سران عرب همین الان هم در میانه جنگ غزه، در دیدارهای مخفی و پنهان، همکاری با اسرائیل را عملی کردهاند و اندکی بعد از آنکه آتش جنگ فرو بنشیند، علنا به همان مسیر گذشته بازخواهند گشت .
به گزارش مجاهدت از مشرق، مهدی بختیاری طی یادداشتی در روزنامه وطن امروز نوشت: جنایت جدید اسرائیل در بمباران مدرسه «تابعین» در منطقه «الدرج» غزه و کشتار ۱۲۰ زن و کودک بیگناه که از بسیاریشان هیچ اثری هم باقی نماند، رکورد جدیدی از جنایت و سبعیت را در تاریخ خونبار این رژیم نامشروع ثبت کرد؛ جنایتهایی که حتی در طول چند دهه گذشته از سوی خود صهیونیستها هم بیسابقه است. منطقه الدرج البته نخستین بار نیست که طعم تلخ شهادت زنان و کودکان بیگناه را میچشد.
فارغ از اتفاقات جنگ اخیر، سال ۲۰۰۲ نیز اسرائیل بمبی یک تنی را برای به شهادت رساندن فرمانده گردانهای قسام (شهید صلاح شحاده) روی یکی از محلات همین منطقه انداخت که به شهادت او، خانوادهاش و دهها زن و کودک انجامید. این جنایتها البته از رژیمی که تاسیسش بر اساس خونریزی و کشتار شکل گرفته چندان عجیب نیست. کشتار روستاهای دیریاسین، صبرا و شتیلا و قانا در دهههای گذشته و بمباران مدارس و حتی بیمارستانها و تکه پاره کردن افراد بیگناه و غیرنظامی در طول جنگ تنها گوشههایی از این تاریخ سیاه است اما آنچه این درد را چند برابر میکند، سکوت و بیعملی جهان اسلام و سردمداران کشورهای عربی است که دست اسرائیل را در انجام هر اقدام جنایتآمیزی علیه بخشی از جامعه مسلمانان باز گذاشته است.
سال ۲۰۰۴ وقتی اسرائیل قصد ترور «شیخ احمد یاسین» رهبر بزرگ حماس را داشت، «آریل شارون» نخستوزیر وقت این رژیم، در پاسخ به مخالفت آمریکاییها که گفته بودند ترور شیخ از آنجا که او یک مقام معنوی شناختهشده در دنیای اسلام است، میتواند تبعات منفی زیادی داشته باشد، نوشت: نگران نباشید، جهان اسلام از صدور یک بیانیه محکومیت فراتر نخواهد رفت! معالاسف همین هم شد و این بیعملی موجب شد اسرائیل جریتر شده و ۳ هفته بعد، دکتر «عبدالعزیز رنتیسی» جانشین شیخ احمد یاسین را هم به همان شکل در وسط غزه و با پرتاب موشک از بالگرد آپاچی به شهادت برساند.
برخی سران کشورهای عربی البته پا را فراتر از این هم گذاشتند؛ خصوصا آنهایی که سابقه خودشان و اسلافشان مملو از خیانت به آرمان فلسطین و همکاری با دشمن صهیونیست است؛ همانها که خطشکنان تابوی همکاری و ارتباط با اسرائیل بودند (نظیر اردن و مصر) نهتنها هیچ فشاری برای متوقف کردن این روند اشغالگری نمیآورند، بلکه هر جا نیاز بوده خود را پیشمرگ و جانفدای آنها نیز کردهاند.نمونه مشخص آن، همکاری اردن برای مقابله با موشکها و پهپادهای ایرانی در عملیات «وعده صادق» بود که برای نخستین بار قلب سرزمینهای اشغالی را هدف گرفتند. همچنین کمکهای غذایی امارات و ترکیه به رژیم اشغالگر در طول ۱۰ ماه اخیر در حالی که گرسنگی دادن به فلسطینیان غزاوی، یکی از سلاحهای موثر صهیونیستها در کشتار مردم غزه است! اینجاست که نقش و اهمیت کشورمان به عنوان پرچمدار حمایت از مردم مظلوم فلسطین خودش را بیشتر نشان میدهد.
جمهوری اسلامی ایران بارها اعلام کرده است سرنوشت فلسطین را باید مردم خود این سرزمین رقم بزنند و راهحل پیشنهادی نیز برگزاری همهپرسی در میان همه فلسطینیان (چه آنهایی که امروز در این سرزمین حضور دارند و چه میلیونها آواره آن در سراسر جهان) است اما این مهم عملی نخواهد شد تا زمانی که دنیای عرب – که خود را داعیهدار و متولی فلسطین و قدس میداند و روزگاری معتقد بود قضیه فلسطین یک قضیه عربی و نه اسلامی است- با آن همراهی نکند. این روزها که غزه قربانگاه زنان و کودکان فلسطینی شده، تصاویر بسیاری در رسانهها منتشر میشود که این مردم بیپناه فریاد میزنند و سران کشورهای عرب را به یاری و استمداد میطلبند اما هیچ گوشی در میان شیوخ و سران کشورهای اسلامی – عربی این صدا را نمیشنود یا نمیخواهد بشنود. توفان الاقصی در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ / ۱۵ مهر ۱۴۰۲، اگرچه توطئه خطرناک همپیمانی کشورهای عربی نظیر عربستان و دنبالهروهایش با اسرائیل را به تعویق انداخت و هزینه این کار را برای آنها بیشتر کرد اما در یک نگاه واقعبینانه، آن را از بین نبرد. همین سران عرب همین الان هم در میانه جنگ غزه، در دیدارهای مخفی و پنهان، همکاری با اسرائیل را عملی کردهاند و اندکی بعد از آنکه آتش جنگ فرو بنشیند، علنا به همان مسیر گذشته بازخواهند گشت و این درد حتی از کشتار جمعی مردم بیپناه فلسطین هم دردناکتر است.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است