تاریخ ایران

«رویش‌ها» ضامن بقای انقلاب اسلامی هستند


رویش‌ها تضمین‌کننده بقای انقلاب اسلامی هستندبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، ریزش‌ها در انقلاب اسلامی هنوز هم ادامه دارند؛ کسانی که در مقاطع مختلف با ضدانقلاب مقابله می‌کردند، امروز به دلیل زیاده‌خواهی‌ها گرفتار مشکلاتی شده‌اند. تا وقتی خط حق وجود دارد ما نباید از ریزش‌های این دسته از افراد تعجب کنیم! اما انقلاب اسلامی رویش‌های تأثیرگذاری هم معرفی کرده که نمونه بارز آن جوانان مدافع حرم هستند که در میدان نبرد با تکفیری‌ها برای دفاع از دستاورد‌های انقلاب اسلامی سلحشورانه گام برمی‌دارند. دشمن تلاش دارد این روح انقلابی را از ارکان نظام، خاصه مجلس و حوزه‌های علمیه بگیرد؛ باید در مقابل این طرز تفکر تمام‌قد بایستیم.

محمدحسین رجبی‌دوانی، مورخ و پژوهشگر تاریخ اسلام و عضو هیئت علمی دانشگاه جامع امام حسین (ع) درباره ریزش‌ها و رویش‌های انقلاب اسلامی و ویژگی‌های مجلس و حوزه علمیه انقلابی مصاحبه‌ای با «صبح صادق» داشته است که در ادامه مشروح آن آمده است.

تحلیل شما از ریزش‌ها و رویش‌های انقلاب اسلامی چیست؟

انقلاب اسلامی همچون انقلابی که وجود مقدس پیامبر اسلام (ص) پدید آورد، در حرکت رو به جلوی خود با ریزش‌هایی مواجه بود؛ زیرا گروهی همان‌گونه که به پیامبر (ص) پیوستند و به آن حضرت ایمان آوردند، پس از رحلت آن بزرگوار به سبب اینکه ایمانی استوار نداشتند و ولایت پیامبر را به‌درستی درک نکرده و به ولایتش ایمان نیاورده بودند، با وجود ابراز ارادت و علاقه به پیامبر (ص)، اما بزرگ‌ترین سفارش و مهم‌ترین رکن اسلام که ولایت اهل‌بیت (ع) بود را نادیده گرفتند و ریزش کردند؛ افراد با سابقه‌ای که بعضاً هم سوابق خوب و درخشانی داشتند.

گروهی همان موقع پس از رحلت پیامبر (ص) با قصد خلافت و کنار زدن حضرت علی (ع) و گروهی هم هنگامی که امیرالمؤمنین (ع) به خلافت رسید با وجود اینکه در دوران پیامبر (ص) از یاران و مدافعان آن وجود مقدس بودند، چون در طول این ۲۵ سال به قصد خلافت به مظاهر دنیا آلوده شده بودند و ارزش‌های دنیایی جای ارزش‌های الهی را گرفته بود، با امیرالمؤمنین (ع) درافتادند و حتی به قصد براندازی، فتنه‌هایی را به آن وجود مقدس تحمیل کردند. در این عرصه هم ما چنین مسئله‌ای را شاهد هستیم. با انقلاب اسلامی بسیاری که با حرکت نجات‌بخش حضرت امام (ره) همراه بودند و چه‌بسا تلاش‌ها و زجر‌هایی را هم در این راه تحمل کرده بودند، اما چه در حیات حضرت امام (ره) و چه پس از رحلت آن مرد الهی وقتی انتظارات‌شان برآورده نشد، ریزش کردند. افرادی که بعضاً در جایگاه فقاهت هم بودند و در این مسیر سختی‌هایی را نیز متحمل شده بودند.

این‌ها وقتی انتظار داشتند مسئولیتی از جانب امام (ره) بگیرند و به آن نرسیدند، یا توقع داشتند که موقعیت ویژه‌ای پیدا کنند و به آن دست نیافتند، دچار ریزش شدند. افرادی مانند آقای لاهوتی که چقدر حضرت امام (ره) به او به دلیل سوابقش علاقه داشت، ولی او که اولین نماینده امام در سپاه بود کارش به جایی رسید با سپاهی که در اوج معنویت در آن دوران به‌سر می‌برد، درافتاد و جسارت‌ها و اهانت‌ها به سپاه کرد و با ضدانقلاب همگام و همزبان شد و ریزش کرد.

یا کسی مانند آقای منتظری که از برجسته‌ترین شاگردان امام (ره) بود و چه تلاش‌هایی را به کار بست و چه زندان‌ها و تبعید‌هایی را متحمل شد، اما می‌بینیم با اینکه مجلس خبرگان او را در جایگاه جانشینی امام (ره) برگزیدند، ولی متأسفانه به سبب همان لغزش‌ها و انتظارات نابجایی که داشت مقابل خط و راه امام (ره) می‌ایستد و جسارت‌هایی می‌کند و می‌گوید: «من کاری می‌کنم که خواب از چشمان امام (ره) برود» و حتی به امام (ره) نامه می‌نویسد و وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی را از ساواک شاه بدتر تلقی می‌کند و آن‌گونه، هم خود را ضایع کرد و هم کسانی را که تحت تأثیر او بودند.

این ویژگی حرکت‌های حق است که با یک چنین مواردی مواجه می‌شوند و این ریزش هنوز هم ادامه دارد. ما الآن هم می‌بینیم کسانی که سوابق و خدماتی در عصر امام داشتند، چگونه در آن دوره در برابر حوادث ضدانقلابی و استکباری که انقلاب را تهدید می‌کرد، ایستادند و عملکرد مناسبی از خود نشان دادند، اما بعضاً، چون آنچه را می‌خواستند و انتظار داشتند؛ البته زیاده‌خواهی هم بود و آنچه در اختیارشان بود این‌ها را اشباع نکرد، حاضر می‌شوند با همان‌هایی که پیشتر در قالب مخالفان خط انقلاب و امام (ره) با این افراد مقابله داشتند در یک جبهه قرار گیرند و به گونه‌ای عمل کنند که دشمنان روی آن‌ها و عملکردشان حساب باز کنند.

تا وقتی حق وجود دارد و افرادی هستند که زیاده‌خواهی‌هایی دارند و توجه به دنیا چشم آن‌ها را بر روی حقایق می‌بندد، این مسئله ادامه دارد و ما نباید از ریزش‌های آن‌ها تعجب کنیم. به لطف الهی در کنار ریزش‌ها که هر انقلابی هم با هر مرام و ایدئولوژی این ریزش‌ها را به خود دیده، اما انقلاب اسلامی ما رویش‌هایی هم دارد و این هم به سبب این ریزش‌هاست که شخصیت‌های باسابقه و دست‌اندرکار همین حرکت انقلابی به آن خیانت و از آن ریزش می‌کنند.

از سوی دیگر ما می‌بینیم نسل جوانانی که انقلاب را ندیده و امام را درک نکرده‌اند پدید می‌آید که شگفت‌انگیزتر از آن نسلی که با امام (ره) بوده، ایشان را درک کرده و با هدایتگری‌های ایشان انقلاب کرده، دغدغه انقلاب و حفظ آن را دارد. به همین سبب وارد عرصه می‌شود و از انقلاب و ارزش‌های آن دفاع می‌کند. این امر تضمین‌کننده بقای خط امام و انقلاب است که با چنین رویش‌هایی نه‌تنها خیانت ریزش‌شده‌ها جبران می‌شود، بلکه ضمانتی برای حفظ انقلاب و دستاورد‌های آن با این وضعیت و عملکرد این رویش‌ها ایجاد می‌شود.

همان‌طور که اشاره شد خداوند به وسیله همین رویش‌ها انقلاب را حفظ می‌کند، مانند این جوانانی که ما امروز در عرصه‌های گوناگون علمی، فرهنگی و دفاعی می‌بینیم؛ عزیزان جوان متولد دهه ۷۰ که در دفاع از انقلاب اسلامی و در پاسداری از حرم حضرت زینب (س) این‌طور مظلومانه، عاشقانه و آگاهانه به شهادت می‌رسند. این‌ها رویش‌هایی است که تضمین‌کننده بقای انقلاب و نظام حاصل از انقلاب اسلامی است.

با توجه به تأکید رهبر معظم انقلاب بر حفظ روحیه انقلابی و انقلابی‌گری، شاخصه‌های مجلس انقلابی و حوزه‌های علمیه انقلابی چیست؟

تا هنگامی که ظلم، زور و ستم بر مستضعفان وجود دارد، انقلاب هم ادامه دارد. انقلاب تنها متعلق به ایران نیست. درست است که از ایران برخاسته و ایران مهد انقلاب اسلامی است، اما انقلاب، چون حاصلش نظام ولایت است و ولایت هم مأموریتی جهانی دارد، متعلق به یک کشور خاص یا جهان اسلام نیست. در واقع، برای نجات بشریت است و در عصر غیبت امام زمان (عج) این مأموریت الهی وقتی با انقلاب اسلامی و نظام ولایت ایجاد شد، برعهده، ولی فقیه است؛ لذا انقلاب تداوم دارد.

انقلاب هم از اصول با تکیه بر آرمان‌ها و اهداف مقدس بهره می‌گیرد و لذا معنا ندارد تا وقتی ظلم هست انقلاب بخواهد با ظالم کنار بیاید و با توجه به اینکه انقلاب تا ظهور امام زمان (عج) ادامه دارد، بنابراین نظامی که از انقلاب برخاسته باید در همه ارکان و ابعادش انقلابی باشد؛ از جمله آن‌ها مجلسی است که با وضع قوانین و نظارت بر دولت وظیفه بسیار سنگینی را برعهده دارد؛ بنابراین با توجه به اینکه به تعبیر حضرت امام (ره) مجلس عصاره ملت است و در مقابل ملت هم ملتی انقلابی است که یک نظام انقلابی دارد، طبیعتاً باید این مجلس انقلابی باشد.

اگر انقلابی نباشد مانند دیدگاه برخی می‌شود که می‌گفتند انقلاب تمام شده و مردم باید به خانه‌های خود برگردند، در حالی که امام این دیدگاه نادرست را درهم کوبیدند. از سویی اگر کشور، انقلاب و نظام با این مسئله درگیر شود خدایی ناکرده به کشوری مانند رژیم منحط سعودی و کشور‌هایی که ظواهری از دین و مذهب دارند که یا خنثی هستند یا ناخواسته مجری سیاست‌های استکبار می‌باشند، تبدیل می‌شود! لذا باید مجلس انقلابی باشد؛ باید حوزه‌های علمیه مورد توجه قرار گیرند؛ زیرا انقلاب از حوزه‌ها پا گرفت.

امام (ره) که رهبر بزرگ‌ترین انقلاب عصر حاضر بود، برخاسته از حوزه‌های علمیه است. رهبر معظم انقلاب هم که به زیبایی بیان فرمودند یک انقلابی هستم، برخاسته از حوزه‌های علمیه هستند. کسی که در طول این ۳۷ سال به خوبی با احساس مسئولیت نظام مقدس ولایت را همراهی کرده و با توطئه‌های دشمنان مقابله کرده این‌ها به سبب برخورداری از روحیه انقلابی بوده است؛ لذا دشمن تلاش دارد که این روح انقلابی را از ارکان نظام بگیرد. یکی از رکن‌های بزرگ حوزه‌های علمیه و دیگر ارکان مهم هم مجلس شورای اسلامی است که قانون تصویب می‌کند. اگر قوانین ما بخواهد مانند سایر کشور‌ها بدون حاکم بودن روح انقلابی وضع و تصویب شود، قطعاً به قهقرا می‌رویم؛ لذا اینکه رهبر معظم انقلاب تأکید دارند ارکان نظام کماکان باید انقلابی باشد و درباره مجلس خبرگان نیز همین موضوع را بیان فرمودند، بر اهمیت این موضوع دلالت دارد؛ چراکه انقلاب زنده است، تداوم دارد و ارکان نظام برخاسته از انقلاب هم همچنان باید انقلابی باشد.

به نظر شما چه آسیبی از ناحیه کسانی که روحیه انقلابی ندارند می‌تواند به پیکره نظام وارد شود؟

اگر یک جریان غیرانقلابی بخواهد بر مجلس ما سیطره پیدا کند، همان طرز تفکری که معتقد است به دلیل ترس از آمریکا و زور او باید کوتاه آمد و از ارزش‌ها و آرمان‌ها عدول کرد، در حقیقت آنچه را که آمریکا و دشمنان آرزو دارند، محقق می‌کند. مجلسی که در مقابل تهدیدات آمریکا جا بزند و روحیه انقلابی نداشته باشد و به بهانه اینکه ما هم‌وزن قدرتی مانند آمریکا نیستیم و برای دفع خطر او باید از اصول‌مان عدول کنیم، نشان می‌دهد که خدایی ناکرده چه وضعیت نامطلوبی در انتظار خواهد بود.

همین‌طور اگر در حوزه‌های ما به این بهانه که حوزه‌ها نباید در مسائل سیاسی ورود پیدا کنند و فقط به درس و بحث و فقه و اصول بپردازند، این پشتوانه بزرگ حوزه از انقلاب دریغ داشته می‌شود و لذا وقتی که خدای نکرده انقلاب اسلامی از یک چنین پشتوانه‌ای تهی شود معلوم است که آسیب خواهد دید؛ چراکه مردم به هر حال مردمی مذهبی هستند و به روحانیت و به حوزه‌ها اعتماد و از آن‌ها حرف‌شنوی دارند. وقتی روحانیت در عرصه دفاع از انقلاب و نظام حضور نداشته باشد و وظیفه شرعی مردم در دفاع از نظام و ولایت را برای آن‌ها تبیین نکند، طبیعی است که چه پیامد‌های جبران‌ناپذیر و خطرناکی خواهد داشت.

انتهای پبام/ 112



منبع خبر

«رویش‌ها» ضامن بقای انقلاب اسلامی هستند بیشتر بخوانید »

شهید «محسن فخری‌زاده»؛ ثمره تداوم حیات طیبه «دفاع مقدس»


شهید «محسن فخری‌زاده»؛ ثمره تداوم حیات طیبه «دفاع مقدس»گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس ـ حامد افروغ؛ ایران بزرگ در سایه تاریخ پرحادثه و بلاخیزش همواره شاهد دستبرد و غارت ثروت خود بوده است،‌ حال، خواه این ثروت، ثروت مادی‌اش بوده باشد یا ثروت معنوی‌اش چون بزرگان و علما و دانشمندان و کسانی که قلبشان برای اعتلا و پیشرفت ایران می‌تپید.

ایران از رهگذر جغرافیای حساس، شرایط ویژه سرزمینی و داشته‌های غنی و حائز اهمیت خود، از جمله کشورهایی بوده که مورد طمع و غرض‌ورزی کشورهای قدرتمند و مستکبرین عالم در برهه‌های مختلف تاریخی قرار گرفته است، از این‌رو به فراخور وضعیت تاریخی ـ سیاسی کشور، بزرگان و علمای ایران همه تلاش و همت خود را جهت مبارزه با دشمن بیرونی و خائنین داخلی به کار گرفتند تا بلکه با پالایش درون و تقویت بیرون مملکت، راه را برای درخشش و اعتلای فرهنگ و تمدن ایران هموار سازند.

پس از انقلاب اسلامی، تشدید خصومت بیرونی و گستره نفوذ خائنین به دلیل قدرت فزاینده این انقلاب برای تقابل با دشمنان، رو به فزونی نهاد به‌طوری‌که جنگ نابرابر تحمیلی از سوی رژیم بعث عراق‌ به نمایندگی از استکبار جهانی، حاصل این احساس خطر مستکبرین از قدرت انقلاب اسلامی بود؛ اما از آنجا که به فرموده قرآن کریم «الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا» اصلی است که مجاهدین راه خدا را مشمول رحمت و کمک خداوند متعال قرار داده است، با هر ضربه‌ای که از سوی دشمنان به ایران و انقلاب اسلامی وارد شد، بر سختی و استقامت آن و مردم افزود.

انقلاب اسلامی به تنهایی، شاید به اندازه همه برهه‌های تاریخی کشور مورد دسیسه و دشمنی قرار گرفته است که مشخصا تقدیم 17 هزار شهید که توسط مزدوران داخلی و خارجی ترور شده‌اند، سندی بر این مدعاست و چون زخمی دیرین بر روح صلح‌جو و آرامش‌طلب ملت ایران نشسته‌ است، زخمی که این‌بار با ترور ناجوانمردانه دانشمند هسته‌ای ـ دفاعی کشورمان «محسن فخری‌زاده» سر باز کرد و همه آن خاطرات تلخ از دست دادن نخبگان و مشفقان تعالی کشور را چونان فیلمی آزاردهنده از جلوی چشم مردم گذراند.

توجه به ترور شهید فخری‌زاده اگرچه از زاویه نگاه ملی و انسانی تلخ و غم‌بار می‌نماید، اما از این زاویه که هنوز مکتب انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، ریشه در جان کسانی دارند که تا بذل جان پای آرمان‌های بلند و نورانی آن ایستاده‌اند و گواهی هستند بر این مدعا که انقلاب اسلامی و در پی آن دفاع مقدس و فرهنگ منیع برگرفته از آنها همچنان زنده و بالنده، است و هر از گاهی این شجره طیبه، با ارائه ثمرهایی چون شهید محسن فخری‌زاده، تمام تقلا‌ها و دست و پا زدن‌های جبهه شیطانی و استکباری را به سخره گرفته و خط بطلانی بر راه و روش دشمنان می‌کشد.

از این‌روست که با هر بار تقدیم شهدایی گرانسنگ چون فخری‌‌زاده‌ها، بار مسئولیت دولت و ملت در پیشگاه خداوند و شهدا سنگین‌تر شده و لزوم تداوم و وفاداری به سیره و مسلک آن عزیران بیش از پیش نمایان می‌شود.

انتهای پیام/ 112



منبع خبر

شهید «محسن فخری‌زاده»؛ ثمره تداوم حیات طیبه «دفاع مقدس» بیشتر بخوانید »

«دفاع مقدس»؛ پادزهر فرهنگ لیبرالی مدیریت کشور


گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس ـ حامد افروغ؛ از نظریه‌های تربیتی است که برای نسل‌های آینده، نباید بزرگان و الگوهای معنوی و فرهنگی یک جامعه را چنان تعریف و تصویر کرد، که کسی در خیالش هم نتواند به جایگاه آن الگو دست یابد. چرا که هر الگویی برای بازتکرار شدن مطرح شده و چون ریشه‌ای برای قوام دادن به فرهنگ و سبک زندگی جامعه ایفای نقش می‌کند. 

ایران نیز با همه اتفاقات ریز و درشتی که برایش در طول تاریخ رخ داده، فرهنگی غنی از الگوها و نمونه‌های دارد که هر کدام بخشی از عظمت و بزرگی پیشینه و سبک زندگی ایرانی را نمایندگی می‌کنند که پس وقوف ایرانیان به کنه اسلام و تعالیم آن، گویا که فرهنگ ایرانی دوپینگ کرده باشد، بر غنا و عظمت خود افزود، به طوری‌که پس از دوره‌ای افول و فرود ـ بردگی و فترت زیر دست اعراب ـ دوباره شکوه و عظمت خود را با تقدیم دانشمندان و شاعران و عالمان بزرگ آغاز کرد و در صدد بازیابی عزت گذشته خود برآمد.

این روند رشد و تقلای ملت ایران برای پیرایش فرهنگش از دست‌درازی بیگانگان و البته پذیرش اسلام به مرور زمان و آمیختن آن با فرهنگ ایرانی ادامه داشت تا اینکه پس از صفویه هجوم فرهنگ و دخالت‌های غرب که تداعی‌گر حمله اعراب به ایران بود، فرهنگ و سبک زندگی ایرانیان را هدف گرفت. مشخصا لیبرالیسم که در آن بازه به طور ناپیوسته و پراکنده خودی نشان می‌داد، در میان افکار و اذهان عموم ملت ایران نضج گرفت و نهایتا با شکست مکتب کمونیسم، توانست بر جهان آقایی کند و البته از این رهگذر، چشمی هم بر فرهنگ‌ها و سبک‌های ریشه‌دار داشت تا با نفوذ در آنها و ایجاد انحراف، لیبرالیسم را به فکری غالب بدل سازد.

وقوع انقلاب اسلامی اما چون آبی بر آتش لبیرالیزم از دل خاکستر، ققنوس‌وار زاده شد تا در برابر طاغوت لیبرالیزم قد علم کند. قد علم کردنی که با احیای فرهنگ برادری، برابری و دلسوزی و نوع‌دوستی که در دل فرهنگ ایرانی بود، می‌رفت تا ایران را از لحاظ سیاسی و فرهنگی آباد کند و با وقوع جنگ تحمیلی و هنرنمایی ملت ایران برای دفاع از کشور، این امید در دل‌های بیدار تقویت شد که دیگر روند پیشرفت فرهنگ ایران رو به افول نخواهد نهاد.

پس از دفاع مقدس، مع‌الاسف با شروع روند سازندگی، فرهنگ کشور نیز به تبع آن دست‌خوش انحراف و نفوذ مجدد لیبرالیزم قرار گرفت که مدعی بود، فقرا و محرومین باید زیر چرخ‌های توسعه له شوند تا کشور بتواند هم‌پای ابرقدرت‌ها گام بردارد. این فرهنگ مسموم و بیمار تا آنجا پیش رفت که امروز در حوزه فرهنگ شاهد اباحه‌گری، بی‌قیدی جنسی، هرزگی کلامی در بخش قابل اعتنایی از جامعه هستیم؛ از دیگر سود در حوزه اقتصاد، بار اقتصاد لیبرالی که تورم، ربای بانکی، اشرافیت و زرمداری از اصول آن است، کمر جامعه را خم کرده.

از این‌رو، به تازگی برای چندمین بار در سال‌های اخیر شاهد یورش عوامل شهرداری بندرعباس به آلونک یک خانواده محروم بودیم که در مقایسه با مماشات و ترس و لرز مسئولان در برخورد با کاخ‌های اغنیا و مسئولان و یا نوادگان آنها، پی می‌بریم که همان فرهنگ جنگلی له کردن محرومان تا چه حد توانسته چونان سرطانی بدخیم، بدنه مدیریتی کشور را مبتلا سازد.

دفاع مقدس اما به عنوان روشن‌ترین و اجرایی‌ترین الگو، هم برای مردم و هم برای مسئولان، می‌تواند راهگشا بوده و با ایجاد همان روحیه که منجر به مقاومت ایران در برابر ارتش بعث و حامیان جهانی‌اش شد، فرهنگ لیبرالی را در مردم و مسئولان پس زده و این ملت را به اصالت خویش بازگرداند.

انتهای پیام/ 112



منبع خبر

«دفاع مقدس»؛ پادزهر فرهنگ لیبرالی مدیریت کشور بیشتر بخوانید »

حذف فرهنگ دفاع مقدس از اقتصاد و فرهنگ با «اشرافیت» و «اباحه‌گری»!


حذف فرهنگ دفاع مقدس از اقتصاد و فرهنگ با «اشرافیت» و «اباحه‌گری»!گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس ـ حامد افروغ؛ هر ملت اصیلی برای آنکه بتواند در میان حوادث و وقایع سخت تاریخی راست‌قامت ایستاده و مقهور سختی تندباد‌های سیاسی و اجتماعی نشود، ناگزیر از چنگ زدن به ریسمان اصالت و ریشه‌های فرهنگی و تمدنی خود است. ایران امروز نیز، فارغ از آنکه اسلامی بخوانیمش یا خیر، به عنوان یک ملت اصیل و ریشه‌دار که در تاریخ دنیا جزو یکی از معدود تمدن‌های بشری بوده است، همواره در کوران‌های تاریخی به اصالت‌های خود پناه برده و چونان صدفی که از ریگ، مروارید غلتان می‌سازد، تهدید‌های بزرگ و کوچک تحمیلی به خود را به فرصتی جهت تقویت و تعالی فرهنگ و اصالت خود بدل کرده است.

آنچه که باعث شده تا دشمنان بسیاری علیه ایران و ملتش، شمشیر از رو کشیده و وجودش را تاب نیاورند، همین اصالت و بزرگی است که علی‌رغم آب رفتن مرز‌های جغرافیایی‌اش در طول تاریخ، روح آن بر منطقه ما، از نواحی‌ای از مصر گرفته تا مرز‌های چین، گسترده شده و همچنان مانند ققنوسی که از میان خاکستر سر بر می‌کند، گه‌گاهی سر برون کرده و در آسمان وجدان‌های بیدار به پرواز در می‌آید؛ پروازی که چونان شکوه عنقا در چشم زاغ و زغن، برای مستکبرین عالم دردآور است.

فرهنگ ایرانی که بن‌مایه و شاخصه اصلی اصالت ملت ایران است، همواره در طول تاریخ رو به تعالی و تمیز دادن سره از ناسره داشته است. فرهنگی که آن را از میان شکوه معماری تاریخی‌اش و آداب و رسوم رنگارنگ، اما متحدش می‌توان به نظاره نشست. ایرانیان از دیرباز شان و جایگاهی والا در میان امت‌ها داشته‌اند که این را از دل اوراق تاریخ و اقرار‌های ضمنی غرب‌شناسانی که پیش از ما پیشینه‌مان را شخم زده و بعضا از ما ربوده‌اند، می‌توان فهمید.

«کشور ما ایران دارای فرهنگی بسیار متنوع و تاریخ کهنی است و یکی از غنی‌ترین کشور‌های جهان از حیث آثار باستانی در بیشترین دوره‌های تاریخی تمدن و فرهنگ بشر و حتی ما قبل تاریخ است… فرهنگ دیرینه کشورمان از مولفه‌ها و عناصر متعددی تشکیل شده که از جمله آن‌ها می‌توان به زبان پارسی، آداب و رسوم و اعیاد ملی، ادبیات و شخصیت‌های اسطوره‌ای، معماری ایرانی، تنوع قومی و دین اسلام و ادیان و مذهب‌های مختلف اشاره کرد. این تنوع و گوناگونی که در فرهنگ و تمدن کهن ایرانی دیده می‌شود» (۱)

«ایرانیان از دیرباز، مناسبات عمیقی با مردمان سرزمین‌های گوناگون داشته و در راستای گسترش مولفه‌های عمیق فرهنگ و تمدن ایرانی، از گذشته‌های بسیار دور به سفر‌های مخاطره‌آمیزی دست یازیده‌اند. این مهاجرت‌ها که در طول تاریخ ایران همواره با آن مواجه بوده‌ایم، نتایج درخشانی به دنبال داشته است؛ به گونه‌ای که امروزه رد پای تمدن و فرهنگ ایرانی در مناطق مختلف جهان به چشم می‌خورد.

مهاجرت تاریخی گروهی از شیرازی‌ها به سواحل و جزایر شرق آفریقا که حدود یک هزار سال پیش صورت گرفت، یکی از سازمان‌یافته‌ترین این سفر‌ها بوده است. این سفر که به سرپرستی یکی از شاهزادگان آل بویه و با هدف گسترش تجارت با مردمان این سرزمین انجام گشت، موجب استقرار دائمی گروهی از ایرانیان در منطقه‌ای وسیع در شرق و جنوب آفریقا شد. این ایرانیان پس از جای گرفتن در محیط جدید، به تدریج طی ایجاد مناسبات دوستانه با بومیان این مناطق، جلوه‌هایی از آموزه‌های فرهنگی ـ تمدنی ایران را در بخش‌هایی از کشور‌های امروزین تانزانیا، کنیا و کومور بر جای نهادند.

برخی از مولفه‌های به یادگار مانده از این شیرازی‌ها در سواحل و جزایر شرق آفریقا همچون بزرگداشت عید نوروز، سال هجری شمسی، معماری ایرانی، تاثیرپذیری زبان بومی شرق آفریقا از فارسی و برخی از آداب و رسوم ایران که امروزه در زمره بخشی جاودانه از آداب و رسوم و سنت‌های مردمان شرق و جنوب شرق آفریقا جای گرفته‌اند» (۲) از این جمله‌اند.

اما «درحالی که هویت‌های جهانی و فراملی در حال گسترش هستند و انسان‌های روی زمین روز به روز سلایق، تعلقات و ادراکات جهانی‌تری پیدا می‌کنند، هویت‌های قومی و محلی، که برآیند مقاومت در مقابل فرهنگ‌های جهانی هستند، نیز روزبه روز قدرت و ظهور بیشتری می‌یابند. حتی پیش‌بینی می‌شود فرهنگ جهانی، مجموعه بسیار متنوع و گسترده‌ای از فرهنگ‌های کوچک محلی و قومی باشد. اکنون باید دید که وضعیت فرهنگی کشور ما در عصر جهانی شدن چگونه خواهد بود و آیا قادر خواهیم بود هویت سیاسی ــ فرهنگی خودمان را براساس نیاز‌ها و درخواست‌های خود شکل دهیم؟» (۳) که این مهم رخ نخواهد داد جز اینکه با وجود جنگ سنگین روانی و رسانه‌ای که با کارنابلدی و غفلت و گاهی همدلی برخی مسئولان داخلی صورت گرفته و قوت یافته و به بمباران داشته‌ها، دانسته‌ها و ارزش‌های اصیل فرهنگی ما مبادرت ورزیده، به خود آییم و بدانیم در کجای این عرصه تاریخی قرار گرفته‌ایم، چرا که غول جنگی غرب ـ روانی و رسانه‌ای ـ با اتحاد «جنگ احزاب‌گونه» خود، همه هنرهایش را تجمیع کرده و از شش جهت به ثروت فرهنگی ما یورش آورده است.

از این‌رو هر چه بیشتر می‌گذرد، به سبب رشد ابزار و تجربه‌های رقیب، موجبات اغواگری و فریب‌کاری آن‌ها علیه افکار عمومی و سلایق فطری ما ایرانیان، تقابل با آن‌ها برای ما سخت‌تر می‌شود مگر آنکه خود را به سلاح تفکر و مطالعه مسلح سازیم، زیرا هر چه رسانه قوی‌تر و فراگیرتر می‌شود، به دلیل بمباران اطلاعاتی افکار عمومی (به معنای خبر، فارغ از صحت و سقمش) بیشتر از قبل بر ضعف قوای تفکر و تعقل بشر می‌افزاید و از این رهگذر گویی به مسخ آدمی پرداخته و با غمزه‌ای، جای جلاد و شهید را در وقایع و رخداد‌ها عوض می‌کند.

شاهد مثال این جنگ ویرانگر که مشخصا به دستاورد‌های فرهنگی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس یورش برده و در صدد قیچی کردن این دو بال برای ممانعت از متعالی شدن فرهنگ ایرانی است، می‌پردازیم.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی که رهین کیاست و جنم رهبری مقتدر آن و ایثار و ازجان‌گذشتگی ملت ایران بود، فرهنگ نوع‌دوستی، ساده‌زیستی، برادری و برابری، چون چشمه‌ای از دل سنگ تاریخ جوشید و زمزم‌وار بیابان آرزو‌های ایرانیان را آباد می‌کرد و با وقوع جنگ تحمیلی این فرهنگ رو به فزونی نهاد تا در آینده‌ای نه چندان دور، همه ایرانیان، چون برادر و خواهر که هم‌ریشه و هم‌نفس هستند، در کنار هم با آرامش و آسایش زندگی کنند؛ اما پس از پایان جنگ تحمیلی و ناگزیر بودن حاکمیت از جبران خسارت‌های آن، فرهنگ به عنوان اولین قربانی، در میان چرخ‌دنده‌های آهنین سازندگی له شد به طوری‌که فرهنگ مذموم و قبیح اشرافیت، که می‌رفت با طلوع خورشید انقلاب اسلامی و دفاع مقدس رو به اضمحلال بگذارد، با واژگان‌سازی و فرهنگ‌سازی از سوی لیبرال‌های انقلابی‌نما بار دیگر جای پای خود را در کشور سفت کرد.

مانور تجمل این‌بار، چون دُم خروس از توبره مسئولینی بیرون زد که قرار بود در امتداد فرهنگ انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، ضمن ساده زیستن، چون شهدای انقلاب و دفاع مقدس و مسئولان شهیدی، چون رجایی و باهنر، مقوم فرهنگ انقلاب اسلامی باشند نه اینکه مسیر کشور را به ورطه‌ای اندازند که پس از ۴۰ سال، شاهد نفوذ فساد در بدنه مدیریتی کشور بوده و از اندوه، انگشت به دهان بگزیم. اما روش و مسیر این انحراف جای تامل دارد که دقیقا همان دکترین را می‌خواهند در حوزه فرهنگ پیاده کرده و این‌بار قلب تمدن ایرانی را بزنند.

در حوزه اقتصادی برای فاصله گرفتن از ساده‌زیستی و خدمت بی‌منت که هر دو برگرفته از فرهنگ انقلاب اسلامی و دفاع مقدس بودند، جهت نرم کردن افکار و اغواگری، از واژگانی استفاده کردند تا قبح اشرافیت و کاخ‌نشینی مسئولین را بشکنند، لذا یکی از بهانه‌ها این شد که مسئولین باید در شأن ملت ایران زندگی کنند، چرا که بیگانگان اگر مسئولین ایرانی را بدون تجمل و اشرافیت نظاره کنند، ملت ایران هم در نظر آنان خوار و خفیف جلوه خواهد کرد، در صورتی‌که ابهت ملت ایران در دید خارجی‌ها ساده‌زیستی امام امت و مسئولین شهیدی، چون رجایی بود، اما با جوسازی و ترفند‌های روانی ـ رسانه‌ای ذهنیت مردم را برای اشرافیت خود آماده کرده و با بی‌اعتنایی به نهیب‌ها و انذار‌های رهبر معظم انقلاب اسلامی، مدیریتی دوسویه را در کشور جا انداختند.

مدیریتی که در یک سوی آن ولایت فقیه با پایبندی به فرهنگ انقلاب اسلامی و دفاع مقدس قرار دارد که نتیجه‌اش می‌شود رشد حیرت‌انگیز قوای مسلح ایران در شرایط تحریم و تحدید و خصومت خارجی و بی‌مهری مسئولان داخلی؛ و در سوی دوم آن می‌شود اقتصاد نحیف و رنجور و از هم پاشیده امروز که از انبار آن هر روز موشی به اندازه کفتار توسط قوه قضاییه شکار می‌شود تا ثروت مردم را به تاراج نبرند.

در حوزه فرهنگ نیز همین روش در حال پیاده‌سازی است. مولفه‌های قوت فرهنگی امروز ما توسط برخی مسئولان و برخی بزرگان اندیشه کشور در حال تخریب و تاراج است و چون لبه دوم قیچی تهاجم فرهنگی، به مدد دشمنان آمده است. امروز غیرت، حلال‌خوری، انصاف، عفت و حیا و بسیاری مولفه‌های فرهنگی دیگر مورد هجمه قرار گرفته است. تضعیف جایگاه معلمان، ساخت فیلم‌های فحشای زیرپوستی و غیر مستقیم، دکترین اسلام رحمانی و حجاب اختیاری و از این دست، ابزار‌هایی هستند که چون موریانه به جان فرهنگ کشور افتاده‌اند.

امروزه روند مدیریت کشور در مواجهه با فرهنگیان که پایه اصلی ترویج و صیانت از فرهنگ کشور هستند با بهانه‌های کمبود بودجه و امثالهم باعث تضعیف جایگاه معلمان و تکسر شأن آنان در نگاه جامعه شده حال آنکه برای کار‌های به مراتب با اولویت پایین‌تر بودجه بوده و کسر گذاشته نمی‌شود یا مدیریت صندوق این قشر رو به سمتی می‌رود که به راحتی بخش بزرگی از اموال آنان به تاراج می‌رود و نهایتا هم به روشنی کسی مسئولیت نمی‌پذیرد.

در حوزه فیلم‌سازی نیز با تخریب مواردی، چون قصاص و تعبیر خشونت از آن، تقبیح صیغه و زدن برچسب هرزگی به آن و در مقابل ترویج خشونت‌های خانوادگی و ازدواج سفید، همجنس‌گرایی و حذف بی‌منطق قید و بند‌های جنسی، سعی در ترویج اباحه‌گری و لاابالی‌گری در میان نسل جوان را دارند.

این پازل وقتی کامل می‌شود که برخی معممین و روشنفکران سابقا دینی و امروز مروج بی‌دینی، با طرح مواردی، چون اسلام رحمانی و حجاب اختیاری سعی در تکمیل این نقشه شوم دارند. بی آنکه توجه داشته باشند که اساسا مواردی، چون قصاص و تعزیر از مظاهر قهر دین نیست، بلکه از مظاهر اقتدار آن است تا با تنبیه فرد خاطی آرامش و آسایش اکثریت جامعه را تامین کند و یا حجاب فارغ از نگاه دینی به آن، عاملی برای مدیریت هیجانات و فوران‌های جنسی جوانی است تا در مسیر درست قرار گیرد، اما از آنجا که انقلاب اسلامی اغلب اسیر افراط و تفریط برخی مسئولان و متفکرانش بوده، یک روز با پونز زدن به سر جوانان توسط انقلابی‌نما‌های قبل و ضدانقلاب‌های امروزی باعث اسلام‌زدگی بخشی از جامعه شده و اکنون نیز با تفریط برخی دیگر مبنی بر حذف حجاب و قصاص و امثالهم باعث ازهم‌گسیختگی فرهنگ عفت و حیا شده است.

باشد که روزی برسد تا مردم و مسئولان فارغ از حب و بغض و بر مبنای تعقل و تفکر راه و سبک زندگی خود را انتخاب کنند تا جامعه و فرهنگ کشور بیش از این آسیب نبیند.

پی‌نوشت:

(۱) نگرش‌های نو در جغرافیای انسانی (جعرافیای انسانی)، مقاله ارزیابی شاخص فرهنگ ایرانی و تاثیر آن در توسعه گردشگری

(۲) نشریه: مطالعات ملی، مقاله مولفه‌های فرهنگی- تمدنی جهان ایرانی در شرق آفریقا

(۳) نشریه زمانه شماره ۷۰، مقاله هویت و فرهنگ در عرصه فرهنگی ایران اثر حسین خزایی

انتهای پیام/ 112



منبع خبر

حذف فرهنگ دفاع مقدس از اقتصاد و فرهنگ با «اشرافیت» و «اباحه‌گری»! بیشتر بخوانید »

حذف فرهنگ دفاع مقدس از اقتصاد و فرهنگ با «اشرافیت» و «اباحه‌گری»!


حذف فرهنگ دفاع مقدس از اقتصاد و فرهنگ با «اشرافیت» و «اباحه‌گری»!گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس ـ حامد افروغ؛ هر ملت اصیلی برای آنکه بتواند در میان حوادث و وقایع سخت تاریخی راست‌قامت ایستاده و مقهور سختی تندباد‌های سیاسی و اجتماعی نشود، ناگزیر از چنگ زدن به ریسمان اصالت و ریشه‌های فرهنگی و تمدنی خود است. ایران امروز نیز، فارغ از آنکه اسلامی بخوانیمش یا خیر، به عنوان یک ملت اصیل و ریشه‌دار که در تاریخ دنیا جزو یکی از معدود تمدن‌های بشری بوده است، همواره در کوران‌های تاریخی به اصالت‌های خود پناه برده و چونان صدفی که از ریگ، مروارید غلتان می‌سازد، تهدید‌های بزرگ و کوچک تحمیلی به خود را به فرصتی جهت تقویت و تعالی فرهنگ و اصالت خود بدل کرده است.

آنچه که باعث شده تا دشمنان بسیاری علیه ایران و ملتش، شمشیر از رو کشیده و وجودش را تاب نیاورند، همین اصالت و بزرگی است که علی‌رغم آب رفتن مرز‌های جغرافیایی‌اش در طول تاریخ، روح آن بر منطقه ما، از نواحی‌ای از مصر گرفته تا مرز‌های چین، گسترده شده و همچنان مانند ققنوسی که از میان خاکستر سر بر می‌کند، گه‌گاهی سر برون کرده و در آسمان وجدان‌های بیدار به پرواز در می‌آید؛ پروازی که چونان شکوه عنقا در چشم زاغ و زغن، برای مستکبرین عالم دردآور است.

فرهنگ ایرانی که بن‌مایه و شاخصه اصلی اصالت ملت ایران است، همواره در طول تاریخ رو به تعالی و تمیز دادن سره از ناسره داشته است. فرهنگی که آن را از میان شکوه معماری تاریخی‌اش و آداب و رسوم رنگارنگ، اما متحدش می‌توان به نظاره نشست. ایرانیان از دیرباز شان و جایگاهی والا در میان امت‌ها داشته‌اند که این را از دل اوراق تاریخ و اقرار‌های ضمنی غرب‌شناسانی که پیش از ما پیشینه‌مان را شخم زده و بعضا از ما ربوده‌اند، می‌توان فهمید.

«کشور ما ایران دارای فرهنگی بسیار متنوع و تاریخ کهنی است و یکی از غنی‌ترین کشور‌های جهان از حیث آثار باستانی در بیشترین دوره‌های تاریخی تمدن و فرهنگ بشر و حتی ما قبل تاریخ است… فرهنگ دیرینه کشورمان از مولفه‌ها و عناصر متعددی تشکیل شده که از جمله آن‌ها می‌توان به زبان پارسی، آداب و رسوم و اعیاد ملی، ادبیات و شخصیت‌های اسطوره‌ای، معماری ایرانی، تنوع قومی و دین اسلام و ادیان و مذهب‌های مختلف اشاره کرد. این تنوع و گوناگونی که در فرهنگ و تمدن کهن ایرانی دیده می‌شود» (۱)

«ایرانیان از دیرباز، مناسبات عمیقی با مردمان سرزمین‌های گوناگون داشته و در راستای گسترش مولفه‌های عمیق فرهنگ و تمدن ایرانی، از گذشته‌های بسیار دور به سفر‌های مخاطره‌آمیزی دست یازیده‌اند. این مهاجرت‌ها که در طول تاریخ ایران همواره با آن مواجه بوده‌ایم، نتایج درخشانی به دنبال داشته است؛ به گونه‌ای که امروزه رد پای تمدن و فرهنگ ایرانی در مناطق مختلف جهان به چشم می‌خورد.

مهاجرت تاریخی گروهی از شیرازی‌ها به سواحل و جزایر شرق آفریقا که حدود یک هزار سال پیش صورت گرفت، یکی از سازمان‌یافته‌ترین این سفر‌ها بوده است. این سفر که به سرپرستی یکی از شاهزادگان آل بویه و با هدف گسترش تجارت با مردمان این سرزمین انجام گشت، موجب استقرار دائمی گروهی از ایرانیان در منطقه‌ای وسیع در شرق و جنوب آفریقا شد. این ایرانیان پس از جای گرفتن در محیط جدید، به تدریج طی ایجاد مناسبات دوستانه با بومیان این مناطق، جلوه‌هایی از آموزه‌های فرهنگی ـ تمدنی ایران را در بخش‌هایی از کشور‌های امروزین تانزانیا، کنیا و کومور بر جای نهادند.

برخی از مولفه‌های به یادگار مانده از این شیرازی‌ها در سواحل و جزایر شرق آفریقا همچون بزرگداشت عید نوروز، سال هجری شمسی، معماری ایرانی، تاثیرپذیری زبان بومی شرق آفریقا از فارسی و برخی از آداب و رسوم ایران که امروزه در زمره بخشی جاودانه از آداب و رسوم و سنت‌های مردمان شرق و جنوب شرق آفریقا جای گرفته‌اند» (۲) از این جمله‌اند.

اما «درحالی که هویت‌های جهانی و فراملی در حال گسترش هستند و انسان‌های روی زمین روز به روز سلایق، تعلقات و ادراکات جهانی‌تری پیدا می‌کنند، هویت‌های قومی و محلی، که برآیند مقاومت در مقابل فرهنگ‌های جهانی هستند، نیز روزبه روز قدرت و ظهور بیشتری می‌یابند. حتی پیش‌بینی می‌شود فرهنگ جهانی، مجموعه بسیار متنوع و گسترده‌ای از فرهنگ‌های کوچک محلی و قومی باشد. اکنون باید دید که وضعیت فرهنگی کشور ما در عصر جهانی شدن چگونه خواهد بود و آیا قادر خواهیم بود هویت سیاسی ــ فرهنگی خودمان را براساس نیاز‌ها و درخواست‌های خود شکل دهیم؟» (۳) که این مهم رخ نخواهد داد جز اینکه با وجود جنگ سنگین روانی و رسانه‌ای که با کارنابلدی و غفلت و گاهی همدلی برخی مسئولان داخلی صورت گرفته و قوت یافته و به بمباران داشته‌ها، دانسته‌ها و ارزش‌های اصیل فرهنگی ما مبادرت ورزیده، به خود آییم و بدانیم در کجای این عرصه تاریخی قرار گرفته‌ایم، چرا که غول جنگی غرب ـ روانی و رسانه‌ای ـ با اتحاد «جنگ احزاب‌گونه» خود، همه هنرهایش را تجمیع کرده و از شش جهت به ثروت فرهنگی ما یورش آورده است.

از این‌رو هر چه بیشتر می‌گذرد، به سبب رشد ابزار و تجربه‌های رقیب، موجبات اغواگری و فریب‌کاری آن‌ها علیه افکار عمومی و سلایق فطری ما ایرانیان، تقابل با آن‌ها برای ما سخت‌تر می‌شود مگر آنکه خود را به سلاح تفکر و مطالعه مسلح سازیم، زیرا هر چه رسانه قوی‌تر و فراگیرتر می‌شود، به دلیل بمباران اطلاعاتی افکار عمومی (به معنای خبر، فارغ از صحت و سقمش) بیشتر از قبل بر ضعف قوای تفکر و تعقل بشر می‌افزاید و از این رهگذر گویی به مسخ آدمی پرداخته و با غمزه‌ای، جای جلاد و شهید را در وقایع و رخداد‌ها عوض می‌کند.

شاهد مثال این جنگ ویرانگر که مشخصا به دستاورد‌های فرهنگی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس یورش برده و در صدد قیچی کردن این دو بال برای ممانعت از متعالی شدن فرهنگ ایرانی است، می‌پردازیم.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی که رهین کیاست و جنم رهبری مقتدر آن و ایثار و ازجان‌گذشتگی ملت ایران بود، فرهنگ نوع‌دوستی، ساده‌زیستی، برادری و برابری، چون چشمه‌ای از دل سنگ تاریخ جوشید و زمزم‌وار بیابان آرزو‌های ایرانیان را آباد می‌کرد و با وقوع جنگ تحمیلی این فرهنگ رو به فزونی نهاد تا در آینده‌ای نه چندان دور، همه ایرانیان، چون برادر و خواهر که هم‌ریشه و هم‌نفس هستند، در کنار هم با آرامش و آسایش زندگی کنند؛ اما پس از پایان جنگ تحمیلی و ناگزیر بودن حاکمیت از جبران خسارت‌های آن، فرهنگ به عنوان اولین قربانی، در میان چرخ‌دنده‌های آهنین سازندگی له شد به طوری‌که فرهنگ مذموم و قبیح اشرافیت، که می‌رفت با طلوع خورشید انقلاب اسلامی و دفاع مقدس رو به اضمحلال بگذارد، با واژگان‌سازی و فرهنگ‌سازی از سوی لیبرال‌های انقلابی‌نما بار دیگر جای پای خود را در کشور سفت کرد.

مانور تجمل این‌بار، چون دُم خروس از توبره مسئولینی بیرون زد که قرار بود در امتداد فرهنگ انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، ضمن ساده زیستن، چون شهدای انقلاب و دفاع مقدس و مسئولان شهیدی، چون رجایی و باهنر، مقوم فرهنگ انقلاب اسلامی باشند نه اینکه مسیر کشور را به ورطه‌ای اندازند که پس از ۴۰ سال، شاهد نفوذ فساد در بدنه مدیریتی کشور بوده و از اندوه، انگشت به دهان بگزیم. اما روش و مسیر این انحراف جای تامل دارد که دقیقا همان دکترین را می‌خواهند در حوزه فرهنگ پیاده کرده و این‌بار قلب تمدن ایرانی را بزنند.

در حوزه اقتصادی برای فاصله گرفتن از ساده‌زیستی و خدمت بی‌منت که هر دو برگرفته از فرهنگ انقلاب اسلامی و دفاع مقدس بودند، جهت نرم کردن افکار و اغواگری، از واژگانی استفاده کردند تا قبح اشرافیت و کاخ‌نشینی مسئولین را بشکنند، لذا یکی از بهانه‌ها این شد که مسئولین باید در شأن ملت ایران زندگی کنند، چرا که بیگانگان اگر مسئولین ایرانی را بدون تجمل و اشرافیت نظاره کنند، ملت ایران هم در نظر آنان خوار و خفیف جلوه خواهد کرد، در صورتی‌که ابهت ملت ایران در دید خارجی‌ها ساده‌زیستی امام امت و مسئولین شهیدی، چون رجایی بود، اما با جوسازی و ترفند‌های روانی ـ رسانه‌ای ذهنیت مردم را برای اشرافیت خود آماده کرده و با بی‌اعتنایی به نهیب‌ها و انذار‌های رهبر معظم انقلاب اسلامی، مدیریتی دوسویه را در کشور جا انداختند.

مدیریتی که در یک سوی آن ولایت فقیه با پایبندی به فرهنگ انقلاب اسلامی و دفاع مقدس قرار دارد که نتیجه‌اش می‌شود رشد حیرت‌انگیز قوای مسلح ایران در شرایط تحریم و تحدید و خصومت خارجی و بی‌مهری مسئولان داخلی؛ و در سوی دوم آن می‌شود اقتصاد نحیف و رنجور و از هم پاشیده امروز که از انبار آن هر روز موشی به اندازه کفتار توسط قوه قضاییه شکار می‌شود تا ثروت مردم را به تاراج نبرند.

در حوزه فرهنگ نیز همین روش در حال پیاده‌سازی است. مولفه‌های قوت فرهنگی امروز ما توسط برخی مسئولان و برخی بزرگان اندیشه کشور در حال تخریب و تاراج است و چون لبه دوم قیچی تهاجم فرهنگی، به مدد دشمنان آمده است. امروز غیرت، حلال‌خوری، انصاف، عفت و حیا و بسیاری مولفه‌های فرهنگی دیگر مورد هجمه قرار گرفته است. تضعیف جایگاه معلمان، ساخت فیلم‌های فحشای زیرپوستی و غیر مستقیم، دکترین اسلام رحمانی و حجاب اختیاری و از این دست، ابزار‌هایی هستند که چون موریانه به جان فرهنگ کشور افتاده‌اند.

امروزه روند مدیریت کشور در مواجهه با فرهنگیان که پایه اصلی ترویج و صیانت از فرهنگ کشور هستند با بهانه‌های کمبود بودجه و امثالهم باعث تضعیف جایگاه معلمان و تکسر شأن آنان در نگاه جامعه شده حال آنکه برای کار‌های به مراتب با اولویت پایین‌تر بودجه بوده و کسر گذاشته نمی‌شود یا مدیریت صندوق این قشر رو به سمتی می‌رود که به راحتی بخش بزرگی از اموال آنان به تاراج می‌رود و نهایتا هم به روشنی کسی مسئولیت نمی‌پذیرد.

در حوزه فیلم‌سازی نیز با تخریب مواردی، چون قصاص و تعبیر خشونت از آن، تقبیح صیغه و زدن برچسب هرزگی به آن و در مقابل ترویج خشونت‌های خانوادگی و ازدواج سفید، همجنس‌گرایی و حذف بی‌منطق قید و بند‌های جنسی، سعی در ترویج اباحه‌گری و لاابالی‌گری در میان نسل جوان را دارند.

این پازل وقتی کامل می‌شود که برخی معممین و روشنفکران سابقا دینی و امروز مروج بی‌دینی، با طرح مواردی، چون اسلام رحمانی و حجاب اختیاری سعی در تکمیل این نقشه شوم دارند. بی آنکه توجه داشته باشند که اساسا مواردی، چون قصاص و تعزیر از مظاهر قهر دین نیست، بلکه از مظاهر اقتدار آن است تا با تنبیه فرد خاطی آرامش و آسایش اکثریت جامعه را تامین کند و یا حجاب فارغ از نگاه دینی به آن، عاملی برای مدیریت هیجانات و فوران‌های جنسی جوانی است تا در مسیر درست قرار گیرد، اما از آنجا که انقلاب اسلامی اغلب اسیر افراط و تفریط برخی مسئولان و متفکرانش بوده، یک روز با پونز زدن به سر جوانان توسط انقلابی‌نما‌های قبل و ضدانقلاب‌های امروزی باعث اسلام‌زدگی بخشی از جامعه شده و اکنون نیز با تفریط برخی دیگر مبنی بر حذف حجاب و قصاص و امثالهم باعث ازهم‌گسیختگی فرهنگ عفت و حیا شده است.

باشد که روزی برسد تا مردم و مسئولان فارغ از حب و بغض و بر مبنای تعقل و تفکر راه و سبک زندگی خود را انتخاب کنند تا جامعه و فرهنگ کشور بیش از این آسیب نبیند.

پی‌نوشت:

(۱) نگرش‌های نو در جغرافیای انسانی (جعرافیای انسانی)، مقاله ارزیابی شاخص فرهنگ ایرانی و تاثیر آن در توسعه گردشگری

(۲) نشریه: مطالعات ملی، مقاله مولفه‌های فرهنگی- تمدنی جهان ایرانی در شرق آفریقا

(۳) نشریه زمانه شماره ۷۰، مقاله هویت و فرهنگ در عرصه فرهنگی ایران اثر حسین خزایی

انتهای پیام/ 112



منبع خبر

حذف فرهنگ دفاع مقدس از اقتصاد و فرهنگ با «اشرافیت» و «اباحه‌گری»! بیشتر بخوانید »