حکمرانی مطلوب اسلامی

انکار "عقلانیت نسلی" برای مسخ دهه‌هشتادی‌ها/ سخنگوی اصلاح‌طلبان: مردم این حکمرانی را نمی‌خواهند!


محمدرضا تاجیک

پدیده “دانشجویان فحاش” در کدام مکتب رشد کردند و استادان آنها چه کسانی بوده‌اند؟!

سرویس سیاست مشرق«وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

***

 

انکار “عقلانیت نسلی” برای مسخ دهه‌هشتادی‌ها

انکار "عقلانیت نسلی" برای مسخ دهه‌هشتادی‌ها/ سخنگوی اصلاح‌طلبان: مردم این حکمرانی را نمی‌خواهند!

هادی خانیکی، از تئوریسین‌های اصلاح‌طلب به تازگی در یک مصاحبه پیرامون اغتشاشات اخیر گفته است: به نظر می‌رسد، در سال‌های اخیر در کشورمان، دچار یک نوع مواجهه مخاطره‌آمیز نسلی شده‌ایم، چراکه این نسل جدیدی که از جامعه شبکه‌ای تغذیه کرده، زندگی‌اش را در یک پارادایم جدید تعریف کرده است. این انگاره یا مدل ذهنی امروز عوض شده ولی نسل قدیم به خوبی این تغییر را نپذیرفته است.

به گزارش مجاهدت از اعتمادآنلاین، او سپس می‌افزاید: این نسل در نمایش فرق می‌کند، در شعر، موسیقی، سینما، سبک زندگی، اوقات فراغت و…فرق می‌کند. او در جست‌وجوی آن است که این تفاوت‌هایش دیده شود.اما می‌بیند در عرصه‌های مختلف وقتی به رسمیت شناخته می‌شود که در هیئت و قیافه نسل قدیم قرار داشته باشد نه در هیئت و قیافه خودش. در جست‌وجوی آن است که هستی فرهنگی‌اش، اجتماعی‌اش، سیاسی‌اش و … دیده شود و ورود کند به مرکز تبادل امتیازات. همانجایی که امروز به صورت تبعیض‌آمیز و رانتی امتیازات توزیع می‌شوند. همانجایی که بعضی به حاشیه رانده می‌شوند و برخی دیگر به متن. این حس به حاشیه رانده شدن می‌تواند منشا اعتراضات اخیر تلقی شود. حسی که در بروکراسی اداری، دانشگاه‌ها، بازار، مدارس، سبک پوشش، حجاب و…وجود دارد. تداوم این نظام نابرابر توزیع امتیازات به نفع نسل قدیم، اعتراضات را تشدیده کرده است، باید توجه داشت، مساله شبکه‌ای شدن و تقاضاهای این نسل تنها خاص ایران نیست، اما بد مدیریت کردن این نسل است که مختص ایران است و مشکل به وجود می‌آورد.[1]

*یکی از رخدادهای تلخ تحلیلی که طی هفته‌های اخیر شنوای آن بودیم؛ “انکار عقلانیت نسلی” و قطبی‌سازی بین نسل جدید و قدیم بود.

به دیگر سخن اینکه دیدیم و شنیدیم که عده‌ای از افرادی که ذهن آنان دائما در اتمسفر خیابان و اغتشاش و القای ناکارآمدی نظام پرسه می‌زند؛ دائما از این گفتند که آنکه پا به خیابان گذاشته “اکثریت نسل جوان ایرانی” است که پارادایم نظام جمهوری اسلامی را قبول ندارد و در پی اثبات خویش است!

این در حالی است که به گواه تمام اسناد و مدارک و شواهد؛ آنها که به خیابان آمدند یک اقلیت کاملا محض و در برخی شهرها یک اقلیت انگشت‌شمار بودند که جمعیت آنان نیز شامل مخلوط اراذل و اوباش، منافقین و تعدادی جوان فریب خورده بود.

اکنون آیا رواست که عده‌ای عقلانیت اصیل مبنی بر محدود بودن تعداد و فریب خوردگی اینان را به کناری گذاشته و برنشسته بر مشتی اطلاعات غلط و القائات عجیب؛ شروع به بیان کلیات ابوالبقا پیرامون چیزی به نام خصلت‌های آنارشیک نسل جدید می‌کنند؟!

جدای از این چرا انکار می‌کنند که بخش زیادی از امنیت امروز ایران بر شانه‌های همین نسل‌های جدید حمل می‌شود؟!

چه کسی در خیابان‌ها مقابل جماعت اوباش و فریب خورده ایستاد و اجازه نداد اموال کشور و نوامیس مردم در آماج تاخت و تاز این عده قرار گیرد؟!

شهید عجمیان و شهید علی‌وردی و سایر شهدای جوان عرصه امنیت که همگی از نسل‌های جوان بودند در کجای تحلیل امثال آقای خانیکی قرار دارند؟!

بدیهیست که نسل جدید با توجه به ابزارهای جدید ارتباطی می‌تواند ظهور و بروزهای متفاوتی داشته باشد. اما این ظهور و بروز متفاوت هرگز به معنی الزام ذبح عقلانیت یا به رسمیت شناختن بی‌قانونی نیست و بیش از همه ریش سفیدان و رجال سیاسی هستند که بایستی متوجه این عقلانیت‌های بدیهی در حکمرانی پیشرفته باشند.

البته یک نظر بدبینانه هم در این میان وجود دارد و آن اینکه عده‌ای با به رسمیت شناختن آنارشیسم و حبذا گفتن به رفتارهای غلط؛ قصد سربازگیری برای فتنه‌های آینده را دارند…

پیش از این، محمدرضا تاجیک، دیگر چهره تئوریسین اصلاح‌طلب نیز در اظهاراتی عجیب، بدون اشاره به پیوست الزامی عقلانیت؛ از “حق کنش به هر قیمتی” برای انسان‌های جامعه سخن گفته بود![2]

***

“اراذل و اوباش” یا مردم؟

سخنگوی اصلاح‌طلبان: مردم این حکمرانی را نمی‌خواهند!

انکار "عقلانیت نسلی" برای مسخ دهه‌هشتادی‌ها/ سخنگوی اصلاح‌طلبان: مردم این حکمرانی را نمی‌خواهند!

علی شکوری‌راد، سخنگوی جبهه اصلاحات و عضو کادر حزب اتحاد ملت در بخشی از یک مصاحبه با شماره شنبه گذشته روزنامه اعتماد گفته است:

“برای اصلاح‌طلبان این موضوع که حکمرانی با شاکله و رویکردهای کنونی قابل قبول مردم نیست و باید اصلاح شود، اصلی اساسی است. این مجموعه در عین حالی که خواهان از میان رفتن اصل نظام نیست، وضعیت فعلی را منطبق بر خواست اکثریت مردم نمی‌داند. در واقع وضعیت امروز مورد قبول مردم نیست و مردم گونه‌ای دیگر از حکمرانی را طلب می‌کنند. افراد و جریاناتی که مدیریت کشور را به دست گرفته‌اند، برخلاف اهدافی عمل می‌کنند که مردم به خاطر آنها انقلاب اسلامی را شکل دادند.”[3]

*اگرچه واضح بود که اصلاح‌طلبان پس از تحریم انتخابات، رسما و علنا به سمت براندازی حرکت خواهند کرد اما مع‌الوصف بنا به دلائل آشکار و قابل اثباتی باید بیان کرد که منظور شکوری‌راد از “الزام تغییر در وضعیت فعلی و روی کار آمدن گونه‌ای دیگر از حکمرانی” همان تغییر اصل نظام است و شکوری‌راد در باب اینکه منظور اصلاح‌طلبان از میان رفتن اصل نظام نیست؛ حقیقت را نمی‌گوید!

چه اینکه در نظام جمهوری اسلامی ایران همه چیز قابل تغییر است به جز روح اسلامی قانون اساسی و اصل ولایت فقیه. آقای شکوری‌راد نیز بهتر از هر کس دیگری این اصول را می‌داند و باز هم خوب آگاه است که وضع عمومی کشور ثمره کارنامه دولت‌های مختلف است. دولت‌های مختلفی که اتفاقا شکوری راد و دوستانش سهم بسزایی در اکثریت آنها داشته‌اند.

اکنون اگر مراد او تغییر در اجرائیات دولت یا تقنین مجلس است که طبعا این تغییر همواره در حال انجام و رو به بهبودی است. پس چه نیازی است که شکوری راد اصرار کند منظورش تغییر همه چیز جز اصل نظام است؟!

این پارادوکس نشان می‌دهد که آقایان همان اصل نظام و ماهیت اسلامی نظام را هدف گرفته‌اند و از همین روست که یک بار حجاریان زبان به نعت لیبرالیسم می‌گشاید، یک بار فیاض زاهد از این می‌گوید که ما اصلاح‌طلبان خاطره خوبی از انقلاب 57 نداریم، یک بار عباس عبدی بین نظام جمهوری اسلامی و رژیم پهلوی این‌همانی ایجاد می‌کند، روز دیگر محمدرضا تاجیک از آفت‌زدگی نظام می‌گوید و فی‌الجمله نیز شاهدیم که در هر فتنه و اغتشاشی دست هدایتگر اصلاح‌طلبان آشکارا به چشم می خورد.

جالب است که شکوری‌راد در حالی از الزام تغییر حرف می‌زند که جبهه متبوع او صراحتا دست به تحریم انتخابات زده است و اکنون مردم باید از این آدم‌ها بپرسند جریانی که دست به تحریم انتخابات می‌زند؛ چگونه می‌تواند از تغییر سخن بگوید الّا اینکه در زیر لباس خود سلاح پنهان کرده باشد.

از همین روست که برخی معتقدند سیر کلی حرکت اصلاح‌طلبان به سمت ایجاد “فتنه کلان” است و مردم و خواص باید بدانند که در پس این لفاظی‌ها پیرامون لزوم تغییر، القای اکثریت بودن و زیبایی صدای خیابان که علی ربیعی به آن اشاره کرده است[4]؛ یک فتنه بزرگ، دامنگیر و خونبار قرار دارد که راه رفع آن در وهله اول “جهاد تبیین” و بیان دستاوردهای نظام جمهوری اسلامی ایران در عرصه‌های مختلف سیاسی، دفاعی، اقتصادی، حکومتی و اجتماعی است.

دقت شود که جدای از نیت شکوری‌راد که احتمالات پیرامون آنرا بررسی کردیم اما بیان این نکته هم ضروری به نظر می‌رسد که آقایان در یک فضای تخیّلی به نقد حاکمیت و حکمرانی نشسته‌اند و نمی‌فهمند که وقتی اکثریت مردم در حال اجرای قوانین موضوعه کشور هستند، امنیت کشور در تعادل است و اغتشاش عده‌ای فریب‌خورده و اوباش نیز در هاضمه اتوریته کشور محو می‌شود؛ پس ادعای نخواستن حکمرانی از سوی مردم در واقع یک حرف عوامانه است که “اراذل و اوباش” را مردم معرفی می‌کند.

***

از مکتبی که “دانشجویان فحاش” را تربیت کرد…

انکار "عقلانیت نسلی" برای مسخ دهه‌هشتادی‌ها/ سخنگوی اصلاح‌طلبان: مردم این حکمرانی را نمی‌خواهند!

محمدرضا تاجیک، از تئوریسین‌های چپ، طی یادداشتی در شماره شنبه گذشته روزنامه اعتماد با تأکید بر درست سخن گفتن و سخن درست گفتن اما نوشته است:

“شاید در این شرایط، صلاح ملک و مملکت در آن باشد که بانیان وضع موجود، حداقل زبان در کام گیرند تا بوی نای زبان کپک‌زده و آفت‌زده آنان بیش از این بر عمق جان مردمان آتش نیفکند”![5]

*پارادوکس موجود بین تأکیدات تاجیک بر درست حرف زدن با ادبیات شداد و غلاظی که در پاراگراف آخر یادداشت او می‌خوانیم به راحتی روشن می‌کند که این یادداشت هم پرده دیگری از نمایش تاجیک در جریان اغتشاشات اخیر است.

نمایشی که یک روز مخالفان تحلیلی خود و آنها که حوادث خیابانی اخیر را اغتشاش می‌خواندند؛ “سگ مسلک” خطاب کرد، روز دیگر خواستار رواداری “حق کنش” برای جامعه بدون هرگونه عقلانیتی شد و در مقطعی دیگر نیز وعده “رخداد در راه” یا همان فتنه اقتصادی را داد.

تاجیک پیش از این و سال‌ها قبل نیز مدعی آفت زدگی حکومت ایران شده بود.[6]

نکته قابل تأمل دیگری نیز در این میان وجود دارد و آن اینکه انتظار بود تاجیک بعنوان بزرگتر و ریش سفید یک جریان خاص سیاسی به جوان‌ترهای پیرامون و هم‌مسلکان خود می‌گفت اگر نظام اسلامی در جریان حوادث اخیر بین فریب‌خوردگان و اراذل و اوباش تمایز قائل شد، اگر 90 درصد دستگیرشدگان آزاد شدند، اگر رهبری بر “جهاد تبیین” اصرار دارند و اگر پدیده “دانشجویان فحاش” از میان جامعه مخاطب امثال تاجیک برخاست نه از پیکره اکثریتی مردم؛ تمام اینها نشانه سخن درست و درستی سخن نظام اسلامی است اما می‌بینیم که او واژگان و مفاهیم را به مسلخ کشانده است تا درشت‌گویی خود علیه نظام اسلامی و حاکمیت معقول آن را توجیه کند.

همه باید بدانیم که سیاست‌ورزی عقلانی هرگز جای رذیلت نیست و در چنین سیاستی است که نمی‌توان نیات و اغراض زشت را در لفافه کلمات پنهان کرد…

***

1_ https://www.etemadonline.com/fa/tiny/news-582033

2_ mshrgh.ir/1434234

3_ https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/193269

4_ mshrgh.ir/1430662

5_ https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/193206

6_ 598.ir/001ptJ

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

انکار "عقلانیت نسلی" برای مسخ دهه‌هشتادی‌ها/ سخنگوی اصلاح‌طلبان: مردم این حکمرانی را نمی‌خواهند! بیشتر بخوانید »

محسن هاشمی هم تحریمی شد!/ ضرورت‌های "هجرت" روحانیون، استادان و پزشکان

محسن هاشمی هم تحریمی شد!/ ضرورت‌های "هجرت" روحانیون، استادان و پزشکان



مسئله هجرت برای حفظ دین و پیشرفت جامعه فقط مختص به روحانیون نیست و بلکه استادان دانشگاه، پزشکان و برخی دیگر از “مراجع اجتماعی” هم وظایفی در این زمینه بر عهده دارند.

سرویس سیاست مشرق – «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و مطالب رسانه‌های کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

***

محسن هاشمی هم تحریمی شد!

محسن هاشمی هم تحریمی شد!/ ضرورت‌های "هجرت" روحانیون، استادان و پزشکان

محسن هاشمی رفسنجانی، رئیس شورای شهر سابق تهران، اخیراً طی یادداشتی پیرامون انتخابات‌های 98 و 1400 از مفهومی به نام “چالش بین منتخب مطلوب و انتخابات پرشور” حرف می‌زند و می‌نویسد: در سال 1400 به نوعی از این چالش عبور شد و در انتخاباتی کمتر رقابتی و با کمترین نصاب شور و شرکت‌کننده در تاریخ انقلاب، کاندیدای مطلوب بالاخره انتخاب شد. اتفاقی که منتظر است موجب یک جهش کارآمدی و حل مشکلات اقتصادی و مدیریتی کشور شود که البته تاکنون وعده‌ها تنها به گوش‌های جامعه رسیده و چشم‌ها همچنان در انتظار تحقق آن است.

به گزارش مجاهدت از جماران، هاشمی می‌افزاید:

“اکنون این پرسش مطرح است که آیا انتخابات ریاست‌جمهوری سال 1400 که در مقیاس کوچک‌تری در انتخابات مجلس یازدهم هم در سال 1398 تجربه شده بود، یک انتخاب راهبردی، درازمدت و پایدار از سوی نظام است یا آنکه موضوعی تاکتیکی و اتفاقی بود که کاملا احزاب سیاسی دور خورده و نتوانسته نقش خود را ایفا کنند و متاسفانه به توصیه رهبرمعظم انقلاب در مورد جبران جفای انجام شده در تایید صلاحیت‌ها عمل نشد. اگر این انتخاب، راهبردی و درازمدت باشد باید در انتخابات مجلس آینده 1402 و ریاست‌جمهوری1404  نیز در انتظار پیروزی کاندیدای مطلوب در رقابتی آرام و درون‌جناحی با کاندیداهای مطلوب بود و البته عملا تکرار این موضوع، جامعه را نسبت به صندوق رای بی‌میل و بی‌تفاوت می‌کند و تنها اقلیتی که از سرتکلیف و نه برای تعیین سرنوشت خود رای می‌دهند، در صندوق‌ها حاضر شده و به کاندیدای اصلح توصیه‌شده رای خواهند داد. اما اگر بنای نظام بر عمل به دیدگاه راهبردی رهبر انقلاب، مبنی بر مشارکت حداکثری و انتخابات پرشور و مردمسالاری دینی باشد، طبیعتا نباید انتخابات قابل پیش‌بینی باشد و باید تنوع واقعی رای‌ها را در انتخابات مشاهده کرد، در این صورت نقش احزاب و گروه‌های سیاسی در ایجاد رقابت واقعی تعیین‌کننده خواهد بود.“[1]

*محسن هاشمی به جای اینکه روایتگر رفتار شریرانه اصلاح‌طلبان در تحریم انتخابات‌های 98 و 1400 باشد اما انگار تبدیل به رفوگر این رفتار شده است.

جالب آنکه شخص محسن هاشمی و رجال حزب متبوع او (کارگزاران)‌ از منتقدان تحریم انتخابات بودند و حتی در نقد آن صراحتا نیز صحبت کردند و مطلب نوشتند.

این محسن هاشمی بود که زمانی در نقد تحریم انتخابات مجلس یازدهم در سال 98 از سوی اصلاح‌طلبان نوشته بود: اشکالات عملکرد اصلاح‌طلبان در قدرت موجب رویگردانی مردم از صندوق‌های رأی می‌شود.

او همچنین تصریح می‌کرد: “در مجموع می‌توان گفت که تصمیم اصلاح‌طلبان برای عدم مشارکت در انتخابات -98- نوعی رفتار سیاسی با هدف آبروداری بوده است تا با عدم مشارکت، فقدان عملگرایی و نتیجه‌گیری را در دولت، مجلس و مدیریت شهری پوشش بدهند…این جریان (اصلاحات) علاوه بر فرصت‌سوزی در دولت اصلاحات، قدر فرصت گرانبهای دیگری را نیز برای خدمت آنطور که انتظار می‌رفت، ندانست.”[2]

دقیقا اکنون چه شده که آقای هاشمی حرف‌های همان تحریم‌گران که خود زمانی منتقد آنها بود را بر زبان می‌راند؟

آیا کشتیبان را سیاستی دیگر آمده؟!

آیا محسن هاشمی فراموش کرده است که تحریم انتخابات و زمزمه کردن در گوش کسانی از مردم برای رأی ندادن؛ می‌تواند میزانی از مشارکت در انتخابات را بکاهد و این مسئله هیچ ربطی هم به حاکمیت کشور ندارد؟!

همچنین ستاد اصلاحات تا اینجای کار، تصمیم خود را برای تحریم انتخابات سال آینده نیز گرفته است و لذا بهتر است رجال حزب کارگزاران از هم‌اکنون تصمیم خود را برای آینده بگیرند؟ که قصد همراهی با نمایش مضحک تحریم را دارند یا می‌خواهند رفتار معقول خود در انتخابات‌های قبلی مبنی بر نقد تحریم‌گران و تأکید بر حضور در انتخابات را تکرار کنند؟

زیرا همرنگ جماعت شدن به هر قیمتی؛ شیوه عقلانی سیاست‌ورزی نیست…

***

مردم باید از خدمات “مراجع اجتماعی” بهره‌مند باشند

ضرورت‌های “هجرت” روحانیون، استادان و پزشکان

محسن هاشمی هم تحریمی شد!/ ضرورت‌های "هجرت" روحانیون، استادان و پزشکان

آیت‌الله مصطفی اشرفی شاهرودی،‌ از استادان حوزه علمیه مشهد در دیدار با حجت الاسلام سیدعلی میرمطلبی نماینده مدیر حوزه های علمیه؛ اصل کار حوزه را تهذیب و تربیت (در جامعه) دانسته و گفته است: باید در دروس و مدارس، تربیت را اصل قرار بدهند و از ابتدا و در ایام تحصیل برای طلاب انگیزه‌سازی و هدف از طلبگی برای آنان تبیین شود و بدانند که درس خواندن مقدمه تبلیغ و ترویج دین است.

به گزارش مجاهدت از شفقنا، وی بر هجرت طلاب و روحانیون تاکید کرد و افزود: ترویج دین فقط درس خواندن و متمرکز شدن در یکجا نیست…باید به مقتضای سنت و سیره پیامبر(ص)، امامان معصوم(ع) و علمای سلف عمل و برای ترویج دین به روستاها و شهرها و مناطق مورد نیاز هجرت کرد تا دین مردم حفظ شود.

آیت‌ا… اشرفی شاهرودی همچنین با تأکید بر اینکه هجرت باید با زمینه‌سازی‌های درست انجام شود، تصریح کرد: وقتی در روستاها و شهرها مردم و نسل جوان در معرض انحراف قرار دارند، حوزه باید کاری بکند و هجرت روحانیون الزام آور شود.[3]

*مسئله هجرت و الزام آن برای طلاب هرگز نباید دستکم گرفته شود. چه اینکه دین مردم، ترویج اسلام و اعتبار انقلاب اسلامی ایران در گرو همین هجرت‌ها و مجاهدت‌هاست.

در این راستا البته خوانش تجربیات هجرت و بیان کارنامه‌های هجرت برای مردم، مسئولان و خاصّه طلاب عزیز حوزه نیز از ضروریات است.

ذکر این نکته نیز ضروریست که مسئله هجرت برای حفظ دین و پیشرفت جامعه البته می‌تواند فقط مختص به روحانیون نباشد و بلکه استادان دانشگاه، پزشکان و برخی دیگر از “مراجع اجتماعی” هم وظایفی در این زمینه بر عهده دارند.

بحث فلسفی، قانون‌گذاری و تبیین در مسئله “هجرت مراجع اجتماعی به میان مردم”، از ضروریات زمانه ما و ایضا از ضروریات حکمرانی مطلوب است.

***

1_ https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1567033

2_ mshrgh.ir/1052469

3_ https://fa.shafaqna.com/?p=1444712

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

محسن هاشمی هم تحریمی شد!/ ضرورت‌های "هجرت" روحانیون، استادان و پزشکان بیشتر بخوانید »