روایت دلدادگی دو شهید تشنه لب در مبارزه مستقیم با آمریکا

روایت دلدادگی دو شهید تشنه لب در مبارزه مستقیم با آمریکا



روایت دلدادگی دو شهید تشنه لب در مبارزه مستقیم با آمریکا/ اسحاق و اسدالله علمداران شکست هیمنه استکبار - کراپ‌شده

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، ۲۹ فروردین ماه ۶۷ علاوه بر روز ارتش جمهوری اسلامی ایران که روز اقتدار و عزت برآمده از اندیشه امام راحل در احیای نقش ارتش دلاور در امنیت و ثبات ایران اسلامی است و در دوران جنگ تحمیلی نیز با رشادت‌های غیورانه ارتشیان، این نقش و جایگاه به اثبات دوباره رسید، روز حماسه‌های دیگری نیز هست.

در ۲۹ فروردین ۱۳۶۷ بود که آمریکایی‌ها با رفتاری جنون آمیز به سکوهای نفتی سلمان و نصر در آبهای خلیج فارس حمله کرده و به قصد نمایش قدرت خویش، این دو سکوی نفتی را به آتش کشیدند و از سوی دیگر با حمله موشکی به ناوچه جوشن و ناوشکن‌های سهند و سبلان قصد در هم کوبیدن توان دفاع دریایی کشورمان را داشتند تا شکست‌های مفتضحانه خود را در اسکورت نفتکش‌های عظیم را که در آن زمان توسط سپاه با مین منهدم شده بودند را جبران کند که در میانه‌های آتش و خون، دلیرمردان سپاه با شناورهای تندرو از راه می‌رسند.

سردار عظمایی فرمانده کنونی منطقه پنجم نیروی دریایی سپاه که خود در آن نبرد حضور داشته، می‌گوید: ۲۹ فروردین سال ۶۷  در حالی که اول ماه مبارک رمضان بود، رزمندگان هرمزگانی با زبان روزه در میان دریای خروشان، عملیات مقابله با شیطان بزرگ را در دفاع از حریم دریایی و سکوهای نفتی و همچنین کمک به نیروهای ارتش جمهوری اسلامی ایران انجام دادند. به طوری که پس از اطلاع از حمله وحشیانه آمریکایی‌ها به سکوهای نفتی کشورمان، هفت شناور کوچک اما تندروی سپاه به محل درگیری‌ها اعزام می‌شوند.

روایت دلدادگی دو شهید تشنه لب در مبارزه مستقیم با آمریکا

وی افزود: آمریکایی‌ها برای این عملیات حجم وسیعی از تجهیزات و نیروها را تدارک دیده بودند به طوری که در چشم بر هم زدنی، صحنه درگیری ما پر شد از انبوه بالگرد و ناوچه‌های متراکم و ناوشکن‌ها که آتش سنگینی را برای فراری دادن شناورهای تندروی سپاه بر روی ما و محیط پیرامونی می‌ریختند اما چابکی شناورها و رشادت رزمندگان نیروی دریایی سپاه سبب شد تا وسعت درگیری افزایش و در لحظه‌ای غرورانگیز، یک بالگرد نظامی دشمن مورد اصابت آرپی جی قرار گرفت و ساقط شد و شور و انگیزه حاصل از سرنگونی بالگرد دشمن سبب شد تا حجم آتش متمرکزتری با دوشکا و کاتیوشاها بر روی ناوچه‌های دشمن ریخته شود که خسارات زیادی را بر آنها تحمیل کرد.

این رزمنده دفاع مقدس می‌گوید:  بعد از این اتفاق دشمن با هواپیمای بمب افکن شروع به منهدم کردن شناورهای رزمندگان کرد و  با اصابت بک بمب به قایق شهیدان رئیسی و دارا سبب عروج ملکوتی این شهدا شد. هم شهید دارا و هم شهید رییسی دارای زن و بچه بودند اما از مجاهدت در راه خدا و نبرد با دشمنان واهمه‌ای نداشتند و مرگ را در آغوش کشیدند و راه شهادت و رستگاری را در پیش گرفتند. آنان ولایت را در وجود خویش باور داشتند و اعتقاد قلبی آنان به ولایت و راه امام و شهیدان موجب شد تا خدای متعال بزرگ‌ترین سعادت را برای آنان رقم بزند.

اسدالله رئیسی و اسحاق دارا چه کسانی بودند؟

شهید اسدالله رئیسی متولد ۱۳۲۴ در روستای آقاسین از توابع سیاهو بندرعباس بود. او شاغل در اداره بنادر و کشتیرانی هرمزگان بود اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی به صف صیانت از انقلاب اسلامی پیوست و در ماه‌های بعد از انقلاب نیز به سنگر مبارزه با توطئه‌های منافقین پیوست و سپس به در صف سبزپوشان سپاه قرار گرفت. وی در عملیات‌های متعددی در انجام اقدام مقابله به مثل بر علیه ناوگان نفتکش وابسته به دشمنان حضور و مشارکت داشت تا این که در ۲۹ فروردین ۱۳۶۷ سردار آسمان‌ها شد.

او در وصیت‌نامه‌اش نوشته: «این دنیا بی‌ارزش است، این دنیا خانه بی‌خانمان‌هاست، دل به آن نبندید، خانه آخرت را آباد کنید. به وسیله مجاهدت در راه خدا با از جان و دل گذشتن.»

روایت دلدادگی دو شهید تشنه لب در مبارزه مستقیم با آمریکا

شهید اسحاق دارا نیز متولد ۱۳۴۶ در روستای گیشان شرقی از توابع بندرعباس بود. او به همراه گنجعلی (برادرش) بارها در جبهه‌های حق علیه باطل در جمعی لشگر ۴۱ ثارالله و در واحد تخریب در جبهه‌ها حضور یافت تا این که در عملیات والفجر ۳ جانباز شد و بیش از ۱۵ ماه در بیمارستان بستری بود. در ادامه او به خاطر علاقه شدید به حضور در خط اول نبرد، علی‌رغم این که در مخابرات به کار گمارده شده بود، به تیم شناسایی عملیات سپاه در آبهای خلیج فارس و در منطقه بوموسی پیوست و مسوولیت این تیم را به عهده گرفت. شهید دارا شخصا در طرح ریزی عملیات‌های مقابله به مثل سپاه در آبهای خلیج فارس مشارکت می‌کرد تا این که خدای متعال او را در ۲۹ فروردین ۱۳۶۷ لایق آسمان‌ها کرد و او را در جوار عرش برین خویش جا داد.

او در قسمتی از وصیت‌نامه‌اش می‌گوید: «به ملت شهیدپرور ایران می‌گویم که این حرف را آویزه گوش خود قرار دهند. هر کجا که باشیم، مرگ به سراغ ما می‌آید. چه در صحرا، چه در زیرزمین‌های محکم و چه بر روی تشک نرم خوابیده باشیم، نمی‌توانیم از مرگ فرار کنیم، پس چه نیکو که مرگ، ما را در حال بیداری و نبرد در آغوش بکشد».

آن جوششی که دو دهه بعد چنان عظمت و اقتداری به نیروی دریایی سپاه بخشید که بتواند سربازان متجاوز آمریکایی و انگلیسی را در آبهای خلیج فارس به اسارت گرفته و طعم حقارت ناشی از دست درازی آنان به حقوق ملت‌ها را به آنان بچشاند، محصول سیل خروشان ایمان و باورمندی اصیل و جسارتی بود که شهیدان رییسی و دارا و مهدوی و … با خون مطهر خویش در نیروی دریایی سپاه جریان بخشیدند. اقتداری که یک سوی آن اندیشه عاشورایی در باطن خویش دارد و پایانی برای آن تا ظهور حضرتش متصور نیست.

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، ۲۹ فروردین ماه ۶۷ علاوه بر روز ارتش جمهوری اسلامی ایران که روز اقتدار و عزت برآمده از اندیشه امام راحل در احیای نقش ارتش دلاور در امنیت و ثبات ایران اسلامی است و در دوران جنگ تحمیلی نیز با رشادت‌های غیورانه ارتشیان، این نقش و جایگاه به اثبات دوباره رسید، روز حماسه‌های دیگری نیز هست.

در ۲۹ فروردین ۱۳۶۷ بود که آمریکایی‌ها با رفتاری جنون آمیز به سکوهای نفتی سلمان و نصر در آبهای خلیج فارس حمله کرده و به قصد نمایش قدرت خویش، این دو سکوی نفتی را به آتش کشیدند و از سوی دیگر با حمله موشکی به ناوچه جوشن و ناوشکن‌های سهند و سبلان قصد در هم کوبیدن توان دفاع دریایی کشورمان را داشتند تا شکست‌های مفتضحانه خود را در اسکورت نفتکش‌های عظیم را که در آن زمان توسط سپاه با مین منهدم شده بودند را جبران کند که در میانه‌های آتش و خون، دلیرمردان سپاه با شناورهای تندرو از راه می‌رسند.

سردار عظمایی فرمانده کنونی منطقه پنجم نیروی دریایی سپاه که خود در آن نبرد حضور داشته، می‌گوید: ۲۹ فروردین سال ۶۷  در حالی که اول ماه مبارک رمضان بود، رزمندگان هرمزگانی با زبان روزه در میان دریای خروشان، عملیات مقابله با شیطان بزرگ را در دفاع از حریم دریایی و سکوهای نفتی و همچنین کمک به نیروهای ارتش جمهوری اسلامی ایران انجام دادند. به طوری که پس از اطلاع از حمله وحشیانه آمریکایی‌ها به سکوهای نفتی کشورمان، هفت شناور کوچک اما تندروی سپاه به محل درگیری‌ها اعزام می‌شوند.

روایت دلدادگی دو شهید تشنه لب در مبارزه مستقیم با آمریکا

وی افزود: آمریکایی‌ها برای این عملیات حجم وسیعی از تجهیزات و نیروها را تدارک دیده بودند به طوری که در چشم بر هم زدنی، صحنه درگیری ما پر شد از انبوه بالگرد و ناوچه‌های متراکم و ناوشکن‌ها که آتش سنگینی را برای فراری دادن شناورهای تندروی سپاه بر روی ما و محیط پیرامونی می‌ریختند اما چابکی شناورها و رشادت رزمندگان نیروی دریایی سپاه سبب شد تا وسعت درگیری افزایش و در لحظه‌ای غرورانگیز، یک بالگرد نظامی دشمن مورد اصابت آرپی جی قرار گرفت و ساقط شد و شور و انگیزه حاصل از سرنگونی بالگرد دشمن سبب شد تا حجم آتش متمرکزتری با دوشکا و کاتیوشاها بر روی ناوچه‌های دشمن ریخته شود که خسارات زیادی را بر آنها تحمیل کرد.

این رزمنده دفاع مقدس می‌گوید:  بعد از این اتفاق دشمن با هواپیمای بمب افکن شروع به منهدم کردن شناورهای رزمندگان کرد و  با اصابت بک بمب به قایق شهیدان رئیسی و دارا سبب عروج ملکوتی این شهدا شد. هم شهید دارا و هم شهید رییسی دارای زن و بچه بودند اما از مجاهدت در راه خدا و نبرد با دشمنان واهمه‌ای نداشتند و مرگ را در آغوش کشیدند و راه شهادت و رستگاری را در پیش گرفتند. آنان ولایت را در وجود خویش باور داشتند و اعتقاد قلبی آنان به ولایت و راه امام و شهیدان موجب شد تا خدای متعال بزرگ‌ترین سعادت را برای آنان رقم بزند.

اسدالله رئیسی و اسحاق دارا چه کسانی بودند؟

شهید اسدالله رئیسی متولد ۱۳۲۴ در روستای آقاسین از توابع سیاهو بندرعباس بود. او شاغل در اداره بنادر و کشتیرانی هرمزگان بود اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی به صف صیانت از انقلاب اسلامی پیوست و در ماه‌های بعد از انقلاب نیز به سنگر مبارزه با توطئه‌های منافقین پیوست و سپس به در صف سبزپوشان سپاه قرار گرفت. وی در عملیات‌های متعددی در انجام اقدام مقابله به مثل بر علیه ناوگان نفتکش وابسته به دشمنان حضور و مشارکت داشت تا این که در ۲۹ فروردین ۱۳۶۷ سردار آسمان‌ها شد.

او در وصیت‌نامه‌اش نوشته: «این دنیا بی‌ارزش است، این دنیا خانه بی‌خانمان‌هاست، دل به آن نبندید، خانه آخرت را آباد کنید. به وسیله مجاهدت در راه خدا با از جان و دل گذشتن.»

روایت دلدادگی دو شهید تشنه لب در مبارزه مستقیم با آمریکا

شهید اسحاق دارا نیز متولد ۱۳۴۶ در روستای گیشان شرقی از توابع بندرعباس بود. او به همراه گنجعلی (برادرش) بارها در جبهه‌های حق علیه باطل در جمعی لشگر ۴۱ ثارالله و در واحد تخریب در جبهه‌ها حضور یافت تا این که در عملیات والفجر ۳ جانباز شد و بیش از ۱۵ ماه در بیمارستان بستری بود. در ادامه او به خاطر علاقه شدید به حضور در خط اول نبرد، علی‌رغم این که در مخابرات به کار گمارده شده بود، به تیم شناسایی عملیات سپاه در آبهای خلیج فارس و در منطقه بوموسی پیوست و مسوولیت این تیم را به عهده گرفت. شهید دارا شخصا در طرح ریزی عملیات‌های مقابله به مثل سپاه در آبهای خلیج فارس مشارکت می‌کرد تا این که خدای متعال او را در ۲۹ فروردین ۱۳۶۷ لایق آسمان‌ها کرد و او را در جوار عرش برین خویش جا داد.

او در قسمتی از وصیت‌نامه‌اش می‌گوید: «به ملت شهیدپرور ایران می‌گویم که این حرف را آویزه گوش خود قرار دهند. هر کجا که باشیم، مرگ به سراغ ما می‌آید. چه در صحرا، چه در زیرزمین‌های محکم و چه بر روی تشک نرم خوابیده باشیم، نمی‌توانیم از مرگ فرار کنیم، پس چه نیکو که مرگ، ما را در حال بیداری و نبرد در آغوش بکشد».

آن جوششی که دو دهه بعد چنان عظمت و اقتداری به نیروی دریایی سپاه بخشید که بتواند سربازان متجاوز آمریکایی و انگلیسی را در آبهای خلیج فارس به اسارت گرفته و طعم حقارت ناشی از دست درازی آنان به حقوق ملت‌ها را به آنان بچشاند، محصول سیل خروشان ایمان و باورمندی اصیل و جسارتی بود که شهیدان رییسی و دارا و مهدوی و … با خون مطهر خویش در نیروی دریایی سپاه جریان بخشیدند. اقتداری که یک سوی آن اندیشه عاشورایی در باطن خویش دارد و پایانی برای آن تا ظهور حضرتش متصور نیست.



منبع خبر

این مطلب مفید بود؟
>

آخرین اخبار

تبلیغات
تبلیغات
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید