مجاهدت

مروری بر زندگی نامه امیرسرتیپ شهید «محمد یوسف سلیمانی»|تصاویر منتشر نشده


مروری بر زندگی امیرسرتیپ شهید «محمد یوسف سلیمانی»/ تصاویر منتشر نشده

به گزارش نوید شاهد، امیر سرتیپ شهید «محمد یوسف سلیمانی» فرزند ابراهیم، روز دوم دی‌ماه ۱۳۱۹ در روستای خورهه از توابع محلات در استان مرکزی در خانواده‌ای متدین و مذهبی دیده به جهان گشود. پس از اخذ دیپلم ریاضی در ۱۳۴۰ وارد دانشکده افسری شد و در سال ۱۳۴۴ با درجه ستوان دومی فارغ‌التحصیل گشت. یک سال بعد دوره مقدماتی را به پایان رساند.

پس از آن، در چهارمین دوره «رنجر» و «دوره‌های چتربازی و تکاوری» در تهران و شیراز و اسکاتلند شرکت نمود و در این دوران با شهید «حسن آبشناسان» آشنایی یافت. دوستی آن دو افسر فداکار میهن تا شهادت شهید سرلشکر آبشناسان به‌عنوان فرمانده لشکر ۲۳ نیروهای ویژه هوابرد ارتش جمهوری اسلامی ایران تداوم داشت.

 

 

بهار سال ۱۳۵۸ افسر واحد تکاور و مسئول آموزش عملیات ویژه تیپ ۵۵ هوابرد نیروی زمینی ارتش در شیراز بود و پس از آغاز جنگ تحمیلی به جبهه جنوب رفت و در ستاد عملیاتی لشکر ۷۷ خراسان در آبادان مشغول به خدمت شد.
 ابتدای سال ۱۳۶۰ درحالی‌که به‌عنوان فرمانده آموزشی، تجارب رزمی خود را در اختیار جوانان بسیجی و پاسدار قرار می‌داد، در صحنه نبرد حاضر شد.

شهید سلیمانی در زمره معدود فرماندهانی است که خاطرات روزنوشت دارد که در چهار بخش به وقایع مهم زندگی خود و سال‌های دفاع مقدس، عملیات ها و شرح رشادت سربازان و فرماندهان ارتش جمهوری اسلامی در دفاع از میهن می‌پردازد. دست‌نوشته‌های شهید مجموعه‌ای ارزشمند از نوشته‌های فرمانده‌ای است که علاوه بر ثبت وقایع روحیات و نگاه خاص او به زندگی، خانواده دوستی، دفاع از کشور و شرح جانبازی‌اش را ترسیم می‌کند.

 شهید سلیمانی در بخشی از خاطرات روزنوشت خود با اشاره به شروع جنگ تحمیلی آورده است: «یک مسئله موردتوجه است و آن اینکه مملکت ما دچار جنگی فرسایشی و تحمیلی و ناخواسته شده و بر تمامی آحاد جامعه؛ آنها که قدرت و توان دفاع را داشتند می‌بایست در این امر مهم یعنی دفاع از حیثیت و ناموس مملکت شرکت کنند، خاصه من و امثال من که نظامی هم بودیم و هستیم و سال‌ها برای شرکت در چنین امر سرنوشت‌سازی آموزش‌یافته و آموزش داده‌ایم».

 آن شهید والامقام در شرح رخدادهای سال اول جنگ به‌عنوان یک فرمانده میدانی و عملیاتی می‌نویسد: «در شمال آبادان در منطقه فیاضیه چند واحد در برابر دشمن صف‌آرایی کرده بودیم. مسئولیت یکی از آن واحدها با من بود. مسئولیت ده‌ها جوان رزمنده را برعهده داشتم. این برهه از جنگ یکی از بدترین شرایط دفاعی برای نیروهای ایرانی بود. قسمت‌های مهمی از جنوب از جمله آبادان تحت محاصره همه‌جانبه دشمن بود و تمامی راه‌های منتهی به شهر مسدود شده بود. رئیس‌جمهور وقت (ابوالحسن بنی‌صدر) طرح‌های نظامی را قبول نداشت و پشتیبانی مناسبی از تک‌های موفق هم صورت نمی‌گرفت. این وضعیت نامطلوب ادامه داشت تا فرماندهی جنگ و راس آن به فرمان رهبر کبیر انقلاب خلع قدرت شد و موقعیت برای تصمیم‌گیر فرماندهان درگیر در جنگ و جبهه‌ها مناسبت شد و در یک فاصله نه‌چندان طولانی طرح‌ریزی‌ها و اقدامات به بار نشست و عملیات غرورآفرین ثامن‌الائمه در شمال آبادان و اطراف رود کارون انجام شد و دشمن پر قدرت را به نابودی کشاند و آبادان از محاصره خارج شد و گام‌به‌گام پیروزها به دست آمد تا بالاخره دشمن از خاک وطن رانده شد».

او در روزهای آغازین عملیات بیت‌المقدس درحالی‌که فرمانده گروهی از افسران نخبه ارتش بود در جریان یک عملیات شناسایی در جبهه فیاضیه از ناحیه پا، کتف و پهلو به مقام پرافتخار جانبازی نائل شد.

 افسر شجاع نیروی زمینی ارتش در روز ۲۱ اردیبهشت‌ماه ۱۳۶۰ در حوالی پلیس‌راه اهواز به آبادان در خط مقدم نبرد بر اثر آماج گلوله‌های تیربار و خمپاره از ناحیه دست راست و هر دو پا مورد اصابت ترکش قرار گرفت و به‌شدت مجروح شد و همراه با مجروحان و پیکر مطهر تنی چند از شهدا به بیمارستان طالقانی آبادان اعزام شد. در بیمارستانی که در همان وضعیت زیر حملات توپخانه‌ای دشمن قرار داشت تحت مداوا قرار گرفت. پس از آن به بیمارستان ایران و ژاپن بندر امام (ره) و سپس به بیمارستانی در ماهشهر و بعد از آن به شیراز منتقل شد.

 یادداشت‌های شهید از روزهای بستری در بیمارستان‌های طالقانی و بندر ماه شهر و نحوه اعزام مجروحان به شیراز در شرایط سخت روایت‌هایی از متن جنگ و حوادثی است که بر رزمندگان و مردم و خانواده‌های آنان سپری شده است. او چند ماه در بیمارستان ۵۷۶ ارتش در شیراز بستری بود و مورد عمل های جراحی متعددی قرار گرفت .

یادداشت های شهید از روزهای بستری در بیمارستان های طالقانی و ماهشهر و نحوه اعزام مجروحان به شیراز در شرایط سخت روایت هایی از متن جنگ و حوادث سختی است که بر رزمندگان و مردم  و خانواده های آنان گذشته است.

دومین مجروحیت شهید سلیمانی در روز 25 مهر سال1365 در فرودگاه شیراز اتفاق افتاد. دوره ای که در حال آموزش نیروها در مرکز پیاده شیراز بود و به منظور انتقال پیکر یکی از اقوامش به فرودگاه رفته بود.فرودگاه شیراز مورد حمله هوایی دشمن قرار گرفت. این بار شدت مجروحیتش بیشتر بود، بطوری که ران پای راست بر اثر ترکش از بین رفته و پس از عمل های بسیار و پیوند از ناحیه کمر به پا، پای راست حفظ ولیکن حدود ده سانت کوتاه و بدون عصب و زانو شد و پس از ۱۱ ماه در بیمارستان های تهران با پرستاری و مراقبت برادرانش توانایی راه رفتن پیدا کرد.

امیر سرتیپ محمد یوسف سلیمانی شامگاه پس از سالها تحمل رنج‌های ناشی از مجروحیت های متعدد در روز پنجم آبان ماه 1399 د به درجه رفیع شهادت نائل آمد. پیکر مطهر این شهید والامقام در زادگاهش، دهستان خورهه در بخش مرکزی شهرستان محلات در کنار مزار برادر شهیدش به خاک سپرده شد.

*برادر شهیدش «ابوالقاسم سلیمانی» کادر رسمی نیروی هوایی ارتش بود و در روز 18 اردیبهشت ماه 1361  در عملیات بیت المقدس به شهادت رسید.

تصویری که توسط شهید سلیمانی در اتاق فرماندهی شهید آبشناسان به ثبت رسیده است

 

انتهای گزارش/



منبع خبر
خروج از نسخه موبایل