مگر قول نداده بودی سردار؟

مگر قول نداده بودی سردار؟



مگر قول نداده بودی سردار؟

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، موسی جلالی‌نسب شم‌آبادی از مدافعان حرم و از همرزمان شهید محمدعلی حق‌بین در متنی که خطاب به او نوشته، جا ماندنش از قافله شهدا را تأسف‌بار خوانده و از سردار شهید حق‌بین گله کرده است.

متن کامل را در ادامه بخوانید:

بسم رب الشهداء و الصدیقین

چه زیبا گفت سید شهیدان اهل قلم، که زندگی زیباست و شهادت از آن زیباتر. آری قافله شهادت معبری تنگ دارد ولی وصول بدان ناممکن نیست. سید شهیدان جبهه مقاومت ملکوتی شد و در پی آن فرمانده و سردار دل‌ها حاج قاسم عزیز، علمدارانش تاب فراقش را نداشتند و یک یک بر سر سفره او که خود بر سر سفره حضرت سیدالشهداء مهمان است، میهمان می‌شوند.

چندی پیش سردار محمودآبادی (استوار) به ایشان پیوست و سپس شهید حجازی و اکنون برادر حق‌بین….

خبر شهادت ایشان زورق قلب و ذهنم را در دریای تکلیف‌گرایی و ولایت‌محوری ایشان به ساحل امن بارگاه عمه سادات، عقیله بنی‌هاشم بی‌بی زینب کبری سلام الله علیها برد. یاد شهیدان استوار و حق‌بین مرا به حلب برد. خاطره اخلاص و سکینه چهره نورانی سردار استوار در عملیات آزاد سازی شهر شیعه‌نشین نبل و الزهرا که فرماندهی قرارگاه عملیاتی آن را داشت برایم تداعی شد.

یاد برادرم حق‌بین که فی الواقع حق‌باور و حق‌یاور بود و بینش داشت و بینشش ولایت‌پذیری محض و دلدادگی خالصانه به ولایت بود…. چهره مصمم و غیرتمندانه اش هنگام بازخوانی کالک عملیاتی، عملیات آزاد سازی شهرهای نبل و الزهرا که ناموس شیعه بود و با مجاهدت ایشان و همرزمانش از حصر دژخیمان دواعش و تکفیری‌ها درآمد فراموشم نخواهد شد.

یاد کانال باشکوی و غربت شهیدانش، منطقه دورالزیتون، روستای تل جبین، هرتنین، معرسه الخان و شهر رتیان سوریه را در دلم زنده کرد و روحم را به نبل و الزهرا و جشن آزادسازی‌اش برد و در ادامه در ارتفاعات طاموره و شیخ عقیل حلب سوریه پرواز داد. یاد رشادت‌هایش در حمره، منطقه خلصه، روستای القراصی و سابقیه و یاد دلتنگی‌هایش در فراق همرزمان شهیدش جعفری‌نیا و پورابراهیمی و… حسرت بازماندگی از قافله عشق.

وقتی خبر عروجت را شنیدم مات و مبهوت جوهر کلامت شدم که جگرت در هرم آتش وصل و فراق ایشان می‌سوخت، بیست روزی از آخرین مکالمه تلفنی‌مان نگذشته است. یادت هست از غم فراق گفتی و گفتم؛ از دلتنگی‌هایم گفتم و گفتی….برادرم: «المومن اذا وعد وفا» مگر قرارمان نشد که هماهنگی کنی تا باهم برویم؟ پس چرا تنها؟ برادرم حق‌بین، سلام این کمترین را به همرزمان و برادران شهیدمان در مناطق عملیاتی دفاع از حرم عقیله بنی‌هاشم برسان. به برادران شهیدمان: حامد کوچک‌زاده، جواد دوربین، سیداسماعیل سیرت‌نیا، محمدرضا یعقوبی، حسینعلی پورابراهیمی، جهانگیر جعفری‌نیا و همچنین برادرم به حاج احمد جلالی نسب.

خوشا به سعادتت که در جوار قرب الهی هستی و زندان دنیا را درنوردیدی و به قافله نور پیوستی. یاد غیرت و شهامتت و چهره آرام و مصممت، یاد سربازی‌ات برای ولایت و سرداریت در سپاه اسلام برای پیشبرد اهداف نظام مقدس جمهوری اسلامی، برای مجاهدان مدافع حرم انصار ایرانی ات، برادران افغانی فاطمیونت، برادران پاکستانی زینبیونت، مجاهدان عراقی حیدریونت، برادران سوری و لبنانی حزب الله و… فراموش نشده و نخواهد شد.

سردار سرافراز محمدعلی حق‌بین، تو جانباز فاتح نبل الزهرا، از موسسین و فرماندهان لشکر جهانی حضرت زینب(س) بودی و دشمن کودک‌کش و غاصب صهیونیستی اسرائیل فشار پوتین تو و همرزمانت را بر گلوی منحوس و رو به زوال خود چشیده بود. شباهت دست مجروحت به دست مالک اشتر علی حاج قاسم سلیمانی چه رمزی داشت؟ آری دست حاج قاسم هم بی‌شباهت به دست مجروح مولا و مقتدایمان، امام و رهبرمان حضرت امام خامنه‌ای نبود. علمدار لشکر حاج قاسم بودی که او نیز علمدار سپاه حضرت سیدعلی بود که بی‌شک علمدار نهضت جهانی حضرت بقیه الله الاعظم بود و هست و خواهد بود ان‌شاءالله

مسیر نورانی‌ات ادامه خواهد داشت. شهد شیرین شهادت گوارای وجودت و لباس ارزنده شهادت برازنده قامتت.

همرزم و برادر کوچکت: موسی جلالی‌نسب شم‌آبادی ۲/۲/۱۴۰۰

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، موسی جلالی‌نسب شم‌آبادی از مدافعان حرم و از همرزمان شهید محمدعلی حق‌بین در متنی که خطاب به او نوشته، جا ماندنش از قافله شهدا را تأسف‌بار خوانده و از سردار شهید حق‌بین گله کرده است.

متن کامل را در ادامه بخوانید:

بسم رب الشهداء و الصدیقین

چه زیبا گفت سید شهیدان اهل قلم، که زندگی زیباست و شهادت از آن زیباتر. آری قافله شهادت معبری تنگ دارد ولی وصول بدان ناممکن نیست. سید شهیدان جبهه مقاومت ملکوتی شد و در پی آن فرمانده و سردار دل‌ها حاج قاسم عزیز، علمدارانش تاب فراقش را نداشتند و یک یک بر سر سفره او که خود بر سر سفره حضرت سیدالشهداء مهمان است، میهمان می‌شوند.

چندی پیش سردار محمودآبادی (استوار) به ایشان پیوست و سپس شهید حجازی و اکنون برادر حق‌بین….

خبر شهادت ایشان زورق قلب و ذهنم را در دریای تکلیف‌گرایی و ولایت‌محوری ایشان به ساحل امن بارگاه عمه سادات، عقیله بنی‌هاشم بی‌بی زینب کبری سلام الله علیها برد. یاد شهیدان استوار و حق‌بین مرا به حلب برد. خاطره اخلاص و سکینه چهره نورانی سردار استوار در عملیات آزاد سازی شهر شیعه‌نشین نبل و الزهرا که فرماندهی قرارگاه عملیاتی آن را داشت برایم تداعی شد.

یاد برادرم حق‌بین که فی الواقع حق‌باور و حق‌یاور بود و بینش داشت و بینشش ولایت‌پذیری محض و دلدادگی خالصانه به ولایت بود…. چهره مصمم و غیرتمندانه اش هنگام بازخوانی کالک عملیاتی، عملیات آزاد سازی شهرهای نبل و الزهرا که ناموس شیعه بود و با مجاهدت ایشان و همرزمانش از حصر دژخیمان دواعش و تکفیری‌ها درآمد فراموشم نخواهد شد.

یاد کانال باشکوی و غربت شهیدانش، منطقه دورالزیتون، روستای تل جبین، هرتنین، معرسه الخان و شهر رتیان سوریه را در دلم زنده کرد و روحم را به نبل و الزهرا و جشن آزادسازی‌اش برد و در ادامه در ارتفاعات طاموره و شیخ عقیل حلب سوریه پرواز داد. یاد رشادت‌هایش در حمره، منطقه خلصه، روستای القراصی و سابقیه و یاد دلتنگی‌هایش در فراق همرزمان شهیدش جعفری‌نیا و پورابراهیمی و… حسرت بازماندگی از قافله عشق.

وقتی خبر عروجت را شنیدم مات و مبهوت جوهر کلامت شدم که جگرت در هرم آتش وصل و فراق ایشان می‌سوخت، بیست روزی از آخرین مکالمه تلفنی‌مان نگذشته است. یادت هست از غم فراق گفتی و گفتم؛ از دلتنگی‌هایم گفتم و گفتی….برادرم: «المومن اذا وعد وفا» مگر قرارمان نشد که هماهنگی کنی تا باهم برویم؟ پس چرا تنها؟ برادرم حق‌بین، سلام این کمترین را به همرزمان و برادران شهیدمان در مناطق عملیاتی دفاع از حرم عقیله بنی‌هاشم برسان. به برادران شهیدمان: حامد کوچک‌زاده، جواد دوربین، سیداسماعیل سیرت‌نیا، محمدرضا یعقوبی، حسینعلی پورابراهیمی، جهانگیر جعفری‌نیا و همچنین برادرم به حاج احمد جلالی نسب.

خوشا به سعادتت که در جوار قرب الهی هستی و زندان دنیا را درنوردیدی و به قافله نور پیوستی. یاد غیرت و شهامتت و چهره آرام و مصممت، یاد سربازی‌ات برای ولایت و سرداریت در سپاه اسلام برای پیشبرد اهداف نظام مقدس جمهوری اسلامی، برای مجاهدان مدافع حرم انصار ایرانی ات، برادران افغانی فاطمیونت، برادران پاکستانی زینبیونت، مجاهدان عراقی حیدریونت، برادران سوری و لبنانی حزب الله و… فراموش نشده و نخواهد شد.

سردار سرافراز محمدعلی حق‌بین، تو جانباز فاتح نبل الزهرا، از موسسین و فرماندهان لشکر جهانی حضرت زینب(س) بودی و دشمن کودک‌کش و غاصب صهیونیستی اسرائیل فشار پوتین تو و همرزمانت را بر گلوی منحوس و رو به زوال خود چشیده بود. شباهت دست مجروحت به دست مالک اشتر علی حاج قاسم سلیمانی چه رمزی داشت؟ آری دست حاج قاسم هم بی‌شباهت به دست مجروح مولا و مقتدایمان، امام و رهبرمان حضرت امام خامنه‌ای نبود. علمدار لشکر حاج قاسم بودی که او نیز علمدار سپاه حضرت سیدعلی بود که بی‌شک علمدار نهضت جهانی حضرت بقیه الله الاعظم بود و هست و خواهد بود ان‌شاءالله

مسیر نورانی‌ات ادامه خواهد داشت. شهد شیرین شهادت گوارای وجودت و لباس ارزنده شهادت برازنده قامتت.

همرزم و برادر کوچکت: موسی جلالی‌نسب شم‌آبادی ۲/۲/۱۴۰۰



منبع خبر

این مطلب مفید بود؟
>

آخرین اخبار

تبلیغات
تبلیغات
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید