حسین شریعتمداری

قطب‌نمای زندگی آیت‌الله رئیسی همواره به سمت خدا و خدمت به مردم بوده است

قطب‌نمای زندگی آیت‌الله رئیسی همواره به سمت خدا و خدمت به مردم بوده است



مدیر مسئول روزنامه کیهان گفت: همه کسانی که آیت‌الله رئیسی را می شناسند به خوبی می دانند که عقربه قطب‌نمای زندگی ایشان به سمت خداوند تبارک و تعالی بوده است و دغدغه مردم را داشته‌اند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، حسین شریعتمداری که یکشنبه شب در گفت وگوی تلویزیونی با اشاره به برخی اخبار و گزارش های ضد و نقیض از حادثه سقوط بالگرد حامل رئیس جمهور و همراهان وی افزود: این اخبار دغدغه ها را بیشتر کرد و خوشبختانه تذکرات کافی داده شد که مردم خبرها را فقط از کانال های رسمی و شناسنامه دار دنبال کنند.

وی با بیان اینکه، این اتفاق، اتفاق سختی است، گفت: خبر این سانحه که به مردم رسید همه دست ها به دعا بلند شده و اشک ها به گونه ها دوید و در همان حال شاهد بودیم که ندای ملکوتی «امن یجیب» و دعای توسل مردم در فضای کشور پیچید.

مدیر مسوول روزنامه کیهان اظهار امیدواری کرد که انشا الله هر چه زودتر شاهد اخبار خوشی از سلامت رئیس جمهور محترم و همراهان وی باشیم.

شریعتمداری با ذکر خاطره ای از آیت الله رئیسی هنگامی که وی متولی حرم مطهر حضرت امام رضا(ع) بودند، افزود: آقای رئیسی می گفتند که هر شب همه آن مواردی که به نظرم می رسد باید انجام بدهم را یادداشت برداری و یک لیست تهیه و سپس فردا صبح خدمت امام رضا(ع) سلام عرض می کنم.

شریعتمداری ادامه داد: ایشان در نگاهی لطیف و خداپسندانه به امام رضا(ع) عرض می کردند یا امام رئوف دستور شما این است که ما تدبیر کنیم، بنابراین بنده در حد بضاعت خود تدبیر کردم اما تقدیر با خداوند تعالی، از این رو از شما می خواهم که آن چیزهایی را که بنده نوشتم و لازم است انجام دهم زمینه انجام آنها را فراهم کنید و آن بخش هایی که نباید انجام دهم و به مصلحت نیست را از لیست و بلکه از پیش راه جدا کنید.

وی همچنین گفت: همه کسانی که آیت الله رئیسی را می شناسند به خوبی می دانند که عقربه قطب نمای زندگی ایشان به سمت خداوند تبارک و تعالی بوده و دغدغه مردم را داشته اند و انشاالله که به سلامت برمی گردند.

بالگرد حامل رئیس‌جمهور روز یکشنبه ۳۰ اردیبهشت ماه حین بازگشت از افتتاح سد «قیز قلعه سی» در منطقه جنگلی دیزمار بین روستای اوزی و پیر داوود دچار سانحه شد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

قطب‌نمای زندگی آیت‌الله رئیسی همواره به سمت خدا و خدمت به مردم بوده است بیشتر بخوانید »

فیلم/ روایت شریعتمداری از تفاوت آشوبگران و داعشی‌ها

تشکر از دادستان محترم و یک پرسش!



اولویت برخورد قاطع و پشیمان‌کننده با جرایم سازمان‌یافته و عوامل پشت صحنه پدیده کشف حجاب نباید مانع مقابله با خانم‌های کشف حجاب‌کننده‌ای باشد که اکثریت قریب به اتفاق آنها از پشت صحنه ماجرا بی‌خبرند…

به گزارش مجاهدت از مشرق، حسین شریعتمداری طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:

۱- دیروز جناب آقای موحدی آزاد، دادستان محترم کل کشور در نشستی با حضور معاونان دادستان کل و قضات و دادیاران دیوان عالی کشور، ضمن بیان این نکته که «‌کلیات طرح نور فراجا مورد تایید است و از اقدامات قانونی آنان حمایت می‌کنیم‌»، تاکید کردند که: «‌باید اولویت با جرایم سازمان‌یافته در فضای حقیقی و مجازی در حوزه عفاف و حجاب باشد». تأیید طرح نور فراجا و تاکید بر اولویت برخورد با جرایم سازمان‌یافته، از حساسیت دادستان محترم نسبت به پدیده پلشت کشف حجاب و ضرورت مقابله با آن حکایت می‌کند که به حق قابل تشکر و تقدیر است. اما، با توجه به انتقادات منطقی و مستندی که بر لایحه موسوم به حجاب و عفاف وارد است و به وضوح از ناکارآمدی و پیامدهای سوء آن در صورت تصویب حکایت می‌کند، پرسشی نیز از جناب ایشان در میان است که طرح آن را با عرض پوزش و فقط برای درک بهتر نظر دادستان محترم، خالی از فایده نمی‌دانیم. بخوانید!

۲- حجت‌الاسلام والمسلمین جناب موحدی آزاد بر اولویت برخورد با جرایم سازمان یافته در حوزه عفاف و حجاب تاکید فرموده‌اند، که منطقی نیز هست و به قول حضرت آقا «مسئله‌ حجاب تبدیل شده به یک چالش و بر کشور ما تحمیل شده، این را تحمیل کردند. کسانی نشستند نقشه کشیدند، برنامه‌ریزی کردند که حجاب بشود یک مسئله در کشور ما، در حالی‌ که چنین مسئله‌ای در کشور وجود نداشت، مردم با شکل‌های مختلف داشتند زندگی می‌کردند». از این روی همان‌گونه که دادستان محترم تاکید کرده است، باید هم برخورد قاطع با دست‌های پشت‌پرده و جرایم سازمان‌یافته در اولویت باشد. و اما پرسش آمیخته به دغدغه‌ای‌ نیز در میان است و آن، این که مبادا منظور از اولویت برخورد با جرایم سازمان‌یافته، به معنا و مفهوم بی‌توجهی و رها کردن مقابله با کشف حجاب در انظار و اماکن عمومی باشد! این سؤال از آنجا مطرح است که متاسفانه در ماده ۴۹ لایحه موسوم به عفاف و حجاب، به گونه‌ای غیرقابل توجیه و در مغایرت آشکار با احکام شرعی و قوانین جاری کشور، مقابله با حکم شرعی و قانونی کشف حجاب نادیده گرفته شده است.

۳- پیش از این در یادداشتی با عنوان «‌فاجعه برجام در انتظار لایحه عفاف‌»! به این نکته اشاره کرده و آورده بودیم:

«‌در ماده ۴۹ لایحه عفاف و حجاب آمده است «‌هر زنی در انظار عمومی، معابر یا اماکن عمومی که نوعاً در منظر نامحرم است، اعم از فضای حقیقی یا مجازی کشف حجاب کند، به نحوی که چادر یا مقنعه یا روسری یا شال و امثال آنها بر سر نداشته باشد، در مرحله اول از طریق سامانه‌های هوشمند فرماندهی انتظامی جمهوری اسلامی ایران (فراجا) با تطبیق با سایر بانک‌های اطلاعاتی اطمینان‌آور احراز هویت قطعی مرتکب، معادل یک دوم حداکثر جزای نقدی درجه هشت جریمه و لیکن اخذ جریمه مذکور به مدت ۳ سال معلق می‌شود و با استفاده از سامانه‌های هوشمند یا پیامک یا پست به وی اعلام می‌شود. در صورت تکرار در مدت تعلیق جریمه (مرتبه دوم‌) علاوه‌بر اخذ جریمه مرتبه اول، معادل حداکثر جزای نقدی درجه هشت جریمه و از طرق مذکور به وی اعلام می‌شود، در مرتبه سوم توسط مرجع قضائی به جزای نقدی درجه شش و در مراتب بعدی به جزای نقدی درجه پنج محکوم می‌شود. در صورت تکرار بیش از چهاربار، مرتکب به مجازات تکرار جرم موضوع ماده ۳۷ این قانون، غیر از حبس محکوم می‌گردد»!… یک بار دیگر متن این ماده را بخوانید! پلیس از برخورد قانونی با کشف حجاب که «‌جرم مشهود» است و باید بلافاصله از آن جلوگیری کند، منع شده است! و به جای آن باید پس از مشاهده کشف حجاب از کشف حجاب‌کننده عکس بگیرد و خانم کشف‌حجاب‌کننده را از طریق سامانه‌ها شناسائی کند و سپس به او پیامک بزند و در نهایت خانم کشف‌حجاب‌کننده به جریمه نقدی محکوم خواهد شد و مطابق این ماده «‌اخذ جریمه مذکور به مدت ۳ سال معلق می‌شود و با استفاده از سامانه‌های هوشمند یا پیامک یا پست به وی اعلام می‌شود »! و… یعنی پول بده و کشف حجاب کن! و تازه این جریمه هم ۳ سال به حالت تعلیق خواهد بود! و…«‌تا نوشدارو آید، سهراب مرده باشد»!

گفتنی است اشکالات جدی لایحه عفاف و حجاب تنها محدود به ماده یاد شده نیست و امید است این لایحه که نه فقط در پیشگیری از کشف حجاب ناکارآمد است، بلکه ترویج‌کننده این پدیده پلشت نیز هست، از اساس کنار گذارده شود.

۴- و اما، اولویت برخورد قاطع و پشیمان‌کننده با جرایم سازمان‌یافته و عوامل پشت صحنه پدیده خانمانسوز کشف حجاب نباید مانع مقابله با خانم‌های کشف حجاب‌کننده‌ای باشد که اکثریت قریب به اتفاق آنها از پشت صحنه ماجرا بی‌خبرند و به قول حکیمانه و پدرانه حضرت آقا: «‌بنده اطمینان دارم که بانوان کشورمان، حتّی کسانی که یک مقداری هم در زمینه حجاب سهل‌انگاری‌هایی دارند، اینها دلبسته‌ اسلامند، دلبسته نظامند، بارها هم این را ما گفته‌ایم. به این چشم بایستی به زن‌های ما نگاه کرد. امّا خب این قضیّه‌ حجاب را بایستی رعایت بکنند، همه باید رعایت کنند».

۵- گفته‌اند – و عاقلانه نیز هست- که «‌در مثل مناقشه نیست» در کلام خدا هم آمده است «‌یضْرِبُ اللهُ الاَمْثَالَ للنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یتَذَکرُونَ… خدا برای مردم مثال می‌آورد تا دریابند». حالا به عنوان مثال، اشاره به پدیده ویرانگر و تباه‌کننده توزیع مواد مخدر می‌تواند گره‌گشا باشد. بدیهی است که در این میان باید مبارزه با واردکنندگان کلان و قاچاقچیان اصلی مواد مخدر و مقابله سخت با آنها در اولویت باشد. اما، آیا می‌توان به بهانه مبارزه با عوامل اصلی (پشت صحنه‌)، از مقابله با عوامل میدانی خودداری کرد و جمعیت معتادان را به حال خود رها ساخته و برای نجات آنها از این بلای خانمانسوز دست به اقدامی نزد؟! جمعیت معتادان بی‌آن که بدانند و یا بخواهند قربانیان اصلی مواد مخدر و سرانگشت قاچاقچیان کلان هستند و اگر از این بلای فلاکت‌بار رها شده و آلوده به مواد مخدر نباشند، از قاچاقچیان اصلی و توطئه‌گران بیرونی کار چندانی ساخته نیست.

۶- رهبر معظم انقلاب در بیانی کارشناسانه می‌فرمایند «‌در این قضیّه‌ای که امروز در کشور مطرح است – مسئله‌ حجاب- دخالت بیگانگان واضح بود،‌ آشکار بود. از بیرون، در این دستگاه‌های ارتباط جمعی و انواع و اقسام رسانه‌ها، در این قضیّه دمیده شد. حالا یک عدّه هم در داخل البتّه کمک کردند، امّا عمده، از بیرون این کار هدایت شد و فکر شد و دنبال شد؛ به این توجّه بشود. خود بانوان ما، خود زنان عاقل و فهمیده ما به این نکته توجّه کنند که این قضیّه را دشمن دارد از بیرون دنبال می‌کند. طبق آنچه در گزارش‌های قابل اعتماد به ما رسید، بعضی‌ها را استخدام کردند که بیایند در جامعه هنجارشکنی کنند، حرمت حجاب را بشکنند. خب باید بانوان ما و کسانی که در این قضیّه فکر می‌کنند، حرف می‌زنند، به این نکات توجّه کنند. وقتی ما می‌بینیم دست بیگانه در قضیّه‌ای دارد عمل می‌کند، خب باید مواضعمان را متناسب با همین قرار بدهیم که به آن بیگانه کمک نکنیم‌».
آیا پیشگیری از کشف حجاب در انظار و اماکن عمومی، کمک‌رسانی و یاری به زنان کشف‌حجاب‌کننده و اقدامی خداپسندانه و بشردوستانه برای نجات آنها نیست؟!

۷- و بالاخره با شناختی که از حجت‌الاسلام والمسلمین جناب آقای موحدی آزاد در دست است و با توجه به جایگاه رفیع و حساس ایشان، تردیدی نیست که مقصود حضرت ایشان از اولویت برخورد با جرایم سازمان‌یافته و پشت صحنه ماجرای (به قول حضرت آقا چالش تحمیلی حجاب‌) بی‌توجهی به نجات دختران و زنان کشف‌حجاب‌کننده از چنگال این پدیده پلشت نیست.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تشکر از دادستان محترم و یک پرسش! بیشتر بخوانید »

نامعادله «کلوخ و سنگ» برای اتحادیه اروپا پشیمان‌کننده است!

پرسشی دوستانه از وزیر امور خارجه



اکنون این پرسش دوستانه از وزیر محترم امور خارجه کشورمان در میان است که با وجود شواهد مورد ‌اشاره، چرا در مذاکره با وزیر خارجه عربستان به «‌تکرار بازی لغو شده، در زمانی دیگر»! اشاره کرده‌اند؟!

به گزارش مجاهدت از مشرق، حسین شریعتمداری طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:

۱- این روزها، خودداری تیم فوتبال الاتحاد عربستان از حضور در ورزشگاه نقش جهان اصفهان و بازی با تیم سپاهان که قرار بود در چارچوب هفته دوم مرحله گروهی رقابت‌های لیگ قهرمانان آسیا برگزار شود، به رخدادی خبرساز و پرحاشیه تبدیل شده است. درباره علت خودداری تیم الاتحاد عربستان از انجام این دیدار، گمانه‌های نسبتاً فراوانی مطرح شده است و هنوز هم بر دامنه این گمانه‌ها افزوده می‌شود. و اما، آنچه در این وجیزه مورد نظر است، اظهارات دیروز برادر عزیزمان جناب آقای امیرعبداللهیان، وزیر محترم امور خارجه کشورمان است که از مذاکره تلفنی با همتای عربستانی خود خبر داده و اعلام کرده‌اند که قرار است این بازی در زمان دیگری تکرار شود! در این خصوص ضمن تاکید بر مدیریت موفق و برجسته جناب امیرعبداللهیان به عنوان مسئول سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، ‌اشاره به چند نکته را ضروری می‌دانیم. بخوانید!

۲- گفته می‌شود – و برخی از شواهد نیز حاکی از آن است- که وجود سردیس شهید قاسم سلیمانی در محوطه ورزشگاه نقش جهان علت خودداری تیم الاتحاد از حضور در ورزشگاه و انجام مسابقه بوده است! این گمانه در میان گمانه‌های مختلفی که مطرح شده است پُر تکرارترین گمانه است. و البته گمانه‌های دیگری نیز در میان است، نظیر استفاده هواداران تیم سپاهان از فشفشه و ترقه برای تشویق تیم مورد علاقه‌شان بوده است. این گمانه با توجه به متداول بودن آتش‌بازی و استفاده هواداران یک تیم از فشفشه و ترقه در بسیاری از بازی‌ها، نمی‌تواند بهانه قابل قبولی باشد.

۳- اگر بهانه الاتحاد برای لغو بازی دوشنبه شب، نصب سردیس سردار پُرافتخار -نه فقط ایران اسلامی بلکه جهان اسلام و تمامی ملت‌های مظلوم- باشد! باید گفت که نصب تابلو، بنر، تندیس و سردیس قهرمانان ملی یک کشور در ورزشگاه‌ها نیز، اقدامی رایج و پذیرفته شده است کما این که در عربستان نیز به هنگام برخی از مسابقات فوتبال، تابلوهای بزرگی از ملک عبدالعزیز و حتی بن‌سلمان در محوطه ورزشگاه نصب می‌شود، چه رسد به سردیس سردار سلیمانی عزیز و قهرمان بی‌بدیل مبارزه با تروریسم و ناجی ملت‌های مظلوم و محروم از پنجه خون‌آلود تروریست‌ها.

۴- و بالاخره، اگر سردیس شهید سلیمانی، سردار پُرافتخار اسلام و شخصیتی بسیار فراتر از قهرمان ملی ایران، بهانه خودداری تیم الاتحاد از حضور در بازی دوشنبه شب نبوده است، با توجه به طرح این گمانه در گستره بین‌المللی، الاتحاد می‌توانست با صدور بیانیه و یا انجام یک مصاحبه و… این گمانه را رد کند! ولی نه تنها این گمانه را نفی نکرده است بلکه شواهد فراوان دیگری نیز از واقعی بودن گزاره یاد شده حکایت می‌کند.

۵- اکنون این پرسش دوستانه از وزیر محترم امور خارجه کشورمان در میان است که با وجود شواهد مورد ‌اشاره، چرا در مذاکره با وزیر خارجه عربستان به «‌تکرار بازی لغو شده، در زمانی دیگر»! اشاره کرده‌اند؟! اگر آن‌گونه که شواهد یاد شده نشان می‌دهند تیم الاتحاد به علت وجود سردیس شهید سلیمانی بازی را ترک کرده باشد، نه فقط لیاقت تکرار بازی را ندارد بلکه باید برای همیشه از حضور در ایران و بازی با تیم‌های ایرانی در هر کجای دنیا محروم شود. سردار سلیمانی امضای حضرت بقیهًْالله ارواحنا له الفداء و امام خمینی و امام خامنه‌ای و ملت ایران پای شناسنامه و هویت انقلاب اسلامی است. شهیدی که به دست شرورترین آدم‌نما(!) در جهان امروز به شهادت رسیده است. سرداری که تا آخرین نفس از جان و مال و نوامیس ملت‌ها (صرفنظر از دین و مذهب آنها و حتی مردم عربستان‌) دفاع کرده است و…

۶- ممکن است برادر عزیزمان جناب امیرعبداللهیان بفرمایند که هنوز علت خودداری تیم الاتحاد از انجام مسابقه به درستی روشن نبوده است! که باید گفت؛ اولاً شواهد فراوانی از اعتراض آنها به وجود سردیس شهید سلیمانی در محوطه ورزشگاه حکایت می‌کند و ثانیاً برفرض که ترک بازی از سوی الاتحاد علت دیگری داشته است! در هر دو صورت، اعتراض به سردیس شهید سلیمانی یکی از گمانه‌ها و حتی اصلی‌ترین آنها بوده است، بنابراین چرا جناب امیرعبداللهیان به این نکته حیاتی توجه نکرده‌اند و پیش از روشن شدن موضوع، درباره آن اظهار نظر کرده‌اند؟! انتظار آن بود که جناب ایشان در اعلام نظر عجله نمی‌کردند و در همان حال با صراحت اعلام می‌کردند، اگر ترک بازی به علت وجود سردیس شهید سلیمانی بوده است برای همیشه بازی تیم‌های ایرانی با تیم الاتحاد را نه فقط در ایران بلکه در همه نقاط جهان تحریم می‌کنیم.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

پرسشی دوستانه از وزیر امور خارجه بیشتر بخوانید »

‌روزی شعار کل جهان می‌شود علی(ع)

آسمان پای پیاده به غدیر آمده بود!



غدیر واقعه‌ای نیست که روز هجدهم ذیحجه سال ۱۰ هجری اتفاق افتاده و تمام شده باشد. غدیر نقشه راه اسلام برای همیشه است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، حسین شریعتمداری طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:

۱- سال دهم هجرت است. چند روز است که مراسم حج به پایان رسیده و حالا جماعت به سوی شهرهای خویش رهسپارند. پیامبر خدا(ص) در میان آنهاست. شمار جماعت نزدیک به یکصد و بیست هزار نفر است. شوق بازگشت به شهر و دیار با غمی سنگین به هم آمیخته است.

پیامبر خدا(ص) در موسم حج آن سال از رحلت خود خبر داده است و دلشوره عجیبی بر دل‌ها نشسته که سرنوشت اسلام بعد از رحلت رسول خدا به کجا می‌انجامد. شمار فراوانی از جماعت، ‌اشارات صریح رسول خدا(ص) درباره امامت و جانشینی علی‌(ع) را به خاطر داشتند ولی نگران که مبادا ‌اشارات یاد شده، نادیده گرفته شود!… کاروان چند وادی را پشت سر گذاشته و حالا به صحرای خشکی به نام «‌جحفه» رسیده است که غیر از چند درخت تنومند بیابانی و ریگ‌های سوزان چشم‌انداز دیگری ندارد.

رسول خدا(ص) به ناگاه فرمان توقف می‌دهد؛ آنها که جلوتر رفته‌اند بازگردند و آنان که حاضرند توقف کنند تا پشت سر مانده‌ها از راه برسند. چه اتفاقی افتاده است؟! کسی نمی‌داند.

۲- آنها که نزدیک‌ترند می‌بینند که پیامبر خدا(ص) چشم‌ها برهم نهاده و دانه‌های عرق بر پیشانی مبارکش نشسته است، حالتی که هنگام نزول وحی به رسول خدا دست می‌داد… «یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَبِّکَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاس… ای پیامبر! آنچه را از جانب خدا بر تو نازل شده [به مردم] ابلاغ کن و اگر چنین نکنی اصلا رسالت خود را به جای نیاورده‌ای و خدا تو را از (شر) مردم نگه می دارد»… چه پیامی در میان است که اگر ابلاغ نشود، انگار رسالت پیامبر خدا و آن همه رنج و مرارت بی‌ثمر بوده است؟!…

از جهاز شتران منبر بلندی ساخته می‌شود. پیامبر اکرم‌(ص) دست علی‌بن ابیطالب‌(ع) را به دست می‌گیرد و بر فراز منبر می‌برد و پیام خدا را به جماعت ابلاغ می‌کند. ایهاالناس من کنت مولاه فهذا علی مولاه (و این سخن را سه بار تکرار می‌فرماید) اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله… ای مردم هر کس را که من رهبر او هستم این علی رهبر اوست. خدایا هر کس او را دوست بدارد دوستش بدار و هر کس او را دشمن بدارد، دشمنش بدار و هر کس او را یاری کند، یاریش بنما و هر کس او را خوار سازد، خوارش کن‌».

۳- جماعت، گروه گروه خود را به علی می‌رسانند و انتخاب او را به امامت و جانشینی پیامبر خدا تبریک می‌گویند. ماجرا اما، هنوز تمام نشده است. پس از اعلام جانشینی علی‌(ع) پیام وحی دیگری می‌رسد و رسول خدا(ص) بر جماعت می‌خواند «الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِن دِینِکُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِینا… امروز، کافران از (زوال) آیین شما، مأیوس شدند بنابراین از آنها نترسید! و از (مخالفت) من بترسید! امروز، دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان دین شما پذیرفتم‌».

چرا خداوند متعال پس از انتخاب علی‌(ع) به جانشینی پیامبر، تاکید می‌کند که امروز، دین شما را کامل و نعمت را بر شما تمام کرده‌ام و راضی شده‌ام که اسلام دین شما باشد؟ این به آن معنی است که اگر علی برای جانشینی پیامبر خدا و امامت امت برگزیده نشده بود، دین خدا نه فقط کامل نشده بود، بلکه امیدی به تداوم آن نیز نبود! چرا؟!

۴- اکنون سخن از یک نکته بسیار بدیهی در میان است و آن، این که اگر قرار است جامعه بر اساس آموزه‌ها و تعالیم اسلام اداره شود -که باید این‌گونه باشد- تشکیل حکومت بر پایه احکام الهی اسلام ضروری است و در غیر این‌صورت، انگار اسلام عزیز و بعثت پیامبر خدا(ص) فقط یک واقعه برای ثبت در تاریخ بوده و ادامه آن مورد نظر نبوده است! و از سوی دیگر، تشکیل حکومت بر پایه اسلام نیازمند بر خورداری از حاکمی است که اولاً؛ از مبانی اسلام «آگاهی کامل» داشته باشد و ثانیاً؛ به معنای واقعی کلمه «‌عادل‌» باشد. این دو ویژگی «‌آگاهی کامل‌» و «عدالت کامل» از ویژگی‌های پیامبران و امامان است و این دو ویژگی باید از جانب خداوند تبارک و تعالی مورد تأیید قرار گرفته باشد چرا که اگر این‌گونه نباشد، مردمان در شناخت امام به بیراهه می‌روند و از اختلاف و چندگانگی سر بر می‌آورند.

۵- اتفاق سرنوشت‌ساز روز غدیر که اگر نبود، ادامه اسلام ناممکن بود، انتصاب امام علی‌(ع) به حاکمیت و جانشینی پیامبر اعظم است. امام راحل(ره) ما می‌فرمود: «‌ولایتی که در حدیث غدیر است به معنای حکومت است، نه به معنای مقام معنوی» و تاکید می‌کنند که «‌بنابراین، نباید حدیث غدیر را این‌گونه حساب کنیم که می‌خواهد یک معنویتی را برای حضرت امیر(ع) یا یک شأنی برای ایشان ایجاد کند، بلکه این حضرت امیر است که غدیر را به وجود آورده است، مقام شامخ اوست که اسباب این شده که خدای تبارک و تعالی او را حاکم قرار بدهد».

در کلام رهبر معظم انقلاب نیز آمده است «دو حقیقت، یعنی حقیقت نصب امیرالمومنین به‌عنوان امامت بعد از پیغمبر، و مسئله‌ پرداختن به حکومت و سیاست و امامت و اداره‌ امت بعد از پیغمبر، در مسئله‌ غدیر وجود دارد».

گفتنی است که رخداد غدیر را تمامی مذاهب چندگانه اسلامی نقل کرده‌اند و هیچیک وقوع آن و انتصاب حضرت امیر علیه‌السلام به امامت و خلافت بعد از پیامبر اکرم‌(ص) را نفی نکرده‌اند.

۶- غدیر واقعه‌ای نیست که روز هجدهم ذیحجه سال ۱۰ هجری اتفاق افتاده و تمام شده باشد. غدیر نقشه راه اسلام برای همیشه است. از امام راحل ماست که «‌این عید، نه برای این است که چراغانی و قصیده‌خوانی و مداحی بشود، اینها خوب است، اما مسئله این نیست… [‌منظور] اقامه عدل است‌» و از حضرت آقاست که «‌مسئله‌ غدیر با این مضمون والا متعلق به همه‌ مسلمان‌هاست، چون به معنای حاکمیت عدل، حاکمیت فضیلت و حاکمیت ولایت ‌الله است‌». در کلام خدا به رهبری و حاکمیت معصومین علیهم‌السلام (پیامبر خدا و امامان‌) به صراحت تاکید شده است. از جمله در سوره مبارکه نساء آمده است «‌یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ… ای کسانی که ایمان آورده‌اید از خدا و پیامبر و اولی‌الامر (اولیای امور) پیروی و اطاعت کنید». از این روی؛

الف : اولی‌الامر که خدا به اطاعت از آنها دستور داده است باید معصوم و عاری از هرگونه گناه باشند. چرا که خدای مهربان به اطاعت از کسانی که مرتکب گناه می‌شوند، دستور نمی‌دهد «‌إِنَّ اللهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ [‌۹۰ نحل‌]… خدا به عدل و احسان فرمان می‌دهد». و در آیه ۲۸ اعراف می‌فرماید «‌إِنَّ اللهَ لَا یَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ أَتَقُولُونَ عَلَی‌اللهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ… خدا به کارهای زشت فرمان نمی‌دهد. آیا چیزی را که نمی‌دانید به خدا نسبت می‌دهید؟‌».

ب: اولی‌الامر یعنی امامان معصوم‌(ع) باید به مردم معرفی شده باشند. چگونه ممکن است خداوند منّان به اطاعت از کسانی فرمان بدهد ولی آنها را معرفی نکند؟! خدای مهربان امامان را برای همیشه با نام و نشان و مشخصات به مردم معرفی کرده است. ممکن است پرسیده شود که چرا نام آنها در کلام خدا نیامده است؟ پاسخ این پرسش را از زبان مبارک امام صادق علیه‌السلام می‌آوریم؛ از حضرت ایشان‌(ع) سؤال می‌کنند به چه علت نام علی و اهل‌بیت -علیهم‌السلام- در قرآن نیامده است‌» امام علیه‌السلام با ‌اشاره به تاکید و سفارش فراوان نماز در کتاب خدا، می‌فرمایند «‌نماز هم بر پیامبر -صلی‌الله علیه وآله و سلم- نازل شده، ولی در قرآن از تعداد رکعت‌های نماز [‌و چگونگی انجام آن] حرفی به میان نیامده است‌» آیا می‌توان وجوب نماز را نفی کرد؟!

ج: اصل خلل‌ناپذیر امامت برای همیشه تاریخ در جریان است و اساساً مگر امکان دارد که خدای مهربان مردم را بدون امام و هادی معصوم رها کرده باشد؟! شاید این پرسش در میان باشد که تحقق اصل امامت در دوران غیبت حضرت امام زمان -ارواحنا لتراب مقدمه الفداء- چگونه است؟ در این باره، ابتدا به نوشته کوتاهی که سال‌های گذشته در صدر ستون «‌چشم به راه سپیده‌» خطاب به مراد غایبمان آورده بودیم ‌اشاره می‌کنیم. پاسخ همین سؤال است و بخوانید!

« تو را غایب نامیده‌اند، چون «ظاهر» نیستی، نه اینکه «حاضر» نباشی.«غیبت» به معنای «حاضر نبودن»، تهمت ناروایی است که به تو زده‌اند و آنان که بر این پندارند، فرق میان «ظهور» و «حضور» را نمی‌دانند، آمدنت که در انتظار آنیم به معنای «ظهور» است، نه «حضور» و دلشدگانت که هر صبح و شام تو را می‌خوانند، ظهورت را از خدا می‌طلبند نه حضورت را. وقتی ظاهر می‌شوی، همه انگشت حیرت به دندان می‌گزند و با تعجب می‌گویند که تو را پیش از این هم دیده‌اند. و راست می‌گویند، چرا که تو در میان مایی، زیرا امام مایی، نام تو که به میان می‌آید، صاحبدلان «دل» از دست می‌دهند و قرار از کف می‌نهند و قافله دل‌های بی‌قرار روی به قبله می‌کنند و آمدنت را به انتظار می‌نشینند…».

اصالت ولایت فقیه در رهبری جامعه و حاکمیت اسلامی نیز برگرفته از همین نگاه به غیبت امام زمان‌(عج) است. حاکمیت ولی فقیه به نیابت از مراد غایبمان است… و این قصه سر دراز دارد…

۷- با توجه به آنچه گذشت، به وضوح می‌توان گفت که غدیر شناسنامه اسلام عزیز و نقشه راه آن است. همین جا این دو بیت را در شرح جایگاه غدیر وصف‌الحال می‌دانیم؛

آسمان پای پیاده به غدیر آمده بود

زودتر از همه با این همه، دیر آمده بود

چه خبر بود؟ ! زمان لحظه حساسی بود

عرش با آن عظمت نیز به زیر آمده بود

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

آسمان پای پیاده به غدیر آمده بود! بیشتر بخوانید »

از دیده نیامده بود که از دل برود!

از دیده نیامده بود که از دل برود!



در این دوران بسیاری از آنچه امام راحل ما پیش‌بینی و آرزو کرده بود به دست خلف حاضر او به حقیقت پیوست. ایران به قدرتمندترین کشور منطقه با نقش تعیین‌کننده در عرصه بین‌المللی تبدیل شد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، حسین شریعتمداری در یادداشتی تحت عنوان « برشی از یک یادداشت کیهان، از دیده نیامده بود که از دل برود!» نوشت:

در سالروز رحلت حضرت امام -رضوان‌الله تعالی علیه- یادداشت امروز را به برشی از یک یادداشت کیهان که به همین مناسبت نوشته شده بود اختصاص می‌دهیم؛

۱- در جریان جنگ احد، هنگامی که شایعه شهادت رسول‌ خدا(ص) بر سر زبان‌ها افتاد، جماعتی از مؤمنان که با رفتن او، همه چیز را از دست رفته می‌دیدند، غمگین و دل‌پریش، پای از میدان پس ‌کشیدند و خداوند سبحان، آنان را ملامت فرمود که؛ «اگر رسول خدا(ص) رحلت کند یا به شهادت برسد، آیا به گذشته‌ها باز می‌گردید؟» و آنان که پا پس کشیده بودند، سر از شرم به‌ گریبان بردند و بر غفلت خود حسرت خوردند که آنچه ماندگار است، رسالت رسول خداست، اگر چه رفتن او نیز بر مؤمنان سخت و ناگوار است.

و سرانجام، آن روز، نه در احد، که چند سال بعد فرا رسید و رسول خدا(ص) دامن از خاک کشید و از دنیایی که هرگز به آن دل نبسته بود، رخت بربست و امت نه فقط در آن روز که برای همیشه تاریخ به سوگ او نشست و از آن روز تا به امروز، پیوسته زمزمه می‌کند که «فَمَا أَعْظَمَ الْمُصِیبَهًْ بِک حَیثُ انْقَطَعَ عَنَّا الْوَحْی وَ حَیثُ فَقَدْنَاک- چه سخت و بزرگ است مصیبت از دست دادن تو و محروم شدن ما از وحی‌…»

آن روز، جماعتی که با ظهور اسلام، حاکمیت ‌اشرافی خویش را از دست داده بودند، در این پندار که با رفتن پیامبر خدا(ص)، «پیام» او نیز خواهد رفت، و بی‌خبر از راز دلدادگی مردم به رسول‌الله(ص)، که راز ماندگاری اسلام است، دل به این توهم داده بودند که «از دل برود، هر آن‌که از دیده برفت»، اما، یاد و نام و راه او، نه فقط در میدان چشم‌ها و آویزه گوش‌ها، بلکه ‌آمیزه دل‌ها بود، از دیده نیامده بود که با رفتنش از دل‌ها برخیزد، و چنین است که از آن روز تا به امروز و از این پس نیز، خیل عظیم مسلمانان، نادیده، دل در گرو او دارند و به راهش سر می‌سپارند و هیچ صاحبدلی نیست که صاحب «دل» باشد و در آن دل، رسول خدا(ص)، نباشد».

۲- آن شب خبر رسیده بود که حال حضرت امام -رضوان‌الله تعالی علیه- به شدت رو به وخامت نهاده است. در سپاه آماده‌باش داده شده بود. دل‌ها از نگرانی به حنجره‌ها کوچ کرده بود و چشم‌ها خیس ‌اشک بود. دست‌ها به دعا بلند و هق هق‌گریه‌ها امان از دعا گرفته بود. آن شب، مسئولیت پیگیری اخبار، مخصوصاً‌ گزارش خبرگزاری‌های خارجی به نگارنده سپرده شده بود. آن روزها از موبایل و اینترنت و سایر وسایل و تجهیزات ارتباطی این روزها خبری نبود، چند خط تلفن بود و تلکس خبرگزاری‌های خارجی… با برادران سپاهی مستقر در بیت حضرت امام(ره) در تماس دائم بودیم. خبرها تلخ و ناگوار بود. ساعت ۲۲ و بیست و چند دقیقه بود که آن واقعه تلخ و دردناک اتفاق افتاد. یکی از برادران سپاهی مستقر در بیت امام، در حالی که ‌گریه امانش نمی‌داد گفت «امام رفت»…

و دقایقی بعد، تماس گرفته و گفتند قرار است خبر رحلت حضرت امام فردا منتشر شود. صبح فردا – ۱۴ خرداد- وقتی این خبر از رادیو پخش شد که «روح خدا به خدا پیوست» گویی در «صور اسرافیل» دمیده‌اند، مردم از پیر و جوان و زن و مرد و کودک بر سرزنان به خیابان‌ها ریختند و ایران سیاهپوش شد… دشمنان بیرونی که سال‌ها در انتظار آن روز بودند، زبان به شادی از کام بیرون کشیدند و خبرگزاری آسوشیتدپرس در گزارشی اعلام کرد «پایان عمر خمینی، آغاز فروپاشی جمهوری اسلامی است»!…

محل کارم را ترک کردم و به میان خیل عظیم مردم عزادار در خیابان‌ها رفتم. ساعت ۱۱ صبح بود که به محل کارم در سپاه بازگشتم. یکسره به سراغ تلکس‌های خبری رفتم… همان خبرگزاری آمریکایی آسوشیتدپرس، با ‌اشاره به حضور یکپارچه مردم در خیابان‌ها و دل‌های سوگوار و چشمان ‌اشکبار آنها، در گزارش خود آورده بود «خمینی بعد از غروب دوباره طلوع کرده است».

۳- از همان سال‌های اولیه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی برخی از محافل سیاسی و ‌اندیشکده‌های غربی با استناد به نظریه «ماکس‌وبر» بر این باور بودند که رهبری حضرت امام -رضوان‌الله تعالی علیه- از نوع رهبری «کاریزماتیک» است! که در آن، جاذبه‌های شخصی رهبر -کاریزما- عامل شیفتگی و جذب مردم به اوست و نتیجه می‌گرفتند که با رحلت امام(ره)، بنیان‌هایی که او برجای نهاده نیز از میان خواهد رفت و از دوران خمینی فقط خاطره‌ای در تاریخ باقی می‌ماند و یا تجربه‌ای از یک نوع خاص زمامداری… و حال آنکه در رهبری کاریزماتیک، «خط جاذبه» از مردم شروع می‌شود و به رهبر کاریزماتیک ختم شده و در او متوقف می‌شود و دقیقا به همین علت است که پایان عمر رهبر کاریزماتیک، آغاز روی‌گردانی مردم از بنیان‌هایی است که او آورده است چرا که جاذبه‌های رهبر کاریزماتیک، شخصی است و بعد از آنکه شخص او از میان برمی‌خیزد، عمر کانون جاذبه نیز پایان می‌پذیرد… اما در رهبری الهی، نظیر رهبری پیامبران و امامان علیهم‌السلام، خط جاذبه، اگرچه از مردم شروع شده و به سوی رهبر الهی کشیده می‌شود ولی در رهبر الهی متوقف نمی‌ماند، بلکه رهبر الهی فقط یک واسطه است و کانون اصلی جاذبه، خداوند تبارک و تعالی است که رهبران الهی مردم را به سوی او می‌خوانند و چنین است که پیامبر(ص) می‌رود، اما، «پیام» او می‌ماند و با رفتن رسول خدا(ص)، رسالت او از میان برنمی‌خیزد و…

به قول ملای رومی:

مصطفی را وعده داد الطاف حق

تو نمانی و بماند این سَبَق

۴- در فاصله کوتاهی بعد از رحلت حضرت امام(ره)، رهبری و امامت امت به بزرگمرد دیگری از سلاله پاک رسول خدا(ص) منتقل شد. انقلاب اسلامی و نظام برخاسته از آن در دوران رهبری حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای، رخدادها و حوادث بزرگی را تجربه کرد و با توطئه‌های سنگین و بی‌وقفه‌ای از سوی دشمنان تابلودار و جریانات آلوده داخلی روبه‌رو شد و در همان حال گام‌های بلندی به سوی نقطه مطلوب برداشته شد. گام‌هایی که برخی از آنها به معجزه شبیه بوده و هست.

در این دوران بسیاری از آنچه امام راحل ما پیش‌بینی و آرزو کرده بود به دست خلف حاضر او به حقیقت پیوست. ایران به قدرتمندترین کشور منطقه با نقش تعیین‌کننده در عرصه بین‌المللی تبدیل شد.

انقلاب اسلامی سراسر منطقه و بسیاری از نقاط بیرون از منطقه را فرا گرفت. تمامی قدرت‌های ریز و درشت علیه ایران اسلامی گرد هم آمدند ولی در مواجهه با تدبیر حضرت آقا و دفاع جانانه نیروهای مقاومت، شکستی مثال‌زدنی را به تجربه نشستند. انقلاب در عراق، فلسطین، لبنان، یمن و… تکثیر شد و با پرچمداری ایران اسلامی خواب راحت را از چشم دشمنان ربود. فتنه دشمن ساخته ۷۸ و سپس فتنه آمریکایی اسرائیلی ۸۸ به صحنه آورده شد و با وجود پشتیبانی آشکار و همه‌جانبه آمریکا و اسرائیل، انگلیس، فرانسه و… با رهبری و تدبیر حکیمانه و شجاعت مثال‌زدنی

حضرت آقا روبه‌رو شده و ناکام ماندند. ایران اسلامی به بزرگ‌ترین قدرت نظامی منطقه و یکی از بزرگ‌ترین قدرت‌های نظامی دنیا تبدیل شد… د. و در بسیاری از عرصه‌های علمی و تکنولوژیک در فهرست صدرنشین‌ها قرار گرفتیم و…

و همگان به چشم دیدند و با همه وجود به این حقیقت اعتراف کردند که «خامنه‌ای خمینی دیگر است»…

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

از دیده نیامده بود که از دل برود! بیشتر بخوانید »