شناسایی، میمک، عاشورا؛ کلیدواژه‌های عروج جمال معتمدی

شناسایی، میمک، عاشورا؛ کلیدواژه‌های عروج جمال معتمدی


گروه استان‌های دفاع‌پرس‌- «ابوالقاسم محمدزاده» پیشکسوت دفاع مقدس؛ دلم هوای تو را غنج می‌رود و دلتنگ‌تر می‌شوم. اصالتا تهرانی بودی، مشهدی بودی یا زاده قوچان که برایم فرقی ندارد. خانواده‌ات از مال و منال دنیا که چیزی کم نداشتند. تو هم می‌توانستی مانند آن‌ها به فرنگ بروی و اروپایی زندگی کنی. اما، ماندی و از آن خانواده متمول تنها تو بودی که پا به  جبهه‌های حق علیه باطل گذاشتی و پشت پا زدی به ثروت و مکنت و دنیای مادی، دنیای معنویت را انتخاب کردی.

 از دوستت جواد، جواد امینیان شنیدم وقتی که برای خواستگاری رفته بودی، همان ابتدای کلام، به عروس و خانواده‌اش گفته بودی؛ که شهید می‌شوی و در انتظار پاسخ بله خانواده نماندی و رفتی. رفتی که رفته باشی.

آخر! حجله‌ات جبهه بود و عروست شهادت. آخر همانند دامادی که شب عروسی‌اش لباس دامادی می‌پوشد، مرتب و شیک می‌کند، تو هم به ایلام رفته بودی و پس از استحمام، لباس سبز پاسداری‌ اتوکشیده‌ات را پوشیده بودی. انگار خودت را برای شب عروسی‌ات آماده کرده‌ای. آن روز که به جلسه رفتی، همان لباس اتوشده تنت بود. معطر شده بودی و مرتب که مقدمه پروازت باشد و در جواب جواد که پرسیده بود؛ امروز مثل همیشه لباس نپوشیدی؟ به دیدار محسن رضایی می‌روی؟ گفته بودی؛ به مهمانی حضرت حق، باید شیک و تر و تمیز رفت.

هیچ کس باورش نمی‌شد و باور نمی‌کرد که روز موعود باشد و روز رفتنت. جواد امینیان می‌گفت؛ باورم نمی‌شد که لحظه شهادتش فرا رسیده. به شناسایی منطقه میمک رفت. 

رفتی که رفته باشی و همین مرا دلتنگت می‌کند جمال. جمال چه دیدی و چه فهمیدی که چنین شتابان و مرتب و معطر رفتی؟ تنها می‌توانم بگویم ؛ جمال یار دید و آسمانی شد.

 انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

این مطلب مفید بود؟
>

آخرین اخبار

تبلیغات
تبلیغات
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید