روایت‌هایی که به خاطره نزدیک‌تر است

روایت‌هایی که به خاطره نزدیک‌تر است



ادبیات جنگ - ادبیات دفاع مقدس

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، روی جلد کتاب «بوی خاک» نوشته شده است: «خاطرات دفاع مقدس»، اما وقتی کتاب را باز می‌کنیم علاوه بر خاطره، با داستان‌های کوتاه جنگ هم روبه‌رو می‌شویم، در واقع متوجه این نکته می‌شویم که نویسنده، تکلیفش را با مخاطب روشن نکرده است که چه سبک از ادبیات نوشتاری را می‌خواهد تحویل خواننده بدهد، چون همانطور که می‌دانیم خاطره و داستان دو بخش مجزا در ادبیات هستند که باهم متفاوتند و هر کدام از آن‌ها برای نوشتن احتیاج به ابزار و عناصر خاص خودشان دارند و معمولاً هم هیچ‌گاه خاطره و داستان در یک کتاب مستقل کنار هم قرار نمی‌گیرند.

معمولاً مجموعه داستان و مجموعه خاطرات جدا از هم و هر کدام در کتابی مستقل باید گردآوری شوند و این به نفع نویسنده است، چون همین باعث می‌شود تکلیف کتاب و مؤلفش با خواننده روشن شود. بعضی از داستان‌خوان‌ها خیلی علاقه‌ای به خواندن خاطره که فقط یک روایت خطی است، ندارند و بالعکس.

با این تفاصیل باید گفت که سیده‌نجات سیدحسینی نویسنده کتاب که خود اهل جنوب کشور می‌باشد و حال و هوای جنگ را از نزدیک احساس کرده، توانسته است از عهده پرداخت داستان‌های کوتاه و خاطرات شهدا که بخشی از آن‌ها مربوط به شهدای غواص است به خوبی بربیاید و با نثر روان و پرداخت منسجمی که دارد، حال و هوای روزهای جنگ در جنوب و زندگی در آن دوران سخت را به زیبایی و با صمیمیت برای مخاطب به تصویر بکشد.

این مجموعه از ۱۹ داستان کوتاه و خاطره تشکیل شده است که «مرخصی»، «مردی شبیه بابا»، «قاب کنار پنجره»، «کوچه قدیمی» و… برخی از آن‌ها هستند. نویسنده در این کتاب به خاطرات شهدا و رزمندگان بومی خوزستان در زمان جنگ و برخی مشکلات زندگی شهری در بعد از جنگ پرداخته است. همچنین زمان و مکان داستان‌ها و فضاسازی‌های باورپذیر نویسنده به ماندگاری داستان‌ها و خاطرات جنگ کمک کرده است.

داستان اول مجموعه که «اهوازی‌ام…» نام دارد در واقع خاطره در داستان است. داستان به زبان اول شخص مفرد از طرف نویسنده روایت می‌شود، اما خیلی زود راوی تغییر می‌کند و اصل داستان را که خاطرات رزمنده شهیدی به نام مهدی است از طرف دو راوی یعنی «عمه خانم» و عروسش که از کاراکترهای محوری داستان هستند، به زبان محاوره روایت می‌شود. مهدی در واقع نوه عمه خانم است که در نوجوانی به شهادت رسیده است.

این داستان از لحاظ فرم و ساختار یکی از ماندگارترین داستان‌های کتاب است و نویسنده با آمیخته کردن زبان کتابی یعنی زبان راوی اصلی داستان (همان نویسنده) با زبان محاوره که از طرف عمه خانم و عروسش که مادر شهید است، روایت می‌شود، داستان را از سبک‌های سنتی و کلیشه‌ای بیرون آورده و به آن فرمی تازه بخشیده است. در مابقی داستان‌ها و خاطرات این کتاب هم هر چند زبان نویسنده بیشتر از داستان به خاطره نزدیک شده، اما در شروع و پایانبندی و اوج و فرود نوشته‌ها نویسنده موفق بوده است. «بوی خاک» در ۸۰ صفحه با قطعی رقعی توسط انتشارات نظری در بازار کتاب موجود است.

*جوان آنلاین

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، روی جلد کتاب «بوی خاک» نوشته شده است: «خاطرات دفاع مقدس»، اما وقتی کتاب را باز می‌کنیم علاوه بر خاطره، با داستان‌های کوتاه جنگ هم روبه‌رو می‌شویم، در واقع متوجه این نکته می‌شویم که نویسنده، تکلیفش را با مخاطب روشن نکرده است که چه سبک از ادبیات نوشتاری را می‌خواهد تحویل خواننده بدهد، چون همانطور که می‌دانیم خاطره و داستان دو بخش مجزا در ادبیات هستند که باهم متفاوتند و هر کدام از آن‌ها برای نوشتن احتیاج به ابزار و عناصر خاص خودشان دارند و معمولاً هم هیچ‌گاه خاطره و داستان در یک کتاب مستقل کنار هم قرار نمی‌گیرند.

معمولاً مجموعه داستان و مجموعه خاطرات جدا از هم و هر کدام در کتابی مستقل باید گردآوری شوند و این به نفع نویسنده است، چون همین باعث می‌شود تکلیف کتاب و مؤلفش با خواننده روشن شود. بعضی از داستان‌خوان‌ها خیلی علاقه‌ای به خواندن خاطره که فقط یک روایت خطی است، ندارند و بالعکس.

با این تفاصیل باید گفت که سیده‌نجات سیدحسینی نویسنده کتاب که خود اهل جنوب کشور می‌باشد و حال و هوای جنگ را از نزدیک احساس کرده، توانسته است از عهده پرداخت داستان‌های کوتاه و خاطرات شهدا که بخشی از آن‌ها مربوط به شهدای غواص است به خوبی بربیاید و با نثر روان و پرداخت منسجمی که دارد، حال و هوای روزهای جنگ در جنوب و زندگی در آن دوران سخت را به زیبایی و با صمیمیت برای مخاطب به تصویر بکشد.

این مجموعه از ۱۹ داستان کوتاه و خاطره تشکیل شده است که «مرخصی»، «مردی شبیه بابا»، «قاب کنار پنجره»، «کوچه قدیمی» و… برخی از آن‌ها هستند. نویسنده در این کتاب به خاطرات شهدا و رزمندگان بومی خوزستان در زمان جنگ و برخی مشکلات زندگی شهری در بعد از جنگ پرداخته است. همچنین زمان و مکان داستان‌ها و فضاسازی‌های باورپذیر نویسنده به ماندگاری داستان‌ها و خاطرات جنگ کمک کرده است.

داستان اول مجموعه که «اهوازی‌ام…» نام دارد در واقع خاطره در داستان است. داستان به زبان اول شخص مفرد از طرف نویسنده روایت می‌شود، اما خیلی زود راوی تغییر می‌کند و اصل داستان را که خاطرات رزمنده شهیدی به نام مهدی است از طرف دو راوی یعنی «عمه خانم» و عروسش که از کاراکترهای محوری داستان هستند، به زبان محاوره روایت می‌شود. مهدی در واقع نوه عمه خانم است که در نوجوانی به شهادت رسیده است.

این داستان از لحاظ فرم و ساختار یکی از ماندگارترین داستان‌های کتاب است و نویسنده با آمیخته کردن زبان کتابی یعنی زبان راوی اصلی داستان (همان نویسنده) با زبان محاوره که از طرف عمه خانم و عروسش که مادر شهید است، روایت می‌شود، داستان را از سبک‌های سنتی و کلیشه‌ای بیرون آورده و به آن فرمی تازه بخشیده است. در مابقی داستان‌ها و خاطرات این کتاب هم هر چند زبان نویسنده بیشتر از داستان به خاطره نزدیک شده، اما در شروع و پایانبندی و اوج و فرود نوشته‌ها نویسنده موفق بوده است. «بوی خاک» در ۸۰ صفحه با قطعی رقعی توسط انتشارات نظری در بازار کتاب موجود است.

*جوان آنلاین



منبع خبر

این مطلب مفید بود؟
>

آخرین اخبار

تبلیغات
تبلیغات
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید