فیلم/ فرازی از وصیتنامه حاج قاسم از زبان فرزندانش
فیلم/ فرازی از وصیتنامه حاج قاسم از زبان فرزندانش بیشتر بخوانید »
سردار سرتیپ پاسدار «غلامرضا سلیمانی» رئیس سازمان بسیج مستضعفین در گفتوگو با خبرنگار دفاعی امنیتی دفاعپرس، درباره ابعاد شخصیتی شهید حاج قاسم سلیمانی اظهار داشت: سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی همانگونه که رهبر معظم انقلاب اسلامی فرمودند، افتخار ملت و جهان اسلام محسوب میشود. او در دوران رژیم ستمشاهی از مبارزان با طاغوت و در دفاع مقدس جزء آفرینندگان اصلی این پیروزیهای بزرگ و حماسههای بیامان بود. علاوه بر اینها در امنیت جنوب شرق کشور نیز الگوی برجسته اقتدار برای مردم ایران بود.
سردار سلیمانی افزود: حاج قاسم آنگاه که ایران در ساحل امن و آرامش پهلو گرفت، در جبهههای مقاومت برای نجات مسلمانان از جنایات رژیم صهیونیستی، با مردم فلسطین و لبنان همراه شد و جبهه مقاومت را تشکیل داد؛ او در مبارزه با لشکر سیاه و تاریک داعش، یک مصلح بزرگ جهانی بود و با فرماندهی رزمندگان اسلام عدالت، پیشرفت و صلح را برای جهان به ارمغان آورد.
رئیس سازمان بسیج مستضعفین سپس به نقش حاج قاسم در گستره جهانی اشاره کرد و گفت: دفاع شهید سلیمانی، مقدس و جهانی بود؛ زیرا نهتنها دستاوردهایی برای جهان اسلام به دنبال داشت، بلکه قرنهای متمادی اثرات آن برای بشریت ماندگار و پایدار خواهد بود. به عبارت دیگر حاج قاسم نهتنها فاتح نبردهای بزرگ و ایجادکننده صلح و آرامش برای مسلمانان و بشریت بود، بلکه بهعنوان فاتحةالکتاب گام دوم انقلاب اسلامی نیز شناخته میشود.
وی ادامه داد: مکتب حاج قاسم، مکتب و الگوی دفاع مقدس است که در جبهههای مقاومت توسعه یافت و تکثیر شد. شهادت آن فرمانده بزرگ موجی از همراهی و عظمت را در ایران و سطح کشورهای مسلمان و حتی غیرمسلمان خلق کرد.
سردار سلیمانی در ادامه بیان کرد: شهید سلیمانی با هدایت رزمندگان جبهههای مقاومت و مدافعین حرم با لشکرهای سیاهی جنگید تا صلح و آزادگی را در جهان برقرار کند و توانست در این راه پیروزی را از آنِ اسلام کند؛ لذا امروز شاهدیم که دشمنان اسلام شکست را پذیرفتهاند و استکبار جهانی و اسرائیل به پایان موجودیت خود نزدیک شدهاند.
وی سپس به اهمیت و ضرورت واکاوی مکتب شهید سلیمانی اشاره کرد و افزود: مکتب حاج قاسم، مکتب بسیج و مکتب انقلاب اسلامی است. حاج قاسم شخص نیست، بلکه یک مکتب و راه است و با وجوه گسترده نیاز به تبیین و واکاوی دارد. به همین جهت باید بتوانیم مکتب حاج قاسم را تببین کنیم تا این آغاز یک نهضت فرهنگی در درون کشور باشد.
رئیس سازمان بسیج مستضعفین ادامه داد: بهترین تفکری که میتواند در گام دوم انقلاب برای جوانان میهن اسلامی درسآموز باشد، تفکری است که از مکتب حاج قاسم الگو گرفته باشد. نمونههای مجسم این تفکر را سیدالشهدای مقاومت در میدانهای مختلف اعم از سیاست، جهاد، عبودیت، مردمداری، اخلاص در عمل، دستگیری از محرومان و ترویج فرهنگ ایثار و شهادت نشان داده است. ما باید تلاش کنیم این مکتب الهی و ولایی را درست درک کنیم و ترویج دهیم.
وی با اشاره به اینکه راه سردار شهید سلیمانی ادامه دارد و شکست دشمن حتمی و نزدیک است، تصریح کرد: دشمن در همه عرصههای واقعی از جمله در ائتلافسازی علیه ایران، تروریسم اقتصادی، تهدید به حمله نظامی، ایجاد فتنه و آشوب در کشور و… شکست خورده و حتی زمانی که سپهبد سلیمانی را ناجوانمردانه به شهادت رساند، تصور میکرد که یک موفقیت برای او است، اما دیدیم که چه شکستی بر حیثیت و قدرت آمریکا وارد شد و در تمام جهان حتی کشورهای غربی، مردم عکسهای شهید سلیمانی را بهدست گرفتند و به میدانها آمدند.
انتهای پیام/ 231
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
سردار سرتیپ پاسدار «غلامرضا سلیمانی» رئیس سازمان بسیج مستضعفین در گفتوگو با خبرنگار دفاعی امنیتی دفاعپرس، درباره ابعاد شخصیتی شهید حاج قاسم سلیمانی اظهار داشت: سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی همانگونه که رهبر معظم انقلاب اسلامی فرمودند، افتخار ملت و جهان اسلام محسوب میشود. او در دوران رژیم ستمشاهی از مبارزان با طاغوت و در دفاع مقدس جزء آفرینندگان اصلی این پیروزیهای بزرگ و حماسههای بیامان بود. علاوه بر اینها در امنیت جنوب شرق کشور نیز الگوی برجسته اقتدار برای مردم ایران بود.
سردار سلیمانی افزود: حاج قاسم آنگاه که ایران در ساحل امن و آرامش پهلو گرفت، در جبهههای مقاومت برای نجات مسلمانان از جنایات رژیم صهیونیستی، با مردم فلسطین و لبنان همراه شد و جبهه مقاومت را تشکیل داد؛ او در مبارزه با لشکر سیاه و تاریک داعش، یک مصلح بزرگ جهانی بود و با فرماندهی رزمندگان اسلام عدالت، پیشرفت و صلح را برای جهان به ارمغان آورد.
رئیس سازمان بسیج مستضعفین سپس به نقش حاج قاسم در گستره جهانی اشاره کرد و گفت: دفاع شهید سلیمانی، مقدس و جهانی بود؛ زیرا نهتنها دستاوردهایی برای جهان اسلام به دنبال داشت، بلکه قرنهای متمادی اثرات آن برای بشریت ماندگار و پایدار خواهد بود. به عبارت دیگر حاج قاسم نهتنها فاتح نبردهای بزرگ و ایجادکننده صلح و آرامش برای مسلمانان و بشریت بود، بلکه بهعنوان فاتحةالکتاب گام دوم انقلاب اسلامی نیز شناخته میشود.
وی ادامه داد: مکتب حاج قاسم، مکتب و الگوی دفاع مقدس است که در جبهههای مقاومت توسعه یافت و تکثیر شد. شهادت آن فرمانده بزرگ موجی از همراهی و عظمت را در ایران و سطح کشورهای مسلمان و حتی غیرمسلمان خلق کرد.
سردار سلیمانی در ادامه بیان کرد: شهید سلیمانی با هدایت رزمندگان جبهههای مقاومت و مدافعین حرم با لشکرهای سیاهی جنگید تا صلح و آزادگی را در جهان برقرار کند و توانست در این راه پیروزی را از آنِ اسلام کند؛ لذا امروز شاهدیم که دشمنان اسلام شکست را پذیرفتهاند و استکبار جهانی و اسرائیل به پایان موجودیت خود نزدیک شدهاند.
وی سپس به اهمیت و ضرورت واکاوی مکتب شهید سلیمانی اشاره کرد و افزود: مکتب حاج قاسم، مکتب بسیج و مکتب انقلاب اسلامی است. حاج قاسم شخص نیست، بلکه یک مکتب و راه است و با وجوه گسترده نیاز به تبیین و واکاوی دارد. به همین جهت باید بتوانیم مکتب حاج قاسم را تببین کنیم تا این آغاز یک نهضت فرهنگی در درون کشور باشد.
رئیس سازمان بسیج مستضعفین ادامه داد: بهترین تفکری که میتواند در گام دوم انقلاب برای جوانان میهن اسلامی درسآموز باشد، تفکری است که از مکتب حاج قاسم الگو گرفته باشد. نمونههای مجسم این تفکر را سیدالشهدای مقاومت در میدانهای مختلف اعم از سیاست، جهاد، عبودیت، مردمداری، اخلاص در عمل، دستگیری از محرومان و ترویج فرهنگ ایثار و شهادت نشان داده است. ما باید تلاش کنیم این مکتب الهی و ولایی را درست درک کنیم و ترویج دهیم.
وی با اشاره به اینکه راه سردار شهید سلیمانی ادامه دارد و شکست دشمن حتمی و نزدیک است، تصریح کرد: دشمن در همه عرصههای واقعی از جمله در ائتلافسازی علیه ایران، تروریسم اقتصادی، تهدید به حمله نظامی، ایجاد فتنه و آشوب در کشور و… شکست خورده و حتی زمانی که سپهبد سلیمانی را ناجوانمردانه به شهادت رساند، تصور میکرد که یک موفقیت برای او است، اما دیدیم که چه شکستی بر حیثیت و قدرت آمریکا وارد شد و در تمام جهان حتی کشورهای غربی، مردم عکسهای شهید سلیمانی را بهدست گرفتند و به میدانها آمدند.
انتهای پیام/ 231
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
گروه اجتماعی دفاعپرس – سعید نوروزیپور؛ قلم را در دست میگیرم، نمیدانم از کجا شروع کنم از زمان دیدار یا زمان خداحافظی؛ دو رکعت نماز میخوانم و دلم و قلمم را به او میسپارم. گویی دیگر قلم از آنِ من نیست؛ همه خوبیها، تعاریف و خاطرات چند باری که او را دیدم را به یاد میآورم. یاد روزی میافتم که برای اولین او را دیدم.
چندساعتی از ظهر میگذرد در خبرگزاری مشغول کار هستم که خبر برگزاری مراسم ختم شهید «حمید تقوی» میآید؛ سردبیر اسم مرا برای پوشش خبر میدهد؛ آماده میشوم که از خبرگزاری خارج شوم، سردبیر آرام به من میگوید حاج قاسم هم میآید.
اسم حاج قاسم که میآید، خستگیها را فراموش میکنم و با خوشحالی تمام راهی برنامه میشوم، گویی «عاشق برای دیدار معشوقش میرود» در راه خدا را شکر میکردم که برای اولین بار قرار است نمادی از جبهه مقاومت و اسوه اخلاق را ببینم. پس از حدود یک ساعت وارد شهرک محلاتی میشوم و بعد از سوال از چند نفر، مسجد محل برگزاری مراسم ختم سردار تقوی را پیدا میکنم.
پس از تشریفات اولیه وارد مسجد میشوم، حاج قاسم برای خیر مقدم جلوی همه ایستاده و به گرمی با همه دست میدهد، پس از عرض تسلیت به خانواده شهید تقوی در قسمتی از مسجد مینشینم تا حاج قاسم را به خوبی ببینم، حواسم به حاج قاسم است، نمیخواهم دقیقهای نگاهم را از او برگردانم. پس از ساعتی مراسم تمام میشود؛ به رسم ادب دوباره سردار مردم را بدرقه میکند، این بار کمی جرات پیدا میکنم و با سردار چند کلمهای صحبت میکنم و پیشانی او را میبوسم، سردار این بار هم همان جمله معرفشان را میگویند «دعا کنید که شهید شوم».
نمیدانستم که آیا درباره سردار باید چنین دعایی بکنم یا نه. اما پس از بازگشت به خبرگزاری همچون کودکی که ذوق دارد برای همه تعریف کردم حاج قاسم را دیدم و پیشانی او را بوسیدم.
پس از دیدن حاج قاسم علاقه من به او خیلی بیشتر از گذشته شد؛ خیلی از برنامهها را به امید دیدن سردار دلها میرفتم، اما دیدار «حبیب» نصیب من نمیشد. تا اینکه جهت پوشش برنامهای به حسینیه سپاه رفتم؛ آنجا باز هم سعادت داشتم که حاج قاسم را ببینم. این بار نتوانستم جلو بروم، ولی چشم از سردار برنمیداشتم و فقط او را نگاه میکردم. آرامش زیادی در چهره حاج قاسم بود؛ آرامشی که به سایرین هم منتقل میشد.
دیدار سوم من با حاج قاسم کمی طولانی شد و این بار سردار دلها را در مراسم ختم پدر بزرگوارشان، ایشان را در مصلی امام خمینی (ره) دیدم؛ در این مراسم حاج قاسم با تواضع از همه استقبال میکرد.
این مراسم مهمان ویژهای داشت؛ مهمانی که همچون برادر برای حاج قاسم بود. سردار تا قبل از آمدن او اشکی در فراق پدر نریخت، اما وقتی «ابومهدی المهندس» آمد، سربر شانه او گذاشت و گریه کرد؛ با اینکه چند سالی از آن مراسم گذشته، اما هنوز آن صحنه را به خوبی به یاد دارم؛ گویی با آمدن ابومهدی، حاج قاسم کمی آرام شده است.
حال که به آن زمان فکر میکنم، میگویم خدا را شکر که این دو با هم شهید شدند؛ چرا که اگر یکی از آنها به شهادت میرسید، ماندن برای دیگری بسیار سخت و ملالآور میشد و اینجاست که به یاد اشکهای سردارِ جان در فراق شهید کاظمی میافتم که همچون باران بهاری اشک میریخت و از فراق دوست صمیمی و همرزم شهیدش بیتابی میکرد.
مراسم که تمام شد، جلو رفتم و با حاج قاسم دست دادم و به ایشان تسلیت گفتم و فرصتی شد با ابومهدی المهندس هم دست بدهم.
اخبار مربوط به حاج قاسم را پیگیری میکردم؛ روزها و شبها گذشت تا اینکه آن شب شوم فرارسید؛ ۱۳ دی ماه ۱۳۹۸ شیفت شب خبرگزاری بودم، دقایقی بود که پس از پایان کارم، به خواب رفت بود، اما ساعت ۱:۳۰ بامداد با صدای زنگ تلفن از خواب پریدم و خبر آمد که حاج قاسم، امید مستضعفان و مالک اشتر جبهه مقاومت به شهادت رسیده است؛ خبر به حدی تلخ بود که نمیخواستم آن را باور کنم و دوست داشتم این یک کابوس تلخ باشد که تنها در خواب دیدام. تلویزیون را روشن کردم. شبکه خبر سیما، خبر شهادت حاج قاسم را اعلام کرد.
نمیدانستم باید چه کنم. لپتاپ را روش کردم؛ در حالی که اشک میریختم، خبر شهادت حاج قاسم را منتشر کردم، گویی دنیا روی سرم آوار شده بود، شوکه بودم و فقط گریه میکردم. تا صبح اخبار مرتبط با شهادت حاج قاسم را با دیدگانی اشکبار منتشر میکردم.
صبح با اینکه از من خواسته بودند که به دلیل خستگی، دیرتر در خبرگزاری حاضر شوم، ولی خودم نمیتوانستم قبول کنم و با اصرار به خبرگزاری رفتم. وارد محل کار که شدم، انگار وارد ماتمکده شده بودم؛ همگی اشک میریختیم و کار میکردیم.
سختترین روز را در دوران کاریام تجربه میکردم؛ چشمانم را بستم و یاد جمله حاج قاسم افتادم که گفته بود «دعا کن شهید شوم».
خیلی سخت بود، اما باید به دنیا اعلام میکردیم که راه، هدف، مکتب و منش حاج قاسم چه بود و چرا ترامپ تروریست دستور ترور حامی مستضعفان را داده است. نمیدانم چطور بگویم، قلم من را یاری نمیکند تا بتوانم احساسی که در آن روزها داشتم را بیان کنم.
چهره شهر عوض شده بود، همه منتظر آمدن پیکر حاج قاسم بودند تا بدرقه باشکوهی از او و یاران با وفایش صورت گیرد. پس از تشییع پیکر حاج قاسم در کربلا، کاظمین، اهواز، مشهد و قم، پیکر مطهر سیدالشهدای مقاومت وارد تهران شد.
نمیدانم در وصف جمعیتی که آمده بودند، چه بگویم؛ اما مراسم تشییع شهید عزیزمان بینظیر و به قدری شلوغ بود که چندین ساعت طول کشید تا از مترو خارج شوم. مردم با هر سلیقه و هر نظری آماده بودند تا از زحمات و مجاهدتهای سردار دلها تشکر کنند.
پس از ساعتها خودم را به ورودی دانشگاه تهران رساندم؛ همه به صف ایستاده بودند تا نماز میت را به امامت رهبر معظم انقلاب اسلامی بخوانند؛ در بخشی از نماز پس از اینکه رهبر گریه کردند، همه کسانی که در آنجا بودند نیز به گریه افتادند؛ گریههای مردم معنای زیادی داشت؛ این گریهها اعلام کرد که همواره به ندای رهبرشان لبیک میگویند و در تمامی صحنهای پشت ولایت هستند؛ این گریه اعلام کرد که همچون هشت سال دفاع مقدس در برابر کسانی که چشم طمع به کشورمان دارند، ایستادگی میکنیم و نخواهیم گذاشت حتی وجبی از خاک کشورمان به دست دشمن بیفتد و این گریه اعلام کرد که گرچه حاج قاسم را به شهادت رساندند، اما ما همه حاج قاسم تو و فداییِ شما هستیمای امام عزیز.
مراسم تمام شد و تابوت حاج قاسم را از دانشگاه بیرون آوردند. چشمم به تابوت سردار جان که افتاد، یاد روزی افتادم که او را دیدم و پیشانیاش را بوسیدم. در دلم گفتم (سردار نمیدانم سر در بدان داری یا نه، اما به آرزویت رسیدی). اشک امانم نمیداد، اما اشکهایم را پاک میکردم تا بتوانم برای آخرین بار سردار دلها را ببینم.
بعد از وداع با حاج قاسم آرام آرام قدم میزدم و با خودم میگفتمای کاش عکسی به یادگار با حاج قاسم میداشتم.ای کاش میتوانستم دوباره بر چهره ماهش بوسه بزنم وای کاش این دیدار، دیدارِ آخر نبود.
روزها و شبها از شهادت حاج قاسم میگذرد و به سالروز شهادت سردار دلها میرسیم؛ باید از خودمان سوال کنیم که چه موضوعی باعث میشود تا حاج قاسم به این سطح از بزرگی برسد که رهبر معظم انقلاب اسلامی از او و مرامش بهعنوان «مکتب سلیمانی» یاد کنند و خون این شهید چه برکت و جوششی دارد که نیروهای جبهه مقاومت را وامیدارد تا قویتر و باصلابتتر از گذشته به راه خود ادامه دهند.
حالا پس از گذشت نزدیک به سه سال از شهادت سردار دلها سپهبد حاج قاسم سلیمانی انگشتری از ایشان به من رسیده که هم مسئولیت من را نسبت به گذشته بیشتر میکند و آرامشی برای من در این روزها شده است؛ سردار جان هرگاه دلتنگ شما میشوم نگاهی به این انگشتر میکنم و یاد آن لحظه باور نکردی میافتم که خبر شهادت شما مخابره شد یاد اشکهایی که ملت ایران در مراسم تشییع پیکر شما ریختند میافتم؛ راستی سردار عزیز این روزها جای شما خیلی خالیست…
انتهای پیام/ 241
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
روزی که یک ملت در سوگ سردار دلها گریست بیشتر بخوانید »