انتخابات پلاس

اولین رقیب لاریجانی و رئیسی کیست؟/ تحلیلی بر هوادارانِ انتخابات ۱۴۰۰

اولین رقیب لاریجانی و رئیسی کیست؟/ تحلیلی بر هوادارانِ انتخابات ۱۴۰۰


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از فارس پلاس، شماره هفدهم «انتخابات پلاس» را اختصاص دادیم به مسئله سبد رای داوطلبان نامزدی انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم و اینکه این سبد رای چگونه می‌تواند باعث تحرک تبلیغاتی نامزدها شود. 

مقدمه این بحث آن است که بدانیم در انتخابات سه جنس رأی داریم: اولین دسته از آرا، فداییان هستند که به عنوان هسته سخت هواداران عمل می‌کنند. این هسته سخت را می‌توان به نوعی رأی مکتبی یا ایدئولوژیک هم نامید. معمولا هواداران این چنینی پیش از انتخابات خود به سراغ گزینه‌های انتخاباتی می‌روند و از نامزدهای مورد علاقه خود دعوت به حضور در انتخابات می‌کنند و تا آخر انتخابات فارغ از حضور هر شخص دیگری در عرصه انتخابات از نامزد خودشان حمایت می‌کنند. این حلقه هواداران پایه اصلی شکل گیری کمپین‌ها و موج سازی‌های انتخاباتی هستند.

دومین دسته از هواداران آنهایی هستند که هزینه‌ای برای نامزد انتخاباتی خود پرداخت نمی‌کنند اما به عنوان یک طرفدار علاقه‌مند حاضر هستند به عنوان یکی از هزاران نفرِ طرفدار نامزد خاص در مراسمات و برنامه‌های انتخاباتی آن نامزد حاضر شوند.

سومین دسته از هواداران هم آنهایی هستند که در روز انتخابات بنا به فضای تبلیغاتی و شناختی که از نامزدها پیدا می‌کنند پای صندوق به یک نامزد خاص رأی می‌دهند.

 

به یک معنا می‌توان گفت هواداری از یک رأی فعال که میتواند رأی ساز باشد شروع می‌شود و به یک رأی خنثی که تنها یک رأی است ختم می‌شود. در شرایط فعلی که هنوز کمپین‌های انتخاباتی فعال نشده‌اند تنها سبد رای حلقه سخت یا همان فداییان شکل گرفته‌اند و دو سطح دیگر هواداران زمانی فعال می‌شوند که کمپین‌های انتخاباتی شروع به تحرک کرده و فضا را برای ظهور و بروز این بخش از هواداران ایجاد کنند.

اکنون به بررسی برخی داوطلبان خاص این دوره انتخاباتی می‌پردازیم تا ببینیم وضعیت هواداری آنها در میان گروه‌های مختلف مردم به چه نحو است.

جریان انقلابی پای کار رئیسی

شورای ائتلاف و شورای وحدت از نامزدی رئیسی حمایت می‌کنند. همچنین برخی از داوطلبان انتخاباتی نیز اعلام کردند در صورت ورود وی به رقابت‌های انتخاباتی-که اتفاق افتاد- تکلیفی بر حضور در میدان انتخاباتی ندارند و از او حمایت خواهند کرد. همچنین در سال ۹۶ سعید جلیلی به دلیل ثبت نام رئیسی از ورود به انتخابات صرف نظر کرد و قالیباف هم پس از مناظره‌ها به نفع او کنار کشید. این وضعیت می‌تواند حلقه سخت ابراهیم رئیسی را از جریان حزب الله، بسیجیان و هیاتی ها، مذهبی ها و کلا طیف دارای علقه به انقلاب اسلامی شکل دهد.

 

اگر از زاویه سبدرای مشترک نامزدها بخواهیم به مسئله نگاهی بکنیم احتمالا سبد رای جلیلی و زاکانی و محمد با سبد رای رئیسی مشترک باشد. البته همه این تحلیل‌ها با پیش فرض تایید صلاحیت این نامزدها است وگرنه شنیده‌ها از احتمال عدم احراز برخی از این نامزدها حکایت دارد. حضور این داوطلبان در صورت تایید صلاحیت تا آخر انتخابات، می‌تواند از بخشی از سبد رای رئیسی را کاهش دهد. این فرآیند در طول ایام تبلیغات نیز اتفاق خواهد افتاد چرا که برای هر نامزدی، این هسته سخت است که موج سازی خواهد کرد. به تعبیر دیگر هر یک نفر که به دلیل حضور در هسته سخت این داوطلبان در هسته سخت هواداری رئیسی قرار نمی‌گیرد به معنای تنها یک رأی نیست چرا این رأی‌ها را باید رأی فعال و عناصر رأی ساز در نظر گرفت. چنین می شود که بخش مهمی از آرای رئیسی فرو میریزد.

نمایندگان ادوار، دولتی‌ها و برخی علمای سنتی حامی لاریجانی

هسته سخت لاریجانی از طیف نخبگان سیاسی خواهد بود و هیچ بدنه ایدئولوژیک مردمی برای لاریجانی قابل تصور نیست. مخصوصا که اصلاحات می‌خواهد حمایت علنی خود از نامزدی لاریجانی را به روزهای آخر تبلیغات موکول کند. این یعنی هسته سخت مردمی اصلاحات نخواهد توانست برای لاریجانی در روزهای ابتدایی انتخابات فعالانه عمل کند.

 

اما لاریجانی نفوذ و محبوبیت بالایی میان نمایندگان ادوار مجلس، علما و حتی دولتی‌ها دارد. احتمالا نباید تعجب کنیم که در روزهای آتی چندصد نماینده ادوار مجلس ستادهای لاریجانی را در شهرستانهای مختلف افتتاح کرده و شروع به فعالیت کنند. این کنش‌گری منطقه‌ای برای لاریجانی بسیار حیاتی خواهد بود و میتواند از شکاف‌های قومی و قبیله‌ای هم سبد رأی لاریجانی را تامین کند. از سوی دیگر طبق شنیده‌ها بسیاری از استانداران و مسوولان دولت تدبیر و امید نیز در کنار لاریجانی خواهند بود.

جهانگیری، رقیب اورجینال اصلاحاتی برای لاریجانی

جهانگیری از اعضای اصلی حزب کارگزاران است. هاشمی بود که او را به استانداری اصفهان منصوب کرد و در دولت خاتمی توانست به وزارت هم برسد. جهانگیری در انتخابات گذشته تمام قد خود را یک اصلاحاتی معرفی کرد و توانست نمایندگی و اعتماد اصلاحات را به دست آورد. جهانگیری اکنون به دنبال آن است که سبد رأی ایدئولوژیک اصلاحات را تصاحب کند. اما جهانگیری در این مسیر رقیب قدرتمندی چون لاریجانی دارد. چنین فضای تردیدی هسته سخت اصلاحات را دچار چالش خواهد کرد. این چالش را بگذارید کنار یک مسئله مهم و حساس دیگر تحت عنوان افول اصلاح طلبی.

بدنه ایدوئولوژیک اصلاحات در طی سالهای گذشته بسیار ضعیف شده است. نه خبری از نخبگان فکری همچون حلقه کیان است و نه حتی کنش‌گران سیاسی تندی چون حزب مشارکت. عملا مشکلات اقتصادی و تغییر نسل نیز باعث شده است آن فضای تند و رادیکال دانشجویی و جوان این جناح وجود خارجی نداشته باشد. عمده جوانان دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰ اکنون به میانسالی رسیده‌اند و بسیاری از ملزومات زندگی، آنها را تا حدودی از فضای سیاسی و کنش‌های رادیکال دور کرده است. حتی بخشی از این بدنه به دلیل ناکارآمدی دولت مورد حمایت جریان اصلاحات انگیزه‌ای برای فعالیت سیاسی نیز ندارند.

اما یادمان باشد که تکیه اصلی اصلاحات در تبلیغات همیشه به رسانه‌های خارجی بوده است. این رسانه‌ها را می‌توان به عنوان هسته جریان اصلاحات در نظر گرفت. تمام کسانی که تحت تاثیر این رسانه‌ها عمل خواهند کرد می‌توان به عنوان بدنه جدید اصلاحات در نظر گرفت.

فارغ از این ماجرا هسته سخت اصلی جهانگیری را سرمایه داران و فعالان اقتصادی تشکیل خواهند داد. آنهایی که در ادوار مختلف وزارت و صدارات جهانگیری توانستند به واسطه او از مجوزها و شرایط مختلف دولتی بهره ببرند. کمپین جهانگیری به شدت وابسته به پول خواهد بود. او به واسطه قدرت پول وارد میدان رقابت خواهد شد و در این مسیر سعی خواهد کرد جریان اصلاحات را مجاب کند تا در کمپین انتخاباتی او مشارکت کنند. اما نخبگان اصلاحات و کارگزاران مخصوصا پا به سن گذاشته‌ها و باتجربه‌های این جبهه همچون بهزاد نبوی، سعید حجاریان و حتی کرباسچی به خوبی می‌دانند که جهانگیری نماد وضع موجود است و به هیچ وجه شانس پیروزی در انتخابات را ندارد. همین باعث خواهد شد تمام تلاششان را بکنند تا جریان اصلاحات به سمت لاریجانی تمایل پیدا کند.البته برای نخبگان اصلی اصلاحات، لاریجانی تصمیمی است که از مدتها قبل به آن رسیده‌اند و آنچه گفته شد تلاشی است که برای توجیه این تصمیم و برای توضیح به بدنه اصلاحات صورت خواهد گرفت.

انتهای پیام/م





منبع خبر

اولین رقیب لاریجانی و رئیسی کیست؟/ تحلیلی بر هوادارانِ انتخابات ۱۴۰۰ بیشتر بخوانید »

رونمایی از گزینه اصلی اصلاحات/ تحلیلی بر گزینه‌های مشقی نهاد اجماع‌ساز

رونمایی از گزینه اصلی اصلاحات/ تحلیلی بر گزینه‌های مشقی نهاد اجماع‌ساز


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از فارس پلاس، شماره پانزدهم «انتخابات پلاس» را به گزینه اصلی جریان اصلاحات در انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم اختصاص دادیم.

۱۰ روز قبل بود که روزنامه شرق تیتر اول خود را اینگونه انتخاب کرد: نامزد دقیقه ۹۰ اصلاح طلبان کیست؟ شرق در این مطلب، ۳ گزینه اصلی اصلاحات را همان ۳ گزینه اول نهاد اجماع ساز اصلاح‌طلبان یعنی ظریف، جهانگیری و تاجزاده معرفی می‌کند و برای هر کدام از این گزینه‌ها توضیحی مختصر ارائه می‌دهد. اما بند آخر این مطلب شاید یک افشاگری ناخواسته باشد. در این بخش مطلب می‌خوانیم: “با ذکر این اوصاف، به نظر می‌رسد که فضای انتخاباتی در جبهه اصلاحات هنوز روشن نشده است و هیچ بعید نیست که آنها از تمام گزینه‌های مطرح‌شده عبور کنند و در روزهای منتهی به انتخاباتی ناگهان پشت‌سر نامزدی دیگر بایستند؛ ولو نامزدی که حتی اصلاح‌طلب هم نباشد.” 

تناقض تحلیلی در گزارش روزنامه شرق

۱۰ روزپس از آن تیتر، این روزنامه، امروز مطلب اول خود را به ثبت نام علی لاریجانی اختصاص داده است. شرق می نویسد: ” «شرق» قبلا در گزارش خود به این اشاره کرده بود که او-لاریجانی- وارد یک بازی از‌پیش‌باخته نمی‌شود. او برای بردن نیاز به اجماع یکی از دو جریان اصلی عرصه سیاست روی خودش دارد. اتفاقی که تا این لحظه نیفتاده …”

این گزارش از یک سو اطمینان می دهد که لاریجانی بدون اجماع یکی از جناح‌های سیاسی وارد میدان نمی‌شود و از یک سو اجماع اصلاحات روی لاریجانی را در بخش دیگری از این گزارش اینگونه رد می‌کند: ”  اصلاح‌طلب‌ها تا اینجا اعلام کرده‌اند که دیگر از نامزد نیابتی به‌ویژه لاریجانی حمایت نخواهند کرد؛ چراکه تجربه آنها از انتخابات ۹۲ و ۹۶ و بازخورد ایده نامزد نیابتی تقریبا‌ شکست خورده است. آنها الان به این نتیجه رسیده‌اند که بدنه اجتماعی‌شان در‌حال‌حاضر حتی به یک نامزد اصلاح‌طلب هم به‌سختی ممکن است رأی دهد؛ چه برسد به یک نامزد غیراصلاح‌طلب.”

تحلیل شرق درست است، لاریجانی بدون اجماع وارد انتخابات نمی‌شود. اما اجماع کدام جناح؟ تکلیف اصولگرایان که مشخص است. اجماع اصولگرایان روی رئیسی در حال تکمیل است. اما اجماع اصلاح طلبان چه؟ شرق نمی‌تواند خط جریان خودی را لو دهد و مجبور است در همین تناقض درجا بزند.

گزینه‌های مشقی نهاد اجماع ساز اصلاحات چه می‌شوند؟

مهمترین گزینه نهاد اجماع ساز اصلاحات شاید محمد جواد ظریف باشد. ظریف به نسبت بقیه گزینه‌های این جبهه، هم محبوبیت بالاتری دارد و هم در ساختار نظام، پذیرش بیشتری نسبت به او وجود داشت. شاید در صورت انتخاب وی به عنوان رئیس جمهور آینده کشور او می‌توانست حداقل ارتباطات و تعاملات را ایجاد کند. اما سه عامل ظریف را حذف کرد: اول عدم تمایل خود او برای ورود به این رقابت؛ دوم درز اطلاعاتی دفتر حسام الدین آشنا در انتشار فایل صوتی محرمانه‌ای که گمانه زنی‌ها برای رد صلاحیت احتمالی وی را افزایش داد و سوم تردیدها در توانایی اجرایی ظریف برای تصدی چنین سمت مهمی.

گزینه دوم جهانگیری است. جریان اصلاحات به خوبی می‌داند معاون اول هر دو دولت روحانی به هیچ وجه نمی‌تواند برچسب وضع موجود را از پیشانی خود پاک کند. جهانگیری در اذهان عمومی کشور قطعا بخش مهمی از علت وضعیت فعلی اقصادی اجتماعی و سیاسی کشور است. اکنون نه در سال ۹۲ هستیم که جهانگیری بتواند همچون روحانی همه تقصیرها را به گردن دولت قبل بیاندازد و نه در سال ۹۶ که بتواند روی چک زماندار برجام حساب باز کند. جهانگیری هم در دو دولت‌ قبلی نقش اصلی داشته است و هم چک برجام برگشت خورده است. 

اما گزینه سوم نهاد اجماع ساز بیشتر شبیه یک طنز است. تاجزاده در تمام ۱۶ سال گذشته همچون یک ضدانقلاب تمام عیار ظاهر شده و حتی در مقاطعی به عنوان مخالف نظام جمهوری اسلامی محکوم به زندان هم شده است. چنین گزینه‌ای معلوم است که به هیچ وجه نمی‌تواند نفر اصلی جریانی باشد که می‌خواهد درون نظام وارد رقابت سیاسی شود.

این سبک سیاست‌ورزی نهاد اجماع ساز اصلاح‌طلبان از دو حال خارج نیست: یا این نهاد دچار نقص تحلیلی جدی است که درگیر چنین گزینه‌های بلاوجهی شده است و یا آنکه به دنبال فریب افکار عمومی برای طراحی و اجرای یک عملیات روانی در روزهای منتهی به انتخابات است.

ظریف به چه کسی رای می‌دهد؟

بحبوحه امضای سند همکاری مشترک ایران و چین بود که محمد جواد ظریف جلسه‌ای با برخی مسوولان رسانه‌های داخلی برگزار کرد. عمده زمان این جلسه به بررسی ابعاد این سند همکاری گذشت اما در بخشی از این جلسه، ظریف پس از آنکه در مورد انتخاب لاریجانی به عنوان مسوول پرونده چین حرف میزند، می‌گوید: ” آقای لاریجانی مسوول پرونده چین است. من لاریجانی را قبول دارم. بعضی ها را هم قبول ندارم. وقتی یک موقع بگویم کاندیدای من برای ریاست جمهوری کیست همه تعجب میکنند!”

این سخنان ظریف بعدها در گفت و گوی او در کلاب هاوس هم تا حدودی تکرار شد. از این جمله ظریف دو برداشت می توان داشت: اول آنکه گزینه جریان اصلاحات از مدتها پیش قطعی شده است و دوم آنکه این انتخاب کمی از گزینه‌های قابل حدس به دور است. این همان برداشتی است که می‌توان آن را همسو با تحلیل روزنامه شرق دانست.

مواضع حجاریان در مورد دولت بعدی

سعید حجاریان یقین دارد که دولت بعدی از جنس اصلاحات نیست. حجاریان در سال ۹۷ طی مصاحبه‌ای می‌گوید: “دیگر محال است بگذارند اصلاح‌طلبان دولت را بگیرند. باید کم‌کم عادت کنیم به امثال دولت اعتدال.” خب با چنین اندیشه‌ای بعید است اصلاحات به دنبال گزینه‌های کاملا خودی برود. بنابراین ناگزیر باید از میان نامزدهای خاکستری نامزد نهایی اصلاحات را مشخص کرد.

 

چرا لاریجانی گزینه خوبی برای اصلاحات است؟

اولین مزیت لاریجانی برای جریان اصلاح‌طلب آن است که وی ارتباطات خوبی با نخبگان سیاسی کشور دارد. لاریجانی می‌تواند خلأ ارتباط با ساختارهای نظام را بصورت مؤثر برای اصلاحات جبران کند.

دوم آنکه لاریجانی تعامل مناسبی هم با دولت مورد حمایت اصلاحات داشته است. شاید اگر نبود حمایت‌های بی‌دریغ لاریجانی از روحانی، بسیاری از امور دولت تدبیروامید، مخصوصا در مجلس نهم به یک سد جدی برخورد می‌کرد و احتمالا بسیاری از برنامه‌های اصلی روحانی در همان مجلس دچار یک تحول جدی می شد.

سوم، لاریجانی تعصبی روی اصولگرا بودنش ندارد. لاریجانی در انتخابات مجلس مجلس دهم، در صدر لیست امید از شهرستان قم وارد مجلس شد.

چهارم آنکه لاریجانی در زمین بازی اصلی اصلاح‌طلبان یعنی مسئله سیاست خارجی مزیت نسبی دارد. لاریجانی هم در دوره دبیری شورای عالی امنیت ملی وارد چرخه مذاکرات شده بود و هم در آخرین مأموریت خود توانست سند راهبردی ایران و چین را به سرانجام برساند.

جیب خالی و پز عالی اصلاحات

جریان اصلاحات یک ژست ثابت دارد و آن اینکه ادعا میکند گزینه‌های اصلی ما امکان حضور در انتخابات را ندارند و توسط شورای نگهبان رد صلاحیت می‌شوند. اما این ادعا چقدر واقعی است؟ بیایید فرض کنیم اصلا شورای نگهبانی وجود ندارد. گزینه‌های اصلی این جریان چه کسانی خواهند بود؟ خاتمی؟ جهانگیری؟ عارف؟ یا وزرای دولت‌های هاشمی و خاتمی و روحانی؟

تکلیف خاتمی که روشن است. به دلیل حمایت‌هایش از دولت روحانی، محبوبیتش به شدت افت کرده است. در آخرین نظرسنجی‌ها حمایت خاتمی از هر گزینه انتخاباتی باعث افت حداقل ۶ درصد از محبوبیت آن فرد خواهد شد. اغلب باقی گزینه‌های این جریان هم در دولت روحانی مسوولیت گرفتند و عملا به عنوان نمادی از وضع موجود و ناکارآمدی فعلی تلقی تبدیل شدند و البته خودشان هم می‌دانند که اقبالی به آنها وجود ندارد.

در مجموع بر خلاف این ژست مظلوم نمایی که یکی از ترفندهای همیشگی و ثابت جریان اصلاحات است این جریان نه گزینه ای درخور و در سطح ریاست جمهوری دارد، نه اقبال مناسبی میان مردم و نه بدنه ای که بتواند روی آن حساب باز کند. 

کنار کشیدن گزینه‌های خودی به نفع لاریجانی مشکل اصلی اصلاحات

اکنون یکی از مشکلات اصلی اصلاحات این است که با گزینه‌های در میدان اصلاحات که عموما اقبالی هم به آنها وجود ندارد چگونه رایزنی شود که به نفع علی لاریجانی کنار بروند؟ شاید در این چارچوب بتوان بیانیه عارف را قابل درک دانست. آنجا که عارف می‌گوید ورود من به انتخابات می‌توانست شرایط را پیچیده‌تر کند از همین جهت است. ورود عارف به انتخابات اصلاحات را با تعدد نامزد مواجه می‌کرد و بدنه‌ای که اکنون بسیار نحیف شده است نمی‌توانست دوباره خود را بازیابی کرده و از گزینه اورجینال اصلاحاتی یعنی عارف عبور کرده و پشت گزینه اصلی‌شان یعنی لاریجانی اجماع کند.

انتهای پیام/م





منبع خبر

رونمایی از گزینه اصلی اصلاحات/ تحلیلی بر گزینه‌های مشقی نهاد اجماع‌ساز بیشتر بخوانید »

بمب صوتی ظریف انتخابات را زخمی می‌کند؟/ یک روایت از نقشه گفتمانی چهره‌های خرداد ۱۴۰۰

بمب صوتی ظریف انتخابات را زخمی می‌کند؟/ یک روایت از نقشه گفتمانی چهره‌های خرداد ۱۴۰۰


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از فارس پلاس، سومین بسته انتخابات پلاس را تحت تاثیر انتشار فایل صوتی محمدجواد ظریف ارائه میکنیم. در این گزارش آثار انتشار این فایل صوتی را بر فضای گفتمانی انتخابات بررسی میکنیم.

محرمانه بود اما اگر بگذارند ۷​ ساعت را پخش می‌کنیم

سخنگوی وزارت خارجه اولین موضع را در این خصوص گرفت و گفت: فایل صوتی منتشر شده از دکتر ظریف یک فایل تقطیع شده و گزینشی از یک گفت‌وگوی داخلی ۷ ساعته است که به هیچ وجه منعکس کننده میزان احترام، تعاریف مفصل و تقدیرهایی که ایشان در ادامه گفت‌وگو به تفصیل از تدبیر، خرد، رشادت و نقش منحصر به فرد سردار سلیمانی در توفیقات منطقه ای جمهوری اسلامی ایران دارند، نیست. این گفت‌وگو صرفا برای ثبت در حافظه سازمانی دولت تدبیر و امید ضبط شده بوده و قرار به انتشار آن نبوده است و معلوم نیست توسط چه افرادی و با چه اهداف و نیاتی به صورت گزینشی در فضای مجازی منتشر شده است. در صورت موافقت نهادهای ذیربط کل گفت‌وگوی ۷ ساعته منتشر خواهد شد.

البته این موضع پیش از انتشار فایل ۳ ساعته سخنان وزیر امورخارجه بود. همزمان حسام الدین آشنا نیز در توییتی نوشت: انشالله این سو نیت و کید احتمالی، به خودشان برگردد.

خطیب‌زاده در اظهارات امروز خود نیز گفت: این سه ساعت و خرده‌ای که منتشر شده از دو شب قبل کم کم متوجه شدیم که منتشر می‌شود و دیروز به اوج خود رسید. آن‌چه ظریف گفته باید به صورت کلی دیده شود و گزینشی نباشد. ظریف همواره گفته نظراتش را اعلام می‌کند در پشت درهای بسته و شفاف و صریح. در این فایل درباره سردار سلیمانی مفصل با تکریم و احترام و همه می‌دانند سوابق این بزرگوار و درباره نقش ایشان در صلح سازی و … صحبت می‌کنند. 

مواجهه ظریف با سردار سلیمانی چه نتیجه‌ای دارد؟

شاید شاه بیت این فایل صوتی یک فاصله گذاری است. فاصله گذاری ظریف با میدان! ظریف مدام تلاش دارد بگوید او و دیپلماسی هزینه میدان شده است و نه برعکس. حتی سعی میکند بگوید سردار سلیمانی بارها به عمد یا غیر عمد خلاف مصالح دیپلماسی و سیاست خارجی عمل کرده است.

اساسا این یک اصل رسانه ای وجود داردکه هزینه حمله مستقیم به یک چهره محبوب بسیار سنگین است. شکی نیست که سردار سلیمانی یکی از محبوب ترین چهره های کشور است و هرگونه مواجهه اینچنین با چنین چهره‌ی محبوبی چندان به نفع تهاجم کننده نیست. علت هم آن است که کمترین اثر این مواجهه تبدیل حامیان آن چهره محبوب به دشمنان تهاجم کننده است. لذا این اتفاق از این جهت قابل تامل است. جریانی که تا دیروز تصویر آیت الله هاشمی و سردار سلیمانی را همزمان روی جلد نشریه خودشان چاپ میکردند و تیتر میزدند: سرداران کرمان، چطور میخواهد این تقابل را هضم کند؟

سه تحلیل میتواند راهگشا باشد: اول آنکه تهاجم کننده قربانی است. دوم ناامیدی از امکان انتقال محبوبیت تجمیع شده در سردار سلیمانی به حساب جریان اصلاحات و سوم: شروع روند تخریب سردار سلیمانی با هدف ایجاد یک گفتمان غیریت ساز با گفتمان سردار سلیمانی.

چگونه گفتمان ها را تحلیل کنیم؟

برای توضیح آن سه تحلیل لازم است که یک معنا از گفتمان را مطرح بکنیم. گفتمان را اگر در همان چارچوب اندیشه غربی خود بررسی کنیم و ریشه های این چارچوب را در اندیشه های فوکو، لاکلاو، موفه و … بجوییم به مفهوم یک بسته معنایی خواهیم رسید. به تعبیر فوکو گفتمان همان بسته معنایی شامل گزاره‌هایی است که اطراف یک سوژه شکل گرفته است. هرچند خود فوکو در تبیین صورت بندی این گزاره‌ها چندان موفق عمل نکرد اما به نظر می‌رسد راحت‌ترین راه شناخت گفتمان مراجعه به برداشت یک مجموعه‌ی معنایی حول یک سوژه است. 

یکی دیگر از تلاش‌ها برای تبیین گفتمان آنجاست که این بسته معنایی را وارد مفهومی چون ساختار و پساساختار می‌کنند. اگر ساده‌تر حرف بزنیم صفحه ای را تصور کنید که در آن براده‌های آهن بصورت پراکنده پخش شده‌اند. اما اگر چند تکه آهن‌ربا روی این صفحه بگذاریم تمام این براده‌های آهن منظم میشوند. طبیعی است بزرگترین آهن ربا نظم بیشتری به این براده‌های آهن خواهد داد. این بزرگترین آهن‌ربا همان دال مرکزی گفتمان است. این دال مرکزی به تمام معانی موجود بر روی صفحه(گفتمان) نظم میدهد. 

اگر یک شخص را بخواهیم تحلیل گفتمانی بکنیم باید بپرسیم محوری‌ترین مسئله‌ای که به همه مسائل اطراف آن شخص جهت می دهد چیست؟ اساسا دال مرکزی گفتمان آن شخص چیست؟ شاید یکی از راحت‌ترین راه‌های بررسی همان است که از افکار عمومی بپرسیم با شنیدن نام این شخص، مهم‌ترین و پررنگ‌ترین معنایی که به ذهن شما متبادر می‌شود چیست؟

خب با همین مقدمه برویم سراغ تحلیل گفتمان ظریف و بقیه نامزدهای احتمالی و یک برآوردی از انتشار فایل صوتی افشا شده به دست آوریم.

بحثی در مورد گفتمان نامزدهای احتمالی

ظریف: اولین معنایی که در ذهن‌ها متبادر می‌شود مسئله سیاست خارجی، مذاکره و برجام است. ظریف را می توان نماد وضع موجود هم تلقی کرد. بالاخره برجام جدای از مفید بودن یا نبودن تنها دست آورد این دولت بوده است. برجام را علاوه بر دولت میتوان در نسبت با ظریف هم معنی کرد. 

جهانگیری: دلار جهانگیری، مدیریت داخلی دولت، نماینده تام و تمام دولت فعلی و کسی که خود را در سال ۹۶ هزینه روحانی کرد. می‌توان در یک کلمه گفت جهانگیری نماد کامل ناکارآمدی دولت فعلی است.

پزشکیان: از آخرین در چارچوب مانده‌های اصلاحات خاتمی! پزشکیان هم مردمی است و هم سالها نماینده تبریز در مجلس بوده. میتوان گفتمان او را تا حدودی جمعی از گفتمان های اصلاحات اعتراضی اما در درون نظام معرفی کرد.

لاریجانی: لابی من! لاریجانی اهل پشت پرده است. البته با توافق ایران و چین برگ بازی سیاست خارجی هم در دستش است. لاریجانی را محتاط میشناسیم. او به ندرت ریسک میکند و بیشتر با نخبگان سیاسی ارتباط میگیرد. بدنه اجتماعی خاصی ندارد اما میان نخبگان سیاسی محبوب است.

ضرغامی: بزن زیر میز وجهه صداوسیمایی ضرغامی را تغییر داده است. ضرغامی موضع‌گیری‌های صریح دارد. او میگوید: هرچه روحانی کرد دقیقا عکس آن را عمل خواهم کرد. ضرغامی در حال ساخت گفتمان اعتراض است. ضرغامی هیچ کس را قبول ندارد. شاید از الزمات یک گفتمان اعتراضی چنین روندی باشد.

رئیسی: چهره محبوب عدالتخواهی کشور است. رئیسی در دوره کوتاه مدیریت بر قوه قضائیه بسیاری از دانه درشت‌ها را روانه زندان کرد و اغماضی از خود نشان نداد. رئیسی علاوه بر آن در حوزه احیا کارخانه‌ها و مسئله تولید ورود داشته و به طور جدی از کارخانه‌ها در برابر بانکها حمایت میکند. مسئله ترک فعل را مطرح میکند و علیه ناکارآمدی هم موضع میگیرد. رئیسی را میتوان به تمام معنا نماینده گفتمان عدالتخواهی معرفی کرد.

قالیباف: مدیر اجرایی و جهادی. مردم از او چهره‌ای وسط میدان میشناسند. شبانه روز تلاش میکند و میتواند سر قول و وعده خود باقی بماند. مردم تهران تابلوهای روزشمار خاتمه پروژه‌ها را هنوز در خاطر دارند و می‌دانند او قبل از تاریخی که در تابلو اعلام کرده کار را تحویل می‌دهد. میتوان قالیباف را با گفتمان کارآمدی معرفی کرد.

سعید جلیلی: مذاکرات هسته‌ای مهمترین چیزی است که در ذهن‌ها از جلیلی باقی مانده است. جلیلی را در سال ۹۲ مردم با کلمه ظرفیت شناختند و دیشب با کلمه پاسخ معتبر. جلیلی همچون ظریف نماد سیاست خارجی است اما بدون برجام!

زمین بازی ظریف کدام است؟

بازگردیم به همان تیتر اول خودمان. آنچه ظریف در فایل افشا شده گفته است چه تاثیری بر انتخابات می‌تواند داشته باشد؟ گفتیم سه تحلیل در این ماجرا می تواند روشن‌گر باشد:

الف: قربانی شدن ظریف  ب: پایان امید برای انتقال محبوبیت از سردار سلیمانی به اصلاحات و ظریف ج: ایجاد گفتمان جدید با فاصله‌گذاری نسبت به سردار سلیمانی

بعید است جریان دولتی و اصلاحات رضایت به قربانی شدن محبوب‌ترین چهره خود بدهند. در هر حال در میان گزینه‌های موجود این جریان این ظرفیت تنها ظرفیتی است که می‌توانند روی آن حساب باز کنند و با این گزینه بتوانند عملیات کنند. 

اما انتقال معنا از سردار سلیمانی به ظریف مسئله‌ای است که جریان اصلاحات می‌تواند با آن وارد یک بازی بشود.

توضیح آنکه یکی از روش‌های ایجاد یک گفتمان جدید خط مرز گذاری با یک گفتمان قدرتمند است. فاصله‌گذاری با یک منبع پر قدرت می تواند به شما هویت جدیدی بدهد. ظریف یک برگ بازی در اختیار دارد و آن برگ سیاست خارجی است. اکنون فاصله گذاری با سردار سلیمانی میتواند این برگ بازی را پررنگ‌تر کند و همزمان گفتمان مخالفت با اقدامات نظامی منطقه‌ای را در اختیار او قرار دهد. هرچند کلان گفتمان او برجام و سیاست خارجی است اما مسئله منطقه هم مهم است. 

این گفتمان سازی جدید برای ظریف و جریان اصلاحات می‌تواند هزینه سنگینی را ایجاد کند. لذا سرمایه گذاری سنگینی هم لازم است تا این کار از آب دربیاید. اما یادمان باشد این سرمایه‌گذاری هم اکنون در حال انجام است. اگر وین به موفقیت نسبی هم برسد جریان اصلاحات و دولت با تمام قوا سوار بر موج این ادعای موفقیت خواهند شد. خلل و فرج ماجرا میتواند پر شود و سیاست خارجی به طور کامل در اختیار ظریف قرار میگیرد، هم آمریکا و اروپا و هم منطقه!

ظریف چگونه حذف می‌شود؟

بازی انتخاباتی ۱۴۰۰ تنها در صورتی برای ظریف می تواند یک مسلخ باشد که مسئله محوری انتخابات حول سیاست خارجی که گفتمان اصلی ظریف است شکل نگیرد. ظریف شخصیتی است که فقط و فقط می‌تواند در زمین بازی سیاست خارجی خودنمایی کند. به هر دلیلی اگر زمین بازی انتخابات به سمت کارآمدی یا عدالتخواهی و یا حتی اعتراض به وضع موجود برود ظریف از ابتدا امکان عرض اندام پیدا نخواهد کرد. از طرفی هر نامزدی که بتواند دوقطبی سیاست خارجی ظریف را در بازی انتخابات پررنگ‌تر کند و مثلا دوقطبی مذاکره-مقاومت را محور مناظرات کند به ظریف کمک خواهد کرد تا بتواند به بازیگر اصلی انتخابات تبدیل شود.

انتهای پیام/م





منبع خبر

بمب صوتی ظریف انتخابات را زخمی می‌کند؟/ یک روایت از نقشه گفتمانی چهره‌های خرداد ۱۴۰۰ بیشتر بخوانید »