جامعه قرآنی

جز صفای باطن و درستی از شهید تقوی ندیدیم/ مسوولان در مقابل بی حجابی کار اساسی کنند

گلایه همسر شهید تقوی از وضعیت فرهنگی جامعه/ تاکید شهید تقوی بر ساخت جامعه قرآنی


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، جمعی از اعضای جامعه قرآنی به نیابت از قاریان، حافظان، اساتید و فعالان قرآنی در سری دیدار‌های هفتگی خود با خانواده شهدای قرآنی در ایام سالگرد حمله تروریستی به مجلس به دیدار شهید مهدی تقوی از شهدای این حادثه رفتند.

در این دیدار رحیم قربانی رئیس سازمان قرآن و عترت بسیج سپاه، حبیب اله ترکاشوند. استاد، ولی یاراحمدی از اساتید و پیشکسوتان قرآنی و رئیس پیشین مرکز قرانی سازمان اوقاف، مرتضی خدمتکار مدیرکل اجتماعی و فرهنگی استانداری تهران، علیرضا کلانتر معاون فرهنگی جهاد دانشگاهی، امینی از قاریان بین المللی و محمدحسین حسنی مدیرعامل ایکنا حضور داشتند.

اقدامات خوب شهید تقوی در ایکنا همچنان جاری و ساری است

محمدحسنی در صحبت‌‎هایی اظهار داشت: شهید تقوی برای همه ما در ایکنا پشتوانه و سرآمد بود. هنوز آنچه از ایشان در ایکنا به جای مانده و حتی به دست او آغاز شده از اقدامات روزآمدی است که نیاز امروز جامعه محسوب می‌شود. مثلا کار ایشان در مورد عرفان‌های نوظهور هنوز در کشور جدی نبود که به آن پرداخت.

وی افزود: موضوع گفتگو‌های دینی در دانشگاه‌ها و پاسخگویی به موقع شبهات کار‌های بزرگی بود که در زمان ایشان کلید خورد. تنوع کار‌ها منحصر به دوره ایشان بود و بعد از او بسیاری از کار‌ها تعطیل شد. افق دید بلندی داشت، به همت همسرشان کار‌های مکتوب ارزشمندی چاپ شده که نشان دهنده دیدگاه به روز شهید است.

استاد یاراحمدی نیز با گرامیداشت یاد و خاطره شهید تقوی درباره او بیان داشت: با شهید تقوی به عنوان یکی از مدیران قرآنی کشور از ۲ جهت ارتباط داشتم. یکی مسابقات بین المللی دانشجویان جهان که در آن حوزه مدیری منعطف بود و هر انچه صلاح کار و بیت المال بود انجام می‌داد. صداقت و راستی که از یک روحانی و سادات مد نظر است در ایشان وجود داشت. ارتباط دومم به خاطر مسوولیت در خبرگزاری ایکنا بود که در ایام کاری جز صفای باطن ندیدیم.

شهادت می‌دهم شهید تقوی عاشق شهادت بود

ترکاشوند از اعضای تحریریه سابق خبرگزاری ایکنا و از دوستان نزدیک شهید تقوی نیز گفت:حدود ۱۰ سالی در کنار شهید بودم و شهادت می‌دهم ایشان عاشق شهادت بود و این را به زبان بیان می‌کرد، نشانه‌اش اینکه همین چند روز قبل شهادت باز این جمله را تکرار کرد که من مشتاق شهادت هستم. من بعد شهادت متوجه شدم در زمان جنگ به عنوان غواص عملیات کربلای 4 حضور داشته. در سفر کربلا، راهیان نور، لبنان و سوریه این عشق به شهادت و دین روشن بود. شخصیتی متواضع، متشرع، مودب داشت و این گفته  افرادی است که حتی ایشان را قبول نداشتند.

وی تصریح کرد: عاشق دین، عاشق امام و عاشق رهبر بود. دومین جلسه خارج فقه آقا را که رفتن ایشان را دیدم که چقدر از حضور در این کلاس‌ها خوشحال است. خیلی دوست داشت سوریه برود که این اتفاق نیفتاد و داعش به دنبال ایشان آمد. شهید تقوی در ۲ و نیم سالی که مسوولیت مدیریت  خبرگزاری قرآن را داشت فعالیت قرآنی را به سمت ساخت یک جامعه قرآنی سوق داد.

تاکید شهید تقوی بر ساخت جامعه قرآنی

قربانی از دیگر حاضران در این دیدار بیان کرد: اگر مدیران قرآنی بر فعالیت‌های قرآنی اشاره دارند، تاکید شهید تقوی بر تربیت قرآنی و فرهنگ‌ قرآنی بود. آن زمان هنوز بصیرت خیلی مطرح نبود که ایشان دوره‌های بصیرتی داشت و همایش‌هایی در این خصوص برگزار می‌کرد.

کلانتری در صحبت‌های دیگری اشاره کرد: گاه ما از ولایت و ولایتمداری صحبت می‌کنیم، اما تقاوت شهید تقوی در این موضوع این است که ایشان نمونه و مصداق بارز ولایتمداری بود که بر مبنای اثر در وضع اجتماعی و فضای پیرامونی خود کار می‌کردند. دغدغه‌اش سند ۲۰۳۰ بود که در جلسه خانوادگی هم به این موضوع اشاره کرد. بر روی همین سند هم کار می‌کرد که شهید شد. ما امروز در وضعیتی اجتماعی هستیم که جز اثرگذاری نخبگان‌ راه حل دیگری برای آن نداریم. موضوعات فرهنگی را باید در رسانه تبیین و تفسیر کنیم.

همسر شهید تقوی: در خیابان که راه می‌رویم از وضعیت حجاب گریه‌مان می‌گیرد

همسر شهید تقوی نیست با ابراز تاسف از وضعیت حجاب در کشور گفت: نکته شاخص و بارز در رفتار شهید توجه به امر رهبر انقلاب بود. چند سالی در نوبت حضور در درس خارج فقه بود و وقتی کلاس‌ها را شرکت کرد خیلی خوشحال شد و تمام سعیش را می‌کرد که خوب اوامر را بشناسد و به آن عمل کند. اما خواهشی و دغدغ‌ای دارم که خواهش می‌کنم مسوولانی که در جلسه حضور دارند در این خصوص کاری کنند. ما از وضعیت فساد در جامعه ناراحت هستیم، وقتی در خیابان راه می‌رویم گریه مان می‌گیرد. به ما نگویید که مسوولین نمی‌توانند کاری کنند این لایحه جدیدی که آمده است از کجا آمده؟! ببینید اگر شهید تقوی و امثال این شهدا امروز بودند چه می‌خواستند و چه می‌کردند؟!

وی افزود: ما دستمان کوتاه است و نمی‌توانیم کاری کنیم، اما شما به عنوان کسی که یاد شهدا را گرامی می‌دارید نسبت به این موضوع اقدام جدی انجام دهید. همه ما ناراحتی و اعتراضاتی داریم که بر همه این‌ها صبر می‌کنیم، اما این بی حجابی چیزی نیست که نسبت به آن بی تفاوت باشیم. وضعیت جامعه جوری شده است که نمی‌توانیم بیرون برویم.

انتهای پیام/ 141

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

گلایه همسر شهید تقوی از وضعیت فرهنگی جامعه/ تاکید شهید تقوی بر ساخت جامعه قرآنی بیشتر بخوانید »

سهم یک خانواده از سفره انقلاب با یک جانباز و ۲ شهید/ زین العابدین گل سرسبد بچه‌های خانواده بود

وجه امتیاز شهید توسلی در میان برادرانش/ حیرت اساتید از نقاشی شهید از امام+ عکس


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، جمعی از اعضای جامعه قرآنی به نیابت از قاریان، حافظان، مربیان و فعالان قرآنی در سری دیدار‌های خود با خانواده شهدا در ایام سالروز رحلت امام خمینی (ره) به دیدار خانواده شهیدان سید محمدرضا و زین‌العابدین توسلی رفتند.

در این دیدار که رحیم قربانی مسوول قرآن و عترت بسیج سپاه محمد رسول الله (ص) و مهدی حسینی مدیر دارالقرآن نهاجا مهمانان را همراهی می‌کردند، تعدادی از اعضای گروه تواشیح محمد رسول الله (ص) به اجرای قطعه شعری در مدح امام رضا (ع) پرداختند و برادر شهید که خود از جانبازان دوران دفاع مقدس به ذکر خاطراتی از برادران شهیدش به ویژه شهید زین العابدین که از شهدای قرآنی بود پرداخت.

برادر شهید در بیان خاطراتی از شهید زین العابدین اظهار داشت: ما زین العابدین را سعید صدا می‌کردیم. یک خاله‌ای داشتیم که شوخ بود و می‌گفت، چون اسم زین العابدین سخت است من می‌گویم سعید. مادرم هنگامی که زین العبادین را باردار بود، یک شب درد زیاد بر او مستولی می‌شود. همان شب خواب آقایی را می‌بیند که به او می‌گوید به زودی دردت خوب می‌شود. گویا آن آقا خودش را زین العابدین معرفی کرده بود، فردای آن روز مادرم وضع حمل می‌کند و وقتی متوجه می‎شود بچه پسر است اسم او را زین العابدین می‌گذارد.

وی افزود: برادرم از بچگی رفتارش با دیگر بچه‌ها فرق داشت. در سن پنج و شش سالگی وقتی همه دور سفره نشسته بودیم اگر کسی در میزد او اولین کسی بود که در را باز می‌کرد و همیشه در ادب و اخلاق پیش قدم بود. ما همه دست بوسی پدر و مادر را از او یاد گرفتیم. متولد سال ۱۳۳۷ بود و وقتی درسش را خواند به خاطر روابط و کاری که داشت مدام در مسجد و هیئت رفت و آمد می‌کرد. هم خطاط و هم نقاش زبردستی بود. قبل از انقلاب عکس سه در چهار و سیاه سفیدی از امام به دستش رسید که آن را به صورت رنگی با گواش نقاشی کرد. نقاشی فوق العاده شد به طوری که هرکس آن را می‌بیند تعجب می‌کند چرا که بسیار متبحرانه کشیده شده است. همه خط‌هایی که دارد شاخص است. هم حافظ هم قاری و هم خطاط بود. روش قرائتش را هم از استاد منشاوی پیروی می‌کرد.

این جانباز دوران دفاع مقدس در خصوص برادر شهیدش بیان کرد: من شروع کننده مسیر رفتن جبهه بودم و اصلا فکر نمی‌کردم بمانم، اما شهدا را از آخر می‌چینند و برادرم به شهادت برسد. وقتی سعید (زین‌العابدین) در عملیات گیلان غرب شهید شد ما خبری از او نداشتیم تا اینکه بعد ۸ ماه پیکرش آمد. در این چند ماه انتظار، مادرم خیلی بی‌تابی می‌کرد. هر جا صدای موتوری می‌شنید می‌گفت زین العابدین آمد. برای همین تلاش کردیم پیکرش را پیدا کنیم.

توسلی ادامه داد: برای آوردن پیکرش به غرب رفتیم. محمدرضا هم همراه ما بود که مارش عملیات رمضان را زدند، همانجا محمدرضا از ماشین پیاده شد و رفت برای عملیات، مدتی بعد هم او به شهادت رسید. من نمی‌خواستم برای تشییع برگردم، هرچه یکی از دوستان اصرار کرد که الان پدر و مادرت به تو احتیاج دارند قبول نکردم، آخرسر گفتیم استخاره می‌گیریم، آیه «و بالوالدین احسانا» آمد و من برگشتم.

سهم یک خانواده از سفره انقلاب با یک جانباز و ۲ شهید/ زین العابدین گل سرسبد بچه‌های خانواده بود

وی درباره فعالیت‌های قرآنی شهید زین العابدین افزود: ما قبل از انقلاب در دولت آباد ساکن بودیم، زین العابدین چند دوست داشت که در محله غیاثی زندگی می‌کردند که تعدادی از آنان شهید شدند. در مسجد جلسات قرآنی داشتند و تدریس می‌کردند آقای صادقی از دوستانشان سه برادر بودند که هر سه شهید شدند.

این برادر شهید دوران دفاع مقدس تصریح کرد: زین العابدین سه ماه بعد از اینکه ازدواج کرد به شهادت رسید. در نوجوانی نماز شب‌هایش را خوب به خاطر دارم، من بیدار نمی‌شدم، ولی می‌دیدم که او نماز می‌خواند از نظر اخلاق و هوش واقعا شاخص بود. هم لیاقت و هم سعادت شهادت را داشت. 

انتهای پیام/ ۱۴۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

وجه امتیاز شهید توسلی در میان برادرانش/ حیرت اساتید از نقاشی شهید از امام+ عکس بیشتر بخوانید »

سهم یک خانواده از سفره انقلاب با یک جانباز و ۲ شهید/ زین العابدین گل سرسبد بچه‌های خانواده بود

سهم یک خانواده از سفره انقلاب با یک جانباز و ۲ شهید/ زین العابدین گل سرسبد بچه‌های خانواده بود


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، جمعی از اعضای جامعه قرآنی به نیابت از قاریان، حافظان، مربیان و فعالان قرآنی در سری دیدار‌های خود با خانواده شهدا در ایام سالروز رحلت امام خمینی (ره) به دیدار خانواده شهیدان محمدرضا و زین العابدین توسلی رفتند.

در این دیدار که رحیم قربانی مسوول قرآن و عترت بسیج سپاه محمد رسول الله و مهدی حسینی مدیر دارالقرآن نهاجا مهمانان را همراهی می‌کردند تعدادی از اعضای گروه تواشیح محمد رسول الله (ص) به اجرای قطعه شعری در مدح امام رضا (ع) پرداختند و برادر شهید که خود از جانبازان دوران دفاع مقدس به ذکر خاطراتی از برادران شهیدش به ویژه شهید زین العابدین که از شهدای قرآنی بود پرداخت.

برادر شهید در بیان خاطراتی از شهید زین العابدین اظهار داشت: ما زین العابدین را سعید صدا می‌کردیم. یک خاله‌ای داشتیم که شوخ بود و میگفت، چون اسم زین العابدین سخت است من می‌گویم سعید. مادرم هنگامی که زین العبادین را باردار بود، یک شب درد زیاد بر او مستولی می‌شود. همان شب خواب آقایی را می‌بیند که به او می‌گوید به زودی دردت خوب می‌شود. گویا آن آقا خودش را زین العابدین معرفی کرده بود، فردای آن روز مادرم وضع حمل می‌کند و وقتی متوجه می‎شود بچه پسر است اسم او را زین العابدین می‌گذارد.

وی افزود: برادرم از بچگی رفتارش با دیگر بچه‌ها فرق داشت. در سن پنج و شش سالگی وقتی همه دور سفره نشسته بودیم اگر کسی در میزد او اولین کسی بود که در را باز می‌کرد و همیشه در ادب و اخلاق پیش قدم بود. ما همه دست بوسی پدر و مادر را از او یاد گرفتیم. متولد سال ۱۳۳۷ بود و وقتی درسش را خواند به خاطر روابط و کاری که داشت مدام در مسجد و هیئت رفت و آمد می‌کرد. هم خطاط و هم نقاش زبردستی بود. قبل از انقلاب عکس سه در چهار و سیاه سفیدی از امام به دستش رسید که آن را به صورت رنگی با گواش نقاشی کرد. نقاشی فوق العاده شد به طوری که هرکس آن را می‌بیند تعجب می‌کند چرا که بسیار متبحرانه کشیده شد. همه خط‌هایی که دارد شاخص است. هم حافظ هم قاری و هم خطاط بود. روش قرائتش هم از استاد منشاوی پیروی می‌کرد.

این جانباز دوران دفاع مقدس درخصوص برادر شهیدش بیات کرد: من شروع کننده مسیر رفتن جبهه بودم و اصلا فکر نمی‌کردم بمانم، اما شهدا را از آخر می‌چینند و برادرم به شهادت رسید. وقتی سعید در عملیات گیلان غرب شهید شد ما خبری از او نداشتیم تا اینکه بعد ۸ ماه پیکر زین العابدین آمد. در این چند ماه انتظار مادرم خیلی بیتابی می‌کرد. هر جا صدای موتوری می‌شنید می‌گفت زین العابدین آمد. برای همین تلاش کردیم پیکرش را پیدا کنیم.

توسلی ادامه داد: برای آوردن پیکرش به غرب رفتیم، محمدرضا هم همراه ما بود که مارش عملیات رمضان را زدند، همانجا محمدرضا از ماشین پیاده شد و رفت برای عملیات، مدتی بعد هم او به شهادت رسید. من نمیخواستم برای تشییع برگردم، هرچه یکی از دوستان اصرار کرد که الان پدر و مادرت به تو احتیاج دارند قبول نکردم، آخرسر گفتیم استخاره می‌گیریم، آیه و بالوالدین احسانا آمد و من برگشتم.

سهم یک خانواده از سفره انقلاب با یک جانباز و ۲ شهید/ زین العابدین گل سرسبد بچه‌های خانواده بود

وی درباره فعالیت‌های قرآنی شهید زین العابدین افزود: ما قبل از انقلاب در دولت آباد ساکن بودیم، زین العابدین چند دوست داشت که در محله غیاثی زندگی می‌کردند که تعدادی از آنان شهید شدند. در مسجد جلسات قرآنی داشتند و تدریس می‌کردند آقای صادقی از دوستانشان سه برادر بودند که هر سه شهید شدند.

این برادر شهید دوران دفاع مقدس تصریح کرد: زین العابدین سه ماه بعد از اینکه ازدواج کرد به شهادت رسید. در نوجوانی نماز شب‌هایش را خوب به خاطر دارم، من بیدار نمی‌شدم، ولی می‌دیدم که او نماز می‌خواند از نظر اخلاق و هوش واقعا شاخص بود. هم لیاقت و هم سعادت شهادت را داشت.

در بیمارستان مجروح شده بودم و در عملیات مسلم ین عقیل ۱۰۰ ترکش خورده بودم. روی تخت بیمارستان زیارت عاشورا خواندم و خوابم برد. در عالم رویا من و یکی از همرزمانم که شهید شده بود را دیدم، گفتم تو که شهید شدی؟ گفت نه بابا بیا برویم.

انتهای پیام/ ۱۴۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

سهم یک خانواده از سفره انقلاب با یک جانباز و ۲ شهید/ زین العابدین گل سرسبد بچه‌های خانواده بود بیشتر بخوانید »

همسر شهید گاردشاهنشاهی: قدر نظام جمهوری اسلامی را بدانید/ کتابت قرآن توسط شهید اشراف طی ۱۰ سال

همسر شهید گاردشاهنشاهی: قدر نظام جمهوری اسلامی را بدانید/ کتابت قرآن توسط شهید اشراف طی ۱۰ سال


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، جمعی از اعضای جامعه قرآنی به نیابت از حافظان، قاریان و فعالان قرآنی در سری دیدار‌های خود با خانواده شهدا به دیدار خانواده شهید کاتب قرآن شریف اشراف رفتند.

در این دیدار استاد خواجه پیری از مدیران و اساتید پیشکسوت قرآنی، استاد نصرت الله عارف حسینی استاد و قاری ممتاز قرآن، استاد وحید خزایی از قاریان بین المللی، سعید محمدخان از مدیران و قاریان ممتاز غرب تهران، و شرهنگ حمیدرضا سهیلی جانشین حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس ارتش و رحیم قربانی رئیس سازمان قرآن و عترت بسیج سپاه تهران حضور داشتند.

12 سال زیر نظر ساواک بودیم

همسر شهید در این دیدار با اشاره به ویژگی‌هایی از شهید عنوان کرد: شهید از بچگی پدر مادرش را از دست داد و پیش عمه‌اش زندگی کرد. درس را تا کلاس دهم ادامه داد و وارد دانشکده افسری در تهران شد. بعد از سه سال تحصیل در قسمت زبان، نمره ممتاز آورد و به این واسطه بورسیه آمریکا گرفت.

وی به ماجرای ازدواجش با شهید پرداخت و ادامه داد: ما باهم همسایه بودیم که ایشان از من خواستگاری کرد. بعد از ازدواج باهم به شیراز رفتیم. سال ۱۳۴۰ دخترم و ۱۳۴۱ پسرم به دنیا آمد. مدتی بعد وقتی وارد گارد شاهنشاهی رفت ما به تهران برگشتیم. در مدتی که در گارد کار می‌کرد ساواک ما را خیلی اذیت کرد. هر جا می‌رفتم احساس می‌کردیم کسی از ساواکی‌ها دنبال ماست. ۱۲ سال تمام زیر نظر ساواک بودیم، برادران من هم ارتشی بودند و ساواک تمام خانواده ما را متلاشی کرد.

همسر شهید درباره کتابت قرآن توسط همسرش گفت: در سفری که به قم و حرم حضرت معصومه (س) داشتیم به دیدن موزه قرآن رفتیم، آنجا وقتی قرآن‌های کتابت شده را دیدیم به شریف گفتم تو هم می‌توانی قرآن کتابت کنی. وقتی به خانه برگشتیم تصمیم گرفت این کار را انجام دهد. از سال ۱۳۴۷ تا سال ۱۳۵۸ شروع به نوشتن قرآن کرد. خودش گفته بود قرآن که تمام شود عمر من هم تمام می‌شود که دقیقا همین اتفاق هم افتاد. سال ۱۳۵۸ شریف در بانه به شهادت رسید و بعد از یک هفته خبر شهادتش را برای ما آوردند.

برای ارتباط و طرفه با خدا قرآن کتابت کنید

وی ادامه داد: شهید بسیار اهل قرآن بود و با آیات قرآن انس زیادی داشت. هر زمان که فرصت می‌کرد قرآن می‌نوشت، اگر مسافرتی می‌رفتیم برگه‌های کتابت را با خودش می‌آورد. سفارش کرده بود که ما هم برای اینکه ارتباطمان با خدا ۲ طرفه شود قرآن بنویسیم.

همسر شهید درباره ویژگی‌های قرآن کتابت شده گفت: صفحات قرآن به صورت برگه‌ای بود بعد از شهادت به آن را به بنیاد شهید بردم و به صورت مجلد درآوردیم.

وی بیان کرد: شهید اشراف بسیار خوش قلب و مهربان بود و با زیردستانش نیز با مهربانی و عطوفت رفتار می‌کرد. در مقابل زیردستان خودش را کوچک می‌دید و بین آدم‌های آن زمان اصلا شبیه گاردی‌ها نبود.

از شهید اشراف به عنوان اولیا الله یاد می‌کنند

سرهنگ حمیدرضا سهیلی جانشین سازمان حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس ارتش جمهوری اسلامی ایران نیز درباره این شهید گفت: کسانی که شاگردان شهید در ارتش بودند از ایشان به عنوان اولیا الله یاد می‌‎کنند. کسی که، چون استاد مرکز پیاده بود روی دادن نمره دقت زیادی داشت. در مرکز آموزش عالی ارتش نمره اهمیت زیادی داشت و گاه یک نمره باعث می‌شد فردی بورسیه خارج از کشور بگیرد. ایشان تا زمان مدیریت هیچ شکایتی نداشت. باید این را در نظر بگیریم او در لحظه‌ای شهید شد که هنوز شهید و شهادت مثل امروز قداست نداشت. ۱۱۳ تفر ارتشی حکم اعدام گرفتند و این امار قابل توجه است.

امام به ارتش اعتماد داشت

استاد خواجه پیری نیز در صحبت‌های به جان فشانی‌های نیرو‌های ارتش و کمک آنان به انقلاب اشاره کرد و گفت: دلیل اینکه امام ارتش را منحل نکرد به خاطر اعتمادی بود که به ارتشیان داشت. منافقین تلاش کردند امام را راضی به انحلال ارتش کنند و شاید جو انقلابی جامعه هم چنین چیزی را میپذیرفت به خاطر دل خونی که از ارتش شاهنشاهی داشتند، اما امام ذاتا به ارتش اعتقاد داشتند و ارتش هم به موقع همراه امام شد و به شاه پشت کرد.

همسر شهید در پایان این دیدار در توصیه‌ای به مردم گفت: مردم هیچ وقت عقیده و ایمانشان به جمهوری اسلامی را از دست ندهند ایمانشان را محکم نگه دارند. حقیقتا این نظام خیلی زحمت کشیده و خیلی شهید داده است هر زمان یاد شهدا می‌افتم اشک از چشمانم جاری می‌شود. اینکه امروز راحت در خانه نشستیم از زحمات شهدا است.

انتهای پیام/ ۱۴۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

همسر شهید گاردشاهنشاهی: قدر نظام جمهوری اسلامی را بدانید/ کتابت قرآن توسط شهید اشراف طی ۱۰ سال بیشتر بخوانید »

کمک ضرب العجلی شهید انتظامی به خانواده آواره افغانستانی

روایتی از دغدغه‌مندی شهید سلیمانی نسبت به خانواده شهدا/ کمک فوری شهید کرم‌پور به خانواده آواره افغانستانی


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، جمعی از اعضای جامعه قرآنی به نیابت از قاریان، حافظان و فعالان قرآنی در راستای برنامه کمیته شهدای قرآنی و دیدار‌های هفتگی با خانواده شهدا به دیدار خانواده شهید فرماندهی انتظامی «پرویز کرم‌پور» رفتند.

در این مراسم «رحیم قربانی» رئیس سازمان قرآن و عترت بسیج سپاه تهران، «بهروز یاری‌گل» از اساتید و پیشکسوتان قرآن کشور و «محمد انجم‌شعاع» مدیر عامل اتحادیه کشوری موسسات و تشکل‌های قرآن و عترت حضور داشتند.

توجه عجیب حاج قاسم به خانواده شهدا

انجم شعاع در این دیدار با اشاره به جایگاه خانواده شهدا و اجر خدمت به این خانواده‌ها اظهار داشت: شبی در عالم خواب شهید حاج قاسم سلیمانی را دیدم که در حال فعالیت برای سالگرد خودش است، گفتم شما چرا کار می‌کنید این وظیفه ماست که برای مراسم شما کار کنیم، ایشان گفت من این فرصت خدمت به شهدا را از دست نمی‌دهم. جالب است که ایشان داشت برای خودش کار انجام می‌داد.

وی با بیان خاطراتی از حاج قاسم سلیمانی ادامه داد: ایشان سال‌های آخر عمرشان عکس شهدا را جمع کرده بود و اصرار داشت در اتاقی بخوابد که عکس شهدا را نصب کرده‌اند. یک دفترچه داشت و نشانی و تلفن شهدایی را که با او کار کرده بودند در آن ثبت کرده بود و در آن دفترچه هر نکته‌ای درباره خانواده‌های این شهدا بود مثلا اگر فرزندی داشت بی تابی پدر را می‌کرد نوشته بود. بار‌ها او خودش از میدان جنگ تماس می‌گرفت و پیگیر کار و احوال این فرزندان شهدا بود. مادر شهیدی را پیدا کرده بود که داخل غار زندگی می‌کرد و گه گاه با او تماس می‌گرفت. یکبار در سوریه بود که به دوستانش گفت تلفنی جور کنید تا جویای احوال این مادر بشوم. وقتی زنگ زد خیلی دیر وقت بود، همین که تلفن بوق خورد و مادر گوشی را برداشت انگار حاج قاسم تازه متوجه شد دیروقت تماس گرفته، هیچ حرفی نزد، اما مادر متوجه شد چه کسی تماس گرفته، همان پشت تلفن به حاجی گفت زنگ زدی، ولی بدموقع زنگ زدی. حاج قاسم خیلی حواسش به خانواده شهدا بود. امروز شهدا دستشان بازتر از هر روزی است.

استاد یاری گل نیز در خلال صحب‌ها تاکید کرد: ما در این سال‌ها نتوانستیم کاری برای شهدا بکنیم و این دیدار‌ها در مقابل کار بزرگی که شهدا و خانواده‌هایشان انجام دادند، چیزی نیست.

جارو کشیدن جلسات قرآن خانه با پرویز بود

پدر شهید کرم‌پور در صحبت‌هایی اظهار داشت: ۲۵ سال است که در خانه ما جلسات قرآن برگزار می‌شود. پرویز از کودکی هر بار که جلسه قرآنی برگزار می‌شد از مادرش می‌خواست کار جارو کشیدن خانه را به او بدهد.

وی ادامه داد: سالی که شهید شد خودش به کربلا رفت و ما را هم مشهد برد. در مشهد به من گفت پدر مرا دعا کن، گفتم ما همیشه برای تو دعا می‌کنیم. همیشه عاشق شهادت بود، شب عروسیش دست همسرش را گرفت و به گلزار شهدا برد، گفتم پسرم این کار را نکن، گفت این بچه‌ها هم روزی پدر داشتند و شاد زندگی می‌کردند درست نیست در روز‌های شادیمان یادشان نباشیم.

پدر شهید انتظامی گفت: حاج قاسم که شهید شد خیلی گریه کرد، می‌گفت او سال‌ها در بیابان‌ها جنگید، او برای دنیا نمی‌رفت برای همین لایق شهادت بود.

ادای نذر تاسوعا با شهادت

مادر شهید در صحبت‌هایی عنوان کرد: تاسوعای هر سال نذری می‌داد، دوم محرم که مصدوم شد چند روز در بیمارستان بود و بعد به شهادت رسید، درست روز تاسوعا او را به خاک سپردیم.

وی درباره فعالیت‌های قرآنی شهید گفت: تازه در وقت تشییع جنازه متوجه شدیم چند جز قرآن را حفظ است. چیزی در این باره نمی‌گفت و بعد‌ها فهمیدیم مقام‌هایی هم در رده انتظامی داشته است. عاشق شهدا بود، هر وقت شهید می‌آوردند خودش را می‌رساند. چندباری در قرعه کشی مکه برنده شد که خودش نرفت و پدرش را فرستاد.

کمک ضرب العجلی شهید انتظامی به خانواده آواره افغانستانی

دوست شهید در ادامه صحبت‌های خانواده بیان داشت: پرویز هم رزمی کار و هم خیلی خوش خنده بود. در بحث ورزشی همیشه دوستان را جمع می‌کرد. انسان اخلاق مداری بود و هیچ گاه تندی و عصبانیتش را ندیدیم. در بحث کمک رسانی امدادگر بود. در همین کوچه خانه پدرش یکی از اتباع افغانستان صاحبخانه جوابش کرد و وسایلش را به خیابان ریخت، پرویز وقتی متوجه شد چهار پنج ساعته پول جمع کرد و برایشان سرپناهی تهیه کرد.

به گزارش مجاهدت از دفاع‌پرس، ستوان پرویز کرم‌پور در کلانتری قلهک مشغوول به کار بود که در جریان یک نزاع خانوادگی برای کمک به فرزند خانواده مذکور، خود را به میان آتش انداخت که موجب مصدومیت شدید او شد. وی پس از چند روز بستری در بیمارستان، شهریور سال ۱۳۹۹ به شهادت رسید.

انتهای پیام/ ۱۴۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

روایتی از دغدغه‌مندی شهید سلیمانی نسبت به خانواده شهدا/ کمک فوری شهید کرم‌پور به خانواده آواره افغانستانی بیشتر بخوانید »