ابوالخصیب

حاکمیت صدام بعد از عملیات‌های «کربلای ۴» و «کربلای ۵» در معرض خطر قرار گرفت

حاکمیت صدام بعد از عملیات‌های «کربلای ۴» و «کربلای ۵» در معرض خطر قرار گرفت


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، عملیات‌های بزرگ شرق بصره در افکار عمومی به‌عنوان عملیات‌های «کربلای ۴» و «کربلای ۵» شناخته می‌شوند که این‌روز‌ها در آستانه سی‌وپنجمین سالروز برگزاری این عملیات‌ها قرار داریم. در این راستا «نشست واکاوی نبرد‌های شرق بصره» با هدف بررسی شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی منتهی به این ۲ عملیات، با این رویکرد که این ۲ عملیات سرنوشت جنگ را تعیین کردند و در حقیقت سال ۱۳۶۵، سال تعیین سرنوشت جنگ به شمار می‌رود، برگزار شد و از شبکه یک سیما به‌روی آنتن رفت.

ماحصل «نشست واکاوی نبرد‌های شرق بصره» توسط خبرگزاری دفاع مقدس در چند بخش منتشر خواهد شد که پس از بخش اول، در ادامه ماحصل بخش دوم آن را می‌خوانید:

ادامه «نشست واکاوی نبرد‌های شرق بصره» با بررسی انتظاراتی که بعد از فتح فاو در کشور ایجاد شده بود، ادامه پیدا کرد که در این راستا، سردار «احمد غلام‌پور» اظهار داشت: برای این‌که سال ۱۳۶۵ سال سرنوشت‌ساز جنگ باشد، از ما یک طرح خواستند. طرحی که در ذهن ما بود، این بود که ما با ۵۰۰ گردان نه‌تنها شرق بصره، بلکه کل استان بصره را هدف قرار دهیم. به این معنا که ۱۵۰ گردان از منطقه هور، ۱۵۰ گردان از منطقه فاو (یعنی ادامه پیشروی از فاو به ام‌القصر) و ۲۰۰ گردان هم در منطقه شلمچه برای ما محیا کنند تا با این سه مسیر حمله، کل استان بصره را در اختیار بگیریم؛ لذا این طرح می‌توانست ضربه‌ای باشد که رژیم بعث عراق را به تسلیم وادار کند.

وی ادامه داد: مسئولان سیاسی کشور این طرح را پذیرفتند و مرحوم حجت‌الاسلام «هاشمی رفسنجانی» گفت که من می‌روم و در تریبون نماز جمعه طرحِ موضوع می‌کنم و به همه ائمه جمعه سراسر کشور نیز اعلام می‌کنیم تا ورود کرده و یک نیروی عظیمی را محیا کنند. این اتفاق افتاد و یک جمعیت ۱۰۰ هزار نفری در استادیوم آزادی جمع شدند؛ اما ما با این استعداد نیرو طبیعتاً می‌توانستیم تنها طرح را در محور شلمچه را اجرا کنیم و طرح قبلی عملاً منتفی شده بود؛ لذا طبیعی بود که عملیات در یک محور نیز سختی‌های خود را داشته باشد.

فرمانده «قرارگاه کربلا» در دوران دفاع مقدس تصریح کرد: دلیل این‌که ما ترجیح دادیم تا در منطقه شلمچه عمل کنیم، این بود که در طرح‌ریزی‌های خود، تنگه «ابوالخصیب» را هدف قرار داده بودیم؛ بنابراین همه امید ما این بود که به این تنگه برسیم که اگر به آن دسترسی پیدا می‌کردیم، با توجه به وجود هور در سمت چپ و شرایطی که در راست ما قرار داشت، می‌توانستیم به‌راحتی پدافند کنیم. ضمن این‌که نزدیک بودن نقطه‌ای که ما می‌خواستیم در آن عمل کنیم به بصره نیز اهمیت داشت؛ چراکه اگر ما به نزدیکی هور می‌رفتیم، باید یک مسیر طولانی را طی می‌کردیم تا به بصره برسیم و در فاو هم همین‌طور؛ اما اگر از این محور وارد می‌شدیم، «ابوالخصیب» که جزو بصره بود را در اختیار می‌گرفتیم؛ یعنی عملاً وارد حومه بصره و سپس شهر بصره می‌شدیم. براساس طرح‌ریزی‌ها، ضرورت نداشت که ما وارد شهر بصره شویم، کافی بود که شهر را در شرایطی قرار دهیم که از لحاظ نظامی، «سقوط کرده» محسوب شود.

سردار غلامپور ادامه داد: وقتی محور شلمچه برای عملیات انتخاب شد، همه تمرکز روی این منطقه رفت؛ اما به مشکلاتی در منطقه برخوردیم که یکی از این مشکلات، پیچیدگی منطقه از لحاظ جغرافیایی بود؛ این پیچیدگی به آن معنا بود که علی‌رغم تجربه ما در عملیات «والفجر هشت» که از اروندرود عبور کردیم؛ اما در این‌جا نقطه اصلی عملیات روبه‌روی رودخانه کارون بود؛ چون ما می‌خواستیم از رودخانه کارون استفاده کنیم تا بخش عظیمی از شناور‌ها را از این طریق به اروند وارد کنیم؛ ولی نوع استقرار جزایر متعدد در اروندرود، به‌گونه‌ای بود که ما را مجاب می‌کرد تا از مسیر‌هایی مانند تنگه عبور کنیم؛ یعنی مثلاً باید به‌صورت زیگزاگ رد می‌شدیم که این موضوع، طرح‌ریزی مانور را مقداری سخت کرده بود.

همچنین سردار «علی‌محمد نائینی» رئیس مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس سپاه، در ادامه این نشست، در توضیح این‌که چرا ما برای رسیدن به بصره از محور‌های هور و یا فاو (ادامه عملیات والفجر هشت) استفاده نکردیم، گفت: همه ریسک‌هایی که در محور شلمچه بود، در محور‌های دیگر نیز وجود داشت. ضمن این‌که اگر ما در هر منطقه‌ای به خط عراق می‌زدیم، چون عراق در سه‌ماهه آخر سال منتظر عملیات بزرگ ما بود؛ لذا سرعت جابه‌جایی یگان‌های اصلی آن در این منطقه‌ی محدود، چه شمال بصره، چه شرق بصره و چه جنوب بصره فوق‌العاده بود. در عملیات «کربلای پنج» نیز این‌گونه بود؛ یعنی ما خط را شکستیم، اما عراق بعد از ۲۴ ساعت یگان‌های اصلی خود را وارد کرد.

حاکمیت صدام بعد از عملیات‌های «کربلای ۴» و «کربلای ۵» در معرض خطر قرار گرفت

رئیس مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس خاطرنشان کرد: وقتی که ما به نتایج و دستاورد عملیات‌های «کربلای چهار» و «کربلای پنج» به‌صورت مجموع نگاه کنیم، مشخص می‌شود که انتخاب منطقه درست بوده است.

«یدالله ایزدی» پژوهشگر و راوی دوران دفاع مقدس نیز در ادامه این نشست، در توضیح چرایی انتخاب محور شلمچه به‌عنوان محور عملیات‌های «کربلای چهار» و «کربلای پنج»، اظهار داشت: سه هدف بزرگ در آن سوی مرز‌ها وجود داشت؛ در جنوب منطقه بصره، در جبهه میانی العماره و در شمال‌غرب کرکوک.

ایزدی با بیان این‌که وقتی فاصله، اهمیت و تأثیرگذاری این سه منطقه را نگاه کنیم، بدون تردید منطقه بصره به دلایل متعدد در اولویت بود، گفت: بصره از لحاظ عمق جغرافیایی، یک اولویت قابل وصول بود؛ چراکه وقتی به خرمشهر و شلمچه نگاه کنیم، در خشکی فاصله بسیار اندکی دارند و فاصله آبی آن‌ها نیز عرض یک رودخانه است؛ لذا بصره در راهبرد نظامی جمهوری اسلامی ایران و راهبرد عملیاتی، در مقایسه با دیگر اهداف، یک هدف با اولویت بود.

این پژوهشگر و راوی دوران دفاع مقدس با اشاره به جایگاه تصرف بغداد در راهبرد جمهوری اسلامی ایران، گفت: این موضوع در پیشینه منازعات ایران و عراق از گذشته‌های دور مطرح بوده؛ اما هیچ‌گاه شکل عملیاتی پیدا نکرده است؛ البته طرح‌هایی برای بغداد از گذشته نوشته شده و تقریباً در جمهوری اسلامی نیز به‌روز شد.

ایزدی با تأکید بر این‌که ۲ مسیر برای «بصره» متصور بود، گفت: اول این‌که مستقیماً از محور شلمچه وارد شویم. در حالی که ما هیچ‌موقع در شلمچه عملیات نکرده بودیم؛ البته در عملیات خیبر یا مواردی دیگر، نگاهی به آن منطقه و شمال آن یعنی «زید» داشتیم؛ اما تصور، باور و تحلیل نظامی این بود که شلمچه یک دژ شکست‌ناپذیر است.

حاکمیت صدام بعد از عملیات‌های «کربلای ۴» و «کربلای ۵» در معرض خطر قرار گرفت

وی ادامه داد: رودخانه «شط‌العرب» که ادامه آن به‌صورت اروندرود، مرز بین ایران و عراق می‌شود، حد سپاه دوم و سپاه سوم عراق بود. سپاه سوم عراق در منطقه عمومی شلمچه تا طلائیه، دژ‌های بسیار مستحکمی داشت که در عملیات «رمضان» به بخشی از این دژ‌ها برخورد کرده بودیم؛ اما جنوب شط‌العرب یعنی محدوده سپاه هفتم عراق به فرماندهی «ماهر عبدالرشید»، منطقه‌ای است که در عملیات «کربلای چهار» مورد توجه قرار گرفت.

این پژوهشگر و راوی دوران دفاع مقدس تأکید کرد: تمرکز و توان سپاه هفتم عراق در نقطه‌ای قرار داشت که به‌نظر فرماندهان ما قابل دسترس بود؛ یعنی اگر ما موفق می‌شدیم از اروندرود عبور می‌کردیم و یک خیز برمی‌داشتیم، به‌نظر می‌رسید که به قرارگاه سپاه هفتم عراق واقع در جنوب بصره (ابوالخصیب) برسیم؛ یعنی جغرافیای منطقه به‌گونه‌ای بود که به تنگه معروف شد؛ چراکه حدفاصل غرب رودخانه اروند تا خور «زبیر» قرار داشت و جاده‌هایی که از جنوب بصره به فاو می‌رسد، محدود به این ۲ آب است؛ لذا اگر در این منطقه مستقر می‌شدیم، امکان دفاع را متصور می‌کرد. عملیات «کربلای چهار» که با عدم توفیق همراه بود و از دل آن عملیات «کربلای پنج» بیرون آمد، هرچند همه اهداف مورد نظر ما را تأمین نکرد؛ اما جامعه جهانی را قانع کرد که ساختار نیرو‌های مسلح عراق در دژ‌های شلمچه شکست خورده است و در صورت اصرار مجدد ایران، ممکن است که حاکمیت حکومت بعث عراق در معرض خطر قرار گیرد.

انتهای پیام/ 113

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

حاکمیت صدام بعد از عملیات‌های «کربلای ۴» و «کربلای ۵» در معرض خطر قرار گرفت بیشتر بخوانید »

دوپینگ تسلیحاتی ـ اطلاعاتی رژیم بعث عراق برای تقابل با رزمندگان ایرانی در کربلای ۴


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، منطقه عملیاتی کربلای ۴ در جنوب غربی کشور ایران و جنوب شرقی شهر بصره عراق قرار دارد. این منطقه از شمال به آبگرفتگی‌های جنوب «زید»، از شرق به رودخانه اروند کبیر و اروند صغیر و از غرب به کانال زوجی و شهر «تنومه» عراق منتهی می‌شود.

منطقه عمومی بصره در جنوب، از مهم‌ترین مناطقی بود که مورد توجه فرماندهان بود و عملیات‌های متعددی همچون رمضان، خیبر، بدر و والفجر ۸ در این منطقه انجام شده بود. تنها منطقه‌ای که در آن عملیاتی صورت نگرفته بود، منطقه «ابوالخصیب»، جزیره «مینو» و بخشی از سرزمین شلمچه بود که در میان هدف‌های مطرح در اطراف «بصره»، به دلیل نزدیکی به شهر، مهم‌تر از بقیه بود و به همین دلیل این منطقه به منظور جلوگیری از نفوذ ایرانی‌ها توسط دشمن با موانع زیادی پوشیده شده بود.

زمین منطقه عملیاتی کربلای ۴ از دو جهت دارای خصوصیات مهمی بود. اول وجود نهر‌ها و کانال‌های کشاورزی که عمق مناسبی داشتند و از آن‌ها می‌شد برای پدافند استفاده کرد. دوم دو جناح منطقه عملیاتی بود که از شمال به آبگرفتگی شلمچه و کانال ماهی‌گیری و از جنوب به «خور زبیر» و زمین‌های باتلاقی اطراف آن منتهی می‌شد و دشمن در آن قدرت پاتک نداشت، یعنی اگر به هر دلیل نیرو‌ها در طول عملیات مجبور می‌شدند عقب بکشند، عقبه آن‌ها امن بود.

رزمندگان اسلام برای اینکه بتوانند به اهداف خود در این عملیات برسند، باید از رودخانه خروشان اروند عبور و بعد از تصرف جزایر کشور عراق، خود را به شهر بصره نزدیک می‌کردند و این سختی کار را برای رزمندگان دوچندان می‌کرد.

آمادگی کامل دشمن برای مقابله با نیرو‌های ایرانی

عملیات کربلای ۴ یکی از معدود عملیات‌هایی بود که اطلاعات آن از حیث استعداد نیروها، زمان و مکان حمله، اهداف عملیات و … تقریبا به طور کامل لو رفته و در اختیار عراقی‌ها قرار گرفته بود. قسمت عمده این اطلاعات از طریق آمریکائی‌ها و بخشی از آن نیز از طریق منافقین و ستون پنجم به رژیم بعثی داده شده بود. آمریکا حداقل از حدود دو سال قبل از عملیات کربلای ۴ تصمیم به حمایت اطلاعاتی از رژیم صدام گرفته بود. مطابق یک سند از طبقه‌بندی خارج شده، در سال ۱۹۸۴ «رونالد ریگان» در دستوری دولت آمریکا را موظف به جلوگیری از سقوط صدام در مقابله با جمهوری اسلامی کرده بود. دستوری که در سال‌های بعد، به کمک‌های اطلاعاتی موثر واشنگتن به بغداد انجامید.

فرماندهان و سیاسیون بعثی بعد از عملیات بصراحت اعلام کردند، در این عملیات برای اولین بار آمریکایی‌ها اطلاعات هواپیما‌های آواکس خود را در طول و حین عملیات در اختیار آن‌ها قرار داده‌اند.

در همین خصوص سردار شهید «احمد سوداگر» در خاطرات خود نقل کرده است: «حین کربلای ۵ کالکی را از یکی از سنگر‌های دشمن در جزیره بوارین پیدا کردم و نشان فرمانده سپاه دادم و گفتم این کالک، نقشه عملیات خودمان در کربلای ۴ است که به زبان عربی نوشته شده است. در آن کالک، نام همه لشکر‌ها و یگان‌های عمل‌کننده سپاه در کربلای ۴ نوشته شده بود.»

شرح عملیات

رژیم بعثی با طراحی پنج خط دفاعی که هر کدام از این خطوط شامل سیم خاردار‌های حلقوی، میادین مین و ایجاد آبگرفتگی در میادین، میلگرد‌های خورشیدی و تله‌های منور بود، مانع ورود نیرو‌های ایرانی می‌شد. از میان این موانع می‌توان به ۹ ردیف سیم خاردار و ایجاد دژ‌های هلالی شکل به شعاع ۲۰۰، عرض سه و ارتفاع شش و نیم متر اشاره کرد که بین خط اول و دوم (کانال جنوبی پنج ضلعی) قرار داشت و دشمن به راحتی از طریق کانال‌های به هم مرتبط دژ‌ها، نیرو‌های خود را انتقال می‌داد و بر حرکت قایق سواران و غواصان مسلط بود.

ساعت ۲۲:۳۰ روز سوم دی آغاز عملیات اعلام شد. ساعت ۲۱ همان روز نیرو‌های تخریبچی غواص وارد اروندرود شدند تا خود را به نقطه شروع عملیات «نقطه رهایی» برسانند. از ساعت ۲۱ تا ۲۲:۳۰ فرماندهان گردان‌ها خبر تمرکز دشمن بر روی تنگه‌های عبوری و تیربار‌های فعال عراقی را به فرمانده عملیات اعلام کردند.

گردان‌های تخریب‌چی غواص که با رشادت خود را به محل‌های تعیین شده رسانده بودند، راس ساعت ۲۲:۳۰ با رمز محمد رسول الله (ص) عملیات را آغاز کردند.

ساعت ۱۲:۱۰ بامداد غواصان با عبور از موانع ایجاد شده خط نخست، اهداف اولیه خود را بدست آوردند و در برابر حملات شدید دشمن مقاومت کردند. در ام‌الرصاص نیرو‌های شهید «حسین خرازی» در لشکر ۱۴ امام حسین (ع)، نیرو‌های شهید «قاسم سلیمانی» در لشکر ۴۱ ثارالله، نیرو‌های «مرتضی قربانی» در لشکر ۲۵ کربلا و نیرو‌های شهید «احمد کاظمی» در لشکر ۸ نجف اشرف، خط اول عراقی‌ها را شکسته و پیشروی در عمق را آغاز کرده بودند.

رزمندگان با گذشتن از رودخانه، به سختی نفوذ خود را به جزایر «ام‌الرصاص»، «ام‌البابی»، «بلجانیه»، «سهیل» و «قطعه» آغاز کردند، اما دشمن که با اطلاعات قبلی بر منطقه تسلط داشت، پاتک ضد غواص و شناور را شروع و عقبه نیرو‌های ایرانی را بر روی اروندرود به شدت بمباران کرد و همچنین به رزمندگانی که با رشادت از خط اول عبور کرده و خود را به خشکی رسانده بودند اجازه عبور از تنگه مهم ام‌الرصاص ـ بوارین را نداد (منطقه‌ای از رودخانه اروند که منتهی الیه شرقی جزیره ماهی و نوک غربی جزیره ام‌الرصاص در دو طرف آن قرار دارد و نوعی معبر آبی ایجاد کرده را تنگه می‌گفتند) و با حجم بالای تیرهایی که توسط تیربار‌های خود می‌نواخت، اجازه پیشروی به رزمندگان اسلام ر ا نمی‌داد.

در واقع دشمن وقتی از یکی از موانع ۹گانه‌ای که در قبل ذکر شد، عقب رانده می‌شد، در خط بعدی که نسبت به خط قبلی اشراف داشت، مقاومت می‌کرد. پاتک‌های دشمن به حدی بود که ادامه حرکت غواصان و قایق‌سواران برای رسیدن به اهداف موج دوم و سوم حمله با سختی روبرو شد.

تدبیر فرماندهی در توقف جنگ

ساعت شش صبح روز چهارم دی سال ۱۳۶۵ با دستور عقب‌نشینی فرماندهان موافقت شد و نیروهایی که مواضع خود را به دست نیاورده بودند، از ادامه حرکت خودداری کردند. ساعت ۱۱ صبح عراق پاتک سنگین خود را علیه رزمندگان ایرانی شروع کرد و در ساعت ۲۳:۴۵ همان روز دستور توقف عملیات اعلام شد.

در واقع در عملیات کربلای ۴ فرماندهان جنگ وقتی متوجه آگاهی کامل دشمن از این عملیات و مقاومت شدید دشمن در برابر رزمندگان اسلام شدند، به این نتیجه رسیدند که علی‌رغم رشادت‌ها و ایثارگری‌های رزمندگان، ادامه عملیات باعث از دست دادن نیرو‌های خودی شده و خسارات جبران‌ناپذیری را می‌تواند برای ایران به همراه داشته باشد، لذا از ادامه عملیات منصرف شده و از شرکت دادن سایر نیرو‌ها که حدود ۲۱۰ گردان بود، جلوگیری کردند که خود تصمیمی بجا و منطقی محسوب می‌شد. مضاف بر اینکه از این نیرو‌ها در عملیات مهم و بزرگ کربلای ۵ که به فاصله دو هفته بعد از آن عملیات انجام شد، بهره برده شد.

نتایج عملیات

در عملیات کربلای ۴ اهداف پیش‌بینی شده محقق نشد، اما برای نخستین بار نیرو‌های ایرانی با گذشتن از دژ‌های محکم آبی دشمن، وارد خشکی‌های کشور عراق شدند و خسارات سنگینی را بر دشمن تحمیل کردند.

آتش شدید دشمن و موانع وسیع ایجاد شده، باعث شد اهداف نهایی عملیات کسب نشده و فقط مواضع تصرف شده در مرحله اول حمله مثل جزایر ام‌الرصاص، بوارین و… تثبیت شود.

هرچند کشور ایران نتوانست به اهداف نهایی خود که تهدید شهر بصره بود برسد، اما با انجام عملیات بزرگتر یعنی «کربلای ۵» به فاصله دو هفته از این عملیات، از اصل غافلگیری دشمن نهایت استفاده را برد.

در همین رابطه سپهبد «رعد مجید رشید حمدانی» از فرماندهان گارد ریاست جمهوری عراق در کتاب «جنگ ایران و عراق از دیدگاه فرماندهان صدام» درباره عملیات کربلای ۴ می‌گوید: «به دلیل حجم بالایی که برای تلفات دشمن ادعا شده بود، صدام نبرد مقابل ایرانیان را، نبرد روز بزرگ «معرکه الیوم العظیم» نامید و با این احتمال که حمله ایرانیان شش ماه عقب افتاده، به نیرو‌ها راحت باش و مرخصی داد و آن‌ها را برای سازماندهی مجدد و گذراندن آموزش‌های بیشتر به مناطق پشت جبهه بردند.»

گزارش از خسرو هداوندخانی

انتهای پیام/ 112



منبع خبر

دوپینگ تسلیحاتی ـ اطلاعاتی رژیم بعث عراق برای تقابل با رزمندگان ایرانی در کربلای ۴ بیشتر بخوانید »