به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، نقل است که وقتی در سال ۱۳۴۲ امام خمینی به سوی تبعیدگاه برده میشدند؛ یک مأمور ساواک از ایشان پرسید: “پس یاران شما کجا هستن؟” که امام خمینی در جوابش این جمله تاریخی را فرمودن که “یاران من در گهوارههای مادرانشان هستند”.
به راستی که امام خمینی درست میگفت؛ یارانش در آن زمان در گهواره بودند و ۱۵ سال بعد یعنی در سال ۱۳۵۷ و پس از آن در ۸ سال دفاع مقدس جوانان رشیدی برای حفاظت از امام خمینی و میراث گرانقدرش که همان انقلاب اسلامی بود، شدند. جوانانی که از جانشان گذشتند تا نهضت امام خمینی وارد دهه پنجم عمر خود شود.
کتاب «سیدهای روحالله» به نویسندگی کمیل رضوانخواه، خرده روایتهایی از همین کودکان در گهواره است که در بحرانهای حساس انقلاب و دفاع مقدس روی امام خود را سفید کردند و پای عهد با او ایستادند. خاطراتی که از زبان سیدعلی موسوی بیان شده و به خوبی حال و هوای روزهای منتهی به انقلاب و پس از آن، ۸ سال دفاع مقدس را روایت کرده است.
جَوَرد روستایی بر بلندیهای اطراف رودهن و در چند ده کیلومتری پایتخت است. جایی که بستر خاطرات کتاب «سیدهای روحالله» در آنجا شکل گرفته است؛ سیدعلی، سیدکریم، سیدمحمدعلی، حاج حمزه، سیدعلیبابا و … شخصیتهایی هستند که در این کتاب خاطراتی از آنان بیان شده است. نخستین خاطره مربوط به یکم دیماه سال ۱۳۵۰ است و سیدعلی که خود روایتگر خاطرات تمام دوستان و اطرافیانش است، در آن زمان حدودا ۵ ساله است. آخرین نوشته نیز مربوط به نهم فروردین ماه سال ۱۳۷۱ است، جایی که اتفاقی مهم زندگی سیدعلی را تحت تأثیر قرارداده است.
نام کتاب «سیدهای روحالله» بسیار هوشمندانه انتخاب شده است. وقتی سیدعلی دلیل اینکه چرا اکثر افراد روستا لقب سید را در پشت نام خود دارند، از حاج حمزه میپرسد، در جواب چنین میشنود: «به خاطر همین امامزاده روحالله! حدود ۴۰۰ سال پیش، امامزادهای به نام سید روحالله، از مازندران به محله ما که یک جای ییلاقی است، هجرت کرد؛ ایشان از نوادگان امام جواد علیهالسلام بود و به همین خاطر است که اکثر ما از نسل سادات و از نسل امامزاده روحالله هستیم.» این نامگذاری اگرچه اشاره مستقیمی به سکونت امامزاده در روستا دارد اما در زیرمتن خود بیانگر همان سخن تاریخی امام خمینی در سال ۱۳۴۲ است: «یاران من در گهوارههای مادرانشان هستند.» موضوعی که با پیش رفتن در کتاب به خوبی برایمان اثبات میشود.
در کنار تمام رشادتهایی که مردم این روستا برای پیروزی انقلاب و ۸ سال دفاع مقدس دارند، جَوَرد ۳۷ شهید نیز تقدیم امام روحالله کرده است که وصیتنامه اغلب آنان به همراه عکسشان در کتاب آورده شده است؛ از نخستین و تنها بانوی شهیده روستا که در ۱۷ شهریور سال ۱۳۵۷ به شهادت رسید، تا مجید سلیمانی که خودش را روی خمپاره فعال شده انداخت تا مبادا کسی از رزمندگان مجروح شود.
نویسنده در بیان داستانی خود از دو راوی کمک گرفته است؛ اولی روایت سیدعلی یا همان سیدعلی موسوی است که خاطرات خود را از دوستان شهید و مردم روستا به زبانی شیرین بیان کرده است. نکته جالب اینجاست که زبان راوی متناسب با شرایط سنیاش تفاوت کرده و این تغییر محسوس است. راوی دوم نیز روایت سوم شخص است که تلاش کرده با بیان جزئیاتی بیشتر، اطلاعات بیشتری را در اختیار مخاطب قرار دهد.
کتاب سیدهای روحالله به قلم کمیل رضوانخواه، اثری خوشخوان است که به بیان تاریخ شفاهی مردم روستای جَوَرد پرداخته و با نثری روان، اتفاقات انقلاب و دفاع مقدس را روایت کرده است. بیان خاطرات شهدا از بچگیشان تا بزرگی، فعالیتها و نحوه شهادتشان روایت جذابی به دست داده است. این کتاب در ۱۴ فصل نوشته شده و توسط نشر امینان به چاپ رسیده است.
منبع خبر