تبریز

امام را تنها نگذارید که خود تنها خواهید ماند/ با انقلاب باشید و همگام با انقلاب پیش بروید

امام را تنها نگذارید که خود تنها خواهید ماند/ با انقلاب باشید و همگام با انقلاب پیش بروید


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از تبریز، «اصغر احمدی حمدگو» فرزند «محمود»، ۱۴ بهمن سال ۱۳۴۲ در تبریز متولد شد. وی تحصیلات خود را تا مقطع دوم متوسطه ادامه داد و سپس به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست و در جبهه‌های نبرد حق علیه باطل حضور یافت.

«اصغر احمدی حمدگو» پس از شرکت در چند عملیات از جمله «بیت‌المقدس» و «رمضان»، ۱۹ مهر سال ۱۳۶۱ در جریان عملیات «مسلم بن عقیل» در منطقه «سومار» به درجه رفیع شهادت نائل آمد. برادرش «جعفر» نیز یک سال بعد در عملیات «خیبر» به شهادت رسید.

وصیت‌نامه شهید «اصغر احمدی حمدگو»

بسم الله الرحمن الرحیم

اینجانب «اصغر احمدی حمدگو» وصیت‌نامه‌ی خود را با درود بر حضرت امام و آرزوی سلامتی ایشان و درود بر شهیدان اسلام از ابتدا تاکنون و آرزوی پیروزی تمام رزمندگان اسلام در جبهه‌های حق علیه باطل آغاز می‌کنم.

«إِنَّ الَّذینَ آمَنوا وَالَّذینَ هاجَروا وَجاهَدوا فی سَبیلِ اللَّهِ أُولٰئِکَ یَرجونَ رَحمَتَ اللَّهِ ۚ وَاللَّهُ غَفورٌ رَحیمٌ» به درستی آن‌ها که ایمان آوردند و کسانی که هجرت کردند و جهاد کردند در راه خدا، آن‌ها امیدوارند به رحمت خدا و خدا آمرزنده و مهربان است.

پدر و مادر و برادرانم! از خداوند سلامتی امام و شما را خواهانم. تنها آرزویی که دارم، این است که با انقلاب باشید و همگام با انقلاب پیش بروید و از رفتن من به هیچ وجه ناراحت نشوید؛ چون این روز‌ها اسلام احتیاج به خون‌هایی دارد تا با قطرات آن، ریشه‌های درخت خود را آبیاری کند. اگر لیاقت داشته باشیم، همواره ریشه‌های اسلام را‌ تر و تازه نگه می‌داریم و در جهانی شدن اسلام عزیزمان و صدور آن به جهان، تا جایی که امکان داشته باشد، می‌کوشیم. خداوند به خاطر این‌که به دینش کمک می‌کنیم، از ما راضی شود و ما را ببخشد. از شما عاجزانه تقاضا دارم که نماز جمعه و دعای کمیل شب‌های جمعه را از یاد نبرید.

با امام باشید و از او پیروی کنید، امام عزیزمان را تنها نگذارید که خود تنها خواهید ماند، مثل این که گله‌ای از چوپان خود جدا شود که در همان لحظه گرگ‌ها آن‌ها را خواهند درید. به شما توصیه می‌کنم از امام جدا نشوید و این بزرگ‌مرد الهی را خوب بشناسید که اوست تنها نایب برحق ولی‌عصر (عج)، از اسلام و انقلاب اسلامی پشتیبانی کنید تا این انقلاب را صحیح و سالم به صاحبش تحویل بدهد.

آری، پدر و مادرم و برادران و خواهرانم! من این راه را آگاهانه انتخاب کردم و خود را برای هرگونه ازجان‌گذشتگی آماده کرده‌ام و شهادت را با جان و دل پذیرا هستم. تو‌ ای پدر عزیزم! با دست رنج خود کار کردی و با مشقت مرا به این سن و سال رساندی، به خاطر خدا حلالم کن و اگر شهید شدم، افتخار کن که چنین فرزندی بزرگ کردی. پدرم! مگر نه این است که آرزو داری به هر قیمتی که شده راه کربلا باز شود و مگر نه این بود که راضی بودی جانت را بدهی تا راه کربلا باز شود؟ آیا بیماری مرا به یاد داری که خداوند بعد از چند سال مرا به شما باز گردانید؟ او مرا نگه داشت برای همین روز‌ها تا به جندالله بپیوندم و در سبیل خدا قدم بنهم و در راه خودش بجنگم، راه کربلا را باز کنیم تا مسلمانان امام خود را زیارت کنند. اگر در راه خدا بجنگیم و پیروز شویم، یا شهید، پیروز هستیم.

به برادرانم و بچه‌های مسجدمان و دوستان توصیه می‌کنم که راه شهیدان را ادامه دهند. اگر در راه خدا شهید شوم، ناراحت نشوید؛ بلکه خوشحال باشید و از خداوند بخواهید که من معصیت کار و گناه کار را ببخشد. پدر و مادرم! در عملیات قبل که شرکت داشتم، شاهد بودم که دعا‌های شما هر کدام معجزه‌ای می‌شود و بر سر ما می‌بارد؛ دعا را از یاد نبرید که به فرموده‌ امام عزیزمان «ما با دعا زنده‌ایم». امام عزیز و رزمندگان را دعا کنید که آن‌ها هم شما را دعا خواهند کرد. از خدا بخواهید معامله‌ای را که هر یک از رزمندگان با خدا انجام می‌دهند، بپذیرد. من نیز همچون رزمندگان دیگر مشتری خوبی برای کالایی که دارم، یافتم و می‌خواهم آن را معامله کنم؛ اگر لیاقت شهادت را داشتم، مطمئنم که خدا کالای مرا با سود بی‌کران خریده است؛ وگرنه لیاقت نداشته و کالایم بی‌ارزش بوده است. به مادرم بگویید مرا حلال کند که زحمات فراوانی برایم کشیده است.

مادرم! برایم گریه نکن و رخت عزا نپوش؛ بلکه خوشحال باش و افتخار کن که مرا با شیر حلالت بزرگ کردی تا جان خود را فدای اسلام کنم. به برادران و خواهرانم نیز بگویید مرا حلال کنند. از شما می‌خواهم که امام را دعا کنید، به احکام اسلام عمل کنید و سعی شما به خاطر اسلام باشد. «الَّذینَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِیبَهٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ»؛ زمانی که به آن‌ها مصیبتی برسد، می‌گویند از سوی خداییم و به سوی او باز می‌گردیم.

صبور و شکیبا باشید و از نبود من غمگین نشوید؛ چون از سوی اویم و به سوی او باز می‌گردم. پدرم! هر چه دارم به برادرم بدهید و مرا در قبرستان (گلستان) شهدای وادی رحمت دفن نمایید، حقی را که بر گردنم دارید به خاطر خدا ببخشید تا خدا نیز مرا ببخشد. در ستیز با صدامیان یا به مقصد کربلا نزدیک می‌شوم و کربلا را زیارت می‌کنم و یا به دنیای جاودان سفر خواهم کرد و آن‌جا خود امام حسین (ع) را زیارت خواهم نمود و از او خواهم خواست تا شفاعت مرا بکند. از شما می‌خواهم رزمندگان اسلام را دعا کنید تا همیشه بر کفر پیروز شوند. به این امید که مرا حلال کنید، از شما خداحافظی می‌کنم.

ما زنده بر آنیم که آرام نگیریم
موجیم که آسودگی ما عدم ماست
از کجا آمده‌ام آمدنم بهر چه بود
به کجا می‌روم آخر ننمایی وطنم

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

امام را تنها نگذارید که خود تنها خواهید ماند/ با انقلاب باشید و همگام با انقلاب پیش بروید بیشتر بخوانید »

عکس/ "تفرجگاه عینالی" در کجاست؟

عکس/ "تفرجگاه عینالی" در کجاست؟



در ناحیه شمالی شهر تبریز تفرجگاهی در دامنه کوه‌ها و تپه‌های سرخ‌رنگی به نام عینالی «عون بن علی» قرار دارد که ارتفاع بلندترین نقطه آن از سطح دریا ۱۹۶۰ متر است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، تفرجگاه و منطقه تفریحی عینالی بزرگ‌ترین تفرجگاه کوهستانی کشور است که مردم تبریز و گردشگران روزهای گرم تابستان به آن پناه می‌آورند. در منطقه حفاظت شده این تفرجگاه تعدادی بز کوهی وجود دارد و از مهمترین اقدامات چند سال اخیر این مجموعه تفریحی می‌توان از جنگل کاری احداث استخر بزرگ داغ گولی در مرتفع‌ترین نقطه کوه و باغ پرندگان نام برد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

عکس/ "تفرجگاه عینالی" در کجاست؟ بیشتر بخوانید »

تقیّد شهید «محمدصادق صدقی» به انجام مستحبات در جبهه

تقیّد شهید «محمدصادق صدقی» به انجام مستحبات در جبهه


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از تبریز، قرار گرفتن در موقعیت‌های سخت جنگی در دوران هشت سال دفاع مقدس، هیچ‌گاه رزمندگان را از پرداختن به معنویات و اعمال مذهبی باز نمی‌داشت؛ بلکه بندگی و عبودیت آن‌ها را بیش‌تر می‌ساخت.

«یونس محمودزاده» از پیشکسوتان دوران دفاع مقدس، نمونه‌ای از این تقید و پایبندی رزمندگان و به‌ویژه شهدای گران‌قدر به اعمال مستحبی در کنار انجام واجبات را در قالب خاطره‌ای از سردار شهید «محمدصادق صدقی» معاون تدارکات لشکر ۳۱ عاشورا روایت کرده است:

«قبل از عملیات «والفجر ۸» در موقعیت «چنانه» مشغول آموزش بودیم؛ شهید بزرگوار «محمدصادق صدقی» به غیر از انجام واجبات، مقید به انجام مستحبات نیز بود؛ به‌ویژه نماز شب و غسل جمعه. در آن منطقه چون از نظر آب در مضیقه بودیم، جهت آشامیدن و دستشویی آب کمی در اختیار داشتیم و جهت استحمام آبی نداشتیم.

یک روز جمعه لباس‌هایش را در داخل چفیه پیچید و زیر بغلش گرفت و با یک پایش که از ناحیه قوزک قطع شده بود، لنگان به راه افتاد. گفتیم «کجا می‌روید؟»، جواب داد: «می‌روم تا آبی پیدا کنم و غسل جمعه انجام دهم». گفتیم: «واجب نیست»؛ ولی پاسخ داد: «چون من همیشه غسل جمعه می‌کنم و ترک نکرده‌ام، نمی‌خواهم قطع شود». صبح زود رفت و نزدیکی‌های ظهر برگشت، رفته بود مقر ارتش در حمام آن‌جا غسل جمعه را انجام داده و برگشته بود».

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تقیّد شهید «محمدصادق صدقی» به انجام مستحبات در جبهه بیشتر بخوانید »

نگین خاتم ما قاسم سلیمانی

نگین خاتم ما قاسم سلیمانی


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از تبریز، «سیدغفار هاشمی» از شاعران انقلابی استان آذربایجان شرقی، سروده خود درباره سردار شهید «قاسم سلیمانی» و شهدای مدافع حرم را منتشر کرد که آن را در ادامه می‌خوانید:

قسم به فجر و به آفاق نور یزدانی
فرا ز رنگ و نژاد است مرز انسانی

اگر نگین سلیمان فتاده دست عدو
نگین خاتم ما قاسم سلیمانی

به یمن عشق به یک رشته خوش کشید آری
عقیق و در عراقی و لعل افغانی

به بزم ماه شده سنگ‌ها تراشه نور
به دور خاتم و فیروزه خراسانی

به حیرتم که چه سان دست عشق پوشانده
به قد و قامت آن‌ها لباس یکسانی

شبیه شیر خداوند جمع اضدادند
ظهور قهر الهی و مهر رحمانی

یکیست نوگل و آن دیگریست سرو سهی
شکسته‌اند تبر از تبار سوفیانی

همو که سرو سهی بود پیر میدان‌دار
دلاور همدانی حبیب ایرانی

جوان جوانی حامد ز پیر رخصت خواست
نهاد بر طبق عشق دست و چشمانی

چگونه وصف تو را ای رها بگوید اسیر
که در خیال نگنجی حماسه رامانی

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

نگین خاتم ما قاسم سلیمانی بیشتر بخوانید »

اسلام امانت گران بهایی به قیمت خون شهدای عزیز کربلاست

اسلام امانت گران بهایی به قیمت خون شهدای عزیز کربلاست


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از تبریز، شهید «محمدتقی ابراهیم‌پور دخانی» یکی از شهدای نوجوان استان آذربایجان شرقی است؛ وی  در سال 1349 در تبریز دیده به جهان گشود، باوجود سن کم اما بینش بلند خود هنگامی که 15 ساله بود سلاح به دست گرفت و برای مقابله با دشمن بعثی و مخالفان انقلاب اسلامی عازم جبهه‌های نبرد شد. وی 7 تیر 1365 در جریان درگیری با گروهک‌های ضدانقلاب در سقز به مقام رفیع شهادت نائل آمد و در گلزار شهدای شهرش به خاک سپرده شد.

این شهید نوجوان در وصیت‌نامه خود که چند ماهی پیش از شهادتش نگاشته شده، چنین آورده است:

بسم الله الرحمن الرحيم

اینجانب محمدتقی ابراهیم‌پور دخانی در کمال صحت و شعور، در حالی‌که در جبهه‌های نور علیه ظلمت و حق علیه باطل و در کنار رزمندگان اسلام در جنگ با صدامیان کافر و با عشق به شهادت توفیق حضور یافته‌ام، این وصیت‌نامه را تقریر می‌کنم. ولی و وصی من عبارت است از پدر از جان عزیزترم که بر امور من ولایت داشته‌اند. اگر به لطف خدا توفیق شهادت یافتم، ثلث مبلغی را که در بانک دارم از طرف اینجانب به فقرا بدهند.

از پدر و مادر و خواهران و برادرانم و تمام خویشان و آشنایان می‌خواهم که مرا حلال کنند و بدانند که من با ایمان به خدا و پیامبرش، حضرت محمد مصطفی (ص) و با ایمان به امامت و جانشینی بلافصل مولی‌الموحدین، امیرالمؤمنین علی (ع) و یازده فرزند معصومش و با اعتقاد به روز قیامت و بهشت و جهنم و با عقیده به ولایت فقیه در زمان غیبت و با اعتقاد به حقانیت جهاد با دشمنان بعثی و صهیونیستی جمهوری اسلامی ایران پا به جبهه گذاشته و از خداوند متعال توفیق دفاع از حریم مقدس اسلام را خواهانم و ان‌شاءالله تا آخرین قطره‌ی خونم از خدمت به اسلام و مبارزه‌ی بی‌امان با دشمن بی‌ایمان دریغ نخواهم کرد.

اسلام امانت گران بهایی است که به قیمت خون شهدای صدر اسلام و هم‌چنین به قیمت خون شهدای عزیز کربلا و سرور مظلومان، حسین بن علی (ع) به دست ما رسیده است و در این زمان هزاران شهید به رهبری حضرت امام خمینی جان خود را فدای این ودیعه‌ی الهی کرده‌اند؛ باید از این امانت به خوبی نگهداری کرد، ولی به قیمت خون عزیزان. خون ما از خون شهدای عزیز اسلام و مخصوصا خون سالار شهیدان، سید مظلومان رنگین‌تر نیست. چنان‌چه امام امت فرمودند: «ما باید خودمان را فانی کنیم و همه به دنبال این باشیم که مکتبمان به پیش برود.»

من بنده‌ی گنهکار نیز می‌خواهم خود را در راه اسلام و قرآن و مکتب تشیع فانی کنم تا بلکه به حیات ابدی برسم و در روز قیامت خداوند مرا نیز بپیوندد به آنان که درباره‌شان فرموده است: «یا ایتها النفس المطمئنه…» در خاتمه به تمام آشنایانم وصیت می‌کنم که از جلسات عزاداری امام حسین (ع) غافل نشوند و اگر خواستند بر من گریه کنند، بر سید مظلومان و اهل بیت او بگریند و ثوابش را هدیه‌ی روحم نمایند.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

اسلام امانت گران بهایی به قیمت خون شهدای عزیز کربلاست بیشتر بخوانید »