روایت افشین اعلا از شعر مورد علاقه رهبر انقلاب که برای «شهید نصرالله» سروده شد

روایت افشین اعلا از شعر مورد علاقه رهبر انقلاب که برای «شهید نصرالله» سروده شد


به گزارش مجاهدت از خبرنگار فرهنگ دفاع‌پرس، عصر شعر سراسـری «راز نصرالله» از محافل ادبی نهاد کتابخـانه‌های عمومی کشور با هدف گرامیداشت شهدای مقاومت و محکومیت جنایات رژيم صهیونی در غزه و لبنان، عصر امروز (یک‌شنبه) در کتابخانه مرکزی پارک شهر برگزار شد.

در ابتدا مصطفی محدثی خراسانی شاعر کشورمان به شعرخوانی پرداخت؛

هنگام شکوه گردش دوران هست
امروز طلوع صادق از ایران هست
در حیرت‌ام این صدا سفیر موشک 
یا بارقه تلاوت قرآن هست
آرامش انفجار در من جاری هست
بی‌تاب‌ام و انتظار در من جاری هست
گلبانگ محمدام به قرن پاییز 
من زنده‌ام و بهار در من جاری هست
شیرازه که بسته شد به دست ایران
گل بود که دسته شد به دست ایران 
شاخی شده بود ناتراش اسرائیل
این شاخ شکسته شد به دست ایران

سپس، حسین اسرافیلی شاعر پیشکسوت انقلاب اسلامی، یاد شهید سید حسن نصرالله را گرامی‌داشت و به شعرخوانی پرداخت.

سید از داغ تو این دفتر و دیوان لرزید
ناله پیچید به هم؛ شانه ایران لرزید
آسمان تا شد و ابر به شیون برخاست
خون دل جوش زد و آیینه جان لرزید
کربلا بار دگر جلوه خون پیدا کرد
دشت در دشت همه کوه و بیابان لرزید
شاهدان سر به سر وعده پیمان دادند 
تا نگویند پا بر سر پیمان لرزید

افشین اعلا شاعر دیگری بود که در این عصر شعر به شعرخوانی پرداخت و گفت: من برای برخی افراد که علاقه‌مند به آن‌ها هستم در زمان حیات‌شان شعر می‌گویم؛ سید حسن نصرالله از کسانی بود که در زندگی من و در تمام سال‌های جوانی یک اسوه و نماد و یک دلیر راه بود. 

این شاعر افزود: البته در سوگ سید حسن نصرالله و سوگ سایر سرداران جبهه مقاومت شعرهایی سروده‌ام اما امروز ترجیح می‌دهم به‌جای سوگواری از عظمت ایشان سخن بگوییم و شعری را که سال‌ها پیش برای سید سروده‌ام را تقدیم کنم.

وی عنوان کرد: من این شعر را زمانی سرودم که برخی از حکام خودفروخته عرب با اسرائیل پیمان همکاری بستند. آن‌سال رهبر انقلاب نسبت به این شعر فوق‌العاده واکنش نشان دادند و بنده را بخاطر شعر مورد تمجید قرار داد که نشان می‌داد ایشان نسبت به عادی شدن روابط با رژیم صهیونیست حساسیت دارند لذا معظم‌له ویژه بخاطر شعر اظهار لطف به من کردند و من خوشحالی زایدالوصفی را در ایشان دیدم. 

شیری که برازنده فخر هست و مباهات
سید حسن هست آیا یا شیخ امارات؟
این داده چو قواده به عشرتکده، رونق
آن گشته ولی قائد احرار به شامات
آن پخته سخن گوید با تکیه به قرآن
این خام ولی چون شتران، حامل تورات
آن لرزه درافکنده به ارکان تل‌آویو
این با تن لرزان شده پنهان به عمارات
ای شیخ! کنی تکیه به قومی که خداوند
از دوستی‌اش کرده تو را نهی به آیات؟
این نهی، ندیدی و نخواندی تو به قرآن؟
یا خوانده‌ای از وحی، فقط لفظ و عبارات؟
هش دار و بپرهیز، از این غده‌ی بدخیم
جز ننگ چه بخشید مناخیم به سادات؟
سید حسن از چیست که بی سلطنت و کاخ
خورشید عرب گشته و حکام چو ذرات
زیر قدمش له شده هست ارتش صهیون
با آن‌همه جنگنده و آلات و مهمات
آیا نکنی شرم ز لبنان و فلسطین؟
آیا نشنیدی تو ز آیات و روایات؟
ایران چه بدی کرد به اعراب و به اسلام؟
کز کینه او کور شدی، کور به‌کرّات!
بحرین و عراق و یمن و شام چرا سوخت؟
در آتش بدخواهی‌ات ای شیخک بدذات!
آیا نرهاندند نوامیس عرب را
سید حسن و قاسم و یاران ز بلیات؟
خنجر زدی از پشت به اعراب و نشستی
با مرتکب آن‌همه کشتار و جنایات
با قاتل کودک‌کش صبرا و شتیلا
با جانی نفرین‌شده در ارض و سماوات
یکباره عقال از سر بی‌عقل بیفکن
خو کن چو جهودان به عرق‌چین و کراوات
بیهوده مکش فیل دبی را به رخ ای شاه!
وقتی که ز سرباز یمن هم شده‌ای مات
حیثیت خود دادی چون با ثمن بخس
حقانیت فارس شد از خبث تو اثبات
شاهان عرب، طایفه‌ی لوط و ثمودند
هم بنده‌ی عزی و منات و هبل و لات
خون عرب هست آیا ای مردنمایان!
این ننگ که بر دامن‌تان مانده ز عادات؟
هم قدس ز کف داده و هم مکه و یثرب
جز غرب ندارید دگر قبله حاجات
در عقد تل‌آویو در آیید از این پس
بودید چو یک عمر، عیالات ایالات
ای قوم عرب! غیرت اجدادی‌تان کو؟
بودند نیاکان شما اهل فتوحات
تکرار مبادا شود اندوه فلسطین
تا چند برد غرب، از این منطقه، سوغات؟
دزد هست در این قافله، تا چند تغافل؟
موش هست در این مزرعه، تا چند مماشات؟تند هست چرا این‌همه توفان تجاوز؟
کند هست چرا این‌همه شمشیر مجازات؟
خواند همه را قدس به یاری، ز چه خوابید؟
اقلیم عرب گشته چرا خانه‌ی اموات؟
با این‌همه، ای غرب! بپرهیز که دارد
این بادیه، بس خار مغیلان و نخیلات
دل خوش مکن ای خصم به ویرانی بیروت
مکرون! مکن از مکر، گذر سوی خرابات
لبنان نکند روی خود از پارس به پاریس
چون دیده از او خیر فراوان، ز تو آفات
سوزنده قانا شده دلسوز شهیدان!
غارتگر شبعا شده همدرد جراحات!
ای ننگ به هرکس که شود خام تو ای خصم
ای وای به شیخی که کند با تو ملاقات
قوم عرب و اهل خلیج کهن فارس
هیهات که ذلت بپذیرد ز تو، هیهات
آینده از آن یمن و غزه و قدس هست
ای غرب به‌هش باش! رسد روز مکافات…

سپس، حاج سید عبدالله مرتضی عامری پس از پخش مصاحبه سید حسن نصرالله و ذکر خاطره ایشان از امام موسی صدر، جملاتی را خطاب به ملت ایران و امام خامنه‌ای قرائت کرد و گفت: 
این فیلم نشانه ادامه راه شهید امام موسی صدر هست؛ با این فیلم ما شهادت ایشان را با چشم می‌بینیم. با اینکه ما خبری از ایشان نداشتیم با این فیلم نشان داده شد که ایشان شهید شده هست و ادامه راه ایشان سید حسن نصرالله بود. 

وی تصریح کرد: این مجاهد بزرگ که فرزند خود را فدا کرد و خون خود را در راه حفظ مقدسات و آزادی سرزمین و امنیت و آرامش هدیه کرد. امروز اینجا جمع شده‌ایم تا یاد این عزیزان را که برای آزاد‌سازی قدس تقویم شد را گرامی بداریم. حسین اسرافیلی، علیرضلا قزوه، افشین اعلا، مصطفی محدثی‌خراسانی، مهدی رمضانی، رضا

اسماعیلی، مهدی عبدالهی، علی داودی، حجت‌الاسلام سید عبدالله حسینی، نغمه مستشارنظامی و جمعی از اعضای محافل ادبی در سراسر کشور به صورت مجازی همراه با این عصر شعر بودند. 

انتهای پیام/ 121

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

این مطلب مفید بود؟
>

آخرین اخبار

تبلیغات
تبلیغات
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید