوعی همگرایی در سطح کلی میان دو قدرت برتر جهان نسبت به پایان جنگ ایران و عراق به وجود آید.
نگرانی دولت آمریکا و قدرتهای بزرگ نسبت به تحول درصحنه جنگ عراق و ایران و به هم خوردن موازنه به ضرر عراق در رسانههای بینالمللی نیز موردتوجه قرار گرفت و ذهنیت دولتمردان آمریکا مورد خوانش قرار گرفت.
روزنامه گاردین نوشت: تحلیل گران پنتاگون که معمولاً عزم و قوه ابتکار ایرانیها را در مقابل موانع عظیم، کمتر ازآنچه هست، ارزیابی میکردند، دیگر احتمال پیروزی بزرگتر ایران را رد نمیکردند.
همچنین روزنامه آمریکایی والاستریت ژورنال نوشت: واشنگتن نمیداند چرا بغداد تا این اندازه ضعیف است. در واشنگتن گفته میشود؛ پیروزی ایران یک فاجعه به شمار خواهد رفت و این نگرانی ممکن است آمریکا را ترغیب کند که کمکهای بیشتری در اختیار عراق بگذارد.
روزنامه نیویورکتایمز از جنبه دیگری به مسئله پرداخت و با توجه به موقعیت آمریکا به سبب از دست دادن ابتکار عمل در جنگ پس از افشای ماجرای مک فارلین، راهبرد آمریکا مبنی بر تحمیل صلح بر ایران را شکستخورده دانست و نوشت: اینک کفه به نفع ایران چرخیده و عراق از برابری با نیروهای ایران عاجز مانده و نهتنها آمریکا و متحدانش، بلکه شوروی نیز خود را در آستانه بازندگی میبیند.
این نگرانی میان کشورهای عربی نیز ایجادشده بود. مقامات امارات متحده عربی در دیدار با کاردار سفارت شوروی، تنها راه پایان دادن به جنگ را تلاش مشترک آمریکا و شوروی در چارچوب همکاری بینالمللی عنوان کردند. حتی رژیم عراق نیز خواهان آن شد تا قدرتهای بزرگ چارهای برای پایان جنگ بیندیشند.
نزار حمدون، سفیر عراق در سازمان ملل، دراینباره گفت: کلید حل سریع جنگ، شکست ایران است و در این زمینه میبایست کشورهای حامی عراق، مانع از پیروزی ایران شوند.
تصویب قطعنامه ۵۹۸ در شورای امنیت سازمان ملل و در پی آن، ورود ارتش آمریکا به خلیجفارس و درگیری نظامی با ایران بهعنوان مقطع ماقبل پایان جنگ باید در چارچوب عملیاتهای والفجر ۸ و کربلای ۵، بهخصوص پیروزی تعیینکننده ایران در شلمچه و تفوق بر ماشین و اندیشه نظامی ارتش عراق و حامیان آن درک و مطالعه شود.
منبع:
فصلنامه تخصصی نگین ایران، شماره۴۹، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، تابستان ۱۳۹۳، صفحات ۳۸،۳۹،۴۰
انتهای پیام/ 141
منبع