عرفانِ حاج قاسم در ناکام گذاشتن جبهه عبری، عربی ـ غربی در منطقه

عرفانِ قاسم سلیمانی در ناکام گذاشتن جبهه عبری، عربی ـ غربی در منطقه


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، در دو سال اخیر، بسیاری از تحلیلگران بر این موضوع تمرکز کرده‌اند که ترور سردار قاسم سلیمانی چه تاثیری بر رویارویی ایران و آمریکا در خاورمیانه خواهد داشت. با این حال، توجه چندانی به تأثیر ترور او بر امور داخلی ایران نشده است.

نشریه «سرو» به نقل از «فاطمه احمد الصمدی» از رسانه الجزیره نوشت: این ژنرال که ریاست نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را بر عهده داشت، نه تنها در پیشبرد طرح قدرت جمهوری اسلامی در خارج، بلکه در شکل دادن به روایت داخلی و پویایی سیاسی آن نیز نقش مهمی داشت.

سلیمانی حتی قبل از مرگش هم برای عموم ایرانیان و هم برای هواداران ایرانی خارج از کشور جایگاهی تقریباً افسانه‌ای به خود گرفته بود. او در نگاه مذهبیون حافظ حرم سیده زینب (س)، مورد احترام شیعیان و قهرمانی بود که در مقابل اسرائیل ایستادگی کرد و از مقاومت فلسطین حمایت کرد.

در نگاه ملی‌گرا‌ها و کسانی که اصلاً به جمهوری اسلامی اعتقاد ندارند، او فرمانده شجاعی بود که با تروریست‌ها و دشمنان خارجی در تلاش برای نابودی ایران جنگید و در هیچ‌گونه اتهام فساد، نزاع سیاسی داخلی یا سرکوب اعتراضات و مخالفان از او نامی برده نشد.

او عربی صحبت می‌کرد و مدت زیادی را در جهان عرب گذرانده بود و روابط خوبی با حزب الله، حماس و جهاد اسلامی داشت. این امر او را به چهره مناسبی برای کمپین ایران برای گسترش نفوذ خود در منطقه پس از حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ تبدیل کرد.

جایگاه اسطوره‌ای سلیمانی برای ساختن تصویری از ایران قدرتمند در داخل و خارج، برای پوشاندن واقعیت یک ملت محاصره شده ضروری بود و در داخل ایران، حتی جوانانی که با نسل اول و دوم انقلاب و آرمان‌های آن فاصله زیادی دارند، همچنان به برتری ایران اعتقاد دارند؛ تصویر سلیمانی این باور را القا می‌کند. به این ترتیب، دیدن زن جوانی که پلیس اخلاق ممکن است او را به دلیل پوشیدن لباس «غیر اسلامی» مورد سرزنش قرار دهد، در مراسم تشییع جنازه او، جای تعجب ندارد. به همین دلیل است که رمان‌نویس لیبرال مشهوری مانند محمود دولت آبادی که در رمان معروف خود به نام زوال کلنل به انتقاد از اتفاقات پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران پرداخته و به مخالفت با حکومت شهرت دارد، از دوران زندگی سلیمانی تمجید کرد و با اندوه فراوان از شهادت او سخن گفت.

ترور سلیمانی به اسطوره‌سازی او شتاب جدیدی بخشید. تصویر او آمیزه‌ای از دلاوری‌های عاشورایی امام حسین (ع)، نوه حضرت محمد (ص) شد که علیه یزید حاکم اموی قیام کرد و به طرز فجیعی کشته شد، و قهرمانی شخصیت‌های شاهنامه که توسط شاعر ایرانی ابوالقاسم فردوسی نوشته شده بود.

مقام اسطوره‌ای سلیمانی، اما یک دفعه ظاهر نشد. درست زمانی که سرلشکر محسن رضایی فرمانده کل سپاه شده بود به سپاه پیوست. تحت رهبری او، سپاه به نهادی با پایه‌های قوی و اختیارات گسترده تبدیل شد، نه تنها پرسنل نظامی و اطلاعاتی، بلکه متخصصان اقتصاد، سیاست، روان‌شناسی و جامعه‌شناسی را نیز آموزش داده و به کار گرفته است. فعالیت‌ها و پروژه‌های آن همیشه با دقت برنامه‌ریزی و اجرا می‌شد و ظهور سلیمانی نیز همین‌طور بود، اسطوره‌سازی شاهکار‌های او در خارج از کشور راهی عالی برای توجیه مداخله در منطقه عربی – هم در داخل و هم در خارج از کشور – بود.

اگر فاجعه هواپیمای اوکراینی نبود، حرکت اسطوره‌سازی سلیمانی قوی‌تر می‌شد. این حادثه دستاورد‌های سیاسی جمهوری اسلامی و جریان سیاسی محافظه‌کار نزدیک به رهبر معظم آیت الله علی خامنه‌ای را در داخل ایران به شدت کاهش داد و اغراق‌آمیز است اگر ادعا کنیم که حرکت عاطفی ایرانیان نسبت به قهرمانشان یک شبه به نارضایتی تبدیل شده است. چند تصویر از معترضان خشمگین که پوستر‌های تصویر او را پس از سقوط هواپیما پاره می‌کنند، این واقعیت را نافی نمی‌کند که سلیمانی همچنان در بین ایرانیان محبوبیت زیادی دارد.

به دلیل مخالفت بنیانگذار جمهوری اسلامی آیت‌الله روح‌الله خمینی با مشارکت نیرو‌های نظامی از جمله سپاه در هرگونه فعالیت سیاسی، سپاه برای مدتی طولانی از سیاست دور ماند. وی آن را مغایر با ارزش‌های انقلاب می‌دانست. اوضاع در سال ۱۹۸۹ زمانی که آیت الله خامنه‌ای به مقام رهبری رسید و سپاه را به مرکز قدرت نزدیک کرد تغییر کرد. از سوی دیگر، مرحوم رفسنجانی در دوران ریاست‌جمهوری خود بین سال‌های ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۷، زمانی که کشور در حال بازسازی پس از جنگ ویرانگر با عراق (۱۹۸۰-۱۹۸۸) بود، مشارکت سپاه در اقتصاد را تسهیل کرد. نفوذ سپاه به طور پیوسته افزایش یافت و در سال ۱۹۹۹، دو سال پس از اولین دوره ریاست جمهوری اصلاح‌طلب محمد خاتمی، آن‌ها علناً قدرت خود را افزایش دادند.

بیست و چهار فرمانده سپاه، از جمله سلیمانی، در پاسخ به آنچه که خاتمی به عنوان رفتار نادرست وی در اعتراضات دانشجویی می‌دانستند، نامه‌ای را امضا و برای خاتمی ارسال کردند و عملاً او را به کودتا تهدید کردند. از آن زمان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تلاش کرده است تا موفقیت‌های خود را در منطقه در دفاع از ملت – وظیفه‌ای که سلیمانی در آن نقش بسزایی داشت – به دستاورد‌های سیاسی در داخل تبدیل کند.

دور از ذهن نیست که از سلیمانی به عنوان شایسته‌ترین فرد برای بهره‌مندی از چنین دستاورد‌هایی به دلیل محبوبیتش صحبت کنیم. این دیدگاه را فعالیت‌های سیاسی فشرده سردار سلیمانی در چند سال قبل از ترور وی نشان می‌دهد. اگرچه کار او محرمانه بود، اما در سال‌های اخیر اغلب عکس‌هایی از خود در مأموریت‌هایش برای عموم منتشر می‌کرد. او در یک دیدار کم سابقه بین آیت‌الله خامنه‌ای و بشار اسد، رئیس‌جمهور سوریه که به تهران آمده بود، حاضر شد. غیبت محمدجواد ظریف وزیرسابق امور خارجه ایران در این نشست نشان از اهمیت روزافزون سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در روابط خارجی ایران داشت و منجر به استعفای وزیر امور خارجه به نشانه اعتراض شد.

این مساله و تحولات دیگر در چند سال گذشته برخی را به این باور رساند که سلیمانی در حال آماده شدن برای ایفای نقشی سیاسی است. شایعه شده بود که نام او قرار است در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۱ مطرح شود. مرگ او و سرنگونی هواپیمای اوکراینی توسط سپاه، اما این نقشه‌ها را خراب کرد. حادثه اخیر به رئیس جمهور سابق حسن روحانی، اجازه داد تا پاسخ دهد. روحانی اخیرا در انتقادی پنهان از سپاه و مواضع تقابلی آن‌ها در قبال آمریکا و اروپا گفته است که هیچ راهی برای حل مشکلات اقتصاد بدون مراجعه به جامعه جهانی وجود ندارد. به گفته وی، ایرانیان در سال‌های ۲۰۱۳ و ۲۰۱۷ به تنش‌زدایی در منطقه و عادی‌سازی روابط با بقیه جهان رأی دادند.

دولت روحانی با شکست توافق هسته‌ای به شدت تضعیف شد. تحریم‌هایی که او وعده رفع آن را داده بود، بازگشت و اقتصاد ایران را خراب کرد. باور او مبنی بر اینکه اروپایی‌ها می‌توانند به او کمک کنند اشتباه بود. تمام دستاورد‌هایی که او با امضای توافق هسته‌ای در سال ۲۰۱۵ به دست آورده بود، که او را در فهرست نامزد‌های احتمالی جانشین آیت‌الله خامنه‌ای به عنوان رهبر بعدی قرار داد، در لحظه تغییر سیاست آمریکا در قبال ایران توسط رئیس‌جمهور دونالد ترامپ، ترور شد. قاسم سلیمانی شخصیت بی‌نظیری داشت که مورد احترام عموم مردم داخل و خارج ایران و رهبران سیاسی دنیا بود و با ترور وی زحمت ایران در مبارزه با تروریست‌های منطقه افزایش می‌یابد.

انتهای پیام/ 112

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

این مطلب مفید بود؟
>
تبلیغات
تبلیغات
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید