به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع پرس از لرستان، در روزهای اخیر ایران اسلامی میزبان شهدای خوشنامی بود که همزمان با ایام گرامی داشت سالروز شهادت بی بی دو عالم حضرت فاطمه (س) آمده بودند که دلهای زنگار گرفته مان را صیقلی دهند.
در استان لرستان ۴ لاله فاطمی فضای شهر را، روستاها، مساجد، حسینیهها، دانشگاهها و مدارس معطر به شمیم شهدا کردند.
دانش آموزان برای ساعاتی میزبان شهدایی بودند که شاید سن و سالشان به سن وسال الان آنها بوده هست که در دوران دفاع مقدس شیرینی کلاس درس، همنشین لحظات شان بود نیمکتها در خیال خوش نقاشیهای کودکانه غرق میشدند. سر تا پا گوش بودند که زندگی را به شادابی کلاسهای ابتدایی در نگاه دبستان سپری کردند و به نشاط مدرسه راهنمایی گره زدند. مادر، ِاسپند تاب دار برای شان دود میکرد. زیبایی افکارشان را در میان کاغذها ورق میزدند که ناگهان، سوت موشکها از بالای سرشان گذشت و شانههای شهر را به لرزه درآورد .
به دیدن صفهای بهم فشرده رزمندگان برای اعزام به جبهه، دیگر نه دل و دماغ درس خواندن بود و نه کوچکی قامتشان میتوانست مانع تصمیم بزرگ شان شود. نیمکت و خاکریز برای شان یکی شده بود.
همان روزها بود که جادهها غبار تانکها را به دوش میکشید، نگاه معرفت از میان سربندها میبارید، حرارت تفنگ بوسه بر شانه اشان میکاشت که نشان از داغ دل مادر داشت.ای بزرگ مرد کوچک! شهیدم! حالا دلتنگی روزها را به لحظههای خونین عشق گره میزنم؛ پرنده خیالم را به پرواز در میآورم و در پشت حصار زمان سری به میدانهای جبهه میزنم…. بیسیمها هنوز اذن میدان نداده اند!
اینجا صحنه گردان معرکه خود عشق هست تو را میبینم که بر تفنگ خویش تکیه دادهای و فرمان عملیات را انتظار میکشی.ای عزیز دل مادر! کاش بودی و میدیدی هر روز در خاکریز فکرم شهید میشوی و پشت سنگر احساسم تیر میخوری، از قرارگاه خیالم پر میکشی و سرانجام به سوی کربلای آرزوهایم راه مییابی، میخواهم تو را در میان واژهها بگنجانم، در ذهنم هزاران واژه را به صف میکنم، اما چیزی بهتر از «شهید» نمییابم.
شهید که باشی دیگر کار تمام هست و یک شبه راه صد ساله را رفتهای. حالا مدرسههای شهر هم یاد تو را نفس میکشند و نامت، نشانی جادههای افتخار، حماسه و ایثار را بخش به بخش به یادمان میآورد که فراموش نکنیم اقتدار روزهایمان را در رد پوتینهای تو و همقطارات یافتهایم.
انتهای پیام/