اندیشمندان

امام خمینی(ره) بزرگترین شخصیت تحول آفرین قرن بیستم

امام خمینی (ره) بزرگترین شخصیت تحول آفرین قرن بیستم


گروه استان‌های دفاع‌پرس «جهانبخش زنگنه تبار» نویسنده و پژوهشگر دفاع مقدس؛ حضرت امام خمینی (ره) بت شکن دوران در تاریخ ۱۴ خرداد ۱۳۶۸ با دلی آرام، قلبی مطمئن و ضمیری امیدوار به ملکوت ‏اعلی پیوست. امام عزیزی که در بهمن ۱۳۵۷ با حضور ده میلیونی مردم مورد استقبال قرارگرفت با حضور ببش از ده میلیون عزادار ‏دلسوخته و داغدار بدرقه شد که در کتاب رکوردهای گینس به عنوان شلوغترین تشییع جنازه تاریخ ثبت شد.‏

حضرت امام خمینی(ره) ۱۴۰۰ سال بعد از حکومت پیامبر اکرم (ص) توانست انقلابی اسلامی را به پیروزی برساند و ‏حکومت اسلامی را تشکیل دهد.

در مورد ابعاد شخصیتی حضرت امام (ره)، علمای بزرگ، اساتید، شخصیتهای سیاسی- مذهبی دنیا  موارد زیادی رامطرح کرد ه اند .برخی از این اظهارات را به خصوص آنچه که طی ۳۴ سال اخیر توسط  امام خامنه ای (مدظله العالی) در مراسم سالگرد حضرت امام(ره) بیان فرمودندرا ذکر خواهیم کرد ‏تا ما را در شناخت بیشتر شخصیت، اهداف و آرمانهای خمینی کبیر (ره) رهنمون  و چراغی برای ادامه راه نورانی ‏ایشان باشد. شهید مطهری  فرمودند «او جان جانان است و بعد از دیدار با امام  درزمان تبعید گفته اند: چهار ایمان را در امام ‏مشاهده کردم؛ اول ایمان به هدف(اسلام)، دوم ایمان به راه ( راه مبارزه)، سوم ایمان به مردم(به مومنین)، چهارم و بالاتر از ‏همه ایمان به رب».‏

آیت الله العظمی جوادی آملی: امام تنها رهبر ایران نبود او رهبر مسلمین جهان بود. و همانطور که هیچکس را با امام معصوم (ع) نمی توان مقایسه کرد، هیچکس از علمای عادی را هم با ‏امام امت نمیتوان قیاس کرد.

سردار دل‌ها شهید سلیمانی: هیچ عالمی در تاریخ شیعه، هیچ  مرجعی در تاریخ شیعه نتوانست کاری که امام کرد را انجام ‏دهد.‏

گورباچف: امام خمینی (ره) فراتر از زمان می اندیشید و در بعد مکان نمی گنجید او توانست اثر ‏بزرگی در تاریخ جهان بگذارد.

نلسون ماندلا: امام خمینی(ره) رهبری منحصر به فرد بود ‏که توانست با دست خالی انقلاب اسلامی ایران را به پیروزی برساند.‏

هنری کیسینجر، استراتژیست آمریکایی: آیت الله خمینی(ره) ، غرب را با بحران ‏جدی برنامه ریزی مواجه کرد. تصمیمات او آنچنان رعدآسا بود که مجال هر گونه تفکر و برنامه ریزی را از سیاستمداران و ‏نظریه پردازان سیاسی گرفت. گویی از جایی دیگر الهام میگرفت. او در دشمنی خود نیز خلوص نیت داشت.‏

دکتر مصطفی ایوب دانشمند آمریکایی: بنده معتقدم که تاریخ ‏امام خمینی(ره) را به عنوان بزرگترین شخصیت جهانی قرن بیستم معرفی خواهد کرد  من بر این باورم که از لحاظ قدرت فکری، امام یکی از سازندگان ‏تاریخ بود.‏

اسماعیل ولی اف، رئیس مدرسه عالی دفاع نخجوان: امام خمینی(ره) با آن شکوه و عظمتی که داشتند در کمال سادگی ‏زندگی کردند، زندگی ایشان از زندگی من که معلم هستم ساده تر بود. درمحل زنگیش گفتم اماما ، تو همیشه زنده ای.‏

مولانا نواب بلدین نقشبندی از دانشمندان  اهل سنت: آن بزرگ مرد تاریخ بشریت پس از سکوت طولانی جهان اسلام در برابر اهانت ‏سلمان رشدی به مقدسات مسلمین، فتوایی صادر کرد که ابر قدرت ها و همه دول ضد اسلامی جهان را شوکه نمود.

دکتر ‏دیمیتری کیت سیکس استاد تاریخ  : برای ما مسیحیان ‏ارتدکس یونان،‏امام خمینی (ره) نمونه ای بود از یک مبارز جهانی، جهت استقرار حق به جای ارزشهای مادی.

 پروفسور “ام-اس-اگونی” ‏ رئیس دانشگاه جواهر لعل نهرو : “آیت الله خمینی تنها کسی بود که از سال ۱۳۴۲ تا رحلتش ‏سازش نکرد‌.

دکتر جورج موستاکیس نویسنده مسیحی از یونان :امام خمینی (ره) اصلاح کننده بزرگ امت اسلامی بوده است‌. من و سایر مسیحیان آزاده وظیفه خود میدانیم ‏که از ایشان پیروی کنیم.

برهان الدین ربانی رئیس جمهور اسبق افغانستان، از حضرت امام (ره) به عنوان بزرگترین مرد معاصر جهان اسلام نام برد.

 ‏مقام معظم رهبری امام خامنه ای(مدظله العالی) که در۳۴سال اخیربیشترین تلاش را برای شناساندن ابعاد مختلف شخصیت حضرت امام(ره) مصروف داشتند  در خرداد ۱۴۰۱ فرمودند:” سالهای ‏گذشته در مورد ابعادی از شخصیت امام صحبت شد لکن با وجود این، بسیاری از ابعاد شخصیت امام بزرگوارما همچنان ‏ناشناخته است

هر چه گویم عشق را شرح و بیان                                          چون به عشق آیم خجل باشم از آن

معظم له در ۳۴ سال اخیر در این راستا موارد فراوانی را بیان فرمودند ازجمله:

‏- خط امام یعنی آن مسلک و سلوک حکومتی امام امت (خرداد۱۳۷۱).

 -نظام اسلامی که امام (ره) در این کشور تشکیل داد عبارت است از این  که شکل زندگی ‏این ملت، قالب و معنای اسلامی پیدا کند و جهت گیری اسلامی باشد(خرداد۱۳۷۳).

‏-حرکت امام (ره) مشابهت های زیادی با نهضت حسینی (ع) دارد. از جمله ویژگیهایی که در هر دو حرکت ‏به طور بارزی وجود دارد، موضوع” استقامت” است‏(خرداد۱۳۷۵).

-راه امام، راه نجات این کشور، هم در آغاز انقلاب، هم در دوران ‏حیات آن بزرگوار و هم امروز است(خرداد۱۳۷۸).

‏-محور کار امام (ره) و قواعد کارامام بزرگوار ما، در ۲ چیز خلاصه میشد: اسلام و مردم(خرداد۱۳۸۲).

– عامل مهم تسلیم ناپذیری و ایستادگی مردم ایران در راه پر ‏افتخار خود، فلسفه سیاسی و مکتب سیاسی امام(ره ) است(خرداد۱۳۸۳).

  -این شجره طیبه ای که امام بزرگوار ما غرس کرد، همه ‏ما، آحاد مردم، نخبگان سیاسی، علمی، اهل حوزه، اهل دانشگاه، کارگر و همه اقشار باید آن را حفظ کنیم(خرداد۱۳۸۵).

-هویت جدیدی که امام(ره) به ملت داد ، هویت دینی و ملی است(خرداد۱۳۸۶).

– امام با این نهضت، دو پرچم را برافراشته و نگاه داشته اند، یکی پرچم احیای اسلام، دوم پرچم عزت و ‏سربلندی ایران و ایرانی.(خرداد۱۳۸۸).

هویت و شخصیت امام(ره) به همین مواضعی است که خود او با صریحترین بیانها ، روشنترین الفاظ و ‏کلمات آنها رابیان کرده است(خرداد۱۳۸۹).

– مکتب امام یک فصل کامل است، همه ابعاد را با هم باید دید، دو بعد اصلی مکتب امام بزرگوار ‏ما، بعد معنویت و عقلانیت و بعد سوم آن عدالت است(خرداد۱۳۹۰).

–  سه باور امام (ره)، باور به خدا، باور به مردم و باور به خود بود(خرداد۱۳۹۲).

-نقشه امام، کار اصلی امام، یک نظام مدنی-سیاسی بر اساس عقلانیت اسلامی بود.(خرداد۱۳۹۳).

– اگر ملت ایران بخواهد به اهداف خود برسد باید راه امام بزرگوار واصول او را درست ‏بشناسد، نگذارد شخصیت امام را تحریف کنند که تحریف شخصیت امام، تحریف راه امام و منحرف کردن مسیر صراط ‏مستقیم ملت ایران است.(خرداد۱۳۹۴).

– شباهتهایی بین امام و امیرالمومنین(ع) وجود دارد. توجه ‏به این شباهت ها برای پیدا کردن راه درست و آشنایی بیشتر با امام مهم و مفید است. این انقلاب بی نام خمینی در هیچ جای ‏جهان شناخته شده نیست.‏

-پشتوانه انتخاب مقاومت از سوی امام بزرگوار ما یک پشتوانه منطقی، عقلانی، علمی و دینی است(خرداد۱۳۹۸).

– مهمترین و برجسته ترین خصوصیات امام بزرگوار ما، عبارتست از روحیه تحول خواهی و ‏تحول انگیزی ایشان. امام خمینی (ره) یک حقیقت همیشه زنده است و تا تاریخ زنده است راه و اندیشه ایشان هم زنده خواهد ماند(خرداد۱۳۹۷).

– ابداع نظریه جمهوری اسلامی ‏کار بزرگ امام خمینی(ره) است (خرداد۱۴۰۰).

-امام فقط امام دیروز نیست؛امام امروز هم هست، ‏امام فردا هم هست.  امام بزرگوار به معنای واقعی کلمه یک آدم ممتاز بود

امام (ره) شخصیتی با تقوا، پرهیزگار و پاک بود. اهل معنویات و حالات عرفانی، هم حماسه ساز و هم دارای معرفت و ‏معنویت، شجاع ، دارای حکمت و عقلانیت و اهل محاسبه بود، تزلزل در کارش وجود نداشت. ‏هرگز مایوس نبود. با خدا و با مردم صادق و به وعده خود پایبند بود. بسیار منظم و وقت شناس بود. اقامه حق و عدل هدف امام بود.

به مردم اعتماد داشت. قدر مجاهدتهای مردم را میدانست. نمیگذاشت مایوس بشویم، امام روح این انقلاب است، نگذارید یاد امام را کمرنگ ‏کنند، امام در پاسخ کسانی که میگفتند کشور به بن بست رسیده گفتند: کشور به بن بست نرسیده، ‏شما به بن بست رسیده اید.وقتی امام ناراحتی قلبی داشتند به ‏شدت نگران بودیم، خدمتشان رسیدیم، فرمودند: قوی باشید، احساس ضعف نکنید ، به خدا متکی باشید، اشداء علی الکفار رحماء ‏بینهم باشید و اگر با هم باشید هیچکس نمیتواند به شما آسیبی برساند.(خرداد۱۴۰۱).

در خرداد ماه ۱۴۰۲ ضمن بیان دو عامل نرم افزاری دراختیارحضرت امام (ره) یعنی ایمان و امید تاکید کردند هر که ایران را دوست ‏دارد برای ترویج ایمان و امید تلاش کند. همچنین بر حفظ هوشیاری برای دفع توطئه های دشمن و خنثی کردن توپخانه آنها ‏علیه انتخابات اسفندماه آینده، تاکید فرمودند.

لذا با توجه ‏به جمیع جهات و نظرات بزرگان نظام اسلامی ومتفکرین و اندیشمندان دنیا میتوان گفت، آنچه ‏خوبان همه دارند امام خمینی(ره) یکجا دارد و به فضل الهی جانشین شایسته ایشان، حضرت امام خامنه ای( مدظله العالی) هم ‏همینطور است و دوستان و دشمنان همه به این نکته اذعان دارند که خامنه ای، خمینی دیگر است.‏

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

امام خمینی (ره) بزرگترین شخصیت تحول آفرین قرن بیستم بیشتر بخوانید »

آنکه اسفار اربعه را از علم به عینیت آورد، حضرت امام بود

آنکه اسفار اربعه را از علم به عینیت آورد، حضرت امام بود


به گزارش مجاهدت از گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، در تاریخ پرماجرای انقلاب، هیچ روزی مانند دوازدهم بهمن نبود که در آن، مردی از دودمان پیامبران و بر شیوه‌ی آنان، با دستی پرمعجزه و دلی به عمق و وسعت دریا، در میان مردمی شایسته و چشم به راه، چون آیه‌ی رحمت فرود آمد و آنان را بر بال فرشتگان قدرت حق نشانید و تا عرش عزت و عظمت برکشید؛ و هیچ روزی، چون چهاردهم خرداد نبود که در آن، طوفان مصیبت و عزا، بر این مردم تازیانه‌ی غم و اندوه فرود آورد. ایران یک دل شد و آن دل در حسرتی گدازنده سوخت، و یک چشم شد و آن چشم در مصیبتی عظیم گریست. در آن روز، خورشیدی غروب کرد که با طلوع آن، هزار چشمه‌ی نور در زندگی ملت ایران جوشیده بود؛ روحی عروج کرد که با نَفَس روح‌اللهیاش، پیکر ملت را جان بخشیده بود؛ حنجره‌یی خاموش شد که نَفَس گرمش، سردی و افسردگی از جهان اسلام زدوده بود؛ لبانی بسته شد که آیات الهی عزت و کرامت را بر مسلمین فروخوانده و افسون یأس و ذلت را در روح آنان باطل ساخته بود.

او بت‌ها را شکست و باور‌های شرک‌آلود را زدود. او به همه فهماند که انسان کامل شدن، علی‌وار زیستن و تا نزدیکی مرز‌های عصمت پیش رفتن، افسانه نیست. او به ملّتها نیز فهماند که قوی شدن و بند اسارت گسستن و پنجه در پنجه‌ی سلطه‌گران انداختن، ممکن است. انوار قرب حق را صاحبان بصیرت در چهره‌ی منوّر او دیدند و طعم بِرّ الهی را که در حیات و ممات بر او می‌بارید، همه چشیدند؛ دعای او مستجاب شد که می‌گفت: اِلٰهی لَم‌یَزَل بِرُّکَ عَلَیَّ اَیّامَ حَیاتی فَلا تَقطَع بِرَّکَ عَنّی فی مَماتی؛ «بارخدایا! نیکی تو در ایّام حیاتم پیوسته نصیب من بوده؛ در زمان مردنم این نیکی را از من دریغ مدار.». با رحلت خود، انقلابی دیگر بر پا کرد؛ ده میلیون دل بی‌قرار را بر جنازه‌ی خود گرد آورد و صد‌ها میلیون را در سراسر جهان در غم خود عزادار کرد. همان‌طور که در زندگی‌اش تخت‌های فرعونی را لرزانده بود، با مرگ خود نیز خواب و خیال باطل را از چشم دشمنان ربود.

به مناسبت فرارسیدن سی و چهارمین سالگرد رحلت جانسوز رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی به بازخوانی روایت چند نفر از شاگردان و دلدادگان آن شخصیت استثنایی خواهیم پرداخت. آنچه در ادامه می‌خوانید روایت آیت الله جوادی آملی از حضرت امام (ره) است:

حضرت امام خمینی (قدس سره) نه تنها «مهندس اسلام» بود، بلکه «معمار اسلام» نیز بود، ایشان نه تنها فهمید که دین چه می‌گوید، بلکه کوشید تا دین را از صفحه کتاب بدر آورده و در صحنه جامعه پیاده کند. امام امت (قدس سره) معماری بود که بر اسلوب هندسه اسلام شناسی، ساختمان عظیمی را پی افکنی کرده و به پایان رساند و همه دیوار‌ها و سقف‌های آن را، چون «بنیان مرصوص» ساخت.

دو دهه منحصر به فرد

امام راحل (قدس سره) یک سیر تاریخی دارد که مورخان می‌توانند درباره او و شناسنامه او بررسی کرده و سخن بگویند: «او ۱۹ سال در خمین زندگی کرد، و پس از آن کم کم وارد مسایل علمی شد، ادبیات، فقه و اصول را مانند دیگران فرا گرفت، تا به حدود سن ۲۷ سالگی رسید، و …»، که دیگران نیز این مراحل را داشته اند، ولی در سن ۹۰ ساله امام امت (قدس سره)، دو دهه را باید از یکدیگر جدا کرد، که دیگران این دو دهه را نداشتند و این دو دهه مخصوص ایشان است:

دهه اول، دهه انس او به جهان «غیب» و «عرفان» است.

دهه دوم، دهه انس او به عالم «شهادت» و «رهبری» است.

دهه اول از اواخر سن ۲۷ سالگی تا اوایل ۳۸ سالگی است از سال (۱۳۴۷ ه- ق) شروع و تا سال ۱۳۵۸ (ه- ق) ادامه می‌یابد یعنی سال‌هایی که حضرت امام (قدس سره) کتاب‌های عمیق عرفانی را می‌نوشت؛ در ۲۷ سالگی کتاب شریف «مصباح الهدایة إلی الخلافة و الولایة» را نوشت؛ سپس تعلیقات بر فصوص، تعلیقات بر مصباح الأُنس و آنگاه «سرّ الصلاة» را به رشته تحریر درآورد. این‌ها کتاب‌هایی نیستند که هر کس ده یا بیست سال در حوزه علمیه بود و درس می‌خواند، بتواند بفهمد. این‌ها نظیر رسائل، مکاسب، جواهر یا منظومه نیست. این دهه ۲۷ تا ۳۷ سالگی دهه غیب و قلمرو غیبی شخصیت امام راحل (قدس سره) است.

اما دهه دوم که دهه شهادت و نشأة شهادت اوست، از پایان سال (۱۳۵۷ ه- ق) تا آغاز سال (۱۳۶۸ ه- ق) است که در این دهه عالم را زیر و رو کرد.

دوران زندان و تبعید نشانه «مظلومیت» بود، نه اقتدار، و خیلی از افراد به زندان رفتند، ولی آیا توانستند پس از آزاد شدن، کشور را رهبری و جنگ را هدایت کرده، انقلاب را به سامان برسانند؟ بسیاری مظلوم بودند، ولی آیا این قدرت را داشتند که اگر بر سریر اقتدار بنشینند، چون حضرت علی (ع) حکومت کنند؟ این مطلب برای دیگران ثابت نشد، ممکن بود که «مدرس» بتواند، ولی ثابت نشد، ممکن بود که دیگران بتوانند، ولی عملی نشد. آنکه همه یافته‌ها و اسفار اربعه را از علم به عین آورد و از گوش به آغوش رساند، امام امت (قدس سره) بود. این دو دهه شاخص و بارز، تمیز دهنده زندگی حضرت امام خمینی (قدس سره) از دیگران است، بقیه آنچه که ایشان در قم بود، یعنی چهل سال وسط، هرچند با ریاضت و تهذیب نفس هماهنگ بود، تدریس می‌کرد، ولی دیگران نیز چنین دورانی را پشت سر گذاشتند و تفاوتی که با دیگران بود، در این جهات قابل تبیین بود، اگر تعمق در «اصول» یا تحقیق در «فقه» داشت، هرچند با دیگران فاصله داشت، ولی نه آنقدر که عالم آرا و عالمگیر باشد؛ بنابراین امام راحل (قدس سره) را باید با این دو دهه شناخت: دهه اول، دهه «غیب» و دهه دیگر دهه «شهادت» اوست. طوبی برای کسی است که بین غیب و شهادت از یک سو، بین عرفان و سیاست از سوی دیگر، و بین فلسفه و سیاست از سوی سوم جمع کرد. او نه تنها قایل به «ولایت فقیه» بلکه، چون حکیم بود، قایل به «ولایت حکیم» بود و، چون عارف، قایل به «ولایت عارف» بود؛ او «ولایتی» را آورد که در آن فقاهت، آمیخته با حکمت و حکمت، عجین شده با عرفان بود (۱).

اقامه عبادت

امام راحل (قدس سره) که هنگام ارتحال در آستانه ۹۰ سالگی بود، تا آخرین لحظه همان حرفی را داشت که در اوایل فرمود. درحالی که رهبران دیگر در این سن بازنشست هستند. فرق اساسی بین این دو آن است که آن‌ها برای آب و خاک می‌جنگند، درحالی که او برای «فرشته شدن» نبرد می‌کند؛ آن‌ها برای نان و رفاه مبارزه می‌کنند، و حال آنکه او برای تحصیل عقل وکسب بهشت می‌جنگد؛ لذا هرچه سن او بیشتر می‌شود، خوی رزم جویی و جهاد در او تقویت می‌شود. فرق جهاد اسلامی با جهاد غیر اسلامی در همین است؛ لذا هرچه سن انسان بالاتر می‌رود، رزم او بیشتر می‌شود؛ چه اینکه نماز و روزه وی نیز بیشتر می‌شود. چون انسان برای مقام نمی‌جنگد. اگر کسی برای مقام مبارزه می‌کرد، وقتی دوران بازنشستگی او فرارسید، دیگر داعیه و انگیزه نظامی ندارد. همچنین اگر کسی برای مال یا اعمال غرایز جنسی جنگ می‌کردوقتی پیر و فرتوت شد و همه این نیرو‌ها را از دست داد، چنانکه نه غذای سالمی می‌تواند بخورد نه خواب خوبی دارد، او که دیگر داعی برای جنگ ندارد! اما اگر کسی برای رضای خدا جنگ و جهاد کرد، هرچه پیرتر می‌شود، مبارزه را با نشاط بیشتری ادامه می‌دهد؛ لذا شخصیت والای امام راحل (قدس سره) از آن جهات یاد شده تأمین شده است؛ یعنی او:

اولاً: خود را به منطقه فرشته‌ها نزدیک کرد.

ثانیاً: در نظام درونی، همه خواسته‌های خود را بر «عقل» عرضه کرد.

ثالثاً: بازده این دو فعالیت علمی و عملی آن بود که موفق شد همه عبادات مخصوصاً «حج» را اقامه کند.

دنیا خود شما هستید

حضرت امام خمینی (قدس سره) در تفسیر شریف سوره حمد این تعبیر را داشتند که: جوان‌ها بهتر از سالمندان می‌توانند خود را نجات دهند. همه ما باید بکوشیم تا خاطراتی را که برایمان خوشایند و جاذبه دار است، طرد کنیم، چون این نوع جاذبه‌ها مصداق این حدیث شریف است که: «فإنما مثل الدنیا کَمِثل الحیّة لیِّنٌ مسّها و قاتلٌ سمّها» (۲) دنیا مانند مار است که تماس با بدن آن نرم و سم آن کشنده است.

یکی از نوآوری‌های امام بزرگوار (قدس سره) آن است که در تبیین معنای «دنیا» می‌فرمود: دنیا خود شما هستید، انسان «بد» خود دنیاست، و گرنه آسمان، زمین، درخت، کوه، صحرا و دریا هیچ کدام دنیا نبوده بلکه از «آیات الهی» هستند و خدای سبحان از همه آن‌ها با تجلیل یاد کرده است (۳). هرگز از آسمان به بدی یاد نشد، از اختران گنبد مینا به زشتی نام برده نشد و از زمین، کوه‌ها، معادن دل زمین، دریا و موجودات دریایی بدگویی نشد، این‌ها دنیا نیستند. «دنیا» (که ضمیر و قلب، متوجه اوست) مجموعه‌ای از «عناوین اعتباری» است که انسان تبهکار را به خود سرگرم و مشغول کرده است. مجموعه خودخواهی‌ها است که دنیا را تشکیل داده و به جهنم تبدیل خواهد شد. گاهی انسان، خود هیزم جهنم است و نمی‌داند که چه می‌کند: «و أما القاسطون فکانوا لِجَهَنَّمَ حطبا» (۴). کسی که اهل قَسط (جور و ظلم) است، هیزم افروخته جهنم است وگرنه شما به آسمان یا زمین بروید، دنیا را پیدا نمی‌کنید؛ زیرا همه این‌ها «آیات الهی» هستند، موجوداتی که تسبیح گوی حقّ اند و مستقیماً برای عبادت خدای سبحان و به طور غیر مستقیم برای نفع ما خلق شده اند.

همانطوری که بین صاحب نظران و اندیشمندان تفاوت و اختلاف است، بین صاحب دلان و صاحب بصران نیز تمایز و تفاوت است، نه آن‌ها که از راه فکر قدم بر می‌دارند همتا و همسان هستند، و نه آن‌ها که با شهود این راه را طی می‌کنند هم سنگ یکدیگرند.

امام راحل (قدس سره) هم در بخش صاحب نظران حضور دارد و هم در صحنه صاحب دلان. او در صحنه صاحب نظران یک اندیشمند فائق است و در میدان صاحب دلان، یک صاحب بصر صائب است. نشانه اش آن است که هم در براهین فکری بر بزرگان، نقدی قابل توجه دارد و هم در مسایل عرفانی بر ره آورد صاحب بصران نقدی عمیق و عارفانه دارد؛ مثلاً بر «اسفار اربعه»، آنگونه که عارف نامدار میرزا محمد رضا قمشه‌ای (قدس سره) بیان می‌کند، نقد داشته و آن را به سبک خاص خود تبیین می‌کند و سرّ مطلب این است که هر چه «بَصَر» قوی‌تر باشد، ره آورد آن نیز بیشتر و بهتر خواهد بود.

مظلومیت قرآن

امام راحل (قدس سره) دلش برای معرفت بلند انسان سوخته و درباره قرآن کریم اظهار نظر کرده، می‌گوید: «ما چقدر بیچاره ایم و قرآن کریم چقدر مظلوم شده که باید خدای سبحان را به وسیله «شتر» معرفی کرده و به ما بگوید: «أفلا ینظُرون إلی الإبل کیف خُلِقَت» (۵).» امام راحل (قدس سره) این مسئله را با احساس درد می‌گوید، ایشان در تفسیر شریف سوره حمد می‌فرماید: ما برای آن می‌نالیم که کار معرفت به جایی رسیده که به جای اینکه خدا را با «هو الاوّل و الاخرُ و الظاهرُ و الباطنُ» (۶) بشناسیم، باید خدا را با شتر بشناسیم. چرا خدا را با «فلمّا تجلّی ربهُ للجبل جعله دکّا» (۷) نشناسیم؟ چرا خدا را باید با شتر بشناسیم که شترشناسی باید معرّف «اللّه» باشد؟

دیانت و سیاست

امام راحل شاخصه‌ای دارد که نه شریعتیان دارند، نه طریقتیان داشتند، و نه حقیقتیان از آن برخوردار هستند؛ چون شریعتیان می‌گفتند: «شریعت» منهای «سیاست» است، و طریقتیان می‌گفتند: «طریقت» منهای «سیاست» است و حقیقتیان هم باورشان این بود که: «حقیقت» منهای «سیاست» است، ولی امام امت هم سخن مرحوم مدرس (قدس سره) را فرمود که: «شریعت و دیانت ما عین سیاست است»، وهم بالاتر از مدرس، آنچه را که ما از مدرس نشنیده بودیم، فرمود، که: «طریقت» ما عین «سیاست» ماست، و بالاتر از آن، سخن حقیقتیان را هم سیر کرد که: «حقیقت» ما عین «سیاست» است. البته سیاست در شریعت به سبکی، در طریقت به سبک دیگر، و در حقیقت نیز به روش خاص خود می‌باشد.

وظیفه، اداء دین است

ادامه راه انبیا نه تنها در سالگرد انقلاب، دهه فجر و نه فقط سالی چند بار یا هفته‌ای یک بار، بلکه «هربامداد» و «هر شامگاه» خواهد بود. اگر سخن از نماز در اوقات پنج گانه مطرح است، پیام آن ناظر به صَرف نعمت در راهی که متنعّمین صرف کرده اند می‌باشد. انسان باید قدرت علم و توان عمل را علیه باطل به پیکار گیرد که این خود برخاسته از محتوای نماز است.

اگر رزمندگان در جبهه‌های نبرد ما در هنگام محاصره می‌گفتند: «کلّا اِنّ معی ربّی سیهدینِ» (۸)، از برکت «نماز» بود و اگر آن‌ها وقتی در کام خطر قرار می‌گرفتند، می‌گفتند: «لا تحزن انّ اللّه معنا» (۹)، در سایه «نماز» است؛ بنابراین پاس داشتن نعمت الهی و بجا صرف نمودن آن، مایه تدوام انقلاب اسلامی خواهد بود.

وظیفه‌ای که امت اسلامی در برابر این نعمت الهی دارد این است که دیْن خود را به خداوند سبحان ادا کند. قرآن کریم از دو گروهی که به اسلام رأی مثبت داده اند چنین یاد می‌کند:

گروهی تعهد کردند که در تدوام دین، پایداری را از کف ندهند، ولی لغزیده و افتادند: «ولقد کانوا عاهدواللّه لا یُولون الادبار و کان عهدُ اللّه مسؤولاً» (۱۰) این گروه با رأیی که به اسلام داده اند، تعهّد پایداری کرده اند تا نگریخته و صحنه را ترک نکنند و این تعهّد الهی مورد سؤال است، ولی در روز خطر، دیْن خود را به دین ادا نکرده، برگشتند و صحنه دین را خالی و دین را تنها گذاشتند.

قرآن کریم به این گروه می‌گوید: «قل لن ینفعکم الفرار إن فررتم من الموت أو القتل و إذا لا تُمتّعون الّا قلیلاً» (۱۱). خداوند سبحان به پیامبر گرانقدر الهی صلی الله علیه و آله فرمود: به فراری‌ها بگو: نه فرار کردن از مرگ طَرْفی دارد و نه گریختن از کشته شدن سودی، شما در این میان جز اندک مدتی نمی‌مانید. این گروه به اسلام رأی دادند، ولی پایداری نکرده و گریختند.

گروه دیگر پایمردی را از کف رها نکردند: «مِن المؤمنین رجالٌ صدقوا ما عاهدوا اللّه علیه فمنهم من قضی نحبَه و منهم من ینظرُ و ما بَدلوا تبدیلاً» (۱۲). یعنی در برابر گروه اول که فرار کرده و صحنه را ترک نمودند، رادمردانی پایدار و مستقیم هستند که به عهد خود وفادار بوده، به آن حرمت می‌نهند و جان دادن در راه دین را یک دیْن می‌دانند. اگر گروه اول تعهد کردند و فرار کردند، در مقابل، گروه دوم تعهد سپردند و ایستادند و راه انبیا را ادامه داده و از امداد‌های آن ذوات مقدسه بهره‌ها بردند. آن‌ها تعهد کردند که صحنه را رها نکنند، به این تعهد ارج نهاده، آن را محترم شمرده و صحنه را ترک نکردند، چنین گروهی یا خون داده و شهید شدند و یا برای خون دادن آماده بوده، به انتظار شهادت نشسته اند؛ نه پیشگامان آن‌ها که خون دادند پشیمان هستند و نه آنان که منتظر بوده و در پشت جبهه هستند، نگران می‌باشند، آن‌ها هرگز تصمیم خود را عوض نکردند: «… و ما بدّلوا تبدیلاً» (۱۳).

قیام برای آزادی

وقتی حضرت امیرالمؤمنین علیّ بن ابیطالب (علیه أفضل صلوات المصلّین) مالک اشتر را به رهبری حکومت مصر منصوب فرمود، دستوری به رهبر مصر داد و فرمانی هم خطاب به امت مصر صادر کرد.

دستوری که حضرت، به رهبر مصر (مالک اشتر) داد این بود که فرمود: «إنّ هذا الدّین قد کان أسیرا فی أیدی الأشرار، یُعمَل فیه بالهوی و یُطلَب به الدّنیا» (۱۴).‌ای مالک! هدف نهایی نهضت من آزاد کردن دین از چنگال طاغوتِ زمانه بوده و هست، قیام من تنها برای آزادی مردم نیست؛ زیرا مردم بنده‌ی خدا هستند، بلکه قیام من برای آزاد کردن دین از چنگال خون آشام اشرار پیشین بود. (هم اکنون نیز مشاهده می‌شود کعبه و قدس که بهترین پایگاه دین خداست، اسیر اشراری از بدترین دولتمردانی به نام اسلام است). حضرت فرمود:‌ای مالک! بکوش که دین را آزاد کنی، معارف بلند و عقلی دین را از چنگال خرافات، اوهام و پندار‌های عوامانه برهان تا آن معارف بلند با بیان و بنان عرضه شود.‌ای مالک! احکام الهی را مانند حکم دین در جامعه آزاد کن و زنده کن تا طمع آزمندان، احکام الهی را عوض نکند.‌ای مالک! با علما و رجال علم بسر ببر، تا حکم دین را از دام جهل و وَهْم آزاد کنند، با فق‌ها و دیگر اسلام شناسان بسر ببر، تا احکام دین را رهایی بخشند: «و أَکثِر مُدارسة العلماء، و مُناقشةَ الحکماء» (۱۵).

اگر علما، حِکَم دین را از پرده‌های وَهْم آزاد کرده و دیگر اسلام شناسان، احکام دین را از آز و طمع زورمداران رهایی بخشند، دین، آزاد و رها خواهد شد، اگر دین از اوهام و خرافات آزاد شد و از چنگال دینداران صوری رهایی یافت، آنگاه می‌تواند عامل آزادی جامعه باشد.

مردی که مالکِ اشتر عصر و نسل ما بود و فرمان مولی الموحّدین حضرت امیرالمؤمنین علیّ بن ابیطالب (علیه أفضل صلوات المصلّین) را به خوبی ادراک کرده و احیا نمود، رهبر گرانقدر و عظیم الشأن انقلاب اسلامی ایران حضرت امام خمینی (قدس سرّه) است که خدای سبحان را به انبیا و اولیایش سوگند می‌دهیم که روح بلند آن حضرت را با اجداد طاهرینش علیهم السلام محشور فرماید.

این بزرگ رهبر الهی، هم احکام الهی را آزاد کرد و هم حِکَم الهی را رهایی بخشید.

حضرت علی علیه السلام نامه‌ای به طور جداگانه خطاب به مردم مصر نوشت که در آن به مسلمانان مصر چنین خطاب کرد:‌ای مسلمین مصر! ما در حال نبرد و جنگ علیه باطل هستیم و جامعه‌ای که در خواب باشد، دشمن او بیدار بوده و او را رها نمی‌کند: «من نامَ لم یُنَمْ عنه» (۱۶).

اگر خواستید انقلاب اسلامی در مصر مستقر شود و عمروعاص‌ها در قلمرو دین طمع نکنند، نخوابید تا دشمن بیدار نتازد. این بیان نورانی، شعار انقلابی رهبر مسلمین، امیرالمؤمنین علیه السلام است:

هر آن غافل زِیَد، غافل خورَد تیر.

شیطان، خواه در جهاد اکبر، خواه در جهاد اصغر، از راهی می‌آید که انسان از آن غافل است: «إنّه یَراکم هو و قبیلُه من حیث لا ترونَهم» (۱۷). یعنی شیطان و ستادش از راهی بر شما می‌تازد که شما نمی‌بینید.

این دستور علوی هم اکنون نیز زنده است، یعنی اگر مسئولین کشور به وظایف خود وفاوار نباشند، خوابیده اند، اگر امت اسلامی در همه‌ی مراسم اجتماعی و سیاسی در صحنه حضور پیدا نکند، خوابیده است، اگر تلاش اسلام شناسان بر این محور نباشد که معارف بلند و عمیق دین را از چنگال و حجاب وَهْم و خرافات رها کنند، خوابیده اند، اگر احکام دانان دین نکوشند تا احکام الهی در جامعه به درستی تبیین و اجرا شود، خوابیده اند، اگر حِکَم شناسان دین تلاش نکنند تا کلمات حکیمانه کسی که می‌گوید: «أُعطیتُ جوامع الکَلِم» (۱۸) به درستی شناخته و عرضه شود، خوابیده اند، اگر جامعه بخوابد، بیگانگان می‌تازند.

خط امام

کلمه «خطّ امام» بودن، یا «ادامه دهنده‌ی راه امام» بودن و مانند آن، یک سلسله واژه‌ها و داعیه‌های پر جاذبه است، ولی اگر مسئله به درستی بررسی و تحلیل شود، آنگاه روشن خواهد شد که کمتر کسی به خود اجازه می‌دهد که بگوید من تابع خط امام هستم.

امام راحل (قدس سره) مسئولیتی به نام مرجعیت (مقام افتاء) داشت، که عصاره‌ی فتاوی ایشان به صورت رساله‌های فارسی و عربی جلوه کرده است، که مشتمل بر کلیاتی است که دیگر فق‌ها نیز آن‌ها را گفته اند. فاصله فقهی ایشان با دیگران، خیلی نیست و از طرفی درک آن معانی کلی نیز خیلی سخت نیست؛ لذا بقای بر تقلید در زمان ارتحال ایشان امری دشوار نخواهد بود.

اصولاً بقای بر تقلید میّت کاری است آسان؛ زیرا آن مرجع تقلید فتاوی کلّی را بیان کرد و آن فتاوی کلی همواره زنده است. اما ادامه دادن راه امام راحل (قدسّ سرّه) ادامه دادن راه یک «رهبر» و «ولیّ» است. کار «ولی» آن است که دستور جزیی داده و رهنمود خاص ارائه می‌کند. «ولیّ» درباره هر کاری که باید انجام شود، به طور روزانه تصمیم تازه می‌گیرد، چنانکه گاهی شهد پیروزی می‌نوشد و گاهی نیز سمّ و زهر پذیرش قطعنامه را سر می‌کشد. کار او مقطعی، جزیی و روزانه است؛ لذا گاهی تلخ و زمانی شیرین است.

حال باید دید که چه کسی می‌تواند بگوید: «من تابع امامم»، و پیروی خطّ آن حضرت به چه معناست؟ «تابع امام» کسی است که بینشی، چون امام راحل (قدسّ سرّه) داشته باشد، چنانکه اگر فهمید امروز باید جام زهر را، گرچه تلخ است، بنوشد نکول نکند، و اگر دریافت که روز دیگر باید شهد را، با شُکر نه با فخر، بنوشد، شاکرانه قبول کند.

«بقا بر ولایت ولیّ»، به معنای داشتن پیوند تنگاتنگ جزیی با روح ولیّ و ارتباط ناگسستنی غیبی با روح اوست. اینکه انسان به درستی فهمیده و تشخیص دهد که کجا جای فریاد است و کجا جای سکوت، و دریابد که کجا جای نوشیدن زهر و سمّ است و کجا جای نوشیدن شهد، کار آسانی نیست؛ بنابراین هرگز کسی به خود اجازه ندهد که به آسانی ببافد که «من تابع خطّ امام هستم!»، مگر اینکه ولای آن حضرت را از نزدیک در جان خود احساس کند، بدین معنا که اگر به او بگویند: اکنون زمان پذیرش قطعنامه و نوشیدن شرنگ است و این زهر کشنده را باید بنوشی، دریغ نورزیده، صابرانه پذیرفته و تحمل نماید، چه اینکه اگر گفتند فتح خرمشهر و جای نوشیدن شهد است، شاکرانه قبول کند. در این صورت است که انسان می‌تواند مدّعی پیروی از خط امام باشد؛ بنابراین داعیه‌ی تابعیّت خطّ امام و ادّعای پیروی مسیر امامت آن حضرت، از توان بسیاری از افراد عادی خارج و از تحملّ آن‌ها بیرون است.

به نقل از کتاب: «امام خمینی در بیان و بنان آیت اللّه جوادی آملی»

پی نوشت:

۱- اتحاد ولایت و فقاهت در شخصیت ممتاز امام خمینی (قدس سره): آوای توحید (نامه امام خمینی (قدس سره) به گورباچف و شرح آن) – ص ۲۳،

۲- نهج البلاغه فیض الاسلام – نامه ۶۸ – ص ۱۰۶۵،

۳- فصلت – ۱۱،

۴- جن – ۱۵،

۵- غاشیه – ۱۷،

۶- حدید – ۳،

۷- اعراف – ۱۴۳،

۸- شعرا – ۶۱،

۹- توبه – ۴۰،

۱۰- احزاب – ۱۵،

۱۱- احزاب – ۱۶،

۱۲- احزاب – ۲۳،

۱۳- همان مصدر

۱۴- نهج البلاغه فیض الاسلام – نامه ۵۳ (عهدنامه مالک اشتر) – ص ۱۰۱۰،

۱۵- همان مصدر – ص ۱۰۰۱،

۱۶- نهج البلاغه فیض الاسلام – نامه ۶۲ – ص ۱۰۵۰،

۱۷- اعراف – ۲۷،

۱۸- بحار الانوار – ج ۹۸ – ص ۳۸؛ خصال – باب الخمسة – ج ۵۷

منبع: مهر

انتهای پیام/ ۱۳۴

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

آنکه اسفار اربعه را از علم به عینیت آورد، حضرت امام بود بیشتر بخوانید »

دوقطبی سازی به وحدت عمومی آسیب می‌زند

دوقطبی سازی به وحدت عمومی آسیب می‌زند


به گزارش مجاهدت از گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، «ناصر ایمانی» در گفت‌وگویی با اشاره به ضرورت پرهیز از ایجاد دوقطبی و حاشیه در جامعه، اظهار داشت: هرگونه دوقطبی سازی در اجتماع واقعیت قطعی ندارد و به شدت به وحدت عمومی ملی آسیب می‌رساند.

وی با بیان اینکه دوقطبی سازی کار غلطی است، ادامه داد: در هیچ کشوری اندیشمندان و یا دولتمردان آن تشویق به دوقطبی سازی و ایجاد حاشیه نمی‌کنند.

تحلیلگر مسائل سیاسی بیان کرد: در بسیاری از کشور‌های دنیا به لحاظ نژادی، فرهنگی و اجتماعی اقوام بسیار مختلفی زندگی می‌کنند، اما هرگز به دوقطبی سازی روی نمی‌آورند؛ به عنوان مثال در ایالات متحده آمریکا پس از چندین قرن مشکل نژادی، قومیتی و اقلیت‌های مختلف وجود دارد، اما هرگز به گونه‌ای تشویق و یا ترویج نمی‌شود که وحدت عمومی در این کشور آسیب ببیند.

ایمانی خطاب به مسئولان و افرادی که در اجتماع تأثیر گذارند، افزود: مسئولان باید توجه کنند که همه ملت را پدیده واحد بدانند و از هرگونه دوقطبی سازی در سخنان، عملکرد و دستورالعمل‌هایشان بپرهیزند.

وی خاطرنشان کرد: ما یک ملت با یک فرهنگ واحد تحت عنوان فرهنگ عمومی ایرانی – اسلامی هستیم هرچند اختلاف نظر‌هایی همانند ملت‌های دیگر کشور‌ها وجود دارد، اما هرگز به این معنا نیست که در کشورمان دو ملت، دو فرهنگ و یا دو سیاست وجود دارد.

منبع: مهر

انتهای پیام/ ۱۳۴

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

دوقطبی سازی به وحدت عمومی آسیب می‌زند بیشتر بخوانید »

چهار خطبه تاثیرگذار امام حسین (ع) از آغاز قیام تا شهادت چه بود؟


چهار خطبه تاثیرگذار امام حسین(ع) از آغاز قیام تا شهادت چه بود؟

حجت‌الاسلام «احمدرضا باوقار» رئیس دفتر نمایندگی ولی‌فقیه در امور اهل سنت هرمزگان، در گفت‌وگو با خبرنگار دفاع‌پرس در هرمزگان، با بیان اینکه پیامبر (ص) می فرماید برای شهادت امام حسین (ع) حرارتی در دل‌های مؤمنان است که هرگز سرد نمی‌شود، اظهار داشت: قیام امام حسین (ع) یکی از استثنایی‌ترین قیام‌هایی بود که در طول تاریخ رخ داده است.

قیام امام حسین (ع) نه تنها الگو و اسوه برای تمام قیام های پس از خود است بلکه از همان بدو آغاز حرکت، توجه مورخین،اندیشمندان و… را به خود جلب کرد تا به آنجا که پس از 1400 سال با آنکه بیش از پنج هزار کتاب و مقاله هنوز جا برای سخن دارد و همواره ابعاد گوناگون آن مورد بررسی و تحلیل اندیشمندان قرار گرفته و خواهد گرفت.

وی افزود: امام حسین (ع) یک شخصیت با بینش عمیق تاریخی است که سخنان وی از بدو حرکت تا لحظه شهادت در چهار موقعیت استراتژی امام حسین (ع) سخنانی را فرمودند که خیلی مهم است. جای تحلیل و تعمق دارد که همگی حاکی از شناخت حکیمانه قیام وی دارد.

خطبه نخست: پس از مرگ معاویه

حجت الاسلام باوقار با اشاره به خطبه نخست،تصریح کرد: سخنان سید الشهدا هنگامی که خبر مرگ معاویه را دادند و یزید به فرماندار مدینه نامه نوشت که از امام حسین (ع) بیعت بگیرد. او هم کسی را در پی ایشان فرستاد و مروان گفت معاویه مرده است شما باید با یزید بیعت کنید.

وی ادامه داد: امام حسین (ع) در آنجا فرمودند :«إِنَّا أَهْلُ بَيْتِ النُّبُوَّةِ وَ مَعْدِنُ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفُ الْمَلاَئِكَةِ وَ بِنَا فَتَحَ اللَّهُ » ماييم خاندان نبوت و معدن رسالت و محل رفت و آمد فرشتگان و محل نزول رحمت الهى. خداوند، دين و آيين خود (اسلام) را از خاندان ما شروع كرده) و ادامه دادند يزيد مردى است تبهكار، که شرب خمر می کند و انسانهای با احترام را می كشد تا آنجا که آشكارا گناه مى‌كند و مثل من با چون اويى بيعت نخواهد كرد، سپس نزد برادرش محمد ابن حنفیه رفتند تا آنجا که برادرش از قصد رای آگاه گشت و گریه کرد و سخنانی بین آنان رد و بدل شد پس امام مدینه را به مقصد مکه ترک کردند.

خطبه دوم: هنگام خروج از مدینه

رئیس دفتر نمایندگی ولی فقیه در امور اهل سنت هرمزگان عنوان کرد: امام حسین (ع) سخنرانی روشنگر، فرهنگی و.. را در مکه ارائه کرد و در خطبه خود هنگام خروج به سوی عراق فرمودندمرگ بر فرزندان آدم چونان گردنبند بر گردن دخترکان، نقش بسته است، تا آنجا که در پایان خطبه گفتندهر که در راه ما خون می دهد و برای دیدار ما (لقاء الله) آماده است، پس کوچ کند که من به خواست خدا، صبح،حرکت می‌کنم و آنجا بود که حجت را بر یاران خود تمام کرد و هدف غایی خود را بیان کرد.

خطبه سوم: سخنان امام حسین و حر بن یزید

حجت الاسلام باوقار ادامه داد: مرحله سوم سخنان امام حسین و حر بن یزید و سپاهیان و یارانش بود تا آنجا که حر و سربازانش هنگام ظهر امام (ع) به حر خطاب کرده فرمودند: می خواهى با ياران خويش نماز بگزاری؟ حر پاسخ داد: نه؛ تو نماز می گزارى و ما نيز به تو اقتدا می كنيم و سپس امام (ع) آنجا دو خطبه خواندند یک خطبه را حضرت صرفآ برای اصحاب خودشان خواندند که در آن به بیان علت حرکت قیام خود پرداختند و خطبه دیگر را خطاب یه حر و سربازانش ایراد نمودند.

وی اضافه کرد: امام حسین (ع) فرمود: “اَلا تَرَوَنَ اِلَى الحقِّ لا یُعمَلُ بِهِ وَ اِلى الباطِلِ لا یُنتَاهى عَنْهُ لیَرغَبِ ….مگر شما نمیبینید کسی به حق عمل نمی کند و همه به سمت باطل گرایش دارند و عملا باطل عمل می کنند و جلوگیری از باطل نمی کند و دین پیوسته از سوی دشمنان در معرض تحریف است و بدعتها زنده شده است فَاِنّى لا اَرَى المَوتَ اِلا سَعادهً و الحیاهَ مَعَ الظالِمیِنَ الاّ بَرَماً” همانا من مرگ را چیزی جز شهادت نمی بینم.

خطبه نهایی: در ظهر عاشورا پس از شهادت اصحاب و یارانش

رئیس دفتر نمایندگی ولی فقیه در امور اهل سنت هرمزگان در ادامه با بیان اینکه بزرگ‌ترین هدف سیدالشهداءامربه معروف و نهی ازمنکر دانست و ادامه داد: این سخنان و روشنگری ها تا روز عاشورا ادامه داشت و امام در هرموقعیتی به امر به معروف و نهی از منکر می پرداخت تا آنکه روز عاشورا هنگامی که تمام اصحابش به شهادت رسیدند فرمود: ای مردم آگاه باشید این حرامزاده من را بین دو کار مجبور کرده است بین شمشیر و ذلت و من ذلت را نمی پذیرم.

حجت الاسلام باوقار افزود: هنگامی که انسان مخیر می شوید که بین عزت مندی و ظلت یکی را انتخاب کنید طبیعتا نفس سلیم و عقل سلیم عزت مندی را انتخاب می کند که البته این معقوله جای سخن فراوان داردکه به آن باید پرداخته شود.

این مقام مسئول در پایان گفت: با نگاه به فرمایشات تاثیرگذار سید الشهدا (ع) هنگامی که تمام یاران و اصحاب و.. به شهادت رسیدند درسهای فراوانی نهفته است تا آنجا که در می یابیم راستی عزت است و انسان باید به دنبال عزت و شرف باشد یعنی محال است یک انسان در روح خودش احساس عزت و نیرو و شرف کند و حاضر باشد تن به ذلت بدهد.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

چهار خطبه تاثیرگذار امام حسین (ع) از آغاز قیام تا شهادت چه بود؟ بیشتر بخوانید »

بهمن، روز پیروزی اسلام بر کفر و نفاق

انقلاب اسلامی باعث شناخت مجدد اسلام در جهان معاصر شد


به گزارش مجاهدت از خبرنگار اخبار داخلی دفاع‌پرس، ۲۲ بهمن یادآور یکی از بزرگترین اتفاقات مهم و تاریخی ملت ایران است و این روز را تبدیل به یک روز فراموش نشدنی و زیبا برای ایرانیان کرده است.

در تمام دنیا و در تمام فرهنگ و آداب‌ها در جهان رایج است که بزرگ‌ترین روز تاریخی کشور خود را گرامی می‌دارند. البته تعیین بزرگترین روز هر کشور با توجه به فرهنگ هر کشور انجام می‌شود و گرامی داشته می‌شود که نسل به نسل و فرد به فرد منتقل می‌شود تا آیندگان نیز همانند گذشتگان قدر آن روز را بدانند.

در تمام دنیا کشور‌های جهان بزرگترین روز تاریخی خود را همان روز استقلال خود می‌دانند و برای این روز احترام و ارزش بسیار زیادی قائل هستند. مردم ایران اسلامی در روز ۲۲ بهمن سال ۱۳۵۷ موفق شدند تا بر حکومت ظالمانه و مستبدانه شاهنشاهی ۲۵۰۰ ساله پیروز شوند و بتوانند در این روز برای آینده خود تصمیم بگیرند و برنامه ریزی کنند.

در روز ۲۲ بهمن سال ۵۷ به ترتیب زندان اوین، ساواک، سلطنت آباد، مجلسین سنا و شورای ملی، شهربانی ژاندارمری و ساختمان زندان کمیته مشترک توسط مردم به طور کامل تصرف شد. در فرایند تسخیر شهربانی، سپهبد رحیمی که فرماندار نظامی تهران بود به دست انقلابیون مسلح افتاد و همچنین در همین روز پادگان باغشاه و دانشکده افسری، دبیرستان نظام، زندان جمشیدیه، پادگان عشرت آباد و پادگان عباس آباد همگی تسلیم شدند و آخرین مرکزی که در این روز به تصرف مردم درآمد رادیو و تلویزیون بود.

۲۲ بهمن چه روزی است؟

با وجود همه ناباوری‌ها و تمامی تلاش‌هایی که در سطح بین المللی برای حفظ رژیم شاه و جلوگیری از موفقیت امام خمینی به عمل آمد، انقلاب اسلامی در مرحله نخست مبارزات خویش در روز ۲۲ بهمن پیروز شد و از این جهت پیروزی آن بیشتر به یک معجزه شبیه بود تا تحولی عادی. به جز امام‌ خمینی و توده‌های بی‌شماری که خارج از تحلیل‌های معمول، به گفته‌ها و وعده‌های امام باور قلبی داشتند، عموم تحلیل‌گران سیاسی و همه کسانی که در رخداد‌ها و حوادث ایران دخیل بودند وقوع چنین پیروزی را حتی تا روز‌های واپسین عمر رژیم شاه ناممکن می‌دانستند.

چنین بود که از صبحدم ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ خصومت با نظام نوپای اسلامی در پهنه‌ای گسترده آغاز شد. جبهه دشمنی‌ها را آمریکا رهبری می‌کرد و دولت انگلیس و برخی دول اروپایی دیگر به همراه تمامی رژیم‌های وابسته به غرب در آن مشارکت فعال داشتند.

شوروی (سابق) و اقمار آن نیز ناخرسند از اتفاقی که در ایران افتاده و به حاکمیت دین منجر شد، با آمریکائی‌ها در بسیاری از خصومت‌ها همسو شدند. نمونه بارز این هم‌پیمانی در همنوائی نیرو‌های چپ و راست ضدانقلاب داخل کشور که بعد‌ها اسناد وابستگی آنان به سفارتخانه‌های شوروی و آمریکا افشا گردید و از آن بارزتر هماهنگی همه جانبه دو کشور در تجهیز صدام و حمایت از او در جنگ با جمهوری اسلامی را می‌توان مشاهده کرد.

اما امام‌خمینی با همان منطقی که نهضت اسلامی را آغاز کرده بود، در اوج فتنه‌ها و فشار‌های خارجی انقلاب را هدایت کرد و آن را با اراده خویش به دوره سازندگی و ثبات هدایت کرد.

نهضتی که امام خمینی پرچمدار و پایه‌گذار آن بود، توانست در روز ۲۲ بهمن غبار از چهره اسلام زدوده و سیمای حقیقی آن را پس از ۱۴ قرن به جهان تشنه عدالت بنمایاند. به همین دلیل است که انقلاب اسلامی ایران در جهان اسلام به عنوان «انقلاب امام خمینی» شناخته شده است.

انقلاب اسلامی ایران با گذشت سال‌ها و با وجود توطئه دشمنان از داخل و خارج کشور ایران، در سایه الطاف الهی همچنان باقی مانده است؛ چراکه این کشور ارزش و اصول اسلامی را حفظ کرد و به ارزش‌ها و اصول کشور‌های غربی و آمریکا توجهی نکرد، بنابراین این انقلاب در منطقه گسترش یافت و کانون توجه بسیاری از کشور‌های جهان قرار گرفت، همچنین بسیاری از ملت جهان این انقلاب را ستودند. این انقلاب با وجود تمام توطئه‌های دشمنان در تمام سطوح علمی، تحقیقاتی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، کشاورزی، نظامی و مدنی پیشرفت کرد.

انقلاب اسلامی باعث دگرگونی عظیم سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی ایران شد و نیز تاثیری شگرف در سطح جهانی به وجود آورد. با وجود آنکه انقلاب‌های بسیاری در جهان روی داده است، ولی انقلاب اسلامی ایران منحصر به فرد است. این انقلاب مورد توجه و تجزیه و تحلیل و حمایت و استقبال اندیشمندان و انقلابیون جهان قرار دارد. تجلیل از آن در اندیشه‌های کلامی و شعری بسیاری بروز و ظهور کرد و باعث شناخت مجدد اسلام در جهان معاصر شد.

انتهای پیام/341

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

انقلاب اسلامی باعث شناخت مجدد اسلام در جهان معاصر شد بیشتر بخوانید »