به گزارش مجاهدت از مشرق، پنجشنبه، ۲۶ آبان ۱۴۰۱؛ ضد انقلاب تمام تلاش خود را به کار گرفته تا به هر صورتی شده برای مخاطبان خود تصاویری از بسته بودن مغازه ها به نمایش بگذارد و هشتگ اعتصاب سراسری را فراگیر کند.
بیشتر استان ها و کسبه با این حرکت همراهی نمی‌کنند؛ دستور کار ضد انقلاب تغییر می‌کند.
افرادی انتخاب می‌شوند تا به مغازه‌های باز سطح شهر مراجعه کنند و ابتدا آنها را ترغیب کنند تا مغازه خود را داوطلبانه تعطیل کنند. در صورت مخالفت و مقاومت اما کار به تهدید و شکستن شیشه مغازه نیز می رسد؛ به هر قیمتی شده باید تصاویر بسته بودن مغازه ها فراهم شود.
مشهد، خیابان حر عاملی، ساعت حدود ۱۵؛ کسبه مشهدی که تمایلی به همراهی با اغتشاشات و اعتصاب‌سازی ها ندارند، برای نوبت عصر مشغول بالا کشیدن کرکره مغازه‌های خود هستند.
افرادی با حضور در محل تلاش می کنند مانع این کار شوند، کار بالا می گیرد و صدای اعتراض کسبه بلند می شود که ما نمی خواهیم مغازه‌مان را تعطیل کنیم.
نیروهای انتظامی از ماجرا مطلع می شوند و خودشان را به محل می رسانند؛ حضور نیروهای انتظامی به شلیک گاز اشک‌آور برای متفرق کردن اغتشاشگران منتهی می‌شود.
نیروهای بسیج هم پس از متفرق شدن افراد در محل حاضر می‌شوند تا به نظم عمومی کمک کنند؛ حسین و دانیال هم در بین آنها هستند، نیروهای بسیج در خیابان حر عاملی مستقر می‌شوند و برای حفظ امنیت و برگشتن نظم اجتماعی از کسبه و مردم می‌خواهند که در یک محل تجمع نکنند.
اغتشاشگران پس از حضور به موقع نیروی انتظامی متفرق می‌شوند و از خیابان قرنی به داخل کوچه های منتهی به خیابان عامل حرکت می‌کنند.
در خیابان های منتهی به چهار راه عامل زندگی عادی جریان دارد، مغازه ها باز است؛ کسبه مشغول کسب و کار هستند، نیروهای بسیجی هم مراقبند تا آسیبی به کسبه و مردم نرسد.
حدود ساعت ۱۶، کوچه حر عاملی ۳۴؛ مجیدرضا رهنورد در حالی که چاقو به دست دارد، از خانه خارج می شود و سمت نیروهای بسیج که در حر عاملی مستقر هستند حمله ور می‌شود.
حسین زینال‌زاده بدون اینکه بتواند هیچ واکنشی از خود نشان دهد هدف ضربه یا ضربات چاقو قرار می‌گیرد، ضربات به ناحیه سر و گردن او اصابت کرده است.
یکی از نیروهای بسیج برا کمک به حسین به سمت او می‌رود که او هم مورد حمله مجیدرضا قرار می گیرد و مجروح می شود.
شدت جراحات اولین شهید این معرکه را ثبت می‌کند؛ شهید حسین زینال زاده
پیکر مطهر شهید حسین زینال زاده لحظاتی پس از شهادت
مجیدرضا همچنان چاقو را در دست دارد و به سمت خیابان می‌دود؛ یکی دیگر از نیروهای بسیجی که مسلح نبودند و فقط برای کمک به برقراری نظم عمومی و حفظ امنیت مردم در محل حضور داشت ابتدای کوچه با مجیدرضا مواجه می شود؛ سعی می کند از او فاصله بگیرد، خود را به ماشینی می رساند تا دور آن بچرخد و جان خود را حفظ کند، ناگهان به موتوری که در قسمت پشت ماشین پارک شده بوده برخورد می کند و به زمین می افتد و جوان چاقو به دست به او می رسد؛ تا جایی که فیلم های دوربین مدار بسته نشان می دهد با تمام توان به چاقو ضربه می زند؛ سر، سینه، شکم، کمر، پا هر جایی که دستش می رسد را با چاقو هدف قرار می دهد؛ دومین شهید معرکه نیز همین جا آسمانی می شود؛ شهید دانیال رضازاده
پیکر مطهر شهید دانیال رضازاده لحظاتی پس از شهادت
یکی دیگر از نیروهای بسیج به سمت مجیدرضا حرکت می کند تا دانیال را از دست او نجات دهد؛ او نیز از حمله و ضربه چاقوی او در امان نمی ماند.
رهنورد در ادامه ۲ جوان بسیجی دیگر را هدف قرار می دهد و متواری می شود.
رهگذرانی که شاهد ماجرا هستند به شدت ترسیده اند؛ مادران فرزندان خود را به آغوش گرفته و خود را به داخل مغازه ها می رسانند تا از شر کسی که چاقو به دست گرفته و هر کسی جلو می آید را ضربه ای می زند در امان بمانند.
۲۸ آبان، سمنان؛ مجیدرضا رهنورد قصد دارد خود را به تهران رسانده و از آنجا به ترکیه بگریزد که در مسیر درون چتر اطلاعاتی پلیس سمنان قرار می‌گیرد و دستگیر می شود.
دادگاه رسیدگی به این جنایت پس از بررسی ابعاد پرونده و صدور کیفرخواست برگزار می شود. قاتل در جریان برگزاری جلسات دادگاه اعتراف می کند که بعد از اینکه اولین بسیجی را با چاقو هدف قرار دادم، هر کسی را جلو آمد با چاقو زدم! من برادرکشی کردم.
سحرگاه ۲۱ آذر ماه، خیابان شیخ حر عاملی؛ مجیدرضا رهنورد پایین‌ده به جرم محاربه با کشیدن سلاح سرد به قصد جان مردم که منتهی به قتل ۲ نفر و مجروح کردن ۴ نفر شد، به دار مجازات آویخته شد.
امروز رسانه های ضد انقلاب تلاش کردند مجیدرضا رهنورد را مظلوم و بی گناه معرفی کنند!
