روایت یک عملیات از موقعیت «عشق حسین» تا رسیدن یک فرمانده به امام حسین (ع)

روایت یک عملیات از موقعیت «عشق حسین» تا رسیدن یک فرمانده به امام حسین (ع)


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، «شهید مهدی کاشی‌ها» معاون گردان المهدی لشکر ۱۰ سیدالشهدا بود که ۱۹ دی سال ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۵ با مسوولیت فرماندهی گردان به شهادت رسید. او که نیز در عملیات کربلای یک حضور داشت روایتی از این عملیات دارد که توسط رزمندگان تخریبچی لشکر ۱۰ منتشر شده است. این روایت را درادامه می‌خوانید.

۲۰ خرداد سال ۱۳۶۵ به ما ابلاغ عملیات شد، برای شناسایی به حوالی باغ کشاورزی مهران رفتیم. هنوز خط حد گردان‌ها مشخص نشده بود. اواخر خرداد ماه بود که جلسه‌ای برگزار شد و قرار بر این شد که گردان قمربنی هاشم (ع) گردان حضرت قاسم (ع) و زهیر عملیات کنند و سایر گردان‌ها در احتیاط باشند. فردای اون روز آماده باش لغو شد و گردان‌ها رفتند برای مرخصی ۱۵ روزه. چهار روز قبل عملیات خبر دادند محدوده عملیات لشکر ۱۰ عوض شده و ماموریت عملیات گردان‌ها به سمت راست کمربندی دهلران، پل شکسته و تپه‌های ۱۷۷ تغییر پیدا کرده است.

سه شب بچه‌های اطلاعات کار کردند و یک شناسایی ضعیف و سطحی انجام دادند. فرمانده لشکر ۱۰ اصرار داشت که گردان المهدی باید محدوده عملیات داشته باشد. کادر گردان ضعیف بود و ساعات آخر یه تعداد از بچه‌های آموزش نظامی و تخریب به ما مامور شدند که خوب هم کمک کردند. دقایق آخر هم چند تن کادر گردان حر را به ما دادند.

وقتی بچه‌ها فهمیدند گردان المهدی (ع) خط شکن است خیلی شاد شدند و این خبر کمک کرد تا روحیه‌ی معنوی بچه‌ها بالا برود. قرار شد گردان المهدی (ع) اولین گردان لشکر باشد که به خط بزند، حد فاصل چپ شیار گاوی تا لب جاده آسفالته و تا پل شکسته و از پل شکسته تا تپه ۱۷۷ گردان علی اصغر (ع) عملیات کند و گردان حمزه هم در شیار گاوی دشمن را مشغول نگه دارد تا گردان المهدی (ع) بتواند با دشمن درگیر شود.

شب عملیات از موقعیت «عشق حسین» با اتوبوس بچه‌های گردان را تا ایستگاه صلواتی آوردیم و از آنجا با وانت تا راه کار سیدالشهداء (ع) و قرارگاه تاکتیکی آمدیم. هوا داشت تاریک می‌شد که یه تعداد آمبولانس آمد و بچه‌ها را تا شیار گاوی انتقال دادند و از آنجا هم تا خاکریز دسته عصایی پیاده آمدیم. ساعت ۹:۳۰ دقیقه پشت خاکریز آماده دستور بودیم.

نزدیک ساعت ۱۰ بود که گروهان جهاد با همراهی برادر صمد فرمانده گردان المهدی (ع) به سمت کمین دشمن حرکت کردند و نزدیک ساعت ۱۱ بود که برادر صمد رمز را اعلام کرد و درگیری شروع شد.

وقتی ما رسیدیم بچه‌های تخریب معبر را باز کرده بودند و گروهان قبل با دشمن درگیر بودند و یک تعداد از نیرو‌های کمین دشمن جلو آمده بودند که به سمت ما نارنجک می‌انداختند.

یکی از بچه‌های تخریب با ما بود. خواستیم یک معبر برای ما باز کند تا آرپی جی زن‌ها بتوانند دشمن را دور بزنند و تیربار‌ها را خاموش کنند.

اولین سنگر دوشکای دشمن که با شلیک آرپی جی زن‌ها خاموش شد، تعدادی از نیرو‌های مستقر در کمین‌ها فرار کردند و ما نیرو‌های خودمان را داخلش مستقر کردیم. هنوز یک دوشکا داخل شیار گاوی شلیک می‌کرد و مزاحم پیشروی بچه‌ها بود.

ساعت سه نیمه شب تقریبا کمین‌های محدوده ما سرکوب شدند و فقط یک دوشکا بود که از سمت گردان حمزه هنوز خاموش نشده بود. همین امکان الحاق ۲ گردان را دچار مشکل کرده بود.

قبل از اینکه هوا روشن شود بلدوزر‌ها به خط رسیدند و مشغول زدن خاکریز شدند و بچه‌ها پشت خاکریز‌ها جانپناه گرفتند. در شیار گاوی موانع زیادی اعم از سیم خاردار و خورشیدی و مین بود که اجازه نمیداد. ما به سمت کمین‌ها حمله کرده و دوشکا را خاموش کردیم. ۱۰۰ متر بیشتر خاکریز نبود و دشمن هم از این استفاده می‌کرد تا به سمت نیرو‌های ما نفوذ کند.

نزدیک صبح خبردارشدیم برادر صمد صادقی یکتا فرمانده گردان المهدی (ع) به شهادت رسیده. نزدیک ۶ صبح بود که تعدادی از بچه‌های گردان علی اکبر (ع) آمدند و به ما کمک کردند تا خط تقویت شد و دشمن عقب کشید. مهمات همراه ما تمام شده بود و تا مهمات رسید بعد از ظهر شد. گردان المهدی (ع) تا ساعت ۶ بعد از ظهر روز ۱۰ تیرماه پشت خاکریز بود و بچه‌های گردان علی اکبر (ع) به جای ما آمدند و ما عقب رفتیم.

انتهای پیام/ ۱۴۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

این مطلب مفید بود؟
>

آخرین اخبار

تبلیغات
تبلیغات
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید