نماد سایت مجاهدت

خاطرات «خلیل اسماعیل نتاج» از روز‌های دفاع مقدس در کتاب «یازده، یازده»


به گزارش مجاهدت از خبرنگار فرهنگ دفاع‌پرس، کتاب «یازده، یازده» خاطرات «خلیل اسماعیل نتاج» از روز‌های اول انقلاب و بعد از آن روز‌های اول جنگ هست و اینکه او و چه کسانی در روز ۱۱ بهمن ۱۳۶۱ وارد واحد تخریب لشکر ۲۵ کربلا شدند.

دفاع مقدس در کتاب «یازده، یازده»” src=”https://defapress.ir/files/fa/news/1403/9/20/2730327_296.jpg” alt=”خاطرات «خلیل اسماعیل نتاج» از روز‌های دفاع مقدس در کتاب «یازده، یازده»” width=”415″ height=”580″ align=”middle”>

بخشی از متن کتاب به شرح زیر هست:

«سال ۱۳۸۰ با بچه‌های تخریب، گردهمایی بچه‌های تخریب را راه انداختیم. پیگیر شدیم. همان کاری که رحیم بردبار می‌کرد را ادامه دادیم. عکس‌هایشان، خاطراتشان، خانواده‌هایشان و خودشان را دور هم جمع کردیم. دوباره بچه‌های تخریب را شناسایی کردیم. تخریب لشکر ۲۵ در طول جنگ نیرو‌های زیادی داشت.

بیش از هزار و ۲۰۰ نیرو و حدود ۱۸۰ نفر در تخریب شهید شدند. بعد از جمع شدن بچه‌های تخریب، خیلی از خاطره‌های فراموش شده را در این جمع به‌یاد آوردیم. از بچه‌های یازده یازده زیاد نماندند. حق‌گو، عموزاده، خلیلی، مسعود رمضانی، علی عباس‌پور. خودم همین مدت یکی از بچه‌های بهنمیر را پیدا کردم، چهار-پنج نفر بچه‌های گیلان هستند. تا حالا ۱۳ نفر را جمع کرده‌ام. بقیه را نمی‌دانم کجا هستند. شهید شدند یا زنده‌اند. هنوز امید دارم بچه‌های یازده یازده پیدایشان شود. دنبال این هستم که نشانی از اینها پیدا شود؛ که زنده‌اند؟ چه‌طوری هستند؟

نه فقط دنبال بچه‌های یازده یازده که دنبال بچه‌های تخریب لشکر ۲۵ کربلا هنوز می‌گردیم. می‌گردیم تا دوباره خودمان را پیدا کنیم.

بعد از چند سال. توانستم با تقاضا و کلی پیگیری بروم تفحص. این روزها، روز‌های خوبی در تفحص دارم. وقتی دوباره بوی خاک هست. در همان مناطقی که می‌جنگیدیم، زندگی می‌کنم.

دوباره بدن دوستان شهیدم را جست‌وجو می‌کنم. وقتی هرکدامشان را پیدا می‌کنم، انگار خودم را پیدا کرده‌ام. شب‌ها گاهی در منطقه زل می‌زنم و امید دارم تا یک عملیاتی شود. بچه‌ها همه از خاک بیرون بیایند و این بار که مطمئنم جا نمی‌مانم، با آنها تا خدا بروم.»

انتهای پیام/ 118

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

خروج از نسخه موبایل