نماد سایت مجاهدت

دعای رهبر در حق یک پلیس که ۲۱ سال بعد مستجاب شد

دعای رهبر در حق یک پلیس که ۲۱ سال بعد مستجاب شد


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس، ۲۰ مرداد سال ۷۶ جابر لباس‌هایش را که از قبل برای چنین مراسمی آماده کرده بود، پوشید. سعی کرد ظاهرش از هر جهت مثل یک نظامی آراسته باشد. قرار بود آن روز با کسی ملاقات کند که برایش بسیار مهم و لذتبخش بود. دل توی دل جابر نبود. به پادگان رسید، همه چیز محیای مراسم بود. جابر در هین روز ارتقای درجه می‌گرفت و گروهبان یک می‌شد، اما آنچه برایش شوق‌انگیز بود، دیدار با محبوب دلش بود.  آنقدر خوشحال بود که حتی خوشحالی ارتقای درجه را از یاد می‌برد. 

قرآن قرائت شد و همه سر جای خود قرار گرفتند. نوبت به جابر رسید که مقابل فرماندهی کل قوا بایستد و درجه‌اش را دریافت کند. قدم‌هایش محکم بود اما در دلش غوغایی به پا بود.

آقا دستشان را روی شانه جابر گذاشتند و با صلابت درجه را به لباسش چسباندند. سپس چشم در چشم سرباز خود کردند و جمله‌‌ای فرمودند. ایشان چیزی در وجود جابر دیدند که برایش اینگونه دعا کردند: ان‌شاءالله شهید شوی!

جابر بیرانوند در لباس پلیس با همه وجود برای حفظ امنیت جامعه تلاش کرد. بارها مجبور شد خانواده‌اش را بردارد و در شهر دیگری ساکن شود. به همسرش گفته بود راهی را انتخاب کرده‌ام که حتی اگر کشته هم شوم پیروزم و شهادت بهترین نوع مرگ است.

۲۱ سال از دعای فرمانده گذشت و ۲۵ بهمن سال ۹۷ جابر مثل بقیه شب‌های شیفت به همراه سرباز وظیفه نجم‌الدین باوی که چند روزی از مدت خدمتش گذشته بود، سوار ماشین پلیس شدند تا از ۱۲ شب تا ۶ صبح خیابان به خیابان شهر چاغروند خرم‌آباد را بگردند؛ مبادا خطری مردم را تهدید کند. 


شهید بیرانوند کشاورز زاده بود و گاهی به پدرش کمک می‌کرد

وقتی به پمپ بنزین رسیدند، ایستادند تا وضعیت امنیت را بسنجند. سه تروریست که برای ناامن کردن اوضاع شهر تصمیم داشتند تانکر سوخت را منفجر کنند با حضور نیروی پلیس عملیات خود را در معرض شکست دیدند. بنابراین به پشت سر آنها رفتند و به بدنشان شلیک کردند. نجم‌الدین در جا به شهادت رسید و جابر بعد از اینکه یک شب در کما بود، سرانجام در ۲۶ بهمن شهید شد و به دیدار دوست خود «نورخدا موسوی» رفت. 


شهید بیرانوند در کنار فرزندانش

انتهای پیام/۲۱





منبع خبر
خروج از نسخه موبایل