متاسفانه هر چه بشر بر عمر خود میافزاید و قدمهای بیشتری را در سرزمینهای ناشناخته علم برمیدارد، با نگاهی متفرعنانه و از سر غرور و تکبر، بیشتر از خود واقعی خویش فاصله گرفته و آموزههای فطری خود را به دست فراموشی میسپارد. خیل عظیم جنگها و خونریزیها که هر روز با ادوات و جنگافزارهای بروزتری دنبال میشود، خود گواهی بر این مدعاست که بشر هر چه رشد عقلی (عقل معاش دو دو تا چهارتایی) یافته، در حوزه اخلاقی پسرفت کرده است.
این پسرفت نه فقط در حوزههای سیاسی و نظامی که در حوزه فرهنگی بیش از سایر حوزهها نمود دارد؛ چه بسا بتوان ادعا کرد که اولین گام سقوط در حوزه فرهنگی برداشته شده که امروز در همه حوزهها شیرازه اخلاق از هم گسیخته مینماید؛ چراکه پایه و بنیان هر حوزهای فرهنگ است و هماوست که تعیین میکند سلوک و منش انسان در عرصههای مختلف چگونه باشد.
اما در عصر ارتباطات آنچه که بیش از همه آسیب دید، فرهنگ بود، ارتباطات که میتوانست به محملی برای تقویت پیوندهای عاطفی و روحی و روانی بشر باشد، به دلیل انحرافاتی که به آن تحمیل شد، راه بشر را برای دامن زدن به بیاخلاقی، دروغپراکنی، اغواگری و بسط و تعمیق بیاخلاقیهای جنسی و رفتاری هموار کرد. مستکبرین عالم با سلاح رسانه سعی بر آن داشته و دارند تا با هر چه کوچکتر کردن دنیا (به تعبیر اتوکشیده و پرطمطراق امروز دهکده جهانی!) راه استیلا و توفق بر اندیشه و افکار بشر را بر خود آسان کنند تا با جهتدهی به نرمافزار فکر بشری، از انسانها رباتهای حرفشنویی بسازند که در قالب سبک زندگی دلخواه آنها زندگی کنند.
این روند دو سه قرنی است که بر همین منوال پیش میرود و برخلاف توقع موجود، بارقههایی از بیداری در دل انسان امروزی پدیدار شده است. بارقههایی که وجود ارادهای بالاتر از اراده بشر را ثابت میکند. ارادهای که چونان خورشیدی در دل تاریکی محض، از ایران اسلامی تابیدن گرفت تا دلهای روشنیدوست و بیدار را متوجه خود سازد. در دل یک چنین هژمونی قوی و تاثیرگذاری، انقلاب اسلامی برخلاف همه تحلیلها و برآوردها سربرآورد تا فانوس راهنمایی باشد برای گرفتاران دریای طوفانی پرتلاطم زندگی به سبک غربی که امروزه شرق و غرب عالم گرفتار آنند.
انقلاب اسلامی (فارغ از اینکه انقلابیون یا مسئولان حکومتی چقدر ملتزم به آن باشند) برای آنان که میخواهند زندگی انسانی را تجربه کنند به مثابه محملی پدیدار شد تا نقطه مقابلی باشد در برابر کسانی که بشر را برده میخواهند تا عده کمی در این دنیای فانی در اوج لذات ظاهری زندگی کنند. در این میان دفاع مقدس صحنه عملی سبک زندگی ایرانی اسلامی است. سبکی که تا حدود زیادی به آرمانهای گمشده بشر شبیه است. آرمانهایی که نسبت مستقیم و ناگسستنی با فطرت بشر دارد.
نوعدوستی، ایثار، مهربانی، شجاعت، تکیه به خدا و توکل بر او، تعاون، سادهزیستی، ظلمستیزی و مواردی بسیار از این دست، همگی در دوران دفاع مقدس در سبک زندگی رزمندگان ایرانی و شهدای آن دوران تبلور یافتند و دورانی را رقم زدند که به عنوان نقطه اوج حیات ایرانیان مطرح است. این سبک زندگی از آنجا که مبتنی بر فطرت بوده و در راستای خلقت آدمی است، هرگز از فروغ آن کاسته نشده و همواره بر اعتلا و درخشش آن افزوده خواهد شد تا هر زمان هرکس در هر جای جهان قصد بازگشت به فطرت خویش و رهیدن از دام منحرفین را داشت، نسخه اصلی و بیبدیل انسانیت را بتواند بیابد.
شهدای دفاع مقدس در همین راستا، نمونههای عملی انسان تراز انسانیت هستند که توسل به آنها و تمسک به سبک زندگی آنها میتواند انسان را از هبوط دوباره خویش در دنیا به تعالی و رشد مورد انتظارش برساند.
انتهای پیام/ 112
منبع خبر