در این مطلب آمده است:
«یک بار در ماشین نشسته بودیم و من داشتم از سید ابراهیم (نام جهادی شهید مصطفی صدرزاده) فیلم میگرفتم. آنجا به هم قول دادیم هر کدام از ما که زودتر شهید شد، نه تنها آن دیگری را شفاعت کند، بلکه به قول سید ابراهیم: «برود پای امام حسین (ع) بست بنشیند، تا امضای شهادت آن یکی را هم بگیرد. هر کس این کار را نکرد شهید پستی است!» من خندیدم و گفتم: «ولی تو زودتر از من میپری.» یکدفعه سیدابراهیم گفت: «ما به هم قول شرف دادیم.»
سرانجام سید ابراهیم گوی سبقت را از مرتضی عطایی ربود و زودتر شهید شد. شهید عطایی چند روز قبل از شهادت، با انتشار متن زیر خطاب به سید ابراهیم، از او میخواهد تا به وعدهاش عمل کند و او نیز به خیل شهدا ملحق شود: «صدرزاده، صدرنشین خیمهی اربابی. صدرزاده بودی که به صدر نشستی، شدی صدرنشین مجلس عشقبازان. ما که دستمان از ذیل مجلس هم کوتاه است. اصلا ما را چه به مجلس عشقبازی! بیا و معرفت نثارمان کن. دعایی کن، شاید به روضههای باقر آلعبا سبک شدیم، اهل پرواز شدیم، پرنده شدیم. دمت گرم. هر وقت از جام سقا مست فیض شدی، نام ما را هم ببر. یادت که نرفته؟ قول داده بودی. شاید به دعای ندبه فردا صبحی، دست با کرامتی، زیر برات شهادت ما را هم امضا کرد. سلام سید ابراهیم. الوعده وفا.»
استجابت این خواسته او مدت زیادی به طول نیانجامید و در روز عرفه، ساعت یک و نیم ظهر، قسمت او نیز رقم خورد. او در لاذقیه با اصابت گلوله به گلویش به شهادت رسید و شعری که برای خود سروده بود، محقق شد:
کاش اسم تو آخرین کلامم باشد
پروانه شدن حسن ختامم باشد
مانند کبوتران در خون خفته
عنوان «شهید» قبل نامم باشد»
انتهای پیام/ ۱۴۱
منبع خبر