با همه تهمیدات سازندگان، انتظارات از یک ادامه متفاوت برای سریالی هیجان انگیز برآورده نمیشود و همچنان فصل اول در قالب فصل دوم ادامه پیدا میکند.
سرویس فرهنگ و هنر مشرق – آمار منتشر شده از سوی نتفلیکس نشان میدهد که نزدیک به هفتاد میلیون نفر در جهان در هفته نخست انتشار فصل دوم سریال بازی مرکب، این مجموعه را تماشا کردهاند. صرف نظر از این آمار، این مجموعه در ایران هم مخاطبان فراوانی دارد و همچون فصل اول در پلتفرمهای داخلی با استقبال تماشاگران مواجه شد.
این فصل در کمتر از یک هفته، توسط پلتفرم «گپ فیلم» (یکی از موفقترین پلتفرمهای تامینی) دوبله و عرضه شد. مدیریت دوبلاژ این مجموعه را محمدعلی جانپناه برعهده دارد و شروین قطعهای، علیرضا باشکندی، همت مومیوند، کتایون اعظمی، عباس نباتی، سیما رستگاران و … از دوبلورهای این مجموعه هستند.
دوبلههای اخیر تیم گپفیلم از سایر پلتفرمها دارای کیفیت بیشتری است و جانپناه چند سالی است که در مقام مدیر دوبلاژ کارنامه درخوری از خود به جای گذاشته است. شایان ذکر است که او در کارنامهاش، مدیریت دوبلاژ سریال ابرقهرمانی «پسران» را در کارنامه دارد که در میان رقابت سنگین پلتفرمهای مختلف، دارای یکی از با کیفیتترین سریالهای دوبله شده در سالهای اخیر است.
چرا فصل دوم از نظر محتوا ضعیفتر از فصل اول است؟
اما با وجود محبوبیت خاص و ویژه سریال از منظری نقادانه، فصل دوم سریال بازی مرکب دارای ضعفهای داستانی و روایی فراوانی است. فصل دوم «بازی مرکب» نتیجهای جز بازسازی مجدد فصل اول نیست و نتوانسته علی رغم بیننده بیشمار موفقیت فصل اول را تکرار کند.
وقتی همه کماندو میشوند؟
مهمترین بخش برای ورود به نقد و تحلیل بازی مرکب، قسمت پایانی سریال است، جایی که مخالفان پایان دادن به بازی کشتار، با موافقان درگیر میشوند و نیروهای حافظ امنیت بازی وارد عمل میشوند و «گیهون» همراه با همتایان مخالف ادامه بازی، نیروهای حافظ امنیت بازی را خلع سلاح میکند و همانند چریکهای نیروهای دریایی ایالات متحده در آثار سینمایی، وارد یک درگیری مسلحانه حرفهای میشوند.
در خلال داستان درخواهیم یافت دو نفر از حاضران در شورش، عضو سابق نیروی تفنگدار دریایی (کماندوی سابق) کرهجنوبی بودهاند اما بقیه شخصیتها که تیراندازان حرفهای به نظر میرسند و در برخی مواجهها با یک تیر، نگهبانان بازی را به قتل میرسانند. شخصیت های شورشی این تسلط نظامی را در کدام مرحله از زندگیشان کسب کردهاند؟
احتمالا شرکت کنندگان در رستاخیز بیچارگان، برای دریافت چندین میلیارد «وون» از ارتش کرهشمالی گریختهاند. حرفهای بودن آنان در تیراندازی و مبارزه مسلحانه فاقد پشتوانه نمایشی در معرفی شخصیتهای سریال است. این بخش پایانی از فصل دوم به ابعاد و جنبههای دراماتیک سریال لطمات فراوانی میزند و تبدیل به ضعف روایت سریال میشود.
“گیهون” ترسوی فصل اول چرا ناگهان شجاع شد؟
از دیگر ایرادات سریال این است که چگونه و مهمتر از آن، گیهون (شخصیت اصلی سریال) خودش را قانع کرده که دوباره در بازی شرکت کند؟ انتقامجویی با ذات ترسوی این شخصیت در فصل اول که تلاش میکند برای زندگی با دخترش به آمریکا برود، همخوانی ندارد.
باز هم میتوان این سئوال را مطرح کرد و هر بار به جواب تازهای رسید. چگونه «گی-هون» خودش را قانع میکند که دوباره در بازی شرکت کند؟
یک ترسوی پولدار ناگهان در فصل دوم تصمیم گرفته به ارنستو «چِه» گِوارا کره جنوبی تبدیل شود. او مبارز می شود و تماشاگری که جزئیات رفتاری کاراکتر اصلی سریال را در فصل اول دنبال کرده تحت تاثیر این رویکرد سادهانگارانه سازندگان قرار میگیرد.
در فصل دوم «بازی مرکب» او بهطور کامل به انتقامجویی تبدیل شده که از ثروت عظیمش استفاده میکند تا فرد شکار کننده (گونگ یو) را در ایستگاههای متروی سئول پیدا کند.
خشونت سانتی مانتال میشود؟
فصل دوم پیامدهای واقعی بازیها خشن را با اضافه کردن شخصیت های سانتیمانتال ساده سازی کرده است و شخصیتهای جدید فاقد هرگونه غنایی کاریزماتیک و دراماتیک هستند.
در این فصل، شاهد رابطهای مادر و پسری هستیم، مشابه چیزی که در مسابقه واقعگرایانه «بازی مرکب: چالش» (ریلیتی شوء باسازی شده) شاهد آن بودیم. یک زن باردار و نامزدسابقش، یک رپر تازهکار، و حتی بهترین دوست قدیمی گی-هون، «چونگبه» (لی سو-هوان).
چونگ به کاراکتری برای افزایش انگیزههای روانی گیهون تبدیل نمیشود و عملا حال و هوای خشن فصل اول بسیار سانتیمانتال و دورهمی است. وقتی ریختن خون افراد به تراژدی تاثیر گذاری تبدیل نمیشود، نسبت دادن عبارت سانتیمانتال قانعکننده است.
حمایت سمبلیک از ترنسها
کاراکتر ترنسی در این سریال اضافه شده که برای جمعآوری پول جهت فرآیند تغییر جنسیت خود در مسابقه مرگ شرکت کرده است و از همان ابتدا توجهها را به خود جلب میکند. سازنده سریال، هوانگ دونگ-هیوک، توضیح داده که انتخاب این بازیگر به دلیل نگرش سرکوبگرانه کره نسبت به جوامع LGBTQ+ بوده است. این فصل بیشتر درباره روابط اجتماعی و شکلگیری اتحادها بازیکنها است و بقای فردی که مهمترین مولفه فصل اول بود در فرآیند سانتی مانتال شدن فصل دوم تعدیل شده است.
در فصل اول یک سری رقابت کودکانه تبدیل به بازی بقا میشود اما در فصل دوم شده که اصالت بومی فصل اول به یک مشابه سازی دورهمی انتقامجویانه هالیوودی تنزل پیدا میکند.
در فصل اول، شخصیتها عمیقتر به مخاطب معرفی میشوند و وقتی در خلال بازی به طرز بیرحمانهای کشته میشدند. در فصل دوم خشونت، بیشتر به لذت کشتار در ویدئوهای گیمها شباهت دارد.
کاهش تعداد و کیفیت بازیها یکی از جذابترین عناصر فصل اول، در فصل دوم به اندازه کافی هیجانانگیز یا خلاقانه نیستند.
تغییر تمرکز از رقابت به بازی اجتماعی
در حالی که بازیهای فصل اول بیشتر بر رقابتهای مستقیم متمرکز بودند، در فصل دوم تمرکز بیشتری بر اتحادها و تعاملات اجتماعی قرار دارد. این تغییر برخی را ناامید کرده، زیرا بازیها دیگر اولویت اصلی نیستند و به چالشهای گذرا تبدیل شدهاند.
پایانی که ناتمام به نظر میرسد
فصل دوم مقدمهای برای فصل سوم است. پایانبندی آن در عین دراماتیک بودن، احساس ناتمام بودن را منتقل میکند و برخی مخاطبان آن را رضایتبخش نمیدانند.
مقایسه غیرقابل اجتناب با فصل اول
فصل اول بدون انتظارات قبلی منتشر شد و استاندارد بسیار بالایی برای داستانپردازی، هیجان و مضامین اجتماعی ایجاد کرد. فصل دوم، تحت سایه فصل اول، نتوانسته همان حس تازگی و شگفتی را ارائه دهد و در مقایسه ضعیفتر به نظر میرسد.
فصل دوم بازی مرکب تلاش میکند داستان را عمیقتر کند و به پیامدهای اجتماعی و روانی بازیها بپردازد، اما این تغییر تمرکز باعث شده که برخی از جذابیتهای فصل اول کاهش یابد.
ما داستان را از جایی که فصل اول تمام شد، دنبال میکنیم، با گیهون که تصمیم میگیرد به جای پیوستن به دخترش در آمریکا، از کسانی که مسئول مرگ صدها نفر بودند انتقام بگیرد.
گیهون این مدت را صرف جستجوی فردی کرده که او را به بازیها فرستاده و آماده است تا سازمان غیرقانونی را که پشت این بازیهاست نابود کند. او یک تیم اجیر میکند که در ایستگاههای قطار سئول پخش شوند، به امید اینکه دعوت کننده را پیدا کنند. برای دو سال هیچ ردی از او پیدا نمیشود. سپس ناگهان، فروشنده ظاهر میشود و گیهون نمیگذارد این فرصت از دست برود.
در همین حین، ما متوجه میشویم که جون-هو (وی ها-جون) که باید مرده باشد، از برخورد با رهبر محافظان بازی جان سالم به در برده و در جستجوی جزیرهای است که بازیها در آن برگزار میشد. پس از مدتها بهبودی در بیمارستان، او تلاش میکند به تحقیقات ادامه دهد، اما هیچکدام از مقامات پلیس او را باور ندارند، چون هیچ مدرکی ندارد. او و گیهون یکدیگر را ملاقات میکنند و متوجه میشوند که هدف مشترک دارند: یافتن و توقف بازیها و همه کسانی که پشت آنها هستند.
آنها ناگزیر به جزیره بازمیگردند، اما نه تحت شرایطی که میخواستند.
بدیهی است که توسط رهبر محافظان بازی فریب خورده، گیهون باید یک بار دیگر در بازیها شرکت کند تا شانس توقف آنها را داشته باشد.
او با تجربه و دانشی که از بازیهای قبلی دارد، معتقد است که میتواند بازیکنان جدید را متقاعد کند که از بازی کنارهگیری کنند و متوجه شوند که کارتها علیه آنها چیده شده است. اما طرح او نا امید کننده پیش میرود.
با همه تهمیدات سازندگان، انتظارات از یک ادامه متفاوت برای سریالی هیجان انگیز برآورده نمیشود و همچنان فصل اول در قالب فصل دوم ادامه پیدا میکند.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است