مجاهدت

«پنج هزار روز در برزخ»؛ روایت‌هایی از درون زندان‌های رژیم صهیونیستی


به گزارش مجاهدت از گروه فرهنگ دفاع‌پرس، کتاب «خمسة آلاف یوم فی عالم البرزخ» نوشته «حسن عبدالرحمن سلامه» که از سوی مرکز «الزیتونة للدراسات و الاستشارات» در بیروت منتشر شده هست، توانست در این دوره از جایزه ادبیات فلسطین رتبه نخست بخش خاطرات را به خود اختصاص دهد.

این کتاب شرحی هست از روز‌هایی که «سلامه» در زندان‌های انفرادی اسرائیل گذرانده؛ زندان‌هایی که آنها را به برزخ و دنیایی میان زندگان و مردگان توصیف می‌کند.

وی در کتاب عنوان می‌کند که پنج هزار روز از مدت زندان خود را در سلول‌های انفرادی گذرانده هست. «حسن عبدالرحمن سلامه» در سال ۱۹۹۶ به‌دنبال فرماندهی یک عملیات استشهادی در واکنش به ترور «یحیی عیاش» فرمانده گردان‌های «عزالدین القسام» (شاخه نظامی جنبش حماس) بازداشت شد.

«پنج هزار روز در عالَم برزخ» اگرچه روایتی هست از دوران اسارت «سلامه» در سلول‌های انفرادی رژیم صهیونیستی، اما در لایه‌های زیرین این خاطرات آینه‌ای هست از اوضاع انسانی و اجتماعی زندان‌های اسرائیل؛ زندان‌هایی که در قوانین‌شان کوچک‌ترین حقوقی را برای انسان‌ها و انسانیت قائل نیست و از سوی مجامع بین‌المللی نیز در قبال آن مورد سؤال قرار نمی‌گیرد.

نویسنده در کتاب حاضر در موقعیت‌های مختلف به جنبه‌هایی از شجاعت اسرا اشاره می‌کند؛ انسان‌هایی که در سخت‌ترین موقعیت‌های زندگی خود قرار دارند و جز ایمان به خدا و مقاومت، پناه و دستاویزی ندارند. به باور کارشناسان، ادبیات اردوگاهی انسانی‌ترین نوع ادبی هست؛ ادبیاتی که در آن «انسان» محوریت اصلی را دارد و واکنش‌ها و ظرفیت او در مقابله با وقایع تکان‌دهنده و گاه جان‌فرسا مورد توجه قرار می‌گیرد.

اینکه انسان‌ها در پس دیوار‌های سخت و بلند زندان‌ها چگونه دوام می‌آورند و چه واکنشی از خود نشان می‌دهند، سطر‌های نانوشته‌ای هست که از لابه‌لای خاطرات دریافت می‌شود. از این منظر، کتاب سلامه بی‌پرده با مخاطبان خود صحبت می‌کند؛ به همین دلیل کارشناسان آن را فراتر از خاطرات به‌عنوان روایت یک شاهد عینی و یک سند تاریخی از اوضاع زندان‌های رژیم صهیونیستی معرفی می‌کنند که بخش‌هایی از وحشی‌گری این رژیم را در قبال انسان‌ها برملا می‌کند.

«سلامه» سلول‌های انفرادی یا همان «زندان‌های مرگ تدریجی» را اینطور توصیف می‌کند: زندگی میان زندگی عادی و برزخ. به گفته او؛ این زندگی به برزخ نزدیک‌تر هست و هر لحظه فاصله‌اش از زندگی عادی بیشتر می‌شود و فاصله‌اش از زندگی برزخ کمتر، و سوال این هست که کدام یک زودتر به سراغ ما می‌آید؟

هم‌زیستی اجباری با «ساکنان اصلی» سلول

به گفته راوی، زندان‌های انفرادی اسرائیل تحت قوانین سختگیرانه‌ای اداره می‌شوند و یک فهرست طولانی از «ممنوعیت‌ها» توسط مقامات اسرائیلی بر زندانیان تحمیل می‌شود که صاحب این کتاب (حسن عبدالرحمن سلامه) «نصیب زیادی» از عذاب‌های این قوانین را متحمل شده هست؛ مانند منع از دیدار با خانواده، عدم رعایت ساده‌ترین مسائل بهداشتی در سلول‌ها، کیفیت پایین و مقدار کم غذای زندانیان، ممنوعیت وارد کردن اقلام مورد نیاز زندانی و بسیاری محدودیت‌های دیگر.

نویسنده کتاب با طرح این پرسش مخاطب را به تأمل دعوت می‌کند: «بسیار فکر می‌کنم و می‌گویم: آیا انسان می‌تواند در شرارت و جنایت خود بر شیطان که صاحب تخصص در این زمینه هست، پیشی بگیرد؟ اما می‌بینم که این قوم (رژیم صهیونیستی) در هر کار غیر اخلاقی و غیر انسانی مهارت دارد و حتی در زمینه شرارت و خباثت دست به ابتکار می‌زند!»

بنا بر روایت «سلامه»، زندانیان در سلول‌های انفرادی کوچک درون زندان زندگی می‌کنند. سلول‌هایی به طول دو متر و عرض یک متر در داخل بخش‌های انفرادی اما، این سلول‌ها غالباً انفرادی نیستند؛ زیرا زندانی در این سلول با جوندگان و انواع مختلف حشرات هم‌نشین هست. این جوندگان و حشرات از دلایل اصلی عدم توانایی زندانیان در خوابیدن و استراحت کردن هستند.

علاوه بر این، حملات شبانه، تعرض‌ها، بازرسی‌هایی که در آن زندانی را برهنه می‌کنند و مزاحمت‌های مداوم از سوی نگهبانان و حضور زندانیان بخش جنایی در کنار زندانیان سیاسی از دیگر مزاحمت‌هایی هست که برای زندانیان این بخش‌ها وجود دارد. با گذشت زمان، رابطه «سلامه» با کسانی که در کتابش آنها را «ساکنان اصلی» سلول یعنی جوندگان و حشرات نامیده تغییر می‌کند. این رابطه با «نسل‌کشی» آغاز می‌شود که در آن اسیر تلاش می‌کند تا این موجودات را از بین ببرد، اما در نهایت به مصالحه و موافقت با هم‌زیستی می‌رسد، با این شرط که هیچ طرفی به دیگری تعرض نکند.

سلول‌های کوچک، دنیای بزرگی از رنج

کتاب «پنج هزار روز در عالَم برزخ» از منظر روانشناسی نیز حائز اهمیت هست. اینکه چطور یک انسان حاضر هست هم‌نوع خود را به وحشیانه‌ترین اشکال ممکن تحت فشار قرار دهد، موضوعی هست که می‌توان به‌صورت موردی در مورد نگهبانان زندان «سلامه» مورد بررسی قرار داد. به نظر می‌رسد ترس و تمایل به انتقام در میان زندانبانان نشان می‌دهد که رفتار‌های خشونت‌آمیز آنها ناشی از احساس ضعف و تهدیدی هست که از سوی زندانیانی چون «حسن عبدالرحمن سلامه» احساس می‌کنند. رفتار‌های ظالمانه مانند برهنه کردن، ضرب و شتم و انتقال مداوم زندانیان به سلول‌های مختلف از جمله اقداماتی هست که در همین رابطه به‌منظور شکستن روحیه زندانیان به‌صورت پیوسته انجام می‌شود.

با این حال، زندانیان نیز واکنش مقابله با چنین رفتار‌هایی را به‌خوبی در فضای زندان‌ها آموخته‌اند. ارتباطی که زندانیان با یکدیگر برقرار می‌کنند، حتی از طریق روش‌های خلاقانه و غیر معمول مانند فریاد زدن از پشت در‌ها یا استفاده از دریچه توالت به عنوان «فیسبوک بخش» نشان‌دهنده اهمیت همبستگی و ارتباط در شرایط سخت هست. این ارتباطات نه تنها از تنهایی و انزوا کم می‌کنند؛ بلکه به زندانیان اجازه می‌دهند که اطلاعات، نظرات و احساسات خود را به اشتراک بگذارند.

نگارش کتاب‌هایی چون خاطرات «حسن عبدالرحمن سلامه»، نماد دیگری از روحیه بالای اسرای فلسطینی و مقاومت آنها در برابر محدودیت‌ها و فشار‌های زندان‌بان‌هاست. این نوع عملکرد از جنبه‌های فرهنگی، سیاسی و انسانی بسیار مهم هست. نگارش کتاب که حتی در چنین شرایط سختی صورت گرفته هست، نمادی از این هست که زندانیان فلسطینی هرگز تسلیم نمی‌شوند و همیشه در تلاش هستند تا صدای خود را به جهان برسانند.

انتشار خاطرات «سلامه» به‌راحتی صورت نگرفته هست. این اثر به‌همراه آثار مشابه را می‌توان در مجموعه «کبسولات» دسته‌بندی کرد؛ «خمسة آلاف یوم فی عالم البرزخ» به‌صورت بخش‌به‌بخش و در قالب «کپسول‌ها» به خارج از زندان منتقل شد. در زبان زندانیان فلسطینی، به این شیوه «کبسولات» گفته می‌شود.

در این روش، کاغذ‌ها به دقت تا شده و در قطعه‌ای پلاستیکی پیچیده می‌شوند؛ به‌گونه‌ای که ظاهر نهایی آن شبیه به کپسول دارو می‌شود. این کار به منظور تسهیل بلعیدن آنها در صورت کشف توسط اداره زندان‌ها یا در هنگام ملاقات با بازدیدکنندگان انجام می‌شود.

در بخش‌هایی از این کتاب می‌خوانیم:

یحیی السنوار و معامله تبادل اسرا

بعد از گذشت سه ماه ناگهان برادر خوبمان یحیی السنوار و ولید عقل به اینجا منتقل شدند و هدف دشمن از انتقال این دو رهبر بزرگ مقاومت فلسطین، دور نگه داشتن آنها از جریان مذاکرات تبادل اسرا بود. یحیی السنوار در آن زمان منصب ریاست هیئت عالی رهبری اسرای حماس را برعهده داشت و نقش اساسی در مذاکرات تبادل اسرا ایفا می‌کرد. او تأکید کرده بود که بعد از تکمیل معامله تبادل اسرا باید همه اسرایی که محکوم به حبس ابد هستند آزاد شوند؛ بنابراین صهیونیست‌ها او را به انفرادی منتقل کرده بودند تا از عرصه مذاکرات دور بماند.

ما خیلی مشتاق دیدار یحیی السنوار بودیم و از طریق پنجره‌های کوچک و با صدای بلند با او صحبت می‌کردیم و او در مورد اوضاع زندان‌ها و اسرا و نیز مسئله مهم تبادل اسرا به ما اطلاعات داد و گفت که شروط و معیار‌هایی برای این معامله تعیین کرده که از آنها کوتاه نخواهد آمد. از جمله شروطی که یحیی السنوار در معامله تبادل اسرا تعیین کرده بود این بود که همه اسرایی که ۱۵ سال از حبس آنها می‌گذرد باید آزاد شوند و شرط دیگر این بود که این معامله بدون آزادی من تکمیل نخواهد شد و این موضع همه اهالی غزه بود.

این مسئله به من اطمینان خاطر داد، اما نگران سایر برادران به‌ویژه ابراهیم حامد بودم که تازه بازداشت شده بود. با وجود اینکه یحیی السنوار در بخش ما بود، اما نمی‌توانستیم او را ببینیم و فقط می‌توانستیم صدایش را بشنویم، اما حضور در کنار یحیی السنوار دو روز بیشتر طول نکشید و به ما گفتند که باید مجدداً به سلول زندان عسقلان منتقل شویم. همه برادران به من اطمینان دادند که معامله تبادل اسرا بدون آزادی من به انجام نخواهد رسید و من امیدوار شدم که زمان آزادیم به اذن خدا نزدیک هست و این آخرین رفت‌وآمد من در سلول‌ها خواهد بود.

انتهای پیام/ 118

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

خروج از نسخه موبایل