شهید شیخ عزالدین قسام؛ اسطوره جهاد، بنیانگذار جنبش مسلحانه علیه صهیونیسم جهانی

شهید شیخ عزالدین قسام؛ اسطوره جهاد، بنیانگذار جنبش مسلحانه علیه صهیونیسم جهانی


شهید شیخ عزالدین قسام؛ اسطوره جهاد، بنیانگذار جنبش مسلحانه علیه صهیونیسم جهانی

به گزارش نوید شاهد، بیست و نهم آذر ۱۳۱۴ مطابق با ۱۹ دسامبر ۱۹۳۵ میلادی، روز جاودانه شدن اسطوره عزالدین قسام در تاریخ مقاومت و جهاد مردم فلسطين و سوریه در برابر استعمار فرانسه، استعمار ایتالیا، استعمار انگلیس و مولود نامشروع آن: صهیونیسم بین الملل است. روزی که بنیانگذار و آغازگر راه جهاد مسلحانه در برابر اشغال و پرچمدار احیای هویت اسلامی در منطقه، خون خود را بر نقشه ننگین سیاست‌های استعماری و قراردادهای تقسیم منافع و تعیین نفوذ نظام سلطه جهانی در جهان اسلام و سرزمین های عربی پاشید و نام خود را در شمار مصلحان و معلمان بزرگ‌ مکتب جهاد و شهادت، ماندگار کرد. اما شیخ عزالدین قسام، که امروز خون یحیی سنوار و شیخ احمد یاسین و عبدالعزیز الرنتیسی و سید حسن نصرالله و فواد شکر و سید هاشم صفی الدین و دیگر اسطوره های بزرگ مقاومت منطقه از سرچشمه خون او جوشیده است، چه مسیری را پیمود تا اینچنین اسوه و الگوی مبارزان و شهیدان آرمان آزادی قدس شریف شد؟

اسلام عزت، اقتدار و هویت، به روایت قسام

شیخ عزالدین قسام (۱۸۷۱ – ۱۹۳۵ میلادی)، فرزند عبدالقادر بن مصطفی قسام، از علما، سخنوران مذهبی و رهبران ضد استعماری و ضد صهیونیستی و بنیانگذار اولین سازمان جهاد مسلحانه در فلسطین در قرن سیزدهم و چهاردهم هجری قمری (نوزدهم و بیستم میلادی) در سال ۱۸۷۱ در روستایی نزدیک شهر لاذقیه سوریه به دنیا آمد و در همانجا بزرگ شد. قسام در مکتب خانه روستا، خواندن، نوشتن و تلاوت قرآن را آموخت و در این زمینه از تمامی هم سن و سالان خود برتر بود. پس از مدتی به دانشگاه الازهر مصر رفت و در جلسات درس شیخ محمد عبده شرکت کرد و بدین ترتیب روح تشنه خود را سیراب کرد. قسام در اغلب جلسات درس دانشگاه شرکت می کرد و بیشتر اوقات خود را در کتابخانه ها می گذراند. وی در کنار فراگیری علم، به جنبش های آزادی خواه توجه خاصی داشت. دریافته بود که اسلام دین عزت، اقتدار، آزادگی و جهاد است.
قسام در مصر با استعمار انگلیس و سلطه آن بر ملت و ذخایر ملی این کشور آشنا شد و در همان وقت در اندیشه ضرورت مبارزه با فئودالیسم و نیروهای استعمارگر بود. به اعتقاد او، این دو مشکل، دو روی یک سکه هستند. ظلم و ستم اگر بسط و انتشار یابد، انسان ها و آبادانی ها را از بین می برد. مشاهده این مسائل غیر اخلاقی وی را به شهرک جبله کشاند و خاطرات مصائب خانواده و هموطنانش، اعم از بیسوادی و اوضاع وخیم اقتصادی را در ذهن او زنده کرد
عزالدین قسام در سال ۱۹۰۶ پس از ده سال دانش اندوزی و کسب علم در الازهر و اخذ دانشنامه از این دانشگاه به جبله بازگشت. از آنجا برای آشنا شدن با شیوه تدریس در دانشگاه های ترکیه به این کشور سفر کرد. پس از بازگشت از ترکیه مانند پدرش در مسجد سلطان بن ادهم قطب الدین به تدریس مشغول شد. او به کودکان روستای جبله خواندن، نوشتن، حفظ قرآن کریم و علوم حدیث آموخت و در مسجد المنصوری، نماز جمعه برپا می کرد. مردم‌ همگی شیفته خطبه ها و شیوه تدریس و بیان او شده بودند. طولی نکشید که شهرت و آوازه او در مناطق مجاور هم‌منتشر شد. او مفاهیم‌ اسلام را با درکی عمیق و بینشی راهگشا، تبیین می کرد و رفته رفته محبوبیت بسیاری یافت و در میان مردم، از منزلت و موقعیت منحصر به فرد و ویژه ای برخوردار شد.

خانه اش را فروخت و با پولش ۲۴ قبضه تفنگ خرید!

عزالدین، فعالیت های سیاسی و مبارزاتی خود را همراه با عمر بیطار، از ۱۹۲۰ بر علیه استعمار فرانسه همزمان با ورود نظامیان اشغالگر این کشور به سوریه آغاز کرد. او خانه خود در سوریه را که تنها دارایی و سرپناه او بود فروخت و با پولش ۲۴ قبضه سلاح تهیه کرد و در اختیار جنگجویان ضد اشغالگری گذاشت.

یک تنه در جنگ با سه قدرت استعماری جهان: فرانسه، انگلستان و ایتالیا

۱- محکوم شدن به اعدام توسط استعمارگران فرانسوی: با آغاز مبارزه قسام با اشغالگران فرانسوی، آنان تلاش کردند تا با دادن پیشنهادهایی فریبنده نظیر دادن پست و مقام های عالی و پردرآمد، شیخ را از ادامه مبارزه بازدارند، اما او به تمامی این پیشنهادها پاسخ رد داد. اصرار قسام بر مقاومت، دادگاه نظامی فرانسه در اللاذقیه را بر آن داشت تا حکم اعدام وی و

شماری از یارانش را صادر کند. سپس شیخ به منظور رها شدن از تعقیب فرانسوی ها به دمشق و از آنجا به فلسطین رفت.
۲- مبارزه با استعمار ایتالیا به لیبی
در سال 1911 میلادی، ایتالیا تصمیم به تصرف طرابلس گرفت و در 30 سپتامبر 1911 آن شهر را محاصره کردند. هنگامی که خبر محاصره به گوش مردم شام رسید ، موج عظیمی از خشم به راه افتاد که قسام نقش برجسته ای در آن داشت. شیخ به خیابان ها آمد و توده های مردم را در جبله و لاذقیه و شهرها و روستاهای ساحلی رهبری کرد.
قسام همچنین با دولت ترکیه عثمانی تماس گرفت و موافقت آنان را برای انتقال داوطلبان به الکساندرتا و سپس انتقال آنها با کشتی را به لیبی به دست آورد.
۳- مبارزه با استعمار انگلیس و روشنگری نسبت به خطر ظهور صهیونیسم جهانی: قسام و یارانش در حیفا سکونت گزیدند و خانواده های آنان در منزلی در محله قدیمی این شهر در کنار یکدیگر زندگی کردند. این محله پناهگاه کشاورزان فقیری بود که در نتیجه حمله اشغالگران، خانه های شان در روستاها تخریب و موطن مهاجران یهودی شده بود.
قسام برای بهبود اوضاع معیشتی کشاورزان، تلاش بسیاری کرد. او با برپایی کلاس های شبانه به مبارزه با بی سوادی برخاست. اندکی نگذشت که کشاورزان ساکن منطقه شمالی و کارگران برای شیخ احترام ویژه ای قائل شدند و شیفته اخلاق و مجذوب منش متعالی و والای او شدند.
قسام با شیوه خاصی که داشت، به تنویر افکار عمومی فلسطینیان مشغول شد و آنان را از تهدیدات پیش رو، مطلع کرد و همواره این جمله را تکرار می کرد که “یهودیان برای نابودی ملت فلسطین و تشکیل دولتی یهودی تنها منتظر یک فرصت هستند”.
هنگامی که تهدیدات حمله نیروهای انگلیسی به فلسطین افزایش یافت، قسام “جمعیت جوانان مسلمان” را تاسیس کرد و در آن جوانان مسلمان را برای مبارزه و مقاومت در برابر استعمارگران، پرورش داد.

تشکیل هسته اولیه جهاد مسلحانه با (استعمارگری) و (صهیونیسم) در منطقه و جهان اسلام

کار بزرگ‌ قسام در این مقطع، تشکیل گروهی بود که هسته اولیه مقاومت و جهاد مسلحانه علیه استعمار و صهیونیسم شد. وی پس از چند سال سکونت در حیفا به آرزویش رسید و یک گروه زیرزمینی تشکیل داد. قسام در تعدادی از روستاهای استان شمالی، تشکیلات مسلحانه زیرزمینی، سازمان داده بود. وظیفه این گروه درگیری با نیروهای انگلیس و کمک به مجاهدین به هنگام درگیری ایشان با صهیونیست‌ها و انگلیسی‌ها بود. بعدها که فعالیت سازمان زیرزمینی قسام علنی شد، تعداد زیادی از همین جوانان، به آن ملحق شدند.

قیام قسام؛ الهام بخش و الگوی حرکت جهادی، ضد صهیونیستی ملت فلسطین تا امروز

عملیات مبارزان قسامی تنها به حمله به شهرک های اشغالی صهیونیست ها خلاصه نمی شد. همانگونه که امیل الغوری در کتاب خود با عنوان “فلسطین در گذر شصت سال” مطرح کرده است، این عملیات ها همچنین شامل تعقیب و شکنجه کسانی می شد که علیه ملت و مصالح آن خیانت می کردند نظیر همکاری با رژیم صهیونیستی، جاسوسی برای سازمان اطلاعات انگلیس یا فروش اراضی به یهودیان و دلالی برای آنان. مبارزه با گشتی های ارتش و پلیس، بستن راه ها و حمله به قرارگاه های ارتش و مراکز پلیس، حمله به نگهبانان شهرک های یهودی نشین و بمب گذاری، از دیگر اقدامات مبارزان قسامی شمار می آمد.
هنگامی که عملیات های قسام بسان روحی تازه در کالبد فلسطینیان دمیده شد و آنان را به تکاپو واداشت، دولت انگلیس اعلام کرد که هر کس درباره مجریان این عملیات اطلاعاتی ارائه دهد، پاداش خوبی دریافت خواهد کرد. این عملیات در واقع در دل و جان یهودیان نژادپرست، رعب و وحشت افکنده بود. یهودیان نخستین باری بود که می دیدند علیه شان عملیات های نظامی صورت می گیرد.

شهادت در لباس رزم و در هنگام مبارزه: پاداش یک مجاهد تسلیم ناپذیر

روزی یکی از هواداران شیخ به یک دستگاه خودروی گشتی انگلیس تیراندازی و بدین ترتیب عملیات نیروهای شیخ پیش از انجام نخستین مرحله نقشه لو رفت و به عبارت دیگر زمان نبرد مسلحانه را تسریع بخشید. سپس نیروهای پلیس انگلیس، مبارزان قسام را در جنگل های (شیخ زید) واقع در نزدیکی منطقه (یعبد) دستگیر کردند. با لو رفتن مخفیگاه گروه قسام و رسیدن نیروهای پلیس به آن، عده ای مزدور عرب از شیخ و طرفدارانش خواستند تا تسلیم شوند، اما شیخ هرگز تسلیم نشد و از یاران خود خواست تا افتخار شهادت را بر خواری ترجیح دهند و چنین نیز شد.
عزالدین قسام، شیخ مقاومت و جهاد و آموزگار راه ایمان و شهادت طلبی، با گلولهٔ نیروهای انگلیسی در تپه‌های جلیله به شهادت رسید. به علت محبوبیت او در تاریخ مقاومت فلسطین، شاخه نظامی حماس، گردان‌های عزالدین قسام نام دارد و موشک‌هایی با نام راکت قسام نیز تولید می‌شود. پس از شهادت قسام، دیگر همرزمان وی با شکستن حلقه محاصره، به شمال فلسطین گریختند و جنازه فرمانده شهید خود را به شهر حیفا بردند.

یاد این رهبر مجاهد و خستگی ناپذیر و پیشتاز مبارزه با اشغالگران، زنده و جاوید باد.

 



منبع خبر

این مطلب مفید بود؟
>

آخرین اخبار

تبلیغات
تبلیغات
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید