به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاعپرس از کرمان، د«محمدعلی باقریان» پانزدهم مهر ۱۳۴۶ در شهرستان رفسنجان به دنيا آمد.
وی دانشآموز سال چهارم متوسطه بود که به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت و سرانجام در بيست و ششم اسفند ۱۳۶۶، در خرمال بر اثر جراحات جنگي پيكرش متلاشي شد و به شهادت رسيد.
فرازهایی از وصیتنامه شهید «محمدعلی باقریان»:
با سلام و درود بیکران به پیشگاه حضرت ولی عصر امام زمان (عج) و نائب برحقشان امام خمینی روحی فداه و با سلام به ارواح مطهره شهدا و درود به کیه مجروحین و معلولین و خانوادههای شهدا و اسرا و خانوادههایشان.
امروز بر آن شدم تا چند خطی مختصر برایتان بنویسم در حالیکه نمیدانم که آیا واقعا سعادت شهید شدن اسیر شدن معلول شدن قطع نخاع شدن را دارم یا خیر و اگر که خدا این سعادت را نصیب این بنده حقیر گناهکارش کرد خدا را شکر کنید و از خدا بخواهید که خداوند این سعادت را نصیب شما هم بکند.
اولین سلام من به پدر گرامی و بزرگوارم است. باباجان اگر برایم زحمت کشیدهاید ولی به جای تشکر و قدردانی چیزی جز اذیت و آزار ندیدید باز هم بخشش از بزرگان است مرا ببخشید منهم خدا را به کربلا قسم میدهم که در قیامت شفاعت شهدا را نصیبتان بگرداند.
البته ما که لیاقت شفاعت کردن نداریم، این شما پدر و مادرها هستید که باید ما فرزندان را شفاعت کنید، ولی اگر اینچنین لیاقتی نصیبمان شد حتما شما را شفاعت میکنیم و سلام گرم من به مادر عزیزتر از جانم.
مادرجان به شما تبریک عرض می کنم که خدا سعادت نصیبتان کرد و این فرزند ناقابلتان را در راه خدا دادید و امانت خود را به صاحبش برگرداندید غمگین و افسرده نباشید، غصه به دل راه ندهید و منتظر رحمت خداوندی باشید. اینها مصیبت نیست مصیبت آن است که ما زنده باشیم و اسلام زیر پای کافران روباه صفت لگدکوب شود.
خدا را به پهلوی شکسته حضرت زهرا سلام الله علیها قسم میدهم که پرده بر روی همه گناهانتان بپوشاند و شفاعت فاطمه زهرا را در هنگام مرگ نصیبتان بگرداند.
لعنت و نفرین خداوند بر همه کسانی که زخم زبان میزنند، نق میزنند و قلب خانوادههای شهدا و دلسوزان این انقلاب را محزون و ناراحت میکنند، اصلا اینها قابلیت نفرین کردن را هم ندارند.
هنگامی که علی (ع) را به زور به مسجد میبردند برای گرفتن بیعت حضرت فاطمه (س) به مسجد آمدند و فرمودند: کاری نکنید که نفرینتان کنم تا عذاب خداوند دامنتان را بگیرد و رها کند که در این هنگام علی (ع) صدا میزنند به فاطمه (س) بگوئید که نفرین نکنند که حتی در آن شرایط سخت هم زبان به نفرین نگشودند و صبر کردند و خداوند شما را از صابران قرار بدهند.
سلام عاشقانه من به برادرم محمدجواد پاره تنم که تمامی عمرم به قربان یک شاخ مویت و سلامی دیگر به پاره قلبم فاطمه خواهر باوفایم کاغذ و قلم من از بیان احساسم ناتوان است زهرا و صدیقه هروقت که به یادتان میافتم خستگی از تنم بیرون میرود. انشاءالله در دنیا و آخرت دائم خنده و شادمان باشید.
یک نصیحت به همه شما دارم و آن اینکه اصلا غصه به دل راه ندهید، مانند خود روحانیت باشید، از همه مردم بیشتر در آسایشند، هم در دنیا و هم در آخرت، از همه شما امید عفو و بخشش دارم از خداوند عزوجل میخواهم دیدار دوباره ما را در جنت المأوا قرار بدهد.
انتهای پیام/
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است