حکومت اسلامی

امام خامنه‌ای؛ عیار و اعتبار جایگاه ولایت فقیه

امام خامنه‌ای؛ اعتبار نظام اسلامی ایران


گروه اخبار داخلی دفاع‌پرس ـ رسول حسنی؛ قیام امام خمینی (ره) هر چند در سال 1357 به پیروزی قطعی رسد اما متوقف نشد، چرا که انقلاب اسلامی نه محصور در زمان است و مکان. تحمیل جنگ هشت ساله از سوی رژیم بعث عراق با تهییج و پشتیبانی اغلب کشورهای جهان، تحریم‌های گسترده و همه جانبه حتی در حوزه پزشکی، ترور نخبگان و دانشمندان کشور، ایجاد بحران‌ها و فتنه‌های متتعدد همه برای توقف کردن نهضت جهانی انقلاب اسلامی است، انقلابی که زمینه‌ساز ظهور حضرت صاحب‌الامر و تشکیل حکومت اسلامی به رهبری و امامت آن حضرت است.

در واقع قیام امام خمینی اولین قدم برای تحقق وعده خداوند در آیه «وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ » (آیه 5 سوره قصص) که می‌فرمایند: «و خواستيم بر كسانى كه در آن سرزمين فرو دست شده بودند منت نهيم و آنان را پيشوايان [مردم‌] گردانيم، و ايشان را وارث [زمين‌] كنيم» بود.

همچنان که تحقق پیروزی انقلاب اسلامی در اوج جنگ سرد و جهان دوقطبی آن روز علی‌الظاهر امری محال بود، مردان سیاست آن روز جهان ادامه این انقلاب بدون امام خمینی (ره) را امری محال می‌دانستند و بی‌صبرانه منتظر خاموشی این انقلاب و روی دادن اختلافات داخلی بودند. البته از دست دادن شخصیتی بی‌مانند و تکرار ناپذیری چون امام خمینی (ره) ثلمه‌ای جبران ناپذیر برای ایران اسلامی و انقلاب جهانی ایشان بود اما باید پذیرفت امام خمینی (ره) معمار کبیر انقلاب اسلامی، امارتی را پدید آورد که برای همیشه ماندگار و خلال ناپذیر است.

تعیین حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به رهبری انقلاب اسلامی نه تنها نهضت امام خمینی (ره) را به محاق فراموشی نبرد که سبب جهانی‌تر شدن نام بلند امام راحل شد. وجود رهبرانی چون «شیح زکزاکی» در نیجریه، «شیخ نمر باقر نمر» در عربستان، شیخ «عیسی قاسم» در بحرین و شکل‌گیری و اقتدار عزتمدانه جبهه مقاومت به وسعت جغرافیایی اسلامی در بعد سیاست‌ خارجی و دستاوردهای پرشمار داخلی و از میان برداشتن فتنه‌های متعدد همگی نتیجه انتخاب شایسته امام خامنه‌ای به رهبری انقلاب اسلامی و زعامت جهان اسلام است.

آنچه که در جریان انتخاب حضرت آیت‌الله خامنه‌ای روی داد، حادثه‌ای از جنس پیروزی انقلاب اسلامی بود که توانست خونی تازه به رگ‌های اسلام بدهد. هر چند در تاریخ تشیع مراجع بلندآوازه‌ای زعامت شیعه را بر عهده گرفتند اما زعامت امام خامنه‌ای از جهات گوناگون متفاوت بود. این تفاوت در این نکته عیان است که مرجعیت ایشان تنها در رهبری دینی و حتی سیاسی محدود نیست بلکه در حوزه نظامی، هنر، فرهنگ، تاریخ، ادبیات، فلسفه و … گسترده است.

رهبر معظم انقلاب اسلامی مانند فرزند خلفی برای امام خمینی (ره) و پدر ناصح برای مردم و دشمنی سرسخت و مقتدر برای معاندان نظام اسلامی هستند. ایشان در اعلاترین درجه و بیش از انتظار توانستند سفینه انقلاب اسلامی را از گرداب‌های مختلف هدایت کنند و شجاعانه سکان این کشتی عظیم را در دستان خویش نگه دارند.

امام خامنه‌ای در کسوت زعامت مسلمانان جهان بعد از حضرت امام خمینی به نظام اسلامی ایران اعتبار بخشیده‌اند همچنان که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای فرموده‌‌اند این انقلاب بی نام خمینی در هیچ جای جهان شناخته شده نیست؛ ایران اسلامی امروز نیز به اعتبار رهبری امام خامنه‌ای به عزت و اقتدار رسیده است. تحلیل و بررسی نزدیک به چهار دهه رهبری امام خامنه‌ای اقدامی است که اهل نظر و اندیشه و صاحبان رای در حوزه تاریخ و سیاست باید انجام دهند و در مجال این یادداشت ـ حتی سیاهه کردن دستاوردهای رهبری ایشان ـ نمی‌گنجد.

اما آنچه که باید نسبت به آن معترف بود اقتدار و عزت توامانی است که رهبر معظم انقلاب اسلامی سبب‌ساز آن بودند. اقتدار صرف به تنهایی نمی‌توانست انقلاب اسلامی را در کوران حوادث و فتنه‌ها و آتش افروزی معاندان و دشمنان نظام حفظ کند، بلکه این اقتدار شکست‌ناپذیری را نیاز داشت که به عزت از آن یاد می‌شود. این عزت نتیجه سیاست‌گذاری‌های حکیمانه و دوراندیشی‌های امام خامنه‌ای است.

انتهای پیام/ 161

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

امام خامنه‌ای؛ اعتبار نظام اسلامی ایران بیشتر بخوانید »

تعبیر امام خمینی (ره) از آزادی چه بود؟

تعبیر امام خمینی (ره) از آزادی چه بود؟


به گزارش مجاهدت از گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، آیا می‌توان کسی را در جهان پیدا کرد که علاقه‌ای به آزادی نداشته باشد؟ آیا آزادی یک شعار لوکس و دل‌فریب یا آرمانی ترقی‌خواهانه است؟ و اصلی‌ترین سوال، اینکه، تعبیر امام خمینی (ره)، به عنوان مؤسس یک نظام اسلامی، از آزادی چیست؟ و آیا این آزاد بودن، با قوانین حکومت اسلامی منافاتی ندارد؟

در حال حاضر اگر خیلی خوش‌شانس باشیم باز هم ممکن نیست به تعریف جامع و جهان شمولی از آزادی برسیم، چون تعریف این کلمه، دچار تحریف شده است و ماهیت اصلی خود را که مبارزه برای کسب حقوق برتر است از دست داده و در مقایسه با برهه‌هایی از تاریخ که آزادی، شعار اصلی بسیاری از جنبش‌های اسلامی و حتی غیراسلامی بود امروزه شاهدیم که ملعبه‌ای بیش، آن هم در دست نوجوان‌های بی‌قید نیست که برای ارضای نامشروع و جنون‌آمیز نیاز‌های جسمی افسارگسیخته‌شان در حال مبارزه‌اند.

امام خمینی ضمن رد این نوع آزادی‌های بی بند و بار و با تاکید بر اهمیت آزادی زنان در اسلام، می‌گویند: «در خصوص زنان، اسلام هیچ گاه مخالف آزادی آنان نبوده است. بر عکس اسلام با مفهوم زن به عنوان شی مخالفت کرده است و شرافت و حیثیت او را به وی باز داده است. زن مساوی مرد است. زن مانند مرد آزاد است که سرنوشت و فعالیت‌های خود را انتخاب کند … ما می‌خواهیم که زنان را از فساد که آنان را تهدید می‌کند آزاد سازیم.»

تعریف آزادی

اما با وجود این نیز، امام خمینی (ره)، تعریف مستقلی از آزادی ارائه نداده است، چرا که آزادی را نعمتی فطری و الهی می‌داند که در وجود تمام انسان‌ها موجود است و همگی با آن آشناییم و حتی هنگامی که از ایشان درباره مفهوم آزادی سوال شد، فرمودند:

«آزادی یک مسأله‌ای نیست که تعریف داشته باشد. مردم عقیده‌شان آزاد است. کسی الزام‌شان نمی‌کند که شما باید حتماً این عقیده را داشته باشید. کسی الزام به شما نمی‌کند که حتماً باید این راه را بروید. کسی الزام به شما نمی‌کند که باید این را انتخاب کنی. کسی الزام‌تان نمی‌کند که در کجا مسکن داشته باشی، … چه شغلی را انتخاب کنی. آزادی یک چیز واضحی است»

آزادی بی قید و شرط

اما در این بین، شبهه‌ای پیش می‌آید که با اتکا به این تعبیر امام خمینی (ره) از آزادی، همه‌ی ما می‌توانیم هر کاری که دلمان می‌خواهد را بی هیچ مبنا و چارچوبی چه انسانی و چه الهی انجام دهیم و جای هیچ اعتراضی هم نیست. یعنی می‌توان گفت طبق این تعبیر حضرت امام (ره)، آزادی اسلامی با آزادی غربی که مبنایی فردی و نفسانی دارد و فرد، آزاد است هر کاری را تا جایی که برخلاف قوانین کشورش نباشد انجام دهد تشابه دارد!

اما امام خمینی (ره) در جواب این شبهه، می‌گویند: «آزادی معنایش این نیست که بنشینید برخلاف اسلام صحبت کنید؛ آزادی در حدود قانون است. دین کشور ما اسلام است؛ آزادی در حدود این است که به اسلام ضرر نخورد. قانون اساسی ما دین را اسلام می‌داند.»

تعبیر امام خمینی (ره) از آزادی چه بود؟

همچنین در جای دیگری می‌گویند: «آزادی در حدود اسلام است، در حدود قانون است؛ تخلف از قانون نشود به خیال اینکه آزادی است.»

آزادی اندیشه‌های مادی

ایشان حتی در مواجه با آزادی‌های فکری مکتب‌های مختلف، آن‌ها را آزاد دانسته تا نظرات و اندیشه‌های خود را در کشور اسلامی بیان کنند! و حتی حق آزادی بیان را برای آن‌ها جایز شمرده و می‌گویند:

«اما در جامعه‌ای که ما به فکر استقرار آن هستیم، مارکسیست‌ها در بیان مطالب خود آزاد خواهند بود؛ زیرا ما اطمینان داریم که اسلام در بر دارنده پاسخ به نیاز‌های مردم است. ایمان و اعتقاد ما قادر است که با ایدئولوژی آن‌ها مقابله کند. در فلسفه اسلامی از همان ابتدا مسأله کسانی مطرح شده است که وجود خدا را انکار می‌کرده‌اند. ما هیچگاه آزادی آن‌ها را سلب نکرده و به آن‌ها لطمه وارد نیاورده‌ایم. هر کس آزاد است که اظهار عقیده کند، اما برای توطئه کردن آزاد نیست.»

تعبیر امام خمینی (ره) از آزادی چه بود؟

و نکته‌ مهم این کلام حضرت امام (ره) نیز در همینجاست: «هر کس آزاد است که اظهار عقیده کند، اما برای توطئه کردن آزاد نیست.» یعنی مشروعیت آزادی و به ویژه آزادی بیان تا جایی‌ست که جامعه دچار هرج و مرج نشود.

حدود آزادی

همچنین امام خمینی (ره) حدود آزادی در نظام اسلامی را بر مبنای قانون اینگونه شرح داده است:

«در هر مملکتی آزادی در حدود قوانین آن مملکت است. مردم آزاد نیستند که قانون را بشکنند، معنی آزادی این نیست که هر کس بر خلاف قوانین ملت هر چه دلخواهش باشد، بگوید. قوانین ایران قوانین اسلام است. قوانین اسلام را باید ملاحظه کرد، در چهارچوب قوانین اسلام، در چهارچوب قانون اساسی، بیان آزاد و بحث آزاد است.»

آزادی غربی

حال و با وجود این تعریف اسلامی از آزادی و حدودی که برای آن معین شده، باید دید که در غرب نیز، آزادی، به قول خودشان رهایی از هر چارچوبی‌ست؟ اما در واقعیت این‌طور نیست و همین آزادی‌ای که در نیم‌کره‌ی غربی دنیا از بی‌قید و بند بودنش برای جوان‌های خاورمیانه قصه‌ها بافته‌اند برای خودشان، حد و حدودی در راستای قانون دارد و در اعلامیه حقوق بشر فرانسه (مصوب ۱۷۸۹ میلادی) در تعریف آزادی آمده است: «توانایی هر کاری که موجب ضرر و زیان دیگران نباشد.»

قانون در برابر آزادی نامشروع

در کل، مقوله آزادی امری مختص دیروز یا امروز نیست و بشر پیوسته برای رسیدن به نوع مطلوب و حتی نامطلوب آن از جانش مایه گذاشته، اما از جهت مقابل نیز، اندیشمندان برای مقابله با خودسری‌ها و بلندپروازی‌های نامشروع بشر همیشه با حصاری از جنس قانون کمربند کشیده‌اند تا مصالح عمومی جوامع را در برابر این تجاوز‌ها مصون دارند و پناه بدهند.

تعبیر امام خمینی (ره) از آزادی چه بود؟

شما تصور کنید فردا صبح، همه‌ی آدم‌ها با آزادی بی قید و شرط از خواب بیدار شوند و هر کس هر کاری را بخواهد انجام بدهد، خب خود این مسئله ناقض آزادی می‌شود چرا که بعضی از این آزادی‌های بی قید و شرط، آزادی‌های دیگر انسان‌ها را سلب می‌کند و در این میان، پس چه کسی می‌تواند آزاد باشد؟!

آزادی مطلق

تا به امروزه هیچ مکتبی هر چند هم مایل بوده باشد، اما نتوانسته قائل به آزادی مطلق باشد، چرا که این نوع از آزادی، خود، نافی آزادی است! تا جایی که شهید دکتر محمدجواد باهنر، در خصوص کسی که معتقد به آزادی مطلق است می‌گوید:

«مَثَل چنین کسی بسان شخصی است که تصور می‌کند که اگر درختی را از ریشه بیرون آوریم آن را آزاد ساخته‌ایم، اما این آزادی به معنای سقوط و از بین رفتن آن است، اگر درخت ریشه‌اش در زمین باشد، اما موانع رشدش برداشته شود، با آفت‌هایی که ممکن است به آن ضرر برساند، مبارزه شود و به اندازه کافی تغذیه گردد، به او برای این که در مسیر تکاملی خود قرار گیرد، کمک شده است؛ یعنی این درخت برای حرکت و رشد تکاملی‌اش آزاد است. اما اگر سنگی روی شاخه‌اش انداختیم، یا آن را آب ندادیم، اگر موانع ایجاد کردیم، ما با این کارمان از درخت سلب آزادی نموده‌ایم.»

آزادی چیست؟

در مجموع، آزادی یک نظام ارزشیِ جامع است که نباید اجازه داد با تعابیر نادرست تحریف شود؛ آزادی یعنی اینکه من به خودم اجازه نمی‌دهم زیر بار زور ظالم بروم، اما ظالم هم نمی‌شوم. آزادی، نفی سلطه‌پذیری‌ست نه پوشش‌پذیری و حضرت امام (ره) تفاوت بین آزادی مشروع اسلامی و آزادی نامشروع غربی را با کلماتی ساده، موضعی صریح و در عین حال، لحنی کوبنده، اینگونه تعبیر می‌کنند:

تعبیر امام خمینی (ره) از آزادی چه بود؟

«اسلام جلوی شهوات را می‌گیرد؛ اسلام نمی‌گذارد که لخت بروند توی این دریا‌ها شنا کنند. پوستشان را می‌کَند! با زن‌ها لخت بروند آنجا، و بعد زن‌ها لخت بیایند توی شهرها! مثل کار‌هایی که در زمان طاغوت می‌شد. همچو کاری اگر بشود، پوست‌شان را مردم می‌کَنند. مسلمانند مردم. نمی‌گذارند زن‌ها و مرد‌ها با هم داخل هم بشوند و توی دریا بریزند و به جان هم بیفتند. «تمدن» این‌ها این است! این‌ها از تمدن این را می‌خواهند. این‌ها از آزادی این را می‌خواهند! آزادی غربی می‌خواهند؛ و آن این است زن و مرد با هم لخت بشوند و بروند توی دریا [یا] بروند توی – نمی‌دانم – جا‌های دیگر شنا کنند! این تمدنی است که آقایان می‌خواهند! این تمدنی است که در رژیم سابق تحمیل بر مملکت ما شد، که بعد از اینکه می‌رفتند زن و مرد در دریا، زن‌ها همان طور لخت و همان طور لخت می‌آمدند توی شهر! مردم هم جرأت نمی‌کردند حرف بزنند.

امروز اگر یک همچو چیزی بشود، این‌ها را ما خواهیم تکلیفشان را معین کرد؛ و دولت هم معین کرد. البته دولت [به] طوری که وزیر کشور گفتند، گفتند ما جلویش را گرفتیم. اگر نگیرند، مردم می‌گیرند. مگر مازندرانی‌ها می‌گذارند یا رشتی‌ها می‌گذارند که باز کنار دریاشان مثل آن وقت باشد؟ مگر بندر پهلوی‌ای‌ها (بندر انزلی) مرده‌اند که زن و مرد با هم در یک دریا بروند و مشغول عیش و عشرت بشوند! مگر می‌گذارند این‌ها را؟ تمدن‌های این‌ها این است. آزادی‌ای که آن‌ها می‌خواهند همین. این جور آزادی! بروند قمار بکنند و با هم لخت بشوند و با هم (سرگرم عیش و نوش) بشوند.»

منبع: فارس

انتهای پیام/ ۱۳۴

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تعبیر امام خمینی (ره) از آزادی چه بود؟ بیشتر بخوانید »

جوانان عزیز، فریب این دنیاپرستان بی‌دین و مذهب را نخورید

جوانان عزیز، فریب دنیاپرستان بی‌دین و مذهب را نخورید


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از کرمان، ‌«علی اکبر محمدحسینی» ۲۰ اردیبهشت ۱۳۳۷ در خانه‌ای کوچک و محقر واقع در چهارراه طالقانی فعلی کرمان به دنیا آمد.

سال ۱۳۵۵ تحول عظیمی در افکار علی اکبر به وقوع پیوست، وی که با گوش سپردن به نوار‌های ضبط شده سخنان و مطالعه اعلامیه‌های حضرت امام خمینی (ره) با آن بزرگوار آشنا و با تکثیر نوار‌ها و اعلامیه‌ها و پخش و توزیع آن‌ها تحت تعقیب ساواک قرار گرفت.

با علنی شدن مبارزات مردم ایران علیه رژیم شاهنشاهی، علی اکبر از عناصر اصلی سازمان مبارزات و اعتصابات در کرمان بود و در حوادث ۲۴ مهر مسجد جامع کرمان و ۲۴ آذر مسجد امام (ره) حضور فعال داشت.

با پیروزی انقلاب اسلامی وارد کمیته انقلاب اسلامی شد و کمی بعد به سپاه پاسداران پیوست.

وی در آخرین روز‌های سال ۱۳۵۸ همراه با عده‌ای دیگر عازم کامیاران شد و بعد از یک دوره نبرد با ضد انقلاب به سومار رفت و در عملیات ظهر روز عاشورای سال ۱۳۵۹ شرکت کرد.

پس از آن به جبهه‌های جنوب عزیمت کرد، فرماندهی نیرو‌های کرمانی را به عهده گرفت و در عملیات‌های ثامن الائمه (ع) و طریق القدس، فرماندهی گردان حضرت ابوالفضل (ع) لشکر ۴۱ ثارالله را به عهده داشت.

سرانجام در ۱۲ آذر ۱۳۵۹ در چهارمین روز عملیات طریق القدس (فتح بستان) از ناحیه پا مجروح شد، اما در حالی که می‌توانست جان خودش را نجات دهد برای حفظ روحیه نیرو‌های تحت امرش در منطقه نبرد ماند و سرانجام زیر پل سابله مظلومانه به شهادت رسید.

متن وصیت‌نامه «شهید علی اکبر محمد حسنی»

اول از همه چیز به تمام کسانی که مرا چه از لحاظ دوستی یا قوم و خویشی می‌شناسند این توصیه را داریم که در هر زمان و در هر مکان که هستند آزاد باشند و دنبال فکر بیهوده نروند و یا اینکه جزء حزب باد نباشند، هر کجا چیزی به سودشان بود دنبال همان بروند کمی به فکر آخرت خویش باشید و فکر قیامت و عذاب آخرت را بکنید،‌ به پدران و مادران این سخن را بگوییم،‌ به آنهایی که سنی از آنها گذشته است.

شماها به عنوان یک مسلمان شیعه طرفدار پیامبر، پیرو علی و عزادار امام حسین و بالاخره یک مسلمان دو آتشه‌، آیا در زمان قدیم (منظورم رژیم شاه است) این قدری که امروز آزاد هستید که درباره اسلام، قرآن و دیگر چیزها صحبت کنید یا اینکه نظر بدهید یا انتقاد کنید آزاد بوده اید؟ مطمئناً‌ نبودید.

در زمان شاه خائن شما از دختران خود، ‌پسران خود خبر داشتید، ‌یا  اینکه می‌دانستید در جامعه به سوی چه پیش می‌روند.

در رژیم شاه چقدر در جامعه ما فساد و فحشا زیاد بود؟ چقدر به مسائل دینی وقت ما صرف می‌شد؟ ‌آن برنامه‌های فاسد تلویزیونی و یا سینماها جامعه ما را به کجا می‌بردند؟ 

و حالا مادران و پدران کمی چشم بصیرت خویش را باز کنید،‌ و فرق جامعه قبلی و رژیم شاهنشاهی و جامعه امروز اسلامی را ملاحظه کنید، امروزه دیگر از آن فساد خانه‌ها و آن مشروب فروشی‌ها و آن خیانت‌ها دیگر خبری نیست.

امروزه سرنوشت آینده فرزندان شما مشخص شده،‌ هدف آینده این جمهوری اسلامی استقلال آزادی و برقراری دین الهی است. شما خوب بنگرید، ببینید چه کسی جز امام‌ خمینی این رهبر عزیز و دلسور مردم می‌توانست در برقراری این حکومت اسلامی نقش و مسئولیتی به عهده بگیرد.

درست فکر کنید! از روزی که حکومت اسلامی در ایران برقرار شد تمام دنیا با ما ملت ایران به مخالفت برخاست ولی همیشه دست خدا، ‌حافظ دین خود بوده و خواهد بود.

خلاصه بگویم که اگر ما نباشیم دین خدا خواهد ماند ولی چه بهتر که امروزه به دست ما پایه‌های این دین محکم‌تر شود و ما هم برای آخرت خود با یاری کردن دین خدا،‌ کاری کرده باشیم.

و به تمام دوستان و آشنایان بالاخره این را بگویم ‌که برای من تمام مسائل دنیوی حل شده و خدا می‌داند که آگاهانه راه خود را انتخاب کرده‌ام و هیچ مسائلی برای من نمانده که حل نشده باشد. 

به تمام برادرانم بگویم که کشته در راه خدا عزادار نمی‌خواهد،‌ پیرو راه می‌خواهد. اگر امروز یاری کردید، فردا سربلند و پیروز خواهید بود. اگر امروز یاری خمینی عزیز کردید،‌ فردا دینی به جامعه بدهکار نیستید.

مادران و پدران! سخنم با شماهاست که در خانواده سرپرست هستید،‌ از هرچه که دارید در راه خدا در گذرید.

هیچ ناراحت و نگران نباشید برای دادن فرزندان، جان و ثروت. به درگاه خدا دعا کنید که خداوند آنها را مورد قبول خویش گرداند. تمام هستی و موجودات را خداوند برای سعادت انسان آفریده و امانتی که خداوند به ما داده حال،‌ از پس دادن آن دوری ورزیم و به فکر این نباشیم که آخر، همه ما به سوی او خواهیم رفت و آفریدگار ما خداوند قادر و متعال است.

کمی به فکر این پیر عزیز و دلسوز باشید تمام سخنان آن بزرگوار را گوش کنید، فقط و فقط پیرو راه او باشید و تمام سخنانش را سرلوحه زندگی خویش قرار بدهید.

برای رضای خداوند اگر از نهادی یا ارگانی اشتباهی دیدید درگذرید و آن را بهانه‌ای به دست دشمن،‌ دین و آئین ندهید،‌ تا از آن استفاده کند.

برای پایمال کردن خون شهیدان شما ای جوانان عزیز ایران! فریب این دنیا پرستان بی دین و مذهب را نخورید.

اینها فقط و فقط برای به قدرت رسیدن خویشتن از شما سوء استفاده می‌کنند، و زمانی که به قدرت رسیدند هیچ کدام از شما را نمی‌شناسند. ولی در عوض،‌ سخنان امام و تمام رهبران مذهبی مملکت را بشنوید آیا آنها جز اینکه برای خدا کاری بکنند سخنی دیگر می‌گویند؟ و حال این جنگ تحمیلی و آن هم هوای و هوس، انتخاب با شماست که کدامین راه را انتخاب کنید ،‌جهاد در راه خدا،‌ یا پیروی از هوای نفس و خشنود کردن شیطان و دشمنان خدا.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

جوانان عزیز، فریب دنیاپرستان بی‌دین و مذهب را نخورید بیشتر بخوانید »

تاکید معاون رئیس جمهور بر لزوم ترویج فرهنگ ایثار و شهادت

حکومت ایران اسلامی خودش را نسبت به آحاد مردم پاسخگو می‌داند



قاضی‌زاده هاشمی: عالی‌ترین مقام این کشور یعنی رهبر معظم انقلاب همواره در بین گروه‌های مختلف مردمی حضور یافته و پاسخگو بودند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، سید امیرحسین قاضی‌زاده هاشمی، رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران میهمان دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد بود و در جلسه پرسش و پاسخ با دانشجویان شرکت کرد.

قاضی‌زاده در این جلسه با بررسی مسائل روز کشور، تفرقه را اصلی‌ترین عامل تسلط قدرت‌های خارجی به کشور دانست و گفت: براساس آنچه در تاریخ کشورمان آمده، هر بار که مغلوب قدرت‌های خارجی شده‌ایم، راه نفوذ آنان تفرقه و خیانت در کشور بوده‌است.

رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران با اشاره به اینکه در ۲۰۰ سال گذشته پای آمریکا و انگلیس در فشارهایی که به مردم کشورمان تحمیل شده، در میان بوده، گفت: در شرایط فعلی نیاز است که مرد را به وحدت دعوت کنیم و این وحدت باید بر محوریت یک مقوله فرهنگی اجتماعی باشد.

وی ادامه داد: اگر مساله ولایت، رهبری و اسلام را در نظر نگیریم، آیا ایران و ملی‌گرایی به معنای موجودیتی که برای نسل امروز به ودیعه گذاشته شده است، می‌تواند باوجود رفتارهای تجزیه طلبانه، محور وحدت باشد، چه کسانی دنبال تجزیه هستند؟

قاضی‌زاده هاشمی تصریح کرد: حکومت ایران اسلامی خودش را نسبت به آحاد مردم پاسخگو می‌داند، عالی‌ترین مقام این کشور یعنی رهبر معظم انقلاب همواره در بین گروه‌های مختلف مردمی حضور یافته و پاسخگو بودند، اتفاقا در نشست‌های ایشان با گروه‌های مختلف، انتقادات تند و صریحی نیز شده، حرف‌های مختلفی به میان آمده و ایشان پدرانه گوش داده و پاسخ داده اند.

وی خطاب به دانشجویان گفت: اگر دولتمردان پیرامون ذهنیات و شهباتی که دانشجویان و نسل جوان دارند، پاسخی دارند، آن را ارایه دهند، ممکن است از این پاسخ راضی شوید یا راضی نشوید، ممکن است سطح پذیرش‌ها براساس باورها باشد، به هر حال هر فردی باوری یا اعتقادی دارد که ممکن است با باور و اعتقاد ما متفاوت باشد.

قاضی زاده هاشمی افزود: دقیقا در زمانی که مسائل بین کشورمان با خیلی از کشورهای جهان در حال حل شدن بود، عده‌ای که در داخل و خارج احساس می‌کردند، این روابط به ضرر آن‌ها خواهد بود، دست به ایجاد ماجراهایی زدند، رژیم صهیونیستی و به تبع آن افرادی که پول از خارجی‌ها می‌گرفتند، مبادرت به انجام اقداماتی کردند، اگر روزی رابطه بین ایران و آن کشورها اصلاح شود، ممر درآمد این عده از بین خواهد رفت لذا آنان تمام تلاش خود را خواهند کرد که نگذارند این اتفاق بیافتد.

معاون رییس جمهوری و رییس سازمان بنیاد شهید و امور ایثارگران گفت: در قانون اساسی ایران اظهار نظر برای همگان آزاد است، اما تا جایی که تبدیل به دروغ گفتن یا اتهام زدن نسبت به سایرین نشود، ادعایی نشود که نتوان آن را اثبات کرد، در اصل هشتم قانون اساسی هم که منطبق بر امر به معروف و نهی از منکر است، نقد کردن جزو واجبات به شمار می‌رود، برای اظهار نظر هم مردم نیازی به مجوز قانونی ندارند، خیلی از مردم در مقابل مجامع مانند مجلس یا استانداری برای استیفای حقوق خود در برخی مسائل صنفی یا عمومی تجمع کرده یا می‌کنند.

قاضی زاده هاشمی اظهار داشت: در طول ۴۰ سال مختلف، تجمعات مختلفی از سوی گروه ایثارگران برای استیفای حقوق قانونی‌شان انجام گرفته است؛ بنابراین این گونه نیست که مردم ما فرصتی برای بیان نظراتشان نداشته باشند، در سال ۱۳۸۸ نیز وقتی یکی از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری معترض به نتایج انتخابات بود، اولین حرکتی که اتفاق افتاد، یک راهپیمایی سکوت برگزار شد، سپس جمعی در تهران شروع به راهپیمایی کردند و پلاکاردهایی نیز به دست گرفتند، بعد هم شعارهایی دادند، کسی هم به آنان معترض نشد.
وی بیان کرد: اما وقتی اقدامی تبدیل به از بین بردن اموال عمومی و صدمه زدن به اموال اشخاص یا تهدید یا صدمه زدن به جان مردم می‌شود، وظیفه حاکمیت این است که مانع از انجام این اقدامات شود و فرصت و فضای آرام فراهم کند تا عموم مردم در فضایی روشن و شفاف حرفشان را بیان کنند، این موضوع به اسلامی بودن نظام ایران باز نمی‌گردد، بلکه این موضوع در همه کشورهای دنیا صادق است، همان دولت‌هایی که تمام وجودشان حمایت از جریان انقلاب و برانداز در ایران است، وقتی این جریان در کشورشان شروع به اقداماتی می‌کند که فضای عمومی شهرشان را برهم می‌زند، پلیس آن کشورها با همین اقدامات برخورد می‌کند، چون آنان در حدود اعتراضشان قوانین را رعایت نکردند.

قاضی زاده هاشمی گفت: زمانی که به دنبال مردم سالاری و گفتگوی مدنی هستیم باید آداب آن را رعایت کنیم، وقتی می‌خواهیم مباحثه دانشگاهی هم انجام دهیم باید آداب آن را رعایت کنیم، نه اینکه آداب آن را رعایت نکرده و آن به سمت انجام یک اقدام خشن ببریم و بعد هم بگوییم دولت یا نیروی انتظامی که مسئول امنیت کشور و فضای عمومی هستند، هیچ اقدامی انجام ندهند.

منبع: خبرگزاری دانشجو

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

حکومت ایران اسلامی خودش را نسبت به آحاد مردم پاسخگو می‌داند بیشتر بخوانید »

تفاوت‌های زن اجتماعی و زنِ خانه از نظر عباس آخوندی! / دفاع جبهه اصلاحات از سربازانی که به میدان محاربه فرستاد

تفاوت‌های زن اجتماعی و زنِ خانه از نظر عباس آخوندی! / دفاع جبهه اصلاحات از سربازانی که به میدان محاربه فرستاد



شهرداری تهران در اقدامی جالب و در خور تحسین، برای “زنان معتاد متجاهرِ دچار اختلال اعصاب و روان” مرکز نگهداری ویژه ایجاد کرده است.

سرویس سیاست مشرق «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

***

اقدام جالب شهرداری تهران در نگهداری از زنان معتاد متجاهرِ دارای اختلال اعصاب

تفاوت‌های زن اجتماعی و زنِ خانه از نظر عباس آخوندی! / دفاع جبهه اصلاحات از سربازانی که به میدان محاربه فرستاد

مصطفی هادیزاده، دبیر شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر استان تهران درباره نگهداری از زنان معتاد متجاهر دارای اختلالات اعصاب و روان به ایلنا گفته است:

“شهرداری تهران یک مرکز برای نگهداری این زنان نیز آماده کرده است و ۴۷ مددجو نیز پذیرش شده‌اند.

به گفته وی براساس برآوردهایی که از زنان معتاد متجاهر در سطح استان تهران صورت گرفته است، حدود هزار زن در استان تهران حضور دارند که البته ظرفیت پذیرش برای آنها وجود دارد و اگر زنی معتاد متجاهر باشد و در طرح‌ها جمع آوری شود ظرفیت برای نگهداری آن در مراکز وجود دارد.[1]

*این از ثمرات حکمرانی پیشرفته‌ی اسلامی است که یک کشور حتی برای جمع‌آوری معتادان متجاهری که دچار اختلال اعصاب هستند نیز مرکز نگهداری در نظر می‌گیرد و آنها را رها نمی‌کند.

امتیازی منشأ گرفته از ذات نجیب و همزادپندار ایرانی که شایسته است خواص کشور و رسانه‌ها در راستای الزام تأکید بر مثبتات کشور؛ اشاره‌ای درخور به آن داشته باشند.

***

“بستن سنگ و رها کردن سگ”!

دفاع جبهه اصلاحات از سربازانی که به میدان محاربه فرستاد

تفاوت‌های زن اجتماعی و زنِ خانه از نظر عباس آخوندی! / دفاع جبهه اصلاحات از سربازانی که به میدان محاربه فرستاد

جبهه اصلاحات، اخیراً در بیانیه‌ای اعتراضی خطاب به قوه قضائیه نوشته است: اجرای حکم اعدام جوان ۲۳ ساله، محسن شکاری، موجب حیرت و تأسف عمیق شد. همه کسانی که از شکل‌گیری چرخه خشونت در جریان اعتراضات اخیر بیمناک هستند، عواقب این تصمیم عجولانه و تبعات آن را با نگرانی دنبال می‌کنند.

به گزارش مجاهدت از جماران، این بیانیه می‌افزاید: به حکم وظیفه ملی، پیش از این در هنگام ملاقات با دبیر محترم شورایعالی امنیت ملی و رئیس محترم قوه قضائیه هشدار داده بودیم که مبادا احکام اعدام صادره برای معترضان به مورد اجرا گذاشته شود، چرا که با آگاهی از میزان نارضایتی در بین مردم و خشم انباشته در بین معترضان قابل پیش بینی بود که این اقدام همچون ریختن بنزین بر آتش، نارضایتی‌ها را گسترش داده و آن خشم را شعله‌ورتر خواهد ساخت. به ما گفته شد بعضا شاکی خصوصی و حکم قصاص وجود دارد و چاره‌ای نیست. تأکید کردیم در این صورت، در اجرای احکام تعجیل نکنید تا امکان اخذ رضایت از شاکیان خصوصی و اولیاء دم وجود داشته باشد تا بر اساس آن، جامعه در عمل به سمت صلح و گذشت و پرهیز از خشونت رهنمون شود. اما گویا تأثیر خیرخواهی ما به اندازه‌ای نبود که بتواند اثرگذاری مراکز ذی‌نفوذ در این زمینه را خنثی‌کند، به طوری که اولین حکم اعدام در مورد کسی اجرا شد که جرمش نه تنها حکم قصاص نداشت بلکه به نظر کثیری از صاحبنظران حقوقی و شرعی، نمی‌توانسته است مشمول جرم محاربه باشد. باید دانست که وقتی وجدان عمومی جامعه با مجازاتی همراه نباشد، آن مجازات اثر بازدارنده نخواهد داشت.

اصلاح‌طلبان همچنین در بیانیه خود آورده‌اند: اکنون که تبعات این اعدام عجولانه در سطح داخلی و بین المللی مشخص شده و رو به فزونی است، لازم است که اجرای موارد دیگر احکام اعدام متوقف شود تا بر آتش التهابات دمیده نشود. از قضات و مقامات قضائی انتظار می‌رود در امور کیفری قانون را به نفع شهروندان تفسیر کنند و نه حاکمیت! [2]

*البته قابل پیش‌بینی بود جریانی سیاسی که دست به تحریم انتخابات می‌زند و فریب‌خوردگان خود را به سمت خیابان و برداشتن اسلحه سوق می‌دهد؛ از روی غریزه در مقام دفاع از مسلحین و سربازان خود نیز برآید و خواستار بستن سنگ و رها کردن سگ شود.

در بحث اشاره اصلاح‌طلبان به جلساتشان با رئیس قوه قضائیه و تأکید بر اینکه در مجازات تعجیل نکنید یا کسی را اعدام کردید که حکمش محاربه نبود! (محسن شکاری) نیز مشخص نیست که چرا این افراد خواستار رواداری اغتشاش و تعلل در مجازات کسانی هستند که امن و امان ایرانی‌ها را برای 70 روز سلاخی کردند!؟

ضمن اینکه گویا مراد اینان از “کثیری از صاحبنظران حقوقی و شرعی”! که قائل به حکم محاربه برای محسن شکاری نبوده‌اند هم امثال علی کریمی و تعدادی آدم مسئله‌دار و چند فعال توییتری بوده‌اند!

وگرنه قانون، قوه قضائیه و صاحبنظران مبرّز دینی و قانونی یکصدا تأکید کرده‌اند که برکشیدن سلاح سرد یا گرم در خیابان به قصد ارعاب مردم؛ صراحتا مصداق محاربه است. خواه قتلی رخ بدهد و خواه ندهد.

مقامات قوه قضائیه باید بدانند که این ملامت‌ها و تأکیدات شیطنت‌آمیز بر توقف روند مجازات‌ها صرفا برای تقویت جبهه اغتشاشگران و عمل‌آوردن پشتیبانی‌های جدید از آشوب صورت می‌گیرد و اگر دست مقتدر حکومت اسلامی از آستین بیرون نیاید و ناامن‌کنندگان فضای جامعه را در سریع‌ترین زمان ممکن به سزای عملشان نرساند؛ دقیقا فرصت مناسب برای “بانیان آشوب” فراهم آمده است. برای همان کسانی که قصد دارند در پیامد پیش‌لرزه‌هایی مثل اغتشاشات 70 روزه؛ کشور را به دامان “فتنه اقتصادی” بیافکنند و در این راه از هیچ دسیسه و خدعه‌ای هم فروگذار نیستند.

***

تفاوت‌های زن اجتماعی و زنِ خانه از نظر عباس آخوندی!

تفاوت‌های زن اجتماعی و زنِ خانه از نظر عباس آخوندی! / دفاع جبهه اصلاحات از سربازانی که به میدان محاربه فرستاد

عباس آخوندی، فعال اصلاح‌طلب، از وزرای دولت روحانی و از بانیان آشوب که در ایام اغتشاشات 70 روزه طی یادداشتی حمایت‌آمیز صراحتا نوشت: “جمهوری اسلامی بر اساس حاکمیت قانون تأسیس شد نه شرع! “، ‌اخیراً در قالب یک نامه سرگشاده به خاتمی و بهزاد نبوی به زعم خود اقدام به ارائه راه حل و شرحی از وضع موجود کرده است.

ما در شماره قبلی وبلاگ مشرق، خوانش تحلیلی بخشی از این نامه را با تیتر “آخوندی: قانون حجاب کاری لغو، مالایطاق، بیهوده و قبیح است! ” به استحضار مخاطبان محترم رساندیم.

گزیده بخش دیگری از نامه آخوندی که اعتمادآنلاین آنرا منتشر کرده به شرح زیر است:

_ اعتراض‌های گسترده این روزهای جوانان ایرانی در خیابان‌ها، دانشگاه‌ها و محیط‌های عمومی شهرهای مختلف یا به عبارتی ابراز نارضایتی جمعیت کثیری از ملت ایران از وضعیت موجود، نتیجه تعارض تمام عیار دو سبک زندگی ایرانی مدرن با تمام تنوع‌هایی که در درون خود دارد و سبک رسمی حکومتی است.

_ آنچه امروزها شاهد آن هستیم، بسیار بیش از بحث حجاب و پوشش زنان است. موضوع مورد اختلاف، عدم پذیرش رسمی 1- «سبک زندگی مدرن» -با تمام تکثری که در درون خود از رنگ و لعاب‌های ملی، دینی، سکولار و حتی ضددینی دارد، 2-تحولات ناشی از «توسعه شهرنشینی شتابان» در ایران، 3- «انقلاب فناوری‌های ارتباطات و اطلاعات» و 4-ادغام در «شبکه ارتباطات جهانی» و پیامدهای آنها توسط نهادهای حکومت و مرجعیت دینی است. این اعتراض‌ها را باید به عنوان یک پدیدار و تحول تاریخی و نشان از تغییرات نهادی و ساختاری به‌ حساب آورد که به‌طور بسیار گسترده تمام جامعه ایران را تحت تاثیر و در آستانه یک استحاله یا تحول نوین قرار داده است.

_ هر چند به سبب وقوع انقلاب اسلامی، رهبران انقلاب برای پیشبرد امر انقلاب، بسیاری از موانع رشد زنان را در حوزه آموزش و پرورش و انتخاب کسب‌وکار برطرف کردند، لیکن زمانی که نوبت به قبول الزامات این تغییر از جمله پذیرش هویت رسمی «زن اجتماعی» در برابر «زن خانه» و قبول منزلت و جایگاه اجتماعی نوین آنان رسید، مقاومت‌ها آشکار شد. عملا زنان دریافتند که انتظار حاکمان از آنان همان انتظارات سنتی است و فضایی برای آنان، آنچنانکه شاید و باید گشوده نمی‌شود. سیستم رسمی با رفتار متعارض خود، در عمل، تنها به حضور نمادین چند زن در مجلس و در دستگاه دولتی و قضا به عنوان نمادین و برای نمایش در سطح بین‌المللی یا اقدام برای بستن زبان منتقدان در داخل اکتفا می‌کند.

_ با توجه به دو نکته پیش‌گفته، پرسشی که حاکمان از جمله من که زمان‌هایی در زمره آنان بوده‌ام، هیچگاه نتوانسته‌ایم به آن پاسخ سرراست دهیم «پدیده امتناع رشد و ارتقای اجتماعی نسل جدید مبتنی بر سبک زندگی جدید در سیستم حاکم موجود» است. به زبان ساده اگر کسی بخواهد در این جامعه «برای خودش کسی باشد» و «سری تو سرها داشته باشد» و در ضمن تمایلی به ریاکاری و ظاهرسازی نداشته باشد، چه باید بکند؟ البته همه افراد برای خودشان کسی هستند. لیکن منظور از آوردن این مثال عامیانه کسب منزلت و موقعیت‌های اجتماعی برتر در جامعه است. یک شهروند ایرانی پایبند به قانون اساسی، با سلامت کامل مالی و متخلق به اخلاق حرفه‌ای و انسانی لیکن رسما غیرِمتشرع و غیرمبادی به آداب رسمی آیا می‌تواند از مدارج اجتماعی صعود کند یا آنکه او محکوم به عقب‌ماندگی و قبول شهروند درجه دوم بودن است؟ [3]

*اصرار آخوندی بر تنفر نسل جوان از باورهای اصیل ایرانی و تفاوت سبک زندگی مدرن با سبک زندگی سنتی یا همان سبکی که حکومت آنرا ترویج می‌کند بر گرفته از انگاره‌های عوامانه ذهن آخوندی است نه از واقعیت.

چیزی که در سبک زندگی حائز اهمیت است عقلانیت است و یک سبک زندگی مادام که از عقلانیت برخوردار باشد مدرن است.

اگر بخواهیم صورت واضح‌تری از این سخن ارائه کنیم باید اذعان کرد که آخوندی به سبک زندگی دینی و غیر دینی اشاره دارد که البته خجالت کشیده از اینکه آنرا صریحا بیان کند.

تکلیف سبک زندگی بی‌دین هم که روشن است! یک سبک غیر عقلانی و ناپسند در محیط و تاریخ ایران که معتقدینش البته در دوران جدید یعنی در نظام جمهوری اسلامی ایران مکلف به رعایت الزامات اجتماعی آن هستند. (نظام اسلامی منطقا و قانونا هیچ ورودی به چارچوب‌های شخصی افراد ندارد)

اکنون آقای آخوندی تقلا می‌کند تا به اسم زنان و جوانان و مدرنیسم و… مروّج و مدافع این سبک بی‌دین زندگی باشد و جالب‌تر آنکه حاملان چنین سبکی را اکثریتی ایرانی جلوه دهد که می‌توانند علیه مردم ایران و حکومت خیزش تعیین‌کننده داشته باشند!

ما قضاوت درباره این القاگری را بر عهده مخاطبان محترم وامی‌گذاریم.

ماجرای “زن خانه و زن اجتماعی” که آخوندی به آن اشاره دارد نیز صورت دیگری از عوامزدگی آخوندی است. زن اجتماعی از نظر آخوندی چه الزامی در تغییر دارد که او گفته نظام اسلامی مخالف آن است!؟

اگر بخواهیم دقیقا به حاقّ آنچه که آخوندی منبعث از لیبرالیسم گفته اشاره کنیم باید گفت که منظور از الزامات زن اجتماعی و تفاوتش با زن خانه؛ یک گزاره ناروای ذهنی است که می‌گوید زن اساسا موجودی ضعیف و برای التذاذ مرد است. اگر در خانه باشد برای التذاذ و بردگی یک نفر و اگر در بیرون از خانه برای التذاذ و امربری هرکه خودش بخواهد! (این معنی از آنجا اثبات می‌شود که اگر گزینه التذاد و تبدیل شدن زن به کارگر را از حیطه فرضی زن اجتماعی حذف کنیم؛ دیگر هیچ جایی برای انفکاک این دو حیطه‌ی بر ساخته باقی نمی‌ماند)

در این دیدگاه هیچ جایی برای انسانیت زن نیست. همانطور که در آن هیچ احترامی به وظایف ذاتی زن از جمله مهربانی، مادری، زیبایی و علم منزل هم یافت نمی‌شود.

در واقع در این دیدگاه اساسا جایی برای عقلانیت وجود ندارد و همانطور که توضیح داد شد؛ همه چیز متوقف بر “لذت نفسانی و مد روز” است!

مد روزی که البته در آن هم جایی برای عقلانیت نیست.

“زن” به تعریف عقلانی و اسلامی همانقدر که زن خانه است، زن اجتماعی هم هست. و این دو شأن غیر قابل انفکاک البته در حیطه وظایف ذاتی و انسانی زن نیز مشترک هستند. (همانطور که در قبال مردان نیز چنین است)

یعنی یک زن شاغل همانقدر مادر است که یک زن خانه‌دار و یک زن خانه‌دار همان‌اندازه می‌تواند کمک‌کار اقتصاد خانواده باشد که زن شاغل.

پس مشخص است که منظور آخوندی از مخالفت حکومت اسلامی ما با الزامات زن اجتماعی؛ تنها در یک وجه یعنی مخالفت نظام اسلامی با دور شدن زنان شاغل از محیط خانواده و مادری و عقلانیت معنی می‌دهد.

که ما این قضاوت را نیز بر عهده مخاطبان محترم می‌گذاریم که آیا این مخالفت حکومت با یک رخداد غیر عقلانی؛ یک مخالفت تنفرانگیز است یا یک مخالفت عقلانی و مورد احترام!؟

شبه‌افکنی سوم آخوندی مبنی بر اینکه اگر کسی بخواهد برای خودش کسی باشد و در عین حال سبک زندگی مورد دفاع حکومت را نیز قبول نداشته باشد نیز شبه‌ای است با تکلیف مشخص!

پیشرفت فردی صرفا در سایه قانونمداری ممکن است. یعنی مثلا فردی نمی‌تواند با پول زورگیری یا رباخواری به قول آقای آخوندی برای خودش کسی بشود و مدعی شود که من سبک حکومت را هم قبول نداشته‌ام!

شهروندان باید در حیطه‌های قانونی و عقلانی پیشرفت کنند و در مواردی هم که نظام اسلامی مخالفت اجتماعی با آن دارد؛ اهل التزام و رعایت باشند.

می‌ماند امور غیر قانونی و غیر شرعی در 2 حیطه اجتماعی و شخصی که همانطور که توضیح داده شد نظام اسلامی به حیطه شخصی (منظور خانه و فضای شخصی است) هیچ ورودی ندارد.

دقت شود که بیان این گزاره‌های فلسفی و عقلانیت‌های بدیهی از منابر و تریبون‌های رسمی کشور یکی از ضروریاتی است که موجب منقح شدن عقلانیت در جامعه و پاسخگویی به شبهات خواهد شد.

***

1_https://www.ilna.ir/fa/tiny/news-1308069

2_https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1577248

3_https://www.etemadonline.com/fa/tiny/news-586833

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تفاوت‌های زن اجتماعی و زنِ خانه از نظر عباس آخوندی! / دفاع جبهه اصلاحات از سربازانی که به میدان محاربه فرستاد بیشتر بخوانید »