به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، «علی مرآتی» از نیروهای تخریبچی لشکر ۱۰ سیدالشهدا (ع) بود. سال ۱۳۴۶ متولد شد و در جوانی به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت تا اینکه چهارم فروردین سال ۱۳۶۷ در کسوت تخریبچی بر اثر اصابت گلوله به چند نقطه از بدنش به شهادت رسید.
حجت الاسلام حاج مسعود تاج آبادی رزمنده لشکر ۱۰ سیدالشهدا (ع) در خاطرهای از روزهای دفاع مقدس و علی مرآتی تعریف میکند: در تقسیم نیروها ملاحظاتی بود و حاج عبدالله به بهم خوردن روحیات و سن و سال بچهها توجه داشت.
در این تقسیم بندیها من به چادر شهید علی ممقانی رفتم. چادر آن هل معروف به چادر اسطورهها بود، خصوصا که ممقانی خیلی اهل شوخی و خنده بود و همه دورش جمع میشدند. مسوول چادر که سن بیشتری نسبت به بقیه داشت میگفت ما اسطورههای گردان هستیم و همین را به شوخی میگرفت.
وی ادامه داد: اولین شبی که به گردان رسیدیم یک ساعت قبل از اذان صبح بلند شدم که وضو بگیرم، دیدم همه ایستاده اند به نماز شب. جور خوبی در چادر حاکم بود. شهید مرآتی خیلی علاقه داشت به چادر ما بیاید، هرکسی را شفیع و واسطه قرار داد قبول نکردند. جو معنوی چادر او را گرفته بود و هرکاری میکرد تا به چادر ما بیاید.
تاج آبادی افزود: در ام نوشه از شهید مرآتی که در چادر دیگری بود خیلی دوست داشت بیاید چادر ما، هرکه را شفیع قرار داد قبول نکردند، جو معنوی چادر خیلی او را گرفته بود و هرکی کاری میکرد به چادر بیایید. به هر بهانهای وارد چادر میشد. صبح به بهانه اینکه سوال از حاج آقا دارد، غروب یک بهانه دیگر. همیشه در چادر ما بود. یک روز صبح موقع صبحانه نشسته بودیم که علی آمد داخل چادر، میگفت خواب دیدم در چادری هستم و نماز شب میخوانم. گفتم میخواهی بگویم کدام چادر بود؟ چادر ما، گفت نه چادر دیگری بود، پرسیدم وقت نماز، چند چادر را رد کردی؟ گفت ۲ تا، گفتم از چادر خودت حساب کنی همین چادر ما میشود. تعجب کرده بود، میگفت شما از کجا فهمیدی؟ حتما با امام زمان (عج) ارتباط داری. گفتم ارتباطی نیست، باورش نشد، گفتم من روی حساب و تجربه خوابت را تعبیر کردم. خواب و تعبیر خواب را برای سید محمد زینال حسینی تعریف کرد و همین باعث شد دل فرمانده به رحم بیاید و اجازه نقل مکان به چادر ما را بدهد. مرآتی در عملیات بعد به شهادت رسید.
انتهای پیام/ ۱۴۱
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است