به گزارش مشرق، محسن مؤمنیشریف نویسنده و رئیس حوزه هنری در یادداشتی در روزنامه جام جم و درباره شهید صیاد شیرازی نوشت:
عمیقا ایمان دارم ما در یک برهه طلایی زیست میکنیم که آرزوی نویسندگان و هنرمندان بزرگ بود. اگر داستانسرای بزرگی مانند حکیم توس در روزگاری خاص برای صیانت از هویت ایرانی خدا باور و ولایتمدار، وادی به وادی میگشت تا یلی بیابد و از آن رستم دستان بسازد، خوشبختانه ما در روزگاری هستیم که نیازی به آفرینش قهرمانان تخیلی نیست، بلکه اطرافمان سرشار از انسانهایی است که خود آشنایی با آنان افتخاری بزرگ برای هرکس است چه رسد به توفیق معرفی و ترویج مرام و مکتب آنان.
اگر در دهههای پایانی قرن بیستم با قدرت گرفتن اندیشه پست مدرنیسم و سیطره کامل معناگریزی در فلسفه غالب غرب، ادبیات آنان نیز با ادعاهای ضدقهرمانی، مرگ قهرمانان را جار زدند و به جای آنان داستانگوی سقوط انسانهای مفلوک و بی آرمان شدند ــ زیرا که اساسا تفکر امانیستی عاجز از ارائه تصویری از یک قهرمان اصیل است ــ این ربطی به فرهنگ و تمدن ایرانی ندارد که از دیرباز مهد قهرمانان و پهلوانان بوده است.
البته میدانیم از قدیم نیز بین قهرمان غربی و پهلوان شرقی تفاوت ماهوی وجود داشته است و دارد. قهرمان در اندیشه یونانی صبغهای اشرافی دارد. در این اندیشه مفهوم قهرمان فاقد وجه تأکید بر فضایل اخلاقی است. قهرمان در منظومههای هومر با مؤلفههایی چون: جسم قوی، میل به پیروزی و تفوق به هر قیمتی، زیبایی جسمانی و احساس جنگاوری و شجاعت تعریف شده است در حالی که در عالم و اندیشه اسلامی، قهرمان، پهلوانی است که جسمی نیرومند و جانی مهذّب دارد. مفهوم قهرمان در اندیشه ایرانی – اسلامی با معنویت و تأکید بر فضایل اخلاقی و جوانمردی در آمیخته است. در این اندیشه، صرف پیروزی به هر قمیتی اصالت ندارد، بلکه پیروزیای ارزشمند است که جهت متعالی داشته باشد و بارعایت حدود اخلاقی به دست بیاید.
همه ملتها به قهرمانان نیازمندند و ما نیز. قهرمان، در مجموعه حیات و هویت یک ملت یا در یک دوره تاریخی، تجسم مجموعه آمال و آرمانها و مختصات هویتی است. حضور معنوی و روانشناختی قهرمانان در مقام اسوه، میتواند محرک و سمت دهنده فرآیندهای انگیزشی و ادراکی در میان یک مجموعه، ملت یا گروهی از مردم باشد.
انقلاب اسلامی و اندیشه اصیل اسلامیای که با این انقلاب بیش از پیش در عرصههای حیات فردی و اجتماعی مردمان در ایران و نیز میان مسلمانان منطقه جریان یافت، از بسیاری از مردم ساده و بیادعای کوچه و بازار، قهرمانانی بزرگ ساخت؛ قهرمانانی که با ایثار و جهاد و فداکاریهای متعهدانه و شهادتهای شکوهمندانهشان، روزگاری در جبهههای نبرد حق علیه باطل و در سالهای اخیر در مجاهدتهای حماسی در دفاع از حرم و حریم انسانیت و آزادگی، زیباترین و شگفتانگیزترین حماسهها را رقم زدند و عینیت بخشیدند. در سیره این قهرمانان عدالتطلبی و عمیقترین تجربههای زیستن و بودن با بلندترین جلوههای تقوا و معنویت و آخرتاندیشی پیوند خورده است و این در جهان سکولارزده معنا باخته افسرده، حادثهای بینظیر است که چون خونی تازه، جانهای بسیاری را زنده و بیدار کرده است.
انقلاب اسلامی به برکت ظرفیتها و قابلیتهای عظیم تفکر اسلامی، خیلی از قهرمانان بیبدیل و افسانهگون در قامت بلندترین آرزوهای بشری ساخته است. این وظیفه ادبیات و هنر است که این اتفاق بزرگ شگفت و این سیماهای تابناک و این قهرمانان بزرگ عینیت یافته را وصف کند و به تصویر بکشد. هر چند میدانیم واقعیت عینی این قهرمانان بی تردید از توصیفات ما به مراتب جذابتر و شگفتانگیزتر است. این است که مردم و فراوانی از جوانان آرمان جو و پاک طینت زیباترین خلوتهای خود را با مطالعه خاطرات رزمندگان و سرگذشت فرماندهان روزهای دفاع مقدس و بعد از آن میگذرانند. هنگامی که خاطرات و سرگذشت قهرمانان و فرماندهان دفاع مقدس را میخوانیم دیگر به غیرممکنها فکر نمیکنیم. با آنان رشد میکنیم و افقهای در برابر دیدگانمان ترسیم میشود که دیگر وسوسه هیچ وسوسهگری در عزممان تأثیری ندارد.
شهید صیاد شیرازی یکی از این قهرمانان است که حالا حالاها در این مرز وبوم پرتوافشانی خواهد کرد. کتاب در کمین گل سرخ تلاشی بود به همین بهانه، اما اعتراف میکنم:
این شرح بینهایت کز زلف یار گفتند / حرفی است از هزاران کاندر عبارت آمد!