ایالات متحده آمریکا

بایدن در کش و قوس دولت ورشکسته

بایدن در کش و قوس دولت ورشکسته



وزیر خزانه‌داری آمریکا از نزدیک شدن به سررسید بدهی‌های دولتی واشنگتن، به کنگره هشدار داد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، وزیر خزانه‌داری امریکا با ابراز نگرانی از نزدیک شدن به سررسید بدهی‌های دولتی واشنگتن، در نامه‌ای به کنگره هشدار داد در صورت فوریت نیافتن تصویب افزایش سقف بدهی‌ها، اقتصاد امریکا با رکودی جدی روبه‌رو خواهد شد. این هشدار در شرایطی به کنگره داده شده است که مجلس جمهوری‌خواه نمایندگان امریکا با قرار دادن شروط سختی پیش پای بایدن، کاخ سفید را در برابر انتخاب سختی میان بد و بدتر قرار داده است.

به گزارش مجاهدت از نیویورک تایمز، کمتر از یک ماه از مهلت واشنگتن برای تسویه بدهی‌هایش تا اول ژوئن باقی مانده است و ژانت یلن معتقد است اگر کنگره اقدامی برای حل این بحران نکند، ذخیره دولت تمام شده و قادر به پرداخت بدهی‌هایش نخواهد بود و به عبارتی ورشکسته خواهد شد. در این میان عملیات نظامی روسیه در اوکراین نیز بار مضاعفی بر هزینه‌های امریکا شده است و تحلیلگران معتقدند سقوط اقتصادی امریکا، نه تنها در بعد سیاسی واشنگتن را تحت تأثیر قرار می‌دهد بلکه اقتصاد جهان را نیز با زلزله‌ای سهمگین روبه‌رو خواهد کرد.

همین تهدیدها روند مذاکرات میان مجلس نمایندگان، سنا و کاخ سفید را تسریع کرده است و جو بایدن را که پیش‌تر تأکید داشت هرگز حاضر به ملاقات با کوین مک کارتی، رئیس مجلس نمایندگان امریکا نخواهد بود وادار به دیداری اضطراری کرده است. بنا براعلام منابع نزدیک به کاخ سفید، رئیس جمهور امریکا حتی برای دعوت از مک کارتی برای جلسه روز ۹ مه، منتظر بازگشت او از تور خاورمیانه نشده است و در تماسی تلفنی، رئیس مجلس نمایندگان را به همراه حکیم جفریز؛ رئیس اقلیت دموکرات مجلس نمایندگان، چاک شومر؛ رئیس اکثریت دموکرات سنا و میچ مک کانل؛ رئیس اقلیت جمهوری‌خواه سنا به این نشست فراخوانده است. بایدن تأکید دارد همان‌طور که پیش‌تر نیز گفته بود قصد ندارد در این نشست درباره افزایش سقف بدهی‌های دولت، مذاکره مستقیمی با نمایندگان کنگره داشته باشد و محور مذاکرات کاهش بودجه‌ها خواهد بود.

امریکا در ماه ژانویه به حداکثر سقف بدهی دولتی ۳۱.۴ میلیارد دلاری رسید و بنابراین اگر در پایان مهلت تعیین شده نتواند مجوز افزایش سقف این بدهی‌ها را از کنگره بگیرد با بحرانی جدی روبه‌رو می‌شود. گرچه در این بحبوحه خطر، ژانت یلن دست بسته نیست و راهکارهایی هر چند موقت برای تأخیر انداختن اثرات مخرب سررسید این ضرب‌الاجل دارد اما همه این راهکارها به درآمدهای مالیاتی بستگی دارد که می‌تواند فرصت امریکا برای رهایی از احتمال ورشکستگی را تا اواسط یا حتی پایان ژوئن به تعویق بیندازد.

شرط سخت جمهوری‌خواهان

مجلس نمایندگان امریکا با اکثریت جمهوری‌خواه حاکم بر آن، ۲۶ آوریل شروط خود را برای افزایش سقف بدهی دولت تا ۱.۵ میلیارد دلار در قالب لایحه‌ای به سنا فرستاد. اما مفاد این لایحه که در ظاهر کاهش بودجه را هدف می‌گرفت، شامل کاهش قابل توجه بودجه درمانی برای قشر کم درآمد و کاهش بودجه‌های حمل و نقل و تعطیلی صدها برج مراقبت فرودگاهی بود که می‌تواند ۴.۵ میلیارد دلار یا حدود ۲۲ درصد در کاهش هزینه‌ها تأثیر بگذارد.

گرچه به نظر نمی‌رسد دموکرات‌ها و کاخ سفید حاضر به پذیرش این شروط باشند اما کوین مک کارتی و دیگر جمهوری‌خواهان مجلس نمایندگان راه را برای هر گونه تعاملی بسته‌اند. به نوشته سی‌ان‌ان، رئیس مجلس نمایندگان نیز در عین حالی که دعوت بایدن را برای نشست ۹ مه کاخ سفید پذیرفته است اما در پاسخ به هشدار یلن اعلام کرد: «وقت بسیار کم است. بعد از سه ماه از انفعال دولت بایدن، مجلس نمایندگان خود وارد عمل شده و حالا لایحه در سنا مانده است اما همان‌طور که پیش‌تر گفته‌ایم این لایحه می‌تواند خطر رکود را از بین ببرد. سنا و رئیس جمهور باید هر چه زودتر دست به کار شوند.»

در این میان تیم بایدن نیز بیکار ننشسته است و به نوشته فرانس پرس، با فرستادن مقامات دولتی و مشاوران ارشد به برنامه‌های تلویزیونی، از یکسو سعی در اثبات استیصالشان برای تصمیم‌گیری دارند و از سوی دیگر درصدد آن هستند، کوین مک کارتی، رئیس مجلس نمایندگان را تهدید جدی اقتصاد امریکا نشان دهند. در همین راستا رائل برینارد با هشدار درباره بحران پیش آمده اقتصادی امریکا گفت: «مذاکرات همواره سودمند است اما با اینکه این مذاکرات هر ساله بر سر بودجه انجام می‌شود، سقف بدهی‌ها مانند گروگانی در اختیار کنگره است تا برای رهایی از خطر رکود اقتصادی و ورشکستگی دولت، یک دستور جلسه خاص را محقق کند.»

تهدید جدی

تحلیلگران اقتصادی هشدار داده‌اند که ناکامی در افزایش سقف بدهی‌ها که حداکثر مبلغ وام گرفتن واشنگتن به شمار می‌رود، بازار اقتصادی جهان را بشدت تهدید می‌کند و می‌تواند بحران اقتصادی جدیدی را به دیگر کشورها تحمیل کند.

کسری بودجه امریکا یا به عبارت بهتر هزینه کرد بیش از حد توان واشنگتن به معنای آن است که این کشور برای تسویه بدهی‌هایش باید مبالغ هنگفتی را قرض بگیرد. در واقع ایالات متحده علاوه بر پرداخت هزینه‌های مرتبط با امنیت اجتماعی، حقوق ارتش و کارکنان دولت، باید سود سهامدارانی که بدهی آنها را متقبل شده است نیز پرداخت کند.
در این شرایط، وزارت خزانه‌داری امریکا پیش‌تر اعلام کرده بود که اندوخته امریکا تا اوایل ژوئن به پایان می‌رسد اما ارزیابی‌های جدید نشان داده است، دولت زودتر از زمان پیش‌بینی شده و ظرف چند هفته آینده حتی توان پرداخت سود سهامدارانش را نیز نخواهد داشت. یلن نیز در نامه خود به کنگره به این موضوع اشاره کرده و نوشت: «در شرایط پیش آمده ضرورت دارد تا کنگره هر چه زودتر نسبت به افزایش یا تعویق سقف بدهی‌ها به گونه‌ای عمل کند که پرداخت هزینه‌های دولت در درازمدت تضمین شود.»

منبع: روزنامه ایران

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

بایدن در کش و قوس دولت ورشکسته بیشتر بخوانید »

آزادی به سبک آمریکا؛ جلوگیری از حضور شهرداری مسلمان در کاخ سفید

آزادی به سبک آمریکا؛ جلوگیری از حضور شهرداری مسلمان در کاخ سفید



ایالات متحده آمریکا که همواره شعار آزادی، دموکراسی و حقوق بشر سر می دهد در اقدامی مغایر با ادعاهایش، یک شهردار مسلمان را به مراسم جشنی در کاخ سفید راه نداده است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، سرویس مخفی آمریکا اعلام کرد که از حضور شهردار مسلمان پروسپکت پارک در نیوجرسی در جشن عید فطر کاخ سفید با حضور جو بایدن، رئیس جمهور این کشور جلوگیری کرده است.

خبرگزاری آمریکایی آسوشیتدپرس در این زمینه نوشت: محمد خیرالله، کمی پیش از ورود خود به کاخ سفید برای شرکت در جشن عید فطر، گفت که کاخ سفید با وی تماس گرفته مبنی بر اینکه سرویس مخفی با ورود او مخالفت کرده و نمی تواند در این مراسم شرکت کند.

خیرالله افزود که مقام کاخ سفید به او توضیحی در مورد دلیل ممنوعیت ورودش به این جشن نداده است.

خیرالله، ۴۷ ساله، پس از اینکه به او گفته شد اجازه حضور در این مراسم را نخواهد داشت، این موضوع را به شورای روابط آمریکایی-اسلامی بخش نیوجرسی اطلاع داد.

این گروه از دولت بایدن خواسته است تا انتشار اطلاعات جمع آوری شده توسط اف بی آی از لیست ادعایی تروریست ها را که شامل صدها هزار نفر می شود، متوقف کند. این گروه به خیرالله اطلاع داده است که فردی با نام و تاریخ تولد او در این فهرست قرار دارد.

خیرالله یک منتقد صریح ممنوعیت اعمال شده از سوی دونالد ترامپ رئیس جمهور سابق آمریکا در مورد ورود شهروندان چندین کشور عمدتا مسلمان به خاک این کشور بود. او همچنین به بنگلادش و سوریه سفر کرده است تا با انجمن پزشکی سوریه آمریکایی و بنیاد وطن در امور بشردوستانه شرکت کند.

خیرالله عصر دوشنبه در حالی که به سمت خانه خود در نیوجرسی درحال حرکت بود، در مصاحبه ای تلفنی با آسوشیتد پرس گفت: این اقدام مرا گیج، شوکه و ناامید کرد. مسئله این نیست که من نتوانستم به مهمانی بروم. مساله دلیل نرفتن من به این جشن بود.

وی تصریح کرد: فهرستی وجود دارد که من را به دلیل هویتم هدف قرار داده است. فکر می‌کنم که بالاترین مقام در آمریکا نباید تحت تاثیر چنین فهرستی باشد.

آنتونی گوگلیلمی، سخنگوی سرویس مخفی آمریکا تایید کرد که خیرالله اجازه ورود به مجتمع کاخ سفید را نداشته است، اما از بیان علت آن خودداری کرد.

خیرالله در ماه ژانویه برای پنجمین دوره متوالی به عنوان شهردار انتخاب شد. وی گفت در سال ۲۰۱۹ مقامات آمریکایی به مدت سه ساعت در فرودگاه بین المللی جان اف کندی در نیویورک از او بازجویی کرده اند و خواستار ارائه اطلاعات تروریست ها شده اند. این بازجویی پس از سفر خانوادگی او به ترکیه انجام شد. خانواده همسر خیرالله در ترکیه زندگی می کنند.

او همچنین گفت در یک مورد دیگر, مقامات آمریکایی هنگامی که قصد داشته است به همراه خانواده از کانادا وارد آمریکا شود در مرز به مدت کوتاهی بازداشت شد.

خیرالله در سوریه به دنیا آمده است و در اوایل دهه ۱۹۸۰ از سوریه خارج شد. خانواده او ابتدا به عربستان رفتند و پس از آن در سال ۱۹۹۱ به پارک پراسپکت مهاجرت کردند و از آن زمان تاکنون در این شهر زندگی می کنند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

آزادی به سبک آمریکا؛ جلوگیری از حضور شهرداری مسلمان در کاخ سفید بیشتر بخوانید »

بانک فرست ریپابلیک آمریکا توقیف شد

بانک فرست ریپابلیک آمریکا توقیف شد



دپارتمان حفاظت مالی و نوآوری کالیفرنیا (DFPI) امروز اعلام کرد، بانک «فرست ریپابلیک» که مدتی است تلاش می‌کند از ورشکستگی فرار کند، توقیف شد.

به گزارش مجاهدت از مشرق به نقل از راشاتودی، دپارتمان حفاظت مالی و نوآوری کالیفرنیا (DFPI) امروز اعلام کرد، بانک «فرست ریپابلیک» تحت کنترل رگولاتورها قرار گرفته است.

شرکت بیمه سپرده فدرال (FDIC) در اوایل این هفته از تعدادی از بانک‌ها خواست تا مناقصه‌ای برای کمک به این بانک به راه بیندازند.

بر اساس بیانیه رگولاتور کالیفرنیا، بانک انتخابی «تمام سپرده‌ها، از جمله تمام سپرده‌های بیمه نشده و اساسا تمام دارایی‌های «فرست ریپابلیک» را به عهده می‌گیرد.

به دنبال از دست دادن بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار از سپرده‌های بانک در سه ماهه اول سال جاری، سهام آن با یک فروش گسترده مواجه شد و ۷۵ درصد از ارزش سهام این بانک از بین رفت. بانک «فرست ریپاپلیک» از زمان آغاز بحران بانکی آمریکا برای حیات خود بسیار تلاش کرد.

توقیف و فروش در انتظار «فرست ریپابلیک»، سبب شد تا این بانک به سومین وام دهنده آمریکا تبدیل شود که پس از سقوط بانک «سیلیکون ولی» و بانک «سیگنچر» در ماه مارس، با ورشکستی مواجه شود.

بانک کردیت سوئیس نیز با چالش مواجه بود و چندی پیش توسط رقیبش بانک UBS خریداری شد.

ارزش سهام بانک «فرست ریپابلیک» تا این زمان از سال ۹۷ درصد کاهش یافته است.

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

بانک فرست ریپابلیک آمریکا توقیف شد بیشتر بخوانید »

جدایی‌طلبی و جنگ داخلی جزئی از تاریخ ایالات متحده آمریکا

جدایی‌طلبی و جنگ داخلی جزئی از تاریخ ایالات متحده آمریکا


به گزارش مجاهدت از گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، در این گزارش به روند نزاع‌ها، جدایی‌طلبی‌ها و کشورگشایی ایالات متحده می‌پردازیم.

نخستین نبرد خارجی ایالات متحده به جنگ‌های بربری باز می‌گردد. در سال ۱۸۰۱ پادشاه طرابلس که با مقاومت دولت آمریکا در مقابل باج دادن به کشتی‌های دزدان دریایی مواجه شده بود، به ایالات متحده اعلان جنگ کرد. این جنگ چهار ساله در نهایت به معاهده‌ای میان پادشاه طرابلس و دولت آمریکا منجر شد که امنیت کشتی‌های آمریکایی را تامین می‌کرد.

شروع گسترش سرزمینی آمریکا

در میانه این جنگ، با یک معاهده میان فرانسه و ایالات متحده، سرزمین تحت حاکمیت دولت آمریکا بیش از ۲ میلیون کیلومترمربع افزایش یافت. این اتفاق با خرید «لوئیزیانا» رخ داد؛ محدوده‌ای شامل زمین‌های ۱۵ ایالت کنونی آمریکاست و در مرکز ایالات متحده قرار دارد. ترس از گسترش دوباره اهداف استعماری فرانسه در قاره آمریکا، دولت ایالات متحده را به خریداری این سرزمین از فرانسه واداشت.

زرنگی رئیس‌جمهوری آمریکا در بهره‌برداری از نزاع‌های اروپا و تهدید فرانسه به اتحاد با نیروی دریایی انگلیس که ناپلئون از آن واهمه داشت، فرانسه را به فروش این سرزمین به آمریکا وادار کرد. در نتیجه فقط در ازای ۱۵ میلیون دلار (حدود ۱۸ دلار به ازای هر ۱۶۰۰ متر مربع!) سرزمین تحت حاکمیت دولت آمریکا به یک‌باره دو برابر شد.

آغاز جنگ آمریکا و انگلیس

هم‌زمان با ریاست جمهوری جفرسون، اروپا به صحنه جنگ‌های ناپلئونی تبدیل شد. دو طرف اصلی درگیر انگلیس و فرانسه بودند. آمریکا اعلام بی‌طرفی کرد تا روابط تجاری‌اش را با طرفین درگیر حفظ کند. با این‌حال، گستره جنگ‌ها میان دولت‌های اروپایی نمی‌توانست بر ایالات متحده بی‌اثر باشد.

بریتانیا با محاصره بنادر فرانسه، عبور کشتی‌های تجاری بی‌طرف از جمله کشتی‌های آمریکایی به فرانسه را ممنوع اعلام کرد. مهم‌تر اینکه، انگلیس هنوز آمریکا را به رسمیت نشناخته بود و عملا ملوانان آمریکایی را «انگلیسی» محسوب می‌کرد و می‌توانست آن‌ها را دستگیر و مجازات کند.

فرانسه نیز با مقابله‌به‌مثل، عبور کشتی‌های تجاری به بنادر انگلیس را تهدید کرد. واکنش دولت آمریکا استفاده از تحریم اقتصادی بود. رئیس‌جمهوری آمریکا با تصور وابستگی انگلیس به غلات آمریکا، خروج هرگونه کشتی آمریکایی از بنادر ایالات را به سوی همه کشور‌ها ممنوع کرد.

این تصمیم کشاورزان آمریکایی را تحت فشار قرار داد، اما تقریبا هیچ اثری روی انگلیس نداشت. در نتیجه کنگره شکست قانون و لغو آن را اعلام و قانون «عدم مداخله» را جایگزین کرد. این قانون فقط تجارت با فرانسه، انگلیس و متحدان آن‌ها را ممنوع کرده بود.

ناپلئون بعد این اصلاحیه اعلام کرد دیگر کشتی دولت‌های بی‌طرف از جمله کشتی‌های آمریکایی را تهدید نمی‌کند. دولت آمریکا هم در واکنش، ممنوعیت تجارت را فقط در مورد انگلیس ادامه داد. در نتیجه رابطه انگلیس و آمریکا بار دیگر متشنج شد. در سال ۱۸۱۱ کشتی جنگی بریتانیا، به یک کشتی آمریکایی حمله کرد. این عوامل و کینه‌ای که آمریکایی‌ها همچنان از دوران استعمار انگلیس به یاد داشتند موجب شد در هشتم ژوئن ۱۸۱۲ (۱۸ خرداد ۱۱۹۱ شمسی) ایالات متحده به انگلیس اعلان جنگ کند.

این جنگ دو سال و نیم به طول انجامید. در طول جنگ نیروی دریایی انگلیس موفق شده بود یک‌بار به واشنگتن حمله کرده و ساختمان کاخ سفید را به آتش بکشد. با این‌حال با شکست ناپلئون در فونتن بلو، در عمل ادامه جنگ انگلیس و آمریکا بی‌معنی بود، زیرا دیگر آمریکا بین دو قدرت اروپایی قرار نداشت. در نتیجه در سال ۱۸۱۴ توافق‌نامه صلح، بدون آنکه اشاره‌ای به انگیزه‌های شروع جنگ کند امضا شد. با این حال انگلیس همچنان تا سال ۱۸۶۴ از به رسمیت شناختن آمریکا سرباز زد.

دکترین مونروئه چه بود؟

در سال ۱۸۱۵ کنگره وین در اروپا برگزار شد که قواعد اروپای بعد ناپلئون را تنظیم کند. ناپلئون شکست خورده بود و در نتیجه پیروزی‌های فرانسه بر اسپانیا دیگر رسمیتی نداشت. در نتیجه این کنگره خواهان بازپس دادن همه مستعمره‌های آمریکایی اسپانیا -از جمله بخش‌های در اختیار دولت آمریکا- به اسپانیا شد؛ مساله‌ای که اسپانیا را با ایالات متحده درگیر می‌ساخت.

فلوریدا در جنوب غربی آمریکا همچنان تحت سلطه اسپانیا قرار داشت. بحران سیاسی شدیدی بین ایالات متحده و اسپانیا ایجاد شد که در نهایت، با تسلیم اسپانیا، فلوریدا به مبلغ ۵ میلیون دلار به آمریکا فروخته شد. همچنین قرار شد ایالات متحده از ادعای خود بر تگزاس که در کنترل اسپانیا بود عقب‌نشینی کند. این مناطق با استقلال مکزیک از از اسپانیا به بخشی از این کشور تبدیل شد. بعد‌ها آمریکا این بخش‌ها را با تجاوز نظامی از مکزیک گرفت.

واکنش آمریکا به کنگره وین، تصمیم‌گیری در مورد مهم‌ترین دکترین سیاست خارجی ایالات متحده بود که تا امروز هم ادامه دارد؛ نام این رویکرد «دکترین مونروئه» بود که با همکاری انگلیس ایجاد شد. این دکترین اعلام می‌کرد که از این به بعد هیچ قدرت اروپایی حق مداخله و استعمار جدید در قاره آمریکا را نخواهد داشت. در برابر آن، آمریکا نیز دخالتی در اروپا نمی‌کند.

پیش این اعلامیه، قدرت‌های اروپایی در عمل اروپا را میان خود تقسیم کرده بودند. روسیه در صدد بود با مداخله در برابر جنبش‌های استقلال‌طلبانه در قاره آمریکا، نفوذش در این قاره را هم افزایش دهد. این مساله بیش از همه روسیه را با انگلیس درگیر می‌ساخت که در سایه ضعف اسپانیا، نفوذ اقتصادی خوبی در آمریکای جنوبی ایجاد کرده بود. در نتیجه انگلیس هم دولت آمریکا را به اعلام دکترین مونروئه تشویق می‌کرد.

ایالات متحده در مقابل، به دنبال این بود که جمهوری‌های تازه استقلال‌یافته آمریکای لاتین را تثبیت کند تا از این طریق به تسلط اسپانیا بر آمریکای لاتین پایان دهد. از طرفی آمریکا با مکزیک – یکی از این جمهوری‌های تازه تشکیل – مرز مشترک داشت، بنابراین مایل نبود با مداخله قدرت‌های اروپایی مواجه شود. در نتیجه «هدف مشترک»، انگلیس و آمریکا را کنار هم قرار داد؛ رویدادی که در عمل به برتری کامل ایالات متحده در قاره آمریکا منجر شد.

آغاز جدایی‌طلبی در ایالات جنوبی

تعارض جدید میان بخش‌های مختلف ایالات متحده‌ی آمریکا، با تغییر‌های حقوق گمرکی – موسوم به حقوق نفرت انگیز- ایجاد شد. منطقه شرقی آمریکا بر تولیدات صنعتی استوار بود و بیش از ۹۰ درصد محصولات صنعتی در ایالات متحده را تولید می‌کرد، بنابراین ترجیح می‌داد تعرفه زیادی بر کالا‌های وارده اروپایی وضع کند.

در مقابل منطقه جنوبی از افزایش قیمت این محصولات ناراضی بود. با افزایش اعتراض‌ها، کنگره به تعدیل حقوق گمرکی رای داد. با این حال حقوق گمرکی جدید هم مورد پذیرش ایالات جنوبی نبود؛ تا آن‌جا که کارولینای جنوبی قوانین گمرکی را در سال ۱۸۳۲ لغو شده اعلام و دولت مرکزی را به خروج از ایالات متحده تهدید کرد.

همزمان با این رویدادها، انقلاب‌های ۱۸۳۰ در اروپا در حال وقوع بود؛ در فرانسه دوباره انقلاب شد و روح آزادی‌خواهی بار دیگر اروپا را فراگرفت. این مساله باعث نشر دوباره عقاید دموکراتیک در آمریکا هم شد. نتیجه نشر این عقاید در جنوب ایالات متحده، شورش سیاهان به رهبری «نات ترنز» علیه برده‌داری بود؛ این شورش البته با مداخله ارتش محلی و با قتل و اعدام بیش از ۱۰۰سیاهپوست فرونشست. نکته مهم در مورد سیاست این سال‌های آمریکا، وجود حکومت دو سیستمی در مورد برده‌داری است. در بخشی از کشور برده‌داری ممنوع و در بخش دیگری آزاد بود.

حمله به مکزیک برای افزایش سرزمین

در سایه وجود دکترین مونروئه، ایالات متحده با تجاوز نظامی علیه دولت نوپای مکزیک، ایالت‌های تگزاس، کالیفرنیا، همه بخش‌های نوادا و بخش‌هایی از آریزونا را تصاحب کرد. این تهاجم که در ۱۸۴۸ شروع شد بیش از دو سال طول کشید و با معاهده گوادلوپ پایان یافت. با پایان این جنگ، مکزیک نیمی از سرزمینش را از دست داد.

با تصاحب این سرزمین‌ها این پرسش ایجاد شد که کدام سیستم باید در آن‌ها اعمال شود؟ آیا در ایالات جدید، برده‌داری ممنوع شود یا مانند دیگر ایالات جنوبی مجاز خواهد بود؟ در طی این رویدادها، مخالفان برده‌داری حزب جدید جمهوری‌خواه را شکل دادند که مخالف هرگونه برده‌داری بود. چنانچه پیشتر گفته شد در ایالت‌های جنوبی بر خلاف ایالات شمالی، برده‌داری بسیار سودآور بود؛ به ویژه به این دلیل که اقتصاد جنوبی‌ها به طور عمده بر محصولات کشاورزی استوار بود. روش مدیریت همین مساله، سرانجام به وقوع جنگ داخلی میان ایالات طرفدار و مخالف برداری منجر شد.

پایان جنگ داخلی در آمریکا

در سال ۱۸۶۰ کارولینای جنوبی به همراه ۹ ایالت دیگر، درست چند هفته بعد از انتخاب لینکلن به ریاست جمهوری، جدایی از ایالات متحده را اعلام کردند. سخنرانی لینکلن در روز سوگند، راه سازش را بست. جنگی شروع شد که ایالات متحده را تا چهار سال و سه روز درگیر کرد. در پایان این جنگ، ویرانی‌های زیادی به‌ویژه در جنوب آمریکا ایجاد شده بود؛ اما از تجزیه آمریکا جلوگیری و برده‌داری با سیزدهمین اصلاحیه قانون اساسی در سال ۱۸۶۵ برای همیشه لغو شد.

همزمان با جنگ داخلی و در سال ۱۸۶۲، برادرزاده ناپلئون که خود را ناپلئون سوم و امپراطور فرانسه خوانده بود با تسخیر مکزیک در صدد بود به کنفدراسیون جدایی‌طلب جنوبی آمریکا کمک کند. هدف از این‌کار حفظ تسلط دائمی فرانسه بر مکزیک بود که البته به نتیجه نرسید. با پایان جنگ داخلی و در تداوم دکترین مونروئه، دولت آمریکا با اعزام ارتش به مرز‌های مکزیک، خروج نیرو‌های ناپلئون سوم را خواستار شد. ناپلئون سوم هم چاره‌ای جز تسلیم نداشت.

جنگ پایان یافته و برده‌داری لغو شده بود؛ با این‌حال نژادپرستی حاصل از روز‌هایی که در آن سیاه‌پوست‌ها نه سکنه آمریکا که جز اموال محسوب می‌شدند، عمیقا ریشه دواند. نزاع‌های اجتماعی همچنان پررنگ بود؛ بحران‌های مالی هم افزایش یافت، به‌گونه‌ای که در پایان جنگ طلا و نقره نایاب شد و تورم شدت یافت. چند روز بعد از پایان جنگ، لینکلن که فردی معتبر و کاردان بود به قتل رسید. در نتیجه بازسازی ایالات متحده با مشکلات جدی مواجه شد.

منبع: ایرنا

انتهای پیام/ ۱۳۴

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

جدایی‌طلبی و جنگ داخلی جزئی از تاریخ ایالات متحده آمریکا بیشتر بخوانید »

تجربه سیاسی طالبان

پروژه «کوچک‌سازی» کشورهای اسلامی اینک در سودان دنبال می‌شود



«سعد الله زارعی» کارشناس مسایل منطقه، فرضیه «فرسایش» بحران سودان را رد و «ارتش ایدئولوژیک» البرهان را پیروز منازعه دانست.

به گزارش مجاهدت از مشرق، سعدالله زارعی امروز شنبه (نهم اردیبهشت) در نشست «تبیین نقش کشورهای خارجی در بحران سودان» که در موسسه «مطالعات راهبردی اندیشه‌ساز نور» برگزار شد، ابعاد مختلف این تنش‌ها را که از ۲۶ فروردین آغاز و اینک وارد سومین هفته شده‌است، مورد بررسی و واکاوی قرار داد.

مداخلات خارجی در سودان بخاطر مزیت‌های راهبردی آن

زارعی با بیان چند نکته بنیادی به اهمیت مزیت‌های راهبردی و استراتژیک سودان پرداخت و گفت: نکته اول به اسلام‌گرایی در این کشور پهناور و پرجمعیت آفریقا ارتباط می‌یابد. سودان در طول سال‎های گذشته به عنوان کانون اسلام‌گرایی مطرح بوده‌است.

افزون بر آن، این کشور آفریقایی به دلیل نزدیکی به دریای سرخ و کشورهای نظیر چاد، لیبی، مصر و غیره، برخورداری از مزیت‌های رود نیل، کشاورزی و معادن سرشار همچون طلا از اهمیت فزاینده‌ای برخوردار است. از این رو برخی کارشناسان، اهمیت سودان را حتی بیش از مصر می‌دانند.

از نگاه این کارشناس مسائل غرب آسیا، نزدیکی سودان به محور مقاومت و حمایت مردم این کشور از فلسطین، دلیل دیگری بر اهمیت آن است. سودان نه تنها پذیرای مقاومت بود که در این زمینه به عنوان پلی در قاره آفریقا نیز عمل کرد؛ مسائلی که باعث شد مورد توجه، دقت و خصومت طرف غربی و رژیم صهیونیستی قرار بگیرد.

زارعی اضافه کرد: طی دهه‌های گذشته، آنها گروه‌های شورشی را در سودان پایه‌ریزی و حمایت کردند. اسرائیلی‌ها و غربی‌ها با نفوذ در منطقه جنوب سودان با مرکزیت «جوبا» اولین ضربه را از طریق تجزیه بر پیکر سودان وارد کردند. آنها دارفور را نیز هدف‌گذاری کرده‌اند؛ منطقه‌ای که مجموعه‌ای دربرگیرنده پنج ایالت یا همان استان است.

این کارشناس مسائل منطقه به جبهه‌بندی‌های کنونی پرداخت و گفت: سعودی‌ها و مصری‌ها از البرهان به عنوان فرمانده ارتش حمایت می‌کنند. رژیم صهیونیستی و امارت به سمت حمایت از پشتیبانی سریع و حمیدتی کشیده‌ شده‌اند.

زارعی در ارتباط با مواضع آشکار و نهان آمریکا و طرف غربی، اظهار کرد: آمریکایی‌ها و غربی‌ها وانمود می‌کنند که قصد دخالت در امور سودان را ندارند در حالی که دولت رسمی این کشور مشخص است. آنها باید از دولت رسمی این کشور حمایت کنند و تاکید آنها بر بی‌طرفی، پیامی با محتوای مشروعیت‌بخشی و وجاهت به شورشی‌ها را مخابره می‌کند.

پروژه «کوچک‌سازی» کشورهای اسلامی اینک در سودان دنبال می‌شود

سناریوی خطرناک غرب و اسرائیل در سودان و منطقه

زارعی با اشاره به گزارش مجاهدت از اخیر «بی‌بی‌سی» که سناریوی «فرسایش» را محتمل‌ترین سناریو برای بحران سودان ارزیابی کرده‌است، هدف از طرح چنین سناریوهایی را تداوم و تشدید تنش برای مداخله‌گری و در نهایت کوچک کردن کشورها دانست.

اتفاقی که امروز در سودان در حال وقوع است دقیقاً منطبق بر نقشه‌های شناخته شده غرب و رژیم صهیونیستی برای کشورهای اسلامی است که «کوچک‌سازی» و «تجزیه» کشورهای اسلامی را در دستور کار خود قرار داده‌اند؛ سیاستی که از میانه قرن ۱۹ کلید خورد و کشورهای اسلامی تحت قیمومت قرار گرفتند.

سناریوی محتمل؛ پیروزی ارتش ایدئولوژیک البرهان

رئیس موسسه مطالعات راهبردی اندیشه‌ساز نور، سناریوی غربی‌ها مبنی بر فرسایش نبرد را رد کرد و با مقایسه عملکرد ۶ ارتش در کشورهای مختلف اظهار کرد: ارتش لیبی ایدئولوژیک نبود و فروپاشید؛ ارتش «علی عبدالله صالح» در یمن نیز بخاطر همین خلا فروپاشید. علت فروپاشی ارتش صدام هم حزبی – نه ایدئولوژیک- بودن آن به شمار می‌رفت.

زارعی در مقابل سه ارتش فوق، به سه ارتش دیگر که ایدئولوژیک بودند و سقوط نکردند، اشاره کرد و گفت: ارتش مصر قبل از فراگیر شدن بحران، آن را مهار کرد؛ ارتش سوریه اگرچه در ابتدا نتوانست آن را مهار کند اما در بطن و متن بحران بر آن فائق آمد؛ ارتش سودان اما حتی از ارتش‌های سوریه، مصر و یمن ایدئولوژیک‌تر است که همین رمز قوام و پیروزی آن است.

این کاشناس مسایل منطقه با بیان اینکه احتمالاً با بهره‌گیری از ظرفیت‌های داخلی، بحران سودان وارد فاز فرسایشی نخواهد شد، پیشنهاداتی را نیز ارائه داد و گفت: سودانی‌ها تا دیر نشده‌، طرحی برای برون‌رفت از بحران بیابند چرا که تداوم باعث تشدید بحران خواهد شد که برایند آن تشدید تنش و مداخلات خارجی است. در نهایت احتمال تجزیه وجود دارد که برای مردم این کشور بسیار خطرناک خواهد بود. بنابراین سودان ممکن است که به سرنوشت لیبی دچار شود و اینک نیز با گذشت حدود ۱۲ سال هنوز چشم‌انداز روشنی برای حل مسائل لیبی به چشم نمی‌خورد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

پروژه «کوچک‌سازی» کشورهای اسلامی اینک در سودان دنبال می‌شود بیشتر بخوانید »