شرلی ۱۱ ساله اما شاید به دلیل معصومیت کودکانه یا فقط از روی شوک، شروع به خندیدن در برابر این حرکت زننده کرد، اما این باعث عصبانیت تهیه کنندهی بانفوذ شد و او را از دفترش بیرون کرد.
سرویس فرهنگ و هنر مشرق- هالیوود، به عنوان قلب صنعت سرگرمی دنیا، از بدو تاسیس خود در هالهای از زرق و برق، تجمل، رویا و فانتزی قرار گرفته است و از این رو، «شهر زرق و برق/جلافت» (Tinseltown) لقب دارد. اما امروز دیگر عیان شده که پشت لایه درخشان و نور اغراقآمیزی که کارخانهی رویاسازی و رویافروشی را احاطه کرده، ابعاد و وجوه تاریک و بعضا هولناکی نهفته است. کتابهایی که در ادامه به مروز اجمالی آن می پردازیم، نمونههایی از صدها جلد کتاب هستند که پرتوهایی بر همین حقایق و واقعیات تلخ و سیاه تاباندهاند.
۱- «سامانتا گیمر» ، دختری ۱۳ ساله بود که با بلندپروازی و جاهطلبی به عرصه مدلینگ ورورد کرده بود و در یکی از همان روزهای ۱۳ سالگی، در ۱۹۷۷، توسط یکی از معروفترین و تحسینشدهترین کارگردانان وقت هالیوود، رومن پولانسکی در خانهی ستارهی مشهور بازیگری، جک نیکلسون، مورد آزار فیزیکی و جسمی و در نهایت تجاوز قرار گرفت. در کتاب شرح حال خود با عنوان «»دختر: زندگی در سایهی رومن پولانسکی»، گیمر با جزییاتی تکاندهنده، رویدادهای آن شب نحس را فاش می کند. او در ادامه کتابش، به ماجراهایی که در جریان طوفان رسانهای درگرفته بر سر این مساله شکل گرفت، روند تعقیب قضایی پولانسکی و جریانات دادگاه و در نهایت فرار پولانسکی در میانهی رسیدگی به پرونده به فرانسه می پردازد. او با احساساتی عمیق و وضوحی بُرّنده، رنج و اندوه ویرانگری را که بعد از آن تجاوز تحمل کرد و درد مشاهدهی ادامه کار و شهرت و موفقیت پولانسکی در سینما را با وجود انجام آن جنایت، ترسیم می کند. او شرح می دهد که چگونه صنعت سینما تمام تلاش خود را به کار گرفت تا غائله را ختم و متجاوز را از مجازات رهایی دهد، چنان که گویی هیچ چیز خطایی رخ نداده بود. خواندن این شرح حال، با ملاحظهی جنبش «می تو» در آمریکا، نشان می دهد که آزار، تعدی و تجاوز و بهرهکشی بیوقفه از زنان در بزرگترین مجموعهی صنعت سرگرمی در دنیا(هالیوود) چه اندازه ریشهدار و قدیمی است.
۲- کری فیشر، بازیگر زن مشهور دهه ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ در کتاب شرح حال خود با نام «نوشیدنی مطبوع» گرچه به شدت بذلهگو و شوخطبع است، اما در بطن کتاب، سیاهی و تاریکی پشت پرده را به نحوی موثر و عمیق توصیف می کند، گویی که آن شوخی و بذلهگویی تنها نقابی بر حجم و گسترهی سیاهی حاکم بر صنعت سرگرمی در آمریکاست. بازیگر نقش «شاهزاده لیا» در مجموعه فیلمهای «جنگ ستارگان» چگونگی رشد و صعود خود را، به عنوان عضوی از یک خانوادهی هالیوودی(پدرش ادی فیشر یک خواننده معروف و مادرش دبی رینولدز یک بازیگر مشهور بود) در صنعت سرگرمی شرح می دهد و از افشای تبعیض جنسیتی، آزار و سوءاستفادهی مداوم و متداول و رسواییهای اخلاقی پیاپی در صنعت، ابایی ندارد. ادبیات کتاب «نوشیدنی مطبوع» در بیان رازهای تاریک هالیوود بسیار تیز و نافذ و بدون ملاحظه است.
.
۳- هالیوود از گذشته تا به حال، پر از زنانی بوده که قربانی بیرحمی ماشین سرد و بیعاطفهی هالیوود شدند، اما مصادیق مردانه از قربانیان سوءرفتار به طرز آشکاری کمتر است. ستارهی دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ هالیوود، «تب هانتر»، در کتاب زندگینامهاش با عنوان «محرمانههای تب هانتر» منتشر شد که در جریان تلاش برای بازیگری و ستارهشدن به انحراف جنسی کشیده شد و به عنوان یک مرد، چند دهه مورد سوء استفاده همهجانبه گردانندگان نظام استودیویی هالیوود قرار گرفت و کاملا تحت سیطره و کنترل ایشان زندگی کرد. طبق محتویات کتاب، هانتر حتی برای مدل مو و لباس پوشیدن و نحوهی ظاهر شدن در اجتماع هم کاملا تحت اوامر گردانندگان بود. نتیجهی اخلاقی که از کتاب «محرمانههای تب هانتر» می توان گرفت این است که “هیچ کس در هالیوود مصون از سوءاستفاده و آزار نیست. ” تب هانتر احتمالا از نخستین قربانیان پروژهی کنترل ذهن سازمان سیا موسوم به MK_ULTRA بود.
۴- «مورین اوهارا»، ستارهی بلوند فیلمهای وسترن و ماجراجویی در «عصر طلایی» هالیوود یعنی ۱۹۴۰ تا ۱۹۶۰ بود. او با فیلمهایی چون «گوزپشت نتردام» و «» به شهرتی صاعقهوار رسید. بازیگر زن مورد علاقهی مشهورترین کارگردان وسترن تاریخ هالیوود(جان فورد) و دوست صمیمی مشهورترین ستارهی مرد فیلمهای وسترن(جان وین) در کتاب شرح حال خود با عنوان «خودش است» (Tis Herself) روابط آشفته و آسیبزای خود را با کارگردانان، تهیهکنندگان و حتی مردان همبازی خود در فیلمها بازگو می کند که شامل نامی اسطورهای در سینما یعنی جان فورد هم می شود. لحن کتاب بسیار صریح و بیتعارف و در عین حال عبرتآموز است. او خواننده را با خود به عصر موسوم به «طلایی» سینمای آمریکا می برد تا نشان دهد هالیوود در طول حیات خود، همواره با تاریکی و تباهی اخلاقی پیوندی عمیق داشته است.
۵- «سیاه، سفیدِ جدید است» نام زندگینامهی خودنوشت «پاول مونی» است. پاول گِلَدنی با نام هنری پاول مونی، کمدین، نویسنده، منتقد اجتماعی و بازیگر سیاهپوست آمریکایی بود که در دهه ۱۹۷۰ با نوشتن و بازی برای شوهای کمدی تلویزیونی چون « Saturday Night Live » به شهرت رسید. او در شرححال خود از مصایب و مبارزات یک سیاهپوست در دهه ۱۹۷۰ برای ورود و توفیق در عرصه کمدی می گوید و این که چه اندازه حصارها و موانع نژادپرستانه در هالیوود قدرتمند و تعیینکننده بوده و هست.
۶-کوری فِلدمن، کودک-ستارهی سینما و آگهیهای تبلیغاتی در دههی ۱۹۸۰ بود. او در کتاب شرححال بسیار احساسی و تاثربرانگیز خود با نام «کوریوگرافی» از سیاهیای که پشت پردهی زرق و برق و درخشش شهرت سلطه دارد، نوشته است. او گرچه در سن پایین به شهرت و پول رسید و دوستان بسیار مشهورتر از خود نیز پیدا کرد، اما یک زندگی سراسر تراژدی را تجربه کرد. او فرزند یک خانواده آشفته و فروپاشیده بود و از همین رو، توانست در ۱۵ سالگی خود را از حضانت والدینش رها سازد. اما تراژدی بزرگ زندگی کوری فلدمن سوءاستفاده فیزیکی، روحی و جنسی مداوم از او در صنعت سینما بوده است. او از فشار و آسیب حاصل از این تجاوزها به اعتیاد روی آورد و به خاطر مواد مخدر در زیر سن قانونی بازداشت هم شد. «کوریوگرافی» با ادبیاتی کوبنده از چرخهی رنج و بقاء برای یک کودک-بازیگر مشهور می گوید و این که هالیوود چه اندازه جای خطرناکی برای کودکان و نوجوانان است. کوری فلدمن امروز یکی از رساترین صداها در هالیوود در مبارزه با پدوفیلی(سوءاستفاده جنسی از کودکان) گسترده و شایع در این صنعت است.
۷-کتاب «فاروهای هالیوود: نیمه تاریکِ بهشت آنها» که نخستین چاپ آن در ۴ اکتبر سال جاری میلادی منتشر خواهد شد، داستان یکی از خانوادههای مشهور هالیوودی است که در داخل صنعت سینما به عنوان «خانواده سلطنتی» شناخته می شوند. پدر خانواده، جان فارو، کارگردان و فیلمنامهنویس برندهی جایزه اسکار بود که با بازیگری به نام مورین اُسالیوان ازدواج کرد که خود به خاطر ایفای نقش «جین» در سری فیلمهای تارزان در کنار جانی ویسمولر معروف شده بود. آندو صاحب هفت فرزند شدند که یکی از آنان بازیگر زن معروف دهه ۱۹۷۰، «میا فارو» بود. از بیرون، آنها یک خانواده درخشان و نمونهی هالیوودی بودند که همای خوشبختی بر بالای سقف خانه آنان لانه داشت، ولی همهی حقیقت، چیزی نبود که در ظاهر دیده می شد. کتاب این ادعا را مطرح می کند که ریشهی اتهاماتی که میا فارو به شوهرش، وودی آلن(کارگردان، بازیگر و نویسنده مشهور آمریکایی) وارد کرده بود که وودی دخترخواندهی هفتسالهی این زوج، دیلَن، را مورد آزار جنسی قرار می داد، ریشه در کودکی خود میا و رابطهی تلخ و خشونتبار پدرش با او داشت. جان فارو از سوءاستفادهی جنسی از فرزندان خود هم ابایی نداشت.
این کتاب شامل تحقیقات جدید، مصاحبههایی که قبلاً هرگز منتشر نشده بود با بازیگرانی که با جان فارو کار میکردند و یک فرضیه اصلی از نویسنده، زندگینامهنویس و مستندساز «مریلین آن ماس» است.
۸- یکی از نخستین کتابهای شرححال که به جنبههای وحشتناک حرفه سینما در هالیوود برای کودکان بازیگر پرداخت، «کودک-ستاره» نوشتهی «شرلی تمپل» بود که در ۱۹۸۸ منتشر شد. شرلی در سن بسیار کم وارد فعالیت سینمایی شد و برای سالها مشهورترین کودک-ستاره هالیوود بود. لیکن تروما و آسیبهای سالها سوءاستفاده و بدرفتاری جنسی با او که در کف صحنههای فیلمبرداری رشد کرده بود، او را بسیار تلخکام و رنجور کرد. او همواره یکی از الگوهای عبرتآموز دربارهی سرنوشت کودک-بازیگران در دنیای ظاهرا پرزرق و برق و پر از رویای هالیوود بوده است.
بین سالهای ۱۹۳۵ و ۱۹۳۸، بزرگترین رونقدهنده به گیشه در هالیوود، شرلی تمپل بود. هنگامی که او تنها شش سال داشت، جایزه افتخاری نوجوانان آکادمی را برای بازی خود در فیلم «چشمان روشن» دریافت کرد. متأسفانه، دوران فعالیت او در شهر پرزرق و برق(لقب هالیوود) نیز با تلاشهای متعدد برای آزار و تجاوز جنسی از سوی دستاندرکاران سینما گره خورد. امروزه، ما از سوء استفاده گسترده از بازیگران کودک در هالیوود اطلاع داریم. با این حال، شرلی تمپل در سال ۱۹۸۸ در زندگینامه خود یعنی ستاره کودک درباره این موضوع صحبت کرد و از نام بردن افراد هم هراسی نداشت. او بازیگران و مدیران مختلف را به بدرفتاری جنسی در طول سالها با خود متهم کرد، کسانی مانند جورج جسل کمدین یا تهیهکننده، دیوید او. سلزنیک. شاید یکی از بدترین تجربیات او با آرتور فِرید، تهیهکننده مشهور کمدی موزیکالهای عصر طلایی هالیوود بود. زمانی که تمپل از فاکس قرن بیستم به MGM نقل مکان کرد، این دو با هم آشنا شدند. او به دفتر تهیهکننده رفت، جایی که فریدمدعی شد که شرلی ستارهی جدید کمپانی خواهد بود. پس از آن، این مدیر سینمایی پرنفوذ تلاش کرد تا رفتاری زشت، دخترک ۱۱ ساله را تحریک کند. اما شاید به دلیل معصومیت نوجوانی یا فقط از روی شوک، شرلی شروع به خندیدن در برابر این حرکت زننده کرد. این باعث عصبانیت تهیه کننده شد و سپس او را از دفترش بیرون کرد.
۹- کتاب «تاریخچهی سیاه هالیوود: یک قرن طمع، فساد و رسوایی پشت صحنهی فیلمها» به قلم کِرون کانولی در سال ۲۰۱۴ منتشر شد. کتاب با جمله معروفی از مریلین مونرو، ابرستارهی زن دهه ۱۹۶۰ آغاز می شود:
” هالیوود جایی است که برای یک بوسه هزار دلار و برای روحت پنجاه سنت میپردازند. “
به نوشتهی کانولی، تا ۲۰۱۵، صد سال از تاسیس هالیوود می گذشت و در این مدت، گرچه در ظاهر هالیوود را تجلیگاه تجمل و شکوه و درخشش و مکانی برای زیبارویان و مستعدها در نظر می گرفتند، با این حال از بدو شکلگیری، بند ناف هالیوود با رازهای تاریک و حتی مخوف گره خورده است. این کتاب روایتهای تکاندهندهای از سرنوشت ستارگانی ارایه می کند که وقتی در اوج دوران کاری جلوی دوربین بودند، با آنان همچون ایزدان و الهگان یونانی و رُمی برخورد می شد، اما به محض این که قدرت پولسازی آنان برای ماشین عظیم چاپ اسکناس هالیوود خدشهدار می شد، در چنبرهی فراموشی، افسردگی، مواد مخدر، الکل و فروپاشی جسمی و روحی فرو می رفتند.
در بدو تاسیس، سازندگان فیلم فقط به خاطر هوای آفتابی آن به جنوب کالیفرنیا نقل مکان نکردند، بلکه به غرب رفتند تا از قوانین ثبت اختراع که استفاده از دوربین های فیلم را محدود می کرد، فرار کنند. هالیوود از اولین روزهای خود، همچون گلخانهی برای فانتزیها، عیّاشیها و افراط عمل می کرد. پول زیاد، تحسین بیش از حد، توقع بیش از حد و منیت بیش از حد. برخی از بازیگران با امید- اغلب پوچ- به پیشرفت شغلی، مبادله جنسی، و حتی بردگی جنسی چهرههای ذینفوذ را میکنند، اوباش به اتحادیهها وارد میشوند و از استودیوها اخاذی میکنند، در حالی که به نظر میرسد «فیکسرها»، که مزدور مدیران ارشد استودیویی هستند، برای خفه کردن صداهای مخالف یا حتی به خاک سیاه نشاندن بازیگران و سایر عوامل صنعت، هیچ خط قرمز قانونی ندارند همانطور که از عنوان پیداست، کتاب تاریخچه هالیوود را از ابتدای قرن بیستم تا دوران شکوفایی آن تحت سیستم استودیویی و در نهایت تا هالیوود CGI و فیلم های پرفروش تابستانی امروز را پوشش می دهد.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است