نتایج جست‌وجو برای: عملیات

فراخوان تشکیل هسته‌های مقاومت دانشجویی در جهان اسلام

یکشنبه ۲۹ دی ۱۳۹۸ – ۲۱:۱۶ فراخوان تشکیل هسته‌های مقاومت دانشجویی در جهان اسلام

سازمان بسیج دانشجویی طی فراخوانی از دانشجویان برای عضویت در هسته‌های مقاومت دانشجویی جهان اسلام دعوت کرد.

به گزارش خبرنگار تشکل‌های دانشگاهی خبرگزاری فارس، سازمان بسیج دانشجویی طی فراخوانی از دانشجویان برای عضویت در هسته‌های مقاومت دانشجویی جهان اسلام دعوت کرد.

براساس این فراخوان دانشجویان علاقه‌مند به فعالیت در عرصه بین‌الملل، کمک به تشکیل هسته‌های مقاومت در جهان اسلام و اجرای یک عملیات بزرگ علیه منافع آمریکا در منطقه می‌توانند با شرکت در این طرح، ضمن استفاده از آموزش‌های عملیات محور بسیج دانشجویی از پشتیبانی‌های این سازمان بهره‌مند شوند.

دانشجویان برای ثبت نام در این طرح می توانند از طریق آدرس اینترنتی https://iccbso.ir اقدام کنند.

انتهای پیام/

اقامت 24 پر بازدید ها پر بحث ترین ها بیشترین اشتراک بازار globe

اخبار کسب و کار globe بیمه البرز طاها گشت رسپینا هتل تارا سرمایه منبع خبر

فراخوان تشکیل هسته‌های مقاومت دانشجویی در جهان اسلام بیشتر بخوانید »

زوج‌های نابارور گرفتار هزینه‌های بالای درمان/ مطالبات رهبر انقلاب درباره رشد جمعیت چقدر محقق شده؟

یکشنبه ۲۹ دی ۱۳۹۸ – ۱۵:۵۷ زوج‌های نابارور گرفتار هزینه‌های بالای درمان/ مطالبات رهبر انقلاب درباره رشد جمعیت چقدر محقق شده؟

علی رغم تأکیدات مقام معظم رهبری نسبت به افزایش جمعیت و قوانین مصوبه در مجلس شورای اسلامی، متأسفانه چندان برنامه تأثیرگذاری در این حوزه به اجرا نمی‌رسد.

به گزارش خبرنگار تشکل‌های دانشگاهی خبرگزاری فارس، موضوع رشد جمعیت یکی از مباحث مهمی است که این روزها مورد توجه بسیاری از کارشناسان قرار گرفته است و اگر برنامه‌ریزی درستی در این حوزه صورت نگیرد مطمئنا در آینده مشکلات فراوانی برای کشور ایجاد خواهد شد.

مقام معظم رهبری در فروردین ۱۳۹۸ در دیدار جمعی از زوج‌های جوان با اشاره به مسأله جمعیت در کشورهای مختلف و ایران فرمودند: «‌افزایش فرزند باید به صورت یک فرهنگ دربیاید. شما ببینید، در بعضی از کشورهای غربی ــ مثلاً در آمریکا ــ خانواده‌ای پانزده تا بچّه دارند، بیست تا بچّه دارند و از این قبیل، تشویق [هم] می‌شوند و هیچ کس مذمّت‌شان نمی‌کند، اما نوبت به کشور ما که می‌رسد، این طرف قضیه تشویق می‌شود، [یعنی] کم‌فرزندی و مانند اینها؛ بنابراین این هم یک نکته است که ان‌شاءالله باید مورد توجه باشد.»

برخی مسئولان بالادستی در ۸ سال گذشته اراده‌ای برای اجرای سیاست‌های ابلاغی افزایش جمعیت نداشته‌اند و مقام معظم رهبری ۴ بار به دو وزیر بهداشت تذکر داده‌اند.

در این میان موضوع ناباروری زوجین موضوعی است که می‌تواند مانع افزایش جمعیت در کشور باشد که متاسفانه علی رغم تأکیدات مقام معظم رهبری و قوانین مصوبه در مجلس شورای اسلامی، برنامه تأثیرگذاری در حوزه افزایش جمعیت اجرایی نمی شود.

با توجه به فرمایشات مقام معظم رهبری و مطرح شدن موضوع افزایش جمعیت، نشستی با عنوان « جامعه دانشگاهی و مطالبات رهبر انقلاب درباره رشد جمعیت کشور» در خبرگزاری فارس برگزار کردیم. آنچه از نظر می‌گذرانید، حاصل این نشست تخصصی است.

مراکز ناباروری در کشور باید افزایش یابد

مسعود عالمی‌نیسی مدیرگروه تعاون و رفاه اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی، در نشستی که در این خبرگزاری با عنوان « جامعه دانشگاهی و مطالبات رهبر انقلاب درباره رشد جمعیت کشور» برگزار شد، با اشاره به قانون تنظیم خانواده که در مجلس که در سال ۷۲ به تائید شورای نگهبان رسیده بود،‌ اظهار داشت:‌ این قانون تنظیم دو بار اصلاح شد. اولین اصلاحیه در ۲۲ آبان ماه سال ۸۸ بود که در ماده یک تبصره سوم آن آمده فرزند چهارم خانواده‌هایی که یکی از سه فرزند آن‌ها از شمول حمایتی خارج شده‌اند و همچنین فرزند چهارم خانواده‌هایی که فرزند مذکر حاصل دو یا چند قلو بودن زایمان بوده از محدودیت های مندرج در ماده یک این قانون مستثنی است، یعنی برای فرزند چهارم محدودیت‌هایی گذاشته بودند.

وی ادامه داد: در ماده یک قانون تنظیم خانواده و کلیه امتیازات مندرج در این قانون که برای فرزند سوم پیش بینی شده بود، به آنها تسری می یابد، مفاد این تبصره در مورد خانواده هایی است که با دارا بودن حداکثر دو فرزند از زایمان بعدی صاحب فرزندان سه قلو و بیشتر می‌شوند، نیز مصداق دارد. از زبان پیچیده تبصره ماده یک قانون تنظیم خانواده که بگذریم،‌ در زمان تحلیل آن متوجه می‌شویم احتمالات وارده در آن صفر است.

مدیرگروه تعاون و رفاه اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی تصریح کرد: اصلاحیه بعدی در ۲۰ خردادماه سال ۹۲ انجام شد که در آن به صورت شفاف گفته است که تمام محدودیت‌های تنظیم خانواده و اصلاحیه آن در سال ۱۳۸۸ لغو می‌شود، اما یک تبصره در ماده واحده گذاشته است که امکان برگشتن آن توسط دولت را فراهم می کند.

وی ادامه داد: برهمگان روشن است که دولت همواره امکان ارائه لایحه را دارد؛ ماده دو و سه قانون تنظیم خانواده نه تنها لغو شدند بلکه حتی شاهد اصلاحیه هم نبودیم. با عدم لغو این دو ماده، صداوسیما، وزارت آموزش و پرورش، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و وزارت بهداشت کماکان می‌توانند به ترویج و آموزش درمان ناباروری ادامه دهند!

عالمی اظهار داشت:‌ وزارت بهداشت طبق قانون عمل می‌کند و اشکال کار این است که هنوز سیاست‌های کلی جمعیت ترجمان قانونی پیدا نکرده است؛ ساز و کار نظارت بر تحقق سیاست‌های کلی هنوز به درستی محقق نشده است.

این مدرس دانشگاه تصریح کرد: طرح جامع جمعیت و تعالی خانواده ششم خردادماه سال ۹۲ اعلام وصول و در ۲۷ مهرماه سال ۹۵ پس گرفته شد و دوباره در ۱۹ اردیبهشت ماه سال ۹۶ توسط هیأت رئیسه اعلام وصول شد، اما تا کنون تکلیف این موضوع مشخص نشده است.

وی افزود: افزایش نرخ باروری و پیشگیری از کاهش نرخ رشد جمعیت کشور در ۲۴ فروردین ماه سال ۹۳،‌ اعلام وصول شد، اما تاکنون پس از پنج سال به نتیجه نرسیده است. تنها قانونی که مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی در دوم خردادماه سال ۹۱ بوده تحت عنوان راهبردها و اقدامات ملی مربوط به جلوگیری از نرخ باروری و ارتقای آن متناسب با آموزه‌های اسلامی و اقتضائات راهبردی کشور است.

مدیرگروه تعاون و رفاه اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی تصریح کرد: به دلیل آنکه قانونی وجود ندارد، نمی‌توان انتظار نظارت هم داشته باشیم. دو اشکال اساسی در این زمینه وجود دارد؛ اول آنکه بعد از پنج سال قانون نداریم و دوم آنکه متولی در این زمینه وجود ندارد.

وی ادامه داد: بنظر می‌رسد باید مرکزی به صورت فرابخشی ذیل ریاست جمهوری برای پیگیری و نظارت بر دستگاه‌ها وجود داشته باشد تا ابتدا قانون تصویب و سپس در همان قانون ذکر شود که یک مرکز عالی تحت عنوان ستاد عالی جمعیت تعریف شود و به صورت مداوم از یکسری از وزارت خانه ها و دستگاه ها گزارش سالانه و ۶ ماهه دریافت و رصد کنند. درواقع این مرکز فرابخشی می‌تواند ستاد باشد.

عالمی نیسی اظهار داشت: یکی از پیشنهادهای اصلی ما گفتمان‌سازی و دغدغه‌مندی برای کارشناسان حول این محور است؛ چرا که هنوز با گذشت سال‌ها این پرسش را دارند که آیا باید باروری را افزایش دهیم.

وی افزود: قانونی تحت عنوان قانون تسهیل ازدواج جوانان در سال ۸۴ تصویب کردیم که برخی بندهای مهم آن در برنامه جامع وجود دارد. دولت آئین نامه اجرایی برای این قانون ندارد و خود مجلس هم پیگیری جدی برای آن نکرده است.

این مدرس دانشگاه تصریح کرد:‌ در ماده ۴۹ خدمت وظیفه عمومی آمده است که سربازها بین ۶۰ تا ۹۰ درصد حقوقی که کادر رسمی دریافت می‌کنند را بهره مند باشند. با تخمین ۶۰ درصد مبلغ بالغ بر یک میلیون و دویست تومان می‌شود. البته شاید در شهرهای بزرگ این رقم برای تشکیل خانواده کم است، اما در شهرستان‌ها با این مقدار حقوق سربازی می‌توان تشکیل خانواده داد. پیشنهاد ما این است که در گام اول این هزینه حداقل به سربازان متأهل داده شود.

وی بیان کرد: سیاست‌های کلی جمعیت شامل پیگیری و درمان بیماری های مربوط به ناباروری، ایجاد بیمه ناباروری و افزایش پوشش بیمه ای و میزان کمک دولت برای پوشش درمان ناباروری زنان و مردان است. یکی از مشکلات اساسی این است که بیمه تأمین اجتماعی، خدمات تشخیصی و درمانی ناباروری را پوشش نمی‌دهد و نیازمند بازنگری در سیاست‌ها را داریم.

مدیرگروه تعاون و رفاه اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی تصریح کرد: پیشنهاد می‌شود که مشخص شود که تعداد زوج های نابارور تا زمان معینی کاهش یابد و آن هم به معنی درمان شدن آنهاست.

وی بیان کرد:‌ در قانون اختصاصی که در قسمت تسهیلات به کودک برای مادران آمده باید اصلاح شود، به این صورت که تسهیلات مناسب برای مادران به ویژه در دوران بارداری، شیردهی و مراقبت از کودک داده شود.

عالمی نیسی با اشاره به پیشنهاداتی درباره ناباروری به صورت خاص گفت: تعداد مراکز ناباروری در کشور اندک است و باید افزایش یابد. همچنین تعداد فلوشیپ‌های ناباروری اندک بوده درحالی که فلوشیپ‌ها از سال ۷۰ وارد کشور شده اند. تاکنون کمتر از ۲۰۰ فلوشیپ نازایی تربیت شده اند و مجوز مراکز ناباروری تنها به این فلوشیپ ارائه شده که همین موضوع سبب انحصار در آن می‌شود.

وی بیان کرد:‌ بنظر می‌رسد برای ناباروری باید تسهیلات داده شود، چراکه زوج های نابارور نمی‌توانند در همان زمان هزینه ها را برگردانند. همچنین هزینه های تشخیصی- درمانی و دارویی ناباروری توسط بیمه های پایه کلی، هزینه ها باید پوشش داده شود.

این مدرس دانشگاه تصریح کرد:‌ در کشوری همچون آلمان ۷۰ درصد هزینه چهار دوره درمان پیشرفته IVF از طریق بیمه سلامت اجتماعی و ۶ بار توسط IUI انجام شده که البته این رقم در کشورهای مختلف متفاوت است؛ حداقل در کشور ما بیمه های پایه این کار را انجام دهند.

وی افزود:‌ در سال ۸۵ سقط جنین قانونی، ۲/۳ درصد به ازای ۱۰۰۰ تولد ثبت شده و در سال ۹۴ این رقم به ۶/۳ مورد رسیده است. البته رقم سقط جنین های غیرقانونی و پنهانی هم بیشتر است.

عالمی نیسی اظهار داشت:‌ اجرای برنامه ملی پیشگیری از بیماری های مقاربتی که وزارت بهداشت به این برنامه جهانی وصل شده در رابطه با بیماری ایدز است و باید در مورد بیماری‌های مقاربتی که سبب ناباروری می‌شوند،‌ این اقدام صورت بگیرد.

وی بیان کرد:‌ حمایت از پژوهش در حوزه ناباروری از دیگر پیشنهادهاست؛ شیوع ناباروری اولیه در ایران ۲۰ درصد بوده که در جهان باروری اولیه و ثانویه هر دو باهم ۱۲ درصد است. همچنین علت های ناباروری باید جدی گرفته شوند.

مدیرگروه تعاون و رفاه اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی خاطرنشان کرد:‌ مردم ناباروری اولیه را می‌شناسند درحالی که اطلاعی از ناباروری ثانویه ندارندو همین امر سبب افزایش ناباروران می‌شود.

پوشش بیمه‌ای برای درمان ناباروری رایگان شود

در ادامه عباسعلی پوربافرانی عضو کمسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی، در نشستی که در این خبرگزاری با عنوان « جامعه دانشگاهی و مطالبات رهبر انقلاب درباره رشد جمعیت کشور» برگزار شد، با اشاره به سیاست‌های کلی ابلاغ شده درباره جمعیت، اظهار داشت: ما هم‌اکنون سه و نیم میلیون زوج نابارور داریم که البته این آمار قطعی نیست؛ همچنین ۷۵ مرکز ناباروری در کشور فعالیت می‌کنند که از این تعداد ۳۳ مرکز دولتی و ۴۲ مرکز خصوصی است.

وی ادامه داد:‌ در مراکز استانی خراسان شمالی، خراسان جنوبی و ایلام مراکز ناباروری نداریم در حالی که باید در همه مراکز استانی، مراکز ناباروری وجود داشته باشد.

نماینده مجلس با اشاره به فلوهای نازایی، گفت: فلوهای نازایی نیازمند تقویت است؛ وزارت بهداشت، درمان وآموزش پزشکی در این زمینه اقداماتی را انجام داده‌اند. همچنین در حوزه هزینه ها، مجلس در قانون برنامه و بودجه بطور سالیانه مصوب می‌کند و این موضوع را بطور ویژه دیده می‌بیند، اما الان این پرسش مطرح می‌شود که در حوزه سلامت، تا چه اندازه ناباروری با پوشش بیمه‌ای انجام می‌شود.

وی بیان کرد:‌ بسیاری از زوج‌های نابارور به دلیل هزینه‌های سنگین به درمان روی نمی‌آورند، ما باید در بحث بیمه‌ای تلاش کنیم تا پوشش بیمه‌ای در این زمینه انجام شود. همچنین در مراکز دولتی باید روندی را ایجاد کنیم تا درصد بالایی از پوشش بیمه به این موضوع اختصاص یابد.

پوربافرانی اظهار داشت:‌ پوشش بیمه‌ای برای درمان ناباروری در دستورالعمل وزارت بهداشت و در طرح تحول سلامت پیش بینی شده است، اما در مقام عمل شاهد اتفاقی نیستیم.کسانی که پوشش بیمه ای دارند، نمی‌توانند از خدمات بیمه‌ای به طور مطلوب استفاده کنند.

وی افزود:‌ هزینه‌های درمان تقریبا زیاد است و با وجود آنکه عنوان می‌کنند ۸۵ درصد درمان ناباروری از طریق پوشش بیمه‌ای انجام می‌شود،‌ این اتفاق درعمل رخ نمی‌دهد.

عضو کمسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی تصریح کرد:‌ هزینه‌های دارو برای زوج‌های نابارور چندان سنگین نیست و پوشش بیمه ای احساس نمی شود، اما از آنجا که هزینه های عمل‌ها بطور متوسط از مبلغ شش تا هفت میلیون تومان به بالاست و بسیاری از خانواده‌ها نمی‌توانند از عهده این مبلغ بر بیایند، بنظر می‌رسد، پوشش بیمه‌ای برای این بخش رخ دهد، بهتر خواهد بود.

وی افزود:‌ البته ما در قانون برنامه پیش بینی کرده‌ایم که پوشش بیمه‌ای لازم رخ بدهد تا زوجین منجر به پرداخت هزینه نشود؛‌ چراکه حتی پس از عمل، هزینه‌های جانبی بسیاری وجود دارد و درخواست ما این است که ۸۵ درصد پوشش بیمه‌ای هم به دارو و هم به عمل جراحی اختصاص یابد.

پوربافرانی اظهار داشت:‌ در کشورهایی همچون آلمان، اتریش، بلژیک، فرانسه، دانمارک، فنلاند و برخی دیگر از کشورهایی که به لحاظ اقتصادی پیشرفته هستند، سیکل درمانی برای ناباروری رایگان است. ما هم باید کمک کنیم تا نسبت به این کشورها در حالت مطلوب قرار بگیریم و زوج‌ها بتوانند از خدماتی که دولت و نظام به این امر اختصاص می‌دهند،‌بهره مند شوند.

وی افزود:‌ما در بودجه سالیانه‌مان برای درمان ناباروری پیش بینی بودجه را داشته ایم و این رقم حدود ۲۰۰ میلیاردتومان است؛ همچنین اگر قرار بر این باشد که پوشش بیمه‌ای را برای درمان ناباروری ایجاد کنیم، باید برای هر دو بخش خصوصی و دولتی این کار را انجام دهیم.

عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس تصریح کرد: تعداد زوج های نابارور مشخص است و حتی میزان نیاز بودجه ای ما قطعا با این آمار و بررسی ها می تواند رقم زده باشد؛ بنابراین در این حوزه نیازمند دقت و درایت بیشتری است که البته مجلس به همراه کمیسیون هایش این کار را انجام و پیش بینی های لازم اعتباری را اختصاص داده است.

وی خاطرنشان کرد: در برنامه ششم توسعه همه سیاست های لازم برای درمان ناباروری پیش بینی شده است؛ این پیش بینی ها هم در بحث آموزش و هم در بحث کمک به درمان ناباروری ها انجام و تأثیر آن در اشکالات جمعیتی موجود بررسی شده است.

پوربافرانی اظهار داشت:‌ ما در اجرا با مشکل روبرو هستیم و در حوزه قوانین، از مصوبات مناسبی در حوزه جمعیت و درمان ناباروری برخوردار هستیم. در این حوزه با اشکالات اعتباری و ساختاری مواجهیم و البته وزارت بهداشت نسبت به گذشته حرکت رو به رشدی را آغاز کرده است درحالی که در گذشته شاهد چنین اقداماتی نبودیم. به این معنا که در گذشته سطح دسترسی زوجین نابارور به مراکز درمانی پایین تر بود.

وی ادامه داد: امیدواریم با تلفیق اصلاح ساختار و با به کارگیری بودجه اختصاص یافته در حوزه ناباروری به نتایج مطلوبی برسیم. همچنین در بحث آموزش نیازی نیست که از بودجه درمان ناباروری بهره مند شویم گاهی اوقات در بحث آموزش ها می توانیم از همان اعتبارات آموزش استفاده کنیم. انتظار داریم اعتبارات درمان ناباروری، بیشترین حجم آن به سمت مردم سوق یابد.

عضو کمسیون بهداشت و درمان مجلس تصریح کرد:‌ در حوزه ناباروری نسبت به گذشته وضعیت بهتری داریم، اما از کشوری اسلامی و نظام اسلامی انتظار می رود که در ابعاد مختلف پیشرفت کنیم و وضعیت مطلوب تری را رقم بنزیم و برای تحقق این امر باید در حوزه آموزش و تربیت متخصص و افزایش امکانات و مراکز درمان ناباروری قدم هایی برداریم و در کنار اعتبارات لازم را برای زوج های نابارور اختصاص دهیم.

وی ادامه داد:‌ گاهی اوقات درمان ناباروری ممکن است که برای چند مرتبه صورت بگیرد به همین دلیل نمی‌توان عنوان کرد که پوشش بیمه تنها برای یک مرتبه درمان ناباروری باشد. پوشش بیمه‌ای باید به گونه‌ای باشد که تا زوجی امکان باروری دارد، پیش برود.

پوربافرانی اظهار داشت: ممکن است که در مراکز خصوصی درمان ناباروری مشکلاتی وجود داشته باشد که آنها می‌توانند مشکلات شان را ابتدا با وزارت بهداشت مطرح کنند و در نهایت در کمیسیون تخصصی مجلس مشکلات را حل خواهیم کرد.

وی افزود:‌ نقش نظارتی مجلس کمک کننده است و در برخی نقاط نقش نظارتی نیازمند بحث‌های ساختاری و پایه ای است و با اختصاص اعتباراتی می توان به اصلاح ساختارها پرداخت. همچنین شاید به سادگی نتوان در مدت اندکی بحث نظارتی را محقق کرد، اما در جایی که دستورالعمل و آئین‌نامه‌های اجرایی و قوانین جاری می شود،‌ تا جایی که امکان پذیر باشد و حمایت های لازم انجام شود، مجلس می تواند این نقش نظارتی را محقق کند.

عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس تصریح کرد: مجلس نقش نظارتی را از طریق کمیسیون و شوراهای موجود و معاونت نظارت مجلس می تواند انجام دهد. همچنین دیوان محاسبات می تواند در این موضوع یاری دهنده باشد تا موضوع را بررسی کند که اعتبارات حوزه درمان ناباروری در چه مسیری هزینه می شود. البته ما از دیوان محاسبات درخواست کردیم تا این موضوع رابررسی کند.

وی خاطرنشان کرد:‌ ما انتظار داریم هزینه های درمانی زوج های ناباروری رایگان شود و یا حداقل بیشترین کمک را در کمک هزینه ها به آنها داشته باشیم؛ چراکه یک سری از زوج ها از رده خارج می شوند و به دلیل نداشتن هزینه ها نمی توانند مسیر درمان را ادامه دهند.

پوربافرانی اظهار داشت:‌ ما حتی پیشنهاد مان در بودجه این است که هزینه درمان ناباروری، رایگان باشد. امیدواریم همان پوشش بیمه‌ای ۸۵ درصد هم محقق شود. همچنین در تلاش هستیم تا در همه مراکز استانی درمان ناباروری وجود داشته باشد.

وی یادآور شد:‌ نگاه وزارت بهداشت امروز تغییر کرده است و دیگر کسی از شعار فرزند کمتر زندگی بهتر استفاده نمی کند اما به هرحال انتظارات محقق نشده است. متأسفانه در سیاست های تشویقی مشکل داریم. برای مثال در یارانه ها شاهد هستیم که میزان یارانه جمعیت بالای ۵ نفر تفاوتی با جمعیت سه نفر ندارد.اگر بسته های تشویقی موجود عملیاتی و اجرایی و از دستورالعمل و بخشنامه خارج شود، قطعا مؤثر خواهد بود و وضعیت را متفاوت می کند.

عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس خاطرنشان کرد:‌ ما نمی توانیم در حوزه جمعیت تنها به یک نکته اشاره کنیم بلکه شرایط اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی عوامل مهمی است که می تواند در موضوع جمعیتی تأثیرگذار باشد.

انتهای پیام/

اقامت 24 پر بازدید ها پر بحث ترین ها بیشترین اشتراک بازار globe

اخبار کسب و کار globe بیمه البرز طاها گشت رسپینا هتل تارا سرمایه منبع خبر

زوج‌های نابارور گرفتار هزینه‌های بالای درمان/ مطالبات رهبر انقلاب درباره رشد جمعیت چقدر محقق شده؟ بیشتر بخوانید »

کمتر از ۲۵ درصد مردم از بسته‌های معیشتی بهره‌مند شده‌اند

یکشنبه ۲۹ دی ۱۳۹۸ – ۱۴:۵۹ کمتر از ۲۵ درصد مردم از بسته‌های معیشتی بهره‌مند شده‌اند

عضو کمیسیون انرژی مجلس، با بیان اینکه صرفاً ۲۵ درصد مردم از بسته‌های معیشتی بهره‌مند شده‌اند، از دولت خواست تا برای توزیع این بسته‌ها سازو کار درست و منطقی تعریف کند.

به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از خانه ملت، حسن بهرام‌نیا نماینده مردم نهاوند در مجلس شورای اسلامی در نشست علنی امروز (یکشنبه ۲۹ دی ماه) پارلمان در نطق میان دستور خود با قرائت آیه « بل الله مولاکم و هو خیر الناصرین» ضمن تسلیت به مناسبت فرارسیدن ایام فاطمیه خطاب به نمایندگان مجلس، گفت: در ماه جاری شاهد پدیده‌های مهم و تاریخی در کشور بودیم که هر یک به نوبه خود قابل تحلیل و بررسی است که این پدیده‌ها بازتاب جهانی و درونی داشته است از جمله آنها شهادت سردار سپهبد قاسم سلیمانی بود که بنابر فرموده رهبر معظم انقلاب مظهر شرف و عزت ایران بود.

حمله موشکی به پایگاه آمریکا دانش و توانمندی نظامی ایران را هویدا کرد

نماینده مردم نهاوند در مجلس شورای اسلامی، ادامه داد: خوشبختانه آمریکا تاوان سختی را که به او هشدار داده شده بود، بخش کوچکی از آن را با حمله موشکی به پایگاه عین الاسد در عراق دریافت کرد که این به نوعی فارغ از لطمات جانی و خسارات مالی فراوان، دانش و تجهیزات و توانمندی نظامی ایران را هویدا کرد و در واقع این حمله آژیر خطری بود برای ارتش آمریکا که خود را در مقابل حمله‌های احتمالی ایران مصون نداند.

وی تصریح کرد: این حمله علاوه بر تثبیت توانمندی دفاعی و فنی ایران نشانگر قاطعیت و معتبر نشان دادن هشدارها و تهدیدهای نظام جمهوری اسلامی ایران بود که در عمل نشان داد موشک باران پایگاه آمریکایی در عراق اولین حمله رسمی یک کشور به پایگاه آمریکایی از زمان جنگ جهانی دوم تاکنون بود و این گزارش شاید برای تبیین اهمیت و موثر بودن عملیات سردار شهید سلیمانی کفایت کند.

بهرام نیا یادآور شد: شهادت جمعی از هموطنان عزیز در هواپیمای بوئینگ ۷۳۷ خطوط هوایی اوکراین با ۱۷۶ سرنشین که ۳۲ نفر از آنها از اتباع خارجی بودند به واسطه یک خطای بزرگ انسانی موجب تاثر و تاسف همه ملت ایران شد.

وی افزود: دخالت‌های موذیانه انگلیس و اقدام مفتضحانه سفیر جاسوس‌مسلک انگلیس در میان معترضان و ساختارشکنان مقابل دانشگاه امیرکبیر خود سند زنده‌ای در راستای اقدامات دولت جنایتکار آمریکا و دولت خبیث انگلیس است که چگونه این روباه مکار با استفاده از هر ظرفیتی خلاف قانون بین‌المللی و داخلی نسبت به ساری و جاری شدن حداکثر ظلم به ملت مظلوم ایران اقدام کرده و آنگاه دم از طرفداری از ملت می‌زنند.

بیانات گوهر بار رهبر انقلاب در نماز جمعه حاکی از اقتدار نظام ولایی بود

بهرام نیا اظهار کرد: با حضور مقام معظم رهبری در میعادگاه نماز جمعه تهران در آستانه سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی و در طلیعه گام دوم انقلاب اسلامی، نماز جمعه تهران به امامت معظم له با حضور پر شکوه مردم بصیر و انقلابی اقامه شد که این بیانات گوهر بار رهبر انقلاب بازتاب گسترده‌ای در داخل و در رسانه های خارجی داشت، بازتاب داخلی موجب یک انسجام و وحدت ملی و همچنین تقویت روحیه انقلابی، جهاد و شهادت شد و از طرفی هیمنه و شکوه و عظمت عزت ایران اسلامی را در سایه ولایت فقیه با نصب العین قرار دادن مکتب جهاد و شهادت به گوش جهانیان به ویژه مستکبران خبیث که در راسش آمریکای جهانخوار است، یادآوری فرمودند به طوری که روزنامه‌های خارجی پرداختن به بیانات رهبر انقلاب در نماز جمعه به اتفاق با تیتر و شرح انتخاب کردند که این نوشتارها حاکی از اقتدار نظام ولایی بود.

ترور سردار سلیمانی توسط آمریکا بزدلانه بود

این نماینده مردم در مجلس دهم، افزود: شبکه العربیه نوشت مقام معظم رهبری اعلام کرد که حمله موشکی ایران به نیروهای آمریکایی در عراق ضربه به حیثیت آمریکا بود، یا در جای دیگر اعلام داشت رهبر ایران ژنرال سلیمانی را قوی‌ترین فرمانده جنگ با داعش توصیف کرد و گفته شد ترور سردار سلیمانی توسط آمریکا در یک حمله هوایی در بغداد بزدلانه بود.

عضو کمیسیون انرژی مجلس شورای اسلامی، در تذکر به مسئولان کشور، تاکید کرد: اعلام شده بود ارائه بسته‌های معیشتی به ۶۰ میلیون خانوار صورت خواهد گرفت، در صورتی که امروز خلاف آن را می‌بینیم، بنده به عنوان نماینده مردم نهاوند معتقدم باید ۷۵ درصد مردم از این کمک و حمایت معیشتی برخوردار می‌شدند، اما امروز شاید ۲۵ درصد مردم از این کمک بهره‌مند و برخوردار نیستند و ساز و کار درست و منظمی برای آن تعریف نشده است، لذا از دولت می‌خواهم که ساز و کار درست و منطقی برای آن تعریف کنند تا اقشار آسیب‌پذیر جامعه از این کمک بهره‌مند شوند، چراکه افرادی را سراغ دارم که برای تهیه یک قرص نان مشکل دارند ولی از این کمک حمایتی معیشتی بی‌بهره هستند.

انتهای پیام/

اخبار مرتبط اقامت 24 پر بازدید ها پر بحث ترین ها بیشترین اشتراک بازار globe

اخبار کسب و کار globe بیمه البرز طاها گشت رسپینا هتل تارا سرمایه منبع خبر

کمتر از ۲۵ درصد مردم از بسته‌های معیشتی بهره‌مند شده‌اند بیشتر بخوانید »

عضو کمسیون بهداشت و درمان مجلس: پوشش بیمه‌ای برای درمان ناباروری رایگان شود

یکشنبه ۲۹ دی ۱۳۹۸ – ۱۳:۱۷ عضو کمسیون بهداشت و درمان مجلس: پوشش بیمه‌ای برای درمان ناباروری رایگان شود

عضو کمسیون بهداشت و درمان مجلس گفت:‌ پیشنهاد ما در بودجه این است که پوشش بیمه‌ای برای درمان ناباروری رایگان باشد و یا حداقل پوشش بیمه‌ای ۸۵ درصد در همه مراکز دولتی و عمومی ناباروری اجرایی شود.

به گزارش خبرنگار تشکل‌های دانشگاهی خبرگزاری فارس، عباسعلی پوربافرانی عضو کمسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی، در نشستی که در این خبرگزاری با عنوان « جامعه دانشگاهی و مطالبات رهبر انقلاب درباره رشد جمعیت کشور» برگزار شد، با اشاره به سیاست‌های کلی ابلاغ شده درباره جمعیت، اظهار داشت: ما هم‌اکنون سه و نیم میلیون زوج نابارور داریم که البته این آمار قطعی نیست؛ همچنین ۷۵ مرکز ناباروری در کشور فعالیت می‌کنند که از این تعداد ۳۳ مرکز دولتی و ۴۲ مرکز خصوصی است.

وی ادامه داد:‌ در مراکز استانی خراسان شمالی، خراسان جنوبی و ایلام مراکز ناباروری نداریم در حالی که باید در همه مراکز استانی، مراکز ناباروری وجود داشته باشد.

نماینده مجلس با اشاره به فلوهای نازایی، گفت: فلوهای نازایی نیازمند تقویت است؛ وزارت بهداشت، درمان وآموزش پزشکی در این زمینه اقداماتی را انجام داده‌اند. همچنین در حوزه هزینه ها، مجلس در قانون برنامه و بودجه بطور سالیانه مصوب می‌کند و این موضوع را بطور ویژه دیده می‌بیند، اما الان این پرسش مطرح می‌شود که در حوزه سلامت، تا چه اندازه ناباروری با پوشش بیمه‌ای انجام می‌شود.

وی بیان کرد:‌ بسیاری از زوج‌های نابارور به دلیل هزینه‌های سنگین به درمان روی نمی‌آورند، ما باید در بحث بیمه‌ای تلاش کنیم تا پوشش بیمه‌ای در این زمینه انجام شود. همچنین در مراکز دولتی باید روندی را ایجاد کنیم تا درصد بالایی از پوشش بیمه به این موضوع اختصاص یابد.

پوربافرانی اظهار داشت:‌ پوشش بیمه‌ای برای درمان ناباروری در دستورالعمل وزارت بهداشت و در طرح تحول سلامت پیش بینی شده است، اما در مقام عمل شاهد اتفاقی نیستیم.کسانی که پوشش بیمه ای دارند، نمی‌توانند از خدمات بیمه‌ای به طور مطلوب استفاده کنند.

وی افزود:‌ هزینه‌های درمان تقریبا زیاد است و با وجود آنکه عنوان می‌کنند ۸۵ درصد درمان ناباروری از طریق پوشش بیمه‌ای انجام می‌شود،‌ این اتفاق درعمل رخ نمی‌دهد.

عضو کمسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی تصریح کرد:‌ هزینه‌های دارو برای زوج‌های نابارور چندان سنگین نیست و پوشش بیمه ای احساس نمی شود، اما از آنجا که هزینه های عمل‌ها بطور متوسط از مبلغ شش تا هفت میلیون تومان به بالاست و بسیاری از خانواده‌ها نمی‌توانند از عهده این مبلغ بر بیایند، بنظر می‌رسد، پوشش بیمه‌ای برای این بخش رخ دهد، بهتر خواهد بود.

وی افزود:‌ البته ما در قانون برنامه پیش بینی کرده‌ایم که پوشش بیمه‌ای لازم رخ بدهد تا زوجین منجر به پرداخت هزینه نشود؛‌ چراکه حتی پس از عمل، هزینه‌های جانبی بسیاری وجود دارد و درخواست ما این است که ۸۵ درصد پوشش بیمه‌ای هم به دارو و هم به عمل جراحی اختصاص یابد.

پوربافرانی اظهار داشت:‌ در کشورهایی همچون آلمان، اتریش، بلژیک، فرانسه، دانمارک، فنلاند و برخی دیگر از کشورهایی که به لحاظ اقتصادی پیشرفته هستند، سیکل درمانی برای ناباروری رایگان است. ما هم باید کمک کنیم تا نسبت به این کشورها در حالت مطلوب قرار بگیریم و زوج‌ها بتوانند از خدماتی که دولت و نظام به این امر اختصاص می‌دهند،‌بهره مند شوند.

وی افزود:‌ما در بودجه سالیانه‌مان برای درمان ناباروری پیش بینی بودجه را داشته ایم و این رقم حدود ۲۰۰ میلیاردتومان است؛ همچنین اگر قرار بر این باشد که پوشش بیمه‌ای را برای درمان ناباروری ایجاد کنیم، باید برای هر دو بخش خصوصی و دولتی این کار را انجام دهیم.

عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس تصریح کرد: تعداد زوج های نابارور مشخص است و حتی میزان نیاز بودجه ای ما قطعا با این آمار و بررسی ها می تواند رقم زده باشد؛ بنابراین در این حوزه نیازمند دقت و درایت بیشتری است که البته مجلس به همراه کمیسیون هایش این کار را انجام و پیش بینی های لازم اعتباری را اختصاص داده است.

وی خاطرنشان کرد: در برنامه ششم توسعه همه سیاست های لازم برای درمان ناباروری پیش بینی شده است؛ این پیش بینی ها هم در بحث آموزش و هم در بحث کمک به درمان ناباروری ها انجام و تأثیر آن در اشکالات جمعیتی موجود بررسی شده است.

پوربافرانی اظهار داشت:‌ ما در اجرا با مشکل روبرو هستیم و در حوزه قوانین، از مصوبات مناسبی در حوزه جمعیت و درمان ناباروری برخوردار هستیم. در این حوزه با اشکالات اعتباری و ساختاری مواجهیم و البته وزارت بهداشت نسبت به گذشته حرکت رو به رشدی را آغاز کرده است درحالی که در گذشته شاهد چنین اقداماتی نبودیم. به این معنا که در گذشته سطح دسترسی زوجین نابارور به مراکز درمانی پایین تر بود.

وی ادامه داد: امیدواریم با تلفیق اصلاح ساختار و با به کارگیری بودجه اختصاص یافته در حوزه ناباروری به نتایج مطلوبی برسیم. همچنین در بحث آموزش نیازی نیست که از بودجه درمان ناباروری بهره مند شویم گاهی اوقات در بحث آموزش ها می توانیم از همان اعتبارات آموزش استفاده کنیم. انتظار داریم اعتبارات درمان ناباروری، بیشترین حجم آن به سمت مردم سوق یابد.

عضو کمسیون بهداشت و درمان مجلس تصریح کرد:‌ در حوزه ناباروری نسبت به گذشته وضعیت بهتری داریم، اما از کشوری اسلامی و نظام اسلامی انتظار می رود که در ابعاد مختلف پیشرفت کنیم و وضعیت مطلوب تری را رقم بنزیم و برای تحقق این امر باید در حوزه آموزش و تربیت متخصص و افزایش امکانات و مراکز درمان ناباروری قدم هایی برداریم و در کنار اعتبارات لازم را برای زوج های نابارور اختصاص دهیم.

وی ادامه داد:‌ گاهی اوقات درمان ناباروری ممکن است که برای چند مرتبه صورت بگیرد به همین دلیل نمی‌توان عنوان کرد که پوشش بیمه تنها برای یک مرتبه درمان ناباروری باشد. پوشش بیمه‌ای باید به گونه‌ای باشد که تا زوجی امکان باروری دارد، پیش برود.

پوربافرانی اظهار داشت: ممکن است که در مراکز خصوصی درمان ناباروری مشکلاتی وجود داشته باشد که آنها می‌توانند مشکلات شان را ابتدا با وزارت بهداشت مطرح کنند و در نهایت در کمیسیون تخصصی مجلس مشکلات را حل خواهیم کرد.

وی افزود:‌ نقش نظارتی مجلس کمک کننده است و در برخی نقاط نقش نظارتی نیازمند بحث‌های ساختاری و پایه ای است و با اختصاص اعتباراتی می توان به اصلاح ساختارها پرداخت. همچنین شاید به سادگی نتوان در مدت اندکی بحث نظارتی را محقق کرد، اما در جایی که دستورالعمل و آئین‌نامه‌های اجرایی و قوانین جاری می شود،‌ تا جایی که امکان پذیر باشد و حمایت های لازم انجام شود، مجلس می تواند این نقش نظارتی را محقق کند.

عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس تصریح کرد: مجلس نقش نظارتی را از طریق کمیسیون و شوراهای موجود و معاونت نظارت مجلس می تواند انجام دهد. همچنین دیوان محاسبات می تواند در این موضوع یاری دهنده باشد تا موضوع را بررسی کند که اعتبارات حوزه درمان ناباروری در چه مسیری هزینه می شود. البته ما از دیوان محاسبات درخواست کردیم تا این موضوع رابررسی کند.

وی خاطرنشان کرد:‌ ما انتظار داریم هزینه های درمانی زوج های ناباروری رایگان شود و یا حداقل بیشترین کمک را در کمک هزینه ها به آنها داشته باشیم؛ چراکه یک سری از زوج ها از رده خارج می شوند و به دلیل نداشتن هزینه ها نمی توانند مسیر درمان را ادامه دهند.

پوربافرانی اظهار داشت:‌ ما حتی پیشنهاد مان در بودجه این است که هزینه درمان ناباروری، رایگان باشد. امیدواریم همان پوشش بیمه‌ای ۸۵ درصد هم محقق شود. همچنین در تلاش هستیم تا در همه مراکز استانی درمان ناباروری وجود داشته باشد.

وی یادآور شد:‌ نگاه وزارت بهداشت امروز تغییر کرده است و دیگر کسی از شعار فرزند کمتر زندگی بهتر استفاده نمی کند اما به هرحال انتظارات محقق نشده است. متأسفانه در سیاست های تشویقی مشکل داریم. برای مثال در یارانه ها شاهد هستیم که میزان یارانه جمعیت بالای ۵ نفر تفاوتی با جمعیت سه نفر ندارد.اگر بسته های تشویقی موجود عملیاتی و اجرایی و از دستورالعمل و بخشنامه خارج شود، قطعا مؤثر خواهد بود و وضعیت را متفاوت می کند.

عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس خاطرنشان کرد:‌ ما نمی توانیم در حوزه جمعیت تنها به یک نکته اشاره کنیم بلکه شرایط اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی عوامل مهمی است که می تواند در موضوع جمعیتی تأثیرگذار باشد.

انتهای پیام/

اقامت 24 پر بازدید ها پر بحث ترین ها بیشترین اشتراک بازار globe

اخبار کسب و کار globe بیمه البرز طاها گشت رسپینا هتل تارا سرمایه منبع خبر

عضو کمسیون بهداشت و درمان مجلس: پوشش بیمه‌ای برای درمان ناباروری رایگان شود بیشتر بخوانید »

بازدید فرمانده نیروی پدافند هوایی از ایستگاه رادار شهرآباد

یکشنبه ۲۹ دی ۱۳۹۸ – ۱۳:۱۷ بازدید فرمانده نیروی پدافند هوایی از ایستگاه رادار شهرآباد

فرمانده نیروی پدافند هوایی ارتش از ایستگاه رادار شهرآباد منطقه شمال شرق بازدید کرد.

به گزارش گروه دفاعی خبرگزاری فارس، امیر سرتیپ ستاد علیرضا صباحی فرد فرمانده نیروی پدافند هوایی ارتش از ایستگاه رادار شهرآباد منطقه شمال شرق بازدید کرد.

امیر صباحی فرد در این بازدید با حضور در سایت رادار، مواضع توپخانه‌ای گردان زمین به هوا و تعدادی از موقعیت های دیدبانی بصری با ایجاد وضعیت‌های عملیاتی مختلف، میزان آمادگی رزمی و عملیاتی این قسمت ها را ارزیابی کرد.

فرمانده نیروی پدافند هوایی با سرکشی از قسمت‌های مختلف نظیر مکان‌های زیستی و رفاهی کارکنان وظیفه ضمن تشکر از اقدامات صورت گرفته در این ایستگاه با حضور در جمع کارکنان با اشاره به اینکه دشمن همیشه درصدد ضربه زدن هست، گفت :پدافند نقطه اول برخورد با دشمن است و تک تک شما عزیزان باید وظیفه خود را به درستی و دقت انجام داده و آمادگی کامل خود را حفظ کنید و در برابر دفاع از مردم احساس مسئولیت کنید تا دشمنان را مایوس کرده و بتوانید آسمانی امن را به مردم هدیه دهید.

انتهای پیام/

اقامت 24 پر بازدید ها پر بحث ترین ها بیشترین اشتراک بازار globe

اخبار کسب و کار globe بیمه البرز طاها گشت رسپینا هتل تارا سرمایه منبع خبر

بازدید فرمانده نیروی پدافند هوایی از ایستگاه رادار شهرآباد بیشتر بخوانید »

حمله شبانه و نارنجکی به خانه سردار

در آن حادثه همه وسایل اتاق پذیرایی سوخت ولی حاج حمید صدمه‌ای ندید. تکه‌های نارنجک به سقف و دیوار اتاق‌ها پخش شده بود. همسایه‌ سپاهی‌مان حادثه را به حفاظت سپاه اطلاع داد.

به گزارش مشرق، پروین مرادی همسر فرمانده شهید، سردار حاج حمید تقوی فر با بیان خاطره ای از همسر شهیدش در شبکه های اجتماعی نوشت:

در زمان جنگ تحمیلی حاج حمید نقشه کشتن صدام را کشیده بود. در آن عملیات، فرزند صدام ۱۳ تیر خورد. آن زمان در اهواز بودیم، چند روز بعد از این عملیات، حاج حمید در پذیرایی نشسته و اخبار تلویزیون نگاه می‌کرد که از شدت خستگی خوابش برد. ساعت حدود ۱۱ شب نارنجکی داخل پذیرایی خانه انداختند. همراه با دخترم مریم در اتاق مشغول خواندن درس بودیم. با شنیدن صدای مهیب از اتاق خارج شدیم و او هم به سمت هال دوید.
در آن حادثه همه وسایل اتاق پذیرایی سوخت ولی حاج حمید صدمه‌ای ندید. تکه‌های نارنجک به سقف و دیوار اتاق‌ها پخش شده بود. همسایه‌ سپاهی‌مان حادثه را به حفاظت سپاه اطلاع داد. حفاظت احتمال می‌داد که بخاطر عملیات کشتن صدام که نقشه حاج حمید بود این ترور از طرف منافقین یا نفوذی‌ها انجام شده است.آن زمان این مسئله رسانه‌ای نشد.
فردای آن روز هوا بسیار سرد بود. از طرف حفاظت سپاه هم یک سرباز را برای نگهبانی به درب منزلمان فرستادند. حاج حمید گفت "نیازی به نگهبانی نیست. بروید … آن سرباز رفت و مجدد سرباز دیگری آمد. حاج حمید با دیدن سرباز ناراحت شد و گفت "در این هوای سرد نیازی به نگهبانی نیست! اتفاقی نمی‌افتد. بروید." با سپاه هم تماس گرفت که دیگه سربازی نفرستند.

  • اپارک
  • شهر خبر
  • بلیط دات کام

منبع خبر

حمله شبانه و نارنجکی به خانه سردار بیشتر بخوانید »

«احمدعلی» با دختران شناگر چه کرد؟

تا چشمم به رودخانه افتاد یک دفعه سرم را پایین انداختم و همان‌جا نشستم! بدنم شروع به لرزیدن کرد. نمی‌دانستم چه کار کنم! همان جا پشت بوته‌ها مخفی شدم. در پشت آن بوته‌ها چند دختر جوان مشغول شنا بودند.

به گزارش مشرق، محسن نوری، از دوستان شهید احمدعلی نیری که از کودکی با او بوده، خاطره نابی از او نقل می‌کند:
من نزدیک‌ترین دوست احمد بودم. ما رازدار هم بودیم. یک بار از او پرسیدم: احمد! من و تو از بچگی همیشه با هم بودیم اما سؤالی از تو دارم؛ نمی‌دانم چرا در این چند سال اخیر، این قدر رشد معنوی کردی اما من… لبخندی زد و خواست بحث را عوض کند اما دوباره سؤالم را پرسیدم. بعد از کلی اصرار سرش را بالا آورد و گفت: طاقتش را داری؟ با تعجب گفتم: طاقت چی رو؟ گفت بنشین تا بهت بگم.

نفس عمیقی کشید و گفت یک روز با رفقای محل و بچه‌های مسجد رفته بودیم دماوند. شما توی آن سفر نبودید. همه رفقا مشغول بازی و سرگرمی بودند. یکی از بزرگترها گفت احمدآقا برو این کتری رو آب کن و بیار تا چای درست کنیم. بعد جایی رو نشان داد گفت اونجا رودخانه است برو اونجا آب بیار. من هم را افتادم. راه زیادی نبود از لابلای بوته‌ها و درخت‌ها به رودخانه نزدیک شدم. تا چشمم به رودخانه افتاد یک دفعه سرم را پایین انداختم و همان‌جا نشستم! بدنم شروع به لرزیدن کرد. نمی‌دانستم چه کار کنم! همان جا پشت بوته‌ها مخفی شدم. در پشت آن بوته‌ها چند دختر جوان مشغول شنا بودند. همان‌جا خدا را صدا زدم و گفتم: «خدایا کمکم کن. الآن شیطان مرا وسوسه می‌کند که نگاه کنم. هیچ کس هم متوجه نمی‌شود اما به خاطر تو از این گناه می‌گذرم.»

بعد کتری خالی را از آنجا برداشتم و از جای دیگر آب آوردم. بچه‌ها مشغول بازی بودند. من هم شروع به آتش درست‌کردن شدم. خیلی دود توی چشمانم رفت. اشک همین‌طور از چشمانم جاری بود. یادم افتاد حاج آقا [حق‌شناس] گفته بود: «هرکس برای خدا گریه کند خدا او را خیلی دوست خواهد داشت.» من همین‌طور که اشک می‌ریختم گفتم از این به بعد برای خدا گریه می‌کنم. حالم خیلی منقلب بود. از امتحانی که در کنار رودخانه برایم پیش آمده بود هنوز دگرگون بودم. همین‌طور که داشتم اشک می‌ریختم و با خدا مناجات می‌کردم خیلی با توجه گفتم: یاالله یا الله..

به محض اینکه این عبارت را تکرار کردم صدایی شنیدم. ناخودآگاه بلند شدم. از سنگ‌ریزه‌ها و کوه‌ها و درخت‌ها صدا می‌آمد؛ همه می‌گفتند: «سُبوحُُ قُدّوس، ربُنا و ربُ‌الملائکهِ والرّوح»
وقتی صدا را شنیدم ناباورانه به اطرافم نگاه کردم. دیدم بچه‌ها متوجه نشدند. در آن غروب، با بدنی که می‌لرزید به اطراف می‌رفتم و از همه ذرات عالم این صدا را می‌شنیدم. از آن موقع کم‌کم درهای عالم بالا به رویم باز شد. این را برای تعریف از خودم نگفتم. گفتم تا بدانی انسانی که گناه را ترک کند چه مقامی پیش خدا دارد اما تا زنده‌ام جایی تعریف نکن.

شهید احمدعلی نیری در سن ۱۹ سلگی در ۲۷ بهمن ماه ۱۳۶۴ در عملیات والفجر ۸ و در اروندرود به شهادت رسید و کتابی از خاطرات او با نام عارفانه توسط نشر شهید ابراهیم هادی منتشر شده است.

  • اپارک
  • شهر خبر
  • بلیط دات کام

منبع خبر

«احمدعلی» با دختران شناگر چه کرد؟ بیشتر بخوانید »

آغاز پویش مطالعاتی «روایت‌های بارانی»

همزمان با ایام فاطمیه و شهادت مظلومانه حضرت زهرا (س) انتشارات شهید کاظمی پویش مطالعاتی «روایت‌های بارانی» را با محوریت کتاب «مگر چشم تو دریاست» برگزار می‌کند.

به گزارش مشرق، همراه با ایام فاطمیه و شهادت مظلومانه حضرت زهرا (س) انتشارات شهید کاظمی پویش مطالعاتی «روایت‌های بارانی» را با محوریت کتاب «مگر چشم تو دریاست» برگزار می‌کند.

«مگر چشم تو دریاست!» زندگی شهیدان محمد، عبدالحمید، نصرالله و رضا جنیدی را از زبان مادر روایت می‌کند که به قلم جواد کلاته عربی نگاشته شده است.

شهیدان جنیدی در خانواده‌ای مجاهد و روحانی متولد می‌شوند. پدر شهدا پس از سال‌ها تحصیل و تدریس در حوزه علمیه قم در سال ۱۳۵۴ به زادگاهش شهرستان پیشوا بازمی‌گردد. ایشان پس از انقلاب به پیشنهاد آیت‌الله محمدی گیلانی و با حکم امام خمینی به امامت جمعه شهرستان رودسر منصوب می‌شود و بعد از رحلت امام هم با حکم مقام معظم رهبری تا پایان عمرش در سال ۱۳۷۷ در این سنگر مقدس خدمت می‌کند.

نصرالله، نخستین شهید خانواده جنیدی در سال ۱۳۵۹ در جبهه آبادان به شهادت می‌رسد. نصرالله جنیدی عضو ستاد جنگ‌های نامنظم شهید چمران بود. رضا، کوچک‌ترین پسر خانواده، از بسیج رودسر به جبهه غرب اعزام می‌رود و در همان اعزام اول به شهادت می‌رسد. ضدانقلاب با آگاهی از اینکه او فرزند امام‌جمعه است، بر سر تبادل پیکر او از نیروهای ایرانی طلب پول می‌کند، اما با مخالفت پدر و مادر شهید روبه‌رو می‌شود. محمد، سومین شهید و پسر ارشد خانواده، به عنوان بسیجی لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله (ص) در عملیات خیبر در حالی به شهادت می‌رسد که برادرش عبدالحمید، ناظر شهادتش است و نمی‌تواند پیکر برادرش را به عقب برگرداند. در نهایت، عبدالحمید هم پس از سال‌ها تحمل جراحت‌های جنگ، در سال ۱۳۷۹ به جمع برادران شهیدش می‌پیوندد.

بخش‌هایی از متن این کتاب، به فعالیت‌های حاج‌آقا جنیدی، حاج‌خانم جنیدی،‌دامادها و عروس‌های این خانواده مجاهد در پشت جبهه می‌پردازد. همچنین،‌ بخش‌هایی از متن کتاب نیز شامل روایت‌هایی از چهار بازدید مقام معظم رهبری از بیت شهیدان جنیدی است.

در بخشی از این کتاب درباره روزهای آخر عمر شهید عبدالحمید جنیدی می‌خوانیم:
توی آخرین دست‌نوشته‌اش در همان سررسید خیلی بدخط نوشته: «بسم‌ الله الرحمن الرحیم. اصلاً نمی‌توانم دیگر از امروز حرف بزنم. شاید به مغزم فشار بیاورم و [بتوانم] از دلم حرف بزنم. امروز ۷۹/۶/۲۶ یعنی نزدیک سالگرد شهدا که از…» دوسه کلمه هم نوشته که معلوم نیست چه است، اما مشخص است آخرین جمله‌هایی که می‌خواسته بنویسد، ناتمام مانده و انگار دیگر نتوانسته حتی حرف‌های دلش را هم بنویسد. خدا می‌داند توی دلش چه می‌گذشته آن لحظه. سررسید را که نگاه می‌کردم، صفحهٔ قبل از این مطلب آخری، شعری را ناقص نوشته بود که کاملش را از بچه‌ها پرسیدم؛ «شکست عهد من و گفت هرچه بود گذشت، به گریه گفتمش آری ولی چه زود گذشت. بهار بود و تو بودی و عشق بود و امید، بهار رفت و تو رفتی و هرچه بود گذشت.»

بر این اساس شرکت کنندگان می‌توانند با تهیه کتاب از فروشگاه‌های سراسر کشور و یا ارسال نام کتاب به شماره پیامک ۳۰۰۰۱۴۱۴۴۱ و همچنین مراجعه به سایت manvaketab.ir و خرید اینترنتی کتاب در مسابقه شرکت کنند.

علاقمندان پس از خرید کتاب می توانند به دو روش در مسابقه شرکت کنند:
روش اول: شرکت کنندگان می‌توانند با ارسال کد سریالی که روی برگه مسابقه درج شده به سامانه پیامکی ۳۰۰۰۱۴۱۴۴۱ در مسابقه شرکت نمایند. در این بخش بعد از پایان مسابقه به قید قرعه به ۱۸ نفر از برگزیدگان جوایز نقدی و غیر نقدی نفیسی اهدا خواهند شد

روش دوم: با ارائه یادداشت و دلنوشته و ارسال صفحه مورد علاقه خود از کتاب و یا گرفتن عکسی خلاقانه و ساخت کلیپ و تیزر و فایل صوتی معرفی از کتاب و انتشار در شبکه های اجتماعی. شرکت کنندگان در این بخش می توانند آثار خود را با هشتک #نشر_شهید_کاظمی و #مگر_چشم_تو_دریاست در اینستاگرام به اشتراک بگذارند و درقزعه کشی هفتگی مسابقه شرکت کنند.

مهلت ارسال آثار تا ۳۰ اسفند۹۸ است.

  • اپارک
  • شهر خبر
  • بلیط دات کام

منبع خبر

آغاز پویش مطالعاتی «روایت‌های بارانی» بیشتر بخوانید »

به‌ نام همدردی با قربانیان هواپیما، به کام رئیس‌جمهور آمریکا

شنبه ۲۸ دی ۱۳۹۸ – ۱۴:۲۶ به‌ نام همدردی با قربانیان هواپیما، به کام رئیس‌جمهور آمریکا

حمله سپاه به پایگاه آمریکایی به شدت سران این کشور را تحقیر کرد ولی در زمانی که باید به نیروهای مسلح برای مقابله با دشمن کمک می‌کردیم؛ عده‌ای در داخل همان کار را کردند که دقیقا خواست دشمن بود.

گروه سیاسی خبرگزاری فارس ـ کامران شیرازی: هنوز چند روز بیشتر از ترور ناجوانمردانه و بزدلانه سردار سلیمانی فرمانده مقتدر نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نگذشته بود که یگان موشکی نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، پایگاه آمریکایی عین‌الأسد را موشک‌باران کرد تا در همان روزهای اولیه سیلی محکمی به آمریکای جنایتکار بزند و کاری را انجام دهد که بعد از جنگ جهانی دوم سابقه نداشته توسط هیچ کشوری انجام شود.

* احساس غرور مردم از سیلی محکم سپاه به آمریکا

بعد از انتشار خبر انتقام ایران از ترور ناجوانمردانه شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی و یارانش مردمی که خشم و نفرت وجودشان را نسبت به جنایت آمریکا گرفته بود، مقداری آرام گرفتند و هر کسی در هر جایی از ایران خبر شلیک موشک‌های زمین به زمین ایران و اصابت دقیق آنها به پایگاهی که در ترور سپهبد سلیمانی مشارکت داشت، را می شنید ابراز خوشحالی می کرد.

ترامپ احساس می کرد با ترور سردار سلیمانی خوشحالی مردم در خیابان‌های ایران را خواهد دید ولی نه تنها چنین نشد بلکه زمانی خوشحالی مردم ایران را دید که مردم شنیدند پایگاه های آمریکایی در عراق با موشک های سپاه در هم کوبیده شده است. این شاید دومین اتفاقی بود که در چند روز اخیر ترامپ را نگران کرد، اولین اتفاق حضور میلیونی مردم در تشییع سردار سلیمانی بود و دوم هم حملات کوبنده ایران و احساس غرور مردم ما بعد از این پاسخ.

رئیس‌جمهور آمریکا در ابتدا وقتی خبر اصابت موشک‌های ایران به بزرگترین پایگاهش در عراق را شنید آنچنان وحشت کرد که حتی حاضر نشد پاسخ محکمی به اقدام ایران بدهد و تنها در توئیتی منفعلانه نوشت: « همه چیز خوب است! از ایران موشک‌هایی به دو پایگاه نظامی واقع در عراق شلیک شده است. ارزیابی تلفات و خسارات الان در جریان است.»

ترامپ وقتی این مطالب را منتشر کرد آنچنان که خودش در توئیتش اذعان کرده هنوز ارزیابی درست و دقیقی از تلفات و خسارات نداشته ولی آنچنان تحقیر شده بود که برای رهایی از احساس حقارت بیشتر می گوید تا الان همه چیز خوب بوده!

بعد از انتشار این توئیت با توجه به تهدیدات رئیس جمهور آمریکا قبل از حمله موشکی ایران برخی‌ها انتظار داشتند آمریکا یک بیانیه تند علیه ایران صادر کند و احساس می کردند ترامپ در اولین واکنشش به حمله موشکی ایران قاطعانه بایستد و ایران را به حمله نظامی تهدید کند! اما وقتی پشت تریبون قرار گرفت حرف‌هایی را بیان کرد که به شدت تعجب برخی تحلیل گران را برانگیخت! او در ابتدا سعی کرد با دروغگویی و با گفتن اینکه تلفات جانی نداشتیم از افتضاحی که برایش به بار آمده کم کند. بعد از آن هم از ترس اینکه مبادا مجددا موشک های ایرانی روی سرشان فرو بیاد حرفهایی را بیان کرد که اصلا رنگ و بویی از تهدید نظامی علیه ایران نداشته باشد.

بسیاری از تحلیل گران متصل به رسانه‌های معاند قبل از واکنش ترامپ با تحلیل‌های آبکی خود سعی می کردند به نوعی با ایجاد وحشت در دل مردم ایران، از خوشحالی آنها بابت سیلی محکم سپاه بکاهند ولی بعد از اظهارات ترامپ چاره‌ای نداشتند جز اینکه به ناتوانی و عقب نشینی ترامپ اقرار کنند.

ترامپ آنچنان در مقابل خبرنگاران حاضر شد که به راحتی می شد متوجه شد به شدت تحقیر شده و به شدت هم نگران روشن شدن واقعیت خسارات و تلفات حمله موشکی ایران است. او حتی حاضر نشد به سوالات خبرنگاران پاسخ دهد که البته مطمئنا این از پیش برنامه ریزی شده بوده تا بیش از این در مقابل رسانه ها و مردم آمریکا تحقیر نشود.

هنوز ثانیه‌هایی از عقب نشینی ترامپ نگذشته بود که اظهارات وی و نوع رفتارش در مقابل دوربین رسانه‌ها مورد تمسخر بسیاری از فعالان فضای مجازی قرار گرفت.

* چرا ترامپ دروغ گفت؟

اما چرا ترامپ اینقدر واضح درباره خسارات و تلفات حمله موشکی به پایگاه آمریکایی دروغ گفت؟ روی این موضوع که ترامپ دروغ گفته کمتر کسی شک دارد. ترامپ در گذشته هم نشان داده که زیاد دروغ می گوید و اساساً در میان بسیاری از آمریکایی ها با رئیس جمهور دروغگو مشهور است. تا جایی که روزنامه واشنگتن‌پست قبل از این مسائل، گزارش داده ترامپ در ۹۹۹ روز گذشته ۱۳۴۳۵ ادعای غیردقیق و خلاف‌واقع مطرح کرده که در این میان، ۲۷ مورد از ادعاهای او در دسته «پینوکیو تمام» جای گرفته‌اند.

قبلا هم محافل مطبوعاتی و رسانه‌های آمریکایی از رکورد جدید سونامی دروغ‌های ترامپ در صحنه سیاسی آمریکا خبر داده بودند. با توجه به این موضوع الان نه تنها در ایران بلکه بسیاری از سیاسمتدارن آمریکایی هم یقین دارند ترامپ درباره اینکه حمله موشکی ایران تلفات جانی نداشته دروغ گفته است.

نکته بعدی که نشان می دهد ترامپ دروغ می گوید این است که مدتها و تا پاک‌سازی این پایگاه به هیچ خبرنگار و فردی اجازه ورود به پایگاه عین الاسد داده نشد و در این میان مشخص شد آمریکایی‌ها به دور از چشم رسانه ها و مردم عراق در حال انتقال مجروحین و جنازه های نیروهای آمریکایی هستند و بعدا نیز بسیاری از رسانه‌ها پرده از این واقعیت برداشتند.

* انتقال مجروحان آمریکایی به اردن و فلسطین اشغالی

فرمانده نیروی هوافضای سپاه نیز در تشریح جزئیات عملیات موشکی هم از این موضوع پرده برداشته که پس از عملیات سپاه، حداقل ۹ سورتی پرواز سی۱۳۰ برای انتقال مجروحانشان به اردن و فلسطین اشغالی انجام شد و تعدادی بالگرد شینوک نیز مجروحان آنها را به بیمارستانی در بغداد منتقل کرد. این اتفاق را مدتی بعد رسانه‌های غربی براساس اطلاعیه آمریکایی‌ها اینگونه بیان کردند که یازده سرباز آمریکایی در حملات موشکی ایران دچار ضربه ملایم مغزی! شده است.

البته بسیاری از کارشناسان معتقدند این اطلاعیه که با تاخیر چندین روزه منتشر شد هم دروغ است و تلفات بیش از اینهاست.

* دست و پا زدن ترامپ در باتلاق

این روزها به نظر نمی رسد کسی با مسائل منطقه و سیاست خارجی آشنایی داشته باشد و بگوید ترامپ در ترور سردار سلیمانی اشتباه محاسباتی نداشته است. ترامپ با هر دلیلی که دست به این جنایت زد نتیجه‌اش برخلاف آنچه شد که می پنداشت و هم اکنون هم دست و پا می زند که تبعات این شکست را کمتر کند و برای این کار نه تنها دروغ می گوید بلکه مراقب است اشتباه دیگری نکند که در باتلاقی که خودش ایجاد کرده بیشتر فرو رود.

مسلما موارد بسیاری وجود دارد که نشان می دهد ترامپ برای چه درباره حمله موشکی ایران دروغ می گوید، امروز وظیفه همه ما برای زدن سیلی بعدی به آمریکا این است که با بیان این موارد دشمن را در رسیدن به آنچه در ذهن دارد ناکام کنیم.

* تلاش عناصر ضدانقلاب برای کمرنگ نشان دادن پاسخ کوبنده سپاه

در این میان عناصر ضدانقلاب هم که از حضور میلیونی ملت در تشییع سردار سلیمانی و اقدام کوبنده سپاه وحشت زده شده تلاش می کند تا بگوید اتفاقی رخ نداده و سعی دارد آنچه در این چند وقت اخیر رخ داد و باعث شد توطئه‌های آنها خنثی شود را کمرنگ جلوه دهند.

* موج‌سواری دشمن و عناصر داخلی‌اش در ماجرای سقوط هواپیما

بعد از اتفاقات رخ داده، ماجرای سانحه سقوط هواپیمای اوکراینی مردم را عزادار کرد. اتفاقی که براساس بیانات رهبر معظم انقلاب خوشحالی دشمنان را فراهم کرد.

اما آنچه در این ماجرا مهم است این است که عده‌ای در داخل درست در زمانی که ایران و آمریکا درگیر بودند، به‌جای اینکه به مردم و کشورشان کمک کنند بدون اینکه منافع ملی را درنظر بگیرند به کمک دشمن رفته و سوءاستفاده از سانحه تلخ سقوط هواپیما که بسیار دردناک هم بود تلاش کردند حمله سپاه به آمریکا را کم‌اهمیت جلوه دهند و از همه بدتر اینکه درست در زمانی که سپاه ما به کمک و روحیه نیاز داشت با سردادن شعارهایی سعی کردند به نیروهایی که ۴۰ سال است در مقابل دشمن سینه سپر کرده‌اند، بتازند و با برخی اقدامات ساختارشکنانه تمام تلاش‌های نیروهای سپاه در جبهه‌های نبرد با دشمن و در امدادرسانی به حادثه‌دیدگان در سیل و زلزله و صدها خدمات دیگر را نادیده گرفتند.

این افراد حتی به تصویر سردار سلیمانی هم اهانت کردند و دقیقا همان‌کارهایی را انجام دادند که خواست دشمن بود.

* مطالبه خروج آمریکا از منطقه از سوی مردم و دانشگاهیان

با این حال عناصر معاند و ضدانقلاب تلاش امروز تلاش دارند تا آنچه باعث موجب افتخار مردم به قدرت دفاعی و نظامی کشور می شود را کمرنگ کنند زیرا به خوبی می دانند این موضوع موجب همبستگی و اتحاد ملت و از بین رفتن توطئه های ضدانقلاب می شود.

در همین راستا فعالان فضای مجازی، رسانه‌ها، دانشگاهیان و همه کسانی که تریبونی دارند باید با تبیین دقیق مسائل و نشان دادن واقعیت در قدم اول دروغگویی های ترامپ و بعد نقشه‌های عناصر و گروه های معاند را برملا کنند و اجازه ندهند برخی شایعات که با هدف فریب مردم منتشر می شود واقعیت را بپوشاند.

انتهای پیام/

اخبار مرتبط اقامت 24 پر بازدید ها پر بحث ترین ها بیشترین اشتراک بازار globe

اخبار کسب و کار globe بیمه البرز طاها گشت رسپینا هتل تارا سرمایه منبع خبر

به‌ نام همدردی با قربانیان هواپیما، به کام رئیس‌جمهور آمریکا بیشتر بخوانید »

پاسخ‌های مفصل خانم نویسنده به ۴۰ سئوال انتقادی مشرق

انصاف حکم می کند شهادت بدهیم ما در مقام یک منتقد سفت و سخت با او گفتگو کردیم و او از پاسخ به هیچ سئوالی طفره نرفت و هیچ استدلالی را بی سند بیان نکرد. متن کامل این گفتگو حالا پیش روی قضاوت تاریخ است.

گروه جهاد و مقاومت مشرق – بعد از چاپ کتاب «یک محسن عزیز» کمتر کسی فکر می کرد کتابی که ۶۰۰۰۰ تومان قیمت دارد و نسبت به حجم سبد کتاب در بین علاقمندان کتاب های دفاع مقدس، رقم قابل توجهی است، اینگونه مورد استقبال قرار بگیرد که در عرض چند ماه به چاپ دوم برسد. حالا در آستانه چاپ دوم این کتاب، برخی انتقادهای پنهان و آشکار به روایت این کتاب، ما را بر آن داشت تا «فائضه غفارحدادی» را به دفتر مشرق دعوت کنیم و گفتگویی مفصل درباره همه انتقادهایی که این روزها به کتابش وارد می کنند، ترتیب دهیم. او با دقت سعی کرد به تک تک سئوالاتمان پاسخ بدهد و البته قضاوت نهایی را باید به مخاطبان کتاب سپرد اما انصاف حکم می کند شهادت بدهیم ما در مقام یک منتقد سفت و سخت با او گفتگو کردیم و او از پاسخ به هیچ سئوالی طفره نرفت و هیچ استدلالی را بی سند بیان نکرد. متن کامل و بی کم و کاست این گفتگو حالا پیش روی قضاوت شما و قضاوت تاریخ است…

❖ وقتی به کتاب‌تان انتقاد می‌شود چه حسی دارید؟

فائضه غفارحدادی: معمولاً از انتقاد ناراحت نمی‌شوم و آن را می‌پذیرم. انتقاد مثل تیغ جراحی است و باید باشد تا بتوانم در کارهای بعدی براساس انتقاداتی که به کتاب‌های قبلی شده، با دید بهتری قلم بزنم. وقتی ببینم منتقدی با دید دلسوزانه و منصفانه انتقاد کرده، خیلی بهتر می‌پذیرم.

❖ موقعی که می‌نوشتید احتمال می‌دادید که اینگونه انتقادات به شما و کتابتان مطرح شود؟

فائضه غفارحدادی: وقتی کتاب خط مقدم را می‌نوشتم، خیلی می‌ترسیدم؛ از این جهت که راوی‌های آن همه زنده بودند و تناقضات راوی‌ها هم وجود داشت اما با آقای پیکانی می نشستیم و بررسی های بیش تر می کردیم و مصاحبه های تکمیلی و مطابقت با اسناد و بالاخره به این نتیجه می‌رسیدیم که این روایت درست است.

❖ اما کتاب چاپ شده درباره شهید طهرانی مقدم وجود نداشت که مرجع اختلاف نظرها باشد…

فائضه غفارحدادی: بله نبود. ولی مثلا گاهی ما روایت بلندپایه ترین مسئول موشکی را رد می کردیم و روایت آن اپراتور جزء را در کتاب می آوردیم و خب سوال پیش می آمد و بالاخره دلهره و سختی خودش را داشت ولی الحمدالله هیچ مشکلی پیش نیامد و مخالفان با توضیحات سندی ما قانع می شدند. اما در مورد کتاب شهید وزوایی اینگونه نبود، کسی از ما توضیحی نخواست. به یکباره فقط نقدشان منتشر شد.

❖ الان به نظر شما وزن انتقادها بیشتر است یا تعریف و تمجیدها؟

فائضه غفارحدادی: با توجه به برایند همه بازخوردهایی که شنیده و خوانده ام، تعریف ها بیشترند. الحمدلله کتاب یک محسن عزیز توانسته اثر خودش را روی مخاطب عادی و حرفه ای بگذارد و آن احساس لزوم رشد و شبیه شدن به آقا محسن را در خواننده اش بیدار کند. همه هدف من از نوشتن کتاب همین بود ولی می دانید که تاثیر از خداست. من هیچ کاره بوده ام. اگر تمام سالهای آینده زندگی ام را صرف شکر کردن این لطف خدا کنم باز هم از پسش برنمی آیم. البته انتقاداتی هم نوشته شد بر کتاب که بیش تر از جانب کسانی بود که قبلاً کتابی در این زمینه ها نوشته اند. من نمی‌توانم وزن منتقدین را کم حساب کنم و آنها را نادیده بگیرم ولی واقعاً تعداد بسیار زیادی از آنهایی که کتاب را خواندند، از کتاب تعریف کردند. از افراد متخصص مثل استاد کمری که در زمینه مستند نگاری صاحب نظرند و آقای مختارپور رئیس نهاد کتابخانه ها که ذائقه مخاطب را بلدند و اساتید تاریخ هم بازخورد خوب داشته ام.

آقای کمری به من گفتند که از نظر مستندنگاری این کتاب درست نوشته شده است. حرف ایشان برای من واقعاً‌ سند بود و حس خوبی داشتم. قرار شده که جلسه‌ای هم با ایشان داشته باشیم و مفصل‌تر راجع‌به مصادیق انتقادات صحبت کنیم. افرادی هم که انتقاد کرده‌اند دلیل‌شان، عدم تطابق روایت‌ها با کتابهای پیشین بوده. که همه کتابهای پیشین هم در واقع بر اساس کتاب همپای صاعقه نوشته شده اند.

❖ قبول دارید که اگر عنوان داستان را یا زندگینامه داستانی را روی کتاب‌تان می‌گذاشتید، خیلی از این مشکلات حل می‌شد؟

فائضه غفارحدادی: اگر پیش‌بینی می‌کردم اینطوری می‌شود، با اینکه قبول ندارم ولی از همین عنوان ها استفاده می کردم. کتاب یک محسن عزیز «زندگینامه داستانی» است ولی به این دلیل که کتابهایی که از این عنوان استفاده می کنند خودشان را در تخیل آزاد می گذارند، ترسیدم از این عنوان. می‌خواستم به مخاطبم بگویم میزان تخیل در کتاب من خیلی کم است. ممکن است دیالوگی را به صورت تخیلی نوشته باشم، ولی آن دیالوگ را براساس احساس مستند آن واقعه نوشته ام. مثلاً‌ برای این که توصیف کنم که شهید موحد دانش با شهید محسن شوخی داشته اند. چون هر دوی آنها شهید شده اند، دیالوگی که از آن ها نمانده، من باید دوتا شوخی می آوردم تا مخاطبی که می‌خواند، بفهمد این دوتا رابطه‌شان با همدیگر چگونه بوده. هر جا که دیالوگم مستند به کلمات بوده با تغییر فونت مشخص کرده ام در بقیه موارد دیالوگ ها یا فضاسازی ها مستند به روح واقعه است. که همه این ها هم قابل تشخیص است. هرجا که حرف های شهید آقا محسن عینا آورده شده با فونت مجزاست. در جاهایی هم دقیقا در زیرنویس تاکید شده است که این حرف ها یا سخنرانی مستند نیست و نقل به مضمون آورده شده است.

❖ چند سال است که در حوزه دفاع مقدس می‌نویسید؟

فائضه غفارحدادی: از سال ۱۳۸۹ شروع کرده ام؛ ۹ سال است که می‌نویسم.

❖ ۹ سال برای اینکه بتوانید صحت چند روایت را از چند راوی تشخیص بدهید کافی است؟

فائضه غفارحدادی: واقعاً‌ کار مشکلی است. ممکن است که اشتباه کرده باشم. هر نویسنده‌ای در تشخیص اینکه کدام راوی درست می‌گوید ممکن است اشتباه کند ولی بالأخره سنجه‌هایی وجود دارد که وقتی دو تا روایت را کنار هم می‌گذارم باید بتوانم با یک ترازویی این دو تا را وزن کنم و بگویم که کدام به روایت صحیح نزدیک‌تر است و بالاخره یک روایت باید برگزیده و انتخاب شود. این کار، سلیقه‌ای نیست. برخی از کتاب های مستندنگاری، نه تنها انواع و اقسام روایت های متناقض را پشت سر هم نقل می کنند، بلکه پا را فراتر گذاشته و برای القای منظور خود به مخاطب از افزوده های غیرواقعی و تحریف در قالب مستند برای القای منظور خود به مخاطب استفاده می کنند و مخاطب هم ناگزیر همه را باور می کند.

❖ در مستندنگاری این کار، طبیعی است… نیست اگر این طور باشد که دیگر اسمش مستندنگاری نیست! مستندسازی است به نوعی

فائضه غفارحدادی: بله. در این شرایط هر کسی که کتاب را می خواند همه چیز را محکوم به صحت می داند و به انواع مختلف در ادامه تاریخ نگاری و کتابهای دیگر و فیلم های دیگر هم تحریف بیش تری ایجاد می کند که زاویه اش مدام بیش تر می شود. به عنوان مثال یک مستندساز بر اساس منبع پیشین، مستندی برای شهید محسن وزوایی ساخته بود. بدون اینکه به صحت روایت توجه کند؛ حتی نکرده بود روایت‌های محسن وزوایی را از یک راوی انتخاب کند! هر کدام که به دراماتیک کردن کار و تصویری بودن و سینمایی بودن کمک می‌کرد، انتخاب کرده بود. نتیجه اش یک کاریکاتور از محسن بود که هیچ چیزش شبیه آقا محسن نبود.

❖ شما دقیقاً‌ متهم به همین هستید که دوست داشته اید فلان راوی را انتخاب کنید چون به داستان شما بیشتر می‌خورده. باید برای انتخاب هایتان یک استدلال قوی و مصداقی بیاورید. از روند راستی‌آزمایی‌تان بگویید. چون در جاهایی از کتاب، فضای کارتان داستانی است و خودتان وارد متن می‌شوید، طبیعی است که منتقدان احتمال بیشتری می‌دهند که شما انتخابتان بین چند تا روایت متناقض، سلیقه‌ای باشد.

فائضه غفارحدادی: این اتهام را قبول ندارم. با حدس زدن که نمی شود کسی را متهم کرد. اگر مصداق ها را با خودم مطرح می کردند، طریقه انتخاب کردنم را برایشان توضیح می دادم. کمی شبیه علم رجال و انتخاب احادیث است. برای خودش اصولی دارد. مثلا سعی می کنم به مجموع روایت های راوی و صحت روایت های دیگرش هم توجه کنم. راوی ای که حرف های خودش همدیگر را نقض می کنند یا حرف هایش سند صوتی و مکتوب سال ۶۰ را نقض می کند، از نظر من از درجه اعتبار می افتد. همچنین در انتخاب روایت ها، هرچه تاریخ مصاحبه یا سند به زمان اتفاق نزدیک تر باشد، به صحت نزدیک تر است. نوار مصاحبه فردای عملیات یا صدای ضبط شده از داخل عملیات یا گزارش چاپ شده در همان ماه عملیات به نظرم با هیچ مصاحبه و خاطره ای که سال ها بعد تعریف شده هم ارزی ندارد و قطعا سندیتش بیش تر است.

❖ لطفا خیلی زود برویم سراغ مصادیق…

فائضه غفارحدادی: به عنوان مثال سه مصداق پرچالش را برای شما ذکر می کنم تا با نحوه انتخاب روایت های این کتاب آشنا شوید.

مصداق اول: روایت تمرد محسن وزوایی از حاج احمد در بلتا است. بدنه این ماجرا سه قسمت دارد. قسمت اول برخورد ماشین حاج احمد و محسن در مسیر بلتا به پادگان است که حاج احمد اعتراض می کند چرا نیروها را به جای ساعت ۱۸ ساعت ۱۶ داری برمی گردانی. قسمت دوم در بلتا رخ می دهد که حاج احمد به نیروها خیز می دهد و با محسن درگیر می شود. و قسمت سوم روبوسی و آشتی و صحبت حاج احمد برای نیروهاست. این ماجرا در همپای صاعقه از دو راوی نقل شده است. راوی اول عباس برقی و دوم حسین همدانی. عباس برقی ماجرا را تا جایی می آورد که حاج احمد و محسن دعوایشان می شود و حسین همدانی از آنجا به بعدش را تعریف می کند که دعوای حاج احمد و محسن به پادگان دوکوهه و فردای آن روز کشیده می شود. آقای خالقی ماجرا را با تفاوت هایی تعریف کرد. چرایی تفاوت را با آقای خالقی مطرح کردم. ایشان گفت همان موقع که این روایت را از زبان حسین همدانی خوانده به او زنگ زده و ماجرا را با او چک کرده و طبق ریز خاطراتی که حسین خالقی به یاد آقای همدانی انداخته، همدانی اذعان کرده که اشتباه کرده است و ماجرای دعوای محسن و حاج احمد همان روز در بلتا تمام شده است و به پادگان کشیده نشده است. پس من با سه روایت مواجه بودم. روایتی از عباس برقی که پایان ماجرا را نقل نکرده بود. روایتی از همدانی که ماجرایی با پایان موکول به فردا نقل کرده بود (و البته بعدش به گفته راوی سوم ما پشیمان شده. هرچند سند صوتی ای برای قسمت پشیمانی اش نداشتیم) و روایتی از خالقی که پایان ماجرا را همان روز فیصله داده بود.

اتهام من این است که از بین این سه روایت، روایتی شاذ و پرمتعارض را انتخاب کرده ام. سوال من این است که چه زمان می توانیم بگوییم یک روایت شاذ و پر متعارض است؟ آن زمان که اکثر راوی ها کلیات یک چیز را جوری تعریف کنند و یک راوی بیاید کلیات ماجرایی را کاملا متفاوت بیان کند. آن وقت روایت آن یک نفر شاذ است و باید کنار گذاشته شود. ولی مگر می شود چند نفر متفاوت واقعه ای را دقیقا و واو به واو مثل هم تعریف کنند؟ در بیان جزئیات، همه راوی ها با هم اختلافاتی دارند و این گریزناپذیر است. ماجرا از اینجا جالب شد که من به طور اتفاقی چاپ اول کتاب همپای صاعقه را یافتم و متوجه شدم که روایت آقای همدانی درباره این ماجرا در چاپ اول نیامده و روایت آقای برقی به طور کامل چاپ شده. در ادامه روایت آقای برقی که در چاپ های بعدی همپای صاعقه بدون دلیل مشخصی حذف شده، ماجرای دعوای محسن و حاج احمد در همان روز و در بلتا فیصله یافته است و حاج احمد همانجا در بلتا از آقامحسن عذرخواهی کرده و روبوسی کرده اند و بعد برای نیروها سخنرانی کرده است. در چاپ های بعدی این تکه پایانی روایت برقی حذف و به جایش روایت همدانی آورده شده است. (جالب این که این سخنرانی در بلتا عینا به پادگان منتقل شده است.) یعنی من با سه روایت مواجه شدم. دو راوی که کلیات ماجرا را مثل هم تعریف کرده اند (یعنی برقی و خالقی که ماجرای یک تمرد و فیصله یافتنش در همان مکان و زمان) و راوی پشیمانی که آخر داستان را رسانده به فردا. در اینجا پس کلیت داستان را بر یک تمرد و تمام شدنش در همان روز می پذیریم و روایت خالقی اصلا شاذ نیست. تنها در جزئیاتی با روایت همپای صاعقه چاپ اول اختلاف دارد. مخاطب حق دارد که حرف های او را هم بشنود. همان طور که روایت های دیگر را در کتابها و فیلم های سابق دیده و شنیده. (مثلا در ایستاده در غبار بر اساس روایت همدانی ماجرا ادامه می یابد و به پادگان کشیده می شود. که الان می دانیم اشتباه است) بماند این که افراد دیگری مثل آقای وحیدزاده که در آن صحنه حضور داشت هم ماجرا را مثل خالقی تعریف کرده اند. در مورد جزئیات هم حتی می شود بحث کرد. قسمت اول ماجرا که اشاره به ساعت برگشت و اینها دارد، فقط و فقط یک راوی دارد و آن هم برقی است. همدانی آن را تعریف نکرده است. آقای برقی با توجه به روایت های دیگرش که در حرف های خودش دچار تناقض است، برای من راوی قابل اعتمادی نیست. از طرفی خالقی اصرار داشت که درست است که گردان در حال برگشت به پادگان بود ولی من و محسن در بلتا مانده بودیم و با بچه های شناسایی جلسه داشتیم. شواهد دیگری از جمله اظهارات آقای جهروتی زاده هم وجود داشت که ماجرای برخورد در مسیر بلتا و ساعت به رخ کشیدن، با آن ها نمی خواند. آقای جهروتی زاده تعریف می کند که در کل، بردن نیروهای حبیب برای تمرینات بیش تر به بلتا تدبیر خود آقامحسن بوده و گردان های دیگر این کار را نمی کردند و مسلم است برای کار خودجوشی که فرمانده گردانی داوطلبانه انجام بدهد معنی ندارد که ساعت اتمام مشخصی گذاشته شود آن هم به حدی سرسختانه که اگر همان فرمانده گردان تشخیص بدهد که دو ساعت زودتر نیروهایش را آزاد کند مورد مواخذه قرار بگیرد، برای همین ترجیح دادم قسمت اول ماجرا را در یک محسن عزیز نیاورم. اما قسمت دوم ماجرا که ماجرای تمرد محسن از حاج احمد است، جلوی چشم یک گردان اتفاق افتاده است و قطعا شاهدان زیادی دارد. البته همین جا بگویم که من واژه «تمرد» که منتقدین به کار می برند را درست نمی دانم. واژه تمرد را که می شنویم انتظار یک سرپیچی قاطع و سرنوشت ساز در شرایط جنگی از فرمانده بالادستی داریم. در صورتی که اینجا یک دعوای ساده بر سر کیفیت آموزش نیروها بوده و اطلاق واژه تمرد بر آن زیبنده نیست. یا حتی اگر روایت آقای برقی درست باشد و ساعت پایان آموزش به جای ۱۸ به ۱۶ تقلیل یافته باشد هم تخلف از آن، تمرد نیست. یک خطای فرماندهی است. حاشیه نروم. جلد اول «همپای صاعقه» این ماجرای به اصطلاح تمرد را فقط از روایت آقای برقی آورده و دیالوگ ها و اتفاقات همه از زبان ایشان است. این که حاج احمد به نیروها خیز داده و آنها درست فرمان را اجرا نکرده اند و او به آقا محسن گفته خودت خیز برو و آقامحسن گفته نمی روم و او گفته پس تفنگش را بگیرید و بازداشتش کنید و این حرف ها… سوال این است که چرا از کسان دیگری که در آنجا حضور داشته اند تحقیق صورت نگرفته و روایت یک نفر از ماجرای به آن مهمی، سند شمرده شده است. در کتاب «ققنوس فاتح» هم بر اساس جلد اول همپای صاعقه همه این ماجرا فقط و فقط از زبان آقای برقی روایت شده است. جالب است که در چاپ های بعدی همپای صاعقه از روایت آقای همدانی هم استفاده شده است ولی بدین شکل که انتهای روایت آقای برقی بدون دلیل روشنی حذف شده و روایت جناب همدانی آمده که حتی آن هم به صورت کامل نیست. چرا که در فایل صوتی مصاحبه آقای همدانی هست که: نیروهای محسن دستور خیز را به درستی اجرا کردند اما احمد می خواست نشون بده چرا شما زود می خواستید برید بر حرفش پافشاری کرد. که در کتاب نیامده و ادامه اش آمده از آنجایی که نیروهای گردان حبیب ضعیف تر از بقیه بودند، مشخص شد که تاکید حاج احمد به آموزش به درستی بوده و نوشته که محسن وزوایی هم به این ضعف اذعان کرده ولی سندی بر این که آقا محسن هم به این ضعف اذعان کرده، نیاورده. یعنی بداجرا کردن دستور حاج احمد را فقط آقای برقی آن طور تعریف کرده. جناب همدانی هم نگفته. جناب خالقی هم نگفته. جناب وحیدزاده هم نگفته. بعد همین روایت می شود منبع خدشه ناپذیر و در فیلم ها و مستندها می آید که بچه های گردان حبیب دستور خیز حاج احمد را اشتباه اجرا می کنند و می پرند روی هم. در واقع روایت همپای صاعقه از این ماجرا یک ملغمه ای درآمده که هیچ چی اش به هیچی اش نمی خورد. مثلا در همان قسمت اول که ماشین آقامحسن و حاج احمد با هم برخورد می کنند و فیلم ایستاده در غبار بر اساس آن ساخته شده است. آقا محسن از ماشین با ژسه پیاده می شود! وسط عملیات نیست که تفنگ چسبیده باشد به دستشان. تازه سلاح سازمانی آن زمان کلاش بوده. حتی تفنگ داشتن آقامحسن در حین آموزش نیروها هم به گفته خالقی و بقیه افراد گردان موضوعیت نداشته. چون آقا محسن شخصا که آموزش نمی داده. فرمانده گردان بوده و با کلاشینکف نمی گشته در بلتا. که در روایت آقای برقی هست که حاج احمد می گه تفنگشو بگیرید بازداشتش کنید. اصلا مگر جناب برقی چه سمتی داشته که برود محسن را بازداشت کند؟ راننده حاج احمد بوده. محسن فرمانده گردان بوده. کی به راننده می گوید برو فرمانده گردان را بازداشت کن؟! حداقلش این بود که باید به برادر همدانی چنین چیزی می گفت که ایشان چنین چیزی تعریف نکرده. جناب خالقی هم می گوید به بازداشت و اینها نرسید. حاج احمد گفت: برادر محسن تحویل بگیر! محسن هم گفت: به نظر من آموزششون کافی بوده.

❖ آقای خالقی سال‌ها سکوت کرده و حضور ایشان در واقع یکی از پاشنه‌ آشیل‌های کار شماست. به راحتی می‌شود به حافظه ایشان اطمینان کرد؟

فائضه غفارحدادی: آقای خالقی در این سالها سکوت نکرده. همان اوایل دهه هفتاد با عده‌ای از خبرنگاران صحبت کرده و بعد با تحریف و تقطیع صحبت‌هایش مواجه شده. آقای خالقی نگاه منتقدانه و واقع بینانه ای دارد و این نگاه با روحیه "همه چیز و همه کس در دفاع مقدس خوب بوده اند" دهه هفتاد نمی خوانده. و به دلیل مواجه شدن با تقطیع و تحریف صحبت‌هایش، به نوعی با اهالی رسانه و کتاب قهر کرده. بر اهل تحقیق و حقیقت پوشیده نیست که راضی کردن راوی و شاهدی که حاضر به حرف زدن نیست، مزیت و حسنی برای محقق است و این که چرا خالقی پیش از این مصاحبه نکرده است، به محقق مربوط نمی شود و به این دلیل نیست که مثلا خالقی، زبلیِ مصاحبه کنندگان قبلی را می دانسته و ترسیده که دروغ هایش را دربیاورند و آبرویش برود و حالا که مصاحبه کننده ای ضعیف را دیده ذوق زده شده و مصاحبه کرده است!!! من فقط به او اطمینان دادم که حرف هایش را تحریف و یا تقطیع نکنم و قبل از چاپ نشانش بدهم. ولی تا از درست بودن کلیاتش مطمئن نشدم روایت هایش را در کتابم وارد نکردم.

❖در این بیست سال آقایان همدانی و برقی، چندین بار در نشست‌های مختلف این خاطره را تعریف کرده اند. چرا هنوز هم این تندواتابهام وجود دارد؟

فائضه غفارحدادی: برای اینکه فقط از همین دو نفر خواسته شده که تعریف کنند. پس بقیه چی؟ در انتخاب راوی ها باید به نزدیکی و دوری اش به شخصیت های ماجرا هم توجه کرد. آقای خالقی نزدیک ترین کس است به آقا محسن. آن ها با هم دوقلو بودند یعنی همه جا باهم بودند. از پادگان ابوذر تا لحظه شهادت، جایی نبوده که از هم دور باشند. از لحاظ روحی هم علاقه شدیدی به هم داشتند. تصور کنید آقای خالقی می‌گوید که در پادگان دوکوهه بودیم و پوتین، پای محسن را زخم کرده بود؛ یکی آمد عکس بگیرد؛ گفتم: صبر کن تا یک دستمال کاغذی روی پایم بگذارم تا مشخص شود شست پای من هم زخم شده و بعد عکس بگیر! یعنی در این حد می خواسته شبیه آقا محسن باشد. باید بدانیم که خاطرات دوست صمیمی از یاد نمی‌رود. در واقع دارد خاطره جگرگوشه‌ و رفیق صمیمی‌اش را تعریف می‌کند. آقای خالقی وقتی در مورد شخص آقا محسن حرف می‌زند، با ریزترین مسائل خاطراتش را تعریف می‌کند.

❖ و یک چالش دیگر؛ همین علاقه به محسن باعث نمی‌شود که به قول معروف روایتش یک روایت تحریف‌گونه و دور از واقعیت بشود؟

فائضه غفارحدادی: این آفت وجود دارد و آن را رد نمی‌کنم. نویسنده باید مواظب باشد و تشخیص بدهد که باعث تحریف در روایت نشود.

❖ شما حواستان بوده که این مسائل به متن وارد نشود؟

فائضه غفارحدادی:آقای خالقی "شاید" بخاطر علاقه شدیدش به آقا محسن، دیالوگ حاج احمد متوسلیان که گفته «دستگیرش کنید» و یا «اسلحه‌اش را بگیرید» را ناخودآگاه از ذهنش حذف کرده باشد ولی در آن حد نیست که برگشتن به پادگان را یادش رفته باشد. در آن حد نیست که بخواهد نکات مهم را تحریف کند. حذف یک دیالوگ باعث نمی‌شود که من کل روایت آن فرد را کنار بگذارم. در اکثر موارد زیر روایت ها ننوشته ام که این روایت برای چه کسی است. چرا که روایت‌های افراد مختلف با هم مخلوط شده اند و برای هر سطرش هم سند هست. ولی در جاهایی مشخصا گفته ام که این روایت را از آقای خالقی نقل کرده ام. در کتاب «همپای صاعقه» هم گاهی با اینکه روایت با حقیقت زاویه دارد ولی می‌گویند که این روایت برای فلانی است و دقیقاً همان لحن و دیالوگ‌های راوی را می‌آورند. گاهی روایت واقعاً درست است ولی با روایت یک نفر دیگر تفاوت‌هایی دارد که خیلی شاز و پرت نیست. مثلا اصل این که آقا محسن و حاج احمد با هم دعوا کرده اند و بعد باهم آشتی کرده اند، واقعیت هایی است که اتفاق افتاده. حالا در جزئیات با هم فرق دارند. چه اشکال دارد؟ من روایت خالقی را آورده ام که در کلیات درست است و اسم راوی را هم در زیرنویس آورده ام.

❖ شما با توانایی در قلم‌تان به نحوی از آن روایت‌ها استفاده نکردید که این مشکل پیش نیاید؟ یعنی می‌شد ردی از آن روایت متناقض که در کتاب‌های زیادی آمده و معروف‌تر و مشهورتر است بیاورید و خیلی راحت ضمن اینکه دوتا روایت را آوردید، هنرمندانه وزنه روایتی را که خودتان به آن رسیدید را بیشتر کنید. قلم شما این توان را دارد که این دو روایت را ارائه بدهد و بعد هوشمندانه ذهن مخاطب را هدایت کند به سمت روایت درست.

فائضه غفارحدادی: ببینید همه آن کتابهای زیادی که می فرمایید، ختم می شوند به همپای صاعقه یعنی مستقیم یا غیر مستقیم از روی آن برداشته شده اند و کسی تحقیق بیش تری نکرده است. خب برای این کتاب تحقیق بیش تری صورت گرفته و روایات جدیدتری یافته شده. مخاطب روایت های قبلی را در کتابهای مختلف خوانده است. حالا یک بار هم این روایت را بخواند. نمی شد که به خاطر خوشایند نویسندگان کتابهای سابق چیزی را که درست تر به نظر می رسید، آورده نمی شد. این روایت این کتاب است از آقا محسن بر اساس مستنداتی که قابل ارائه اند. روایت کتابهای دیگر هم موجود است. مخاطب حق دارد روایت خالقی را هم که درست بغل دست آقا محسن ایستاده بشنود. چرا باید بترسیم از روایت های متفاوت؟ اصل ماجرا عوض نشده است. البته این را هم بگویم که فکر نمی‌کردم مشکلی پیش بیاید. چرا که قبل از چاپ کتاب با آقای گلعلی بابایی راجع به تناقضات صحبت کردم و ایشان گفتند شما روایتی که خودتان به آن رسیده‌اید را بیاورید و ما هم روایت خودمان را می آوریم.

❖ یک مورد دیگر از آن مصداق‌های اختلافی را برای ‌ما می‌گویید؟

فائضه غفارحدادی: مصداق دیگر در ماجرای گم شدن و پیدا شدن گردان حبیب در جریان عملیات فتح المبین است. شهید محسن وزوایی فرمانده گردان حبیب تیپ ۲۷ رسول‌الله(ص) بوده. به هزار و یک دلیل مستندی که دارم، در عملیات فتح‌المبین به این گردان یک مأموریت ویژه برای تسخیر توپخانه دشمن داده می‌شود. برخی تشکیک کرده اند که قرار بوده سه گردان، توپخانه را بگیرند ولی این مأموریت ویژه، مخصوص گردان حبیب بوده. یعنی سه گردان در محور علی گره زد ماموریت داشته اند که بخش اولش تا جاده اندیمشک-دهلران به عمق ۸ کیلومتر از نقطه رهایی و بخش دومش فتح توپخانه به عمق ۱۲ کیلومتر بعد از همان جاده (مجموعا ۲۰ کیلومتر در عمق دشمن) است. ماموریت گردان های این محور به این صورت بوده که سه گردان حبیب، سلمان و حمزه تا عمق ۸ کیلومتری یعنی جاده اندیمشک دهلران با هم عملیات می کرده اند و در این نقطه، دو گردان سلمان و حمزه مستقر و درگیر با دشمن می شدند و از این نقطه به بعد صرفا گردان حبیب ماموریت داشته است که به سمت توپخانه دشمن تا عمق ۲۰ کیلومتری نفوذ کرده و توپخانه را فتح کند. لذا ماموریت تصرف توپخانه صرفا و صرفا چه در ابلاغ ماموریت قبل از عملیات و چه در آنچه که به وقوع پیوست توسط گردان حبیب صورت گرفته است و برای اثبات این امر سرشار از روایات و منابع دست اول ارزشمند و خدشه ناپذیر و حتی مکالمات بی سیم و تماس های فرماندهان رده بالای سپاه و ارتش در این زمینه هستیم. شامل نوار شب عملیات، مصاحبه با نیروهای گردان در همان فروردین ۶۱، تحلیل خود محسن وزوایی و مصاحبه آقای همدانی، گزارش چاپ شده امید انقلاب توسط راوی ای که همراه گردان بوده، مصاحبه با افراد مختلف از جمله آقایان ضمیریان، نقیب، وحیدزاده، حبیب اللهی و… در این زمینه وجود دارد. در همه کتاب هایی که قبل از «همپای صاعقه» چاپ شده اند هم این ماموریت فقط مختص گردان حبیب است. از جمله در کتاب «عقابان بازی دراز» که مال خود جناب آقای گلعلی بابایی است. یا مقاله «دو رکعت حضور» جناب آقای حسین بهزاد که در سال ۷۴ در روزنامه کیهان چاپ شده است. اولین باری که به نقش مساوی سه گردان در تصرف عملیات اشاره شده، کتاب «همپای صاعقه» است که همان مقاله آقای بهزاد را کلمه به کلمه آورده و بسیار ناشیانه دقیقا اسم دو گردان حمزه و سلمان را در کنار گردان حبیب اضافه کرده است و این کار را لابد به اعتبار یکی دو مصاحبه ای که از اعضای گردان سلمان و حمزه گرفته، انجام داده اند، که بیش از هجده سال بعد از عملیات ادعا کرده اند گردان ما هم در عملیات حضور داشته است و آیا صحت و اصالت مصاحبه دو نفر بعد از ۱۸ سال از یک واقعه، تاب مقاومت در مقابل اسناد دست اول صوتی و مکالمات بی سیم و روایت راوی ویژه سپاه از این عملیات که در روز بعد از عملیات چاپ شده است و ده ها بینه دیگر را می تواند داشته باشد؟!

❖ پس گردان سلمان و حمزه در فتح توپخانه هیچ نقشی نداشته اند؟

در خوشبینانه ترین حالت به قول آقای شیبانی این است که بعضی از نفرات بعد از فتح توپخانه توسط گردان حبیب، به توپخانه آمده باشند، چنان چه شهید صیاد شیرازی هم آمده بود. اما این دلیلی بر نقش آن نفرات به صورت اشتراکی در فتح توپخانه نمی شود.

در خصوص گم شدن گردان هم توضیحی بدهم. گردان سلمان و گردان حمزه قرار بوده که در تپه تانک و تپه پیاده که هشت کیلومتر بعد از خط مقدم است، بایستند و پشتیبانی کنند که گردان حبیب از وسط‌شان رد شود و به توپخانه برسد. منطقه کور بوده و بدون بلدچی نمی شده رفت. بلدچی هم کم داشته اند. برای همین گردان حبیب پشت گردان حمزه و سلمان حرکت می‌کند که بلدچی ابتدا آنها را برساند به محل ماموریتشان و بعد برگردد پیش گردان حبیب. اما به دلیل اینکه بلدچی (کریم چوپان) نمی‌آید و به اینها نمی‌رسد، راه را گم می کنند. آنقدر مسیرها و شیارها شبیه هم بوده که چند کیلومتر از راه خودشان دور می‌افتند و بعد، جایی متوجه می‌شوند که کلاً دارند به سمت اشتباه می‌روند. این را هم بگویم که منتقدان گرامی در نقدشان گم شدن آقا محسن را به اذعان مصاحبه شهید عباس کریمی اشتباه فاحش آقا محسن نام می برند ولی این کاش ایشان فقط به نقل یک جمله از پاراگرافی که در تمام پاراگراف شهید کریمی از درایت آقا محسن در پیدا کردن راه صحبت می کند، اکتفا نمی کرد و به روایت های دیگری که اذعان داشتند اصلا بدون بلدچی "ممکن" نبود کسی بتواند راه را پیدا کند، هم توجه می کردند. آقا محسن متوجه می‌شود که گم شده وهیچ دسترسی هم به بی سیم نبوده. فقط یک بی سیم داخلی داشتند که آقا محسن با گروهان هایش ارتباط داشته. حاج‌احمد هم هیچ اطلاعی نداشته که این گردان گم شده است. این را هم با دلایل متقن می‌گویم. در روایتی که خود آقا محسن تعریف می‌کند می‌شنویم که: من فهمیدم که گم شده ایم؛ از نیروهایم فاصله گرفتم و به همه گفتم که صبر کنند. یک لحظه با خدا خلوت کردم و گفتم اگر این نیروها اینجا قتل عام بشوند دیگر کسی نیست که شکرگزار تو باشد؛ تو خودت ما را راهنمایی کن. بعدش یک نیرویی به من گفت که از این طرف برویم. فوقش اگر نرسیدیم آنجا درگیر می شویم… آقا محسن ادامه می دهد: حتی اگر بلدچی هم داشتیم امکان اینکه ما درست به همان شیاری برسیم که باید می رسیدیم، وجود نداشت. ولی ما طوری آمدیم که رسیدیم به شیاری که قرار بود از آنجا به سر جاده برسیم… این مسیرِ به اشتباه طی شده ۲۰ کیلومتر بوده.

در کتاب «همپای صاعقه» روایت این است که آقا محسن گم شد و بی سیم زد و با حاج احمد صحبت کرد و گفت: ما دیگر توان راه رفتن نداریم! حاج احمد می‌گوید: چرا نمی‌توانید؟ ابداً مفهموم نشد! چرا نمی‌توانید؟

آقا محسن می گوید: برای اینکه نمی‌دانیم به کجا برویم؟ حاج احمد هم نقل به مضمون می‌گوید: برادر محسن! به خودت مسلط باش. تو نگاه کن تا از روی عارضه‌ ها یا سمت و سوی درگیری ها راه را پیدا کن. من هم الان یکی را پیش تو می‌فرستم…

در «همپای صاعقه» این مکالمه بی سیم را آورده اند و بعدش حاج احمد به نصرت الله قریب توی بی سیم می‌گوید برو دست محسن را بگیر و بیارش سر خط. آن برادر می‌گوید: در تاریکی من رفتم وگوشم را روی زمین گذاشتم و یک سیاهی دیدم. گردان حبیب بود. رفتم دستشان را گرفتم و بردم سر خط. بعد در همان کتاب روایت آقای شیبانی هم با قریب فرق می‌کند. ایشان می‌گویند من و کریم چوپان (بلدچی) رفتیم و محسن را آوردیم. همه اینها هم با اطمینان صد در صد می‌گویند.

اوایل آذرماه ۱۳۹۸، نشستی در نقد کتاب یک محسن عزیز در کتابخانه مرکزی پارک شهر تهران برگزار شد

❖ و چنان با انرژی صحبت می‌کنند که انگار همین دیروز اتفاق افتاده…

فائضه غفارحدادی: ما آقای شیبانی را دعوت کردیم و فایل مصاحبه آقا محسن را به سمعشان رساندیم و گفتیم آقا محسن اینطوری تعریف می‌کند و شما اینطوری می‌گویید؛ ما چطور می‌توانیم هر دو این ها را قبول کنیم؟ ما با کریم چوپان هم تماس گرفتیم. آقایان کریم و شیبانی با همدیگر حرف زدند و به این نتیجه رسیدند که در همان تپه مورد نظر که در واقع همان حدود هفتصد متری جاده بوده و هدف اصلی شان بوده، آقا محسن را پیدا کرده اند. یعنی آن بیست کیلومتر اصلی که گم کرده و از مسیر منحرف شده بودند را آقا محسن خودش با عنایت الهی پیدا کرده و آمده و مستقر شده بودند. کریم می‌گفت: کم مانده بود به جاده برسیم و محسن و نیروهایش را پیدا کردیم.

❖ بالأخره بی سیم بوده یا نه؟

فائضه غفارحدادی: بی سیم در کل عملیات بوده. اما در ماجرای گم شدن آقا محسن بر ما یقین شد که بی سیمی دخالت نداشته. قبلا در مصاحبه ای که با بی سیم چی آقا محسن داشتیم ابراز کرده بود که بی سیم مان قطع بوده. ولی چون در همپای صاعقه مکالمه بی‌سیم در زمان گم شدن آقا محسن ثبت شده بود و این مکالمه به حدی به شکل مستند بود که مثلا جایی سه نقطه گذاشته شده و زیرش نوشته این کلمه خوب شنیده نشده و اینها، من حرف بی سیم چی آقا محسن را باور نکرده بودم. تا این که در نوار مصاحبه ای که از آقا محسن به دست آمده بود، تفاوتی در روایت آقا محسن از گم شدنش با آن بی سیم درج شده در کتاب مشاهده کردم. فکر کردم شاید بی سیم اشتباه پیاده شده و می خواستم دوباره خودِ صوت ها را گوش کنم. درخواستم از تیم تحقیق همپای صاعقه این بود که اگر ممکن است صوت مکالمه فتح‌المبین را به من بدهند. که پاسخ و واکنش مناسبی دریافت نکردم. الان هم اگر چنین بی سیمی وجود دارد من با اشتیاق حاضرم بشنوم اما با توجه به تحقیقات من اصلاً در کل عملیات فتح المبین موضوع بی سیم ها مشکل داشته و در صوتی که از یک جلسه بعد از عملیات فتح المبین داریم این اعتراض مطرح می شود که: این چه بی سیمی بود؟! بی سیم اصلاً‌ به درد ما نخورد؛ اصلاً وصل نبود و… اولین خبری که از آقا محسن توی بی سیم ها هست از اپراتور گردان حمزه است که می گوید گردان وزوایی از جاده رد شده داره می ره سمت توپخانه. یک جا هم سروان برزگر فرمانده گردان ۱۴۱ ارتش که ادغامی گردان حبیب بوده به یکی از فرماندهان ستادی تیپ می گوید که ما توپخانه را محاصره کرده ایم. و بعد بی سیم سرهنگ سنجری پور به حسن باقری وجود دارد که می گوید وزوایی با دو دسته توپخانه را محاصره کرده.

❖ بعد از گرفتن توپخانه است یا قبل از آن؟

فائضه غفارحدادی: قبل و در حین آن است. در خصوص فتح توپخانه هم منتقدان تشکیکاتی وارد کرده اند. منتقدی که فقط بر مبنای خواندن فصل «فتح المبین» کتابِ یک محسن عزیز، نوار مصاحبه خود آقا محسن را زیر سوال برده که چه طور ممکن است فرمانده ای فقط با چند نفر بتواند توپخانه ای به طول ۹ کیلومتر را تصرف کند و با این عبارات آقا محسن را به بزرگ جلوه دادن خود محکوم کرده است، و متاسفانه آنچه از «شهید محسن وزوایی» در ذهن دارد همان فرمانده متمرد و ضعیفی است که کتابها و فیلمهای سابق ساخته اند، باید هم این ماجرا را باور نکند. اگر فصل های مربوط به بازی دراز را با دقت خوانده بود که برای هر کدام از روایت های آن فصل هم سند موجود است، تصور این صحنه آن قدرها هم برایش دور از ذهن و خارج از باور نبود. تصرف توپخانه با چند دسته سخت تر از تصرف بازی دراز با ۶ نفر نیست. متاسفانه کتاب «یک محسن عزیز» محکوم شده است به قهرمان سازی در صورتی که تاکید کتاب با توجه به حرف های خود آقامحسن توجه دادن مخاطب به امدادهای غیبی و کمک های الهی در دفاع مقدس است. در فصل «بازی دراز» هم که محسن با ۶ نفر توانسته قله ای را بگیرد و عده زیادی را اسیر کند خودش در مصاحبه خودش می گوید اصلا امکان نداشت چنین چیزی بتواند اتفاق بیفتد و یکی یک چک به ما می زدند، ما می افتادیم ولی به لطف و امداد الهی میسر شد. همان زمان بنی صدر در ستون کارنامه رئیس جمهور روزنامه اش این حرف های آقا محسن را مسخره کرد. و جالب است که امروز منتقدین هم با لحنی نامناسب، آقامحسن وزوایی را به خاطر همان حرف ها مورد سوال قرار داده اند و می گویند نویسنده محسن را قهرمان کارهای نکرده اش کرده است. اتفاقا تمام تلاش من این بوده که آقامحسن را یک انسان معمولی نشان بدهم و از خودم چیزی بهش اضافه نکنم. مثلا در مقدمه کتاب «ققنوس فاتح» که درباره شهید محسن است جناب آقای گلعلی بابایی از آقا محسن با عنوان یک فرمانده افسانه ای نام برده و اصلا شان نامگذاری کتاب را هم اسطوره بودن آقامحسن و نامیرایی اش مثل ققنوس عنوان کرده است. من اما حتی یک بار از چنین الفاظی در کتابم برای شهید محسن استفاده نکرده ام و تمام قهرمانی های آقا محسن را مثل خودش به درست بودن وعده های الهی و نصرت خداوند به بندگان مجاهد و مخلصش ربط داده ام. قصد این کتاب بزرگ کردن یک فرمانده و خدایی ناکرده کوچک کردن فرمانده دیگری نیست. ای کاش منتقدین همه کتاب را می خواندند و روح کلی کتاب را درک می کردند.

❖ البته بهتر این بود که کل کتاب را می خواندند و بعد نقد می کردند، اما این مسئولیت شما را کم نمی کند و باید در مورد تک تک موارد مطرح شده، پاسخ های مستدل و کامل بدهید. مصداق سوم را هم بفرمایید لطفا.

فائضه غفارحدادی: بله؛ مصداق سوم هم که خیلی هم برای ما چالش داشت، بحث ورود به پادگان دوکوهه است. موضوع این است که طبق روایت آقای همدانی (که نمی‌دانم چرا در کتاب «همپای صاعقه» نیامده و اساسا خیلی از روایت های آقای همدانی درباره آقا محسن در آن کتاب نیست) وقتی قرار می شود که تیپ ۲۷ رسول‌الله(ص) شکل بگیرد، اول قرار بوده محسن وزوایی به جای زنده یاد احمد متوسلیان فرمانده تیپ شود. بعدها به دلایلی که ما نمی‌دانیم، حکم را به اسم حاج احمد زدند و حاج احمد با هشت گردان به پادگان دوکوهه رفتند و مستقر شدند. تقریباً سه گردان و حدود هزار نفر نیرو با یک قطار راهی جنوب می‌شوند. اینها از طرح دو پنجم پرسنلی سپاه بودند، یعنی افرادی که نیروی اداری بودند و آموزش‌های سپاه را گذرانده و جذب سپاه شده بودند. تجربه نظامی و جنگ هم نداشتند. دو پنجم این نیروها را آزاد می‌کنند تا در عملیات قریب الوقوعی شرکت کنند و فرماندهی شان را هم می‌دهند به شهید محسن و می‌گویند: خودت را به گلف اهواز معرفی کن. این روایت آقای داودکریمی است که می‌گوید: این نیروها را ببرید گلف اهواز و ببینید کجا لازم است تا شما را تقسیم‌بندی کنند.

❖ گلف اهواز که امکان استقرار هزار نفر نیرو را ندارد. طبیعی است که برادر آقا محسن نمی توانسته آنها را به اهواز ببرد و تعیین تکلیف کند و دوباره برگرداند به اندیمشک و دوکوهه. بالاخره نیروها در دوکوهه می‌مانند؟ یا نامه را به همراه هزار نیرو می‌برد؟

فائضه غفارحدادی: البته ظاهراً همه هزار نفر داخل قطار نبوده اند. این همان مسأله‌ای هست که با آقای شیبانی داشتیم، چون ما با چند نفر از فرماندهان گردان‌ها از جمله آقای محسن حسن که صحبت کردیم، گفتند که آن «شلخته بودن» و «پیاده شدن نیروها» اتفاق افتاد ولی «محسن» با ما نبود. احتمالاً آقا محسن زودتر رفته بوده. این در حالی است که در همپای صاعقه از قول آقای شیبانی آمده: من رفتم پا درمیانی و پیاده شدیم؛ حاج احمد گفت: من این نیروها را نمی‌خواهم… من چون سنم بالاتر بود رفتم ریش گرو گذاشتم گفتم: زشت است؛ بگذار بیایند و حاج‌احمد قبول کرد که بیایند. که آقای شیبانی می گوید امکان نداشته اگر محسن باشد من بروم جلو و پادرمیانی کنم. من اصلا حاج احمد را نمی شناختم ولی محسن و حاج احمد همدیگر را می شناختند. مهم تر از همه روایت آقای همدانی است که متاسفانه در همپای صاعقه نیامده است و ایشان می گوید: وقتی که خبر دادند محسن وزوایی دارند از تهران می یان من با حاج احمد و محمود شهبازی رفتیم به استقبالشون. حاج احمد از ایشون استقبال خوبی کردند و آوردند داخل پادگان.

❖ یادمان نرود داستان این است که وقتی اینها پیاده شدند به لحاظ ظاهری مناسب نبودند و حاج‌احمد ناراحت می‌شود که این چه وضع رزمنده‌ است؟ من این نیروها را نمی‌خواهم و برگردید… این روایت عامی است که وجود دارد. کتاب شما چه می‌گوید؟ چرا به این روایت رسیدید؟

فائضه غفارحدادی: ببینید در ادامه توضیح فرایند انتخاب راوی به اینجا رسیدیم که راویان آن ماجرا گفتند که محسن با ما نبوده. پس ما باید به دنبال روایت هایی می رفتیم که با محسن بوده اند. چون دوربین روایت کتاب ما روی محسن است. اولش فقط آن روایت کلی از شهید همدانی را داشتیم و افسوس از این که دیگر بهش دسترسی نداریم ولی بعد از مصاحبه با آقای خالقی روایت نزدیک به واقعه را از زبان ایشان شنیدیم. کتاب یک محسن عزیز در این زمینه به روایت آقای خالقی است. ایشان می‌گوید که ما داشتیم می‌رفتیم گلف اهواز. قرار نبوده دوکوهه برویم. قطار اشتباه جلوی دوکوهه نگه داشت. ممکن است بعضی کلمات آقای خالقی طبق مواضعی که نسبت به آقا محسن دارد، صد در صد درست نباشد ولی من در اینجای کتاب دارم می‌گویم که روایت برای آقای خالقی است. ما با چشم آقای خالقی این موضوع را نگاه می‌کنیم. قطار اشتباهاً جلوی پادگان دوکوهه نگه می‌دارد. آقا محسن که مسئول کل نیروها بوده و خالقی که معاونش بوده، پیاده می‌شوند. اولین بارشان بوده که به جنوب می‌رفتند چون تا قبل از آن در غرب بودند. آقا محسن و خالقی پیاده می‌شوند و به سمت پادگان می‌آیند و از آن طرف حاج احمد و شهید شهبازی بیرون می‌آیند تا ببینند چه خبر است. حاج احمد و آقا محسن همدیگر را کاملاً می‌شناختند. همدیگر را بغل کرده و روبوسی و حال و احوال می کنند. حاج‌احمد می گوید: اینجا کلی کمبود نیرو داریم؛ و از آقا محسن می خواهد که نیروها را به پادگان دوکوهه ببرد و آقا محسن هم قبول می‌کند…خب با توجه به اینکه هر دو راوی ای که ماجرا را در همپای صاعقه نقل کرده اند اذعان کردند که آقا محسن با آن ها نبوده و این روایت خالقی با روایت همدانی مطابقت می کند پس روایت خالقی می شود روایتی که برای شرح این قسمت از کتاب انتخاب شود. البته با توجه به شواهد دیگر و از طریق عقلی هم روایت آقای خالقی تایید می شود. با عقل جور در نمی‌آید که با سابقه ارتباط حاج‌احمد و آقا محسن در غرب که یکی فرمانده سپاه پاوه و دیگری فرمانده سپاه گیلان غرب بوده، چنین اتفاق و برخوردی رخ بدهد و حاج احمد بگوید نیروهاتو برگردان و چقدر شما نامنظمید و این حرف ها. حاج‌احمد تا آن موقع عملیات مرزی با صدام نداشته و فقط در تصرف دزلی و عملیات محمد رسول‌الله(ص) شرکت داشته ولی آقا محسن وزوایی فرماندهی‌ دو عملیات بزرگ «بازی دراز» را بر عهده داشته و موفق هم بوده. بعداً در مصاحبه حاج‌احمد خواندم که می‌گوید: محسن مرد خدا بود. حماسه‌ای که در بازی‌دراز آفرید واقعاً هیچکس دیگری نمی‌توانست بیافریند…

اگر چه نیروهای آقا محسن نیروهای ستادی هستند، ولی بالأخره دوره‌های آموزشی سپاه را گذرانده اند و مسلماً آمادگی‌شان از آن بسیجیانی که بار اولشان است داخل پادگان و مناطق جنگی می‌شوند، بیشتر بوده. چطور ممکن است حاج‌احمد در برخورد اول بگوید که اینها چه کسانی هستند که پیاده شدند؟! انگار اصلاً آقا محسن را نمی‌شناسد! باید بدانیم شب بوده و قطار هم اشتباهی نگه داشته و قرار نبوده پیاده بشوند اما گفته اند پیاده شوید و در این حال، حاج احمد بگوید اینها کی هستند و برگردند بروند و… اینها با توجه به مستندات پیشین با عقل جور در نمی‌آید.

آقای شیبانی هم گفتند: من کی باشم که بروم به حاج‌احمد بگویم تا محسن وزوایی را شفاعت کند؟! او فرمانده من است؛ بعد نمی‌گویند که تو قاشق نشسته برای چه آمدی؟! مگه من با حاج‌احمد نسبتی داشتم؟ اگر حاج‌احمد عقیده داشت که این نیروها شلخته و بی‌کفایت هستند چطور مهم‌ترین مأموریت تیپ ۲۷ در عملیات فتح المبین را به این گردان داده؟ فاصله خیلی زیادی بین این دو ماجرا نیست. چیزی در حدود ۱۸ روز.

❖ افرادی مخالف کتاب شما و شما هستند که «یک محسن عزیز» را اصلاً نخواندند یا بخش هایی از آن را خوانده اند؛ به نظر شما چه چیزی باعث می‌شود که این طیف وسیع از هجمه‌کنندگان به سمت شما بیایند ؟ خانم غفار حدادی! چه کردید که منتقدین دوست دارند شما را بنوازند؟

فائضه غفارحدادی: راستش طیف وسیعی از هجمه کنندگان نمی بینم. به نظرم تعدادشان زیاد نیست. با بعضی شان هم پیش از این ماجرا ارتباط و همکاری داشتیم و بعدها هم شاید داشته باشیم. خوشبختانه با کسی مشکلی ندارم. ولی واقعا درست نیست که کتابی را نخوانده جزو لیست سیاه بگذاریم یا با خواندن چند فصل از آن نقدهای سریالی بنویسیم و به خبرگزاری های مختلف بدهیم. از بعضی شان پرسیده ام که به چه دلیلی می گویید این کتاب خوب نیست، می‌گویند همین که شما در جنگ نبودید، نمی‌توانید از جنگ «درست» بنویسید.

❖ آقای قاسمی‌پور که احتمالاً در جنگ بوده و سال‌هاست در مورد جنگ می‌خواند و می‌نویسد، چقدر با دقت کار شما را خواند و نظارت کرد؟

فائضه غفارحدادی: ایشان مشاور تألیف من بودند و کتاب از تولیدات دفتر فرهنگ و مطالعات پایداری مراکز استانی حوزه هنری است. به جز آقای قاسمی پور کارشناسان آن دفتر در مراحل مختلف، کار را خوانده اند و از فیلترهای مختلف عبور داده اند.

آقای محمد قاسمی پور (نفر اول از سمت چپ) ناظر محتوایی کتاب بوده اند

❖ این کارشناسی چه سیستم و مکانیسمی دارد؟

فائضه غفارحدادی: چند نفر خبره که سال‌هاست هر روز کتاب های دفاع مقدسی را می‌خوانند و کارشناسی می کنند، باید کتاب را بخوانند. خودِ آقای قاسمی پور سالهاست استاد این حوزه اند و به طور حرفه ای کارشناس تخصصی ادبیات دفاع مقدس اند. نمی شود گفت که این کتاب حداقل حد نصاب جنگی‌نویسی یا دفاع‌مقدس نویسی را کسب نکرده است. حالا چقدر به اوج و کمال خودش نزدیک شده یا نشده را گذر زمان نشان می‌دهد.

❖ هیچکدام از این انتقادها به چشم این کارشناسان نیامده بود؟

فائضه غفارحدادی: در بخش کارشناسی تنها چیزی که ما درباره آن بحث کردیم و چالش شده بود، این بود که آن «اگر» و «باید» و «شاید»های نویسنده در متن‌های مستند بیاید یا نیاید؟ آنجایی که در مورد آقا محسن وارد شده ام و بیشتر توضیح داده ام، بیاید یا نیاید؟ خانم صدیقی عقیده داشتند که حجم این ورودها زیاد است، اما آقای قاسمی پور می‌گفتند باید بیاید و اتفاقاً ورود نویسنده به متن سبک جدیدی به کتاب داده و به نظر من خواننده را همراه می‌کند.

نظر من هم این بود که این مداخله ها در کتاب باشد و احساس می‌کردم مخاطبی که اولین بار است کتاب دفاع مقدسی می‌خواند اگر آقا محسن را فقط در جنگ ببیند، خسته می‌شود. در نهایت آقای قاسمی پور گفتند که مقداری از این جملات را زیرنویس کنم. بعضی از آنها را هم حذف کردیم که البته تعدادشان کم بود. ولی مثلا یک پاراگراف را نگه داشتیم و بقیه را بردیم زیرنویس.

❖ احتمالا اگر کسی قدری اهل کتاب خواندن باشد، خیلی راحت می‌تواند تشخیص دهد که اینجا حرف نویسنده است یا مستندنگاری است.

فائضه غفارحدادی: اینکه شما گفتید که ممکن است کسانی با کتاب یک محسن عزیز خوب نباشند یک دلیل خارجی هم دارد. دلیل خارجی آن هم من نیستم. دلیل خارجی آن این است که کسی در این ۳۷ سالی که از شهادت محسن وزوایی می‌گذرد تاکنون به محسن وزوایی نزدیک نشده بود و این سوژه کاملاً بکر و دست‌نخورده باقی مانده بود. آن روایت‌هایی که در افواه [۱] از محسن وزوایی وجود داشته روایتی نبوده که براساس آن بشود مستند نوشت. مثلا محسن وزوایی بله قربان‌گوی فرماندهان مافوق نبوده مثلا در عملیات مطلع الفجر هم مقاومت می کنند و کارشان به جاهای باریک می کشد. و از همان موقع می‌گویند که اینها با فرمانده شان زاویه دارند. سال‌ها بعد از جنگ، روایت شهدا دست حامیان این فرماندهان بوده و اینها هر کسی را که دوست داشتند بها می دادند و هر کسی که توجه نمی کردند مغفول می ماند. برخی افرادی که با آن ها مصاحبه می‌کردم، به شوخی می‌گفتند که تا چند سال پیش، محسن وزوایی ممنوع‌التصویر بوده! یعنی از موقع شهادت تا الان یک تصویر از محسن وزوایی در تلویزیون نمی‌بینید!

بازمعرفی کتاب یک محسن عزیز در سالن سوره حوزه هنری برگزار شد و تعدادی از همرزمان محسن وزوایی در آن حضور داشتند

❖ این حرف بزرگی است؛ یعنی واقعاً ممنوع بوده؟

فائضه غفارحدادی: نه که رسمی. یعنی برخی افراد برای چاپلوسی و حفظ خودشان هم که شده نزدیک این شهدا نمی‌شدند. یکی از همان افرادی که منتقد بود می‌گفت: این کتاب، محسن را اشتباهی نشان داده. چون من بیست سال است با بچه‌های سپاه تهران دمخورم و تصویری که از محسن وزوایی در ذهن من نقش بسته با تصویر این کتاب متفاوت است!… چون این روایت با روایتی که شنیده شده مختلف است دلیل نمی شود این کتاب اشتباه باشد. شاید شنیده‌ها اشتباهند. این کتاب در واقع روایت آنها را نقض می‌کند و دلیل مخالفت‌شان همین است. ولی بحث این است که کتاب خود آنها تا حالا کارشناسی نشده، یعنی خودشان، هم نوشته اند و هم کارشناسش بوده اند! اگرکسانی غیر از خودشان کتاب‌شان را کارشناسی کند و معلوم شودکه کتاب‌شان از لحاظ سندی کاملاً درست است، آنوقت می‌توانند بگویند که این کتاب (یک محسن عزیز) مستند نیست. یعنی این بزرگواران انتظار داشتند که هیچ قسمتی از کتاب یک محسن عزیز، روایات همپای صاعقه را نقض نکند. اولا اگر قرار بود عینا روایات همپای صاعقه تکرار شود، چه نیازی به کتاب جدید وجود داشت؟ وثانیا اگر بنده به حقیقت هایی رسیده ام، چگونه حاضرشوم تکلیف پاسداشت حقیقت بودن خویش به عنون یک مستندنگار راکنار بگذارم و هم به تاریخ و هم به ساحت مقدس شهید وزوایی وهم به نسل های حاضر وآینده خیانت کنم؟

❖ به غیر از کارشناسان سوره کسانی دیگر هم کار شما را قبل از چاپ خواندند ؟

فائضه غفارحدادی: بله. به ۱۳ نفر کتاب را دادم که اکثرشان خواندند. آقای ابراهیم شفیعی کتاب را خواندند و ریز به ریز و کلمه به کلمه اشکال گرفتند و در ویرایش‌های قبل از چاپ آن ها را اعمال کردم. آقای ابوترابی و هیأت علمی لشگر سیدالشهداء که یک تیم چهار پنج نفره بودند و همچنین سردار اسدی هم کتاب را خواندند و موارد آنها را هم اصلاح کردم. آقای خالقی هم که کتاب را به طورکامل خواند. آقای حمیدرضا وزوایی، هم به عنوان برادر شهید و هم به عنوان رزمنده ای که در جبهه بودند قسمت‌های عملیاتی را خواندند و اصلاح کردند. اکثر این افراد زمانه و زیست آقا محسن را از نزدیک تجربه کرده بودند. شاخصی که برایم مهم بود این است که حتی یک مورد هم اعتراض نداشتند که سیمای کلی محسن اشتباه ترسیم شده یا احساس های اشتباه به ما داده. اشکالات جزئی و موردی گرفتند. در صورتی که همه این ها با تصویری که از آقا محسن پیش از این در کتاب و فیلم ها بود مشکل داشتند.

❖ در حوزه ادبیات چطور؟

فائضه غفارحدادی: در حوزه ادبیات که آقای قاسمی پور برای من کافی بود. خواهر شهید هم به دلیل مسائل احساسی، کتاب را خواندند. برای یک عده هم کتاب را فرستادم که نخواندند! حتی به آقای گلعلی بابایی گفتم شما بیایید و روایت‌ها را باهم سبک سنگین کنیم، گفتند: نه، شما روایت خودتان را بنویسید. ما روایت خودمان را نوشته ایم.

❖ چیزی که برای ما منتقدان عجیب بود، تمجید خانواده وزوایی از این کتاب است. خصوصاً متنی که در مراسم رونمایی خواندند. چرا خانواده وزوایی از کتاب شما راضی‌اند؟

فائضه غفارحدادی: احساس می کنم علتش این است که تمام تلاشم را کرده ام که حقیقت آقا محسن را نشان بدهم. حمیده خانم (خواهر شهید) به شدت عاشق برادرش است ولی حساس است چیزی که درست است، نوشته شود. این ریزبینی را همه اعضای خانواده دارند. مثلاً من نوشتم در مراسم ختم آقا محسن هسته خرما را می‌گرفتند؛ اما خواهرشان گفتند: این قرتی‌بازی‌ها نبود! ما هسته خرما را نمی‌گرفتیم. در این حد روی جزئیات حساس بودند. دوست داشتند حس و حال آقا محسن در کتاب دربیاید. مثلا در مورد فیلم «ایستاده در غبار» هر کسی که آقا محسن را می‌شناخت می‌گفت این چه تصویری بود از محسن؟ این که محسن نبود! احساسی که محسنِ کتاب به خانواده داده، برای آنها خوشایند بود. مثلاً شوخی‌هایی که آقا محسن با خواهر و برادرانش می‌کند همه واقعی هستند و همه را برگرفته از خاطرات خودشان نوشته ام.

برادر شهید وزوایی، لوح تقدیر خانواده وزوایی را در مراسم رونمایی به خانم غفارحدادی داد

❖ ما نویسندگان درحوزه دفاع مقدس در ساحت واقعیت کتاب دنبال این هستیم که آن راوی یا خانواده اش از کار راضی باشند. چون آنها زنده هستند و از عواید کتاب نصیب می‌برند. موقع نوشتن چقدر توجه‌تان به این قضیه بود که خانواده محسن از شما راضی باشند؟

فائضه غفارحدادی: به نظرم این هم یک دام است و باعث می‌شود که ناخوداگاه روایتش یک روایت چاپلوسانه و متملقانه بشود. سعی کرده ام که به این دام نیفتم و حتی در موارد پیشنهادهای خانواده برای اضافه یا حذف موضوعی اگر با سیاست کتاب یا با اسناد موجود مغایر بود ایستادگی کرده ام و گفتم این را حتماً می‌آورم یا این را حتماً حذف می‌کنم. البته شکر خدا این موارد خیلی زیاد نبودند و خانواده خیلی معقول و منطقی با مسائلی که حتی به ضرر محسن بود و من در کتاب آورده ام یا مطالبی که به نفع محسن در کتابهای گذشته بود و من چون بهشان نرسیدم، در کتابم نیاورده ام، برخورد کردند.

❖ یعنی جاهایی که اختلاف سلیقه بوده و برداشت ایشان با برداشت شما متفاوت بوده. می‌شود مصداقی از آن بگویید؟

فائضه غفارحدادی: مثلاً در کتابهای قبل همه جا آمده که محسن شاگرد اول کنکور بوده یا فعال ترین فرد انجمن اسلامی و اینها که هیچ کدام بر من مسجل نشد و نیاوردم. یا جاهایی می‌دانستم که خانواده را ناراحت می‌کند ولی با این حال، می نوشتم. مثلاً یکی از نیروهای گردان ۹ تعریف کرده بود که بار اولی که رفتیم برای شناسایی، من تپه‌ها را می‌دویدم و محسن هم با من می‌دوید. من می‌گفتم این چه فرمانده گردانی است که نفس نفس می‌زند؟ خانواده مثلا با شوخی می گفت که حالا شاید با کس دیگری اشتباه گرفته است؟ من گفتم به نظر من بد نیست و نشان می‌دهد که محسن، اولش هرکول نبوده و خودش را به مرور درست کرده که شش روز یا ۹ روز توانسته تحمل کند. ضمن اینکه یک نفر این را تعریف کرده و من این را از خودم نمی‌گویم.

یا مثلاً آنجایی که شهید بروجردی آقا محسن را به اعدام محکوم می‌کنند این را از خودم اضافه کردم که: کسی نمی‌دانست چه می‌گذرد در دل فرمانده مهربانی که بعدها به مسیح کردستان معروف شد از این که دوستانش را به اعدام محکوم می‌کند… خب این جمله در اینجا به نحوی شهید بروجردی را تطهیر می‌کند چون عقیده دارم برای او هم این کار سخت بوده. خب خانواده نظرش این بود که این جمله نیاید. سندی هم برایش موجود نبود. ولی خب روح حاکم بر کتابم طوری بود که این جمله باید می آمد و آمد!

خدا را شکر در کتاب‌های دیگرم هم خانواده ها از کتاب شهیدشان خیلی راضی بودند. یعنی بازخوردی که از خانواده گرفتم به صمیمیت بیشتری منجر شد.

❖ فشارهایی که در این کتاب به شما وارد شد، احیاناً باعث نشده نوشتن برای جنگ را رها کنید؟

فائضه غفارحدادی: هم می‌شود صادقانه جواب داد و هم می‌شود شعار داد. در حال حاضر نمی‌خواهم دوباره زندگینامه سنگینی مثل آقا محسن را قبول کنم و قبول نمی‌کنم. پیشنهادهای زیاد داده می شود ولی فکر می‌کنم هنوز از فشارش رها و آزاد نشده ام. مثل درد زایمان است. بعید می دانی دلت بخواهد دیگر تجربه اش کنی اما چند سال بعد دوباره خودت را مبتلایش می کنی. خدا بخواهد بالاخره یک روزی دوباره چنین کتابی خواهم نوشت. اما فعلاً در مرخصی زایمانم!

❖ کدام کتاب‌تان را بیشتر دوست دارید؟

فائضه غفارحدادی: کتاب‌های من مثل بچه‌هایم هستند و نمی‌توانم بگویم که کدام را بیشتر دوست دارم. ولی این را می‌توانم بگویم که سر کتاب آقا محسن بیشتر از بقیه کتاب‌هایم اذیت شدم و زحمت کشیدم. حالا از باب اینکه چیزی که بیشتر زحمت کشیده باشی بیشتر دوستش داری؛ می‌شود گفت که «یک محسن عزیز» برایم عزیزتر است. ولی واقعا خط مقدم را هم خیلی دوست دارم.

❖ قبول دارید که این سختی‌ها تمام نشده و نمی‌شود؟

فائضه غفارحدادی: الان قبول دارم؛ قبل از آن فکر می‌کردم نوشتن کتاب که تمام شد، فردای آن روز سختی ها تمام می‌شود. مثل این است که مثلاً بچه که به دنیا آمد سختی آن تمام می‌شود ولی انگار که سختی‌ها تازه شروع می‌شود. مثل بچه داری می ماند!

❖ به هر حال به همان نسبتی که کتاب پرمخاطب می‌شود و مخاطبان جدید حساس می‌شوند که این کتاب را بخوانند، یک تعدادی هم منتقدند.

فائضه غفارحدادی: ولی واقعاً لذت می‌برم از کسانی که هیچ آشنایی با محسن وزوایی نداشته اند ولی وقتی کتاب این شهید را می‌خوانند، او را یک طور خاصی دوست دارند. این خیلی لذتبخش است چون خودم چنین حسی را نسبت به محسن تجربه کردم. وقتی می‌خوانند و چنین احساسی به آنها دست می‌دهد احساس می‌کنم در انتخابم که اشتباه نکرده ام.

❖ از جلدهای دیگر خط مقدم خبری نیست؟

فائضه غفارحدادی: اگر این حاشیه‌ها بگذارند ما آن را هم شروع می‌کنیم ولی هنوز کاری را شروع نکرده ام. این کتاب به نظرم تحقیقات تکمیلی دیگری لازم دارد و تا زمانی که آن تحقیقات انجام نگیرد، من تصمیم به نوشتن نمی‌گیرم. یک وسواسی باید داشته باشیم. وقتی کتاب اولم را می‌نوشتم هیچ استرس و اضطرابی نداشتم چون کار قبلی ای وجود نداشت که با آن مقایسه شود. ولی الان تا به نتیجه نرسم که «خط مقدم۲» بهتر از «خط مقدم ۱» خواهد بود، آن را شروع نمی‌کنم. مگر اینکه در کتاب دوم به رگه‌های ناب جدیدی برسم که احساس کنم هم ارزش روایت کردن دارد و هم روایت خوبی می‌شود. به این نتیجه که رسیدم ان شالله حتماً سریع شروع می‌کنم چون شدیداً‌ احساس دین و تعلق و تکلیف می‌کنم و هم دوستش دارم.

❖ از چاپ دوم « یک محسن عزیز» چه خبر؟

فائضه غفارحدادی: کتاب در شرف چاپ دوم است.

❖ و کلام آخر…

فائضه غفارحدادی: ان شا الله در آینده نزدیک و در نشستی تخصصی، مستندات این کتاب را رونمایی می‌کنیم.

* میثم رشیدی مهرآبادی

  • اپارک
  • شهر خبر
  • بلیط دات کام

منبع خبر

پاسخ‌های مفصل خانم نویسنده به ۴۰ سئوال انتقادی مشرق بیشتر بخوانید »