آزادسازی خرمشهر

حضور فرمانده کل سپاه در وزارت اطلاعات



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، سردار سرلشکر حسین سلامی فرماندهی کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سه‌شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰ به مناسبت آزادسازی خرمشهر و روز مقاومت، ضمن اظهار خشنودی از حضور در جمع سربازان گمنام امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در وزارت اطلاعات، بیان کرد: عملیات بیت‌المقدس نشانه کاملی از نصر، ظفر، فتح و جلوه‌گاهی از تفسیر آیات روح‌بخش جهاد الهی بود که در آن خداوند نصرت را به مؤمنان وعده داده بود.

وی ادامه داد عملیات بیت‌المقدس که یکی از نشانه‌های برجسته و درخشان نصرت‌ها و امداد الهی بر ملّت عزیز ایران بود، موجب خاتمه دادن اشغال سرزمین پاک و مقدس کشورمان از لوث وجود رژیم بعث عراق گردید و یک افتخار جاودانه و ماندگار را در تاریخ نبردهای اسلام با کفر آفرید.

سرلشکر سلامی با پیروزی مسلمانان مظلوم امّا مقاوم و مقتدر فلسطین علیه رژیم صهیونیستی در عملیات اخیر سیف‌القدس بیان کرد: این عملیات نشانه‌ای دیگر از تجلی نصرت خداوند به مؤمنان و ایجاد سکینت بر قلوب آنان و عذاب دادن دشمنان اسلام با دستان مسلمانان مظلوم فلسطین بود.

وی گفت: هرگاه موفقیت‌های شما سربازان گمنام امام زمان (عج) را می‌شنوم، به اندازه‌ای که شما خوشحال می‌شوید بنده و همه‌ی پاسداران هم خوشحال می‌شویم.

سرلشکر سلامی با بیان اینکه وزارت اطلاعات مجموعه‌ای از انسان‌های مؤمن، با اخلاص، ارزشمند، فکور و زیرک که عمل صالح انجام می‌دهند اما گمنامند، گفت: تکیه‌گاه ملّت عزیز ما در این جدال سخت، شما هستید و به شما امید بسته‌اند و اعتماد می‌کنند؛ که شما هم پاسخ‌های زیبا و ارزنده‌ای می‌دهید.

وی با اشاره به اینکه تفاضل تصور آنچه که دشمن برای شکست ما می‌اندیشید؛ و آنچه که اتفاق افتاد، امداد و نصرت الهی برای پیروزی ما بود، گفت: این ثمره‌ی هدایت‌های ولی فقیه و رهبری بزرگ است که توانست قبض ‌ید از دشمن و انبساط ید از خودی کند؛ ما با هدایت‌های ایشان با دشمن می‌جنگیدیم، بدون اینکه به آن‌ها اجازه جنگ بدهیم.

سرلشکر سلامی خود را یک خادم کوچک جامعه دانست و با اشاره به اینکه کارهای وزارت اطلاعات در دنیا نظیر ندارد؛ صمیمانه از مجموعه تلاش‌ها و زحمات سربازان گمنام امام زمان (عج) در وزارت اطلاعات تقدیر و تشکر کرد و آرزوی موفقیت‌های بزرگ و انشاءالله وارد آوردن ضربات اساسی بر دشمنان را از خدای متعال مسئلت نمود.

منبع: فارس



منبع خبر

حضور فرمانده کل سپاه در وزارت اطلاعات بیشتر بخوانید »

دزدی دریایی را ریشه‌کن کرده‌ایم/ پیشرفت «نداجا» در عرصه جنگال



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، سوم خرداد، یادآور دلاور مردی و ایثار شهیدان، استقامت و پایداری ملت ایران، شجاعت و شهامت فرماندهان و از خودگذشتگی رزمندگان میهن اسلام و اوج خداباوری و خلوص امام شهیدان خمینی کبیر (ره) است که فرمود: «خرمشهر را خدا آزاد کرد.»

آزادسازی خرمشهر تجلی قدرت لایزال الهی بود که در طرح عملیاتی غرورآفرین کربلا ۳ و به دست توانای مردم خدا جو و مومن، با اقتدا به مولای متقیان (ع) و با رمز «علی ابن ابیطالب (ع)» به نام مقدس «بیت المقدس» ظهور کرد.

عملیات پیروزمند بیت‌المقدس و آزادی خرمشهر در سوم خرداد ماه سال ۱۳۶۱ پیدایش وضعیت نوینی در صحنه سیاسی- نظامی جنگ تحمیلی ۸ ساله و تحولات بعد از آن در منطقه بود.

بازخوانی و ترسیم وقایع این رخداد سرنوشت‌ساز برای نسل‌های امروز انقلاب و آینده سازان واقعی این سرزمین، یک امر بدیهی است. امام خمینی رهبر کبیر انقلاب اسلامی (ره) درباره اهمیت آزادی خرمشهر فرمودند؛ «فتح خرمشهر فتح خاک نیست، فتح ارزشهای اسلامی است، خرمشهر شهر لاله‌های خونین است.»

برای بیشتر شنیدن از آن روزهای سرنوشت ساز و همچنین آشنایی با شرایط و آمادگی امروز نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران برای پاسخ به تهدیدات احتمالی با «امیر دریادار دوم عزیزی» معاون هماهنگ کننده نیروی دریایی ارتش به گفتگو نشستیم.

متن کامل این گفتگو به شرح زیر است:

در ایام سوم خرداد و سالگرد آزادی خرمشهر هستیم، نیروی دریای ارتش چه نقش در آزادی خرمشهر داشت؟

همانگونه که آگاهی دارید دلاورمردان تکاور نیروی دریایی ارتش، در کنار رزمندگان دیگر از سپاه، نیروی زمینی و نیروهای مردمی در مقاومت ۳۴ روزه در مقابل متجاوزین بعثی شرکت داشتند و حماسه‌های بی‌نظیری از رشادت و ایثارگری را خلق کردند و با این مقاومت جانانه، استراتژی و نقشه خام دشمن در همان ابتدای جنگ تحمیلی را نقش بر آب کردند.

در عملیات طرح ریزی شده، دقیق و غرورآفرین بیت المقدس که از ۱۰ اردیبهشت ماه ۱۳۶۱ آغاز شد و در نهایت به آزادسازی خرمشهر عزیز ختم گردید نیز، نیروی دریایی همگام و در کنار سایر نیروهای ارتشی و سپاهی نقش مهمی در بخش‌های برنامه ریزی شده‌ای از عملیات ایفا نمود که شاید در تاریخ دفاع مقدس به خوبی و درستی به آن پرداخته نشده باشد.

نیروی دریایی ارتش در عملیات بیت المقدس ماموریت مهم پشتیبانی عبور نیروهای از رودخانه کارون و همچنین مسئولیت پدافند از منطقه عملیاتی آبادان را بر عهده داشت

در مرحله نخست عملیات بیت المقدس نیروی دریایی با چند گردان از نیروهای قایقران و تجهیزات خود در عملیات شرکت می‌کند و به دلیل اینکه در طرح عملیاتی پیش بینی عبور از رودخانه کارون وجود داشت و رودخانه در عملیات‌های نظامی یک مانع طبیعی محسوب می‌شود، نیروی دریایی با توجه تخصص و تجهیزاتی که وارد عمل کرده بود کمک بسیار موثری در عبور سریع نیروها از رودخانه انجام داد زیرا اگر تاخیری در این عبور ایجاد می‌شد دشمن در آن‌سوی رودخانه رزمندگان اسلام را مورد حمله قرار می‌داد و تلفات زیادی می‌گرفت و ممکن بود عملیات در همان ابتدا به شکست بیانجامد. در واقع در طرح عملیاتی بیت المقدس ماموریت مهم پشتیبانی عبور نیروهای تحت کنترل عملیاتی قرارگاه‌های نصر و فتح از رودخانه کارون و همچنین مسئولیت پدافند از منطقه عملیاتی آبادان به نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی واگذار شد.

قرارگاه عملیاتی نیروی دریایی به منظور پشتیبانی یگان‌های حمله کننده و عبور نیروها از رودخانه کارون و کرخه در تاریخ اول اردیبهشت ماه ۱۳۶۱ در لشکر ۹۲ زرهی اهواز تشکیل شد این قرارگاه این قرارگاه با سازماندهی سه گروهان شناور هجومی شامل ۳۰۰ فروند قایق که توسط ملوانان، تکاوران و تفنگداران دریایی هدایت می‌شد و با بکارگیری یک دسته غواص مسئولیت عملیات عبور از رودخانه را برعهده گرفت. شناورهای هجومی نداجا در مدت زمان کوتاهی عناصر دریایی، نیروهای عمل کننده و نیز تجهیزات و مهمات و ادوات سبک را از رودخانه عبور دهند و مراحل بعدی عملیات در آن سوی رودخانه را تسهیل نمایند.

در مراحل انتهایی عملیات بیت المقدس نیز تکاوران و تفنگداران نیروی دریایی پس از عبور از رودخانه کارون به همراه سایر یگان‌های رزمنده با یگان‌ها و نفرات دشمن در قسمت‌های جنوبی خرمشهر درگیر شدند و آنان را بیرون راننده و بخش‌های ساحلی شهر را پاکسازی می‌نمودند و نیروهای به جا مانده دشمن را به اسیری گرفته و به عقب راندند.

شما به عنوان یکی از عالی‌ترین مقامات نیروی دریایی ارتش، جایگاه نیروی دریایی ارتش ایران را در منطقه و جهان چگونه ارزیابی می‌کنید؟

نیروی دریایی ارتش قدرت بلامنازع دریایی در منطقه به شمار می‌رود

بحمدالله نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران با برخورداری از کارکنان متخصص، شجاع و ولایت مدار خود، همچنین بهره مندی از به روز ترین تجهیزات، ادوات و سلاح‌های دریایی قدرت بلامنازع دریایی در منطقه به شمار می‌رود و مقتدرانه از مرزهای دریایی و آب‌های تحت حاکمیت و منافع ملی کشور در دریا پاسداری و محافظت می‌کند. به نحوی که به جرأت می‌توان گفت در سطح منطقه هیچ کشوری توان رویارویی دریایی با جمهوری اسلامی ایران را ندارد.

در عرصه دریا قدرتمند و صاحب سبک هستیم

در سطح جهانی و بین المللی نیز ثابت کرده‌ایم که با وجود همه تحریم‌های سیاسی، اقتصادی و نظامی به عنوان یک نیروی دریایی راهبردی همواره در آب‌های آزاد و بین المللی حضوری مقتدرانه داشته و به خوبی از منافع ملی کشور عزیزمان دفاع کرده و در برقراری امنیت آب راه‌های بین المللی نقش موثر و تعیین کننده داریم امروز نیروی دریایی قدرتمند و صاحب سبک دنیا به قدرت توان قابلیت و به روز بودن کارکنان تجهیزات و سلاح‌های نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران اذعان دارند و در معادلات خود این موضوع را به حساب می‌آورند.

چه اقداماتی در حال حاضر و با توجه به افزایش تهدیدات برای اسکورت کشتی‌های تجاری، نفت کش‌ها و مبارزه با دزدان دریایی انجام می‌دهید؟

مسئله دزدی دریایی تقریباً ریشه کن شده است

تقریباً حدود ۱۲ سال است نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران به صورت مستمر ناوگروه‌های اطلاعاتی و عملیاتی خود را به مناطق شیوع پدیده دزدی دریایی به منظور حفاظت از کشتی‌های تجاری خود و سایر شناورهای تردد کننده از این مناطق اعزام می‌کند که تاکنون شمار این ناوگروه‌ها به ۷۵ دوره می‌رسد در حال حاضر مسئله دزدی دریایی تقریباً ریشه کن شده و با حضور مداوم ناوگروه‌های مذکور و نیز شناورهای نظامی کشورهای دیگر اعم از منطقه‌ای فرامنطقه‌ای دیگر به صورت گذشته وجود ندارد.

اخیراً نمونه‌های دیگری از تعرضات به شناورهای تجاری کشور آغاز شده که به صورت ناشناس و نامشخص ناوگان تجاری کشور را در خلیج عدن تنگه باب المندب و دریای سرخ و مدیترانه تهدید می‌کنند و سعی دارند جریان تجاری کشور را ناامن و مختل کنند به همین علت از حدود اواسط سال گذشته نداجا اقدام به اسکورت مستقیمی کشتی‌های تجاری کشور به ویژه نفتکش‌های جمهوری اسلامی می‌کند و به حمدالله با حمایت مستقیمی که از سوی ناوهای رزمی نداجا از شناورهای تجاری کشور انجام می‌دهد هیچ گونه تعرض و صدمه‌ای به آنها وارد نمی‌شود و شریان تجاری کشور به دور از تهدیدهای تروریستی موجود به سلامت و کاملاً ایمن در مناطق نا امن در جریان است و این به واسطه حضور و حمایت دائمی نداجا در مسیر خطوط مواصلاتی دریایی کشور محقق گردیده است.

یکی از حوزه‌ها که نیروی دریایی سرآمد آن است، بحث دیپلماسی دفاعی است. ما در سال جاری شاهد برگزاری اجلاس آیونس (IONS) در تهران بودیم، که مسئولیت ان هم با شما بوده از سوی شاهد سفرهایی که فرمانده محترم نداجا به هند و دیگر کشورها داشته‌اند، ناوهای که در رفت و آمدند به سایر نقاط جهان هستند، درباره این حوزه و برنامه‌های نیروی دریایی برای گسترش این عرصه بفرمایید؟

نیروی دریایی در همه کشورها یک نیروی بین المللی محسوب می‌شود و به همین واسطه یکی از نقش‌های مهم و اساسی این نیرو نقش دیپلماسی دفاعی است نیروی دریایی بایستی در همه عرصه‌های بین المللی فعال باشد و از منظر دیپلماسی دفاعی لازم است مراودات و تعاملات بین المللی و جهانی داشته باشد و به عنوان نماینده کشور در همایش‌ها اجلاس ها نمایشگاه‌ها و رزمایش‌ها رویدادهای دریایی منطقه‌ای و جهانی شرکت فعال و موثری داشته باشد.

در همین راستا معمولاً نیروهای دریایی کشورها بایستی مناسبات دید و بازدیدها و تعاملات ای داشته باشند ناوهای نظامی کشورهای دوست و هم پیمان از بنادر همدیگر بازدید می‌کنند فرماندهان نیروها و نمایندگان آنها در مجامع مرتبط با امور دریایی در حوزه‌های مختلف با هم دیدار می‌کنند و در رابطه با مسائل مورد علاقه گفت‌وگو و تبادل نظر می‌نمایند و قراردادها و پیمان‌های همکاری را می‌بندند.

تمامی این موضوعات در حوزه روابط دیپلماتیک دفاعی به وقوع می‌پیوندد و باعث می‌شود که کشورها از منظر دفاعی – نظامی، نوعی از دیپلماسی را رقم بزنند که اینگونه مراودات قطعاً در ادامه موضوعات سیاسی بین کشورها تاثیر گذار بوده و سبب استحکام روابط سیاسی بین دول می‌گردد و بعضاً عمق راهبردی کشورها را وسعت می بخشد. از جمله این روابط نظامی دیپلماتیک که طی چند سال اخیر در حوزه نداجا به وقوع پیوسته است، می‌توان به برگزاری اجلاس نیروهای دریایی کشورهای حاشیه اقیانوس هند به میزبانی نداجا در تهران و نیز برگزاری رزمایش‌های مرکب ایران – چین و روسیه و رزمایش امداد و نجات با پاکستان و عمان اشاره کرد.

توانایی‌های نیروی دریایی ارتش در ساخت انواع ناوشکن‌ها چگونه است؟ چه پروژه‌هایی در این حوزه در دست اقدام دارید؟

ملت عزیز و فهیم کشور که همواره اخبار را دنبال می‌کنند، آگاهی دارند که نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در زمینه ساخت شناورهای نظامی اعم از ناوشکن، ناوچه، زیردریایی و دیگر تجهیزات دریایی الحمدالله به همت کارکنان متخصص خود و با همکاری صنایع دفاعی کشور و نیز دانشگاه‌ها و موسسات آموزش عالی، همچنین بهره گیری از توان علمی نخبگان و شرکت‌های دانش‌بنیان کشور و جوانان این مرز و بوم و با وجود همه تحریم‌های ظالمانه استکبار جهانی به مرز خودکفایی رسیده است.

هیچ وابستگی به صنایع دفاعی خارجی و غیر بومی نداریم

در حال حاضر هیچ گونه وابستگی به صنایع دفاعی خارجی و غیر بومی ندارد حتی در زمینه ساخت هواناوها هم موفقیت رسیده‌ایم و در آینده‌ای نزدیک اخبار الحاق اولین هواناوهای عملیاتی ساخت داخل را هم به اطلاع هموطنان عزیزمان خواهیم رساند در زمینه تسلیحات پیشرفته و به روز نیز الحمدلله به خودکفایی رسیده‌ایم.

نیروی دریایی ارتش با اتکا به توان داخلی پیشرفته‌ترین سلاح‌های راهبردی رزم دریایی و مهمات مربوطه دست پیدا کردیم البته همانگونه که اشاره کردم این موفقیت‌ها مرحوم همکاری همفکری و تعامل همه حوزه‌ها مثل صنایع دفاع وزارت دفاع، دانشگاه‌های کشور نخبگان و شرکت‌های دانش بنیان داخلی بوده است ولیکن بر اساس نیازها و مطالبات عملیاتی نداجا و مشاورت های متخصصین نیروی دریایی حاصل شده است و این روند انشاالله با قدرت ادامه خواهد داشت.

امروزه استفاده و کاربرد پهپاد ها افزایش بسیاری داشته که ارتش هم با برگزاری اولین رزم مشترک پهبادی در سال گذشته توانمندی خود را در این زمینه به نمایش گذاشت. استفاده از پهپاد ها تا چه اندازه در نیروی دریایی گسترش یافته و تا چه اندازه در ماموریت‌ها و عملیات‌های خود از پهپاد استفاده می‌کنید؟

از پهپادها در حوزه‌هایی نظیر مراقبت، شناسایی، رزمی – انتحاری و جنگال استفاده می‌کند

بدون شک همانند همه ارتش‌های جهان و با پیشرفت تکنولوژی نیروی دریایی ارتش هم استفاده از وسایل و تجهیزات رزمی بدون سرنشین را در دستور کار دارد. امروزه پهپادها یا همان پرنده‌های هدایت پذیر بدون سرنشین از راه دور در سازمان ناجا نیز به کار گرفته می‌شوند و در حوزه‌هایی نظیر مراقبت، شناسایی، رزمی – انتحاری، جنگال و … مورد استفاده قرار می‌گیرند.

این پهپادها هزینه‌ها را پایین می‌آورند، خطر آسیب پذیری نیروهای انسانی را کاهش می‌دهند، منطقه وسیع‌تری را صرف نظر از زمان استفاده (شب یا روز) پو شش می‌دهند و مزایای متعدد دیگری را برای بهره برداری تامین می‌کنند.

توانمندی نیروی دریایی را در حوزه جنگ الکترونیک و جنگ سایبری که امروز در سطح جهان بسیار مطرح می‌شود، چگونه ارزیابی می‌کنید؟

نیروی دریایی ارتش در عرصه جنگال پیشرفت قابل ملاحظه‌ای داشته است

حوزه جنگ الکترونیک حوزه بسیار فنآورانه و پیشرفته‌ای است و روز به روز هم مشمول تغییر و تحول می‌گردد. جنگ الکترونیک امروزه در همه انواع جنگ‌های زمینی، هوایی و دریایی تاثیرگذاری شدیدی داشته و نقش موثری ایفا می‌کند به نحوی که هر طرف از مخاصم دارای قدرت جنگال بالاتری باشد مطمئناً طرف مقابل را با شکست روبه‌رو خواهد کرد با این‌همه نداجا در عرصه جنگال پیشرفت قابل ملاحظه‌ای داشته است و موسسه و موسسات تحقیقاتی و پژوهشی صنایع دفاعی و نیز دانشگاه‌ها و شرکت‌های دانش بنیان در این زمینه به کمک نیروهای مسلح آمدند و توانسته‌اند دستگاه‌ها و تجهیزات پشتیبانی اقدامات الکترونیکی ESM و نیز ابزارهای مقابله با اقدامات الکترونیکی ECM قابل رقابت با نمونه‌های ساخت شرکت‌های معتبر خارجی را تولید و به نیروهای مختلف از جمله نداجا واگذار کنند تا در یگان‌های شناور و تاسیسات ساحلی مورد بهره برداری واقع گردند.

به طور کلی می‌توان گفت که از لحاظ جنگ الکترونیک در وضعیت قابل قبول و مناسبی هستیم لیکن به لحاظ تغییر و تحول همه روزه موضوع نیاز است که همواره مسیر تحقق پیش پژوهش تولید و نوآوری در این حوزه باز و پویا می‌باشد در زمینه جنگ سایبری هم اقدامات مفید و موثری در سطح نداجا صورت گرفته است که به علت محرمانه بودن و طبقه بندی آن اطلاعات خاصی را نمی‌توان در این رابطه ارائه کرد.

شما وضعیت و توان دریایی کشور را برای استفاده از ظرفیت‌های دریایی در گام دوم انقلاب چگونه ارزیابی می‌کنید؟

موقعیت جغرافیایی جمهوری اسلامی ایران به گونه‌ای است که به اذعان همه صاحب نظران دنیا ایران در مرکز زمین و بیضی انرژی جهان واقع شده است.

منطقه خلیج فارس، تنگه هرمز و سواحل مکران مرکز ثقل شکل گیری قدرت دریایی جبهه مقاومت اسلامی علیه جبهه استکبار می‌تواند باشد با مطالعه تاریخ می‌توان به راحتی به این موضوع پی برد که قدرت دریایی و اعتبار خود ساخته ایران در هیچ جای تاریخ به این شکل دیده نشده است امروز ایران اسلامی متاثر از رهنمودهای مدبرانه حکیم و فرزانه و فرماندهی معظم کل قوا از ظرفیت دریای بسیار بالایی در منطقه برخوردار است و ان‌شاءالله در گام دوم انقلاب به برکت خون شهدای دریایی متفاوت‌تر از گذشته خواهد بود و کام ملت غیور ایران اسلامی را شیرین خواهد نمود.

منبع: مهر



منبع خبر

دزدی دریایی را ریشه‌کن کرده‌ایم/ پیشرفت «نداجا» در عرصه جنگال بیشتر بخوانید »

چگونه خدا خرمشهر را آزاد کرد؟

چگونه خدا خرمشهر را آزاد کرد؟


چگونه خدا خرمشهر را آزاد کرد؟به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، حسن علایی فعال (فعال فرهنگی در حوزه دفاع مقدس) از نقش­‌های اساسی حضرت امام خمینی (رضوان‌الله تعالی علیه) در فرماندهی و مدیریت جنگ و دفاع مقدس، سر ریز کردن مراتب اتکا و اتکال به منبع لایزال الهی به سراسر وجود فرماندهان و رزمندگان اسلام بود. حضرت امام (ره) با طی مراحل علمی و عملی عرفان ناب اسلامی نزد اساتید مسلم و پرآوازه این حوزه ازجمله مرحوم آیت‌الله شاه‌­آبادی که امام در حق ایشان فرموده­ بودند «من در طول عمرم روحی به لطافت و ظرافت آیت‌الله شاه‌آبادی ندیدم» [۱]، حقیقتاً عالم را محضر خدا می‌­دید و همگان را به این حقیقت توجه می­‌داد. [۲]در نگاه عرفانی امام (ره) همه اتفاقات و حوادث عالم با سرانگشت تدبیر الهی رقم می­‌خورد؛ چراکه عالم خلق و امر از آن اوست. [۳]

امام خمینی (ره) در تحلیل حوادث بزرگ و کوچک جهان هستی و تمشیت امور روزمره تنها دست الهی را می­‌دیدند و سایر علل و اسباب را عوامل عارضی قلمداد می‌­کردند، اما این بدین معنا نبود که باید دست روی دست گذاشت و منتظر قضا و قدر الهی شد!

وقتی از امام سؤال شد که با چه انگیزه‌­ای دست به قیام و نهضت زدید؟ حضرت امام بدین مضمون فرمودند که من یک آیه از آیات الهی را نصب‌­العین قرار دادم و بر اساس آن به تکلیف الهی خویش عمل کردم، این‌که خداوند در قرآن کریم می­‌فرمایند «قل انما اعظکم بواحده ان تقوموا لله مثنی او فردی ثم تتفکروا» من شما را به یک حقیقت اندرز می‌دهم و آن این‌که دودو و یک‌یک برای خدا قیام کنید سپس تفکر و اندیشه کنید. [۴]

این نگاه توحیدی، یک راهبرد فوق‌­العاده­‌ای را پیش پای حضرت امام قرار داد و آن، اقدام بر اساس تکلیف الهی بود؛ راهبردی که هم انقلاب اسلامی را به پیروزی رسانید و هم جنگ تحمیلی هشت‌ساله را با دفع کامل تجاوز دشمن به پیروزی مطلق نائل کرد.

امام در زمینه­­‌ تبیین راهبرد نگاه تکلیف­­‌مدارانه به جنگ می­‌فرمایند: «ما در جنگ برای یک‌لحظه هم نادم و پشیمان از عملکرد خود نیستیم. راستی مگر فراموش کرده‌ایم که ما برای ادای تکلیف جنگیده‌ایم و نتیجه فرع آن بوده است. ملت ما تا آن روز که احساس کرد که توان و تکلیف جنگ دارد به وظیفه خود عمل نمود؛ و خوشا به حال آنان که تا لحظه آخر هم تردید ننمودند، آن ساعتی هم که مصلحت بقای انقلاب را در قبول قطعنامه دید و گردن نهاد، باز به وظیفه خود عمل کرده است، آیا از اینکه به وظیفه خود عمل کرده است نگران باشد؟» [۵]

امام با این نگاه متعبدانه که نشئت‌گرفته از عمق معرفت ایشان به مبانی و اصول دین مبین اسلام بود، انجام امور سخت و دشوار را سهل و آسان می‌­کردند. در جنگ تحمیلی، همه­‌ی قدرت‌­های شرق و غرب عالم در برابر جمهوری اسلامی ایران صف­‌آرایی کرده بودند، اما امام به پشتوانه قدرت لایزال خداوند قادر متعال که مردم را به صحنه آورده بود، هیچ باکی از عِده و عُده دشمنان به خود راه نمی­‌دادند و با بیانات و پیام­‌های دلگرم­‌کننده و روحیه‌­بخش خود این احساس را به مردم نیز منتقل می­‌کردند. این‌چنین بود که نیرو‌های مسلح کشور همراه با نیرو‌های مردمی توانستند جنگ طولانی سده اخیر را با پیروزی در عملیات­‌های مختلف پشت سر بگذارند و اقتدار خود را به دشمنان دیکته کنند؛ اما این‌همه یک­‌روی سکه­‌ی جنگ و حماسه­‌آفرینی­‌های فرماندهان و رزمندگان بود.

روی دیگر سکه جنگ، تداوم پیروزی­‌ها تا حصول نتیجه­‌ی نهایی و دفع کامل تجاوز دشمن بود. امام با تیزهوشی مثال‌زدنی ضمن این‌که به مردم، رزمندگان و فرماندهان روحیه­‌ی جهاد و حماسه و ایثار و فداکاری و دست یافتن به پیروزی می­‌دادند، از سوی دیگر توجه داشتند که رزمندگان را از آفت­‌های پیروزی­ ازجمله غرور و سرمستی که به­‌طور طبیعی سراغ رزمندگان می­‌آمد بر حذر دارند.

اینگونه بود که پس از عملیات پیروزمند بیت­‌المقدس و آزادسازی خرمشهر که طی ۲۵ شبانه‌روز تلاش سخت و طاقت‌فرسای رزمندگان اسلام حاصل شد و خرمشهر پس از حدود بیست ماه اشغال به آغوش میهن اسلامی بازگشت، امام ضمن تجلیل از همه رزمندگان فرمودند: خرمشهر را خدا آزاد کرد.

عملیات سرنوشت­‌سازی که نقطه­‌ی عطفی در تاریخ هشت‌ساله جنگ عراق و ایران محسوب می­‌شود و به‌درستی تاریخ جنگ را به دو مقطع «قبل از آزادسازی خرمشهر» و «بعد از آزادسازی خرمشهر» تقسیم می­‌کند. عملیاتی که بدون اغراق قابلیت تدریس در دانشگاه­‌های مطرح جهان را دارد و دنیا شاهد بود که چگونه امپراتوری رسان‌ه­ای استکبار بعد از آزادسازی خرمشهر در سکوت مطلق فرورفت و از پیروزی دلاورمردان ایران اسلامی دم نزد!

اما امام از آنجایی‌که فتح خرمشهر را پایان جنگ نمی­‌دیدند و می­‌دانستند تا پیروزی نهایی راه زیادی مانده است لذا با توجه دادن همگان به این حقیقت که همه‌چیز دست خداست و اوست که اراده بر پیروزی و شکست ملت­‌ها می­‌کند باعث می­‌شدند که رزمندگان اسلام و فرماندهان کار را نهایی تلقی نکرده و در ادامه جنگ سست نشوند.

رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره موضع حضرت امام (ره) بعد از پیروزی عملیات بیت­‌المقدس و آزادسازی خرمشهر چنین می­‌فرمایند:

«امام در حالات مختلف جنگ، به اقتضای آن حالت، موضع‌گیری می­‌کرد و آن نکته‌ی اصلی را بیان می­‌کرد. یک‌وقت مثلاً فرض کنید، یک قضیّه‌ای پیش آمده بود در صحنه، در میدان که مردم روحیه‌شان را ازدست‌داده بودند و بایستی روحیه پیدا می­‌کردند؛ امام سعی می­‌کرد به مردم روحیه بدهد و دشمن را تحقیر کند.

معنای اینکه [فرمودند] «یک دزدی آمده، یک سنگی انداخته و فرار کرده»، این است که رزمندگان ما که به جبهه رفتند، دارند دشمن فراری را تعقیب می‌کنند. روحیه دادن به ملّت. یک‌وقت لازم بود که از غرور رزمندگان جلوگیری بشود؛ فرض بفرمایید رزمندگان با حدود یک ماه تلاش کُشنده و فوق‌العاده توانسته بودند خرمشهر را فتح کنند (خب این خیلی دستاورد عجیب و بزرگی بود که خرمشهر را رزمندگان ما، ارتش و سپاه و بسیج، توانستند از دشمن باز پس بگیرند)

خب این ممکن بود غرور ایجاد کند؛ اینجا برای اینکه این غرور به وجود نیاید که ضربه‌اش بر همه‌ی افرادی که دست‌اندرکار در هر نقطه‌ای هستند بسیار زیاد است، امام فرمود «خرمشهر را خدا آزاد کرد»؛ [یعنی]ما وسیله هستیم؛ مطلب را مستند به اراده‌ی الهی و قدرت الهی می­‌کند.» [۶]

منابع

[۱]مجله حصون/بهار ۱۳۸۷/شماره ۱۵

[۲]صحیفه امام خمینی (س) جلد ۱۳، ص ۴۶۱

[۳]سوره اعراف آیه ۵۴

[۴]سوره مبارکه سبا ۴۶

[۵]صحیفه امام خمینی (س)، جلد ۲۱، ص ۲۸۵

[۶]بیانات معظم له در دیدار تصویری با فرماندهان دفاع مقدس، ۱۳۹۹/۰۶/۳۱

انتهای پیام/ 118



منبع خبر

چگونه خدا خرمشهر را آزاد کرد؟ بیشتر بخوانید »

در دفاع مقدس چه بر مدافعان سلامت می‌گذشت؟

در دفاع مقدس چه بر مدافعان سلامت می‌گذشت؟



روزگار بخیه‌های خونین/مدافعان سلامت در دوران دفاع مقدس

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، نفس‌ها را می‌شمارند، ضرب آهنگ نبض‌ها برایشان شیرین‌ترین صداست، حتی اگر این صدا در میان سوت موشک‌ها و صفیر گلوله‌ها باشد؛ نجات جان انسان از نظرشان کاری زیبا و پسندیده نیست بلکه وظیفه است؛ وظیفه‌ای که باید به انجام برسانند، حتی اگر جانشان در معرض تهدید قرار بگیرد یا در این راه جانشان را از دستش بدهند.

این روزها اسم کادر درمان بیشتر از هر زمان دیگر به گوش می‌رسد و آنها را با رزمندگانی مقایسه می‌کنند که هشت سال جنگ تحمیلی زیر تیربار دشمن جانانه ایستادگی کردند، غافل از اینکه کادر درمان آن دوران داستان‌ها بس شنیدنی دارد.

روزگار بیمارستان خونین‌شهر

یکی از افراد بی‌بی جان آمانیکا است؛ دختری که آن موقع ۲۲ سال بیشتر نداشت و تنها ۶ ماه از پایان دوران تحصیلش در رشته پرستاری گذشته بود. او در روایت خاطراتش از روزهایی می‌گوید که هیچ خرمشهری ترس را باور نداشت.

آمانیکا جزو افرادی بود که به شنیده‌ها درباره تحرکات مرزی دشمن بی‌توجه بود و باورش نمی‌شد تا آن پنج بعد از ظهری که صدای مهیبی در خرمشهر پیچید و بعد از آن صدای آژیر آمبولانس از دور به گوشش رسید و این شروع دوره کاری‌اش بود که مشابه آن روزها را در تمام دوران خدمتش ندید.

روزگار بخیه‌های خونین/مدافعان سلامت در دوران دفاع مقدس

در همان روز بود که آمبولانس‌ها از بیمارستان درخواست نیرو برای خارج کردن خانواده‌ای از زیر آوار کردند و بی‌بی جان و دوستش داوطلب شدند؛ همان جا بود که بی‌بی جان در زیر آوار جسدِ بی‌جان کودکی ۵ – ۶ ساله را دید، اتفاقی که از شدت ناراحتی هنوز تصویرش را به وضوح در ذهن دارد.

او از روز اول می‌گوید، از همان روزی که سیل مجروحان به سمت بیمارستان خرمشهر روانه می‌شد، از روزی که در آن بنا به گفته‌اش ۱۰۰ عمل جراحی انجام شد و پزشکان اتاق عمل از اتاق عمل بیرون نمی‌آمدند. او خاطرات ایام مقاومت را به خاطر دارد؛ روزهایی که کادر درمان پا به پای رزمنده‌ها سنگر را خالی نکردند.

او تعریف می‌کند: «سه هفته مانده بود به اشغال خرمشهر، یک شب اتاق عمل و دو بخش بیمارستان را زدند، سقف اتاق عمل ریخت اما مجبور بودیم جراحی‌ها را انجام بدهیم چون بیمارستان خرمشهر دیگر جا نداشت؛ عمل‌ها که انجام می‌شد، بیماران بعد از ۲۴ ساعت روانه بیمارستان طالقانی آبادان می‌شدند که آن روزها خلوت بود».

او از روزهایی می‌گوید که ۵۰ تا ۶۰ پرستار بودند و یک عالمه مجروح و شهید؛ در گفته‌هایش جلو می‌رود و می‌رسد به آنجایی که از رئیس بیمارستان خواسته بودند که پرستاران زن را مرخص کند و رئیس بیمارستان به خاطر کمبود نیرو نپذیرفته بود؛ جلوتر می‌رود و می‌رسد به آن روزها که بالاخره مجبور به ترک بیمارستان شهری می‌شوند که مردمانش همچنان با دست‌خالی ایستاده بودند تا سقوط نکند.

قرار بود به بیمارستان دارخوین بروند، پس بیشتر تجهیزات به این بیمارستان منتقل شد ولی آنچه ذهن کادر درمان در آن روز را درگیر کرده بود، پیکر شهیدانی بود که در بیمارستان باقی می‌ماندند؛ «سپاه یک کانکس برای نگه‌داری شهدا آورده بود، کسی حاضر نبود شبانه آنها را به گلزار شهدا منتقل کنند چون ممکن بود که سگ‌ها به پیکرها حمله‌ور شوند، پس تا صبح فردا صبر کردند و روز خاک‌سپاری پزشکان نیز در مراسم خاک‌سپاری شرکت می کردند».

در لابه‌لای صحبت‌های آمانیکا رد دوری و دلواپسی خانواده بود؛ همچنین داغ دیدن مجروحیت نزدیکان هست، خارج کردن تیر و ترکش و پانسمان زخم‌های کاری و سپری کردن شیفت‌هایی طولانی در تاریکی نیز وجود دارد.

سپر انسانی برای کودکان

داستان کادر درمانی در روزهای خونین‌شهر اما به خرمشهر پیش از اشغال محدود نمی‌شود بلکه خرمشهر در حال مقاومت و نیمه دیگر خرمشهر را که در مقاومت تا پیروزی مانده نیز شامل می‌شود؛ «کفایت غیبی» یکی از این پرستارانی است که در آبادان خدمت می‌کرد و لحظات خوف و درد را تا لحظات پیروزی و در میان فضای بیمارستانی ملتهب آن روزها گذراند.

روزگار بخیه‌های خونین/مدافعان سلامت در دوران دفاع مقدس

کفایت آن زمان، ۲۴ ساله سن داشت و هنوز درسش را تمام نکرده بود اما دشمن که به آبادان حمله کرد، یقین داشت که جایش کنج خانه نیمه امن نیست و هر چه سریع‌تر باید به بیمارستان برود. «روزی که عراق حمله کرد، از خرید برگشته بودیم و همین که وسایل را زمین گذاشتم، بمباران آبادان شروع شد؛ اما من با وجود نگرانی‌های مادرم، راهی بیمارستان شدم» و این شد که سه روز پیوسته در بیمارستان ماند و به خاطر همین سه ماه از خانواده‌اش دور افتاد. «بعد از سه روز یک نفر در بیمارستان کلید خانه ما را به من داد و گفت خانواده‌ات رفتند اما کجا را نمی‌دانست و من ماندم و چند هم دوره و هم کلاسی و بی‌خبر از محل خانواده».

کفایت از سختی‌های آن روزها می‌گوید؛ روزگارانی که بی‌آبی و بی‌برقی سهم بیمارستان نفت بوده است که محل خدمتش بود؛ «ما آب‌ها را برای بیماران استفاده می‌کردیم ولی آب و برق قطع شده بود و جانی در بدن نداشتیم، گاهی از خستگی زیاد همان‌جا در اتاق بیماران پارچه می‌کشیدیم و دو ساعتی به خواب می رفتیم».

او ادامه می‌دهد: «من در آن روزها ۱۰ کیلو وزن کم کردم چون آب و غذا نمی‌خوردیم؛ آن موقع نصف سینه مرغ را برای چهار تا پنج نفر لای نان می‌پیچیدند و این ناهار و شام ما می‌شد اما از صبحانه هم که خبری نبود».

او از تشنگی‌هایش نیز می‌گوید، از روزی که از تشنگی زیاد در حال از هوش رفتند. «دیگر رمقی برای ما نمانده بود، آبی برای خوردن نبود؛ روزی یک کارگر با پارچ آب خنگ وارد شد و ما مثل قحطی‌زده‌ها به سمتش رفتیم و بعد از خوردن آب، پرسید «نمی خواهید بدانید آب از کجا آمده؟» راستش برای ما فرقی هم نمی‌کرد اما گفت که «این آب سیفون توالت فرنگی است» اما نه تنها ناراحت نشدیم بلکه به آن اتفاق از ته دل خندیدیم».

خودش می‌گوید حالا که به آن روزها فک می‌کند، می بیند که آنها عاشقی می‌کردند نه کار چون هر کس جای آنها بود، شاید فرار می‌کرد؛ کمی جلوتر می‌رود و در لابه‌لای خاطراتش به داستانی می‌رسد که هنوز به روشنی گوشه ذهنش باقی‌مانده است؛ «یکی از خاطرات تلخ آن روزها این بود که روزی ۱۰ تا ۱۲ بچه مجروح از خرمشهر به بیمارستان می‌آوردند که پدر و مادر نداشتند، یکی از آنها نوزاد شیرخواره‌ای بود که یکی از همکاران که فرزندش را برای حفظ جانش از شهر خارج کرده بودند، در بغل گرفت و با گریه به او شیر داد یا اینکه کودک دیگری را آوردند که دستش قطع شده بود و همیشه از ما می‌پرسید که دستش دوباره رشد خواهد کرد یا نه».

او می‌گوید که این کودک بی‌نوا اهل نخلستان بود و چه می‌دانست که دستش دیگر همچون شاخه‌های نخل رشد نمی‌کند؛ خاطره حضور کودکان خرمشهری با سخت‌ترین شب بیمارستان نفت عجین می‌شود؛ «بیمارستان نفت آبادان در منطقه مرزی و در تیررس دشمن بود و ما در بخش دو که از دیگر بخش‌ها جدا شده بود، به همراه کودکان بودیم؛ شبی وحشتناک بود و دشمن بیمارستان را هدف گرفته بود و تیربارها به سقف اصابت می‌کرد؛ در آن شرایط زنی نیز در حال زایمان بود ولی ماما حاضر نمی‌شد تا بیمار را رها کند، ما مراقب کودکان بودیم و نمی‌توانستیم کمکی به زن باردار بکنیم چون کودکان را روی زمین خوابانده بودیم و خودمان را روی آنها انداخته بودیم چون اعتقاد داشتیم که آنها امید فردا هستند و زندگی‌شان از زندگی ما مهم‌تر است».

یک دست تفنگ، یک دست کمک

داستان ماندن و امداد رسانی در خرمشهر اما به اینجا ختم نمی‌شود بلکه کسانی بودند که دانش پزشکی نداشتند و رزمنده بودند اما در قامت یک پزشکار ظاهر شدند؛ «عماد دانشیار» یکی از این افراد است؛ ۲۱ سال است که بازنشسته بهداری سپاه شده اما آن موقع و در روزهایی که شعله‌های جنگ خرمشهر را در برگرفت، ۱۷ ساله بود؛ نوجوانی که عضو هلال احمر و رشته تحصیلی‌اش تجربی بود و برای همین می‌خواست که در کنار رزم به عنوان نیروی مردمی و بسیجی یک امدادگر باشد.

روزگار بخیه‌های خونین/مدافعان سلامت در دوران دفاع مقدس

«دوره ۱۵ روزه را در بیمارستان طالقانی گذراندم و پزشکیار شدم و این شروع فعالیت رسمی من به عنوان کادر درمانی بهداری سپاه بود».

او از روزهایی می‌گوید که درمان رزمندگان یک نیاز بود و مسجد جامع خرمشهر اولین بار سنگرگاه خدمات درمانی در شرایط پر تنش شد؛ او تعریف می‌کند: «در زمان جنگ آقای سعادتی از اهل بهبهان که داروساز بود، در مسجد جامع خرمشهر مقر درمانی را راه‌اندازی کرد و چند نفر از خواهران و برداران در کنارش به مجروحان خدمات درمانی را ارائه می‌دادند و بعد از سقوط خرمشهر، حمید قبطی بهداری خرمشهر را تشکیل داد و پنج مرد و ۲۰ زن را که من یکی از آنها بودم، در آن مشغول شدند».

بهداری در کوی آریا در نیمه دیگر خرمشهر که به دست دشمنان نه افتاد، بر پا شده بود اما علاوه بر آن چند پست امدادی در سه نقطه از جمله کوتشیخ و محرزی هم برپا بود و عماد و همرزمانش در آن برای امداد رسانی حضور داشتند.

امثال عماد دانشیار اما یکجا نشین نبودند چون آمدنشان برای دفاع و شهادت بود؛ عماد می‌گوید: «بچه‌های بهداری امتیاز خوبی داشتند چون از طرفی آنها می‌جنگیدند و از طرف دیگر به مداوا می‌پرداختند، من خودم در جبهه و در خط مقدم بودم، در یک دستم تفنگ و در دست دیگرم یک جعبه کمک‌های اولیه بود».

عماد خیلی چیزها را از یاد برده است؛ خیلی جسته و گریخته می‌گوید: «صحنه‌های عجیب و غریبی بود، آنقدر صحنه‌های عجیبی دیدم که آلان خیلی‌ها را یادم نیست، آن موقع خواب نداشتیم و باید بیدار می‌ماندیم تا هر وقت مجروح می‌آوردند، مداوایش کنیم».

او مرگ همرزم کم ندیده است؛ هنوز از همزمانش که در سنگر بودند و در مقر درمان چند جانباز باقی‌مانده است.

روزهای سختی برای خرمشهر و درمانگران بود اما خبر آزادسازی شهر که آمد، انگار خونی تازه در رگ‌های این افراد جوانه زد.

کفایت غیبی می‌گوید که شب قبل از آزادسازی خرمشهر شب سختی بود، آن شب از صدای شلیک و تیربار پر بود؛ او می‌گوید «خبر آزادسازی خرمشهر که آمد، همه پرستاران در راهرو بیمارستان از سر شادی از ته دل جیغ می‌زدند، اگرچه اجازه ندادند به خرمشهر بروند اما آنها را به مسجد بهبهانیان بردند؛ جایی که شادی رزمندگان در آن بوی مناجات می داد». کفایت از بارش باران در سوم خرداد می‌گوید، از بارانی که سابقه نداشته در این ماه در آبادان ببارد؛ او می‌گوید «انگار آسمان هم همزمان با ما جشن گرفته بود».

هنوز ردی از شادی زیرپوست این افراد هست و امثال عماد دانشیار هر ساله در این روزها با خاطرات شادی این اتفاق دل‌خوش می‌کنند، دل‌خوشی که با انتظاراتی عجین است؛ دانشیار می‌گوید: «برای هر کشور لازم است که آموزش و بهداشت رایگان باشد» و این شاید آخرین خواسته او و همرزمان درمانی‌اش باشد که بی انتظار با جان خود بازی کردند تا جان ببخشند.

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، نفس‌ها را می‌شمارند، ضرب آهنگ نبض‌ها برایشان شیرین‌ترین صداست، حتی اگر این صدا در میان سوت موشک‌ها و صفیر گلوله‌ها باشد؛ نجات جان انسان از نظرشان کاری زیبا و پسندیده نیست بلکه وظیفه است؛ وظیفه‌ای که باید به انجام برسانند، حتی اگر جانشان در معرض تهدید قرار بگیرد یا در این راه جانشان را از دستش بدهند.

این روزها اسم کادر درمان بیشتر از هر زمان دیگر به گوش می‌رسد و آنها را با رزمندگانی مقایسه می‌کنند که هشت سال جنگ تحمیلی زیر تیربار دشمن جانانه ایستادگی کردند، غافل از اینکه کادر درمان آن دوران داستان‌ها بس شنیدنی دارد.

روزگار بیمارستان خونین‌شهر

یکی از افراد بی‌بی جان آمانیکا است؛ دختری که آن موقع ۲۲ سال بیشتر نداشت و تنها ۶ ماه از پایان دوران تحصیلش در رشته پرستاری گذشته بود. او در روایت خاطراتش از روزهایی می‌گوید که هیچ خرمشهری ترس را باور نداشت.

آمانیکا جزو افرادی بود که به شنیده‌ها درباره تحرکات مرزی دشمن بی‌توجه بود و باورش نمی‌شد تا آن پنج بعد از ظهری که صدای مهیبی در خرمشهر پیچید و بعد از آن صدای آژیر آمبولانس از دور به گوشش رسید و این شروع دوره کاری‌اش بود که مشابه آن روزها را در تمام دوران خدمتش ندید.

روزگار بخیه‌های خونین/مدافعان سلامت در دوران دفاع مقدس

در همان روز بود که آمبولانس‌ها از بیمارستان درخواست نیرو برای خارج کردن خانواده‌ای از زیر آوار کردند و بی‌بی جان و دوستش داوطلب شدند؛ همان جا بود که بی‌بی جان در زیر آوار جسدِ بی‌جان کودکی ۵ – ۶ ساله را دید، اتفاقی که از شدت ناراحتی هنوز تصویرش را به وضوح در ذهن دارد.

او از روز اول می‌گوید، از همان روزی که سیل مجروحان به سمت بیمارستان خرمشهر روانه می‌شد، از روزی که در آن بنا به گفته‌اش ۱۰۰ عمل جراحی انجام شد و پزشکان اتاق عمل از اتاق عمل بیرون نمی‌آمدند. او خاطرات ایام مقاومت را به خاطر دارد؛ روزهایی که کادر درمان پا به پای رزمنده‌ها سنگر را خالی نکردند.

او تعریف می‌کند: «سه هفته مانده بود به اشغال خرمشهر، یک شب اتاق عمل و دو بخش بیمارستان را زدند، سقف اتاق عمل ریخت اما مجبور بودیم جراحی‌ها را انجام بدهیم چون بیمارستان خرمشهر دیگر جا نداشت؛ عمل‌ها که انجام می‌شد، بیماران بعد از ۲۴ ساعت روانه بیمارستان طالقانی آبادان می‌شدند که آن روزها خلوت بود».

او از روزهایی می‌گوید که ۵۰ تا ۶۰ پرستار بودند و یک عالمه مجروح و شهید؛ در گفته‌هایش جلو می‌رود و می‌رسد به آنجایی که از رئیس بیمارستان خواسته بودند که پرستاران زن را مرخص کند و رئیس بیمارستان به خاطر کمبود نیرو نپذیرفته بود؛ جلوتر می‌رود و می‌رسد به آن روزها که بالاخره مجبور به ترک بیمارستان شهری می‌شوند که مردمانش همچنان با دست‌خالی ایستاده بودند تا سقوط نکند.

قرار بود به بیمارستان دارخوین بروند، پس بیشتر تجهیزات به این بیمارستان منتقل شد ولی آنچه ذهن کادر درمان در آن روز را درگیر کرده بود، پیکر شهیدانی بود که در بیمارستان باقی می‌ماندند؛ «سپاه یک کانکس برای نگه‌داری شهدا آورده بود، کسی حاضر نبود شبانه آنها را به گلزار شهدا منتقل کنند چون ممکن بود که سگ‌ها به پیکرها حمله‌ور شوند، پس تا صبح فردا صبر کردند و روز خاک‌سپاری پزشکان نیز در مراسم خاک‌سپاری شرکت می کردند».

در لابه‌لای صحبت‌های آمانیکا رد دوری و دلواپسی خانواده بود؛ همچنین داغ دیدن مجروحیت نزدیکان هست، خارج کردن تیر و ترکش و پانسمان زخم‌های کاری و سپری کردن شیفت‌هایی طولانی در تاریکی نیز وجود دارد.

سپر انسانی برای کودکان

داستان کادر درمانی در روزهای خونین‌شهر اما به خرمشهر پیش از اشغال محدود نمی‌شود بلکه خرمشهر در حال مقاومت و نیمه دیگر خرمشهر را که در مقاومت تا پیروزی مانده نیز شامل می‌شود؛ «کفایت غیبی» یکی از این پرستارانی است که در آبادان خدمت می‌کرد و لحظات خوف و درد را تا لحظات پیروزی و در میان فضای بیمارستانی ملتهب آن روزها گذراند.

روزگار بخیه‌های خونین/مدافعان سلامت در دوران دفاع مقدس

کفایت آن زمان، ۲۴ ساله سن داشت و هنوز درسش را تمام نکرده بود اما دشمن که به آبادان حمله کرد، یقین داشت که جایش کنج خانه نیمه امن نیست و هر چه سریع‌تر باید به بیمارستان برود. «روزی که عراق حمله کرد، از خرید برگشته بودیم و همین که وسایل را زمین گذاشتم، بمباران آبادان شروع شد؛ اما من با وجود نگرانی‌های مادرم، راهی بیمارستان شدم» و این شد که سه روز پیوسته در بیمارستان ماند و به خاطر همین سه ماه از خانواده‌اش دور افتاد. «بعد از سه روز یک نفر در بیمارستان کلید خانه ما را به من داد و گفت خانواده‌ات رفتند اما کجا را نمی‌دانست و من ماندم و چند هم دوره و هم کلاسی و بی‌خبر از محل خانواده».

کفایت از سختی‌های آن روزها می‌گوید؛ روزگارانی که بی‌آبی و بی‌برقی سهم بیمارستان نفت بوده است که محل خدمتش بود؛ «ما آب‌ها را برای بیماران استفاده می‌کردیم ولی آب و برق قطع شده بود و جانی در بدن نداشتیم، گاهی از خستگی زیاد همان‌جا در اتاق بیماران پارچه می‌کشیدیم و دو ساعتی به خواب می رفتیم».

او ادامه می‌دهد: «من در آن روزها ۱۰ کیلو وزن کم کردم چون آب و غذا نمی‌خوردیم؛ آن موقع نصف سینه مرغ را برای چهار تا پنج نفر لای نان می‌پیچیدند و این ناهار و شام ما می‌شد اما از صبحانه هم که خبری نبود».

او از تشنگی‌هایش نیز می‌گوید، از روزی که از تشنگی زیاد در حال از هوش رفتند. «دیگر رمقی برای ما نمانده بود، آبی برای خوردن نبود؛ روزی یک کارگر با پارچ آب خنگ وارد شد و ما مثل قحطی‌زده‌ها به سمتش رفتیم و بعد از خوردن آب، پرسید «نمی خواهید بدانید آب از کجا آمده؟» راستش برای ما فرقی هم نمی‌کرد اما گفت که «این آب سیفون توالت فرنگی است» اما نه تنها ناراحت نشدیم بلکه به آن اتفاق از ته دل خندیدیم».

خودش می‌گوید حالا که به آن روزها فک می‌کند، می بیند که آنها عاشقی می‌کردند نه کار چون هر کس جای آنها بود، شاید فرار می‌کرد؛ کمی جلوتر می‌رود و در لابه‌لای خاطراتش به داستانی می‌رسد که هنوز به روشنی گوشه ذهنش باقی‌مانده است؛ «یکی از خاطرات تلخ آن روزها این بود که روزی ۱۰ تا ۱۲ بچه مجروح از خرمشهر به بیمارستان می‌آوردند که پدر و مادر نداشتند، یکی از آنها نوزاد شیرخواره‌ای بود که یکی از همکاران که فرزندش را برای حفظ جانش از شهر خارج کرده بودند، در بغل گرفت و با گریه به او شیر داد یا اینکه کودک دیگری را آوردند که دستش قطع شده بود و همیشه از ما می‌پرسید که دستش دوباره رشد خواهد کرد یا نه».

او می‌گوید که این کودک بی‌نوا اهل نخلستان بود و چه می‌دانست که دستش دیگر همچون شاخه‌های نخل رشد نمی‌کند؛ خاطره حضور کودکان خرمشهری با سخت‌ترین شب بیمارستان نفت عجین می‌شود؛ «بیمارستان نفت آبادان در منطقه مرزی و در تیررس دشمن بود و ما در بخش دو که از دیگر بخش‌ها جدا شده بود، به همراه کودکان بودیم؛ شبی وحشتناک بود و دشمن بیمارستان را هدف گرفته بود و تیربارها به سقف اصابت می‌کرد؛ در آن شرایط زنی نیز در حال زایمان بود ولی ماما حاضر نمی‌شد تا بیمار را رها کند، ما مراقب کودکان بودیم و نمی‌توانستیم کمکی به زن باردار بکنیم چون کودکان را روی زمین خوابانده بودیم و خودمان را روی آنها انداخته بودیم چون اعتقاد داشتیم که آنها امید فردا هستند و زندگی‌شان از زندگی ما مهم‌تر است».

یک دست تفنگ، یک دست کمک

داستان ماندن و امداد رسانی در خرمشهر اما به اینجا ختم نمی‌شود بلکه کسانی بودند که دانش پزشکی نداشتند و رزمنده بودند اما در قامت یک پزشکار ظاهر شدند؛ «عماد دانشیار» یکی از این افراد است؛ ۲۱ سال است که بازنشسته بهداری سپاه شده اما آن موقع و در روزهایی که شعله‌های جنگ خرمشهر را در برگرفت، ۱۷ ساله بود؛ نوجوانی که عضو هلال احمر و رشته تحصیلی‌اش تجربی بود و برای همین می‌خواست که در کنار رزم به عنوان نیروی مردمی و بسیجی یک امدادگر باشد.

روزگار بخیه‌های خونین/مدافعان سلامت در دوران دفاع مقدس

«دوره ۱۵ روزه را در بیمارستان طالقانی گذراندم و پزشکیار شدم و این شروع فعالیت رسمی من به عنوان کادر درمانی بهداری سپاه بود».

او از روزهایی می‌گوید که درمان رزمندگان یک نیاز بود و مسجد جامع خرمشهر اولین بار سنگرگاه خدمات درمانی در شرایط پر تنش شد؛ او تعریف می‌کند: «در زمان جنگ آقای سعادتی از اهل بهبهان که داروساز بود، در مسجد جامع خرمشهر مقر درمانی را راه‌اندازی کرد و چند نفر از خواهران و برداران در کنارش به مجروحان خدمات درمانی را ارائه می‌دادند و بعد از سقوط خرمشهر، حمید قبطی بهداری خرمشهر را تشکیل داد و پنج مرد و ۲۰ زن را که من یکی از آنها بودم، در آن مشغول شدند».

بهداری در کوی آریا در نیمه دیگر خرمشهر که به دست دشمنان نه افتاد، بر پا شده بود اما علاوه بر آن چند پست امدادی در سه نقطه از جمله کوتشیخ و محرزی هم برپا بود و عماد و همرزمانش در آن برای امداد رسانی حضور داشتند.

امثال عماد دانشیار اما یکجا نشین نبودند چون آمدنشان برای دفاع و شهادت بود؛ عماد می‌گوید: «بچه‌های بهداری امتیاز خوبی داشتند چون از طرفی آنها می‌جنگیدند و از طرف دیگر به مداوا می‌پرداختند، من خودم در جبهه و در خط مقدم بودم، در یک دستم تفنگ و در دست دیگرم یک جعبه کمک‌های اولیه بود».

عماد خیلی چیزها را از یاد برده است؛ خیلی جسته و گریخته می‌گوید: «صحنه‌های عجیب و غریبی بود، آنقدر صحنه‌های عجیبی دیدم که آلان خیلی‌ها را یادم نیست، آن موقع خواب نداشتیم و باید بیدار می‌ماندیم تا هر وقت مجروح می‌آوردند، مداوایش کنیم».

او مرگ همرزم کم ندیده است؛ هنوز از همزمانش که در سنگر بودند و در مقر درمان چند جانباز باقی‌مانده است.

روزهای سختی برای خرمشهر و درمانگران بود اما خبر آزادسازی شهر که آمد، انگار خونی تازه در رگ‌های این افراد جوانه زد.

کفایت غیبی می‌گوید که شب قبل از آزادسازی خرمشهر شب سختی بود، آن شب از صدای شلیک و تیربار پر بود؛ او می‌گوید «خبر آزادسازی خرمشهر که آمد، همه پرستاران در راهرو بیمارستان از سر شادی از ته دل جیغ می‌زدند، اگرچه اجازه ندادند به خرمشهر بروند اما آنها را به مسجد بهبهانیان بردند؛ جایی که شادی رزمندگان در آن بوی مناجات می داد». کفایت از بارش باران در سوم خرداد می‌گوید، از بارانی که سابقه نداشته در این ماه در آبادان ببارد؛ او می‌گوید «انگار آسمان هم همزمان با ما جشن گرفته بود».

هنوز ردی از شادی زیرپوست این افراد هست و امثال عماد دانشیار هر ساله در این روزها با خاطرات شادی این اتفاق دل‌خوش می‌کنند، دل‌خوشی که با انتظاراتی عجین است؛ دانشیار می‌گوید: «برای هر کشور لازم است که آموزش و بهداشت رایگان باشد» و این شاید آخرین خواسته او و همرزمان درمانی‌اش باشد که بی انتظار با جان خود بازی کردند تا جان ببخشند.



منبع خبر

در دفاع مقدس چه بر مدافعان سلامت می‌گذشت؟ بیشتر بخوانید »

آزادسازی خرمشهر نقطه عطف هشت سال دفاع مقدس

آزادسازی خرمشهر نقطه عطف هشت سال دفاع مقدس


آزادسازی خرمشهر نقطه عطف هشت سال دفاع مقدسبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، امیر سرتیپ ستاد «نبی سهرابی» جانشین رئیس بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس در حاشیه بزرگداشت هشتمین سالگرد تاسیس «خبرگزاری دفاع مقدس» با اشاره به اهمیت عملیات بیت‌المقدس در دفاع مقدس اظهار داشت: این عملیات بسیار بزرگ، بی‌شک نقطه عطف هشت سال دفاع مقدس است.

وی ادامه داد: آزادسازی خرمشهر نقطه مرکزی و هدف غایی عملیات بیت‌المقدس بود، این عملیات توان نظامی دشمن بعثی را گرفت و روحیه مضاعفی را در رزمندگان اسلام ایجاد کرد.

جانشین رئیس بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس، خاطرنشان کرد: بلاشک آزادی خرمشهر و عملیات بیت‌المقدس بزرگترین و موفقیت‌آمیزترین عملیات رزمندگان در طول دفاع مقدس برای آزادی‌سازی شش هزار کیلومتر مربع از میهن اسلامیان بود.

انتهای پیام/ 241



منبع خبر

آزادسازی خرمشهر نقطه عطف هشت سال دفاع مقدس بیشتر بخوانید »