خانواده شهدا

شهادت غریبانه آخرین بازمانده از حلقه چهار نفره دوستانه


آخرین هدیه شهید راه امنیت در آخرین نوروز زندگیبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، مریم توحیدیان همسر شهید «محمدحسین دانشمندی» به بیان مختصری از زندگی همسر شهیدش پرداخت و اظهار داشت: شهید دانشمندی متولد سال ۱۳۵۸ بود و از سال ۱۳۸۲ در دانشکده افسری تهران پذیرفته شد. به مدت چهار سال درس را ادامه داد تا با درجه ستوان یکمی به عنوان کارشناس پلیس راه کار خود را آغاز کرد و با لباس زیبای پلیس آماده خدمت به نظام مقدس اسلامی شد.

وی با اشاره به نحوه آشنایی خود با شهید افزود: من با خواهر شهید از سال اول راهنمایی تا دبیرستان دوستان صمیمی بودم، تا جایی که همیشه نمرات و فامیلی ما در کلاس اشتباه می‎شد، این دوستی واسطه ازدواج من با شهید را فراهم کرد.

توحیدیان آغاز فعالیت‌های همسرش را از زمان ورود به دانشکده افسری دانست و بیان کرد: از نوجوانی در کنار خواندن درس و تحصیل کمک‌دست پدرش بود و در دبیرستان و دانشگاه مشغول انجام فعالیت‌های فرهنگی شد تا اینکه بعد از اتمام درس در دانشگاه افسری طرح خود را در پلیس راه مشهد گذراند و بعد از آن به تربت جام منتقل شد و بعد هم به مشهد رفت، یک سال در مشهد بود و سپس به سرخس منتقل شد و در آخرین ماموریت به سیستان و بلوچستان رفت و من در همه این مسیر ایشان را همراهی کردم تا راحت‌تر به کار و فعالیت‌های خود برسد.

وی افزود: تا زمانی که به زاهدان منتقل نشده بود در مورد شهدا و شهادت چیزی به من نمی‌گفت، چون می‌دانست وابستگی زیادی دارم و تحمل شنیدن این که لحظه‌ای کنارم نباشد را ندارم، اما وقتی به زاهدان منتقل شدیم زمزمه‌هایی از شهادت داشت و حتی با همه اقوام و فامیل خداحافظی کرد و گفت این آخرین نوروزی است که من در جمع شما هستم، دفعه بعد کادو پیچ به مشهد برمی‌گردم، بی‌تابی‌ام را که می‌‎دید لبخند می‌زد و می‌گفت «شوخی می‌کنم.»

همسر شهید دانشمندی در اشاره‌ای کوتاه به شهادت همسرش گفت: هیچ وقت فکر نمی‌کردم شهید شود و همیشه در خلوتم دعا می‌کردم که خدا سایه سرم را برای من حفظ کند و جز سلامتی او و خانواده چیزی نمی‌خواهم، الان خوشحالم که خدا دعای من را اجابت کرد و سایه پر مهر و محبت همسرم جاودانه شد.

توحیدیان به بیان برخی ویژگی‌های شهید پرداخت و افزود: شهید ارادت ویژه‌ای به امیرالمومنین (ع) داشت و اعتقاد قلبی داشت که شیعه حضرت علی (ع) در آتش جهنم جایی ندارد و به جرم همین عشق به مولا اشرار او را در حال انجام وظیفه به رگبار گلوله بستند و شهیدش کردند.

وی در ادامه تصریح کرد: نماز را با معرفت می‌خواند، تسبیحات حضرت زهرا (س) را هرگز فراموش نمی‌‎کرد و با قرآن و دعا انس خاصی داشت. اهل خانه و خانواده بود، وقار و متانت خاصی داشت و هرگز بلند نمی‌خندید، همیشه لبخند ملیحی روی لبهایش بود، به هیچ وجه اهل ریا نبود، من که همسر ایشان بودم هرگز ندیدم با لباس خدمت و درجه بیرون از محل کارش باشد، همیشه در مسیر رفت و آمد لباس شخصی می‌پوشید. چیزی که او را به سمت شهدا سوق داد همین خصوصیات اخلاقی نیکو بود. چهار دوست بسیار صمیمی در دانشگاه افسری داشت که سه نفر از آن‌ها شهید شدند. یکی از دوستانش آقای علی ایروانی مرزبان بود و شاید این سخن که می‌گویند دوست شهید تو را هم شهید می‌کند در رابطه با همسرم صدق کند.

همسر شهید دانشمندی ادامه داد: هیچگاه فکر نمی‌کردم روزی محمدحسین شهید شود و من بخواهم زندگی را تنهایی ادامه دهم، چون رسته خدمتی ایشان به ندرت شهید می‌داد و موضوع شهادت بسیار برایم سخت تمام شد. فکر می‌کردم مثل ماموریت‎های قبلی مدتی را در زاهدان می‌مانیم و بعد به شهر خود برمی‌گردیم، اما در سال ۹۲ که هیچ حرفی از شهید و شهادت نبود و هیچ خانواده شهیدی در کنار ما نبود که باعث دلگرمی ما باشد، همسرم رفت. غم رفتن ایشان و فقدانش برای کودک هشت ماهه و پسر بزرگم بسیار سخت بود و داشت مرا از پا درمی‌آورد تا اینکه شبی در عالم خواب جایگاهش را دیدم و از آن به بعد به مدد ائمه (ع) دست بر زانو زدم.

وی به لحظه رسیدن خبر شهادت همسرش اشاره کرد و گفت: با ایشان عهد کرده بودم که هرجا رفت همراهش باشم. روز آخری که قرار بود به ماموریت برود پیراهنی که شب خواستگاری پوشیده بود را تن کرد و فروشگاه رفت و چند کیسه برنج خرید، وفتی پرسیدم برنج برای چه خریدی گفت لازم می‌شود و مقدار زیادی پول نقد به من داد. بچه‌ها را بوسید و به پسرم متین گفت تو مرد بزرگی شدی و مرد خانه برای مادر و برادرت باش. صدای بسته شدن در و خروجش از پارکینگ غوغایی در دلم ایجاد کرد. به من الهام شد محمدحسینم دیگر برنمی‌گردد.

وی اضافه کرد: همان روز از طرف نیروی انتظامی جمعیتی به خانه ما آمد، اطلاع دادند که محمدحسین تصادف کرده، دنیا روی سرم خراب شد، چون در آن شهر غریب نمی‌دانستم چه باید بکنم. با هواپیما ما را به مشهد فرستادند، در بین راه سرهنگی با لباس شخصی آمد و خبر داد همسرم در کماست، نمی‌خواستم باور کنم محمدحسین شهید شده، وقتی از هواپیما پایین آمدیم تابوت شهید را برای استقبال آوردند. بدون اینکه وداعی داشته باشیم روز بعد در مهدیه مشهد تشییع شد. وقت خداحافظی با پیکر فقط به ایشان گفتم شما بدون من جایی نمی‌رفتید، و التماسش کردم که برگردد. وقتی روی پیکر را باز کردند به قدری زیبا و خوشبو بود که باورم نمی‌شد، خاک کربلا را به چشمانش زدم و کمربند سبز متبرک را به کمرش بستند.

انتهای پیام/ ۱۴۱



منبع خبر

شهادت غریبانه آخرین بازمانده از حلقه چهار نفره دوستانه بیشتر بخوانید »

آخرین هدیه شهید راه امنیت در آخرین نوروز زندگی


آخرین هدیه شهید راه امنیت در آخرین نوروز زندگیبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، مریم توحیدیان همسر شهید محمدحسین دانشمندی به بیان بیوگرافی مختصری از شهید پرداخت و گفت: شهید دانشمندی متولد سال ۱۳۵۸ بود و از سال ۱۳۸۲ در دانشکده افسری تهران پذیرفته شد. به مدت ۴ سال درس را ادامه داد و تا با درجه ستوان یک به عنوان کارشناس پلیس راه کار خود را آغاز کرد و با لباس زیبای پلیس آماده خدمت به نظام مقدس اسلامی شد.

وی با اشاره به نحوه آشنایی خود با شهید افزود: من با خواهر شهید از سال اول راهنمایی تا دبیرستان دوستان صمیمی بودیم، تا جایی که همیشه نمرات و فامیلی ما در کلاس اشتباه می‎شد، این دوستی واسطه ازدواج من با شهید را فراهم کرد.

توحیدیان آغاز فعالیت‌های همسرش را از زمان ورودش به دانشکده افسری دانست و بیان کرد: از نوجوانی در کنار خواندن درس و تحصیل کمک دست پدرش بود و در دبیرستان و دانشگاه مشغول انجام فعالیت‌های فرهنگی شد تا اینکه بعد از اتمام درس در دانشگاه افسری طرح خود را در پلیس راه مشهد گذراند و بعد از آن به تربت جام منتقل شد و بعد هم به مشهد رفت، یک سال در مشهد بود و سپس به سرخس منتقل شد و در آخرین ماموریت به سیستان و بلوچستان رفت و من در همه این مسیر ایشان را همراهی کردم تا راحت‌تر به کار و فعالیت‌های خود برسد.

وی افزود: تا زمانی که به زاهدان منتقل نشده بود در مورد شهدا و شهادت چیزی به من نمی‌گفت، چون می‌دانست وابستگی زیادی دارم و تحمل شنیدن این که لحظه‌ای کنارم نباشد را ندارم، اما وقتی به زاهدان منتقل شدیم زمزمه‌هایی از شهادت داشت و حتی با همه اقوام و فامیل خداحافظی کرد و گفت این آخرین نوروزی است که من در جمع شما هستم، دفعه بعد کادو پیچ به مشهد برمی‌گردم، بی تابیم را که می‌‎دید لبخند می‌زد و می‌گفت «شوخی می‌کنم.»

همسر شهید دانشمندی در اشاره‌ای کوتاه به شهادت همسرش گفت: هیچ وقت فکر نمی‌کردم شهید شود و همیشه در خلوتم دعا می‌کردم که خدا سایه سرم را برای من حفظ کند و جز سلامتی او و خانواده چیزی نمی‌خواهم، الان خوشحالم که خدا دعای من را اجابت کرد و سایه پر مهر و محبت همسرم جاودانه شد.

توحیدیان به بیان برخی ویژگی‌های شهید پرداخت و افزود: شهید ارادت ویژه‌ای به امیرالمومنین داشت و اعتقاد قلبی داشت که شیعه حضرت علی (ع) در آتش جهنم چجایی ندارد و به جرم همین عشق به مولا اشرار او را در حال انجام وظیفه به رگبار گلوله بستند و شهیدش کردند.

وی در ادامه تصریح کرد: نماز را با معرفت می‌خواند، تسبیحات اربعه را هرگز فراموش نمی‌‎کرد و با قرآن و دعا انس خاصی داشت. اهل خانه و خانواده بود، وقار و متانت خاصی داشت و هرگز بلند نمی‌خندید، همیشه لبخند ملیحی روی لبهایش بود، به هیچ وجه اهل ریا نبود، من که همسر ایشان بودم هرگز ندیدم با لباس خدمت و درجه بیرون از محل کارش باشد، همیشه در مسیر رفت و آمد لباس شخصی می‌پوشید. چیزی که او را به سمت شهدا سوق داد همین خصوصیات اخلاقی نیکو بود. چهار دوست بسیار صمیمی در دانشگاه افسری داشت که سه نفر از آن‌ها شهید شدند. یکی از دوستانش آقای علی ایروانی مرزبان بود و شاید این سخن که می‌گویند دوست شهید تو را هم شهید می‌کند در رابطه با همسرم صدق کند.

همسر شهید دانشمندی ادامه داد: هیچگاه فکر نمی‌کردم روزی محمدحسین شهید شود و من بخواهم ادامه زندگی را تنهایی به دوش بکشم، چون رسته خدمتی ایشان به ندرت شهید می‌داد و موضوع شهادت بسیار برایم سخت تمام شد. فکر می‌کردم مثل ماموریت‎های قبلی مدتی را در زاهدان می‌مانیم و بعد به شهر خود برمی‌گردیم، اما در سال ۹۲ که هیچ حرفی از شهید و شهادت نبود و هیچ خانواده شهیدی در کنار ما نبود که باعث دلگرمی ما باشد همسرم رفت. غم رفتن ایشان و وجود کودک هشت ماهه و پسر بزرگم بسیار سخت بود و داشت مرا از پا درمی‌آورد تا اینکه شبی در عالم خواب جایگاهش را دیدم و از آن به بعد به مدد ائمه دست بر زانو زدم.

وی به لحظه رسیدن خبر شهادت همسرش اشاره کرد و گفت: با ایشان عهد کرده بودم که هرجا رفت همراهش باشم. روز آخری که قرار بود به ماموریت برود پیراهنی که شب خواستگاری پوشیده بود را تن کرد و فروشگاه رفت و چند کیسه برنج خرید، وفتی پرسیدم برنج برای چه خریدی گفت لازم می‌شود و مقدار زیادی پول نقد به من داد. بچه‌ها را بوسید و به پسرم متین گفت تو مرد بزرگی شدی و مرد خانه هستی مادر و برادرت باش. صدای بسته شدن در و خروجش از پارکینگ غوغایی در دلم ایجاد کرد. به من الهام شد محمدحسینم دیگر برنمی‌گردد.

وی اضافه کرد: همان روز از طرف نیروی انتظامی جمعیتی به خانه ما آمد، اطلاع دادند که محمدحسین تصادف کرده، دنیا روی سرم خراب شد، چون در آن شهر غریب نمی‌دانستم چه باید بکنم. با هواپیما ما را به مشهد فرستادند، زمادر بین راه سرهنگی با لباس شخصی آمد و خبر داد همسرش درکماست، نمی‌خواستم باور کنم محمدحسین شهید شده، وقتی از هواپیما پایین آمدیم تابوت شهید را برای استقبال آوردند. بدون اینکه وداعی داشته باشیم روز بعد در مهدیه مشهد تشییع شد. وقت خداحافظی با پیکر فقط به ایشان گفتم شما بدون من جایی نمی‌رفتید، و التماسش کردم که برگردد. وقتی روی پیکر را باز کردند به قدری زیبا و خوشبو بود که باورم نمی‌شد، خاک کربلا را به چشمانش زدم و کمربند سبز متبرک را به کمرش بستند.

انتهای پیام/ ۱۴۱



منبع خبر

آخرین هدیه شهید راه امنیت در آخرین نوروز زندگی بیشتر بخوانید »

دیدار صمیمی رییس بنیاد شهید و امور ایثارگران با جمعی از فرزندان شهدا


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، سعید اوحدی معاون رییس جمهور و رییس بنیاد شهید و امور ایثارگران در نشستی صمیمی با فرزندان شاهد، ضمن تسلیت ایام رحلت پیامبر (ص) و شهادت امام حسن مجتبی (ع) و امام رضا (ع)، رحلت پیامبر اسلام را سخت‌ترین و بزرگ‌ترین مصیبت عالم خلقت و بشریت خواند و اظهار داشت: از آنجایی که بزرگترین دغدغه زندگی پیامبر هدایت انسان‌ها بوده است، امیدواریم هم در پرتو عظمت نور هدایتی که پیامبر رحمةللعالمین بر ما تابانده و هم از برکات و عنایت شهدای عزیز بتوانیم در این جایگاه خدمتگزار جامعه ایثارگری باشیم.

رییس بنیاد شهید و امور ایثارگران، جلسات با فرزندان شهدا به‌طور خاص و جامعه ایثارگری به‌صورت عام را جزو بهترین لحظات زندگی خود خواند و افزود: گاهی خداوند ظرفیت‌هایی در مقابل انسان قرار می‌دهد که به او تلنگر می‌زند، که دیدار با فرزندان شهدا جزو این ظرفیت‌ها است. به معاونین و کارکنان بنیاد هم بار‌ها گفته‌ام، گاهی ما یک موضوع را به چشم ندیده یا به گوش نشنیده‌ایم؛ اما زمانی که در مقابل نماد‌های واقعی و حقیقی این مسیر قرار می‌گیریم، هیچ حجتی نداریم و کم‌کاری ما بزرگترین ظلم به خود ما است.

معاون رییس‌جمهور با تأکید بر اینکه طبق آیات و روایات کم‌کاری ما در برابر جامعه ایثارگری، موجب نارضایتی خود خداوند از ما می‌شود، عنوان کرد: اگر پای صحبت همسر یک جانباز ۷۰ درصد با شرایط ویژه که ۱۸ یا ۲۰ سال در این شرایط است، نشسته باشیم و خود را جای او قرار دهیم؛ حتی یک روز یا یک ساعت آن را هم نمی‌توانیم تحمل کنیم. طبق گفته خود خداوند هم اگر این‌ها را شنیدیم و بی‌تفاوت بودیم و کاری نکردیم به زندگی خود ما آسیب می‌رسد.

اوحدی در بخش دیگری از صحبت‌های خود گفت: متأسفانه کاستی‌هایی در بنیاد شهید و امور ایثارگران وجود دارد؛ راه‌حل آن هم این است که زمینه را فراهم کنیم که با سرعت بیشتری بتوانیم این کاستی‌ها را جبران کنیم. در کل مسیر سختی در پیش داریم که با کمک شما فرزندان شاهد و برکت نگاه پدران شما مطمئناً مسیر هموارتر خواهد شد.

وی با اشاره به اینکه بر اساس قانون برنامه ششم توسعه، دولت موظّف به ایجاد اشتغال برای فرزندان شهدا است، اضافه کرد: این کار باید با همکاری تمام دستگاه‌ها به انجام برسد و بنیاد شهید و امور ایثارگران هم پای کار آن ایستاده است. هرچند که این کار ذره‌ای از رنجی که فرزندان شاهد و جانبازان تحمل کرده‌اند را جبران نمی‌کند؛ زیرا ما کجا می‌توانیم درک کنیم که یک روز فرزندان شاهد چگونه گذشته است.

رییس بنیاد شهید و امور ایثارگران با تکیه بر فرمایش مقام معظم رهبری که اقتدار معنوی را یک جوهر می‌داند که اقتدار سیاسی، نظامی، فرهنگی و… را برای کشور به دنبال خود می‌آورد، گفت: خداوند به برکت آن معامله‌ای که جامعه ایثارگری با خداوند کرد؛ اقتدار معنوی به آن‌ها داده است. متأسفانه ما تا به حال برای پیشبرد اهدافمان که اهداف مقدّسی هم هست، از این اقتدار معنوی که خداوند به ما هدیه داده است، خوب بهره نبرده‌ایم؛ درصورتی که بهره‌مندی از اقتدار معنوی در جهت توسعه معنویت جزو واجبات است و ما نسبت به آن وظیفه داریم.

معاون رییس جمهور در ادامه ضمن تقدیر از فعالیت فرزندان شاهد و ایثارگر در تشکل‌های ایثارگری، عنوان کرد: سیاست ما در بنیاد شهید و امور ایثارگران تقویت و اعتقاد به تشکل‌ها است. اعتقاد ما این است که این تشکل‌ها به‌عنوان یک پل مستحکم بین بنیاد و جامعه هدف و کل جامعه هستند و هرچقدر بیشتر این پل را تقویت کنیم، بار سنگین‌تری در مسیر هدف می‌توانیم از روی این پل انتقال دهیم.

اوحدی در پایان ضمن پاسخ به سؤالات و پیشنهادات این فرزندان شهدا، خطاب به آن‌ها گفت: شما فرزندان شاهد باید به بنیاد شهید و امور ایثارگران کمک کنید و حضور شما و سایر تشکل‌های ایثارگری در مسائل اجتماعی و پیگیری مسائل صنفی لازم و ضروری است.

انتهای پیام/ ۱۱۲



منبع خبر

دیدار صمیمی رییس بنیاد شهید و امور ایثارگران با جمعی از فرزندان شهدا بیشتر بخوانید »