شنبه ۲۱ دی ۱۳۹۸ – ۱۱:۴۱ عیانتر شدن تهدیدات FATF با جنایت اخیر آمریکا
در حالی لوایح جنجالی FATF همچنان بدون اعلام نظر نهایی، روی میز مجمع تشخیص قرار گرفته که آمریکاییها با حمایت مستقیم اروپا، پا را از خطوط قرمز فراتر گذاشته و با ترور سردار سلیمانی راه را بر هرگونه تعامل بستند.
به گزارش خبرنگار تشکلهای دانشگاهی خبرگزاری فارس، علی دهقانی فعال دانشجویی طی یادداشتی نوشت: پس از خروج آمریکا از برجام اروپاییها که از خروج ایران از برجام بیم داشتند سعی کردند با دادن وعده های اقتصادی و مخالفت ظاهری با تحریم های آمریکا، ایران را راضی به ماندن در برجام کنند. اما طرف ایرانی نیز مطابق خواست اروپا از همان ابتدا تاکید داشت که تا زمانی که منافع ایران از برجام تامین شود در برجام خواهد ماند و خیال اروپایی ها را از خروج ایران از برجام راحت کرد.
با این شرایط اروپاییها که از همان ابتدا صریحا اعلام میکردند که قصد دور زدن تحریم های آمریکا را ندارند، نه تنها به وعدههای خود در گشایش روابط بانکی و نفتی و …. با ایران عمل نکردند بلکه برای انجام حداقلی ترین وظایف خود نیز برای ایران شرط تعیین کردند.آخرین این شروط اجرای کامل FATF توسط ایران بود که در این صورت اروپا میتوانست سازوگار اینستکس را اجرایی کند. منظور از اجرای کامل FATF نیز تصویب لوایح پالرمو و cft بود که از حدود ۱۰ ماه پیش و پس از رد شدن در شورای نگهبان روی میز مجمع تشخیص قرار گرفته است.
* کاهش تعهدات برجامی، لازم اما ناکافی
طرز تفکر حاکم بر دولت تفکیک بین اروپا و آمریکا پس از خروج آمریکا از برجام بود.اما خیلی زود این تفکر رنگ باخت. اروپا تصریح کرد که قصد نقض تحریم های آمریکا را ندارد. به علاوه پس از مدتی تحریم های خود اروپا نیز بازگشت. در حالی که فروش نفت ایران، بازگشت پول نفت،حل وفصل مسائل بانکی که از وعده های اروپایی ها بود هرگز محقق نشد.
همچنین اروپایی ها مواضع تند و همراستا با آمریکا را در رابطه با مسائل موشکی ومنطقه ای اتخاذ کردند. این روند باعث شد تا دولت تصمیم به کاهش تعهدات برجامی خود، در اقدامی متقابل بگیرد.در اولین گام افزایش درصد غنی سازی از سوی ایران انجام گرفت و با ادامه همین روند از سوی اروپایی ها، ایران گام دوم خود را با افزایش درصد غنی سازی برداشت. این کار هشداری جدی برای اروپایی ها بود و اقدامی لازم اگرچه دیر هنگام در پاسخ به بدعهی های مکرر آن ها محسوب می شد. این گام ها ادامه یافت تا این که پس از قضایای اخیر و در گام پنجم ایران لغو تمامی محدودیت های عملی در فعالیت های هسته ای خود را اعلام کرد.
اما این گام نیز با وجود لغو محدودیت ها چند ایراد اساسی داشت. امیدوار ساختن اروپا و آمریکا به بازگشت محدودیت های هسته ای یکی از این ایرادات اساسی بود که وزارت خارجه پس از برداشتن گام پنجم بدان تاکید کرد. بدین گونه که در صورت بازگشت طرف ها به برجام و تامین منافع ایران این محدودیت ها قابل بازگشت است.
لذا صرف این امیدواری استعداد ایجاد دو قطبی در آینده و ادامه یافتن روند خسارت بار سالهای اخیر را به وجود می آورد. از طرف دیگر باقی ماندن نظارت های شدید آژانس که در حقیقت نظارت آمریکا به حساب می آید، ایراد اساسی دیگری است که پس از جنایت اخیر آمریکا تداوم آن بر خلاف امنیت و منافع ملی است.
حرکت رو به جلوی اروپایی ها با وجود عدم تحقق وعده ها، نتیجه ماهیت منفعلانه ی برخورد ایران با اروپاست.
از همان ابتدای خروج آمریکا از برجام که مسئولین سیاست خارجی همواره بر ماندن ایران در برجام تاکید کردند ، راه برای افزایش فشار ها و انتظارات اروپا از ایران باز شد.در ادامه نیز سیاست غلط ایران مبنی بر عدم اجماع اروپا و آمریکا بر سر تحریم ایران، باعث شد اروپا با وعده های خود نه تنها ایران را در برجام نگه دارد بلکه این وعده ها را اهرم فشاری در راستای تحمیل شرایط خود به ایران قرار دهد.در حالی که هرچه بیشتر زمان گذشت عدم تحقق وعده های اروپایی و همسویی آن ها با آمریکا روشن تر شد.
از دیگر دلایل گستاخی اروپایی ها عدم واکنش قاطع نسبت به لوایح FATF در مجمع تشخیص مصلحت بود.این لوایح که از هفت ماه پیش در روی میز مجمع قرار گرفت تا به امروز مسکوت ماند و با وجود احتمال بسیار زیاد رد شدن آن در مجمع با توجه به آرای اعضا، قاطعانه رد نشد و هم اکنون نیز تصمیم نهایی مجمع در قبال این لوایح اعلام نشده است.
این تعلل به اروپاییها چنین القا کرد که با وجود مخالفت های شدید علیه FATF هنوز ایران ممکن است تحت شرایطی لوایح باقیمانده را نیز تصویب کند.همینطور این گونه به اروپایی ها فهماند که داخل ایران مخالفین وموافقین جدی برای FATF وجود دارد و میتوان روی موافقان آن حساب کرد. همین امر باعث امیدواری اروپا در تصویب FATF توسط ایران شد و در نتیجه اروپایی ها حتی برای انجام حداقلی ترین وظیفه برجامی خود، یعنی اجرای اینستکس، برای ایرانیها شرط گذاشتند و این شرط چیزی نبود جز تصویب لوایح باقیمانده FATF. چنین رفتار منفعلانه ای از سوی ایران در مقاطع مختلف نه تنها میل اروپا را برای اجرای وعده هایش کاست بلکه امید بیشتری به آن ها داد تا خواسته های خود را با تکیه بر فضای دوقطبی ایجاد شده در داخل کشور یا با تکیه بر روحیه سازشکاری در داخل، بر ایران تحمیل کنند و به ایران به چشم یک کشور نیازمند به اروپا و ناچار به سازش با اروپا و نیازمند ماندن در برجام تلقی کنند و با تکیه بر این مساله در مراحل مختلف فشار خود را افزایش دهند.
* ترور سردار سلیمانی، تیر آخر بر پیکره لوایح جنجالی
طبق آنچه گفته شد تا همین چند روز پیش غربی ها کشور را در یک دوقطبی در قبال لوایح cft و پالرمو نگه داشته بودند و در حالی که کشمکش بر سر این لوایح در داخل کشور رو به اوج گرفتن بود، آمریکایی ها با حمایت مستقیم اروپا آخرین تیر را بر پیکره راه های ارتباطی خود با ایران وارد آوردند و با ترور سرلشگر سلیمانی راه را بر هر گونه همکاری ایران با نهاد های وابسته به آن ها بستند. این در حالی است که FATF خود در توصیه هفتم اش قطعنامه های سازمان ملل در زمینه منع گسترش سلاح اتمی را لازم الاجرا میداند. قطعنامه ۲۲۳۱ سازمان ملل که در آن سردار سلیمانی جزو اشخاص تحریمی بود مشمول این قطعنامه هاست.
اگرچه این شرایط پیش از ترور شهید سلیمانی حاکم بود و همان موقع باید قاطعا رد میشد، اما با فشارهای موجود و عملیات روانی موافقان، این لوایح تا بدین جا روی میز مجمع باقی ماندند.با این جنایت در عمل نیز با برجا گذاشتن هزینه سنگین، ضدیت این لوایح با امنیت ملی جمهوری اسلامی عیان تر شد. از این رو بدیهی است دیگر توجیهات گذشته موافقان FATF و همچنین تعلل مجمع تشخیص در رد قاطع این لوایح غیر قابل توجیه و غیر قابل قبول خواهد بود و ضروری است مجمع تشخیص در اسرع وقت با رد قاطع این لوایح تکلیف آن را یکسره کند و اجازه تشدید بحث بر سر این موضوع و باز ماندن راه نفوذ را ندهد.اکنون هیچ توجیهی برای عدم رد قاطع و سریع لوایح مذکور(پالرمو و CFT) وجود ندارد.
انتهای پیام/
اخبار کسب و کار