سال‌ها بعد جنگ بود و خطر

سال‌ها بعد جنگ بود و خطر


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از تبریز، «مهدی شهابی» از شاعران انقلابی و آیینی استان آذربایجان شرقی آخرین سروده خود را به‌مناسبت فرا رسیدن ایام سوگواری حضرت سیدالشهدا (ع) منتشر کرد که در ادامه می‌خوانید.

دهه‌ی اول محرم بود

یک نفر باز هم به در می‌زد

باز هم طبق عادتی مألوف

دل به شوق حسین پر می‌زد

 

پرچم یاحسین در دستش

بر بلندای شانه‌ی پدری

پسری با فرشتگی‌هایش

آسمان را به طاق در می‌زد

 

باد در یاحسین می‌پیچید

کوچه‌ها بوی نینوا می‌داد

پدر از شوق کربلا لبریز

بوسه بر گونه‌ی پسر می‌زد

 

پسر کوچکی که سال به سال

در بلوغی زلال می‌فهمید

راز آن بوسه‌های گرمی را

که به حلقوم او پدر می‌زد

 

سال‌ها بعد جنگ بود و خطر

و پسر تازه مرد پر شوری

که پر از اشتیاق رفتن بود

رفتنش داغ بر جگر می‌زد

 

رفت و در آخرین نگاه، پدر

بر گلوی دریده‌ی پسرش جای بوسه … نه… جای زخمی دید

که به لب‌هاش نیشتر می‌زد

سال‌ها بعد … صحنه تکراری‌ست

دهه‌ی اول محرم شد

«باز هم مثل سال‌های قدیم

دل به شوق حسین پر می‌زد»

 

سال‌ها خانه‌اش حسینیه بود

یادگار پسر به عشق حسین

مرد با شوق کفشداری

عشق بوسه بر پای رهگذر می‌زد

 

وقت آن بود تا به رسم قدیم

روی در پرچم عزا بزند

ولی انگار دست تنها بود

ناله‌ی وا پسر … پسر می‌زد

 

ناگهان دید یک نفر خندید

نوه‌اش بود یادگار پسر

مات در چشم‌های مغمومش

آن طرف دست بر کمر می‌زد

 

صحنه‌ی ناب شاعرانه‌ی مرد

رسم شد با دو دست کوچک او

ماه روبان «یا حسين»‌اش را

روی پیشانی‌اش سحر می‌زد

 

«پسرم! یاعلی بگو و بیا

رسم ما را دوباره زنده بکن»

چشم‌هایش پر از ستاره شد و

 دست بر کار تازه‌تر می‌زد

 

پرچم یا حسین را برداشت

روی دوش پدر بزرگش رفت

«بچه بود و فرشتگی با او

آسمان را به طاق در می‌زد»

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

این مطلب مفید بود؟
>

آخرین اخبار

تبلیغات
تبلیغات
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید