مجاهدت

خلبان شهید احمد کشوری و توسل ایشان به حضرت زهرا (س) در عملیات‌ها


خلبان شهید احمد کشوری و توسل ایشان به حضرت زهرا (س) در عملیات‌ها

به گزارش خبرنگار نوید شاهد؛ امروز ۱۵ آذرماه روز شهادت عقابی تیزپرواز و یکی از قهرمانان وطن شهید احمد کشوری است، کسی که از قبل از پیروزی انقلاب اسلامی همواره در راه خود‌سازی و خدمت به اسلام و عشق به امام خمینی (ره)  گام برداشت تا سرانجام نیز در این راه جان خود را فدا کرد و به خیل شهدا پیوست.
در کتاب «خط عاشقی ۲» که مشتمل بر 72 خاطره از شهدا در مورد ارادت و عشقشان به حضرت زهرا (سلام الله علیها) است  حسین حاجی آن را به رشته تحریر درآورده است، به ذکر دلدادگی شهید خلبان احمد کشوری به حضرت زهرا (س) نیز پرداخته شده است. در این کتاب و در هر صفحه یک خاطره از شهید، به همراه عکس و مشخصات وی (مسئولیت، تاریخ ولادت و شهادت و مزار) آورده شده و در انتهای صفحه نیز نام راوی خاطره و منبع آن ذکر شده است.

پانزدهمین روز از آذر ماه بود که هلی کوپتر احمد (شهید کشوری) به هنگام بازگشت از ماموریت، مورد اصابت راکت های میگ عراقی قرار گرفت و شهید شد، به همین مناسبت خاطره ای از شهید صیاد شیرازی درباره او ذکر می شود:

«درگیری با ضد انقلاب بود و شهیدان کشوری و شیرودی از هوا نیروز به کمک آمده بودند. شهید احمد کشوری نه سوختی برایش مانده بود و نه مهماتی؛ اما پر بود از توسل به حضرت زهرا (س). با بالگرد افتاده بود دنبال یک ماشین پر از ضد انقلاب و با اسکیت بالگرد فرستادشان ته دره. تماس گرفتم و گفتم هر جا هستی بنشین، سوخت نداری که به پایگاه برسی.
گفت: گرچه چراغ هشدار اتمام سوخت هم روشن شده، اما با ذکر یا زهرا (س) خواهم رسید. یک ساعت بعد با نا امیدی سراغش را گرفتم. با ذکر یا زهرا (س) رسیده بود. صحیح و سالم.»

روایت شهادت خلبان کشوری از زبان هم‌رزم ایشان

سرهنگ خلبان رحیم پزشکی درباره حادثه ای که روز شهادت شهید کشوری رخ داد و منجر به شهادت ایشان شد، میگوید: « زمانی که برای بار دوم برای سوخت گیری وارد منطقه شدیم، سایت ایلام اشاره کرد که عقابها هر جا میتوانید بنشینید چراکه خفاش‌ها به خاطر شما رو هوا بلند شدند، به محض تمام شدن این حرف، در همان لحظه متوجه شدم یک شی سیاه رنگ به سمت ما در حرکت است و به زیر صندلی ما برخورد کرد؛ من همزمان که در هوا می‌چرخیدم متوجه بودم که زنده هستم اما به محض اینکه به زمین برخورد کردم بیهوش شده و چیزی متوجه نشدم تا اینکه بعد از مدتی که به هوش آمدم و توانستم خودم را از روی صندلی جدا کنم و روی زمین دراز بکشم با خودم گفتم: «ای احمد بی معرفت! خودت رفتی منو اینجا تنها گذاشتی» غافل از اینکه ایشان در کابین تنها مانده بود و در حال سوختن بوده است؛ همرزمانمان تعریف کردند که شهید احمد کشوری در کابین طوری سوخت که زیر ناخنهایش پر از طلق هلی‌کوپتر بود به دلیل اینکه به داخل کابین چنگ انداخته بود و از قامت بلندش تنها پیکری نیمه بر جای مانده بود!»

یاد همه شهدای وطن گرامی باد.

انتهای پیام/



منبع خبر
خروج از نسخه موبایل