روایت آقا از یک زخم کهنه

روایت آقا از یک زخم کهنه



یادم هست که آقا سال ۱۳۶۳ و در تفسیر سوره ملک دست روی واژه اعجاب انگیز «سنت‌های الهی» گذاشته و نوشته‌اند که همه تحولات عالم و تکوین در اختیار خداست.

سرویس دیدگاه مشرق- مرتضی سیمیاری: برای دیگران که نه، اما برای من که بار اول است به دیدار آقا آمده‌ام زمان خیلی کند گذشته و بسیار طولانی شده است. انگار هردقیقه ساعت‌ها طول کشیده  و البته شاید بیشتر! در این لحظات انتظار، دوست دارم این مصرع قدیمی محافل دانشجویی در دیدارهای صمیمانه با رهبر انقلاب را بلند بخوانم «عزیز زهرا منتظریم تا تو بیایی/ قائم مهدی منتظریم تا تو بیایی» اما جمع حاضر از سران یا مدیران یکی از قوای کشوری هستند و طبعا با این شعارهای دانشجویی همراهی نخواهند کرد.

 درست در لحظاتی که غرق در رویاهای خود هستم، ماه منیر انقلاب از پشت پرده‌های آبی رنگ حسینیه بیرون آمده و من با صلوات فرستادن‌های مکرر جمعیت به خودم می‌آیم. مشتم را گره کرده و آمده شعار همیشگی در این لحظات هستم که «ای رهبر آزاده آماده‌ایم؛ آماده…» اما باز جمعیت حاضر به روی صندلی‌های خود نشسته و آقای اژه‌ای بدون فوت وقت پشت تریبون آمده و شروع به خواندن آمار و عملکرد قوه قضائیه می‌کند.

 انگار مدیران بالادستی خیلی آن عشق بچه حزب‌اللهی‌ها هنگام دیدن حضرت یار را ندارند، لابد با خود می‌گویند که شور انقلابی چون آفتاب لب بام است، اما برای نسل من که با سیدعلی خامنه‌ای اسلام را آموخته‌ام این شعار مصداق بارز آیه «وَ الذین ءامنوا اشدُ حُب الله» است.

آقای اژه‌ای به سرعت مطالب را خدمت آقا عرض کرده و چند بار از دیدارهای خصوصی خود با رهبر انقلاب رو به حاضران می‌گوید. با خودم می‌گویم که خوش به سعادت قاضی القضات شهر که نفس یار را استشمام کرده است، شاید فرصت این را داشته که آقا برایش دعایی اختصاصی بخواند، تفسیر قرآن کند و یا شرحی در گردش روزگار برای جنابشان کرده باشد. با پایان سخنان رئیس دستگاه قضا، جمعیت حاضر که تعدادشان زیاد نیست، سرا پا غرق در حضور محبوبشان می‌شوند، آقا با تمجید از آقای اژه‌ای ایشان را فردی مومن، انقلابی و منصف می‌خواند.

 می‌گویند وصف العیش همان نصف العیش است؛ آقای قاضی القضات که انتظار این تعاریف را از آقا آن هم در میان جمع نداشته انگار در آسمان هفتم سیر کرده و لبخندی روی لبهایش می‌نشیند. حضرت آقا البته دقایقی بعد دلیل این تعاریف را نیز بیان می‌کند، ایشان می‌فرمایند که اگر فردی کار شایسته‌ای انجام داد او را تشویق کنید تا دیگران نیز متمایل به آن کار خیر شوند.

روایت آقا از یک زخم کهنه

آقا رو به رئیس دستگاه قضایی از گزارش ارائه شده استقبال کرده و می‌فرمایند که من نیز این گزارش اقدامات شما را دارم، یکی از حاضران که نزدیک من نشسته است، به نفر کناردست خود می‌گوید که رهبری، قوه قضائیه را از خود ما بیشتر می‌شناسد. می‌خواهم بگویم که امام خامنه‌ای اوصافی در پارسایان دارد که برخی را بهتر و بیشتر از خودشان می‌شناسد، اما زبان در کام گرفته و سخنی نمی‌گویم.

 آقا سخنان خود را طبق انتظار با ذکر یاد شهید انقلاب و مجاهد برحق بهشتی مظلوم شروع می‌کند. آغاز سخنرانی با ذکر اوصاف شهید بهشتی بی دلیل نیست! آیت‌الله بهشتی و آقا رابطه‌ای عاطفی با یکدیگر داشته‌اند، روایت است که وقتی منافقین آقای بهشتی را شهید کردند کسی نمی‌دانست چگونه باید خبر این واقعه تلخ را در بیمارستان به جانباز انقلاب اسلامی بدهد.

آقا در هنگام یادآوری خدمات شهید بهشتی ناگهان کمی مکث کرده و از آن روزگار به عنوان «روزهای غم‌انگیز» یاد کردند. با خودم فکر می‌کنم مگر روزهای سخت‌تری در تاریخ انقلاب اسلامی نداشته‌ایم. مگر در این عام الحزن انقلاب چه گذشته است که روزهایش برای آقا از فتنه‌های پیش آمده برای کشور نیز سخت‌تر بوده است.

 آقا لحظاتی بعد جواب سوالم را می‌دهند، ایشان از روزهایی یاد کردند که ارتش بین‌المللی صدام، مرزهای زمینی را رد کرده و تا کرمانشاه پیش آمده بود. همان زمانی که دشمن از بیرون از ما شهید می‌گرفت و ضد انقلاب و منافقین از درون! روزهای عجیبی که آنچنان بر ما سخت گذشت که آن پیرفرزانه در شرح آن گفته بود: «بکشید ما را، ملت ما بیدارتر می‌شود»

 آقا در بیان این زخم کهنه مراعات حاضران را کرده و تنها نمایی از دوران سخت را تشریح می‌فرمایند که مصداق شعری از حافظ است: «ترسم که اشک در غم ما پرده‌در شود/ وین راز سر به مهر به عالم سمر شود.»

 البته این از ویژگی‌های ولی فقیه است که هم‌زمان هم انذار کنند و هم تبشیر! زیرا پس از بیان و شرح آن روزهای سخت آقا خیلی زود مژده‌ای نیز داده و دل‌ها را فراخ و آرام می‌کنند. ایشان می‌فرمایند ما از آن روزهای سخت با رهبری امام(ره) گذشتیم و دشمن ناامید شد. ما در سال ۶۰ در مقابل این همه حادثه و شدت عمل توانستیم بایستیم روی پای خودمان و دشمن را ناامید کنیم، امروز هم می‌توانیم. خدای سال ۶۰ همان خدای امسال است، سنت‌های الهی همه سر جای خودش است.

روایت آقا از یک زخم کهنه

آقا از اینجای بحث به بعد با کلامی برآمده از قرآن کریم جلسه سیاسی را به کلاس درسی برای حاضران بدل می‌کنند. گویی استادی شهیر در فقه، اصول، سیاست و جامعه شناسی به یک‌باره همه علوم دنیا را در چند سطر به شاگردانش تعلیم دهد. به راستی که آمدنم به در این مجلس تصادفی نیست!

 تاکید آقا روی ایمان به سنت‌های الهی اتفاقی نیست، حداقل یادم هست که آقا سال ۱۳۶۳ و در تفسیر سوره ملک دست روی واژه اعجاب انگیز «سنت‌های الهی» گذاشته و نوشته‌اند که همه تحولات عالم و تکوین در اختیار خداست. آقا بعدها در سال ۶۸ در دیدار با بچه‌های سپاه همان تفسیر را بازتر کرده و فرموده بودند که حرکت جمهوری اسلامی ایران بر طبق قوانین الهی است.

نصرت‌ها و سنت‌های الهی همان امداد غیبی است که در اثر ایمان در وجود انسان‌ها جاری شده و ما را از سخت‌ترین دوران عبور داده است، این همان جوهره وجودی انقلاب اسلامی است که به تعبیر حضرت آقا دشمن در شناخت آن عاجز است. همان نیرویی الهی که رزمندگان اسلام را از تنگه احد تا تنگه ابوقریب یاری و امداد کرده است.

سخنان آقا با بیان شرح و تفسیری از بایدها و امکانات قوه قضائیه ادامه داده و در فرازی رو به جمع مزاح  کرده و می‌فرمایند: «از اول انقلاب برای پذیرش اقدامی در دستگاه قضایی اجتناب کردم؛ حقیقتا کار دشواری است» البته همه حاضران این جمله را به حساب تواضع رهبرانقلاب گذاشته و با لبخندی از آن می‌گذرند، زیرا هنوز قدیمی‌ترها یادشان مانده که که شهید بهشتی در وصف آقا گفته بود که خوشا به حال آقای خامنه‌ای که برگه افتخار امام و نیز ولایت فقیه است.

آخرین فراز از سخنان آقا به پایان رسیده و یار مهربان بچه‌های انقلاب از صندلی ساده خود برخاسته و برای حاضران دعا می‌کنند. حالا که جمعیت نظم اولیه خود را از دست داده، کمی جلوتر آمده و با عبور از چند پاسدار در نزدیک‌ترین مکان به محل سخنرانی رهبر انقلاب ایستاده‌ام. دلم می‌خواهد به رسم همیشگی شعار بدهم: «خونی که در رگ ماست/ هدیه به رهبر ماست» البته می‌دانم که جمعیت همراهی نخواهند کرد…

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

این مطلب مفید بود؟
>

آخرین اخبار

تبلیغات
تبلیغات
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید