دبیرکل بنیاد هابیلیان: سران منافقین اعتقادی به مشی سیاسی بنی‌صدر نداشتند/ سازمان مجاهدین خلق بالندگی خود را در فاز مسلحانه می‌دید/ حرکت منافقین در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ باعث انسجام بیشتر جمهوری اسلامی در برابر دشمنان داخلی و خارجی شد

دبیرکل بنیاد هابیلیان: سران منافقین اعتقادی به مشی سیاسی بنی‌صدر نداشتند/ سازمان مجاهدین خلق بالندگی خود را در فاز مسلحانه می‌دید/ حرکت منافقین در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰  باعث انسجام بیشتر جمهوری اسلامی در برابر دشمنان داخلی و خارجی شد


گروه استان‌های دفاع‌پرس: سازمان مجاهدین خلق در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ اعلام کرد که به بهانه عزل بنی‌صدر رئیس جمهور وقت؛ وارد فاز مسلحانه و تقابل با نظام جمهوری اسلامی ایران می‌شود. پس از این تغییر مشی یا رویکرد سازمانی، کشور ایران شاهد ترورهای هدفمند و بی‌هدف در سطح جامعه از سوی این سازمان به اصطلاح مبارز می‌شود؛ از مسئولان بلندپایه کشوری گرفته تا افراد عادی و بی‌گناه جامعه. فرقی ندارد که هزاران شهیدی که به دست اعضای این گروهک تروریستی به شهادت رسیدند متعلق به کدام طبقه اجتماعی بودند و سن و سالشان چقدر بود؟ کاسب، کارمند، کارگر، دانش‌آموز، پاسدار، زن خانه‌دار، سالمند و حتی کودک و نوزاد.

داستان این گروهک تروریستی تنها به اینجا ختم نمی‌شود. منافقین در روزهای پایانی جنگ تحمیلی با مشارکت صدام حسین و در توهمی کودکانه عملیات «فروغ جاویدان» را رقم می‌زنند و بعد از دهه 60 نیز ضمن همکاری با سرویس‌های جاسوسی و اطلاعاتی بیگانه بر مشی و مرام مسلحانه معهود خود در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ تا آخرین نفس و تا همین امروز پافشاری می‌کند.

این سازمان تروریستی از آن همه مبارزات پوشالی که بر علیه کشور ایران تاکنون داشته است جز آوارگی و در به دری سهمی نصیبش نشده است. روزگاری در پادگان اشرف عراق و روزگاری هم در کمپ اشرف در منطقه مانز آلبانی.

شگفتا که ۴۲ سال بعد از اعلام جنگ بر علیه جمهوری اسلامی ایران درست در همان تاریخ ۳۰ خرداد به سال ۱۴۰۲؛ پلیس آلبانی به مقر منافقین به دلیل عدم رعایت تعهدات حمله می‌کند و مبارزات اعضای آن را بر علیه کشور ایران به چالش می‌کشد!

برای آگاهی و آشنایی بیشتر سرگذشت این سازمان تروریستی، مصاحبه با «سید محمدجواد هاشمی‌نژاد» دبیرکل بنیاد هابیلیان را از نظر می‌گذرانید.

دفاع‌پرس: روند شکل‌گیری ماجرای ۳۰ خرداد ۶۰ را تبیین بفرمایید؟

ریشه شورش مسلحانه منافقین در ۳۰ خرداد سال ۶۰ را باید در درجه اول در آموزه‌ها، خط و مشی آن‌ها و همچنین سیر تغییر و تحولی که در اوایل دهه ۵۰ بر این سازمان حادث شد، جستجو نمود. در واقع تشکیلاتی که از ابتدا، بنای مبارزه را مشی چریکی و مسلحانه قلمداد می‌کند و دیگر راه‌ها را کنار گذارده و حتی تقبیح می‌نماید؛ بدیهی است که در حکومت جدید نیز با بروز کوچکترین اختلاف نظر تنها راه پیش روی خود را دست بردن به اسلحه بداند.

سازمان مجاهدین خلق (منافقین) با تغییر ایدئولوژی در سال ۵۴ و متعاقب آن اختلاف با دیگر مبارزین و همچنین اوج گرفتن اختلافات و تصفیه حساب‌های درونی، به تدریج از گردونه مبارزات خارج شد. اما گروهی که در زندان بودند، با استفاده از شرایطی که برایشان مهیا بود، ضمن مرزبندی با مبارزین مسلمان همچنان این تشکیلات را حفظ نمودند و خود را وارث خون‌های ریخته شده اعضا و هواداران خود قلمداد کردند.

بنابراین با پیروزی انقلاب اسلامی، منافقین که بنای مبارزه خود را بر ایدئولوژی مارکسیستی گذارده بودند، نتوانستند یا نخواستند که اسلامیت انقلاب را بپذیرند. اینان با تحلیل‌های غلط خود از شور و حال پس از پیروزی انقلاب اسلامی استفاده کرده و به جذب هوادار پرداختند. در مدت زمان کوتاهی جذب هواداران جدید و همچنین توهم قدرت و سابقه مبارزه علیه رژیم پهلوی آنها را به سهم‌خواهی از نظام اسلامی واداشت. روی کار آمدن بنی‌صدر به عنوان رئیس جمهور و امتیازاتی که وی به منافقین داد، در افزایش توهم قدرت و حس حقانیت در آن‌ها بی‌تأثیر نبود.

فرضیات ذهنی منافقین در تقابل با نظام به زودی شکل عملیاتی به خود گرفت. رأی ندادن به جمهوری اسلامی، ایجاد درگیری‌های خیابانی، تبلیغات منفی در ارتباط با انتخابات مختلف در نظام اسلامی، عدم تأیید صلاحیت کاندیداتوری سرکرده منافقین در انتخابات ریاست جمهوری، متینگ‌های سیاسی، مواضع مبهم در قبال جنگ تحمیلی، غائله ۱۴ اسفند ۵۹ و سرانجام هم‌پیمانی با رئیس جمهور مخلوع و راهپیمایی مسلحانه در حمایت از او و تقابل با نظام اسلامی، واقعه ۳۰ خرداد سال ۶۰ را باعث شد که می‌توان از آن به عنوان شورش مسلحانه نام برد. 

دفاع‌پرس: دلایل اصلی و فرعی ورود منافقین به فاز مسلحانه را چه می‌دانید؟

اساساً بنیان گروهک منافقین بر شالوده مشی مسلحانه براساس آموزه‌های مارکسیستی در جنگ چریکی استوار بود. این مهم به ویژه با توجه به شرایط گروه‌های مبارز در آن سال‌ها در دیگر نقاط جهان شکل گرفته بود، بنابراین تنها فاز مبارزه برای منافقین فاز مسلحانه تعبیر می‌شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی این گروهک اگرچه در ابتدا سعی کرد در دیگر حوزه‌های سیاسی نیز فعال باشد اما پشتوانه همان فعالیت‌ها نیز بر فاز مسلحانه بود. در واقع گروهک منافقین یک سازمان با مشی مبارزه مسلحانه بود که غیر آن نمی‌توانست حیات داشته باشد و طبیعی بود که به محض ناکامی در دیگر عرصه‌های حضور، به سرعت در پشت فاز مسلحانه خود پناه بگیرد و هویت گروهک منافقین را همین فاز مسلحانه شکل می‌داد. دیگر مسائل پیش آمده پس از پیروزی انقلاب اسلامی که در نهایت به ۳۰ خرداد سال ۶۰ انجامید، بهانه‌هایی بود که منافقین خود به دنبال تراشیدن آن‌ها بودند. 

دفاع‌پرس: آیا می‌توان گفت که ورود منافقین به فاز مسلحانه ریشه در مشی ایدئولوژیک آنها دارد و به تعبیری یک نوع آموزه و علم مبارزاتی مبتنی بر ایدئولوژی این گروهک است؟

دقیقاً همین طور است. مطالعه در متون آموزشی اولیه گروهک منافقین، نحوه عضوگیری و الزامات ورود به سازمان همه بیانگر نوع نگرش سرکردگان منافقین به این شکل مبارزه دارد.

دفاع‌پرس: گروهک منافقین براساس کدام ظرفیت و پتانسیل خود، دست به اقدام مسلحانه زد؟

توهم آن‌ها از تعداد هواداران، وضعیت سیاسی کشور در شرایط جنگی، ذخایر تسلیحاتی که از پادگان‌های نظامی در ابتدای انقلاب غارت کرده بودند، ناشی می‌شد. در کنار این عوامل پس از عزل بنی‌صدر این گروهک خود را ناگزیر از انجام یک اقدام بزرگ در برپایی شورش مسلحانه دید که همیشه مسئولین نظام را به واسطه آن تهدید می‌کرد. منافقین همیشه توهم قدرت نظامی را داشت اما آنچه باعث شد که در مقطع ۳۰ خرداد دست به این اقدام بزند، حساب باز کردن روی هواداران بنی‌صدر بود که البته هیچ‌گاه محقق نشد.

دفاع‌پرس: ماجرای عزل بنیصدر از ریاست جمهوری تا چه میزان در اقدام مسلحانه منافقین نقش داشت؟ و یا به تعبیر دیگر اگر عزل بنیصدر اتفاق نمیافتاد آیا ما باز هم شاهد ورود منافقین به فاز مسلحانه بودیم؟

البته آنچه را که باید در تحلیل وقوع شورش ۳۰ خرداد در نظر داشته باشیم، عزل بنی‌صدر و حسابی بود که منافقین روی هواداران بنی‌صدر باز کرده بودند. هرچند در تحلیل‌های بعدی منافقین، بنی‌صدر نیز یک مرحله‌گذار به سوی تشکیل حکومت توسط منافقین بود و سران منافقین چندان اعتقادی نیز به مشی سیاسی بنی‌صدر نداشتند.

هر چند منافقین با توجه به رویکرد خود در قبال نظام اسلامی و اطمینان از حمایت هواداران و باور به مشی مسلحانه، دیر یا زود به این تقابل کشیده می‌شد، بنی‌صدر فقط فرصت مناسبی بود که این گروهک عجولانه تصمیم گرفت از آن به نفع خود استفاده کند، غافل از این که بدون تأیید معمار بزرگ انقلاب اسلامی، بنی‌صدر و بزرگتر از او در این نظام جایی و هواداری ندارند.

دبیرکل بنیاد هابیلیان: سران منافقین اعتقادی به مشی سیاسی بنی‌صدر نداشتند/ سازمان مجاهدین خلق بالندگی خود را در فاز مسلحانه می‌دید/ حرکت منافقین در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰  باعث انسجام بیشتر جمهوری اسلامی در برابر دشمنان داخلی و خارجی شد

دفاع‌پرس: آیا ورود منافقین به فاز مسلحانه یک اقدام برنامه‌ریزی شده از قبل، دقیق و استراتژیک بود یا اینکه نتیجه یک اقدام واکنش مقطعی و هیجانی تحلیل می‌گردد؟

به طور قطع گروهک منافقین با توجه به ماهیت و رویکرد خود، به سمت یک تقابل ناگزیر با نظام اسلامی پیش می‌رفت و برای همین آنچه را که یک چنین تقابلی نیازمند باشد آماده می‌کرد. همه شواهد حکایت از آمادگی کامل منافقین دارد. اما وقوع شورش ۳۰ خرداد سال ۶۰ به‌ویژه پس از عزل بنی‌صدر را شاید بتوان یک واکنش یا اقدام شتابزده قلمداد کرد. تحلیل نادرست آن‌ها از حضور هواداران خود و بنی‌صدر در آن روز و شدت عمل منافقین در برخورد با مردم و نیروهای نظامی و عدم برنامه عملیاتی، همگی حکایت از یک اقدام خارج از کنترل و بی‌هدف توسط سران منافقین دارد. هر چند آن‌ها پتانسیل بیشتری برای ایجاد درگیری و ناآرامی داشتند اما به دلیل اینکه می‌خواستند به زعم خود از موج ایجاد شده پس از عزل بنی‌صدر سواری بگیرند، به سرعت شکست خوردند. البته منافقین در تحلیل‌های خود قدرت مقابله به مثل نیروهای امنیتی نظام را دست‌کم گرفته بودند.  

دفاع‌پرس: استراتژی منافقین در خصوص تشکیل ارتش میلیشیا و تقویت این ارتش در اواخر سال ۵۹، تاچه میزان زمینه‌های ورود منافقین به فاز مسلحانه را ایجاد کرد؟

اساساً تشکیل ارتش میلیشیا با آن تعریفی که «مسعود رجوی» و دیگران سرکردگان منافقین از آن داشتند، تنها به منظور آمادگی برای اقدام نظامی و مسلحانه بوده است. منافقین براساس دیدگاه‌های خود تقابل با نظام اسلامی را ناگزیر می‌دید، بنابراین برای چنین رویدادی برنامه‌ریزی می‌کرد و آمادگی خود را بالا می‌برد. تشکیل چنین گروه‌هایی در این گروهک، در کنار دیگر عوامل باعث شد تا این توهم بیشتر در آنان شکل بگیرد که در هر زمانی توانایی انجام یک کودتای نظامی از طریق یک شورش مسلحانه را دارند. به زعم آنان در مرحله اول این ملیشیای خلق بود که وارد صحنه می‌شد و در مرحله دوم هواداران و دیگر مردم نیز به دنبال آنان وارد شورشگری مسلحانه شده و نظام را ساقط خواهند کرد. با این تحلیل و براساس آموزهای گروه‌های چریکی مسلحانه مبتنی بر مشی مارکسیستی، سازمان به دنبال تشکیل ملیشیا رفت و در واقع تشکیل ملیشیا همانند دیگر گروه‌های وام‌گرفته از مشی مارکسیستی و مشی مسلحانه، جزیی از هویت و تعریف منافقین می‌باشد.

دفاع‌پرس: آیا ورود منافقین به فاز مسلحانه را می‌توان یک رویکرد دقیق و حسابشده به زعم آنها دانست یا بیشتر یک توهم دستیابی به قدرت بود؟

می‌توان گفت یک رویکرد دقیق و برنامه‌ریزی شده برای تحقق یک توهم که از بدو تأسیس این گروهک در ذهن سرکردگان و اعضا ریشه دوانده بود و آن‌ها خود را ناگزیر از انجام آن می‌دیدند.

دستیابی به قدرت سیاسی برای منافقین یک توهم نبود بلکه یک اعتقاد درونی و در تصورات آن‌ها بروز آن نیز بسیار محتمل بود، به همین منظور برای این تقابل بسیار برنامه‌ریزی کرده و علاوه بر جذب گسترده هوادار، اقدام به ذخیره‌سازی تسلیحات از همان زمان پیروزی انقلاب اسلامی، تشکیل میلیشیای خلقی و برنامه‌های نیز برای آموزش نظامی اعضای خود داشتند. پس از آشکار شده میزان مقبولیت و قدرت منافقین در تقابل با نظام اسلامی بود که بلافاصله بسیاری از سران و اعضای سازمان متوجه شدند دستیابی به قدرت و سرنگونی نظام اسلامی بسیار فراتر از تصورات آن‌ها و بیشتر یک توهم بوده است.

دبیرکل بنیاد هابیلیان: سران منافقین اعتقادی به مشی سیاسی بنی‌صدر نداشتند/ سازمان مجاهدین خلق بالندگی خود را در فاز مسلحانه می‌دید/ حرکت منافقین در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰  باعث انسجام بیشتر جمهوری اسلامی در برابر دشمنان داخلی و خارجی شد

دفاع‌پرس: چه برآورد و تحلیلی موجب شد که منافقین تصور کند اگر اقدام مسلحانه نماید، مردم با آنها همراهی خواهند داشت و این همراهی موجب سرنگونی نظام خواهند شد؟

روند رو به گسترش جذب هوادار توسط منافقین که در رنگ و لعاب‌های جوان پسند عرضه می‌شد و همچنین تحلیل غلط برخوداری از حمایت کسانی که به بنی‌صدر در انتخابات رأی دادند، علاوه بر ورود کشور به شرایط جنگی و اطمینان آن‌ها از توانمندی مشی چریکی خود، باعث شد تا سران منافقین در دام توهم قدرت و مقبولیت عمومی افتاده و شورش مسلحانه ۳۰ خرداد را انجام دهند.

دفاع‌پرس: اگر ورود منافقین به فاز مسلحانه را در راستای مطالبه و سهمخواهیاش از انقلاب اسلامی تحلیل کنیم، آیا درست است؟

این جمله دقیقاً همان اتفاق حادث شده است، یعنی سهم‌خواهی منافقین از نظام تازه تأسیس اسلامی براساس تحلیل‌های نادرست از سیر پیروزی انقلاب اسلامی.

در واقع منافقین اساساً حضور و بالندگی خود را در فاز مسلحانه می‌دید، زیرا در حوزه‌های دیگر حیات سیاسی به واقع در برابر رهبری حضرت امام خمینی (ره) و عشق و علاقه مردم به نظام اسلامی ناتوان بود.

دفاع‌پرس: اتفاقات ۳۰ خرداد سال ۶۰ را چه می‌توانیم بنامیم؟ آیا حادثه بود یا اتفاقاتی نظیر توطئه، کودتا، اغتشاش، ناآرامی، واقعه، درگیری، اقدام مسلحانه یا …؟

با توجه به شکل اقدام و زمینه‌هایی که منافقین از قبل برای آن تدارک دیده بود، آن را می‌توان شورش مسلحانه نامید.

دفاع‌پرس: تبعات داخلی و خارجی اقدامات مسلحانه منافقین که از ۳۰ خرداد ۶۰ آغاز گردید چه بود؟

از بُعد داخلی برای نظام نوپای اسلامی که تازه از بحران‌های قومیتی و مرزی درآمده بود و وارد جنگ تحمیلی شده بود، بسیار ناگوار و باعث هزینه‌های فراوانی شد. هرچند این حرکت منافقین با توجه به ماهیت نظام اسلامی و رهبری داهیانه آن، اتحاد و انسجام بیشتر نظام اسلامی در برابر دشمنان داخلی و خارجی را سبب شد و فرضیه سرنگونی نظام اسلامی با یک توطئه داخلی یا شورش مسلحانه برای همیشه ناکام ماند.

در بُعد خارجی دشمنان که پیش از این روی منافقین سرمایه‌گذاری کرده بودند، تبلیغات وسیعی را در این باره و وضعیت سیاسی نابسامان داخل کشور آغاز کردند که البته به زودی با توجه به ثبات وضعیت داخل کشور، بطلان تبلیغات آنان نیز بر همگان آشکار گشت. از دیگر نتایج این اقدام منافقین این بود که رژیم عراق، منافقین را مزدورانی قابل برای تقابل با نظام اسلامی ایران ارزیابی کرده و زمینه را برای جذب و حضور آن‌ها در عراق با همکاری بعضی دول اروپایی آغاز نمود. 

دبیرکل بنیاد هابیلیان: سران منافقین اعتقادی به مشی سیاسی بنی‌صدر نداشتند/ سازمان مجاهدین خلق بالندگی خود را در فاز مسلحانه می‌دید/ حرکت منافقین در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰  باعث انسجام بیشتر جمهوری اسلامی در برابر دشمنان داخلی و خارجی شد

دفاع‌پرس: به نظر شما آیا نظام در رویارویی خود با جریان منافقین که نهایتا منجر به ورودشان به فاز مسلحانه گردید، می‌توانست با مدیریت و تدبیر خاصی، مانع بروز این اتفاقات گردد؟

با توجه به نگرش منافقین نسبت به تحولات اجتماعی و شکل حکومت، دور از انتظار بود که این تشکیلات بتواند با نظام اسلامی همراه باشد. به ویژه این که منافقین در طول سال‌های مبارزه خود علیه رژیم پهلوی هیچگاه به تشکیل یک دولت اسلامی نمی‌اندیشیدند. آن‌ها مبارزه را در چهارچوب آموزه‌های مارکسیستی به منظور سرنگونی رژیم پهلوی دنبال می‌کردند و بنابراین اعتقادی به اسلامیت نظام و مبحث ولایت فقیه نداشتند.

با این نگرش مشخص بود که آن‌ها به چیزی کمتر از تغییر نظام براساس مطلوب‌های خود راضی نمی‌شدند. با توجه به اسناد موجود، اعضا و هواداران سازمان از همان روزهای اول پیروزی انقلاب اسلامی به ذخیره‌سازی اسلحه و مهمات به غارت‌رفته از پادگان‌های نظامی اقدام می‌کردند و این عمل انجام نمی‌شد مگر با برنامه‌ریزی از پیش تعیین‌شده به منظور اقدامات بعدی.

از طرفی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، نظام از دادن هیچ امتیاز و امکاناتی به آن‌ها فروگذار نکرد. منافقین و اعضای آن همانند سایر احزاب و گروه‌ها می‌توانستند آزادانه در انتخابات مختلف و همچنین عرصه‌های گوناگون نظام حضور داشته باشند؛ اما رویکرد انحصارطلبی و تمامیت‌خواهی منافقین که ریشه در تحلیل‌های غلط آنان از سیر پیروزی انقلاب اسلامی و آموزه‌های مارکسیستی خود داشت، سرانجام آنها را به تقابل ناگزیر با نظام اسلامی کشاند.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

این مطلب مفید بود؟
>

آخرین اخبار

تبلیغات
تبلیغات
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید