سرویس جهان مشرق – نشریه آمریکایی آتلانتیک در گزارشی ویژه به قلم اد یوآنگ به واکاوی چرایی شکست آمریکا در مقابله با ویروس کرونا و مدیریت بحران به وجود آمده در این کشور پرداخت و نوشت: چه شد که اینگونه شد؟ ویروسی هزاران بار کوچکتر از یک ذره غبار قدرتمندترین کشور دنیا را تحقیر کرده است. آمریکا نتوانسته از مردم خود محافظت کند و آنها را با بیماری و ویرانی اقتصادی تنها گذاشته است. این کشور جایگاه خود را به عنوان یک رهبر جهانی از دست داده است. آمریکا میان کاهلی و بیکفایتی گرفتار شده است. در حال حاضر، درک گستره و بزرگی اشتباهات کار واقعاً سخت و دشواری است.
مخاطبان گرامی، محتوا و ادعاهای مطرحشده در این گزارش، صرفاً جهت تحلیل و بررسی رویکردها و دیدگاههای اندیشکدههای غربی منتشر شده است و ادعاها و القائات احتمالی این مطالب هرگز مورد تأیید مشرق نیست.
آنچه در ادامه میخوانید بخش دوم از این گزارش چهار قسمتی است که بخشهای دیگر آن طی روزهای آینده در مشرق منتشر خواهد شد.
بیشتر بخوانید:
قسمت اول/ چگونه یک ویروس کوچک قدرتمندترین کشور دنیا را تحقیر و مغلوب کرد؟
عکس سمت چپ: تصویر یک زن بیکار در شهر هیوستون. عکس سمت راست: قرنطینه عمومی در شهر لوسآنجلس در ماه مارس. (الیزابت بیک؛ آدام آمنگووال)
ویروس کرونا پس از آنکه جای پای خود را در آمریکا محکم کرد، به آسانی در میان مردم بدون آنکه کشف شود شیوع پیدا کرد. یک متخصص ویروسشناسی مؤسسه براد هاروارد و امآیتی سالها در تلاش بوده تا یک شبکه پایش به وجود بیاورد که به کمک آن بیمارستانها در هر یک از شهرهای بزرگ آمریکا بتوانند ویروسهای جدید را از طریق توالیسازی ژنتیکی به سرعت ردیابی کنند. اگر چنین شبکهای وجود داشت، پس از آنکه دانشمندان چینی ژنوم ویروس کرونای جدید را روز ۱۱ ژانویه منتشر کردند، تکتک بیمارستانها در آمریکا قادر میشدند آزمایش تشخیصی مختص خود را قبل از ورود ویروس تهیه کنند.
مرکز کنترل و پیشگیری بیماری آزمایشات تشخیصی خود را در اواخر ماه ژانویه تهیه و توزیع نمود. این آزمایشات البته بیفایده بودند، زیرا از یک مؤلفه شیمیایی معیوب در آنها استفاده شده بود. آزمایشات تشخیصی بقدری کمیاب بودند و معیار بهرهمندی از آنها بقدری سختگیرانه بود که تا پایان ماه فوریه، دهها هزار نفر از مردم آمریکا به بیماری مبتلا شده بودند اما تنها صدها نفر از آنها در معرض آزمایش قرار گرفته بودند. دادههای رسمی بقدری اشتباه بودند که نشریه آتلانتیک ابتکار داوطلبانه خود ــ موسوم به پروژه پایش کووید ــ را جهت شمارش موارد ابتلا به اجرا گذاشت.
تهیه آزمایشات تشخیصی کار ساده و آسانی است. قصور آمریکا در این زمینه قابل درک نیست. بدتر از این، آمریکا فاقد هرگونه طرح ثانویه بود. آزمایشگاههای خصوصی در گیرودار بوروکراسی سازمان غذا و دارو گرفتار آمده بودند. رسوایی در خصوص آزمایشات تشخیصی موجب ناتوانی آمریکا شد و در این باره هرچه که بگوییم، کم گفتهایم. کسانی که علائم تضعیفکننده را در خود مشاهده میکردند نمیدانستند چه بلایی سرشان آمده است. متولیان بهداشتی قادر نبودند صرفاً از طریق شناسایی بیماران و درخواست از آنها جهت قرنطینهسازی خود زنجیره انتقال بیماری را قطع کنند.
آبی که در پیادهرو جاری میشود، در هر درز و شکافی که بر سر راهش باشد فرو میرود؛ در مورد ویروس کرونا نیز همین اتفاق افتاد و ویروس بدون مواجهه با هیچ مانعی به همه جا گسترش پیدا کرد. ساختمانها را در نظر بگیرید. در واکنش به بحران جهانی انرژی در دهه ۱۹۷۰، معماران سازهها را در برابر هوای بیرون عایق کردند و نیاز به تهویه را کاهش دادند و بدین طریق آنها را به لحاظ مصرف انرژی مقرون بهصرفهتر ساختند. جوزف آلن که مشغول مطالعه درباره سلامت زیستمحیطی در مدرسه سلامت عمومی تی. اچ چان دانشگاه هاروارد است، در این باره میگوید آلایندهها و پاتوژنها در درون ساختمانها انباشته شدند و «عصر ‘’ساختمانهای بیمار’’ را رقم زدند.» صرفهجویی در مصرف انرژی از ارکان سیاست اقلیمی امروزی است، اما بدون قربانی کردن رفاه نیز میتوان آن را محقق ساخت. آلن در این خصوص میگوید: «ما در طول سالها راه خود را گم کردیم و از طراحی ساختمانها برای مردم دست کشیدیم.»
فضاهای داخلی که مردم آمریکا ۸۷ درصد وقت خود را آنجا سپری میکنند به بستری برای گسترش سریع ویروس تبدیل شدند. یک مطالعه نشان داده که احتمال سرایت از فردی به فرد دیگر در فضاهای بسته حدود ۱۹ برابر بیشتر از فضای باز است. ویروس کرونا به دور از عوامل آب و هوایی و در میان جمعیتی که به مدت طولانی در مجاورت هم قرار داشتند در سالنهای کنفرانس هتل بوستون، کابینهای کشتی تفریحی دایاموند پرینسس، و تالار کلیسایی در ایالت واشنگتن به شکل افسارگسیخته گسترش پیدا کرد.
ساختمانهایی که بیش از همه در معرض تاختوتاز ویروس قرار داشتند آنهایی بودند که جمعیت دههها در آنجا حضور داشت: زندانها. در بحبوحه مجازاتهای شدیدتر وضعشده در جریان مبارزه با مواد مخدر و همچنین تفکری که مجازات را بر توانبخشی ارجح میداند، جمعیت زندانیها در آمریکا از دهه ۱۹۷۰ تاکنون هفت برابر شده و به حدود ۳/۲ میلیون نفر افزایش پیدا کرده است. سرانه جمعیت زندانیان در آمریکا پنج تا ۱۸ برابر سرانه جمعیت زندانیان در دیگر دموکراسیهای غربی است. تراکم زندانی در بسیاری از زندانهای آمریکا بیش از ظرفیت زندان است و در نتیجه فاصلهگذاری اجتماعی در آنجا غیرممکن است. صابون به ندرت در زندانها یافت میشود. در نتیجه، ویروس کرونا به شکل افسارگسیخته در زندانها پخش شده است. تا ماه ژوئیه، تعداد موارد ابتلا در دو زندان آمریکا بیش از مجموع موارد ابتلا در نیوزلند بود. یکی این زندانها مؤسسه اصلاح و تربیت مارسون واقع در ایالت اوهایو است که علیرغم آنکه ظرفیت نگهداری ۱۵۰۰ زندانی را دارد، بیش از ۲۰۰۰ مورد ابتلا به ویروس کرونا در میان زندانیان ساکن آنجا مشاهده شد.
عکس سمت چپ: نمونههای خون در آزمایشگاهی واقع در ایالت فلوریدا. عکس سمت راست: ورود ناو یواساناس مرسی به بندر لوسآنجلس جهت یاری رساندن به بیمارستانهای شهر. (رز ماری کرامول؛ تایم رو/بلومبرگ/گتی)
دیگر اماکن شلوغ نیز به محاصره ویروس درآمدند. آسایشگاهها و مراکز نگهداری از سالمندان در آمریکا کمتر از ۱ درصد جمعیت این کشور را در خود جای دادهاند، اما ۴۰ درصد موارد مرگومیر ناشی از ویروس کرونا تا اواسط ماه ژوئیه از این اماکن گزارش شد. بیش از ۵۰۰۰۰ نفر از ساکنان و کارکنان این مراکز جان خود را از دست دادهاند و حداقل ۲۵۰۰۰۰ نفر دیگر نیز به ویروس مبتلا شدهاند. این اعداد و ارقام دلخراش نه تنها خطرات بزرگتری که بیماری کووید-۱۹ متوجه سالمندان میکند، بلکه همچنین وضعیت بد مراقبت از سالمندان را بازتاب میدهد. قبل از همهگیری بیماری، از هر چهار آسایشگاه سالمندان، سه مورد از آنها با کمبود پرسنل کافی مواجه بود و از هر پنج آسایشگاه نیز چهار موردشان در زمینه مهار بیماری ناموفق بوده است. سیاستهای دولت ترامپ نیز موجب وخامت اوضاع شدهاند، زیرا از میزان ورود مهاجران کاستهاند، مهاجرانی که یک چهارم کادر مراقبتی آسایشگاههای سالمندان را تشکیل میدهند.
با اینکه آسایشگاهی واقع در سیاتل از جمله اولین کانونهای شیوع ویروس کرونا در آمریکا بود، اما دیگر آسایشگاههای سالمندان به آزمایشات تشخیصی و تجهیزات محافظتی مجهز نشدند. وزارت بهداشت و خدمات انسانی آمریکا به جای آنکه چنین اماکنی را جهت مقابله با همهگیری مجهز سازد، بازرسی از خانههای سالمندان را در ماه مارس متوقف کرد و بار مسئولیت را به دوش ایالتها انداخت. برخی آسایشگاههای سالمندان از ویروس در امان ماندند، زیرا مالکان آنها فوراً ملاقاتها را متوقف ساختند یا به کادر مراقبت پول بیشتری پرداخت کردند تا در محل آسایشگاه ساکن شوند. اما در برخی دیگر از این مراکز، پرسنل مراقبتی از ترس آنکه مبادا سالمندان را مبتلا سازند یا خودشان مبتلا شوند، از کار دست کشیدند. در برخی موارد، سالمندان از اینگونه مراکز تخلیه شدند، زیرا هیچکس نبود که از آنها مراقبت کند.
سهلانگاری آمریکا در قبال خانههای سالمندان و زندانها، ساختمانهای بیمار این کشور، و توزیع نامناسب آزمایشات تشخیصی همگی از وجود یک رویکرد مشکلآفرین در قبال بهداشت حکایت دارند: شیلا دیویس مدیر ارشد اجرایی مؤسسه غیرانتفاعی شرکای سلامت در این باره میگوید: «بیمارستانها را آماده کنید و منتظر ورود بیماران باشید. به ویژه در بدو امر، به جای آنکه مانع انتقال ویروس در جامعه شویم، واکنش ما [به بیماری کووید ـ ۱۹] صرفاً محدود به ۲۰ درصد از مردمی بود که نیازمند بستری در بیمارستان بودند.» جلوگیری از انتقال ویروس وظیفه شبکه بهداشت عمومی است. شبکه بهداشت عمومی به جای درمان بیماری باید مانع شیوع بیماری در میان مردم شود. این شبکه با خلقوخوی حاکم بر کشور که سلامت را نه یک خیر و صلاح همگانی بلکه یک وظیفه شخصی میداند، همخوانی ندارد.
در پایان قرن بیستم، پیشرفتها در حوزه سلامت همگانی بدان معنا بود که طول عمر مردم آمریکا بطور میانگین ۳۰ سال بیشتر از کسانی است که در اوایل قرن بیستم میزیستند. میزان مرگومیر مادران ۹۹ درصد و میزان مرگومیر نوزادان ۹۰ درصد کاهش یافته بود. تغذیه بهتر موجب از بین رفتن بیماریهایی نظیر نرمی استخوان و گواتر شد. پیدایش واکسن به ریشهکنی آبله و فلج اطفال و مهار سرخک، دیفتری، و سرخجه انجامید. این تدابیر در کنار آنتیبیوتیکها و بهداشت بهتر موجب مهار بیماریهای مسری شد، تا به آنجا که برخی دانشمندان پیشبینی کردند بیماریهای مسری به زودی به تاریخ میپیوندند. اما در عوض، این پیشرفتها موجبات خوشنودی و بیخیالی را فراهم آوردند. لاری فریمن مدیر ارشد اجرایی انجمن ملی متولیان بهداشتی بخشها و شهرها در این خصوص گفته است که «در شرایطی که بخش بهداشت عمومی مشغول انجام کارش بود»، از بودجه اختصاص یافته به آن کاسته شد.
در حال حاضر، آمریکا فقط۲.۵ درصد از بودجه عظیم اختصاص یافته به بخش سلامت را صرف بهداشت عمومی میکند. ادارات بهداشت که از منابع مالی کافی برخوردار نبودند پیشاپیش در خصوص مقابله با اعتیاد به مواد مخدر، نرخ فزاینده چاقی، آلودگی آب، و بیماریهای به آسانی قابل پیشگیری به دردسر افتاده بودند. پارسال بیشترین موارد ابتلا به سرخک از سال ۱۹۹۲ به بعد مشاهده شد. در سال ۲۰۱۸، آمریکا دارای ۱۱۵۰۰۰ مورد ابتلا به سفلیس و ۵۸۰۰۰۰ مورد ابتلا به سوزاک بود ــ ارقامی که تقریباً طی سه دهه گذشته مشاهده نشده بودند. این کشور دارای ۷/۱ میلیون مورد ابتلا به کلامیدیا است که بالاترین رقم ثبت شده تاکنون به شمار میرود.
از زمان آخرین رکود اقتصادی در سال ۲۰۰۹، حدود ۵۵۰۰۰ شغل در ادارات بهداشت محلیِ گرفتارِ بیپولی از بین رفته است ــ که یک چهارم نیروی کار آنها محسوب میشود. با شیوع بیماری کووید ـ ۱۹، ادارات بهداشت به دلیل کسادی اوضاع اقتصادی مجبور شدند تعداد بیشتری از کارمندان خود را به مرخصی بفرستند. هنگامی که ایالتها به کارکنان بخش بهداشت عمومی جهت یافتن افراد مبتلا و اطرافیان دارای تماس با آنها نیاز پیدا کردند، مجبور شدند کسانی را از صفر استخدام کرده و آموزش دهند. در ماه مه، لری هوگان فرماندار ایالت مریلند مدعی شد ایالتش بهزودی از پرسنل کافی جهت ردیابی روزانه ۱۰۰۰۰ نفر از افراد دارای تماس با مبتلایان برخوردار خواهد شد. سال گذشته، در شرایطی که ابولا کشور جمهوری دموکراتیک کنگو را درمینوردید ــ کشوری که یک چهارم ایالت مریلند ثروت دارد و منطقه جنگی قلمداد میشود ــ پرسنل محلی بخش بهداشت و سازمان جهانی بهداشت دو برابر افراد فوقالذکر را ردیابی کردند.
عکس: زنی در حال تحویل غذاهای بیرونبر در رستورانی واقع در ایست ویلج منهتن. (دینا لیتووسکی/ردوکس)
ویروس کرونا بی هیچ مانعی جوامع آمریکا را درنوردید و در درون بدن هزاران میزبان جا خوش کرد و سپس به سراغ بیمارستانهای آمریکا رفت. ویروس میباید با مراکز درمانی مجهز به فناوریهای نوین پزشکی، طرحهای تفصیلی جهت مقابله با همهگیری، و تجهیزات مراقبتی و داروهای نجاتبخش مواجه میشد. ویروس در عوض با یک شبکه آسیبپذیر مواجه شد که در معرض خطر فروپاشی قرار داشت.
آمریکا در مقایسه با یک کشور ثروتمند معمولی تقریباً دو برابر ثروت ملی خود را صرف خدمات بهداشتی میکند که حدود یک چهارم آن به خاطر عدم مراقبتهای کافی، درمانهای بیهوده به هدر میرود. آمریکا در ازای مبالغ سرسامآوری که هزینه میکند بازده چندانی نصیبش نمیشود. این کشور در مقایسه با کشورهای قابل قیاس از پایینترین نرخ امید به زندگی، بالاترین نرخ ابتلا به بیماریهای مزمن، و کمترین تعداد سرانه پزشک برخوردار است. این سیستم سودمحور برای سرمایهگذاری بر روی تختهای مازاد، ذخیرهسازی تجهیزات، انجام تمرینات در شرایط عادی، و طرحهای اضطراری چندلایه ــ که اساس آمادگی جهت مقابله با همهگیری به شمار میروند ــ انگیزه چندانی ندارد. بیمارستانهای آمریکا به دلیل نیروهای بازاری مجبور شدهاند حشو و زوائد را کنار بگذارند و با تمام ظرفیت فعالیت کنند، بدون آنکه قادر باشند خودشان را با شرایط بحرانی وفق دهند.
بیمارستانها هنگامی که طرحهای مقابله با همهگیری را تدوین میکنند، تصورشان این است که همهگیری بیماری برای آخرین بار اتفاق افتاده و دیگر مشابه آن تکرار نمیشود. پس از سال ۲۰۱۴، چند مرکز اقدام به طراحی واحدهای درمان تخصصی برای بیماری ابولا کردند ــ ابولا یک بیماری مرگبار اما نه چندان مسری است. این واحدها اما در برابر ویروسهای قابل انتشار از راه هوا نظیر ویروس کرونای جدید بلااستفاده بودند. بیمارستانها همچنین جهت مقابله با موارد شیوع بیماری که چند ماه ادامه داشته باشد، آمادگی نداشتند. طرحهای اضطراری فرض را بر این گذاشته بودند که کارکنان قادرند شرایط دشوار و خستهکننده را چند روز دوام بیاورند، منابع و تجهیزات ته نخواهند کشید، و مراکز مجاور قادر خواهند بود از مراکزی که بیشترین ضربه را متحمل شدهاند پشتیبانی به عمل بیاورند. استر چو پزشک اورژانس دانشگاه بهداشت و علوم اورگان در این باره اظهار داشت «ما را جهت مقابله با بلایای ناپیوسته» نظیر تیراندازی گسترده به مردم، تصادف زنجیرهای خودروها، و توفان آماده کردهاند. همهگیری بیماری کووید ـ ۱۹ اما ناپیوسته نیست. این فاجعه در ۵۰ ایالت رخ داده و احتمالاً حداقل تا زمانی که واکسن آن ساخته نشده است، ادامه خواهد یافت.
ویروس کرونا به هرکجا که سرایت کرد، بیمارستانها کم آوردند. چند ایالت از دانشجویان پزشکی درخواست فارغالتحصیلی زودهنگام را کردند، پزشکان بازنشسته را مجدداً به خط کردند، و متخصصان پوست را به بخشهای اورژانس گسیل نمودند. پزشکان و پرستاران شیفتهای کاری طاقتفرسا را تحمل میکردند و وقتی تجهیزات حفاظتی را از روی صورت خود برمیداشتند، پوست صورتشان ترکخورده و خونین بود. این تجهیزات ــ ماسک، دستگاههای کمک تنفسی، گان، دستکش ــ خیلی زود ته کشیدند.
بیمارستانهای آمریکا نیازهایشان را به شکل آنی برطرف میسازند. آنها کالاهای مورد نیاز را به صورت لحظهای از طریق زنجیرههای تأمین پیچ در پیچ تهیه میکنند. این زنجیرههای تأمین به شکل درهم و برهم در سرتاسر دنیا ریشه دوانیدهاند و از کشورهای برخوردار از نیروی کار ارزان گرفته تا کشورهای ثروتمند نظیر آمریکا را در بر میگیرند. این خطوط تأمین درهم و برهم صرفاً زمانی نمایان میشوند که مشکلی به وجود میآید. برای مثال، حدود نیمی از ماسکهای مورد استفاده در دنیا در کشور چین از جمله استان هوبی تولید میشوند. هنگامی که آن منطقه به کانون همهگیری بیماری تبدیل شد، تأمین ماسک دچار مشکل شد، آنهم در شرایطی که تقاضای جهانی برای ماسک رو به افزایش گذاشته بود. دولت ترامپ به سراغ ذخیره تجهیزات پزشکی موسوم به ذخیره ملی راهبردی رفت و دریافت که ۱۰۰ میلیون دستگاه کمک تنفسی و ماسکهایی که در جریان همهگیری آنفلوانزا در سال ۲۰۰۹ توزیع شده بودند هیچگاه جایگزین نشدهاند. فقط ۱۳ میلیون دستگاه کمک تنفسی باقی مانده بود.
در ماه آوریل، چهار پرستار از هر پنج پرستار حاضر در خط مقدم مقابله با بیماری گفتند که تجهیزات محافظتی کافی ندارند. برخی از عموم مردم درخواست کمک کردند یا به سراغ بازار سیاه و کلاهبرداران اینترنتی رفتند. برخی دیگر با استفاده از دستمالهای گلدار و کیسه زباله ماسک و گان تهیه کردند. سوابهای حلق و بینی که در آزمایشات تشخیصی استفاده میشوند نیز کمیاب شدند، زیرا یکی از بزرگترین تولیدکنندگان آن در لمباردی ایتالیا ــ پایتخت کووید ـ ۱۹ اروپا ــ قرار دارد. حدود ۴۰ درصد داروهای مورد استفاده بیماران بدحال از جمله آنتیبیوتیکها و مسکنها نایاب شدند، زیرا خطوط تولید آنها در چین و هند واقع شده است. در صورت تهیه واکسن، شاید شیشههای مخصوص واکسن به دلیل کمبود جهانی و طولانی مدت شیشههای طبی به اندازه کافی موجود نباشند.
دولت فدرال میتوانست با خرید تجهیزات و توزیع آنها متناسب با نیازها از شدت و حدت مشکل بکاهد. در عوض، ترامپ در ماه مارس خطاب به فرمانداران ایالتها گفت «سعی کنید خودتان تجهیزات را تهیه کنید.» طبق معمول، بخش خدمات بهداشت بازیچه دست کاپیتالیسم و روابط شده بود. در نیویورک، بیمارستانهای ثروتمند تجهیزات محافظتی مورد نیاز خود را علیرغم کمبود این تجهیزات خریداری کردند، حال آنکه بیمارستانهای دیگر در محلههای فقیرتر شهر تجهیزات را جیرهبندی کردند.
در شرایطی که رئیسجمهور دوپهلو حرف میزد، مردم خودشان دستبهکار شدند. کسبوکارها کارمندان خود را به خانه فرستادند. مردم فاصلهگذاری اجتماعی را به اجرا گذاشتند، حتی قبل از ۱۳ مارس که ترامپ وضعیت اضطراری اعلام کرد و قبل از آنکه فرمانداران و شهرداران رسماً دستور ماندن در خانه را صادر کنند یا مدارس، مغازهها، و رستورانها را تعطیل کنند. یک مطالعه نشان داد که اگر رهبران آمریکا تدابیر فاصلهگذاری اجتماعی را یک هفته زودتر به اجرا گذاشته بودند، از مرگ ۳۶۰۰۰ فرد مبتلا جلوگیری میشد. اما دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است. فاصلهگذاری اجتماعی نتیجه داد. اما قرنطینه عمومی صرفاً به خاطر آنکه رهبران آمریکا فرصت آمادهسازی را ماهها هدر داده بودند، ضروری شد. اجرای این ابزار سیاستی نه چندان کارآمد هزینه گزافی به همراه داشت. نرخ بیکاری به ۷/۱۴ درصد افزایش پیدا کرد که بالاترین رقم از زمان شروع ثبت آمارها در سال ۱۹۸۴ به شمار میرفت. بیش از ۲۶ میلیون نفر شغل خود را از دست دادند. این امر در کشوری که در آن خدمات بهداشتی ــ به گونهای منحصربهفرد و غیرمعقول ــ با اشتغال گره خورده است، فاجعهبار است. برخی از بازماندگان کووید-۱۹ صورتحسابهای هفت رقمی در بیمارستان به دستشان دادهاند. در بحبوحه بزرگترین بحران بهداشتی و اقتصادی در طول نسلها، میلیونها نفر از مردم آمریکا دچار فقر و محرومیت از خدمات پزشکی شدهاند. اینها علاوه بر میلیونها نفری هستند که همیشه در چنین وضعیتی بسر میبرند.
پایان بخش دوم
ادامه دارد…