مجاهدت

شهید محمدجواد تندگویان؛ اسیر عشقی و هفت آسمان، غبار پر توست…


شهید محمدجواد تندگویان؛ اسیر عشقی و هفت آسمان، غبار پر توست...

به گزارش نوید شاهد، روز بیست و نهم آذر، روز تجلیل از نام و مقام غریب ترین، مظلوم ترین و مخلص ترین وزیر در تاریخ جمهوری اسلامی است. وزیری که در حین خدمت و گره‌گشایی از بحران در سخت ترین شرایط جنگ و در اوج هجوم دشمن متجاوز به سرزمینمان، به اسارت دشمن درآمد، سالها سخت ترین و وحشیانه ترین شکنجه ها را تحمل کرد و سپس در غربت به شهادت رسید، بی آنکه هیچ خبر و نشانی از محل اختفا و اسارت او توسط جانیان بعثی داده شود. و سالها پس از شهادت، بقایای پیکر رنجدیده اش به وطن بازگشت. حماسه استقامت و آزادگی وزیر بسیجی شهید محمدجواد تندگویان، یکی از جانانه ترین و جاودانه ترین جلوه های سربلندی ملت ما در تاریخ غرورآفرین دفاع مقدس است. وزارت چهل روزه ی او تجسمی از خلوص تعهد در مکتب خدمت تا همیشه ی تاریخ است و اسارت او، تبلوری از جانفشانی در راه مسئولیت و در طریق غیرت…

مقاومت زیر شکنجه های ساواک و تحمل ۱۱ ماه زندان

محمدجواد تندگویان در تاریخ ۲۲ خردادماه سال ۱۳۲۹ در محله خانی آباد تهران متولد شد پدر او که یکی از طرفداران محمد مصدق بود در میدان بهارستان یک مغازه کفاشی داشت.
محمدجواد تندگویان در سال ۱۳۳۶ به مدرسه رفت و در سال ۱۳۴۶ موفق به اخذ مدرک دیپلم شد. در سال تحصیلی ۱۳۴۸_۱۳۴۷ به عنوان دانشجوی دوره کارشناسی رشته مهندسی نفت، گرایش پالایش وارد دانشکده نفت آبادان شد و پس از گذشت مدتی فعالیت خود را در انجمن اسلامی دانشجویان آغاز کرد. او در این انجمن، نقش وسیع و موثری داشت و اقدامات بزرگی انجام داد که همین امر نیز سبب شد ساواک نسبت به فعالیت‌های او در انجمن اسلامی دانشجویان حساس شود. از جمله او برنامه حضور و سخنرانی شخصیت‌هایی چون: استاد شهید مرتضی مطهری، دکتر علی شریعتی و علامه محمدتقی جعفری را در دانشگاه ترتیب داد. وی در دوران سربازی نیز توسط ساواک دستگیر و پس از تحمل شکنجه‌های بسیار به ۱۱ ماه حبس محکوم شد.

شاگرد اول دانشگاه؛ ممنوع الاستخدام و مجبور به مسافرکشی!

به گفته مهندس یحیوی همکار و همراه شهید از دوران تحصیل تا وزارت و اسارت، می‌توان از شهید تندگویان به‌عنوان یک الگوی متعهد و متخصص در مجموعه وزارت نفت نام برد. کسی که در دوران دانشکده، در عین داشتن ریاست جامعه اسلامی مهندسین دانشکده و فعالیت‌های وسیع فوق‌برنامه، به‌عنوان دانشجوی رتبه اول شناخته می‌شد. از نظر فعالیت‌های سیاسی، اجتماعی با وجود اختناق دوران ستم‌شاهی، ایشان با جرأت و جسارت به همراه دیگر هم‌رزمانش فعالیت‌های وسیعی را در سطح آبادان داشتند. پس از فارغ‌التحصیلی به‌عنوان کارشناس نفت به استخدام پالایشگاه نفت تهران درآمد و با وجود داشتن زن و فرزند و نیاز به داشتن فعالیت تمام‌وقت در پالایشگاه، ارتباط خود را با دانشکده نفت آبادان و به‌ویژه انجمن اسلامی دانشکده نفت حفظ کرد. همین هم بود که باعث شد کرمی، رئیس وقت دانشکده، گزارشی را برای ساواک درباره او بفرستد، چون اقدام‌های شهید تندگویان باعث حفظ روحیه دانشجویان فعال دانشکده می‌شد. تندگویان پس از این گزارش دستگیر شد و مدت یک سال را در زندان ساواک به سر برد. آن هم در شرایطی که در تمام این یک سال مورد شکنجه‌های سخت ساواک قرار می‌گرفت. پس از آزادی از زندان ساواک، ممنوع‌الاستخدام شده بود در نتیجه از پالایشگاه اخراج شد و چون هر جا که برای کار رجوع می‌کرد، از او کارت عدم سوءپیشینه می‌خواستند، مجبور شد مدتی به‌صورت متفرقه کار کند. در این دوره حتی برای مدتی هم به کار مسافرکشی پرداخت. پس از مدتی از سوی بهروز بوشهری که در آن زمان مدیر کارخانه پارس توشیبا بود و به‌واسطه وجود ایشان وجود کارت عدم سوءپیشینه قابل‌چشم‌پوشی بود، دعوت به کار شد و شهید تندگویان راهی رشت شد تا در پارس توشیبا مشغول کار شود.

الگوی کار جهادی، روح ابتکار، ظرفیت سازی، فرصت آفرینی و تخصص در مسئولیت

پس از انقلاب و با روی کار آمدن دولت شهید رجایی، با توجه به تخصص و تجربیاتی که داشت، از او دعوت شد به‌عنوان وزیر نفت در کابینه، قبول مسئولیت کند. در طول مدت کوتاه وزارت شهید تندگویان که بیش از ۴۰ روز دوام نداشت، او بیشتر ایام را در

مناطق جنگی حضور می‌یافت و ضمن هدایت کارکنان، باعث ایجاد روحیه و دادن قوت قلب به آنان می‌شد.
در زمان جنگ تحمیلی و در شرایطی که برنامه‌های روزمره هر روز، با روز قبل تفاوت می‌کرد، برنامه‌های کوتاه‌مدت، بلندمدت و نگاه درازمدت برای آینده صنعت نفت پس از جنگ تحمیلی قاعدتاً فراروی هر مدیری در مجموعه نفت و به‌ویژه شخص وزیر بود. شهید تندگویان در این شرایط به‌خوبی از عهده برنامه‌ریزی برای تنظیم تولید، توزیع و صادرات نفت برمی‌آمد، به‌گونه‌ای که ما در این زمینه مشکلی نداشتیم. از دیگر برنامه‌هایی که مدنظر ایشان بود، برنامه‌ریزی برای توسعه شبکه گازرسانی در کشور بود که در این زمینه اقدام‌های خوبی را هم انجام دادند. به جرأت می‌توان گفت آنچه تندگویان در عمر کوتاهش انجام داد، در زمان حیاتش بسیار مفید بود و پس از اسارت و شهادتش زیربنایی برای کار دیگر وزرا قرار گرفت.
بی‌تعلقی شهید تندگویان با وجود صدارت بر دومین شرکت بزرگ نفت دنیا از روح عارفانه او نشات می گرفت.
مهندس یحیوی در مورد نگاه شهید تندگویان به کار و زندگی می‌گوید: طول همکاری ما در وزارت نفت مربوط به همان ۴۰ روز وزارت ایشان در وزارت نفت بود. تندگویان در پاسخ به نصیحت‌کنندگانی که از ایشان می‌خواستند به جای حضور در مناطق جنگی، وقت خود را برای پیگیری امور، در داخل مرکز بگذراند، اعتقاد داشت: «در شرایط سخت کنونی که ما از کارکنان نفت می‌خواهیم در منطقه حضور داشته باشند،‌ نمی‌توان در میان آنها نبود.» به همین دلیل هم وقتی کارکنان می‌دیدند خود وزیر نفت با حضورش در مناطق خطرناک انجام وظیفه می‌کند با عشق و امید و انگیزه بیشتری کار می‌کردند.

وسایل زندگی اش یک وانت را هم پر نمی کرد!

پس از چند سال که به‌عنوان مهندس فعالیت می‌کرد و مدیریت کارخانه پارس توشیبای آن زمان را به‌عهده داشت و بعدها هم به‌عنوان مدیر مناطق نفت‌خیز جنوب فعالیت می‌کرد، موقعی که به ساختمانی که ما هم در آن سکونت داشتیم نقل‌مکان کرد، وسایل زندگی‌اش حتی یک وانت‌بار پیکان را هم پر نمی‌کرد!

اسارت در حین سرکشی به مناطق نفتی تحت محاصره و آتش دشمن

در طول چهل روز وزارت، به منظور نظارت مستقیم بر این عملیات، سه بار به آبادان رفت، اما در چهارمین سفرش به آبادان، در ۹ آبان ۱۳۵۹ نیروهای عراقی ــ که صبح آن روز جاده فرعی ماهشهر ـ آبادان را در اختیار گرفته بودند ــ وی را به همراه دو معاونش، و دو تن از محافظانش به اسارت گرفتند. تمامی تلاش‌های جمهوری اسلامی برای پیگیری وضعیت تندگویان، به نتیجه نرسید و رژیم بعثی عراق، هیچ نشانی از وزیر نفت ایران نداد.
پس از گذشت حدود یازده سال، با آزاد شدن تدریجی اسرای ایرانی در ۱۳۶۹ شمسی، اخباری حاکی از زنده بودن تندگویان انتشار یافت، ولی دولت عراق به دروغ اعلام کرد که وزیر نفت سابق ایران در ۱۳۶۱ شمسی ۱۹۸۲میلادی در سلولش خودکشی کرده است!

خاکستر ما قصه ی طوفانی عشق است…

پس از قطعی شدن شهادت تندگویان، عراق از استرداد پیکر او امتناع کرد که سرانجام با پیگیری و پافشاری ایران، پس از گذشت یازده سال از زمان اسارت، تحویل گرفته شد و به ایران انتقال یافت و در ۲۹ آذر ۱۳۷۰ در قطعه ۷۲ تنِ (شهدای ۷ تیر) در بهشت زهرا به خاک سپرده شد.

با طنین صوت قرآن و مناجاتش در راهروهای اسارتگاه می فهمیدیم زنده است!

مهندس یحیوی از دوران اسارت شهید چنین روایت می کند: در تمام مدت اسارت در سلول‌های انفرادی نگهداری می‌شدیم و تنها راهی که می‌توانستیم مطمئن باشیم تندگویان هنوز زنده است و در میان ما حضور دارد صدای قرآن و مناجات او بود که در راهروی زندان می‌پیچید. او با شهامت با مأموران بازجوی عراقی برخورد می‌کرد و زندان سازمان امنیت عراق را همانند سنگری برای مقابله با دشمن در خانه خود دشمن قرار داده بود.

یاد این شهید غریب و وزیر بسیجی و خادم خاکی و خالص مردم، در روز بازگشت و تدفین پیکرش در خاک مقدس میهن لاله های عشق و حماسه و ایثار، در کنار شهیدان گلگون کفن، گرامی باد.

انتهای پیام/



منبع خبر
خروج از نسخه موبایل